پرش به محتوا

الهام در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۶٬۶۲۲ بایت حذف‌شده ،  ‏۹ ژوئن ۲۰۱۸
خط ۲۵: خط ۲۵:
*برخی احادیث <ref>بحارالانوار، ج۹۳، ص ۱۶؛ ج۱۳، ص ۵۲؛ ج۱۹، ص ۲۸۷.</ref>، به تبع آن، بسیاری از مفسران، تعداد دیگری از آیات را ناظر به الهام دانسته‌اند، از جمله [[وحی]] به مادر [[حضرت موسی]]{{ع}}: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلا تَخَافِي وَلا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ}}﴾}} <ref> و به مادر موسی الهام کردیم که به او شیر بده و اگر بر (جان) او ترسیدی او را (در صندوقی بنه و) به دریا فکن و مهراس و اندوهگین مباش! ما او را به تو باز می‌گردانیم و او را از پیامبران خواهیم کرد؛ سوره قصص، آیه: ۷.</ref><ref>التبیان، ج۶، ص ۴۰۳؛ مجمع البیان، ج۷، ص ۳۷۷؛ المیزان، ج۱۶، ص ۱۰؛ جامع البیان، ج۲۰، ص ۳۷.</ref>، [[وحی]] به حواریان [[حضرت عیسی]]{{ع}} {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَإِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوَارِيِّينَ أَنْ آمِنُواْ بِي وَبِرَسُولِي قَالُواْ آمَنَّا وَاشْهَدْ بِأَنَّنَا مُسْلِمُونَ}}﴾}} <ref> و یاد کن که به حواریان وحی کردم که به من و فرستاده‌ام ایمان آورید گفتند: (خداوندا) ایمان آوردیم و گواه باش که ما گردن نهاده‌ایم؛ سوره مائده، آیه: ۱۱۱.</ref><ref>جامع البیان، ج۳، ص ۳۶۲؛ التبیان، ج۲، ص ۴۵۸.</ref>، آگاهی خضر نبی {{ع}} از تأویل حوادث {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قَالَ هَذَا فِرَاقُ بَيْنِي وَبَيْنِكَ سَأُنَبِّئُكَ بِتَأْوِيلِ مَا لَمْ تَسْتَطِع عَّلَيْهِ صَبْرًا  أَمَّا السَّفِينَةُ فَكَانَتْ لِمَسَاكِينَ يَعْمَلُونَ فِي الْبَحْرِ فَأَرَدتُّ أَنْ أَعِيبَهَا وَكَانَ وَرَاءهُم مَّلِكٌ يَأْخُذُ كُلَّ سَفِينَةٍ غَصْبًا وَأَمَّا الْغُلامُ فَكَانَ أَبَوَاهُ مُؤْمِنَيْنِ فَخَشِينَا أَن يُرْهِقَهُمَا طُغْيَانًا وَكُفْرًا فَأَرَدْنَا أَن يُبْدِلَهُمَا رَبُّهُمَا خَيْرًا مِّنْهُ زَكَاةً وَأَقْرَبَ رُحْمًا وَأَمَّا الْجِدَارُ فَكَانَ لِغُلامَيْنِ يَتِيمَيْنِ فِي الْمَدِينَةِ وَكَانَ تَحْتَهُ كَنزٌ لَّهُمَا وَكَانَ أَبُوهُمَا صَالِحًا فَأَرَادَ رَبُّكَ أَنْ يَبْلُغَا أَشُدَّهُمَا وَيَسْتَخْرِجَا كَنزَهُمَا رَحْمَةً مِّن رَّبِّكَ وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي ذَلِكَ تَأْوِيلُ مَا لَمْ تَسْطِع عَّلَيْهِ صَبْرًا}}﴾}} <ref> گفت: اینک (هنگام) جدایی میان من و توست؛ اکنون تو را از معنی آنچه نتوانستی بر آن شکیبایی ورزی آگاه خواهم کرد:  امّا آن کشتی از آن مستمندانی بود که (با آن) در دریا کار می‌کردند؛ بر آن شدم به آن آسیب رسانم چون در پی آن پادشاهی بود که هر کشتی (بی‌آسیب) را به زور می‌گرفت. امّا آن نوجوان، پدر و مادرش مؤمن بودند؛ ترسیدیم که آنان را به سرکشی و کفر وادارد .  پس، خواستیم که پروردگارشان برای آنان فرزندی (دیگر) پاک‌جان‌تر و مهربان‌تر از او، جایگزین کند.  و امّا آن دیوار، از آن دو نوجوان یتیم در آن شهر بود و زیر آن گنجی از آن آن دو و پدرشان مردی شایسته بود، بنابراین پروردگارت از سر بخشایش خویش  اراده فرمود که آنان به برومندی خود برسند و گنجشان را بیرون کشند و من آن کارها را از پیش خویش نکردم، این بود معنی آنچه بر آن شکیبایی نتوانستی کرد؛ سوره کهف، آیه: ۷۸ - ۸۲.</ref><ref>التبیان، ج۷، ص ۶۹؛ المیزان، ج۱۳، ص .۳۴۲</ref> علم [[حضرت یوسف]]{{ع}} به تعبیر خواب{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَكَذَلِكَ يَجْتَبِيكَ رَبُّكَ وَيُعَلِّمُكَ مِن تَأْوِيلِ الأَحَادِيثِ وَيُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَعَلَى آلِ يَعْقُوبَ كَمَا أَتَمَّهَا عَلَى أَبَوَيْكَ مِن قَبْلُ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبَّكَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}}﴾}} <ref> و بدین گونه پروردگارت تو را برمی‌گزیند و به تو از (دانش) خوابگزاری می‌آموزد و نعمت خویش را بر تو و بر خاندان یعقوب تمام می‌گرداند چنان‌که پیش از این بر پدرانت ابراهیم و اسحاق تمام گردانید که پروردگار تو دانایی فرزانه است؛ سوره یوسف، آیه: ۶.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَقَالَ الَّذِي اشْتَرَاهُ مِن مِّصْرَ لاِمْرَأَتِهِ أَكْرِمِي مَثْوَاهُ عَسَى أَن يَنفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَكَذَلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الأَرْضِ وَلِنُعَلِّمَهُ مِن تَأْوِيلِ الأَحَادِيثِ وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ}}﴾}} <ref> و آن مرد مصری که او را خریده بود به همسر خود گفت: جایگاه او را نیکو بدار و با خادمان مگمار باشد که به ما سود رساند یا او را به فرزندی بگزینیم؛ و بدین‌گونه یوسف را در آن سر زمین جای دادیم و بر آن شدیم تا بدو از دانش خوابگزاری بیاموزیم و خداوند بر کار خویش چیرگی دارد اما بسیاری از مردم نمی‌دانند؛ سوره یوسف، آیه: ۲۱.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قَالَ لاَ يَأْتِيكُمَا طَعَامٌ تُرْزَقَانِهِ إِلاَّ نَبَّأْتُكُمَا بِتَأْوِيلِهِ قَبْلَ أَن يَأْتِيَكُمَا ذَلِكُمَا مِمَّا عَلَّمَنِي رَبِّي إِنِّي تَرَكْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ لاَّ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَهُم بِالآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ}}﴾}} <ref> یوسف گفت: خوراکی که روزی شماست نزدتان نمی‌رسد مگر آنکه پیش از رسیدن آن شما را از تعبیر آن آگاه می‌کنم. این از چیزهایی است که پروردگارم به من آموخته است؛ من آیین گروهی را که به خداوند ایمان ندارند و جهان واپسین را منکرند وانهاده‌ام؛ سوره یوسف، آیه: ۳۷.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ وَعَلَّمْتَنِي مِن تَأْوِيلِ الأَحَادِيثِ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ أَنتَ وَلِيِّي فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ تَوَفَّنِي مُسْلِمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ}}﴾}} <ref> پروردگارا! به من از فرمانروایی پاره‌ای داده‌ای و از خوابگزاری بخشی آموختی؛ ای آفریدگار آسمان‌ها و زمین! تو سرور من در این جهان و در جهان واپسینی، مرا گردن نهاده (به فرمان خویش) بمیران و به شایستگان بپیوند؛ سوره یوسف، آیه: ۱۰۱.</ref> <ref>مجمع ا لبیان، ج۵، ص ۳۵۷؛ فتح القدیر، ج۳، ص ۲۶.</ref>، آشنایی [[حضرت سلیمان]]{{ع}} با زبان دیگر موجودات {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ وَقَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنطِقَ الطَّيْرِ وَأُوتِينَا مِن كُلِّ شَيْءٍ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِينُ }}﴾}} <ref> و سلیمان از داود میراث برد و گفت: ای مردم! به ما زبان مرغان آموخته‌اند و از همه چیز (بهره‌ای) بخشیده‌اند؛ بی‌گمان این برتری  آشکاری است؛ سوره نمل، آیه: ۱۶.</ref>؛  {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَتَبَسَّمَ ضَاحِكًا مِّن قَوْلِهَا وَقَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَدْخِلْنِي بِرَحْمَتِكَ فِي عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ}}﴾}} <ref> سلیمان از گفتار آن (مور) خندان لب گشود  و گفت: پروردگارا! در دلم افکن تا نعمتت را که به من و به پدر و مادرم بخشیده‌ای سپاس بگزارم و کردار شایسته‌ای که تو را خشنود کند به جای آرم و مرا به بخشایش خود در زمره بندگان شایسته خویش درآور؛ سوره نمل، آیه: ۱۹.</ref><ref>جامع البیان، ج۱۹، ص ۱۷۲؛ التبیان، ج۸، ص ۸۲؛ مجمع البیان، ج۵، ص ۳۵۳؛ المیزان، ج۵، ص ۷۹.</ref>، [[وحی]] به زنبور عسل {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَإِذَا رَأى الَّذِينَ أَشْرَكُواْ شُرَكَاءَهُمْ قَالُواْ رَبَّنَا هَؤُلاء شُرَكَاؤُنَا الَّذِينَ كُنَّا نَدْعُوْ مِن دُونِكَ فَأَلْقَوْا إِلَيْهِمُ الْقَوْلَ إِنَّكُمْ لَكَاذِبُونَ}}﴾}} <ref> و چون مشرکان شریک‌هایشان را (که برای خداوند می‌پنداشتند) ببینند می‌گویند: پروردگارا! اینانند شریک‌هایی که ما به جای تو (به پرستش) می‌خواندیم آنگاه (آن شریکان) به آنان پاسخ می‌دهند که: بی‌گمان شما دروغگویید؛ سوره نحل، آیه: ۸۶.</ref> <ref>التبیان، ج۳، ص ۴۹۹؛ مجمع البیان، ج۳، ص ۲۸۶.</ref>، و [[وحی]] به زمین {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحَى لَهَا }}﴾}} <ref> زیرا پروردگارت به آن، وحی کرده است؛ سوره زلزله، آیه: 5.</ref><ref>التبیان، ج۲، ص ۴۵۸؛ مجمع البیان، ج۶، ص ۵۷۳؛ المیزان، ج۱۶، ص ۱۰.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/68 دانشنامه کلام اسلام؛ ج۱، ص ۶۸.]</ref>.
*برخی احادیث <ref>بحارالانوار، ج۹۳، ص ۱۶؛ ج۱۳، ص ۵۲؛ ج۱۹، ص ۲۸۷.</ref>، به تبع آن، بسیاری از مفسران، تعداد دیگری از آیات را ناظر به الهام دانسته‌اند، از جمله [[وحی]] به مادر [[حضرت موسی]]{{ع}}: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلا تَخَافِي وَلا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ}}﴾}} <ref> و به مادر موسی الهام کردیم که به او شیر بده و اگر بر (جان) او ترسیدی او را (در صندوقی بنه و) به دریا فکن و مهراس و اندوهگین مباش! ما او را به تو باز می‌گردانیم و او را از پیامبران خواهیم کرد؛ سوره قصص، آیه: ۷.</ref><ref>التبیان، ج۶، ص ۴۰۳؛ مجمع البیان، ج۷، ص ۳۷۷؛ المیزان، ج۱۶، ص ۱۰؛ جامع البیان، ج۲۰، ص ۳۷.</ref>، [[وحی]] به حواریان [[حضرت عیسی]]{{ع}} {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَإِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوَارِيِّينَ أَنْ آمِنُواْ بِي وَبِرَسُولِي قَالُواْ آمَنَّا وَاشْهَدْ بِأَنَّنَا مُسْلِمُونَ}}﴾}} <ref> و یاد کن که به حواریان وحی کردم که به من و فرستاده‌ام ایمان آورید گفتند: (خداوندا) ایمان آوردیم و گواه باش که ما گردن نهاده‌ایم؛ سوره مائده، آیه: ۱۱۱.</ref><ref>جامع البیان، ج۳، ص ۳۶۲؛ التبیان، ج۲، ص ۴۵۸.</ref>، آگاهی خضر نبی {{ع}} از تأویل حوادث {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قَالَ هَذَا فِرَاقُ بَيْنِي وَبَيْنِكَ سَأُنَبِّئُكَ بِتَأْوِيلِ مَا لَمْ تَسْتَطِع عَّلَيْهِ صَبْرًا  أَمَّا السَّفِينَةُ فَكَانَتْ لِمَسَاكِينَ يَعْمَلُونَ فِي الْبَحْرِ فَأَرَدتُّ أَنْ أَعِيبَهَا وَكَانَ وَرَاءهُم مَّلِكٌ يَأْخُذُ كُلَّ سَفِينَةٍ غَصْبًا وَأَمَّا الْغُلامُ فَكَانَ أَبَوَاهُ مُؤْمِنَيْنِ فَخَشِينَا أَن يُرْهِقَهُمَا طُغْيَانًا وَكُفْرًا فَأَرَدْنَا أَن يُبْدِلَهُمَا رَبُّهُمَا خَيْرًا مِّنْهُ زَكَاةً وَأَقْرَبَ رُحْمًا وَأَمَّا الْجِدَارُ فَكَانَ لِغُلامَيْنِ يَتِيمَيْنِ فِي الْمَدِينَةِ وَكَانَ تَحْتَهُ كَنزٌ لَّهُمَا وَكَانَ أَبُوهُمَا صَالِحًا فَأَرَادَ رَبُّكَ أَنْ يَبْلُغَا أَشُدَّهُمَا وَيَسْتَخْرِجَا كَنزَهُمَا رَحْمَةً مِّن رَّبِّكَ وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي ذَلِكَ تَأْوِيلُ مَا لَمْ تَسْطِع عَّلَيْهِ صَبْرًا}}﴾}} <ref> گفت: اینک (هنگام) جدایی میان من و توست؛ اکنون تو را از معنی آنچه نتوانستی بر آن شکیبایی ورزی آگاه خواهم کرد:  امّا آن کشتی از آن مستمندانی بود که (با آن) در دریا کار می‌کردند؛ بر آن شدم به آن آسیب رسانم چون در پی آن پادشاهی بود که هر کشتی (بی‌آسیب) را به زور می‌گرفت. امّا آن نوجوان، پدر و مادرش مؤمن بودند؛ ترسیدیم که آنان را به سرکشی و کفر وادارد .  پس، خواستیم که پروردگارشان برای آنان فرزندی (دیگر) پاک‌جان‌تر و مهربان‌تر از او، جایگزین کند.  و امّا آن دیوار، از آن دو نوجوان یتیم در آن شهر بود و زیر آن گنجی از آن آن دو و پدرشان مردی شایسته بود، بنابراین پروردگارت از سر بخشایش خویش  اراده فرمود که آنان به برومندی خود برسند و گنجشان را بیرون کشند و من آن کارها را از پیش خویش نکردم، این بود معنی آنچه بر آن شکیبایی نتوانستی کرد؛ سوره کهف، آیه: ۷۸ - ۸۲.</ref><ref>التبیان، ج۷، ص ۶۹؛ المیزان، ج۱۳، ص .۳۴۲</ref> علم [[حضرت یوسف]]{{ع}} به تعبیر خواب{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَكَذَلِكَ يَجْتَبِيكَ رَبُّكَ وَيُعَلِّمُكَ مِن تَأْوِيلِ الأَحَادِيثِ وَيُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَعَلَى آلِ يَعْقُوبَ كَمَا أَتَمَّهَا عَلَى أَبَوَيْكَ مِن قَبْلُ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبَّكَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}}﴾}} <ref> و بدین گونه پروردگارت تو را برمی‌گزیند و به تو از (دانش) خوابگزاری می‌آموزد و نعمت خویش را بر تو و بر خاندان یعقوب تمام می‌گرداند چنان‌که پیش از این بر پدرانت ابراهیم و اسحاق تمام گردانید که پروردگار تو دانایی فرزانه است؛ سوره یوسف، آیه: ۶.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَقَالَ الَّذِي اشْتَرَاهُ مِن مِّصْرَ لاِمْرَأَتِهِ أَكْرِمِي مَثْوَاهُ عَسَى أَن يَنفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَكَذَلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الأَرْضِ وَلِنُعَلِّمَهُ مِن تَأْوِيلِ الأَحَادِيثِ وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ}}﴾}} <ref> و آن مرد مصری که او را خریده بود به همسر خود گفت: جایگاه او را نیکو بدار و با خادمان مگمار باشد که به ما سود رساند یا او را به فرزندی بگزینیم؛ و بدین‌گونه یوسف را در آن سر زمین جای دادیم و بر آن شدیم تا بدو از دانش خوابگزاری بیاموزیم و خداوند بر کار خویش چیرگی دارد اما بسیاری از مردم نمی‌دانند؛ سوره یوسف، آیه: ۲۱.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قَالَ لاَ يَأْتِيكُمَا طَعَامٌ تُرْزَقَانِهِ إِلاَّ نَبَّأْتُكُمَا بِتَأْوِيلِهِ قَبْلَ أَن يَأْتِيَكُمَا ذَلِكُمَا مِمَّا عَلَّمَنِي رَبِّي إِنِّي تَرَكْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ لاَّ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَهُم بِالآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ}}﴾}} <ref> یوسف گفت: خوراکی که روزی شماست نزدتان نمی‌رسد مگر آنکه پیش از رسیدن آن شما را از تعبیر آن آگاه می‌کنم. این از چیزهایی است که پروردگارم به من آموخته است؛ من آیین گروهی را که به خداوند ایمان ندارند و جهان واپسین را منکرند وانهاده‌ام؛ سوره یوسف، آیه: ۳۷.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ وَعَلَّمْتَنِي مِن تَأْوِيلِ الأَحَادِيثِ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ أَنتَ وَلِيِّي فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ تَوَفَّنِي مُسْلِمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ}}﴾}} <ref> پروردگارا! به من از فرمانروایی پاره‌ای داده‌ای و از خوابگزاری بخشی آموختی؛ ای آفریدگار آسمان‌ها و زمین! تو سرور من در این جهان و در جهان واپسینی، مرا گردن نهاده (به فرمان خویش) بمیران و به شایستگان بپیوند؛ سوره یوسف، آیه: ۱۰۱.</ref> <ref>مجمع ا لبیان، ج۵، ص ۳۵۷؛ فتح القدیر، ج۳، ص ۲۶.</ref>، آشنایی [[حضرت سلیمان]]{{ع}} با زبان دیگر موجودات {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ وَقَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنطِقَ الطَّيْرِ وَأُوتِينَا مِن كُلِّ شَيْءٍ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِينُ }}﴾}} <ref> و سلیمان از داود میراث برد و گفت: ای مردم! به ما زبان مرغان آموخته‌اند و از همه چیز (بهره‌ای) بخشیده‌اند؛ بی‌گمان این برتری  آشکاری است؛ سوره نمل، آیه: ۱۶.</ref>؛  {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَتَبَسَّمَ ضَاحِكًا مِّن قَوْلِهَا وَقَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَدْخِلْنِي بِرَحْمَتِكَ فِي عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ}}﴾}} <ref> سلیمان از گفتار آن (مور) خندان لب گشود  و گفت: پروردگارا! در دلم افکن تا نعمتت را که به من و به پدر و مادرم بخشیده‌ای سپاس بگزارم و کردار شایسته‌ای که تو را خشنود کند به جای آرم و مرا به بخشایش خود در زمره بندگان شایسته خویش درآور؛ سوره نمل، آیه: ۱۹.</ref><ref>جامع البیان، ج۱۹، ص ۱۷۲؛ التبیان، ج۸، ص ۸۲؛ مجمع البیان، ج۵، ص ۳۵۳؛ المیزان، ج۵، ص ۷۹.</ref>، [[وحی]] به زنبور عسل {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَإِذَا رَأى الَّذِينَ أَشْرَكُواْ شُرَكَاءَهُمْ قَالُواْ رَبَّنَا هَؤُلاء شُرَكَاؤُنَا الَّذِينَ كُنَّا نَدْعُوْ مِن دُونِكَ فَأَلْقَوْا إِلَيْهِمُ الْقَوْلَ إِنَّكُمْ لَكَاذِبُونَ}}﴾}} <ref> و چون مشرکان شریک‌هایشان را (که برای خداوند می‌پنداشتند) ببینند می‌گویند: پروردگارا! اینانند شریک‌هایی که ما به جای تو (به پرستش) می‌خواندیم آنگاه (آن شریکان) به آنان پاسخ می‌دهند که: بی‌گمان شما دروغگویید؛ سوره نحل، آیه: ۸۶.</ref> <ref>التبیان، ج۳، ص ۴۹۹؛ مجمع البیان، ج۳، ص ۲۸۶.</ref>، و [[وحی]] به زمین {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحَى لَهَا }}﴾}} <ref> زیرا پروردگارت به آن، وحی کرده است؛ سوره زلزله، آیه: 5.</ref><ref>التبیان، ج۲، ص ۴۵۸؛ مجمع البیان، ج۶، ص ۵۷۳؛ المیزان، ج۱۶، ص ۱۰.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/68 دانشنامه کلام اسلام؛ ج۱، ص ۶۸.]</ref>.
*از این رو، الهام در یک کاربرد عام، علاوه بر الهام اصطلاحی الهام قلبی، شامل الهام فطری، الهام غریزی و الهام تکوینی یا طبیعی برای جمادات هم می‌شود. البته بعضی، [[وحی]] طبیعی و فطری و غریزی را از سنخ علوم لدنّی دانسته و آن را به خلاف الهام، علمی‌ دانسته‌اند که عارضی و قابل زوال نیست <ref>الفتوحات، ج۱، ص ۳۶۰ـ ۳۶۱.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/68 دانشنامه کلام اسلام؛ ج۱، ص ۶۸.]</ref>.
*از این رو، الهام در یک کاربرد عام، علاوه بر الهام اصطلاحی الهام قلبی، شامل الهام فطری، الهام غریزی و الهام تکوینی یا طبیعی برای جمادات هم می‌شود. البته بعضی، [[وحی]] طبیعی و فطری و غریزی را از سنخ علوم لدنّی دانسته و آن را به خلاف الهام، علمی‌ دانسته‌اند که عارضی و قابل زوال نیست <ref>الفتوحات، ج۱، ص ۳۶۰ـ ۳۶۱.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/68 دانشنامه کلام اسلام؛ ج۱، ص ۶۸.]</ref>.
==حجیت الهام==
*از ظاهر برخی عبارات برمی‌آید که الهام به هیچ وجه حجّت نیست.هُجویری می‌گوید: معرفت، شرعی و نبوی و هدایتی بود نه الهامی، و حکم الهام‌اندر معرفت به همه وجوه، باطل است <ref>کشف المحجوب، ص ۳۹۷.</ref>، برخی دیگر الهام را فقط نزد صوفیه معتبر می‌دانند <ref>التعریفات، ص ۱۵؛ النبراس، ص ۱۰۵.</ref>، عده ای نیز حجّیت آن برای دیگران را منکر شده‌اند <ref>شرح عقاید نسفیه، ص ۴۵ـ ۴۶؛ النبراس، ص ۱۰۶.</ref> و سرخسی از عدم پذیرش شهادت کسی سخن می‌گوید که قائل به حجیت الهام و علم آور بودن آن باشد<ref>المبسوط، ص ۱۳۳.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/68 دانشنامه کلام اسلام؛ ج۱، ص ۶۸.]</ref>.
*در مقابل این دیدگاه، متصوّفه کسب معرفت از طریق الهام را ارجح می‌دانند و به آن توجه بیشتری دارند <ref>احیاء علوم الدین، ج۳، ص ۲۵ـ ۲۶.</ref> و بعضی از آنها که به الهامیه معروفند طریق معرفت را منحصر در الهام دانسته‌اند <ref>شرح الاصول الخمسه، ص ۳۶.</ref>. اما صرف نظر از این دو دیدگاه افراطی و تفریطی، از کلام غالب عارفان و عالمانی که درباره الهام سخن گفته‌اند و همچنین احادیثی که در این موضوع وارد شده است، می‌توان دلایل و قرائنی بر حجیت و اعتبار الهام اصطیاد کرد. برخی از این دلایل و قرائن عبارتند از: شمرده شدن الهام در زمره اقسام وحی به انبیاء <ref>فتح الباری، ج۱، ص ۹ و ۱۹؛ ج۱۲، ص ۳۸۸؛ ارشاد الساری، ج۱، ص ۴۸ و ۵۹؛ حاشیه کستلی بر شرح عقاید نسفیه، ص ۳۶؛ مرتع الصالحین و زاد السالکین، ص ۲۶۹.</ref>؛ انتساب الهام به خدا <ref>مرتع الصالحین و زاد السالکین، ص ۲۷۱؛ مقاصد السالکین، ص ۳۶۸؛ شرح مقدمه قیصری، ص ۵۸۶؛ فتح الباری، ج۱۲، ص ۳۸۸؛ بحارالانوار، ج۱۳، ص ۵۲؛ ج۵۱، ص ۳۱۵.</ref> و فرشتگان و عالم مفارقات <ref>الرسالة القشیریة، ص ۱۴۹و تفسیر قرآن کریم، سوره یس:۲۲۹.</ref>؛ قرار داشتن در زمره اسباب و جهات علوم امامان معصوم <ref>بحارالانوار، ج۸، ص ۲۸؛ ج۲۶، ص ۱۸ و ۱۹ و ۶۰ و ۵۸.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/68 دانشنامه کلام اسلام؛ ج۱، ص ۶۸.]</ref>.
*تفکیک مقام ثبوت از مقام اثبات، می‌تواند روزنه ای باشد برای جمع میان مثبتین و منکرین حجّیت الهام، و فرو کاستن این اختلاف تا حدّ یک نزاع لفظی؛ آنان که در حجّیت الهام تشکیک و تردید کرده و یا منکر آن شده‌اند نظر به مقام اثبات دارند که الهام را چگونه می‌توان از وسوسه شیطانی باز شناساند، اما اگر در موردی یقین حاصل شود که الهام خالص و غیر مشوب به تخیلات و وسوسه‌های شیطانی است، در حجیت آن نزاعی نیست. توضیح این که: قلب و روح از پلیدی‌های بدنی و از تاریکی‌های جسمانی، پاک و منزه است، و آنچه بر آنها وارد می‌شود از کشف و شهودات همه با واقع و حقیقت مطابق است. بنابراین همه ربانی است. از این رو گفته شده است که خاطره‌های نخستین، همه در حقیقت، ربانی است، جز این که دست بافت‌های نفسانی و تصرفات آن، به حریم خاطره‌های بی شائبه نخستین راه می‌یابد و آنها را از راه صحیح منحرف می‌کند و به دروغ و دغل، دست بافته‌های احادیث نفسانی و وسوسه‌های شیطانی را جای گزین آنها می‌کند <ref>شرح فصوص الحکم، فصّ نوحی، ص ۵۳۷.</ref>. بنابراین هر چند مدرکات سالک و عارف در مقام عقل و قلب، همه ربانی است و لهو و لغو و باطل و تدلیس در آن راه ندارد، اما وقتی این خواطر به مراتب پایین تر و قوای زیرین راه می‌یابد همچون رسیدن به قوّه متخیّله، مورد دستبرد واقع می‌شود، زیرا در مرحله‌های متخیّله و خیال و توهم، راه برای شیطان باز است <ref>وحی و نبوّت در قرآن، ص ۹۸ـ ۹۹.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/68 دانشنامه کلام اسلام؛ ج۱، ص ۶۸.]</ref>.
*از این رو برای تشخیص الهام و تفکیک آن از هواجس نفسانی و وسوسه‌های شیطانی، نشانه‌ها و معیارهایی ارائه کرده‌اند: نشانه الهام آن است که همراه با آرامش خاطر و هماهنگ با آموزه‌های الهی است و آدمی‌را به سوی خیر و نیکی فرا می‌خواند <ref>مجمع البیان، ج۴، ص ۵۰۲؛ المیزان، ج۳، ص ۲۲۱؛ اصطلاحات الصوفیه، ص ۱۵۸؛ الرسالة القشیریه، ص ۴۳؛ الحدود والحقائق، ص ۱۸۰؛ مرتع الصالحین وزاد السالکین، ص ۲۷۱؛ جامع الأسرار، ص ۴۵۶ـ ۴۵۷.</ref>. و معیار برای تفکیک الهام از وسوسه شیطانی، مطابقت با نبی مرسل و امام معصوم و دستورهای شرع است <ref>جامع الاسرار، ص ۴۵۵؛ اصطلاحات الصوفیه، ص ۱۵۸؛ الرسالة القشیریة، ص ۴۳؛ شرح منازل السائرین، ص ۱۲۴؛ فتح الباری، ج۱۲، ص ۳۸۹؛ احیاء علوم الدین، ج۳، ص۳۳ و تلبیس ابلیس، ج۱، ص ۳۱۱.</ref> <ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/68 دانشنامه کلام اسلام؛ ج۱، ص ۶۸.]</ref>.
==سیر پیدایش و تحول نظریه الهام==
==سیر پیدایش و تحول نظریه الهام==
واژه الهام که فقط یک بار و شکل ماضی آن در قرآن آمده {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا}}﴾}}<ref> پس به او نافرمانی و پرهیزگاری را الهام کرد؛ سوره شمس، آیه ۸.</ref>، فقط در مورد انسان، آن هم به معنای القای بیواسطه و تکوینی (فطری) تقوا و فجور از سوی خدا در جان (نفس) وی همزمان با آفرینش ساحت روحانی او به‌کار رفته است <ref>تفسير قرطبى، ج ۱۰، ص ۸۸ ؛ فتح‌القدير، ج ۳، ص ۱۷۵؛ التحقيق، ج ۱۰، ص ۲۴۵، «لهم»؛ ج ۱۳، ص ۵۶ ، «وحى».</ref>؛ اما برخی مفسران نخستین <ref>جامع‌البيان، مج ۱۵، ج۳۰، ص ۲۶۴؛ التبيان، ج ۶ ، ص ۴۰۲؛ ج ۱۰، ص ۳۵۸.</ref> و به تبع آنان قریب به اتفاق مفسران شیعه <ref>التبيان، ج۲، ص ۴۵۸؛ مجمع‌البيان، ج ۲، ص ۷۴۶؛ الميزان، ج ۶ ، ص ۲۲۳.</ref> و سنی <ref>جامع البيان، مج ۳، ج ۳، ص ۳۶۲؛ تفسير قرطبى، ج ۴، ص ۵۵ ؛ فتح القدير، ج ۳، ص ۱۷۵.</ref>، واژه یاد شده را در مفهومی کاملا نزدیک به معنای اصطلاحی آن و به عنوان یکی از مراتب و گونه‌های وحی الهی ـ به مفهوم لغوی و نه فقط مصطلح آن ـ در تفسیر برخی کاربردهای قرآنی «ایحاء» مورد توجه و تأکید قرار داده‌اند. آیات یاد شده، اغلب بیانگر القای پاره‌ای معارف و معانی به افرادی غیر از انبیا {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَإِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوَارِيِّينَ أَنْ آمِنُواْ بِي وَبِرَسُولِي قَالُواْ آمَنَّا وَاشْهَدْ بِأَنَّنَا مُسْلِمُونَ}}﴾}}<ref> و یاد کن که به حواریان وحی کردم که به من و فرستاده‌ام ایمان آورید گفتند: (خداوندا) ایمان آوردیم و گواه باش که ما گردن نهاده‌ایم؛ سوره مائده، آیه ۱۱۱.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِذْ أَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّكَ مَا يُوحَى}}﴾}}<ref> آن هنگام که به مادرت آنچه (بایست) وحی می‌شد وحی کردیم؛ سوره طه، آیه ۳۸.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلا تَخَافِي وَلا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ}}﴾}}<ref> و به مادر موسی الهام کردیم که به او شیر بده و اگر بر (جان) او ترسیدی او را (در صندوقی بنه و) به دریا فکن و مهراس و اندوهگین مباش! ما او را به تو باز می‌گردانیم و او را از پیامبران خواهیم کرد؛ سوره قصص، آیه ۷.</ref> یا هدایت تکوینی برخی حیوانات {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَأَوْحَى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا يَعْرِشُونَ}}﴾}}<ref> و پروردگارت به زنبور عسل الهام کرد که بر کوه‌ها و بر درخت و بر داربست‌هایی که (مردم) می‌سازند لانه گزین!؛ سوره نحل، آیه ۶۸.</ref> و نیز بعضی پدیده‌های طبیعی {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحَى لَهَا}}﴾}}<ref> زیرا پروردگارت به آن، وحی کرده است؛ سوره زلزله، آیه ۵.</ref> از سوی خداوند است<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/4/20.htm دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۲۰۰]</ref>.
واژه الهام که فقط یک بار و شکل ماضی آن در قرآن آمده {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا}}﴾}}<ref> پس به او نافرمانی و پرهیزگاری را الهام کرد؛ سوره شمس، آیه ۸.</ref>، فقط در مورد انسان، آن هم به معنای القای بیواسطه و تکوینی (فطری) تقوا و فجور از سوی خدا در جان (نفس) وی همزمان با آفرینش ساحت روحانی او به‌کار رفته است <ref>تفسير قرطبى، ج ۱۰، ص ۸۸ ؛ فتح‌القدير، ج ۳، ص ۱۷۵؛ التحقيق، ج ۱۰، ص ۲۴۵، «لهم»؛ ج ۱۳، ص ۵۶ ، «وحى».</ref>؛ اما برخی مفسران نخستین <ref>جامع‌البيان، مج ۱۵، ج۳۰، ص ۲۶۴؛ التبيان، ج ۶ ، ص ۴۰۲؛ ج ۱۰، ص ۳۵۸.</ref> و به تبع آنان قریب به اتفاق مفسران شیعه <ref>التبيان، ج۲، ص ۴۵۸؛ مجمع‌البيان، ج ۲، ص ۷۴۶؛ الميزان، ج ۶ ، ص ۲۲۳.</ref> و سنی <ref>جامع البيان، مج ۳، ج ۳، ص ۳۶۲؛ تفسير قرطبى، ج ۴، ص ۵۵ ؛ فتح القدير، ج ۳، ص ۱۷۵.</ref>، واژه یاد شده را در مفهومی کاملا نزدیک به معنای اصطلاحی آن و به عنوان یکی از مراتب و گونه‌های وحی الهی ـ به مفهوم لغوی و نه فقط مصطلح آن ـ در تفسیر برخی کاربردهای قرآنی «ایحاء» مورد توجه و تأکید قرار داده‌اند. آیات یاد شده، اغلب بیانگر القای پاره‌ای معارف و معانی به افرادی غیر از انبیا {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَإِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوَارِيِّينَ أَنْ آمِنُواْ بِي وَبِرَسُولِي قَالُواْ آمَنَّا وَاشْهَدْ بِأَنَّنَا مُسْلِمُونَ}}﴾}}<ref> و یاد کن که به حواریان وحی کردم که به من و فرستاده‌ام ایمان آورید گفتند: (خداوندا) ایمان آوردیم و گواه باش که ما گردن نهاده‌ایم؛ سوره مائده، آیه ۱۱۱.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِذْ أَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّكَ مَا يُوحَى}}﴾}}<ref> آن هنگام که به مادرت آنچه (بایست) وحی می‌شد وحی کردیم؛ سوره طه، آیه ۳۸.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلا تَخَافِي وَلا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ}}﴾}}<ref> و به مادر موسی الهام کردیم که به او شیر بده و اگر بر (جان) او ترسیدی او را (در صندوقی بنه و) به دریا فکن و مهراس و اندوهگین مباش! ما او را به تو باز می‌گردانیم و او را از پیامبران خواهیم کرد؛ سوره قصص، آیه ۷.</ref> یا هدایت تکوینی برخی حیوانات {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَأَوْحَى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا يَعْرِشُونَ}}﴾}}<ref> و پروردگارت به زنبور عسل الهام کرد که بر کوه‌ها و بر درخت و بر داربست‌هایی که (مردم) می‌سازند لانه گزین!؛ سوره نحل، آیه ۶۸.</ref> و نیز بعضی پدیده‌های طبیعی {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحَى لَهَا}}﴾}}<ref> زیرا پروردگارت به آن، وحی کرده است؛ سوره زلزله، آیه ۵.</ref> از سوی خداوند است<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/4/20.htm دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۲۰۰]</ref>.
۲۱۸٬۲۲۷

ویرایش