پرش به محتوا

بنی‌تمیم در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۷۶: خط ۷۶:


== جایگاه [[سیاسی]] - [[اجتماعی]] [[تمیم]] ==
== جایگاه [[سیاسی]] - [[اجتماعی]] [[تمیم]] ==
الف. [[عصر جاهلی]]  
=== [[عصر جاهلی]] ===
[[غالب]] گزارش‌هایی که در منابع در باره [[بنی تمیم]] در عصر جاهلی آمده -صرفِنظر از اشاراتی که به [[اعتقادات]] مذهبی این [[قبیله]] دارد-، بیشتر مشتمل بر مناسبات بنی تمیم و جنگ‌های متعدد این قبیله با [[قبایل]] رقیب، به ویژه بنی [[بکر بن وائل]] (همسایة شمالی)، بخصوص تیرة بنی شیبان است. در منابع قدیم، از بیش از چهل [[جنگ]] (بدون ذکر [[تاریخ]] وقوع) میان بنی تمیم و قبایل دیگر یاد شده که با [[اطمینان]] می‌‌توان گفت که یازده تا چهارده جنگ در فاصلة بین [[قرن ششم]] میلادی تا چند سال [[پیش از ظهور]] [[اسلام]] اتفاق افتاده است. تصاحب چشمه‌ها و مراتع، [[غارتگری]] و [[غنیمت]] ستانی، دستیابی به شتران و [[انتقام]] کشی از شکست‌های پیشین، از عوامل اصلی بروز اغلب این [[جنگ‌ها]] بود. یکی از این جنگ‌ها که تاریخ وقوع آن روشن نیست، [[نبرد]] "بارق" است که میان بنی تمیم و بنی نمر بن [[قاسط]] و [[بنی تغلب]] روی داد و دامنة آن تا [[سرزمین]] [[بارق]] در حوالی [[کوفه]] کشیده شد.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۱، ص۶۴۸.</ref> در جنگ "اِیاد" دسته‌هایی از [[بنی بکر]]، که از کمکهای ساسانیان بهره مند بودند، به قبیلة بنی [[یربوع]] [[حمله]] کردند، گروهی از سواران مشهور دو طرف کشته و [[اسیر]] شدند که از معروفترینِ این [[اسیران]]، بسطام بن قیس [[شیبانی]] -از [[شجاعان]] [[عرب جاهلی]]- بود.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۱، ص۶۱۲.</ref> از دیگر جنگ‌های [[جاهلی]] این قبیله -که در عین حال از بزرگترینِ ایام العرب نیز خوانده شده است-، نبرد "شعب جَبَلَه" بود که از سر انتقام کشی یا بر سر تصاحب مراتع روی داد و [[بلاذری]] [[زمان]] وقوع آن را هفده سال قبل از [[تولد پیامبر]]{{صل}} دانسته است.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱۱، ص۲۰.</ref> بنا به [[روایت]] [[ابن اثیر]]، در این [[جنگ]] تمام تیره‌های تمیمی -جز [[بنی سعد]]-، همراه با بنی غَطَفان و [[بنی اسد]] از [[اعراب]] جنوبی، علیه [[بنی عامر]] و بنی [[عبس]] هم [[پیمان]] شدند.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۱، ص۵۸۳ ـ ۵۸۵.</ref> بنی عامر بواسطه یکی از [[جاسوسان]] خود از این واقعه اطلاع یافتند و با طراحی نقشه ای منحصر به فرد، بر آنان تاختند و بسیاری از [[تمیمیان]]، از جمله عمروبن جَون و [[لقیط]] بن [[زراره]] [[فرمانده]] [[بنی تمیم]] را به [[قتل]] رساندند.<ref>نیز رجوع کنید به ابن حبیب، المحبر، ص۲۴۷.</ref>-<ref>رودگر، قنبرعلی، مقاله "تمیم"، دانشنامه جهان اسلام، ج۸.</ref> علاوه بر این جنگ، نبردهای «[[یوم]] ذی نَجَب»،<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۰۱؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۵۹۵؛ عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۲، ص۷۰۹.</ref> «لیلة الوَتِدَه»<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۳۶۰.</ref> و «یوم المروت»<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۶۳۱.</ref> هم از دیگر جنگ‌هایی بود که [[مردم]] [[تمیم]] را رودرروی بنی عامر قرار داد."جنگ طِخْفَه" که در اواخر [[قرن ششم]] میلادی روی داد، را نیز می‌‌توان از پیکارهای مهم بنی تمیم در [[عهد]] [[جاهلی]] به شمار آورد.؛ چراکه از یک سو، [[جنگی]] داخلی میان تیره‌های تمیمی (بنی [[یربوع]] و بنی دارم از تیره‌های [[بنی حنظله]]) محسوب می‌‌شد و از سوی دیگر، چگونگی مناسبات خارجی آنها را تا حدی نمایان می‌‌ساخت.<ref>رجوع کنید به د. اسلام، چاپ دوم، ذیل مدخل بنی حنظله.</ref> در جنگ مهم دیگری به نام "نِسار"، بنی تمیم علیه بنی اسد (هم پیمانشان در [[نبرد]] شعب [[جبله]]) با [[دشمن]] خود در همان جنگ، یعنی بنی عامر، هم پیمان شدند. [[فرماندهی]] تمیمیان در این [[پیکار]] با [[حاجب بن زراره]] بود.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۶۱۷ـ ۶۱۸.</ref> دو گروه هم پیمانِ [[تمیم]] و [[عامر]] سال بعد در [[نبرد]] "جِفار" در برابر هم صف کشیدند. این [[جنگ]] را به علت کثرت کشتگان دو طرف، "[[یوم]] الصَّیْلم (= بنیان کن)" خواندند.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۱، ص۶۱۹.</ref> در جنگ "سُلّان" نیز [[بنی تمیم]] و [[بنی عامر]] رویاروی هم قرار گرفتند. در این جنگ که سبب آن، [[انتقام]] [[نعمان بن منذر]] از بنی عامر به دلیل [[غارت]] کاروان [[تجاری]] خسروپرویز بود، تمیمی‌ها در کنار هم پیمانان [[آل]] منذر جای گرفتند.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۱، ص۶۳۹ـ۶۴۱.</ref> این هم پیمانی گویای تداوم مناسبات خوب بنی تمیم با آل منذر و نیز اهمیت آن بود، تا حدی که [[تمیمیان]] را حتی به [[رویارویی]] با هم [[پیمان]] [[جنگی]] خود سوق داد. این ملاحظات البته متقابل بود، چنانکه در حوادثِ منتهی به "جنگ دوم اُواره"، با آنکه مردی از بنی دارم، پسرِ عمروبن منذر [[لخمی]] را که به زُرارة بن عُدُس تمیمی سپرده بود، کشت، تا زمانی که [[زراره]] زنده بود [[پادشاه]] [[آل]] منذر دست به انتقام کشی نزد اما از آن پس به سوگندی که خورده بود عمل کرد و یکصد تن از بنی دارم را کُشت.<ref>برای تفصیل بیشتر رجوع کنید به ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۱، ص۵۵۳ ـ ۵۵۵.</ref> دو نبرد "صَفْقه (المُشُقّر)" و "شَیِّطَین" در [[زمان]] [[بعثت]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} روی داد. این [[جنگ‌ها]] در کنار نبرد خونین و پرتلفات وَقیط، که میان بنی تمیم با اتحادیة لهازِم (قیس و عِجل و تَیْم اللات) روی داد،<ref>فراهیدی، کتاب العین، ج ۵، ص۲۰۰؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۱، ص۶۲۸ـ۶۳۰.</ref> جایگاه تمیم را به نحو چشمگیری [[تضعیف]] کرد و ظاهراً زمینه روی آوردن آنان را به [[اسلام]] فراهم آورد. در نبرد اول، به علت دستبرد تمیمی‌ها در نَطاعِ نجد، به کاروانی که [[باذان]] -عامل خسروپرویز-، به نزد او فرستاده بود، شاه [[ایران]]، هوذة بن علی [[حنفی]] -[[حکمران]] یمامه- را همراه سپاهیانی به [[جنگ]] [[تمیمیان]] فرستاد. هوذه چون از [[قدرت]] تمیمیان با خبر و هراسان بود، از سَرِ [[نیرنگ]] آنان را به مهمانی فرا خواند و سپس آنها را در دسته‌های چند نفره به داخل قلعة مُشُقّر برد و سر [[برید]].<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۱، ص۴۶۸ـ۴۶۹، ۶۲۰ـ۶۲۱.</ref> [[نبرد]] دوم در شَیِّطَیْن، از اقامتگاه‌های [[بنی بکر]]، روی داد. بنی بکر پیش از آنکه [[اسلام]] تا نجد و [[عراق]] گسترش یابد، از شیّطین به جانب سواد کوچیده بودند. چندی بعد به علت بروزِ وبا قصد بازگشت کردند اما چون باخبر شدند که [[بنی تمیم]] در [[سرزمین]] آنها مستقر شدند، ناگهان به شیّطین [[حمله]] کردند و حدود ششصد تن از افراد [[تمیم]] را کشتند. در پی این واقعه، که در سالهای آخر [[زندگی]] [[پیامبراکرم]]{{صل}} روی داد، بنی تمیم وفدی را به [[مدینه]] فرستادند و از [[پیامبر]]{{صل}} خواستند تا بکریان را [[نفرین]] کند اما آن [[حضرت]] نپذیرفت و حتی [[نامه]] ای به بنی بکر نوشت و [[تسلط]] آنان را بر نواحی شیّطین به رسمیت [[شناخت]].<ref>ابن عبدربّه، العقد الفرید، ج ۵، ص۲۰۶ـ۲۰۷؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۱، ص۶۵۴ـ۶۵۵.</ref>-<ref>رودگر، قنبرعلی، مقاله "تمیم"، دانشنامه جهان اسلام، ج۸.</ref> بنی تمیم همچنین [[روابط]] متفاوتی با ساسانیان و [[حکام]] دست نشانده آنان در [[حیره]] داشتند. بنابرکهن‌ترین [[روایت]] موجود، این [[قبیله]] از جمله [[قبایل عرب]] بودند که شاپور دوم معروف به "ذوالاکتاف" (سل‍‍‌ ۳۱۰- ۳۷۹م) -[[پادشاه]] ساسانی-، در حمله به هَجَر در [[بحرین]]، آنان را به [[انقیاد]] خود درآورد.<ref>نک: طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۲، ص۵۷؛ نیز نک: جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۴، ص۵۲۷.</ref> همچنین در خبری دیگر، از حمله تَمیم همراه با [[قبایل]] [[خثعم]] و [[بجیله]] و بَکر و [[عبدالقیس]] به [[خاک]] عراق در [[زمان]] شاپور دوم خبر داده شده و آمده است که با حمله متقابل شاپور، [[اعراب]] [[شکست]] [[سختی]] خوردند و با دادن تلفات بسیار سنگین عقب نشستند.<ref>رجوع کنید به مفضل ضبی، مفضّلیّات،ج۱، ص۱۱۵ و بعد.</ref>- <ref>نیز در باب این نبرد و نبردهای جاهلی دیگر بنی تمیم ر. ک. به: عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۱، ص۱۲۷-۱۲۹.</ref> این در حالی است که برخی دیگر از [[روایات]] هم، از [[روابط دوستانه]] و نزدیک شمـاری از تیره‌های [[تمیم]] ساکن در [[حیره]] در [[عراق]] فعلی با [[آل]] منذر -[[ملوک]] دست‌نشاندۀ [[ایران]] در این ناحیه- حکایت دارند.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۲، ص۵۷؛ نیز نک: جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۴، ص۵۲۷.</ref> در این زمینه می‌توان از [[ارتباط]] ایشان با منذر بن منذر<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۱۲۹-۱۳۰.</ref> و [[نعمان بن منذر]]<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۴۰.</ref> یاد کرد. گفته‌اند که بنی‌نهشل، در [[سپاه]] منذر بر [[ضد]] ملوک غسانی شرکت داشته‌اند.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۱۲۶-۱۲۷.</ref> همچنیـن، [[حاجب بن زراره]]، از بنی‌دارم -تیره‌ای از [[حنظلة]] بن مالک بن زید مناة- که گفته‌اند نزدیک دو دهه پیش از ولادت [[حضرت رسول]]{{صل}} می‌‌زیست، از عامل کسرى بر حیره (یا خود او) اجازه گرفت، به شرط آنکه در آن محدوده دست به [[غارت]] نزنند، در حیره ساکن شوند.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۲۰- ۲۱.</ref> فرزند این [[زراره]]، [[لقیط]]، بر اثر مراوده با [[ایرانیان]]، دخترش را «دخت نوش» نامیده بود.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۲۹ و ۳۱.</ref> همچنین، بعید نیست که با توجه به [[روابط]] قابل توجه برخی تیره‌های تمیم با ملوک حیره، با رقیب آنها یعنی کندیان سر [[ناسازگاری]] در پیش گرفته باشند.<ref>مثلاً نک: بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۴۶- ۴۷.</ref> از جملۀ [[اخبار]] تمیمی‌های [[بحرین]] -که در جزئیات آن [[اختلاف]] هست-<ref>نک: نولدکه، تاریخ ایرانیان و عربها، ص۴۱۱، شم‍ ۱۰۱.</ref> به غارت کاروان عامل [[خسرو]] انوشیروان بر [[یمن]] از سوی [[تمیمیان]]، که حامل اموالی [[ارزشمند]] از این ناحیه برای [[پادشاه ایران]] بود، مربوط می‌شود که در سطور فوق تحت عنوان [[نبرد]] صَفْقه ([[یوم]] المُشُقّر) بدان پرداخته شده است.<ref>نک: طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۲، ص۱۶۹- ۱۷۰؛ نیز نک: ابوالفرج، الاغانی، ج۱۸، ص۳۱۸- ۳۲۲؛ محمدی، تاریخ و فرهنگ ایران، ج۱، ص۲۱۷- ۲۱۸.</ref>-<ref>مقاله "تمیم"، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۶.</ref>
[[غالب]] گزارش‌هایی که در منابع در باره [[بنی تمیم]] در عصر جاهلی آمده صرفِ‌نظر از اشاراتی که به [[اعتقادات]] مذهبی این [[قبیله]] دارد، بیشتر مشتمل بر مناسبات بنی تمیم و جنگ‌های متعدد این قبیله با [[قبایل]] رقیب، به ویژه بنی [[بکر بن وائل]] (همسایه شمالی)، بخصوص تیره بنی شیبان است. در منابع قدیم، از بیش از چهل [[جنگ]] (بدون ذکر [[تاریخ]] وقوع) میان بنی تمیم و قبایل دیگر یاد شده که با [[اطمینان]] می‌‌توان گفت که یازده تا چهارده جنگ در فاصلة بین [[قرن ششم]] میلادی تا چند سال [[پیش از ظهور]] [[اسلام]] اتفاق افتاده است. تصاحب چشمه‌ها و مراتع، [[غارتگری]] و [[غنیمت]] ستانی، دستیابی به شتران و [[انتقام]] کشی از شکست‌های پیشین، از عوامل اصلی بروز اغلب این [[جنگ‌ها]] بود. یکی از این جنگ‌ها که تاریخ وقوع آن روشن نیست، [[نبرد]] "بارق" است که میان بنی تمیم و بنی نمر بن [[قاسط]] و [[بنی تغلب]] روی داد و دامنة آن تا [[سرزمین]] [[بارق]] در حوالی [[کوفه]] کشیده شد.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۱، ص۶۴۸.</ref> در جنگ "اِیاد" دسته‌هایی از [[بنی بکر]]، که از کمک‌های ساسانیان بهره‌مند بودند، به قبیله [[بنی یربوع]] [[حمله]] کردند، گروهی از سواران مشهور دو طرف کشته و [[اسیر]] شدند که از معروفترینِ این [[اسیران]]، [[بسطام بن قیس شیبانی]] از [[شجاعان]] [[عرب جاهلی]] بود.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۱، ص۶۱۲.</ref> از دیگر جنگ‌های [[جاهلی]] این قبیله که در عین حال از بزرگترینِ ایام العرب نیز خوانده شده است، نبرد "شعب جَبَلَه" بود که از سر انتقام‌کُشی یا بر سر تصاحب مراتع روی داد و [[بلاذری]] [[زمان]] وقوع آن را هفده سال قبل از [[تولد پیامبر]]{{صل}} دانسته است.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱۱، ص۲۰.</ref> بنا به [[روایت]] [[ابن اثیر]]، در این [[جنگ]] تمام تیره‌های تمیمی جز [[بنی سعد]]، همراه با [[بنی غَطَفان]] و [[بنی اسد]] از [[اعراب]] جنوبی، علیه [[بنی عامر]] و [[بنی عبس]] هم‌پیمان شدند.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۱، ص۵۸۳ ـ ۵۸۵.</ref> بنی عامر بواسطه یکی از [[جاسوسان]] خود از این واقعه اطلاع یافتند و با طراحی نقشه‌ای منحصر به فرد، بر آنان تاختند و بسیاری از [[تمیمیان]]، از جمله [[عمرو بن جَون]] و [[لقیط بن زراره]] [[فرمانده]] [[بنی تمیم]] را به [[قتل]] رساندند.<ref>نیز رجوع کنید به ابن حبیب، المحبر، ص۲۴۷؛ رودگر، قنبرعلی، مقاله "تمیم"، دانشنامه جهان اسلام، ج۸.</ref> علاوه بر این جنگ، نبردهای «[[یوم]] ذی نَجَب»،<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۰۱؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۵۹۵؛ عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۲، ص۷۰۹.</ref> «لیلة الوَتِدَه» <ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۳۶۰.</ref> و «یوم المروت»<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۶۳۱.</ref> هم از دیگر جنگ‌هایی بود که [[مردم]] [[تمیم]] را رودرروی بنی عامر قرار داد. "جنگ طِخْفَه" که در اواخر [[قرن ششم]] میلادی روی داد، را نیز می‌‌توان از پیکارهای مهم بنی تمیم در [[عهد]] [[جاهلی]] به شمار آورد؛ چراکه از یک سو، [[جنگی]] داخلی میان تیره‌های تمیمی ([[بنی یربوع]] و [[بنی دارم]] از تیره‌های [[بنی حنظله]]) محسوب می‌‌شد و از سوی دیگر، چگونگی مناسبات خارجی آنها را تا حدی نمایان می‌‌ساخت.<ref>رجوع کنید به د. اسلام، چاپ دوم، ذیل مدخل بنی حنظله.</ref>
علاوه بر جنگ‌های [[جاهلی]]، [[معاهدات]] و احلاف این [[قبیله]] نیز جایگاه ویژه ای در مناسبات [[سیاسی]]- [[اجتماعی]] این قبیله با دیگر [[قبایل]] [[عصر جاهلی]] دارد. سوای از هم پیمانی‌های آنها که در سطور بالا بدان اشاره شد، معاهدات دیگری نیز از این قبیله در ایام جاهلی به ثبت رسیده است که از جمله آن می‌‌توان به [[همپیمانی]] آنان با [[قریش]] اشاره کرد. مشترک بودن جد [[بنی‌تمیم]] و قریش که عنوان بنی‌خندف، [[همسر]] [[الیاس]] بن نزار، بر همه آنها [[صدق]] می‌کرد،<ref>مسعودی، التنبیه و الاشراف، ص۱۷۵؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج‏۱، ص۷۵؛ طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج‏۴، ص۴۹۷.</ref>موجبات تعامل بین این دو قبیله را فراهم آورده، برخورداری [[بنی تمیم]] از [[حمایت]] قریش را باعث شده بود؛ چندان‌که در "یوم القُصَیبه" برخی از [[مردم قریش]] به حمایت از تیره بنی‌سعد بن [[تمیم]] در برابر [[غارت]] بدویان برخاسته بودند.<ref>ابن حبیب، المنمق، ص۳۵۴.</ref> [[تمیمیان]] ساکن در مسیر راه‌های [[تجاری]] [[جزیرة العرب]]، در ازای دریافت اجرت، [[پاسداری]] از کاروان‌های تجاری قریش را در قلمرو سکونت خود به دست گرفتند و در [[معاهده]] "[[ایلاف]]"[[قریش]] وارد شدند. قریش نیز بر [[حفظ]] [[روابط]] [[نیکو]] با بنی‌تمیم می‌کوشید.<ref>الحیالی، قبایل بنی‌تمیم و دورهم فی التاریخ العربی، ص۹۴-۹۸.</ref> آنها همچنین داوران [[عرب]] در همایش سالانه عرب در [[عکاظ]] به شمار می‌‌رفتند<ref>ابن حبیب، المحبر، ص۱۸۲.</ref> و [[قضاوت]] در میان برخی خاندان‌های آنان مانند بنی‌حنظله، [[بنی‌عمرو]] بن تمیم، بنومازن و [[ثعلبة]] بن [[یربوع]] موروثی بود.<ref>النقایص، جریر و فرزدق، ج۱، ص۴۳۷-۴۳۸.</ref> برخی از ایشان نیز عهده‌دار برپایی موسم [[حج]] و از [[پیشوایان]] عرب در موسم حج بودند.<ref>ابن حبیب، المحبر، ص۱۳۴، ۱۸۲-۱۸۳؛ نیز نک: جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۴، ص۵۲۸.</ref> برخی از آنان همانند اضبط بن قریع تمیمی را از متولیان [[کعبه]] گفته‌اند.<ref>ابن حبیب، المحبر، ص۱۸۲؛ الفأسی، شفاء الغرام، ج، ۲، ص۳۶.</ref> وی پس از بنی‌جمان بن سعد تمیمی،<ref>اخبار مکه، ج۵، ص۱۵۲؛ الفأسی، شفاء الغرام، ج۲، ص۳۶.</ref> تولیت [[خانه خدا]] را بر عهده گرفت و پس از او این [[مقام]] به تیره‌ای دیگر از [[بنی‌تمیم]] یعنی بنی‌حنظلة بن دارم رسید.<ref>اخبار مکه، ج۵، ص۱۵۲؛ الفأسی، شفاء الغرام، ج۲، ص۳۶.</ref> [[اسید]] بن [[عمرو]] بن [[تمیم]] نیز پس از پدرش تولیت را بر عهده داشت.<ref>الفأسی، شفاء الغرام، ج۲، ص۳۶.</ref> برخی از منابع از تیره بنی‌سعد بن زید مناة هم در شمار [[متولیان]]خانه خدا نام برده،<ref>فاکهی، اخبار مکه، ج۵، ص۱۵۲؛ الفأسی، شفاء الغرام، ج۲، ص۳۹.</ref> از در [[اختیار]] داشتن برخی [[مناصب]] [[حج]] تا [[هنگام ظهور]] [[اسلام]] توسط گروهی از [[فرزندان]] کعب بن سعد خبر داده‌اند.<ref>ابن کلبی، جمهرة النسب، ج۱، ص۲۳۹.</ref>[[امر]] اجازه -یعنی [[جلوداری]] [[حاجیان]] در کوچ به سوی [[عرفات]] و [[منا]] و [[رمی]] جمرات-<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج‏۲، ص۲۵۷.</ref> از جمله این مناصب بود که نخست در دست [[خاندان]] صوفه از بنی‌تمیم بود و سپس در دست خاندان‌هایی دیگر از بنی‌تمیم مانند بنی‌عطارد بن [[عوف]] و [[آل]] [[کرب]] قرار گرفت.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۵۶-۲۵۷؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۸ و ۳۶۲؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۱۹.</ref> پس از او خاندان سعد بن زید مناة بن تمیم این مقام را به [[ارث]] بردند. آن گاه این مقام به خاندان [[صفوان]] بن [[حارث]] بن شحنة بن عطارد تمیمی رسید.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۸؛ ابن کثیر، البدایة و النهایه، ج۲، ص۲۰۶.</ref> [[بلاذری]] نیز گفته است که اضبط بن قریع تمیمی، موسم و [[افاضه]]-یا همان دستور کوچ حاجیان از عرفات برای وقوف در [[مشعرالحرام]]-<ref>طبری، جامع البیان، ج۲، ص۳۹۸-۴۰۰.</ref> را [[سرپرستی]] می‌کرده است.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۳۶۳.</ref> «لبَّيك اللهم لبَّيك، لبَّيك لبَّيك عن تميم، قد تراها قد اخلقت ثيابها واثواب من وراءها واخلصت لربها دعاءها؛ بارخدایا! ندای تو را از سوی [[بنی‌تمیم]] پاسخ می‌دهیم که لباس‌هایش را فرسوده کرده و دعایش را برای پروردگارش [[خالص]] نموده است»، تلبیه‌ ویژه آنان در [[مناسک حج]] بود. <ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۵۵.</ref>-<ref>البته دو‌گونه دیگر از تلبیه ویژه بنی‌تمیم نیز در منابع گزارش شده است. ر. ک. الحیالی، قبائل بنی‌تمیم و دورهم فی التاریخ العربی، ص۱۰۳.</ref> برخی از تیره‌های بنی‌تمیم در مناسک حج به [[آیین]] حُمس پایبند بودند<ref>الحیالی، قبائل بنی‌تمیم و دورهم فی التاریخ العربی، ص۱۰۵-۱۰۷.</ref> و در [[حج]] خود، تنها در لباس‏‌های نو یا [[لباس]] [[مردم]] [[مکه]] به [[طواف]] می‌‏پرداختند و خوش نداشتند که طواف را با لباس‌‏هایی که [[معصیت]] در آنها انجام گرفته، به جا آورند. اینان اگر لباس نو نداشتند، به صورت عریان طواف می‌‏کردند و اگر کسی با لباس‏‌های خود طواف می‏‌کرد، پس از طواف لباس‏‌ها را دور می‌انداخت و دیگر کسی از آنها بهره نمی‌برد.<ref>الفأسی، شفاء الغرام، ج‏۲، ص۸۷-۸۸.</ref>-<ref>.رجاء، علی اصغر، مقاله «بنی تمیم»، دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۴، ص:۳۱۶-۳۲۱.</ref>  
 
در جنگ مهم دیگری به نام "نِسار"، بنی تمیم علیه بنی اسد (هم پیمانشان در [[نبرد]] شعب [[جبله]]) با [[دشمن]] خود در همان جنگ، یعنی بنی عامر، هم پیمان شدند. [[فرماندهی]] تمیمیان در این [[پیکار]] با [[حاجب بن زراره]] بود.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۶۱۷ـ ۶۱۸.</ref> دو گروه هم پیمانِ [[تمیم]] و [[عامر]] سال بعد در [[نبرد]] "جِفار" در برابر هم صف کشیدند. این [[جنگ]] را به علت کثرت کشتگان دو طرف، "[[یوم]] الصَّیْلم (= بنیان کن)" خواندند.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۱، ص۶۱۹.</ref>
 
در جنگ "سُلّان" نیز [[بنی تمیم]] و [[بنی عامر]] رویاروی هم قرار گرفتند. در این جنگ که سبب آن، [[انتقام]] [[نعمان بن منذر]] از بنی عامر به دلیل [[غارت]] کاروان [[تجاری]] [[خسرو پرویز]] بود، تمیمی‌ها در کنار هم پیمانان «[[آل]] منذر» جای گرفتند.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۱، ص۶۳۹ـ۶۴۱.</ref> این هم پیمانی گویای تداوم مناسبات خوب بنی تمیم با آل منذر و نیز اهمیت آن بود، تا حدی که [[تمیمیان]] را حتی به [[رویارویی]] با هم [[پیمان]] [[جنگی]] خود سوق داد. این ملاحظات البته متقابل بود، چنانکه در حوادثِ منتهی به "جنگ دوم اُواره"، با آنکه مردی از بنی دارم، پسرِ [[عمرو بن منذر لخمی]] را که به [[زُرارة بن عُدُس تمیمی]] سپرده بود، کشت، تا زمانی که [[زراره]] زنده بود [[پادشاه]] [[آل]] منذر دست به انتقام کشی نزد اما از آن پس به سوگندی که خورده بود عمل کرد و یکصد تن از بنی دارم را کُشت.<ref>برای تفصیل بیشتر رجوع کنید به ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۱، ص۵۵۳ ـ ۵۵۵.</ref>  
 
دو نبرد "صَفْقه (المُشُقّر)" و "شَیِّطَین" در [[زمان]] [[بعثت]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} روی داد. این [[جنگ‌ها]] در کنار نبرد خونین و پُرتلفات وَقیط، که میان بنی تمیم با اتحاد لهازِم (قیس و عِجل و تَیْم اللات) روی داد،<ref>فراهیدی، کتاب العین، ج ۵، ص۲۰۰؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۱، ص۶۲۸ـ۶۳۰.</ref> جایگاه تمیم را به نحو چشمگیری [[تضعیف]] کرد و ظاهراً زمینه روی آوردن آنان را به [[اسلام]] فراهم آورد. در نبرد اول، به علت دستبرد تمیمی‌ها در نَطاعِ نجد، به کاروانی که [[باذان]] عامل خسرو پرویز، به نزد او فرستاده بود، شاه [[ایران]]، [[هوذة بن علی حنفی]] [[حکمران]] یمامه را همراه سپاهیانی به [[جنگ]] [[تمیمیان]] فرستاد. هوذه چون از [[قدرت]] تمیمیان با خبر و هراسان بود، از سَرِ [[نیرنگ]] آنان را به مهمانی فرا خواند و سپس آنها را در دسته‌های چند نفره به داخل قلعة مُشُقّر برد و سر [[برید]].<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۱، ص۴۶۸ـ۴۶۹، ۶۲۰ـ۶۲۱.</ref> [[نبرد]] دوم در شَیِّطَیْن، از اقامتگاه‌های [[بنی بکر]]، روی داد. بنی بکر پیش از آنکه [[اسلام]] تا نجد و [[عراق]] گسترش یابد، از شیّطین به جانب سواد کوچیده بودند. چندی بعد به علت بروزِ وبا قصد بازگشت کردند اما چون باخبر شدند که [[بنی تمیم]] در [[سرزمین]] آنها مستقر شدند، ناگهان به شیّطین [[حمله]] کردند و حدود ششصد تن از افراد [[تمیم]] را کشتند. در پی این واقعه، که در سال‌های آخر [[زندگی]] [[پیامبراکرم]]{{صل}} روی داد، بنی تمیم وفدی را به [[مدینه]] فرستادند و از [[پیامبر]]{{صل}} خواستند تا بکریان را [[نفرین]] کند اما آن [[حضرت]] نپذیرفت و حتی نامه‌ای به بنی بکر نوشت و [[تسلط]] آنان را بر نواحی شیّطین به رسمیت [[شناخت]].<ref>ابن عبدربّه، العقد الفرید، ج ۵، ص۲۰۶ـ۲۰۷؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۱، ص۶۵۴ـ۶۵۵؛ رودگر، قنبرعلی، مقاله "تمیم"، دانشنامه جهان اسلام، ج۸.</ref>
 
بنی تمیم همچنین [[روابط]] متفاوتی با ساسانیان و [[حکام]] دست نشانده آنان در [[حیره]] داشتند. بنابر کهن‌ترین [[روایت]] موجود، این [[قبیله]] از جمله [[قبایل عرب]] بودند که شاپور دوم معروف به "ذوالاکتاف" [[پادشاه]] ساسانی، در حمله به هَجَر در [[بحرین]]، آنان را به [[انقیاد]] خود درآورد.<ref>نک: طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۲، ص۵۷؛ نیز نک: جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۴، ص۵۲۷.</ref> همچنین در خبری دیگر، از حمله تَمیم همراه با [[قبایل]] [[خثعم]]، [[بجیله]]، بَکر و [[عبدالقیس]] به [[خاک]] عراق در [[زمان]] شاپور دوم خبر داده شده و آمده است که با حمله متقابل شاپور، [[اعراب]] [[شکست]] [[سختی]] خوردند و با دادن تلفات بسیار سنگین عقب نشستند.<ref>رجوع کنید به مفضل ضبی، مفضّلیّات،ج۱، ص۱۱۵ و بعد؛ نیز در باب این نبرد و نبردهای جاهلی دیگر بنی تمیم ر. ک. به: عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۱، ص۱۲۷-۱۲۹.</ref> این در حالی است که برخی دیگر از [[روایات]] هم، از [[روابط دوستانه]] و نزدیک شمـاری از تیره‌های [[تمیم]] ساکن در [[حیره]] در [[عراق]] فعلی با [[آل]] منذر [[ملوک]] دست‌ نشاندۀ [[ایران]] در این ناحیه حکایت دارند.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۲، ص۵۷؛ نیز نک: جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۴، ص۵۲۷.</ref> در این زمینه می‌توان از [[ارتباط]] ایشان با [[منذر بن منذر]]<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۱۲۹-۱۳۰.</ref> و [[نعمان بن منذر]]<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۴۰.</ref> یاد کرد. گفته‌اند که بنی‌نهشل، در [[سپاه]] منذر بر [[ضد]] ملوک غسانی شرکت داشته‌اند.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۱۲۶-۱۲۷.</ref> همچنیـن، [[حاجب بن زراره]]، از بنی‌دارم تیره‌ای از [[حنظلة بن مالک بن زید مناة]] که گفته‌اند نزدیک دو دهه پیش از ولادت [[حضرت رسول]]{{صل}} می‌‌زیست، از عامل کسرى بر حیره (یا خود او) اجازه گرفت، به شرط آنکه در آن محدوده دست به [[غارت]] نزنند، در حیره ساکن شوند.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۲۰- ۲۱.</ref> فرزند این [[زراره]]، [[لقیط]]، بر اثر مراوده با [[ایرانیان]]، دخترش را «دخت نوش» نامیده بود.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۲۹ و ۳۱.</ref> همچنین، بعید نیست که با توجه به [[روابط]] قابل توجه برخی تیره‌های تمیم با ملوک حیره، با رقیب آنها یعنی کندیان سر [[ناسازگاری]] در پیش گرفته باشند.<ref>مثلاً نک: بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۴۶- ۴۷.</ref>
 
از جملۀ [[اخبار]] تمیمی‌های [[بحرین]] که در جزئیات آن [[اختلاف]] هست<ref>نک: نولدکه، تاریخ ایرانیان و عربها، ص۴۱۱، شم‍ ۱۰۱.</ref> به غارت کاروان عامل [[خسرو انوشیروان]] بر [[یمن]] از سوی [[تمیمیان]]، که حامل اموالی [[ارزشمند]] از این ناحیه برای [[پادشاه ایران]] بود، مربوط می‌شود که در سطور فوق تحت عنوان [[نبرد]] صَفْقه ([[یوم]] المُشُقّر) بدان پرداخته شده است.<ref>نک: طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۲، ص۱۶۹- ۱۷۰؛ نیز نک: ابوالفرج، الاغانی، ج۱۸، ص۳۱۸- ۳۲۲؛ محمدی، تاریخ و فرهنگ ایران، ج۱، ص۲۱۷- ۲۱۸؛ مقاله "تمیم"، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۶.</ref>
 
علاوه بر جنگ‌های [[جاهلی]]، [[معاهدات]] و احلاف این [[قبیله]] نیز جایگاه ویژه‌ای در مناسبات [[سیاسی]] - [[اجتماعی]] این قبیله با دیگر [[قبایل]] [[عصر جاهلی]] دارد. سوای از هم پیمانی‌های آنها که در سطور بالا بدان اشاره شد، معاهدات دیگری نیز از این قبیله در ایام جاهلی به ثبت رسیده است که از جمله آن می‌‌توان به [[همپیمانی]] آنان با [[قریش]] اشاره کرد. مشترک بودن جد [[بنی‌تمیم]] و قریش که عنوان بنی‌خندف، [[همسر]] [[الیاس بن نزار]]، بر همه آنها [[صدق]] می‌کرد،<ref>مسعودی، التنبیه و الاشراف، ص۱۷۵؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج‏۱، ص۷۵؛ طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج‏۴، ص۴۹۷.</ref> موجبات تعامل بین این دو قبیله را فراهم آورده، برخورداری [[بنی تمیم]] از [[حمایت]] قریش را باعث شده بود؛ چندان‌که در "یوم القُصَیبه" برخی از [[مردم قریش]] به حمایت از تیره [[بنی‌سعد بن تمیم]] در برابر [[غارت]] بدویان برخاسته بودند.<ref>ابن حبیب، المنمق، ص۳۵۴.</ref>
 
[[تمیمیان]] ساکن در مسیر راه‌های [[تجاری]] [[جزیرة العرب]]، در ازای دریافت اجرت، [[پاسداری]] از کاروان‌های تجاری قریش را در قلمرو سکونت خود به دست گرفتند و در [[معاهده]] "[[ایلاف]]" [[قریش]] وارد شدند. قریش نیز بر [[حفظ]] [[روابط]] [[نیکو]] با بنی‌تمیم می‌کوشید.<ref>الحیالی، قبایل بنی‌تمیم و دورهم فی التاریخ العربی، ص۹۴-۹۸.</ref> آنها همچنین داوران [[عرب]] در همایش سالانه عرب در [[عکاظ]] به شمار می‌‌رفتند<ref>ابن حبیب، المحبر، ص۱۸۲.</ref> و [[قضاوت]] در میان برخی خاندان‌های آنان مانند [[بنی‌حنظله]]، [[بنی‌عمرو بن تمیم]]، [[بنومازن]] و [[ثعلبة بن یربوع]] موروثی بود.<ref>النقایص، جریر و فرزدق، ج۱، ص۴۳۷-۴۳۸.</ref>
 
برخی از ایشان نیز عهده‌دار برپایی موسم [[حج]] و از [[پیشوایان]] عرب در موسم حج بودند.<ref>ابن حبیب، المحبر، ص۱۳۴، ۱۸۲-۱۸۳؛ نیز نک: جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۴، ص۵۲۸.</ref> برخی از آنان همانند [[اضبط بن قریع تمیمی]] را از متولیان [[کعبه]] گفته‌اند.<ref>ابن حبیب، المحبر، ص۱۸۲؛ الفأسی، شفاء الغرام، ج، ۲، ص۳۶.</ref> وی پس از [[بنی‌جمان بن سعد تمیمی]]،<ref>اخبار مکه، ج۵، ص۱۵۲؛ الفأسی، شفاء الغرام، ج۲، ص۳۶.</ref> تولیت [[خانه خدا]] را بر عهده گرفت و پس از او این [[مقام]] به تیره‌ای دیگر از [[بنی‌تمیم]] یعنی بنی‌حنظلة بن دارم رسید.<ref>اخبار مکه، ج۵، ص۱۵۲؛ الفأسی، شفاء الغرام، ج۲، ص۳۶.</ref> [[اسید بن عمرو بن تمیم]] نیز پس از پدرش تولیت را بر عهده داشت.<ref>الفأسی، شفاء الغرام، ج۲، ص۳۶.</ref> برخی از منابع از تیره [[بنی‌سعد بن زید مناة]] هم در شمار [[متولیان]] خانه خدا نام برده،<ref>فاکهی، اخبار مکه، ج۵، ص۱۵۲؛ الفأسی، شفاء الغرام، ج۲، ص۳۹.</ref> از در [[اختیار]] داشتن برخی [[مناصب]] [[حج]] تا [[هنگام ظهور]] [[اسلام]] توسط گروهی از [[فرزندان]] کعب بن سعد خبر داده‌اند.<ref>ابن کلبی، جمهرة النسب، ج۱، ص۲۳۹.</ref>[[امر]] اجازه یعنی [[جلوداری]] [[حاجیان]] در کوچ به سوی [[عرفات]] و [[منا]] و [[رمی]] جمرات <ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج‏۲، ص۲۵۷.</ref> از جمله این مناصب بود که نخست در دست [[خاندان]] صوفه از بنی‌تمیم بود و سپس در دست خاندان‌هایی دیگر از بنی‌تمیم مانند [[بنی‌عطارد بن عوف]] و «آل کرب» قرار گرفت.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۵۶-۲۵۷؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۸ و ۳۶۲؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۱۹.</ref> پس از او خاندان [[سعد بن زید مناة بن تمیم]] این مقام را به [[ارث]] بردند. آن گاه این مقام به خاندان [[صفوان بن حارث بن شحنة بن عطارد تمیمی]] رسید.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۸؛ ابن کثیر، البدایة و النهایه، ج۲، ص۲۰۶.</ref> [[بلاذری]] نیز گفته است که [[اضبط بن قریع تمیمی]]، موسم و [[افاضه]] یا همان دستور کوچ حاجیان از عرفات برای وقوف در [[مشعرالحرام]]<ref>طبری، جامع البیان، ج۲، ص۳۹۸-۴۰۰.</ref> را [[سرپرستی]] می‌کرده است.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۳۶۳.</ref> {{عربی|"لبَّيك اللهم لبَّيك، لبَّيك لبَّيك عن تميم، قد تراها قد اخلقت ثيابها واثواب من وراءها واخلصت لربها دعاءها"}}؛ بارخدایا! ندای تو را از سوی [[بنی‌تمیم]] پاسخ می‌دهیم که لباس‌هایش را فرسوده کرده و دعایش را برای پروردگارش [[خالص]] نموده است»، تلبیه‌ ویژه آنان در [[مناسک حج]] بود. <ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۵۵؛ البته دو‌گونه دیگر از تلبیه ویژه بنی‌تمیم نیز در منابع گزارش شده است. ر. ک. الحیالی، قبائل بنی‌تمیم و دورهم فی التاریخ العربی، ص۱۰۳.</ref>
 
برخی از تیره‌های بنی‌تمیم در مناسک حج به [[آیین]] حُمس پایبند بودند<ref>الحیالی، قبائل بنی‌تمیم و دورهم فی التاریخ العربی، ص۱۰۵-۱۰۷.</ref> و در [[حج]] خود، تنها در لباس‏‌های نو یا [[لباس]] [[مردم]] [[مکه]] به [[طواف]] می‌‏پرداختند و خوش نداشتند که طواف را با لباس‌‏هایی که [[معصیت]] در آنها انجام گرفته، به جا آورند. اینان اگر لباس نو نداشتند، به صورت عریان طواف می‌‏کردند و اگر کسی با لباس‏‌های خود طواف می‏‌کرد، پس از طواف لباس‏‌ها را دور می‌انداخت و دیگر کسی از آنها بهره نمی‌برد.<ref>الفأسی، شفاء الغرام، ج‏۲، ص۸۷-۸۸؛ رجاء، علی اصغر، مقاله «بنی تمیم»، دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۴، ص:۳۱۶-۳۲۱.</ref>  
 
[[فرزندان]] [[تمیم]]، گاه بنا بر [[عادت]] برخی [[اعراب]]، [[دست]] به غارت‌هایی هم می‌‌زدند. چندان که غارت‌هایی را در دوران [[جاهلی]] به ایشان نسبت داده‌اند که [[غارت]] کالای [[تجاری]] [[ایران]] از آن جمله است. این اتفاق به [[نبرد]] [[یوم]] الصفقه انجامید و در طی آن [[حاکم]] دست نشانده کسرای ایران، سران [[تمیم]] را به سزای غارت کاروان تجاری ایران به [[قتل]] رساند. <ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج‏۱۲، ص۲۴۲؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج‏۱، ص۶۲۱.</ref> این ویژگی تمیم را می‌توان در رویداد عام الغدر نیز یافت. ۱۵۰ سال [[پیش از بعثت]] [[پیامبر اسلام]]{{صل}}، دو تن از بنی‌یربوع که به حج می‌رفتند، به غارت و قتل فرستاده یکی از [[پادشاهان]] [[حمیری]] که پرده‌ای را برای [[هدیه]] به [[کعبه]] فرستاده بود، کنار انصاب [[حرم]] دست زدند. پس از بازگو کردن این رویداد برای دیگران در ایام [[منا]] که بر پایه رسم [[جاهلی]]، [[قبایل عرب]] مفاخرشان را بازگو می‌کردند، [[مردم عرب]] بر [[یربوع]]، [[قبیله]] آنها، شوریدند و اموالشان را [[غارت]] کردند. به این مناسبت، این سال "[[غدر]]" نام گرفت و پس از [[تاریخ]] [[وفات]] کعب بن لوی، به عنوان مبدا تاریخ [[عرب]] تا پیش از [[عام الفیل]] خوانده شد.<ref>ابن حبیب، المحبر، ص۷؛ ابوریحان بیرونی، الآثار الباقیه، ص۴۰.</ref>  
[[فرزندان]] [[تمیم]]، گاه بنا بر [[عادت]] برخی [[اعراب]]، [[دست]] به غارت‌هایی هم می‌‌زدند. چندان که غارت‌هایی را در دوران [[جاهلی]] به ایشان نسبت داده‌اند که [[غارت]] کالای [[تجاری]] [[ایران]] از آن جمله است. این اتفاق به [[نبرد]] [[یوم]] الصفقه انجامید و در طی آن [[حاکم]] دست نشانده کسرای ایران، سران [[تمیم]] را به سزای غارت کاروان تجاری ایران به [[قتل]] رساند. <ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج‏۱۲، ص۲۴۲؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج‏۱، ص۶۲۱.</ref> این ویژگی تمیم را می‌توان در رویداد عام الغدر نیز یافت. ۱۵۰ سال [[پیش از بعثت]] [[پیامبر اسلام]]{{صل}}، دو تن از بنی‌یربوع که به حج می‌رفتند، به غارت و قتل فرستاده یکی از [[پادشاهان]] [[حمیری]] که پرده‌ای را برای [[هدیه]] به [[کعبه]] فرستاده بود، کنار انصاب [[حرم]] دست زدند. پس از بازگو کردن این رویداد برای دیگران در ایام [[منا]] که بر پایه رسم [[جاهلی]]، [[قبایل عرب]] مفاخرشان را بازگو می‌کردند، [[مردم عرب]] بر [[یربوع]]، [[قبیله]] آنها، شوریدند و اموالشان را [[غارت]] کردند. به این مناسبت، این سال "[[غدر]]" نام گرفت و پس از [[تاریخ]] [[وفات]] کعب بن لوی، به عنوان مبدا تاریخ [[عرب]] تا پیش از [[عام الفیل]] خوانده شد.<ref>ابن حبیب، المحبر، ص۷؛ ابوریحان بیرونی، الآثار الباقیه، ص۴۰.</ref>  
=== دوران [[اسلامی]] ===
[[تمیمیان]] در [[سال نهم هجری]] به [[رسول خدا]]{{صل}} [[ایمان]] آوردند و پس از [[پذیرش اسلام]]، [[حضرت]] از میان [[بنی‌تمیم]] کارگزارانی را برگزید و بر بلاد مختلف گماشت. ایشان [[امارت]] [[منذر بن ساوی بن عبدالله دارمی]] بر [[بحرین]] را پس از [[اسلام]] آوردنش تثبیت نمود<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۶۳.</ref> و [[یعلی بن امیه تمیمی]] را بر امور [[یمن]] گماشت. حضرت همچنین، [[مالک بن نویره]] را [[کارگزار]] [[صدقات]] بنی‌حنظله و [[زبرقان بن بدر]] را همراه [[قیس بن عاصم]]، عامل ناحیه‌ای از بنی‌سعد کرد و [[عیینة بن حصن فزاری]] را به عنوان کارگزار صدقات [[تمیم]] گماشت.<ref>الادارة فی عصر الرسول، ص۱۰۰، ۲۵۲-۲۵۴.</ref> بر پایه گزارشی، [[پیامبر]]{{صل}} سه یا هفت تن را برای گردآوری صدقات تمیم تعیین فرمود.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۳، ص۲۶۷-۲۶۸؛ نیز نک: شوفانی، حروب الردة، ص۱۱۲.</ref> [[حنظلة بن ربیع تمیمی]] نیز از [[کاتبان]] و نویسندگان رسول خدا{{صل}} بود و [[نگارش]] مکاتبات رسول خدا{{صل}} با سران [[سرزمین‌ها]] را بر عهده داشت.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۱۲۳؛ مسعودی، التنبیه و الاشراف، ص۲۴۶؛ سمعانی، الانساب، ج۱، ص۲۵۴؛ ابن کثیر، البدایة و النهایه، ج۵، ص۳۴۲.</ref> آنان همچنین در میادین [[نبرد]] نیز حضور یافتند چندان که حضور برخی از آنان در جنگ‌های [[فتح مکه]]، [[حنین]] و [[طائف]] و [[همراهی]] آنان با رسول خدا{{صل}} گزارش شده است.<ref>من باب نمونه ر. ک. ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۱، ص۱۰۳؛ زرکلی، الاعلام، ج۲، ص۵.</ref> اما دیری نگذشت که با [[رحلت رسول خدا]]{{صل}}، برخی از آنها از دادن [[صدقات]] به [[کارگزاران]] [[خلیفه]] خودداری کردند<ref>واقدی، الرده، ص۶۸؛ ابوعبیده معمر، ایام العرب، ج۲، ص۱۴۳.</ref>و بدین ترتیب در شمار نخستین و مهمترین [[قبایل عرب]] قرار گرفتند که به تعبیر [[مورخان]] روی به [[ارتداد]] نهادند. چهره مشهور و برجسته [[بنی تمیم]] در واقعه ارتداد، [[مالک بن نویره]] از [[خاندان]] [[بنی‌یربوع بن حنظله]] است که از دادن [[صدقه]] تیره خود به [[ابوبکر]] خودداری نمود<ref>واقدی، الرده، ص۱۰۳-۱۰۴.</ref> و آشکارا تیرۀ خود را از پرداخت صدقات به [[قریش]] منع کرد.<ref>کلاعی، تاریخ الردة، ص۵۲.</ref> تا این که سرانجام با [[لشکرکشی]] [[خالد بن ولید]] به یمامه و [[قتل]] مالک بن نویره، این خیزش تمیمی‌ها [[سرکوب]] شد.<ref>نک: بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۱۸۳، بلاذری، فتوح البلدان، ص۹۸؛ کلاعی، تاریخ الردة، ص۵۰.</ref> قتل مالک و حوادث پیرامون آن، [[اعتراضات]] بسیاری از جمله [[عمر]] را به همراه داشت<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج‏۳، ص۲۷۸؛ ابن کثیر، البدایة و النهایه، ج‏۶، ص۳۲۲.</ref> و دستمایه مباحثات [[تاریخی]] و [[کلامی]] زیادی گشت. خودداری [[تمیم]] از [[تمکین]] در برابر [[خلافت]]، به [[ادعای پیامبری]] سجّاح از بنی [[یربوع]] در یمامه منجر شد. سجاح پس از دعوی [[پیامبری]]، با [[پیغمبر]] [[دروغین]] دیگری از [[بنی حنیفه]] به نام مُسَیْلمه [[ازدواج]] نمود و دسته‌های زیادی از بنی تمیم و بنی حنیفه و برخی بزرگان مانند [[احنف بن قیس]] و [[حارثة بن بدر]] و [[شبث بن ربعی]] را با خود همراه کرد.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج ۳، ص۲۶۷ـ ۲۷۵؛ ابوالفرج، الاغانی، ج ۱۵، ص۲۹۹ و ج ۲۱، ص۳۳؛ نیز نک: ‌کلاعی، تاریخ الردة، ص۶۲.</ref> تا این که پس از کشته شدن [[مسیلمه]] به دست [[سپاه اسلام]] در [[نبرد]] یمامه، [[خانه‌نشین]] شد.<ref>واقدی، الرده، ص۴۸-۴۹؛ طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۳، ص۲۶۷-۲۷۵.</ref> در این واقعه نیز، برخی از [[تمیمیان]] حضور داشتند و [[حکومت مدینه]] را در [[سرکوب]] متنبئین [[دروغین]] [[یاری]] نمودند. <ref>من باب نمونه ر. ک. ابن حجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۱، ص۲۵۴؛ زرکلی، الاعلام، ج۲، ص۵.</ref>
در جریان [[فتوحات]] [[سپاهیان]] [[مسلمان]] در سرزمین‌های [[ایران]] و [[روم]]، [[بنی تمیم]] سهم عمده‌ای داشتند و در فتوحات [[عراق]] و ایران نقشی چشمگیر ایفا نمودند.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۳۴۱؛ نیز نک: جعیط، الکوفة، نشأة المدینة العربیة الاسلامیة، ص۳۲؛ صالح احمد علی، التنظیمات الاجتماعیة و الاقتصادیة فی البصرة، ص۲۸- ۲۹.</ref> آنان به فتوحات سرزمین‌های شرقی توجهی ویژه مبذول داشتند که دلیل آن در برخی منابع، نزدیکی این مناطق به سکونتگاه‌هایشان و آشنایی آنان با این [[سرزمین‌ها]] به سبب ارتباطشان با شاهان [[ایرانی]] و [[آل]] منذر عنوان شده است. <ref>عبداللّه محمودحسین، قبیلة تمیم عبر العصور، ص۱۰۲.</ref>
[[فرزندان]] [[تمیم]] سهم بسیار پُر رنگی در [[نبرد قادسیه]]، به ویژه در لیلة القادسیه ([[لیلة الهریر]])، که دو [[لشکر]] تا صبح با یکدیگر می‌جنگیدند، داشتند.<ref>علامه عسگری، صد و پنجاه صحابی ساختگی، ج۲، ص۹۹-۱۱۴. رجوع کنید به طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج ۳، ص۵۶۱ـ۵۶۲، ۵۶۵، ۵۷۷ ـ ۵۷۸.</ref> آنان در فتح [[اصطخر]] از شهرهای [[فارس]]<ref>ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۳، ص۳۲۶؛ طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۲، ص۱۷۰ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۳۸۶ و ۴۰۷.</ref> و [[خراسان]]<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ص۳۹۰-۳۹۴؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۳۸۶ و ۴۰۷.</ref> شرکت جستند و گفته‌اند که فتح برخی از مناطق، چون [[موصل]]، [[حلوان]]، [[همدان]]، دورق (شادگان)، کاشان و... با [[فرماندهی]] [[سرداران]] تمیمی میسر شده است. <ref>رجوع کنید به عبداللّه محمودحسین، قبیلة تمیم عبر العصور، ص۱۰۲ـ۱۰۳.</ref> البته در [[صحت]] برخی از این [[روایات]]، بواسطه نقل آنها از سوی [[سیف بن عمر تمیمی]] تردیداتی وجود دارد. بیشتر گزارشاتی که از [[سیف بن عمر]] در باب نقش بنی تمیم در رویدادهای رده و فتوحات نقل شده جنبه حماسه‌سرایی دارد و آمیخته با افسانه‌سرایی‌ها و فضیلت‌ تراشی‌هایی برای [[قبیله]] خویش است و از جنبه‌های [[تعصبات]] و تفاخرات قومی برکنار نیست. این احتمال درباره برخی دیگر از افتخارات و فضیلت‌های این قبیله نیز وجود دارد.<ref>علامه عسگری، صد و پنجاه صحابی ساختگی، ج۲، ص۹۹-۱۱۴.</ref>
با آغاز [[خلافت امام علی]]{{ع}}، برخی از [[رجال]] [[طوایف]] گوناگون از جمله [[یعلی بن امیه تمیمی]] پیرامون [[عایشه]] و [[طلحه]] و [[زبیر]] گرد آمدند و با حرکت به سوی [[بصره]]، رخداد [[عظیم]] [[جمل]] را رقم زدند. در این [[زمان]]، [[یعلی بن امیه]] که در دوران [[خلافت عمر بن خطاب]] [[کارگزار]] [[خلیفه]] در [[صنعا]] بود<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج‏۲، ص۱۵۷.</ref> و بر این [[منصب]] تا پایان [[خلافت عثمان]] باقی مانده بود، <ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۴، ص۲۵۱-۲۵۲.</ref> پس از [[عزل]] از منصب خویش توسط [[امیرالمؤمنین]]{{ع}}، با [[غارت]] [[اموال]] [[بیت المال]]، به [[مکه]] گریخت. وی با تحریک و [[تحریض]] معاندین، بخشی از هزینه رورویایی با [[امام علی]]{{ع}} را با اموالی که از بیت المال [[یمن]] [[سرقت]] کرده بود، تأمین کرد. با آغاز [[نبرد جمل]]، گروه‌هایی از [[بنی تمیم]] از جمله بسیاری از تیره بنی‌حنظله به تحریک طلحه و زبیر به [[ناکثین]] پیوستند.<ref>ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۲، ص۴۸۸؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۳۲۰.</ref> این در حالی است که بر پایه برخی گزارشات، [[مردمان]] بنی‌یربوع همگی بر [[طاعت]] علی{{ع}} [[وفادار]] ماندند.<ref>ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۲، ص۴۸۸؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۳۲۰.</ref> برخی از تمیمی‌ها هم همراه با [[قبایل]] «کنانه»، «اسد»، «رباب» و «مزینه»، با [[سروری]] [[معقل بن یسار ریاحی]] در [[ذی قار]] خود را به [[سپاه]] [[حضرت]] رساندند<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۴، ص۵۰۰؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۳، ص۲۳۱-۲۳۲.</ref> که بنا بر نقل برخی منابع، ۵۰۰ تن از آنان در این [[جنگ]] به [[شهادت]] رسیدند.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۴، ص۵۳۹.</ref> بخش بزرگتری از [[تمیم]] نیز، به سرکردگی [[احنف بن قیس]] بزرگ تمیم [[بصره]] و [[عمران بن حُصین]]، از معرکه کناره گرفته، [[انزوا]] پیشه کردند.<ref>شیخ مفید، الجمل، ص۱۵۸، ۲۰۷-۲۰۸، ۲۲۴؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۳، ص۲۳۸ـ۲۳۹.</ref>
پس از پایان یافتن [[فتنه]] [[جمل]]، برخی از [[تمیمیان]] به [[سجستان]] و زرنج رفتند و در آن مناطق به [[غارتگری]] پرداختند تا اینکه [[عبدالله بن عباس]] با فرستادن سپاهی<ref>نیز در باب این نبرد و نبردهای جاهلی دیگر بنی تمیم ر. ک. به: عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۱، ص۱۲۷-۱۲۹.</ref> به [[فرماندهی]] [[ربعی بن کاس عنبری]] آنان را [[سرکوب]] کرد.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۳، ص۲۶۴.</ref>
تمیمیان در [[جنگ صفین]] نیز حضوری چشمگیر داشتند. در این [[جنگ]] [[غالب]] تمیمی‌ها حتی کسانی چون [[احنف بن قیس]]، که در جمل از جنگ کناره گرفته بود؛ در صفوف [[سپاهیان]] [[امام علی]]{{ع}} حاضر شدند و با [[معاویه]] و یارانش به [[نبرد]] پرداختند.<ref>نصربن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۲۴ـ۲۶، ۲۰۵، ۲۶۴ـ۲۶۵،۳۱۰، ۳۸۷؛ رودگر، قنبرعلی، مقاله "تمیم"، دانشنامه جهان اسلام، ج۸.</ref>
با پایان یافتن این نبرد، گروهی از تمیمیان در شمار [[خوارج]] درآمده، برخی از آنها از سرکردگان فرقه‌های خوارج چون [[اباضیه]] و [[ازارقه]] شدند<ref>عبداللّه محمودحسین، قبیلة تمیم عبر العصور، ص۱۰۹-۱۱۲.</ref> که از جمله آنان می‌توان از [[حْرقوص بن زُهیر]]، [[مسعر بن فدکی]]،<ref>عیسی زاده، خوارج تندیس فتنه، ص۱۳۸-۱۱۱.</ref> [[عُروة بن اُدَیه]] نام برد.<ref>ابن کلبی، جمهرة النسب، ج۱، ص۲۱۷، ۲۲۵-۲۲۶؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۲۳ و ۲۲۵.</ref>
حضور در دفع غارات معاویه علیه سرزمین‌های تحت [[فرمان علی]]{{ع}} نیز از دیگر وقایع ایام [[حکومت علی]]{{ع}} است که تمیمیان در آن نقش داشتند. آنان، [[بسر بن ارطاة]] را که به این منظور در [[حجاز]] و [[یمن]] به فتنه انگیزی و [[کشتار]] [[مردم]] دست زده بود، به [[سروری]] [[جاریة بن قدامه]] از این [[سرزمین]] بیرون راندند. علاوه بر میادین جنگ، برخی از تمیمیان در میدان [[کارگزاری]] [[حکومت علوی]]{{ع}} نیز، همیار و مددکار علی{{ع}} شدند که از آن میان می‌‌توان از افرادی همچون [[معقل بن قیس ریاحی]]<ref>خلیفة خیاط، تاریخ خلیفه، ص۱۲۱.</ref> و [[خلید بن قرّه یربوعی]]<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ص۹۳؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۳۵۱.</ref> که به ترتیب صاحب شرطگی و [[حکمرانی]] [[امام]]{{ع}} در [[خراسان]] را عهده‌دار بودند،<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۴، ص۵۵۸.</ref> نام برد.
[[پس از شهادت امام علی]]{{ع}}، برخی از سران [[تمیم]] همچون [[معقل بن قیس ریاحی]] و [[جاریة بن قدامه سعدی]] در گرفتن [[بیعت]] از [[مردم]] برای [[امام حسن]]{{ع}} نقش مهمی ایفا نمودند.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۳۵-۳۳.</ref> [[بنی تمیم]] در جریان [[قیام]] [[حجر بن عدی]] نیز نقشی پر رنگ ایفا نمودند. در حالی که برخی از آنان بمانند [[عبدالله بن حویه سعدی تمیمی]] به [[یاری]] [[حجر]] برخاستند و پس از [[دستگیری]]، همراه با [[دوازده تن]] دیگر از [[یاران]] حجر نزد [[معاویه]] فرستاده شدند،<ref>وی پس از انتقال اسرا به شام و پس از توقف آنان در مرج عذراء، با وساطت حبیب بن مسلمه آزاد گردید. محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۵ ص۲۷۱-۲۷۴.</ref> بسیاری از آنان با آغاز قیام حجر، به دستور [[زیاد بن ابیه]] [[فرماندار]] معاویه در [[کوفه]] همراه با [[قبایل]] [[همدان]] و [[مذحج]] و دیگر [[قبایل یمنی]] به میدان کنده رفتند و با حجر و یارانش به مقابله پرداختند.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ص۲۶۰-۲۶۱؛ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۷، ص۹۴؛ علی بن ابی الکرم ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۴۷۵.</ref> ایشان همچنین، پس از تنظیم شهادت‌نامه‌ زیاد علیه حجر و درخواست او از سران چهار ناحیه کوفه و نیز هفتاد تن از سران کوفه جهت [[گواهی دادن]] آن، به امضای این شهادتنامه پرداختند. چندان که در منابع نام تنی چند از [[تمیمیان]] همچون: [[لبید بن عطارد]]، [[محمد بن عمیر بن عطارد]]، [[سوید بن عبدالرحمن تمیمی]]<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۵ ص۲۷۰.</ref> و [[عتّاب بن ورقاء ریاحی]]<ref>بلاذری، انساب الأشراف، ج۴، ص۲۵۴.</ref> را به عنوان امضا‌کنندگان و [[شهود]] این شهادتنامه [[دروغین]] به ثبت رسیده است.
با [[مرگ یزید]] و آغاز [[قیام]] بزرگ [[حسینی]]{{ع}}، [[حضرت]]، طی نامه‌هایی جداگانه سران [[بصره]] از جمله [[احنف بن قیس سعدی]]<ref>دینوری، الاخبار الطوال، ص۲۳۱.</ref> و [[مسعود بن عمرو]] دو تن از سران تمیمی بصره<ref>ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۵، ص۳۷.</ref> را خطاب قرار داده، آنان را به [[حمایت]] و [[پشتیبانی]] از حرکت خویش فرا خواند.<ref>ابومخنف، مقتل الحسین، ص۴۸-۴۹.</ref> [[احنف]] که سیاست‌های [[اهل بیت]]{{ع}} از جمله دوری از [[نیرنگ]] و [[حیله]] و بی‌تمایلی به [[ثروت]] را نمی‌پسندید، از حمایت [[امام]]{{ع}} و پاسخ به نامه‌ حضرت خودداری کرد. <ref>ابن قتیبه، عیون الاخبار، ج۱، ص۳۱۱.</ref> اما مسعود بن عمرو در واکنش به [[نامه]] حضرت، نه تنها در حمایت از اهل بیت{{ع}} به [[سرزنش]] [[احنف بن قیس]] و دیگر سران بصره پرداخت،<ref>ابن قتیبه، عیون الاخبار، ج۱، ص۳۱۱.</ref> بلکه [[طوایف]] بنی‌حنظله و بنی‌سعد تمیم و [[بنی‌عامر]] را نیز برای [[مشورت]] و [[پاسخ‌گویی]] و [[حمایت از امام]]{{ع}} گرد آورد و حمایت آنها را به اطلاع حضرت رسانید.<ref>سید بن طاوس، اللهوف، ص۲۶؛ مجلسی، بحار الانوار، ج‏۴۴، ص۳۳۷.</ref>
در [[کوفه]]، پس از ورود [[مسلم بن عقیل]] سفیر [[اباعبدالله الحسین]]{{ع}} به این [[شهر]]، بسیاری از [[تمیمیان]] کوفه همراه با [[قبایل]] دیگر کوفه همچون کنده، [[ربیعه]]، [[مذحج]]، [[بنی‌اسد]] و [[همدان]] در [[بیعت]] با او مشارکت کردند و در جریان بیعت <ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج۷، ص۲۹۴۵.</ref> و قیام وی<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۶۸-۳۶۹؛ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۱۰۳.</ref> حضوری پر رنگ یافتند.
در [[روز عاشورا]] نیز شماری از [[بنی‌تمیم]] حضور یافتند چندان که [[سعدبن حنظله تمیمی]]،<ref>ابن‌شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۴، ص۱۰۱؛ محسن الامین، اعیان الشیعه، ج۷، ص۲۲۲. برخی منابع از او با نام شعبه بن حنظله یاد کرده‌اند. ر. ک. ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۵، ص۱۰۵-۱۰۶؛ مجلسی، جلاء العیون، ص۶۶۰.</ref> [[ابوعمرو نهشلی]]،<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ص۱۰۵-۱۰۶؛ ابن نما حلی، مثیر الاحزان، ص۵۷؛ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، ج۴۵، ص۳۰؛ عبدالله البحرانی، العوالم الامام الحسین{{ع}}، ص۲۷۴.</ref> [[جابر بن حجّاج تمیمی]] [[غلام]] [[عامر بن نهشل تمیمی]]،<ref>المحلی، الحدائق الوردیه فی مناقب الائمة الزیدیه، ج۱، ص۲۱۱؛ المحلی، الحدائق الوردیه فی مناقب الائمة الزیدیه، ج۱، ص۲۱۱؛ محمد السماوی، ابصار العین فی انصار الحسین{{ع}}، ص۱۹۳.</ref> [[شبیب بن عبدالله نهشلی]]،<ref>شیخ طوسی، رجال الطوسی، ص۱۰۱.</ref> و [[حجاج بن بدر سعدی تمیمی]]
،<ref>محمد السماوی، ابصار العین فی انصار الحسین{{ع}}، ص۲۱۳؛ محسن الامین، اعیان الشیعه، ج۴، ص۵۶۴. برخی او را حجاج بن زید گفته‌اند. ر. ک. شمس الدین، انصار الحسین، ص۸۲.</ref> همراه با [[فرمانده]] بزرگ خود [[حرّ بن یزید ریاحی یربوعی]]<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ص۴۲۲، ۴۳۰، ۴۵۳، ۴۶۸.</ref> در زمره [[یاران امام حسین]]{{ع}} قرار گرفتند و عنوان [[افتخار]] آفرین "[[شهید]] [[کربلا]]" را به خود اختصاص دادند. در مقابل، بسیاری از [[تمیمیان]] نیز با [[پیوستن]] به [[سپاهیان عمر بن سعد]]، در برابر [[امام]]{{ع}} و یارانش صف کشیدند و کسانی چون [[بُدَیل بن صُریم]]،<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، صص۴۳۹–۴۴۰؛ ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴،صص۷۰-۷۱.</ref> [[مهاجر بن اوس تمیمی]]،<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۹۶؛ طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ص۴۴۱؛ خوارزمی، مقتل الحسین{{ع}}، ج۲، ص۲۰.</ref> [[بکیر بن حی تمیمی]]
،<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ص۴۳۸؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۶۸. </ref> [[یزید بن سفیان]]،<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، صص۴۳۴- ۴۳۵؛ خوارزمی، مقتل الحسین{{ع}}، ج۲،صص۱۰-۱۱.</ref> [[زرعة بن شریک تمیمی]] ،<ref>مقدسی، البدء و التاریخ، ج۶، ص۱۱؛ دینوری، الاخبار الطوال، ص۲۵۸؛ طبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۵، ص۴۵۳ و برای مطالعه بیشتر رجوع شود به: ابن اعثم الکوفی، الفتوح، ج۵، ص۱۱۸؛ شیخ مفید، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۲، ص۱۱۲.</ref> [[عمر طهوی]]
،<ref>ابن کثیر، البدایة و النهایه، ج۸، ص۱۷۰-۱۷۱.</ref> [[جویریة بن بدر]]<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ص۳۹۳.</ref> و [[حصین بن نمیر تمیمی]]<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۴، ص۴۹۹؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۷۳؛ ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص۷۶. </ref> و... [[دست]] خود را به [[خون]] [[ابا عبدالله الحسین]]{{ع}} و یارانش [[آلوده]] ساختند.
[[میزان]] حضور گسترده [[تمیمیان]] در [[کربلا]] از سهمیه اختصاص یافته به آنان از [[سرهای شهدای کربلا]] به روشنی پیداست؛ چراکه آنها به [[پاس]] حضور پُر رنگ شان در [[سپاه عمر بن سعد]]، حمل هفده سر از سرهای شهدای کربلا را به [[کوفه]] جهت عرض پیشکش به [[عبدالله بن زیاد]] عهده‌دار شدند <ref>احمد ین داود دینوری، اخبار الطوال، ص۲۵۹؛ طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ۴۶۸.</ref> که با مقایسه کردن این سهم با سهمیه‌های در نظر گرفته شده برای دیگر [[قبایل]] حاضر در این واقعه، می‌‌توان به حضور گسترده آنان در صحنه کربلا عدد بزرگی است.
[[قیام مختار]] نیز از دیگر عرصه‌های حضور تمیمی‌ها بود؛ این [[قیام]] که در [[سال ۶۶ هجری]] به وقوع پیوست [[شاهد]] حضور متفاوت [[بنی تمیم]] بود؛ چندان که گروه‌هایی از [[مردم]] این [[قبیله]]، کنار مختار قرار گرفتند و در کنار قبایل کنده، [[ازد]]، [[نخع]]، [[خثعم]]، قیس، [[رباب]]، [[اسد]]، [[همدان]] و [[مذحج]] ترکیب قیبله‌ای [[سپاه]] مختار را در نبردهایش <ref>دینوری، اخبار الطوال، ص۳۰۰-۳۰۵.</ref> از جمله در [[جنگ]] "نهر خازر" (در سال ۶۶ هجری)<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۶، ص۸۱؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۲۴۸.</ref> تشکیل دادند و گروه‌هایی دیگر از آنان در برابر او صف کشیدند و در سپاه [[مصعب بن زبیر]]<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۶، ص۳۹، ۸۱، ۹۵، ۱۰۰.</ref> به [[فرماندهی]] [[احنف بن قیس]]<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۶، ص۹۵؛ ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۶، ص۲۸۵.</ref> به [[کارزار]] با مختار و یارانش پرداختند.
علاوه بر [[قیام مختار]]، سرتاسر [[حکومت بنی امیه]] هم، [[شاهد]] حضور دسته‌هایی از [[بنی تمیم]]، به‌ویژه [[خوارج]] و [[شیعیان]] بود که در [[درگیری‌ها]] و شورش‌های صورت گرفته علیه [[حکومت]] مرکزی مشارکت داشتند.<ref>من باب نمونه ر. ک. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۴، ص۹۴ـ۹۵، ۳۹۳.</ref> اما درگیری‌های قبیله‌ای به‌ویژه در شهرهای [[بصره]] و [[کوفه]] و بعدها در [[خراسان]]، عمده‌ترین [[منازعات]] بنی تمیم در [[عهد]] [[اموی]] به شمار می‌‌رفت. از آغاز تأسیس کوفه و بصره، تمیمی‌ها از نخستین ساکنان این دو [[شهر]] بودند، اما [[شهرنشینی]] تمیمی‌ها به روحیۀ جنگجویی [[بدوی]] آنها پایان نداد و به نظر می‌رسد که در هر ماجرایی، آمادۀ [[صف‌آرایی]] بودند.
در نخستین تقسیم‌بندی [[شهر کوفه]] بر اساس [[قبایل]] ساکن، [[تمیم]] از قبایلی بود که سعد بن وقاص آنها را در ناحیۀ [[شرق]] [[مسجد کوفه]] جای داد.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۴، ص۴۴- ۴۵؛ نیز نک: جعیط، الکوفة، نشأة المدینة العربیة الاسلامیة، ص۱۲۷- ۱۲۹؛ خلیفة بن خیاط، تاریخ، ص۲۸-۲۹؛ دربارۀ سکونت تمیم در کوفه، نک: جعیط، الکوفة، نشأة المدینة العربیة الاسلامیة،ص ۱۲۷- ۱۲۹.</ref> اندکی بعد، در تقسیم‌بندی هفتگانه، تمیم همراه [[رباب]] و [[هوازن]] از قبایل مضری، در شمار «السبع الرابع» قرار گرفتند.<ref>ماسینیون، خطط الکوفة، ص۱۰- ۱۱.</ref> پس از [[نبرد جمل]]، امیرالمؤمنین علی{{ع}} این تقسیم‌بندی را [[تغییر]] داد و [[تمیم]] در سبع هفتم، با قبایلی مانند [[قریش]] و [[کنانه]] و [[اسد]] هم گروه شد.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۴، ص۵۰۰؛ نیز نک: ماسینیون، خطط الکوفة، ص۱۰-۱۱.</ref> این تقسیم‌بندی در [[زمان]] [[امارت]] [[زیاد بن ابیه]] بر [[عراق]] در حدود سال ۵۰ هجری، باز هم تغییر کرد و این بار در تقسیمات چهارگانه، تمیم همراه هَمْدان، در ربع دوم قرار گرفت.<ref>ماسینیون، خطط الکوفة، ص۱۵-۱۶.</ref> با این‌همه، به نظر می‌رسد، تمیمی‌ها در ساختار قبیلگی [[کوفه]]، در مقایسه با [[بصره]] [[قدرت]] و [[نفوذ]] چندانی نداشتند. در بصره نیز که شامل پنج گروه از [[قبایل]] گوناگون معروف به «اخماس» بودند، [[بنی تمیم]] یکی از آنان به شمار می‌‌رفتند که تعدادشان از رقیبشان، اَزْد، بسیار بیشتر بود.<ref>صالح احمد علی، التنظیمات الاجتماعیة و الاقتصادیة فی البصرة، ص۴۰- ۴۱؛ پلا، الجاحظ فی البصرة و بغداد و سامراء، ص۵۶- ۵۷.</ref> آنان با قبایل [[ربیعه]] و به‌ویژه [[ازد]] که شمـارشان بر اثر مهاجرت‌های گستـرده به بصره پیوسته رو به افزایش بود، سر [[ناسازگاری]] داشتند و گاه چندان دامنۀ [[نزاع]] بالا می‌گرفت که همچون ایام‌العرب [[عهد]] جاهلی‌، سبب اصلی [[جنگ]] فراموش می‌شد. <ref>ولهاوزن، الدولة العربیة و سقوط‌ها، ص۵۸- ۵۹</ref> نخستین نشانۀ آشکار این [[منازعات]] را می‌‌توان در ماجرای ابن حضرمی، فرستادۀ [[معاویه]] در دورۀ [[خلافت امام علی]]{{ع}} ردیابی کرد. معاویه که بر [[تمایل]] تمیمی‌ها به [[شورش]] [[امید]] بسته بود قصد داشت با اعزام ابن حضرمی به بصره نظر قبایل [[شهر]] را به نفع معاویه جلب کند،<ref> ولهاوزن، الدولة العربیة و سقوطها، ص۸۴ و ۳۱۸؛ برای تفصیل، نک: ه‍ د، ابن‌حضرمی.</ref> اما این ماجرا با [[هوشمندی]] [[جاریة بن قدامه]]، نمایندۀ [[امام علی]]{{ع}}، [[اختلاف]] افکنی میان ازد و [[تمیم]] ناکام ماند.
در طول [[حکومت معاویه]] و [[یزید]]، [[مهاجرت]] گسترده ازد عمان به [[شهر بصره]]، [[توازن]] قبایل را در این [[شهر]] برهم زد،<ref>ولهاوزن، الدولة العربیة و سقوطها، ص۸۴ و ۳۱۸؛ برای تفصیل، نک: ه‍ د، ازد.</ref> چندان که پس از [[مرگ یزید]] در سال ۶۴ هجری، [[آتش]] نزاع میان تمیم و ازد بر سر [[جانشینی]] یزید و [[امارت بصره]] چنان زبانه کشید که [[حکمران]] شهر، [[عبیدالله بن زیاد]] ناچار از شهر گریخت و [[مسعود بن عمرو عتکی]]، بزرگ ازدیان به دست تمیمی‌ها کشته شد، اما این [[مخاصمه]] با هوشمندی [[احنف بن قیس]] بزرگ تمیمی‌ها، به [[صلح]] انجامید و با پرداخت دیه همه کشته شدگان توسط [[بنی تمیم]]، این [[فتنه]] تا ‌اندازه‌ای فرو نشست.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج ۵، ص۵۰۸، ۵۱۶، ۵۲۶؛ نیز نک: ولهاوزن، الدولة العربیة و سقوطها، ص۳۲۴-۳۲۵؛ مقاله "تمیم"، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۶.</ref> در [[کوفه]] نیز، در گرماگرم [[منازعات]] رقیبان در [[عراق]]، بنی تمیم برای [[کسب قدرت]] اقداماتی انجام دادند که از جمله آن [[قیام]] [[مطر بن ناجیه ریاحی]]، از [[بنی یربوع]] است که مُلهم از خروج «ابن اشعث» علیه [[حجاج]] در [[بصره]] بود. مطر، [[عبدالرحمان حضرمی]] عامل حجاج را از کوفه بیرون کرد و خود به جای او نشست، اما چندی بعد دستگیر و [[محبوس]] شد.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۴، ص۴۶۸.</ref>
باید این نکته را نیز در نظر داشت که پس از ساکن شدن [[قبایل]] بزرگی همچون [[ازد]] در شهرهایی چون کوفه و بصره، [[تعصبات]] شهری تا حدی جای تعصبات قبیلگی را گرفت، چنان‌که [[احنف بن قیس]] بزرگ [[تمیمیان]] بصره در [[منازعه]] اَزْد و [[تمیم]] در بصره به [[صراحت]] اَزْد بصره را از تمیم کوفه و اَزْد کوفه را از تمیم [[شام]] والاتر برشمرد<ref>جاحظ، البیان و التبیین، ج ۲، ص۱۳۵.</ref> و در برخی رویدادها، افراد یک [[قبیله]] در دو [[شهر کوفه]] و بصره در برابر هم ایستادند، چنان‌که در جریان [[پیکار]] [[جمل]] در دورۀ [[خلافت امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} دسته‌ای از تمیم کوفه در [[سپاه]] آن [[حضرت]] بودند و شماری در سپاه [[مخالفان]] و بخش بزرگ‌تری نیز با [[رأی]] احنف بن قیس که اینک بزرگ تمیم بصره شمرده می‌شد، قصد کردند که از [[نبرد]] کناره گیرند.<ref>مفید، الجمل، ص۲۹۵-۲۹۶، ۳۲۱، ۳۲۴، ۳۵۲- ۳۵۳.</ref> شماری از تمیمی‌ها نیز با [[سروری]] [[جاریة بن قدامه]] که در شمار [[یاران امام علی]]{{ع}} بود، در [[نبرد جمل]] و [[صفین]] حضور یافتند.<ref>نصر بن مزاحم، وقعة الصفین، ۲۰۵؛ خلیفة بن خیاط، تاریخ، ج۱، ص۲۲۱؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۳۷۷.</ref>-<ref>مقاله "تمیم"، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۶.</ref>
از آنجا که تمیمی‌ها با [[فرماندهی]] [[احنف بن قیس]] در [[فتوحات]] [[خراسان]] نقشی گسترده داشتند<ref>ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۲، ص۳۳۷، ۳۴۰؛ بلاذری، فتوح البلدان، ص۴۰۷ و ۴۱۵.</ref> و این منطقه از لحاظ [[اداری]] تابع [[بصره]] بود، [[منازعات]] قبیله‌ای میان [[ازد]] و [[تمیم]] به خراسان نیز راه یافت و به [[نبرد]] میان مُضَر (تمیم و قیس) و [[یمن]] (ازد و [[ربیعه]]) تبدیل شد. [[اعراب]] [[مضر]] در خراسان که بیشترشان را [[بنی تمیم]]، به‌ویژه بنوالهُجَیم، بنوالعنبر و بنومازن تشکیل می‌‌دادند از [[اکثریت]] برخوردار بودند<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج ۷، ص۱۵۷.</ref> و در دوره [[اموی]] در خراسان بسیار فعال بودند؛ چندان که حضورشان در بسیاری از درگیری‌های داخلی در خراسان و نیز در جنگ‌های [[مسلمانان]] با [[اقوام]] ترک در ماوراءالنهر [[حس]] می‌‌شد.<ref>برای نمونه رجوع کنید به طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج ۷، ص۳۰ـ۳۲، ۵۸، ۷۵ـ۷۷، ۸۳، ۱۰۵، ۱۱۵، ۱۲۲ـ۱۲۳، ۱۷۵، ۱۸۲، ۲۲۹؛ رودگر، قنبرعلی، مقاله "تمیم"، دانشنامه جهان اسلام، ج۸.</ref> این [[نزاع‌ها]] که نخست میان تمیم و ربیعه و اندکی بعد، میان تمیم و ازد در گرفت، از اواخر دورۀ [[معاویه]] تا پایان دورۀ اموی با شدت تمام در مناطق خراسان ادامه یافت. به نظر می‌‌رسد اقدامات برخی از عمال [[حکومتی]] از جمله [[زیاد بن ابیه]] [[والی]] [[عراق]] در دورۀ معاویه، در انتقال بسیاری از جنگجویان تمیمی بصره که احتمالاً برای دور کردن عناصر [[نزاع]] از این [[شهر]] صورت گرفت،<ref>صالح احمد علی، التنظیمات الاجتماعیة و الاقتصادیة فی البصرة، ص۳۲.</ref> در شعله ور‌تر شدن [[آتش]] این منازعات بی‌تأثیر نبوده است.<ref>به‌ویژه که در این زمان، بصره در خطر هجوم خوارج قرار داشت و بیشتر رؤسای ایشان از تیره‌های گوناگون تمیم بودند. (صالح احمد علی، التنظیمات الاجتماعیة و الاقتصادیة فی البصرة، ص۴۶- ۴۷).</ref>
درگیری‌های داخلی خراسان [[مشکلات]] فراوانی برای [[حکومت]] مرکزی ایجاد می‌‌کرد و جانبداری [[والی خراسان]] از یکی از طرفین، [[والی]] و گاه خود [[خلیفه]] را نیز وارد درگیری می‌‌کرد. جنگ‌های [[عبداللّه بن خازم]] با [[بنی تمیم]] در سالهای ۶۶ و ۷۲ [[هجری]] و نیز [[اقدام]] [[عبدالملک مروان]] در [[عزل]] [[بُکیر بن وِشاح]] (وسّاج) -والی خراسان- در [[سال ۷۴ هجری]] به منظور پایان دادن به این [[جنگ داخلی]]،<ref>در سال ۶۴ یا ۶۵ هجری، عبدالله بن خازم، با یاری تمیمی‌ها در جنگ با بکر بن وائل، بر خراسان سلطه یافت (طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ص۵۵۰- ۵۵۱؛ نیز نک: ولهاوزن، الدولة العربیة و سقوطها، ص۳۳۲- ۳۳۳)، اما اتحاد او با تمیمی‌ها دیری نپایید؛ زیرا که آنان پسر ابن خازم را بدان سبب که وی تمیمیان را احتمالاً از بیم بروز فتنه، از ورود به هرات منع کرده بود، با وضعی حقارت‌بار کشتند و بر جنگ با او گرد آمدند و اگرچه ابن‌خازم در اثنای یکی از جنگ‌ها که دو سال ادامه یافت، زخمی شد، سرانجام صلح کردند (طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ص۶۲۳- ۶۲۴، و ج۶، ص۷۷). اما چون عبدالملک بن مروان، بکیر بن وشاح از تیرۀ بنی‌عوف ابن سعدِ تمیم را که از جانب ابن خازم حکومت مرو داشت، بر خراسان گماشت، بار دیگر میان ابن خازم و تمیم جنگ پیش آمد و سرانجام در ۷۲ هجری در نزدیکی مرو به دست یک تمیمی کشته شد و جنازۀ او دستخوش اهانت تمیمیان گردید. (طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۶، ص۱۷۶-۱۷۷). گفتنی است که بخش دیگری از تمیمی‌ها از مدتی پیش به‌سرکردگی بحیر بن ورقاء صریمی سر به شورش برداشته بودند که ابن خازم پیش از مخالفت با عبدالملک، با ایشان در نبرد بود و با پیروزی بکیر بن وشاح، بحیر به زندان افتاد. (طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۶، ص۱۷۷)</ref> چگونگی درگیری حکومتیان را در این [[منازعات]]، به خوبی نشان می‌‌دهد.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج ۶، ص۱۹۹ـ۲۰۱؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۴، ص۲۵۴، ۳۴۵، ۳۶۷ـ ۳۶۸.</ref> در دورۀ [[حکمرانی]] [[قتیبة بن مسلم]] بر [[خراسان]]، [[اشتغال]] [[قبایل عرب]] و به‌ویژه [[تمیم]] به [[فتوحات]] در نواحی خراسان بزرگ و ماوراءالنهر، تا حدودی نزاع‌های قبیلگی را فرو نشاند، اما با تیره شدن [[روابط]] قتیبه با تمیم، [[وکیع بن حسان بن ابی الاسود تمیمی]] -بزرگ تمیمی‌های خراسان-، سر به [[شورش]] برداشت و در [[جنگی]] که درگرفت، قتیبه در سال ۹۶هجری (۷۱۵ میلادی) کشته شد و [[ولایت خراسان]] به طور موقت به وکیع رسید.<ref>ولهاوزن، الدولة العربیة و سقوطها، ص۳۵۳.</ref> با [[عزل]] وکیع به دست [[سلیمان بن عبدالملک]] و [[ولایت]] [[یزید بن مهلب]] که [[نسب]] [[ازدی]] داشت، بار دیگر [[روزگار]] [[تمیم]] تیره شد.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۶، ص۵۲۳؛ نیز نک: ولهاوزن، الدولة العربیة و سقوطها، ص۳۵۴.</ref> از این [[زمان]] وضعیت تمیم تا حدود بسیاری به عزل و [[نصب والیان]] [[عراق]] و خراسان که گاه [[یمانی]] و گاه قیسی و در مواردی از [[قبایل]] کم‌اهمیت بودند، بستگی داشت. در این زمان [[حارث بن سُریج تمیمی]] توانست با [[سرپیچی]] از [[بیعت]] [[هشام بن عبدالملک]] بسیاری از [[ایرانیان]] و [[اعراب]] به‌ویژه تمیمی‌ها را به [[سال ۱۱۶ هجری]] با [[شعار]] [[پایبندی]] به کتاب و [[سنّت]] و بیعت با «الرضّا» (من [[آل محمد]]) گرد خویش فراهم آورد.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج ۷، ص۹۴ـ۹۵، ۲۹۴؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۵، ص‌۱۸۳-۱۸۴.</ref> اما خیزش او دوام چندانی نداشت و وی پس از سال‌ها [[جنگ]] و [[گریز]]، سرانجام در [[سال ۱۲۸ هجری]] در [[مرو]] از [[ازد]] و حُلَفایش [[شکست]] خورد و با کشته شدنش، [[قیام]] او به خاموشی‌ گرایید. <ref>نک: ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۵، ص۳۴۲-۳۴۷؛ برای تفصیل، نک: ه‍ د، حارث بن سریج.</ref> خیزش حارث بن سریج [[تفرقه]] و پراکندگی میان تمیمی‌ها را دو چندان کرد و موجبات [[چیرگی]] [[یمانی‌ها]] را بر [[خراسان]] فراهم آورد.<ref>ولهاوزن، الدولة العربیة و سقوطها، ص۳۸۵؛ مقاله "تمیم"، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۶.</ref> حضور بسیار گسترده [[تمیمیان]] در خراسان، سبب شرکت فعال آنان به‌ویژه در ناحیۀ [[مرو]] که شمار تمیمیان در آنجا بیشتر بود در [[دعوت]] [[عباسیان]] شد،<ref>مثلاً نک: اخبارالدولة العباسیة، ص۳۱۱.</ref> چنانکه [[پنج تن]] از نقیبان [[دوازده گانه]] عباسیان در خراسان از [[بنی تمیم]] بودند.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۷، ص۳۷۹-۳۸۰؛ نک: اخبارالدولة العباسیة، ص۲۱۵- ۲۱۸، ۲۲۱،۳۱۱.</ref>


ب. دوران [[اسلامی]]
با [[تسلط]] عباسیان بر [[بلاد اسلامی]]، شمار بسیاری از بنی تمیم در دوره نخست [[خلافت عباسی]]، به [[مناصب]] مهم [[حکومتی]] گماشته شدند که از جمله آنان می‌‌توان به نام [[خازم بن خزیمه]] [[والی]] [[ارمینیه]] و [[بصره]]، [[خزیمة بن خازم]] [[حکمران]] جزیره، [[حسان بن ابراهیم عَنْزی]] [[قاضی]] کرمان، [[سوار بن عبداللّه]] قاضی رصافه و [[ابوبکر محمد بن عمر سالم]] قاضی [[موصل]] اشاره کرد.<ref>عبداللّه محمودحسین، قبیلة تمیم عبر العصور،ص۱۱۹؛ رجاء، علی اصغر، مقاله «بنی تمیم»، دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۴، ص:۳۱۲-۳۱۶.</ref> با استقرار خلافت عباسی، [[تعصبات]] قبیلگی به‌ویژه در خراسان فروکش کرد و [[روابط]] دیگری جای آن را گرفت.
[[تمیمیان]] در [[سال نهم هجری]] به [[رسول خدا]]{{صل}} [[ایمان]] آوردند و پس از [[پذیرش اسلام]]، [[حضرت]] از میان [[بنی‌تمیم]] کارگزارانی را برگزید و بر بلاد مختلف گماشت. ایشان [[امارت]] [[منذر بن ساوی]] بن عبدالله دارمی بر [[بحرین]] را پس از [[اسلام]] آوردنش تثبیت نمود<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۶۳.</ref> و [[یعلی بن امیه تمیمی]] را بر امور [[یمن]] گماشت. حضرت همچنین، [[مالک بن نویره]] را [[کارگزار]] [[صدقات]] بنی‌حنظله و [[زبرقان بن بدر]] را همراه [[قیس بن عاصم]]، عامل ناحیه‌ای از بنی‌سعد کرد و [[عیینة بن حصن فزاری]] را به عنوان کارگزار صدقات [[تمیم]] گماشت.<ref>الادارة فی عصر الرسول، ص۱۰۰، ۲۵۲-۲۵۴.</ref> بر پایه گزارشی، [[پیامبر]]{{صل}} سه یا هفت تن را برای گردآوری صدقات تمیم تعیین فرمود.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۳، ص۲۶۷-۲۶۸؛ نیز نک: شوفانی، حروب الردة، ص۱۱۲.</ref> [[حنظلة بن ربیع تمیمی]] نیز از [[کاتبان]] و نویسندگان رسول خدا{{صل}} بود و [[نگارش]] مکاتبات رسول خدا{{صل}} با سران [[سرزمین‌ها]] را بر عهده داشت.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۱۲۳؛ مسعودی، التنبیه و الاشراف، ص۲۴۶؛ سمعانی، الانساب، ج۱، ص۲۵۴؛ ابن کثیر، البدایة و النهایه، ج۵، ص۳۴۲.</ref> آنان همچنین در میادین [[نبرد]] نیز حضور یافتند چندان که حضور برخی از آنان در جنگ‌های [[فتح مکه]]، [[حنین]] و [[طائف]] و [[همراهی]] آنان با رسول خدا{{صل}} گزارش شده است.<ref>من باب نمونه ر. ک. ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۱، ص۱۰۳؛ زرکلی، الاعلام، ج۲، ص۵.</ref> اما دیری نگذشت که با [[رحلت رسول خدا]]{{صل}}، برخی از آنها از دادن [[صدقات]] به [[کارگزاران]] [[خلیفه]] خودداری کردند<ref>واقدی، الرده، ص۶۸؛ ابوعبیده معمر، ایام العرب، ج۲، ص۱۴۳.</ref>و بدین ترتیب در شمار نخستین و مهمترین [[قبایل عرب]] قرار گرفتند که به تعبیر [[مورخان]] روی به [[ارتداد]] نهادند. چهره مشهور و برجسته [[بنی تمیم]] در واقعه ارتداد، [[مالک بن نویره]] - از [[خاندان]] بنی‌یربوع بن [[حنظله]]- است که از دادن [[صدقه]] تیره خود به [[ابوبکر]] خودداری نمود<ref>واقدی، الرده، ص۱۰۳-۱۰۴.</ref> و آشکارا تیرۀ خود را از پرداخت صدقات به [[قریش]] منع کرد.<ref>کلاعی، تاریخ الردة، ص۵۲.</ref> تا این که سرانجام با [[لشکرکشی]] [[خالد بن ولید]] به یمامه و [[قتل]] مالک بن نویره، این خیزش تمیمی‌ها [[سرکوب]] شد.<ref>مثلاً نک: بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۱۸۳، بلاذری، فتوح البلدان، ص۹۸؛ کلاعی، تاریخ الردة، ص۵۰.</ref> قتل مالک و حوادث پیرامون آن، [[اعتراضات]] بسیاری از جمله [[عمر]] را به همراه داشت<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج‏۳، ص۲۷۸؛ ابن کثیر، البدایة و النهایه، ج‏۶، ص۳۲۲.</ref> و دستمایة مباحثات [[تاریخی]] و [[کلامی]] زیادی گشت. خودداری [[تمیم]] از [[تمکین]] در برابر [[خلافت]]، به [[ادعای پیامبری]] سجّاح -از بنی [[یربوع]]- در یمامه منجر شد. سجاح پس از دعوی [[پیامبری]]، با [[پیغمبر]] [[دروغین]] دیگری از [[بنی حنیفه]] به نام مُسَیْلمه [[ازدواج]] نمود و دسته‌های زیادی از بنی تمیم و بنی حنیفه و برخی بزرگان مانند [[احنف بن قیس]] و [[حارثة بن بدر]] و [[شبث بن ربعی]] را با خود همراه کرد.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج ۳، ص۲۶۷ـ ۲۷۵؛ ابوالفرج، الاغانی، ج ۱۵، ص۲۹۹ و ج ۲۱، ص۳۳؛ نیز نک: ‌کلاعی، تاریخ الردة، ص۶۲.</ref> تا این که پس از کشته شدن [[مسیلمه]] به دست [[سپاه اسلام]] در [[نبرد]] یمامه، [[خانه‌نشین]] شد.<ref>واقدی، الرده، ص۴۸-۴۹؛ طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۳، ص۲۶۷-۲۷۵.</ref> در این واقعه نیز، برخی از [[تمیمیان]] حضور داشتند و [[حکومت مدینه]] را در [[سرکوب]] متنبئین [[دروغین]] [[یاری]] نمودند. <ref>من باب نمونه ر. ک. ابن حجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۱، ص۲۵۴؛ زرکلی، الاعلام، ج۲، ص۵.</ref>
در جریان [[فتوحات]] [[سپاهیان]] [[مسلمان]] در سرزمین‌های [[ایران]] و [[روم]]، [[بنی تمیم]] سهم عمده ای داشتند و در فتوحات [[عراق]] و ایران نقشی چشمگیر ایفا نمودند.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۳۴۱؛ نیز نک: جعیط، الکوفة، نشأة المدینة العربیة الاسلامیة، ص۳۲؛ صالح احمد علی، التنظیمات الاجتماعیة و الاقتصادیة فی البصرة، ص۲۸- ۲۹.</ref> آنان به فتوحات سرزمین‌های شرقی توجهی ویژه مبذول داشتند که دلیل آن در برخی منابع، نزدیکی این مناطق به سکونتگاه‌هایشان و آشنایی آنان با این [[سرزمین‌ها]] به سبب ارتباطشان با شاهان [[ایرانی]] و [[آل]] منذر عنوان شده است. <ref>عبداللّه محمودحسین، قبیلة تمیم عبر العصور، ص۱۰۲.</ref> [[فرزندان]] [[تمیم]] سهم بسیار پر رنگی در [[نبرد قادسیه]]، به ویژه در لیلة القادسیه ([[لیلة الهریر]])، که دو [[لشکر]] تا صبح با یکدیگر می‌جنگیدند، داشتند.<ref>علامه عسگری، صد و پنجاه صحابی ساختگی، ج۲، ص۹۹-۱۱۴. رجوع کنید به طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج ۳، ص۵۶۱ـ۵۶۲، ۵۶۵، ۵۷۷ ـ ۵۷۸.</ref> آنان در فتح [[اصطخر]] -از شهرهای [[فارس]]-<ref>ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۳، ص۳۲۶؛ طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۲، ص۱۷۰ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۳۸۶ و ۴۰۷.</ref> و [[خراسان]]<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ص۳۹۰-۳۹۴؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۳۸۶ و ۴۰۷.</ref> شرکت جستند و گفته‌اند که فتح برخی از مناطق، چون [[موصل]]، [[حلوان]]، [[همدان]]، دورق (شادگان)،کاشان و... با [[فرماندهی]] [[سرداران]] تمیمی میسر شده است. <ref>رجوع کنید به عبداللّه محمودحسین، قبیلة تمیم عبر العصور، ص۱۰۲ـ۱۰۳.</ref> البته در [[صحت]] برخی از این [[روایات]]، بواسطه نقل آنها از سوی [[سیف بن عمر تمیمی]] تردیداتی وجود دارد. بیشتر گزارشاتی که از [[سیف بن عمر]] در باب نقش بنی تمیم در رویدادهای رده و فتوحات نقل شده جنبه حماسه‌سرایی دارد و آمیخته با افسانه‌سرایی‌ها و فضیلت‌ تراشی‌هایی برای [[قبیله]] خویش است و از جنبه‌های [[تعصبات]] و تفاخرات قومی برکنار نیست. این احتمال درباره برخی دیگر از افتخارات و فضیلت‌های این قبیله نیز وجود دارد.<ref>علامه عسگری، صد و پنجاه صحابی ساختگی، ج۲، ص۹۹-۱۱۴.</ref>
با آغاز [[خلافت امام علی]]{{ع}}، برخی از [[رجال]] [[طوایف]] گوناگون از جمله [[یعلی بن امیه تمیمی]] پیرامون [[عایشه]] و [[طلحه]] و [[زبیر]] گرد آمدند و با حرکت به سوی [[بصره]]، رخداد [[عظیم]] [[جمل]] را رقم زدند. در این [[زمان]]، [[یعلی بن امیه]] که در دوران [[خلافت عمر بن خطاب]] [[کارگزار]] [[خلیفه]] در [[صنعا]] بود<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج‏۲، ص۱۵۷.</ref> و بر این [[منصب]] تا پایان [[خلافت عثمان]] باقی مانده بود،<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۴، ص۲۵۱-۲۵۲.</ref> پس از [[عزل]] از منصب خویش توسط [[امیرالمؤمنین]]{{ع}}، با [[غارت]] [[اموال]] [[بیت المال]]، به [[مکه]] گریخت. وی با تحریک و [[تحریض]] معاندین، بخشی از هزینه رورویایی با [[امام علی]]{{ع}} را با اموالی که از بیت المال [[یمن]] [[سرقت]] کرده بود، تأمین کرد. با آغاز [[نبرد جمل]]، گروههایی از [[بنی تمیم]] از جمله بسیاری از تیره بنی‌حنظله به تحریک طلحه و زبیر به [[ناکثین]] پیوستند.<ref>ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۲، ص۴۸۸؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۳۲۰.</ref> این در حالی است که بر پایه برخی گزارشات، [[مردمان]] بنی‌یربوع همگی بر [[طاعت]] علی{{ع}} [[وفادار]] ماندند.<ref>ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۲، ص۴۸۸؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۳۲۰.</ref> برخی از تمیمی‌ها هم همراه با [[قبایل]] [[کنانه]]، [[اسد]]، [[رباب]] و مزینه، با [[سروری]] [[معقل]] بن [[یسار]] ریاحی در [[ذی قار]] خود را به [[سپاه]] [[حضرت]] رساندند<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۴، ص۵۰۰؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۳، ص۲۳۱-۲۳۲.</ref> که بنا بر نقل برخی منابع، ۵۰۰ تن از آنان در این [[جنگ]] به [[شهادت]] رسیدند.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۴، ص۵۳۹.</ref> بخش بزرگتری از [[تمیم]] نیز، به سرکردگی [[احنف بن قیس]] -بزرگ تمیم [[بصره]]- و [[عمران بن حُصین]]، از معرکه کناره گرفته، [[انزوا]] پیشه کردند.<ref>شیخ مفید، الجمل، ص۱۵۸، ۲۰۷-۲۰۸، ۲۲۴؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۳، ص۲۳۸ـ۲۳۹.</ref> پس از پایان یافتن [[فتنه]] [[جمل]]، برخی از [[تمیمیان]] به [[سجستان]] و زرنج رفتند و در آن مناطق به [[غارتگری]] پرداختند تا اینکه عبداللّه بن عباس با فرستادن سپاهی<ref>نیز در باب این نبرد و نبردهای جاهلی دیگر بنی تمیم ر. ک. به: عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۱، ص۱۲۷-۱۲۹.</ref> به [[فرماندهی]] [[ربعی بن کاس]] [[عنبری]] آنان را [[سرکوب]] کرد.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۳، ص۲۶۴.</ref> تمیمیان در [[جنگ صفین]] نیز حضوری چشمگیر داشتند. در این [[جنگ]] [[غالب]] تمیمی‌ها -حتی کسانی چون احنف بن قیس، که در جمل از جنگ کناره گرفته بود- در صفوف [[سپاهیان]] [[امام علی]]{{ع}} حاضر شدند و با [[معاویه]] و یارانش به [[نبرد]] پرداختند.<ref>نصربن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۲۴ـ۲۶، ۲۰۵، ۲۶۴ـ۲۶۵،۳۱۰، ۳۸۷.</ref>-<ref>رودگر، قنبرعلی، مقاله "تمیم"، دانشنامه جهان اسلام، ج۸.</ref> با پایان یافتن این نبرد، گروهی از تمیمیان در شمار [[خوارج]] درآمده، برخی از آنها از سرکردگان فرقه‌های خوارج چون [[اباضیه]] و [[ازارقه]] شدند<ref>عبداللّه محمودحسین، قبیلة تمیم عبر العصور، ص۱۰۹-۱۱۲.</ref> که از جمله آنان می‌توان از حْرقوص بن زُهیر، [[مسعر بن فدکی]]،<ref>عیسی زاده، خوارج تندیس فتنه، ص۱۳۸-۱۱۱.</ref> عُروة بن اُدَیه نام برد.<ref>ابن کلبی، جمهرة النسب، ج۱، ص۲۱۷، ۲۲۵-۲۲۶؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۲۳ و ۲۲۵.</ref> حضور در دفع غارات معاویه علیه سرزمین‌های تحت [[فرمان علی]]{{ع}} نیز از دیگر وقایع ایام [[حکومت علی]]{{ع}} است که تمیمیان در آن نقش داشتند. آنان، [[بسر بن ارطاة]] را که به این منظور در [[حجاز]] و [[یمن]] به فتنه انگیزی و [[کشتار]] [[مردم]] دست زده بود، به [[سروری]] [[جاریة بن قدامه]] از این [[سرزمین]] بیرون راندند. علاوه بر میادین جنگ، برخی از تمیمیان در میدان [[کارگزاری]] [[حکومت علوی]]{{ع}} نیز، همیار و مددکار علی{{ع}} شدند که از آن میان می‌‌توان از افرادی همچون [[معقل بن قیس ریاحی]]<ref>خلیفة خیاط، تاریخ خلیفه، ص۱۲۱.</ref> و [[خلید بن قرّه یربوعی]]<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ص۹۳؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۳۵۱.</ref> که به ترتیب صاحب شرطگی و [[حکمرانی]] [[امام]]{{ع}} در [[خراسان]] را عهده دار بودند،<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۴، ص۵۵۸.</ref> نام برد.
[[پس از شهادت امام علی]]{{ع}}، برخی از سران [[تمیم]] همچون معقل بن قیس ریاحی و [[جاریة بن قدامه سعدی]] در گرفتن [[بیعت]] از [[مردم]] برای [[امام حسن]]{{ع}} نقش مهمی ایفا نمودند.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۳۵-۳۳.</ref> [[بنی تمیم]] در جریان [[قیام]] [[حجر بن عدی]] نیز نقشی پر رنگ ایفا نمودند. در حالی که برخی از آنان بمانند عبدالله بن حویه [[سعدی]] [تمیمی] به [[یاری]] [[حجر]] برخاستند و پس از [[دستگیری]]، همراه با [[دوازده تن]] دیگر از [[یاران]] حجر نزد [[معاویه]] فرستاده شدند،<ref>وی پس از انتقال اسرا به شام و پس از توقف آنان در مرج عذراء، با وساطت حبیب بن مسلمه آزاد گردید. محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۵ ص۲۷۱-۲۷۴.</ref> بسیاری از آنان با آغاز قیام حجر، به دستور [[زیاد بن ابیه]] -[[فرماندار]] معاویه در [[کوفه]]- همراه با [[قبایل]] [[همدان]] و [[مذحج]] و دیگر [[قبایل یمنی]] به میدان کنده رفتند و با حجر و یارانش به مقابله پرداختند.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ص۲۶۰-۲۶۱؛ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۷، ص۹۴؛ علی بن ابی الکرم ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۴۷۵.</ref> ایشان همچنین، پس از تنظیم [[شهادت]] نامه‌ زیاد علیه حجر و در خواست او از سران چهار ناحیه کوفه و نیز هفتاد تن از سران کوفه جهت [[گواهی دادن]] آن، به امضای این شهادتنامه پرداختند. چندان که در منابع نام تنی چند از [[تمیمیان]] همچون: [[لبید]] بن عطارد، [[محمد بن عمیر بن عطارد]]، [[سوید]] بن [[عبدالرحمن]] تمیمی<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۵ ص۲۷۰.</ref> و عتّاب بن [[ورقاء]] ریاحی<ref>بلاذری، انساب الأشراف، ج۴، ص۲۵۴.</ref> را به عنوان [[امضا]] کنندگان و [[شهود]] این شهادتنامه [[دروغین]] به ثبت رسیده است.
با [[مرگ یزید]] و آغاز [[قیام]] بزرگ [[حسینی]]{{ع}}، [[حضرت]]، طی نامه‌هایی جداگانه سران [[بصره]] از جمله [[احنف بن قیس سعدی]]<ref>دینوری، الاخبار الطوال، ص۲۳۱.</ref> و [[مسعود بن عمرو]] - دو تن از سران تمیمی بصره-<ref>ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۵، ص۳۷.</ref> را خطاب قرار داده، آنان را به [[حمایت]] و [[پشتیبانی]] از حرکت خویش فرا خواند.<ref>ابومخنف، مقتل الحسین، ص۴۸-۴۹.</ref> [[احنف]] که سیاست‌های [[اهل بیت]]{{ع}} -از جمله دوری از [[نیرنگ]] و [[حیله]] و بی‌تمایلی به [[ثروت]] را نمی‌پسندید-، از حمایت [[امام]]{{ع}} و پاسخ به نامه‌ حضرت خودداری کرد. <ref>ابن قتیبه، عیون الاخبار، ج۱، ص۳۱۱.</ref> اما مسعود بن عمرو در واکنش به [[نامه]] حضرت، نه تنها در حمایت از اهل بیت{{ع}} به [[سرزنش]] [[احنف بن قیس]] و دیگر سران بصره پرداخت،<ref>ابن قتیبه، عیون الاخبار، ج۱، ص۳۱۱.</ref> بلکه [[طوایف]] بنی‌حنظله و بنی‌سعد [[تمیم]] و [[بنی‌عامر]] را نیز برای [[مشورت]] و [[پاسخ‌گویی]] و [[حمایت از امام]]{{ع}} گرد آورد و حمایت آنها را به اطلاع حضرت رسانید.<ref>سید بن طاوس، اللهوف، ص۲۶؛ مجلسی، بحار الانوار، ج‏۴۴، ص۳۳۷.</ref> در [[کوفه]]، پس از ورود [[مسلم بن عقیل]] –سفیر [[اباعبدالله الحسین]]{{ع}}- به این [[شهر]]، بسیاری از [[تمیمیان]] کوفه همراه با [[قبایل]] دیگر کوفه همچون کنده، [[ربیعه]]، [[مذحج]]، [[بنی‌اسد]] و [[همدان]] در [[بیعت]] با او مشارکت کردند و در جریان بیعت <ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج۷، ص۲۹۴۵.</ref>و قیام وی<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۶۸-۳۶۹؛ ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۱۰۳.</ref> حضوری پر رنگ یافتند. در [[روز عاشورا]] نیز شماری از [[بنی‌تمیم]] حضور یافتند چندان که سعدبن [[حنظله]] تمیمی،<ref>ابن‌شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۴، ص۱۰۱؛ محسن الامین، اعیان الشیعه، ج۷، ص۲۲۲. برخی منابع از او با نام شعبه بن حنظله یاد کرده‌اند. ر. ک. ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۵، ص۱۰۵-۱۰۶؛ مجلسی، جلاء العیون، ص۶۶۰.</ref> [[ابوعمرو نهشلی]]،<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ص۱۰۵-۱۰۶؛ ابن نما حلی، مثیر الاحزان، ص۵۷؛ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، ج۴۵، ص۳۰؛ عبدالله البحرانی، العوالم الامام الحسین{{ع}}، ص۲۷۴.</ref> جابر بن [[حجّاج]] تمیمی [[غلام]] [[عامر]] بن [[نهشل]] تمیمی،<ref>المحلی، الحدائق الوردیه فی مناقب الائمة الزیدیه، ج۱، ص۲۱۱.</ref>-<ref>المحلی، الحدائق الوردیه فی مناقب الائمة الزیدیه، ج۱، ص۲۱۱؛ محمد السماوی، ابصار العین فی انصار الحسین{{ع}}، ص۱۹۳.</ref> [[شبیب بن عبدالله نهشلی]]،<ref>شیخ طوسی، رجال الطوسی، ص۱۰۱.</ref> و [[حجاج]] بن [[بدر]] [[سعدی]] تمیمی،<ref>محمد السماوی، ابصار العین فی انصار الحسین{{ع}}، ص۲۱۳؛ محسن الامین، اعیان الشیعه، ج۴، ص۵۶۴. برخی او را حجاج بن زید گفته‌اند. ر. ک. شمس الدین، انصار الحسین، ص۸۲.</ref> همراه با [[فرمانده]] بزرگ خود حرّبن [[یزید]] ریاحی یربوعی<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ص۴۲۲، ۴۳۰، ۴۵۳، ۴۶۸.</ref> در زمره [[یاران امام حسین]]{{ع}} قرار گرفتند و عنوان [[افتخار]] آفرین "[[شهید]] [[کربلا]]" را به خود اختصاص دادند. در مقابل، بسیاری از [[تمیمیان]] نیز با [[پیوستن]] به [[سپاهیان عمر بن سعد]]، در برابر [[امام]]{{ع}} و یارانش صف کشیدند و کسانی چون بُدَیل بن صُریم،<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، صص۴۳۹–۴۴۰؛ ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴،صص۷۰-۷۱.</ref> [[مهاجر بن اوس]] تمیمی،<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۹۶؛ طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ص۴۴۱؛ خوارزمی، مقتل الحسین{{ع}}، ج۲، ص۲۰.</ref> [[بکیر]] بن [[حی]] تمیمی،<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ص۴۳۸؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۶۸. </ref> یزید بن سفیان،<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، صص۴۳۴- ۴۳۵؛ خوارزمی، مقتل الحسین{{ع}}، ج۲،صص۱۰-۱۱.</ref> [[زرعة بن شریک تمیمی]]،<ref>مقدسی، البدء و التاریخ، ج۶، ص۱۱؛ دینوری، الاخبار الطوال، ص۲۵۸؛ طبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج۵، ص۴۵۳ و برای مطالعه بیشتر رجوع شود به: ابن اعثم الکوفی، الفتوح، ج۵، ص۱۱۸؛ شیخ مفید، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۲، ص۱۱۲.</ref> [[عمر]] طهوی،<ref>ابن کثیر، البدایة و النهایه، ج۸، ص۱۷۰-۱۷۱.</ref> [[جویریة]] بن [[بدر]]<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ص۳۹۳.</ref> و [[حصین بن نمیر]] تمیمی<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۴، ص۴۹۹؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۷۳؛ ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص۷۶. </ref> و... [[دست]] خود را به [[خون]] [[ابا عبدالله الحسین]]{{ع}} و یارانش [[آلوده]] ساختند. [[میزان]] حضور گسترده [[تمیمیان]] در [[کربلا]] از سهمیه اختصاص یافته به آنان از [[سرهای شهدای کربلا]] به روشنی پیداست.؛ چراکه آنها به [[پاس]] حضور پر رنگ شان در [[سپاه عمر بن سعد]]، حمل هفده سر از سرهای شهدای کربلا را به [[کوفه]] جهت عرض پیشکش به [[عبدالله بن زیاد]] عهده دار شدند <ref>احمد ین داود دینوری، اخبار الطوال، ص۲۵۹؛ طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ۴۶۸.</ref> که با مقایسه کردن این سهم با سهمیه‌های در نظر گرفته شده برای دیگر [[قبایل]] حاضر در این واقعه، می‌‌توان به حضور گسترده آنان در صحنه کربلا عدد بزرگی است. [[قیام مختار]] نیز از دیگر عرصه‌های حضور تمیمی‌ها بود؛ این [[قیام]] که در [[سال ۶۶ هجری]] به وقوع پیوست [[شاهد]] حضور متفاوت [[بنی تمیم]] بود؛ چندان که گروه‌هایی از [[مردم]] این [[قبیله]]، کنار مختار قرار گرفتند و در کنار قبایل کنده، [[ازد]]، [[نخع]]، [[خثعم]]، قیس، [[رباب]]، [[اسد]]، [[همدان]] و [[مذحج]] ترکیب قیبله‌ای [[سپاه]] مختار را در نبردهایش<ref>.دینوری، اخبار الطوال، ص۳۰۰-۳۰۵.</ref> از جمله در [[جنگ]] "نهر خازر" (در سال ۶۶ هجری)<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۶، ص۸۱؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۲۴۸.</ref> تشکیل دادند و گروه‌هایی دیگر از آنان در برابر او صف کشیدند و در سپاه [[مصعب بن زبیر]]<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۶، ص۳۹، ۸۱، ۹۵، ۱۰۰.</ref> به [[فرماندهی]] [[احنف بن قیس]]<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۶، ص۹۵؛ ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۶، ص۲۸۵.</ref> به [[کارزار]] با مختار و یارانش پرداختند. علاوه بر [[قیام مختار]]، سرتاسر [[حکومت بنی امیه]] هم، [[شاهد]] حضور دسته‌هایی از [[بنی تمیم]]، به‌ویژه [[خوارج]] و [[شیعیان]] بود که در [[درگیری‌ها]] و شورش‌های صورت گرفته علیه [[حکومت]] مرکزی مشارکت داشتند.<ref>من باب نمونه ر. ک. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۴، ص۹۴ـ۹۵، ۳۹۳.</ref> اما درگیری‌های [[قبیله]] ای به‌ویژه در شهرهای [[بصره]] و [[کوفه]] و بعدها در [[خراسان]]، عمده‌ترین [[منازعات]] بنی تمیم در [[عهد]] [[اموی]] به شمار می‌‌رفت. از آغاز تأسیس کوفه و بصره، تمیمی‌ها از نخستین ساکنان این دو [[شهر]] بودند، اما [[شهرنشینی]] تمیمی‌ها به روحیۀ جنگجویی [[بدوی]] آنها پایان نداد و به نظر می‌رسد که در هر ماجرایی، آمادۀ [[صف‌آرایی]] بودند. در نخستین تقسیم‌بندی [[شهر کوفه]] بر اساس [[قبایل]] ساکن، [[تمیم]] از قبایلی بود که سعد بن وقاص آنها را در ناحیۀ [[شرق]] [[مسجد کوفه]] جای داد.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۴، ص۴۴- ۴۵؛ نیز نک: جعیط، الکوفة، نشأة المدینة العربیة الاسلامیة، ص۱۲۷- ۱۲۹؛ خلیفة بن خیاط، تاریخ، ص۲۸-۲۹؛ دربارۀ سکونت تمیم در کوفه، نک: جعیط، الکوفة، نشأة المدینة العربیة الاسلامیة،ص ۱۲۷- ۱۲۹.</ref> اندکی بعد، در تقسیم‌بندی هفتگانه، تمیم همراه [[رباب]] و [[هوازن]] از قبایل مضری، در شمار «السبع الرابع» قرار گرفتند.<ref>ماسینیون، خطط الکوفة، ص۱۰- ۱۱.</ref> پس از [[نبرد جمل]]، امیرالمؤمنین علی{{ع}} این تقسیم‌بندی را [[تغییر]] داد و [[تمیم]] در سبع هفتم، با قبایلی مانند [[قریش]] و [[کنانه]] و [[اسد]] هم گروه شد.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۴، ص۵۰۰؛ نیز نک: ماسینیون، خطط الکوفة، ص۱۰-۱۱.</ref> این تقسیم‌بندی در [[زمان]] [[امارت]] [[زیاد بن ابیه]] بر [[عراق]] در حدود [[سال ۵۰ هجری]]، باز هم تغییر کرد و این بار در تقسیمات چهارگانه، تمیم همراه هَمْدان، در ربع دوم قرار گرفت.<ref>ماسینیون، خطط الکوفة، ص۱۵-۱۶.</ref> با این‌همه، به نظر می‌رسد، تمیمی‌ها در ساختار قبیلگی [[کوفه]]، در مقایسه با [[بصره]] [[قدرت]] و [[نفوذ]] چندانی نداشتند. در بصره نیز که شامل پنج گروه از [[قبایل]] گوناگون معروف به «اخماس» بودند، [[بنی تمیم]] یکی از آنان به شمار می‌‌رفتند که تعدادشان از رقیبشان، اَزْد، بسیار بیشتر بود.<ref>صالح احمد علی، التنظیمات الاجتماعیة و الاقتصادیة فی البصرة، ص۴۰- ۴۱؛ پلا، الجاحظ فی البصرة و بغداد و سامراء، ص۵۶- ۵۷.</ref> آنان با قبایل [[ربیعه]] و به‌ویژه [[ازد]] -‌که شمـارشان بر اثـر مهاجرت‌های گستـرده به بصره- پیوسته رو به افزایش بود،<ref>.رجوع کنید به ه د، ازد.</ref> سر [[ناسازگاری]] داشتند و گاه چندان دامنۀ [[نزاع]] بالا می‌گرفت که همچون ایام‌العرب [[عهد]] جاهلی‌، سبب اصلی [[جنگ]] فراموش می‌شد. <ref>ولهاوزن، الدولة العربیة و سقوطها، ص۵۸- ۵۹</ref> نخستین نشانۀ آشکار این [[منازعات]] را می‌‌توان در ماجرای ابن حضرمی، فرستادۀ [[معاویه]] در دورۀ [[خلافت امام علی]]{{ع}} ردیابی کرد. معاویه که بر [[تمایل]] تمیمی‌ها به [[شورش]] [[امید]] بسته بود قصد داشت با اعزام ابن حضرمی به بصره نظر قبایل[[شهر]] را به نفع معاویه جلب کند،<ref>ولهاوزن، الدولة العربیة و سقوطها، ص۸۴ و ۳۱۸؛ برای تفصیل، نک: ه‍ د، ابن‌حضرمی.</ref> اما این ماجرا با [[هوشمندی]] [[جاریة بن قدامه]]، نمایندۀ [[امام علی]]{{ع}}، [[اختلاف]] افکنی میان ازد و [[تمیم]] ناکام ماند.<ref>برای تفصیل، نک: ه‍ د، جاریة بن قدامه.</ref> در طول [[حکومت معاویه]] و [[یزید]]، [[مهاجرت]] گسترده ازد عمان به [[شهر بصره]]، [[توازن]] قبایل را در این [[شهر]] بر هم زد،<ref>ولهاوزن، الدولة العربیة و سقوطها، ص۸۴ و ۳۱۸؛ برای تفصیل، نک: ه‍ د، ازد.</ref> چندان که پس از [[مرگ یزید]] در [[سال ۶۴ هجری]]، [[آتش]] نزاع میان تمیم و ازد -بر سر [[جانشینی]] یزید و [[امارت بصره]]- چنان زبانه کشید که [[حکمران]] شهر، [[عبیدالله بن زیاد]] ناچار از شهر گریخت و [[مسعود بن عمرو]] عتکی، بزرگ ازدیان به دست تمیمی‌ها کشته شد، اما این [[مخاصمه]] با هوشمندی [[احنف بن قیس]] بزرگ تمیمی‌ها، به [[صلح]] انجامید و با پرداخت دیه همه کشته شدگان توسط [[بنی تمیم]]، این [[فتنه]] تا ‌اندازه‌ای فرونشست.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج ۵، ص۵۰۸، ۵۱۶، ۵۲۶؛ نیز نک: ولهاوزن، الدولة العربیة و سقوطها، ص۳۲۴-۳۲۵.</ref>-<ref>مقاله "تمیم"، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۶.</ref> در [[کوفه]] نیز، در گرماگرم [[منازعات]] رقیبان در [[عراق]]، بنی تمیم برای [[کسب قدرت]] اقداماتی انجام دادند که از جمله آن [[قیام]] [[مطر]] بن [[ناجیه]] ریاحی، از بنی [[یربوع]] است که ملهم از خروج ابن [[اشعث]] علیه [[حجاج]] در [[بصره]] بود. مطر، [[عبدالرحمان]] حضرمی -عامل حجاج- را از کوفه بیرون کرد و خود به جای او نشست، اما چندی بعد دستگیر و [[محبوس]] شد.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۴، ص۴۶۸.</ref>
باید این نکته را نیز در نظر داشت که پس از ساکن شدن [[قبایل]] بزرگی همچون [[ازد]] در شهرهایی چون کوفه و بصره، [[تعصبات]] شهری تا حدی جای تعصبات قبیلگی را گرفت، چنان‌که [[احنف بن قیس]] -بزرگ [[تمیمیان]] بصره- در [[منازعه]] اَزْد و [[تمیم]] در بصره به [[صراحت]] اَزْد بصره را از تمیم کوفه و اَزْد کوفه را از تمیم [[شام]] والاتر برشمرد<ref>جاحظ، البیان و التبیین، ج ۲، ص۱۳۵.</ref> و در برخی رویدادها، افراد یک [[قبیله]] در دو [[شهر کوفه]] و بصره در برابر هم ایستادند، چنان‌که در جریان [[پیکار]] [[جمل]] در دورۀ [[خلافت امیرالمؤمنین]] علی{{ع}} دسته‌ای از تمیم کوفه در [[سپاه]] آن [[حضرت]] بودند و شماری در سپاه [[مخالفان]] و بخش بزرگ‌تری نیز با [[رأی]] احنف بن قیس که اینک بزرگ تمیم بصره شمرده می‌شد، قصد کردند که از [[نبرد]] کناره گیرند.<ref>مفید، الجمل، ص۲۹۵-۲۹۶، ۳۲۱، ۳۲۴، ۳۵۲- ۳۵۳.</ref> شماری از تمیمی‌ها نیز با [[سروری]] [[جاریة بن قدامه]] که در شمار [[یاران امام علی]]{{ع}} بود، در [[نبرد جمل]] و [[صفین]] حضور یافتند.<ref>نصر بن مزاحم، وقعة الصفین، ۲۰۵؛ خلیفة بن خیاط، تاریخ، ج۱، ص۲۲۱؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۳۷۷.</ref>-<ref>مقاله "تمیم"، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۶.</ref>
از آنجا که تمیمی‌ها با [[فرماندهی]] [[احنف بن قیس]] در [[فتوحات]] [[خراسان]] نقشی گسترده داشتند<ref>ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۲، ص۳۳۷، ۳۴۰؛ بلاذری، فتوح البلدان، ص۴۰۷ و ۴۱۵.</ref> و این منطقه از لحاظ [[اداری]] تابع [[بصره]] بود، [[منازعات]] [[قبیله]] ای میان [[ازد]] و [[تمیم]] به خراسان نیز راه یافت و به [[نبرد]] میان مُضَر (تمیم و قیس) و [[یمن]] (ازد و [[ربیعه]]) تبدیل شد. [[اعراب]] [[مضر]] در خراسان -که بیشترشان را [[بنی تمیم]]، به‌ویژه بنوالهُجَیم، بنوالعنبر و بنومازن تشکیل می‌‌دادند- از [[اکثریت]] برخوردار بودند<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج ۷، ص۱۵۷.</ref> و در دوره [[اموی]] در خراسان بسیار فعال بودند؛ چندان که حضورشان در بسیاری از درگیری‌های داخلی در خراسان و نیز در جنگ‌های [[مسلمانان]] با [[اقوام]] ترک در ماوراءالنهر [[حس]] می‌‌شد.<ref>برای نمونه رجوع کنید به طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج ۷، ص۳۰ـ۳۲، ۵۸، ۷۵ـ۷۷، ۸۳، ۱۰۵، ۱۱۵، ۱۲۲ـ۱۲۳، ۱۷۵، ۱۸۲، ۲۲۹.</ref>-<ref>رودگر، قنبرعلی، مقاله "تمیم"، دانشنامه جهان اسلام، ج۸.</ref> این [[نزاع‌ها]] که نخست میان تمیم و ربیعه و اندکی بعد، میان تمیم و ازد در گرفت، از اواخر دورۀ [[معاویه]] تا پایان دورۀ اموی با شدت تمام در مناطق خراسان ادامه یافت. به نظر می‌‌رسد اقدامات برخی از عمال [[حکومتی]] از جمله [[زیاد بن ابیه]] -[[والی]] [[عراق]] در دورۀ معاویه-، در انتقال بسیاری از جنگجویان تمیمی بصره که احتمالاً برای دور کردن عناصر [[نزاع]] از این [[شهر]] صورت گرفت،<ref>صالح احمد علی، التنظیمات الاجتماعیة و الاقتصادیة فی البصرة، ص۳۲.</ref> در شعله ور‌تر شدن [[آتش]] این منازعات بی‌تأثیر نبوده است.<ref>به‌ویژه که در این زمان، بصره در خطر هجوم خوارج قرار داشت و بیشتر رؤسای ایشان از تیره‌های گوناگون تمیم بودند. (صالح احمد علی، التنظیمات الاجتماعیة و الاقتصادیة فی البصرة، ص۴۶- ۴۷).</ref>
درگیری‌های داخلی خراسان [[مشکلات]] فراوانی برای [[حکومت]] مرکزی ایجاد می‌‌کرد و جانبداری [[والی خراسان]] از یکی از طرفین، [[والی]] و گاه خود [[خلیفه]] را نیز وارد درگیری می‌‌کرد. جنگ‌های عبداللّه بن خازم با [[بنی تمیم]] در سالهای ۶۶ و ۷۲ [[هجری]] و نیز [[اقدام]] [[عبدالملک مروان]] در [[عزل]] بُکیربن وِشاح (وسّاج) -والی خراسان- در [[سال ۷۴ هجری]] به منظور پایان دادن به این [[جنگ داخلی]]،<ref>در سال ۶۴ یا ۶۵ هجری، عبدالله بن خازم، با یاری تمیمی‌ها در جنگ با بکر بن وائل، بر خراسان سلطه یافت (طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ص۵۵۰- ۵۵۱؛ نیز نک: ولهاوزن، الدولة العربیة و سقوطها، ص۳۳۲- ۳۳۳)، اما اتحاد او با تمیمی‌ها دیری نپایید؛ زیرا که آنان پسر ابن خازم را بدان سبب که وی تمیمیان را احتمالاً از بیم بروز فتنه، از ورود به هرات منع کرده بود، با وضعی حقارت‌بار کشتند و بر جنگ با او گرد آمدند و اگرچه ابن‌خازم در اثنای یکی از جنگ‌ها که دو سال ادامه یافت، زخمی شد، سرانجام صلح کردند (طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ص۶۲۳- ۶۲۴، و ج۶، ص۷۷). اما چون عبدالملک بن مروان، بکیر بن وشاح از تیرۀ بنی‌عوف ابن سعدِ تمیم را که از جانب ابن خازم حکومت مرو داشت، بر خراسان گماشت، بار دیگر میان ابن خازم و تمیم جنگ پیش آمد و سرانجام در ۷۲ هجری در نزدیکی مرو به دست یک تمیمی کشته شد و جنازۀ او دستخوش اهانت تمیمیان گردید. (طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۶، ص۱۷۶-۱۷۷). گفتنی است که بخش دیگری از تمیمی‌ها از مدتی پیش به‌سرکردگی بحیر بن ورقاء صریمی سر به شورش برداشته بودند که ابن خازم پیش از مخالفت با عبدالملک، با ایشان در نبرد بود و با پیروزی بکیر بن وشاح، بحیر به زندان افتاد. (طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۶، ص۱۷۷)</ref> چگونگی درگیری حکومتیان را در این [[منازعات]]، به خوبی نشان می‌‌دهد.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج ۶، ص۱۹۹ـ۲۰۱؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۴، ص۲۵۴، ۳۴۵، ۳۶۷ـ ۳۶۸.</ref> در دورۀ [[حکمرانی]] قتیبة بن مسلم بر [[خراسان]]، [[اشتغال]] [[قبایل عرب]] و به‌ویژه [[تمیم]] به [[فتوحات]] در نواحی خراسان بزرگ و ماوراءالنهر، تا حدودی نزاعهای قبیلگی را فرو نشاند، اما با تیره شدن [[روابط]] قتیبه با تمیم، وکیع بن [[حسان]] بن ابی الاسود تمیمی -بزرگ تمیمی‌های خراسان-، سر به [[شورش]] برداشت و در [[جنگی]] که درگرفت، قتیبه در سال ۹۶هجری (۷۱۵ میلادی) کشته شد و [[ولایت خراسان]] به طور موقت به وکیع رسید.<ref>ولهاوزن، الدولة العربیة و سقوطها، ص۳۵۳.</ref> با [[عزل]] وکیع به دست [[سلیمان]] بن [[عبدالملک]] و [[ولایت]] [[یزید]] بن مهلب که [[نسب]] [[ازدی]] داشت، بار دیگر [[روزگار]] [[تمیم]] تیره شد.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۶، ص۵۲۳؛ نیز نک: ولهاوزن، الدولة العربیة و سقوطها، ص۳۵۴.</ref> از این [[زمان]] وضعیت تمیم تا حدود بسیاری به عزل و [[نصب والیان]] [[عراق]] و خراسان که گاه [[یمانی]] و گاه قیسی و در مواردی از [[قبایل]] کم‌اهمیت بودند، بستگی داشت. در این زمان [[حارث]] بن سُریج تمیمی توانست با [[سرپیچی]] از [[بیعت]] هشام بن عبدالملک بسیاری از [[ایرانیان]] و [[اعراب]] به‌ویژه تمیمی‌ها را به [[سال ۱۱۶ هجری]] با [[شعار]] [[پایبندی]] به کتاب و [[سنّت]] و بیعت با «الرضّا» (من [[آل محمد]]) گرد خویش فراهم آورد.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج ۷، ص۹۴ـ۹۵، ۲۹۴؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۵، ص‌۱۸۳-۱۸۴.</ref> اما خیزش او دوام چندانی نداشت و وی پس از سالها [[جنگ]] و [[گریز]]، سرانجام در [[سال ۱۲۸ هجری]] در [[مرو]] از [[ازد]] و حُلَفایش [[شکست]] خورد و با کشته شدنش، [[قیام]] او به خاموشی‌گرایید. <ref>نک: ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۵، ص۳۴۲-۳۴۷؛ برای تفصیل، نک: ه‍ د، حارث بن سریج.</ref> خیزش حارث بن سریج [[تفرقه]] و پراکندگی میان تمیمی‌ها را دو چندان کرد و موجبات [[چیرگی]] [[یمانی‌ها]] را بر [[خراسان]] فراهم آورد.<ref>ولهاوزن، الدولة العربیة و سقوطها، ص۳۸۵.</ref>-<ref>مقاله "تمیم"، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۶.</ref> حضور بسیار گسترده [[تمیمیان]] در خراسان، سبب شرکت فعال آنان -به‌ویژه در ناحیۀ [[مرو]] که شمار تمیمیان در آنجا بیشتر بود- در [[دعوت]] [[عباسیان]] شد،<ref>مثلاً نک: اخبارالدولة العباسیة، ص۳۱۱.</ref> چنانکه [[پنج تن]] از نقیبان [[دوازده گانه]] عباسیان در خراسان از [[بنی تمیم]] بودند.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۷، ص۳۷۹-۳۸۰؛ نک: اخبارالدولة العباسیة، ص۲۱۵- ۲۱۸، ۲۲۱،۳۱۱.</ref> با [[تسلط]] عباسیان بر [[بلاد اسلامی]]، شمار بسیاری از بنی تمیم در دوره نخست [[خلافت عباسی]]، به [[مناصب]] مهم [[حکومتی]] گماشته شدند که از جمله آنان می‌‌توان به نام خازم بن [[خزیمه]] -[[والی]] [[ارمینیه]] و [[بصره]]-، [[خزیمة]] بن خازم -[[حکمران]] جزیره-، [[حسان]] بن [[ابراهیم]] عَنْزی -[[قاضی]] کرمان-، سواربن عبداللّه -قاضی رصافه- و ابوبکرمحمدبن [[عمر]] سالم -قاضی [[موصل]]- اشاره کرد.<ref>.عبداللّه محمودحسین، قبیلة تمیم عبر العصور،ص۱۱۹.</ref>-<ref>.رجاء، علی اصغر، مقاله «بنی تمیم»، دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۴، ص:۳۱۲-۳۱۶.</ref> با استقرار خلافت عباسی، [[تعصبات]] قبیلگی به‌ویژه در خراسان فروکش کرد و [[روابط]] دیگری جای آن را گرفت.


اعلام و [[رجال]] بنی تمیم
== اعلام و [[رجال]] بنی تمیم ==
از [[قبیله]] [[تمیم]] نیز چونان دیگر [[قبایل]] بزرگ [[عرب]]، بزرگان و شخصیت‌های بارز و ممتاز بسیاری در عرصه‌های مختلف [[علمی]] و [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] -چه در [[جاهلیت]] و چه در [[اسلام]]- برخاستند که از جمله آنان می‌‌توان به نام [[اوس]] بن [[حجر]] تمیمی -مشهورترین شاعر بنی تمیم- در دوره جاهلیت اشاره کرد. از [[اسود]] بن یعْفُر دارمی ندیم [[نعمان بن منذر]]، عَدِی بن زید [[عبادی]]،<ref>ابن قتیبه، الشعر و الشعراء، ج۱، ص۲۱۹ و ۲۴۸؛ عبداللّه محمودحسین، قبیلة تمیم عبر العصور، ص۶۶۶، ۶۶۹؛ حرفوش، قبیلة تمیم فی الجاهلیة و الاسلام، ج ۳، ص۶۸۲</ref> عَمرو بن اَهْتَم تمیمی<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۶۶ بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱۱، ص۷۰۳ـ۷۰۵؛ حرفوش، قبیلة تمیم فی الجاهلیة و الاسلام، ج ۳، ص۶۸۲.</ref> نیز، در شمار دیگر شعرای [[بنی تمیم]] در این دوره یاد شده است. از شعرای عصر [[اسلامی]] آنان هم می‌توان از: [[جریر]] بن [[عطیة]] بن [[حذیفه]] خطفی<ref>ابن‌خلکان، وفیات الاعیان، ج۱، ص۳۲۱.</ref> -که [[گرایش]] [[ضد]] [[شیعی]] او از [[مدح]] [[خلفای اموی]] پیداست-،<ref>شلق، شرح دیوان جریر، ص۷-۸.</ref> هَمّام بن [[غالب بن صعصعه]] مشهور به [[فرزدق]]، روبَة بن عَجّاج از فصیحان برجستة [[عرب]] (متوفی ۱۴۵)، ابوالفوارس [[سعد بن]] [[محمد بن سعد]] مشهور به حَیصَ بَیص، [[خداش]] بن [[بشر]] مشهور به بَعِیث<ref>.بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱۱، ص۱۳۹ و ج۱۲، ص۱۱۵؛ عبداللّه محمودحسین، قبیلة تمیم عبر العصور، ص۶۷ـ۶۷۶، ۶۸۷ـ ۶۷۸، ۶۹۰ـ۶۹۲، ۷۲۶ـ ۷۲۸.</ref> و... نام برد. ابوعیاض بن دیهث تمیمی هم از دیگر شعرای [[بنی تمیم]] بود که در [[جاهلیت]] با سرودن اشعاری نام خود را در [[تاریخ]] ماندگار کرد.<ref>مرزبانى، معجم الشعراء، ص۱۴۶.</ref> این [[قوم]] همچنین، خاستگاه عرفاء بزرگی است که در رأس آنان می-توان به نام [[فضیل بن عیاض]] یربوعی، [[عارف]] شهیر [[قرن اول]] و دوم [[هجری]] و ابواسحق [[ابراهیم بن ادهم]] بن [[منصور بن]] [[زید]] بلخی، از عرفا و زهاد نیمه اول سده دوم قمری<ref>امینی هروی، فتوحات شاهی، ج‏۱، ص، ۴۱۶.</ref> اشاره کرد. کما این که در ذکر [[اصحاب]]، [[علماء]] و محدِّثان بنی تمیم و بزرگان آنان در [[فقه]]، [[تاریخ]] [[قضا]]، [[حدیث]]، صرف ونحو، [[عرفان]]، [[خطابه]]، [[کلام]] و [[تفسیر]] نیز نباید از نام چهره‌های ممتازی چون [[اکثم بن صیفی]] از حکمای عرب در جاهلیت،<ref>ابن سعید مغربی، نشوة الطرب، ص۴۲۴.</ref> [[یونس]] بن [[حبیب]] ضبّی -پیشوای نحویان [[بصره]] و از [[مراجع]] ادیبان و نحویان و استادِ سیبویه و کسائی و فرّاء-، خالدبن [[صفوان]] بن عبداللّه تمیمی منقری -از فصحا و خطبای عرب (متوفی ۱۴۰)-، زَبّان بن علاءبن [[عمار]] مازنی -از قرّای سبع و نحوی برجسته (متوفی ۱۵۴)-، نصربن مزاحم مِنقری تمیمی [[کوفی]] -ادیب، اخباری و [[مورخ]] شیعی (متوفی ۲۱۲)-، خلیفة بن خیاط -[[محدّث]] و اخباری و [[نسب]] شناس-، [[یحیی بن اکثم]] بن محمد تمیمی [[مروزی]] (متوفی ۲۴۲) -[[قاضی القضاة]] [[دستگاه خلافت]] [[مأمون]]-، احمدبن [[فرات]] بن خالد ضبّی رازی (متوفی ۲۵۸) -از [[محدّثان]] و [[حافظان]]-، احمدبن [[موسی]] تمیمی (متوفی ۳۲۴) –از قراء معروف [[اسلامی]] که کتاب "القراءات السبع" او اثری پراهمیت است-، محمدبن احمد تمیمی قیروانی (متوفی ۳۳۳) -[[محدّث]]، [[فقیه]] و [[مورخ]] پر اثر-، ابن حِبّان بُستی (متوفی ۳۵۴) –از [[محدّثین]] بنام [[اهل سنت]]-<ref>عبداللّه محمودحسین، قبیلة تمیم عبر العصور، ص۱۱۹، ۱۳۵، ۳۰۵ـ ۳۰۶، ۳۰۹، ۳۴۲، ۴۰۳ـ ۴۴۸، ۴۲۰ـ ۴۲۲ و جاهای متعدد.</ref> [[غفلت]] کرد. در همین باب باید از برخی خاندانهای نامبردار آنان، نظیر [[خاندان]] بنی عصرون و خاندان قلانسی یاد کرد که منشأ خدمات [[علمی]] و دیوانی بسیاری شدند.<ref>عبداللّه محمودحسین، قبیلة تمیم عبر العصور، ص۴۰۳ـ ۴۴۸.</ref>-<ref>رودگر، قنبرعلی، مقاله "تمیم"، دانشنامه جهان اسلام، ج۸.</ref> همچنین از میان چهره‌های برجسته [[تمیم]] می‌‌توان به نام بسیاری از امرا و [[فرماندهان]] بزرگ این [[قبیله]] همچون [[احنف بن قیس]] -از [[اصحاب]] و فرماندهان[[تمیم]] در [[فتح خراسان]]-،<ref>ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۲، ص۳۳۷ و۳۴۰.</ref> [[خلید بن قرّه یربوعی]]<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ص۹۳؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۳۵۱.</ref> -از [[کارگزاران علی]]{{ع}} و [[حکمران]] [[امام]]{{ع}} در [[خراسان]]-،<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۴، ص۵۵۸.</ref> منقربن [[عبید]] -نیای [[قیس بن عاصم]] و از رؤسای [[وفد]] [[بنی تمیم]] در [[عام الوفود]] که [[پیامبر]]{{صل}} او را «سیّد [[اهل]] الوَبَر» (آقای چادرنشینان– آقای [[بادیه نشینان]]) خواند-،<ref>ابن کلبی، جمهرة النسب، ج ۱، ص۲۳۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۱، قسم ۲، ص۴۰.</ref> سَجّاح –از [[مدعیان دروغین]] [[نبوت]]-،<ref>ابوعبید، کتاب النسب، ۲۳۶؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ۲۲۶.</ref> [[یعلی بن امیه]] تمیمی‌- [[کارگزار]] [[خلیفه دوم]]<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج‏۲، ص۱۵۷</ref> و [[عثمان]]<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۴، ص۲۵۱-۲۵۲.</ref> در [[صنعا]]-، [[منذر بن ساوی]] بن عبدالله دارمی -[[فرماندار]] [[رسول خدا]]{{صل}} بر [[بحرین]]-،<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۶۳.</ref> [[حصین بن نمیر]] [[سکونی]] صاحب [[شرطه]] [[عبیدالله بن زیاد]] در [[کوفه]]<ref>.دینوری، الاخبار الطوال، ص۲۴۰.</ref> و از [[فرماندهان سپاه]] او در [[کربلا]]<ref>.ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۵، ص۸۹.</ref> و نیز [[فرمانده سپاه]] [[یزید]] در [[حمله]] به [[مکه]] در [[سال ۶۴ هجری]]،<ref>.طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ص۴۹۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، خامسه ۲، ص۶۷.</ref> وکیع بن [[حسان]] بن ابی الاسود تمیمی -از بزرگان [[تمیم]] در [[خراسان]] و از [[والیان]] خراسان در دوران [[اموی]]-<ref>ولهاوزن، الدولة العربیة و سقوطها، ص۳۵۳.</ref> و... اشاره کرد. ضمن این که مشهورترین چهره این [[قبیله]] در [[جود]] و [[سخاوت]]، هذلول بن کعب [[عنبری]] است که در جود و [[سخا]] با حاتم طایی مقایسه ‌شده است. <ref>ابن سعید مغربی،نشوة الطرب، ص۴۱۹؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۰۸-۲۰۹.</ref> همچنین بواسطه داخل شدن بسیاری از [[تمیمیان]] به [[مذهب خوارج]]، از عبداللّه بن اباض که اباضی‌ها به او منسوب‌اند، عبداللّه بن صَفّار که صُفری‌ها بدو منتسب شده‌اند و بُرَک یا بَرْک بن عبداللّه، ضارب [[معاویه]] در شب نوزدهم [[ماه رمضان]] [[سال ۴۰ هجری]]<ref>ابن کلبی، جمهرة النسب، ج ۱، ص۲۳۶؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱۱، ص۴۴۵.</ref> به عنوان چهره‌های [[برتر]] این [[فرقه]] نام برده شده است. از [[دانشمندان]] متأخرتر تمیم نیز می-توان به اسامی نعمان بن محمد (متوفی ۳۶۳) -معروف به [[قاضی]] نعمان از فقهای [[اسماعیلی مذهب]]-، ابن قلانسی (متوفی ۵۵۵) -[[تاریخ]] نگار و صاحب اثر "ذیل تاریخ [[دمشق]]"-، عبدالکریم [[سمعانی]] (متوفی ۵۶۲) -مشهور به [[محدّث]] [[مشرق]] و صاحب کتاب "الانساب"-، [[احمد بن یحیی]] ضبی (متوفی ۵۹۹) [[مورخ]] شهیر اندلسی و صاحب کتاب "بغیة الملتمس فی تاریخ [[رجال]] [[اهل]] الاندلس"<ref>عبداللّه محمودحسین، قبیلة تمیم عبر العصور، ص۳۰۵ـ ۳۰۶، ۳۰۹، ۳۴۲، ۴۰۳ـ ۴۴۸، ۴۲۰ـ ۴۲۲.</ref> و... اشاره کرد.<ref>رودگر، قنبرعلی، مقاله "تمیم"، دانشنامه جهان اسلام، ج۸.</ref> همچنین از محمد بن تمیم نهشلی از [[اصحاب امام کاظم]]{{ع}}،<ref>نجاشی، رجال النجاشی، ص۳۶۵؛ ابن داود حلی، رجال ابن‌داود، ص۱۶۶.</ref> هیثم بن [[عروه]] [[کوفی]] از [[اصحاب امام صادق]]{{ع}}، <ref>نجاشی، رجال النجاشی، ص۴۳۷.</ref> [[غیاث بن ابراهیم]] از [[اصحاب امام صادق]] و [[امام کاظم]]{{ع}}،<ref>نجاشی، رجال النجاشی، ص۳۰۵.</ref> [[دارم بن قبیصه]] دارمی<ref>نجاشی، رجال النجاشی، ص۱۶۲.</ref> و [[عمرو بن مسلم]] و ابونجران از [[یاران امام کاظم]]{{ع}} و پسرش [[عبدالرحمن]] بن ابی‌نجران از [[اصحاب امام رضا]]{{ع}} <ref>نجاشی، رجال النجاشی، ص۲۳۵.</ref> هم، به عنوان بخشی از چهره‌های ممتاز [[شیعی]] این [[قبیله]] نام برده شده است.<ref>نجاشی، رجال النجاشی، ص۲۵، ۶۵،۸۰</ref> ضمن این که از ذکر نام چهره شیعی مشهور [[تمیم]] یعنی [[اصبغ بن نباته حنظلی]]<ref>شیخ طوسی، رجال الطوسی، ص۶۹.</ref> -از [[یاران]] ویژه [[امام علی]]{{ع}} و از [[راویان]] بنام [[حدیث]] ایشان-<ref>شیخ طوسی، رجال الطوسی، ص۵۷.</ref> نیز نباید [[غفلت]] کرد.
از [[قبیله]] [[تمیم]] نیز چونان دیگر [[قبایل]] بزرگ [[عرب]]، بزرگان و شخصیت‌های بارز و ممتاز بسیاری در عرصه‌های مختلف [[علمی]] و [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] -چه در [[جاهلیت]] و چه در [[اسلام]]- برخاستند که از جمله آنان می‌‌توان به نام [[اوس]] بن [[حجر]] تمیمی -مشهورترین شاعر بنی تمیم- در دوره جاهلیت اشاره کرد. از [[اسود]] بن یعْفُر دارمی ندیم [[نعمان بن منذر]]، عَدِی بن زید [[عبادی]]،<ref>ابن قتیبه، الشعر و الشعراء، ج۱، ص۲۱۹ و ۲۴۸؛ عبداللّه محمودحسین، قبیلة تمیم عبر العصور، ص۶۶۶، ۶۶۹؛ حرفوش، قبیلة تمیم فی الجاهلیة و الاسلام، ج ۳، ص۶۸۲</ref> عَمرو بن اَهْتَم تمیمی<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۶۶ بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱۱، ص۷۰۳ـ۷۰۵؛ حرفوش، قبیلة تمیم فی الجاهلیة و الاسلام، ج ۳، ص۶۸۲.</ref> نیز، در شمار دیگر شعرای [[بنی تمیم]] در این دوره یاد شده است. از شعرای عصر [[اسلامی]] آنان هم می‌توان از: [[جریر]] بن [[عطیة]] بن [[حذیفه]] خطفی<ref>ابن‌خلکان، وفیات الاعیان، ج۱، ص۳۲۱.</ref> -که [[گرایش]] [[ضد]] [[شیعی]] او از [[مدح]] [[خلفای اموی]] پیداست-،<ref>شلق، شرح دیوان جریر، ص۷-۸.</ref> هَمّام بن [[غالب بن صعصعه]] مشهور به [[فرزدق]]، روبَة بن عَجّاج از فصیحان برجستة [[عرب]] (متوفی ۱۴۵)، ابوالفوارس [[سعد بن]] [[محمد بن سعد]] مشهور به حَیصَ بَیص، [[خداش]] بن [[بشر]] مشهور به بَعِیث<ref>.بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱۱، ص۱۳۹ و ج۱۲، ص۱۱۵؛ عبداللّه محمودحسین، قبیلة تمیم عبر العصور، ص۶۷ـ۶۷۶، ۶۸۷ـ ۶۷۸، ۶۹۰ـ۶۹۲، ۷۲۶ـ ۷۲۸.</ref> و... نام برد. ابوعیاض بن دیهث تمیمی هم از دیگر شعرای [[بنی تمیم]] بود که در [[جاهلیت]] با سرودن اشعاری نام خود را در [[تاریخ]] ماندگار کرد.<ref>مرزبانى، معجم الشعراء، ص۱۴۶.</ref> این [[قوم]] همچنین، خاستگاه عرفاء بزرگی است که در رأس آنان می-توان به نام [[فضیل بن عیاض]] یربوعی، [[عارف]] شهیر [[قرن اول]] و دوم [[هجری]] و ابواسحق [[ابراهیم بن ادهم]] بن [[منصور بن]] [[زید]] بلخی، از عرفا و زهاد نیمه اول سده دوم قمری<ref>امینی هروی، فتوحات شاهی، ج‏۱، ص، ۴۱۶.</ref> اشاره کرد. کما این که در ذکر [[اصحاب]]، [[علماء]] و محدِّثان بنی تمیم و بزرگان آنان در [[فقه]]، [[تاریخ]] [[قضا]]، [[حدیث]]، صرف ونحو، [[عرفان]]، [[خطابه]]، [[کلام]] و [[تفسیر]] نیز نباید از نام چهره‌های ممتازی چون [[اکثم بن صیفی]] از حکمای عرب در جاهلیت،<ref>ابن سعید مغربی، نشوة الطرب، ص۴۲۴.</ref> [[یونس]] بن [[حبیب]] ضبّی -پیشوای نحویان [[بصره]] و از [[مراجع]] ادیبان و نحویان و استادِ سیبویه و کسائی و فرّاء-، خالدبن [[صفوان]] بن عبداللّه تمیمی منقری -از فصحا و خطبای عرب (متوفی ۱۴۰)-، زَبّان بن علاءبن [[عمار]] مازنی -از قرّای سبع و نحوی برجسته (متوفی ۱۵۴)-، نصربن مزاحم مِنقری تمیمی [[کوفی]] -ادیب، اخباری و [[مورخ]] شیعی (متوفی ۲۱۲)-، خلیفة بن خیاط -[[محدّث]] و اخباری و [[نسب]] شناس-، [[یحیی بن اکثم]] بن محمد تمیمی [[مروزی]] (متوفی ۲۴۲) -[[قاضی القضاة]] [[دستگاه خلافت]] [[مأمون]]-، احمدبن [[فرات]] بن خالد ضبّی رازی (متوفی ۲۵۸) -از [[محدّثان]] و [[حافظان]]-، احمدبن [[موسی]] تمیمی (متوفی ۳۲۴) –از قراء معروف [[اسلامی]] که کتاب "القراءات السبع" او اثری پراهمیت است-، محمدبن احمد تمیمی قیروانی (متوفی ۳۳۳) -[[محدّث]]، [[فقیه]] و [[مورخ]] پر اثر-، ابن حِبّان بُستی (متوفی ۳۵۴) –از [[محدّثین]] بنام [[اهل سنت]]-<ref>عبداللّه محمودحسین، قبیلة تمیم عبر العصور، ص۱۱۹، ۱۳۵، ۳۰۵ـ ۳۰۶، ۳۰۹، ۳۴۲، ۴۰۳ـ ۴۴۸، ۴۲۰ـ ۴۲۲ و جاهای متعدد.</ref> [[غفلت]] کرد. در همین باب باید از برخی خاندانهای نامبردار آنان، نظیر [[خاندان]] بنی عصرون و خاندان قلانسی یاد کرد که منشأ خدمات [[علمی]] و دیوانی بسیاری شدند.<ref>عبداللّه محمودحسین، قبیلة تمیم عبر العصور، ص۴۰۳ـ ۴۴۸.</ref>-<ref>رودگر، قنبرعلی، مقاله "تمیم"، دانشنامه جهان اسلام، ج۸.</ref> همچنین از میان چهره‌های برجسته [[تمیم]] می‌‌توان به نام بسیاری از امرا و [[فرماندهان]] بزرگ این [[قبیله]] همچون [[احنف بن قیس]] -از [[اصحاب]] و فرماندهان[[تمیم]] در [[فتح خراسان]]-،<ref>ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۲، ص۳۳۷ و۳۴۰.</ref> [[خلید بن قرّه یربوعی]]<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ص۹۳؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۳۵۱.</ref> -از [[کارگزاران علی]]{{ع}} و [[حکمران]] [[امام]]{{ع}} در [[خراسان]]-،<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۴، ص۵۵۸.</ref> منقربن [[عبید]] -نیای [[قیس بن عاصم]] و از رؤسای [[وفد]] [[بنی تمیم]] در [[عام الوفود]] که [[پیامبر]]{{صل}} او را «سیّد [[اهل]] الوَبَر» (آقای چادرنشینان– آقای [[بادیه نشینان]]) خواند-،<ref>ابن کلبی، جمهرة النسب، ج ۱، ص۲۳۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۱، قسم ۲، ص۴۰.</ref> سَجّاح –از [[مدعیان دروغین]] [[نبوت]]-،<ref>ابوعبید، کتاب النسب، ۲۳۶؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ۲۲۶.</ref> [[یعلی بن امیه]] تمیمی‌- [[کارگزار]] [[خلیفه دوم]]<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج‏۲، ص۱۵۷</ref> و [[عثمان]]<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۴، ص۲۵۱-۲۵۲.</ref> در [[صنعا]]-، [[منذر بن ساوی]] بن عبدالله دارمی -[[فرماندار]] [[رسول خدا]]{{صل}} بر [[بحرین]]-،<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۶۳.</ref> [[حصین بن نمیر]] [[سکونی]] صاحب [[شرطه]] [[عبیدالله بن زیاد]] در [[کوفه]]<ref>.دینوری، الاخبار الطوال، ص۲۴۰.</ref> و از [[فرماندهان سپاه]] او در [[کربلا]]<ref>.ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۵، ص۸۹.</ref> و نیز [[فرمانده سپاه]] [[یزید]] در [[حمله]] به [[مکه]] در [[سال ۶۴ هجری]]،<ref>.طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ص۴۹۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، خامسه ۲، ص۶۷.</ref> وکیع بن [[حسان]] بن ابی الاسود تمیمی -از بزرگان [[تمیم]] در [[خراسان]] و از [[والیان]] خراسان در دوران [[اموی]]-<ref>ولهاوزن، الدولة العربیة و سقوطها، ص۳۵۳.</ref> و... اشاره کرد. ضمن این که مشهورترین چهره این [[قبیله]] در [[جود]] و [[سخاوت]]، هذلول بن کعب [[عنبری]] است که در جود و [[سخا]] با حاتم طایی مقایسه ‌شده است. <ref>ابن سعید مغربی،نشوة الطرب، ص۴۱۹؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۰۸-۲۰۹.</ref> همچنین بواسطه داخل شدن بسیاری از [[تمیمیان]] به [[مذهب خوارج]]، از عبداللّه بن اباض که اباضی‌ها به او منسوب‌اند، عبداللّه بن صَفّار که صُفری‌ها بدو منتسب شده‌اند و بُرَک یا بَرْک بن عبداللّه، ضارب [[معاویه]] در شب نوزدهم [[ماه رمضان]] [[سال ۴۰ هجری]]<ref>ابن کلبی، جمهرة النسب، ج ۱، ص۲۳۶؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱۱، ص۴۴۵.</ref> به عنوان چهره‌های [[برتر]] این [[فرقه]] نام برده شده است. از [[دانشمندان]] متأخرتر تمیم نیز می-توان به اسامی نعمان بن محمد (متوفی ۳۶۳) -معروف به [[قاضی]] نعمان از فقهای [[اسماعیلی مذهب]]-، ابن قلانسی (متوفی ۵۵۵) -[[تاریخ]] نگار و صاحب اثر "ذیل تاریخ [[دمشق]]"-، عبدالکریم [[سمعانی]] (متوفی ۵۶۲) -مشهور به [[محدّث]] [[مشرق]] و صاحب کتاب "الانساب"-، [[احمد بن یحیی]] ضبی (متوفی ۵۹۹) [[مورخ]] شهیر اندلسی و صاحب کتاب "بغیة الملتمس فی تاریخ [[رجال]] [[اهل]] الاندلس"<ref>عبداللّه محمودحسین، قبیلة تمیم عبر العصور، ص۳۰۵ـ ۳۰۶، ۳۰۹، ۳۴۲، ۴۰۳ـ ۴۴۸، ۴۲۰ـ ۴۲۲.</ref> و... اشاره کرد.<ref>رودگر، قنبرعلی، مقاله "تمیم"، دانشنامه جهان اسلام، ج۸.</ref> همچنین از محمد بن تمیم نهشلی از [[اصحاب امام کاظم]]{{ع}}،<ref>نجاشی، رجال النجاشی، ص۳۶۵؛ ابن داود حلی، رجال ابن‌داود، ص۱۶۶.</ref> هیثم بن [[عروه]] [[کوفی]] از [[اصحاب امام صادق]]{{ع}}، <ref>نجاشی، رجال النجاشی، ص۴۳۷.</ref> [[غیاث بن ابراهیم]] از [[اصحاب امام صادق]] و [[امام کاظم]]{{ع}}،<ref>نجاشی، رجال النجاشی، ص۳۰۵.</ref> [[دارم بن قبیصه]] دارمی<ref>نجاشی، رجال النجاشی، ص۱۶۲.</ref> و [[عمرو بن مسلم]] و ابونجران از [[یاران امام کاظم]]{{ع}} و پسرش [[عبدالرحمن]] بن ابی‌نجران از [[اصحاب امام رضا]]{{ع}} <ref>نجاشی، رجال النجاشی، ص۲۳۵.</ref> هم، به عنوان بخشی از چهره‌های ممتاز [[شیعی]] این [[قبیله]] نام برده شده است.<ref>نجاشی، رجال النجاشی، ص۲۵، ۶۵،۸۰</ref> ضمن این که از ذکر نام چهره شیعی مشهور [[تمیم]] یعنی [[اصبغ بن نباته حنظلی]]<ref>شیخ طوسی، رجال الطوسی، ص۶۹.</ref> -از [[یاران]] ویژه [[امام علی]]{{ع}} و از [[راویان]] بنام [[حدیث]] ایشان-<ref>شیخ طوسی، رجال الطوسی، ص۵۷.</ref> نیز نباید [[غفلت]] کرد.


۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش