۶۴٬۶۴۲
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\[\[(.*)\]\](.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(206\,242\,\s299\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(...) |
جز (جایگزینی متن - '== پرسشهای وابسته == ==' به '==') |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
*شرح [[نهج البلاغة]]: هنگامی که [[عایشه]] [[تصمیم]] حرکت به سوی [[بصره]] گرفت، برایش شتری نیرومند درخواست کردند تا کجاوه (هودج) او را حمل کند. [[یعلی بن امیه]]، شتر خود را که "عَسْکر" نام داشت، آورد. شتر، بسیار [[تنومند]] بود. [[عایشه]] چون آن را دید، خوشش آمد و ساربان، شروع کرد از [[نیرومندی]] و تیزرو بودن آن، [[سخن گفتن]] و در لا به لای سخنش میگفت: عَسْکر. [[عایشه]] چون این نام را شنید، [[استرجاع]] کرد (آیه {{متن قرآن|إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ}} بر زبان آورد) و گفت: آن را بازگردانید؛ مرا بدان نیازی نیست. وقتی سببش را از او پرسیدند، گفت: [[پیامبر خدا]] این نام را برایش ذکر کرده و او را از [[سوار شدن]] بر آن، [[نهی]] کرده است. [[دستور]] داد شتری دیگر برایش مهیا گردد؛ ولی شتری مانند آن، یافت نشد. از این رو، روکش شتر را عوض کردند و به وی گفته شد: شتری تنومندتر و نیرومندتر برایت آوردیم! آن را برایش آوردند و او بدان، [[راضی]] شد<ref>شرح نهج البلاغة، ج ۶، ص ۲۲۴.</ref>. | *شرح [[نهج البلاغة]]: هنگامی که [[عایشه]] [[تصمیم]] حرکت به سوی [[بصره]] گرفت، برایش شتری نیرومند درخواست کردند تا کجاوه (هودج) او را حمل کند. [[یعلی بن امیه]]، شتر خود را که "عَسْکر" نام داشت، آورد. شتر، بسیار [[تنومند]] بود. [[عایشه]] چون آن را دید، خوشش آمد و ساربان، شروع کرد از [[نیرومندی]] و تیزرو بودن آن، [[سخن گفتن]] و در لا به لای سخنش میگفت: عَسْکر. [[عایشه]] چون این نام را شنید، [[استرجاع]] کرد (آیه {{متن قرآن|إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ}} بر زبان آورد) و گفت: آن را بازگردانید؛ مرا بدان نیازی نیست. وقتی سببش را از او پرسیدند، گفت: [[پیامبر خدا]] این نام را برایش ذکر کرده و او را از [[سوار شدن]] بر آن، [[نهی]] کرده است. [[دستور]] داد شتری دیگر برایش مهیا گردد؛ ولی شتری مانند آن، یافت نشد. از این رو، روکش شتر را عوض کردند و به وی گفته شد: شتری تنومندتر و نیرومندتر برایت آوردیم! آن را برایش آوردند و او بدان، [[راضی]] شد<ref>شرح نهج البلاغة، ج ۶، ص ۲۲۴.</ref>. | ||
* [[تاریخ الیعقوبی (کتاب)|تاریخ الیعقوبی]]: جمعیت، شبانگاه از کنار آبگاهی گذشتند که "آب حَوْأب" نامیده میشد. سگان منطقه به روی آنان پارس کردند. [[عایشه]] گفت: [نام] این آبگاه چیست؟ یکی از آنان گفت: آبگاه حَوْأب. [[عایشه]] گفت: {{متن قرآن|إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ}}. مرا بازگردانید! مرا بازگردانید! این، همان آبی است که [[پیامبر خدا]] به من فرمود: "تو آن کس مباش که سگهای حَوْأب به رویش پارس میکنند". پس [[چهل]] مرد را نزد او آوردند و آنان به [[خدا]] [[سوگند]] خوردند که این آبگاه، آبگاهِ [[حوأب]] نیست!<ref>[[تاریخ الیعقوبی (کتاب)|تاریخ الیعقوبی]]، ج ۲، ص ۱۸۱.</ref><ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۳۴۴-۳۴۸.</ref>. | * [[تاریخ الیعقوبی (کتاب)|تاریخ الیعقوبی]]: جمعیت، شبانگاه از کنار آبگاهی گذشتند که "آب حَوْأب" نامیده میشد. سگان منطقه به روی آنان پارس کردند. [[عایشه]] گفت: [نام] این آبگاه چیست؟ یکی از آنان گفت: آبگاه حَوْأب. [[عایشه]] گفت: {{متن قرآن|إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ}}. مرا بازگردانید! مرا بازگردانید! این، همان آبی است که [[پیامبر خدا]] به من فرمود: "تو آن کس مباش که سگهای حَوْأب به رویش پارس میکنند". پس [[چهل]] مرد را نزد او آوردند و آنان به [[خدا]] [[سوگند]] خوردند که این آبگاه، آبگاهِ [[حوأب]] نیست!<ref>[[تاریخ الیعقوبی (کتاب)|تاریخ الیعقوبی]]، ج ۲، ص ۱۸۱.</ref><ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۳۴۴-۳۴۸.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == |