فطرت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'عالم طبیعت' به 'عالم طبیعت'
(←فطرت) |
جز (جایگزینی متن - 'عالم طبیعت' به 'عالم طبیعت') |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
خداوند متعال با [[عنایت]] و [[رحمت]] خود برای انسان دو نوع فطرت قرار داده است: الف. فطرت اصلی؛ ب. فطرت تبعی. فطرت اصلی، فطرتی است که در وجود همه انسانها به [[ودیعت]] نهاده شده است چه عالم و سعید باشند و چه [[جاهل]] و [[شقی]]. [[عشق به کمال]] مطلق و [[عشق]] به خیر و [[سعادت]] مطلقه از امور مربوط به فطرت اصلی است. کسی را نمیتوان یافت که بر اساس فطرتش متوجه به کمال و [[عاشق]] خیر و سعادت نباشد. همه انسانها بلکه همه موجودات دارای [[فطرت توحیدی]] هستند. هر چیزی که به آن توجهی شود؛ چه در [[علوم]] و [[معارف]] و [[فضایل]] باشد و چه در [[شهوات]] و [[هواهای نفسانی]]، چه از قبیل بتهای [[معابد]] و محبوبهای [[دنیوی]] باشد و چه [[اخروی]]؛ مانند [[حب]] به [[زن]]، فرزند، شاهان، [[دانشمندان]]، [[اولیاء]] و [[انبیاء]] همه و همه عین توجه به واحد کامل مطلق است. هیچ حرکتی در این عالم واقع نمیشود جز برای رسیدن به کامل مطلق و هیچ قدمی برداشته نمیشود جز اینکه به سوی او باشد<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۲۰، ص۴۳۸ - ۴۳۹.</ref>. اختلافهای موجود در بین افراد [[بشر]] که ناشی از تفاوت محیطها، عادات، [[مذاهب]] و [[عقاید]] است، [[اختلاف]] در تشخیص متعلق [[فطرت]] و مراتب آن و در واقع اختلاف در تعیین مصداق [[محبوب]] است<ref>امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۸۰-۸۲.</ref>. | خداوند متعال با [[عنایت]] و [[رحمت]] خود برای انسان دو نوع فطرت قرار داده است: الف. فطرت اصلی؛ ب. فطرت تبعی. فطرت اصلی، فطرتی است که در وجود همه انسانها به [[ودیعت]] نهاده شده است چه عالم و سعید باشند و چه [[جاهل]] و [[شقی]]. [[عشق به کمال]] مطلق و [[عشق]] به خیر و [[سعادت]] مطلقه از امور مربوط به فطرت اصلی است. کسی را نمیتوان یافت که بر اساس فطرتش متوجه به کمال و [[عاشق]] خیر و سعادت نباشد. همه انسانها بلکه همه موجودات دارای [[فطرت توحیدی]] هستند. هر چیزی که به آن توجهی شود؛ چه در [[علوم]] و [[معارف]] و [[فضایل]] باشد و چه در [[شهوات]] و [[هواهای نفسانی]]، چه از قبیل بتهای [[معابد]] و محبوبهای [[دنیوی]] باشد و چه [[اخروی]]؛ مانند [[حب]] به [[زن]]، فرزند، شاهان، [[دانشمندان]]، [[اولیاء]] و [[انبیاء]] همه و همه عین توجه به واحد کامل مطلق است. هیچ حرکتی در این عالم واقع نمیشود جز برای رسیدن به کامل مطلق و هیچ قدمی برداشته نمیشود جز اینکه به سوی او باشد<ref>امام خمینی، صحیفه امام، ج۲۰، ص۴۳۸ - ۴۳۹.</ref>. اختلافهای موجود در بین افراد [[بشر]] که ناشی از تفاوت محیطها، عادات، [[مذاهب]] و [[عقاید]] است، [[اختلاف]] در تشخیص متعلق [[فطرت]] و مراتب آن و در واقع اختلاف در تعیین مصداق [[محبوب]] است<ref>امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۸۰-۸۲.</ref>. | ||
نوع دیگر فطرت که فرع و تابع فطرت اول است، شامل اموری از قبیل [[تنفر]] از [[نقص]] و [[انزجار]] از [[شر]] و [[شقاوت]] است. اگر [[فطرت انسانی]] توجه خود را متمرکز در [[طبیعت]] و [[امور مادی]] و محکوم به [[احکام]] آن کند و از عالم اصلی خودش یعنی عالم [[معنوی]] و [[روحانی]] [[غفلت]] بورزد، در این صورت مبدأ همه [[شرور]] و [[منش]] همه شقاوتها و [[بدبختیها]] خواهد شد<ref>امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۷۶-۷۷.</ref>. اما اگر این فطرت از تصرفات [[شیطان]] و [[هوا و هوس]] در [[امان]] بماند، در این صورت از هیچ حقی رویگردان نشده، تعلیمات [[کتاب خدا]] و انبیاء و [[اولیای الهی]] در آن جلوهگر خواهد شد. این فطرت چون ساخته دست [[قدرت]] [[جمال]] و جلال [[حق تعالی]] و نازل شده از عالم [[طهارت]] و [[قدس]] است، در اول خلقتش [[نورانی]] و صیقلی است و با [[حقایق]] [[ایمانی]] و امور [[حق]] مناسبت ذاتی دارد و با [[جهالت]] و امور [[باطل]] و [[دروغ]] هیچ تناسبی ندارد؛ لذا صورتهای [[عالم غیب]] که همه آنها از سنخ معارف و علوم حق است، در آن نقش بسته و به خوبی آنها را میپذیرد. و از امور [[باطل]] و [[دروغ]] که متناسب با عالم ظلمتها و کدورتها و آلودگیهاست، روی گردان بوده، تأثیری از آنها نمیپذیرد. همین [[فطرت]] اگر به دلیل [[اشتغال]] به | نوع دیگر فطرت که فرع و تابع فطرت اول است، شامل اموری از قبیل [[تنفر]] از [[نقص]] و [[انزجار]] از [[شر]] و [[شقاوت]] است. اگر [[فطرت انسانی]] توجه خود را متمرکز در [[طبیعت]] و [[امور مادی]] و محکوم به [[احکام]] آن کند و از عالم اصلی خودش یعنی عالم [[معنوی]] و [[روحانی]] [[غفلت]] بورزد، در این صورت مبدأ همه [[شرور]] و [[منش]] همه شقاوتها و [[بدبختیها]] خواهد شد<ref>امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۷۶-۷۷.</ref>. اما اگر این فطرت از تصرفات [[شیطان]] و [[هوا و هوس]] در [[امان]] بماند، در این صورت از هیچ حقی رویگردان نشده، تعلیمات [[کتاب خدا]] و انبیاء و [[اولیای الهی]] در آن جلوهگر خواهد شد. این فطرت چون ساخته دست [[قدرت]] [[جمال]] و جلال [[حق تعالی]] و نازل شده از عالم [[طهارت]] و [[قدس]] است، در اول خلقتش [[نورانی]] و صیقلی است و با [[حقایق]] [[ایمانی]] و امور [[حق]] مناسبت ذاتی دارد و با [[جهالت]] و امور [[باطل]] و [[دروغ]] هیچ تناسبی ندارد؛ لذا صورتهای [[عالم غیب]] که همه آنها از سنخ معارف و علوم حق است، در آن نقش بسته و به خوبی آنها را میپذیرد. و از امور [[باطل]] و [[دروغ]] که متناسب با عالم ظلمتها و کدورتها و آلودگیهاست، روی گردان بوده، تأثیری از آنها نمیپذیرد. همین [[فطرت]] اگر به دلیل [[اشتغال]] به [[عالم طبیعت]] و ماده، تحت [[سلطه]] [[شهوت]]، [[جهل]]، [[غضب]] و [[شیطنت]] قرار بگیرد، از [[عالم ملکوت]] منصرف شده، تناسبش با آن قطع میگردد و تناسب با عالم [[جن]] و [[شیاطین]] پیدا میکند و در نتیجه [[حقایق]] و [[معارف الهی]] و هر آنچه که از عالم [[قدس]] و [[طهارت]] است، در ذائقه او تلخ و در گوش او سنگین و ناگوار میآید. از سوی دیگر هر آنچه که مربوط به عالم [[ظلمات]]، آلودگیها و [[عقاید]] باطل است، در کام او شیرین و در ذائقه روحش گوارا میآید. | ||
بر اساس [[برهان]] [[فلسفی]] باید بین [[غذا]] و متغذی، تناسب وجود داشته باشد. به همین دلیل فطرتهایی که هنوز از [[نورانیت]] خودشان خارج نشدهاند، لازمه آنها [[تصدیق]] و [[خضوع]] برای [[حق]] و [[حقیقت]] است و در مقابل نیز فطرتهایی که تحت [[غلبه]] [[جهالت]] و شیطنت هستند، لازمه آنها [[انکار]] و [[جحود]] در مقابل حق است<ref>امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۱۱۳ - ۱۱۸.</ref>. | بر اساس [[برهان]] [[فلسفی]] باید بین [[غذا]] و متغذی، تناسب وجود داشته باشد. به همین دلیل فطرتهایی که هنوز از [[نورانیت]] خودشان خارج نشدهاند، لازمه آنها [[تصدیق]] و [[خضوع]] برای [[حق]] و [[حقیقت]] است و در مقابل نیز فطرتهایی که تحت [[غلبه]] [[جهالت]] و شیطنت هستند، لازمه آنها [[انکار]] و [[جحود]] در مقابل حق است<ref>امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۱۱۳ - ۱۱۸.</ref>. |