اصحاب فیل: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۲
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۱) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۲) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
==ابرهه پادشاه یمن== | ==ابرهه پادشاه یمن== | ||
{{اصلی|ابرهه حبشی}} | {{اصلی|ابرهه حبشی}} | ||
اصحاب فیل به سپاهی گفته میشود که به [[فرماندهی]] اَبرَهه، قصد ویران کردن [[کعبه]] را داشتند. [[ابرهه]]، فرزند صَبّاح، اهل [[حبشه]] و از [[فرمانروایان]] [[یمن]] بود و بر اثر زخمی که در یکی از [[جنگها]] در صورت وی پدید آمد به [[اشرم|اَشرَم]] ملقّب شد. [[کنیه]] وی را [[ابویکسوم|اَبویَکْسوم]] دانستهاند<ref>مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۸۲۱؛ روح المعانی، مج ۱۶، ج ۳۰، ص ۴۲۰.</ref>. او با حیلهای، فرمانروای پیشین یمن، یعنی "اَرباط" را کشت و خود بر جای او نشست<ref> السیرهالنبویه، ج ۱، ص ۴۲؛ روحالمعانی، مج ۱۶، ج ۳۰، ص ۴۲۰.</ref> | اصحاب فیل به سپاهی گفته میشود که به [[فرماندهی]] اَبرَهه، قصد ویران کردن [[کعبه]] را داشتند. [[ابرهه]]، فرزند صَبّاح، اهل [[حبشه]] و از [[فرمانروایان]] [[یمن]] بود و بر اثر زخمی که در یکی از [[جنگها]] در صورت وی پدید آمد به [[اشرم|اَشرَم]] ملقّب شد. [[کنیه]] وی را [[ابویکسوم|اَبویَکْسوم]] دانستهاند<ref>مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۸۲۱؛ روح المعانی، مج ۱۶، ج ۳۰، ص ۴۲۰.</ref>. او با حیلهای، فرمانروای پیشین یمن، یعنی "اَرباط" را کشت و خود بر جای او نشست<ref> السیرهالنبویه، ج ۱، ص ۴۲؛ روحالمعانی، مج ۱۶، ج ۳۰، ص ۴۲۰.</ref><ref>[[محمد خراسانی|خراسانی، محمد]]، [[اصحاب فیل (مقاله)|مقاله «اصحاب فیل»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳؛ [[فرهنگنامه علوم قرآنی (کتاب)|فرهنگ نامه علوم قرآنی]]، ج۱، ص ۳۸۲۹.</ref> | ||
==علل حمله ابرهه برای نابودی کعبه== | ==علل حمله ابرهه برای نابودی کعبه== | ||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
امام صادق{{ع}} در این زمینه فرمود: "زمانی که [[امیر]] [[حبشه]] [[لشکر]] خود را همراه پیلان به سوی مکه فرستاد تا [[خانه کعبه]] را خراب کند، شتران عبدالمطلب را بردند. این خبر به عبدالمطلب رسید؛ نزد امیر حبشه آمد و برای دربان امیر درخواست خود را مطرح کرد و او به ابرهه گفت: این [[عبدالمطلب بن هاشم]] است؛ تقاضا دارد شترانی را که لشکر تو بردهاند، به او بازگردانی. [[پادشاه]] حبشه [[تعجب]] کرد و به اصحابش گفت: این [[مرد]] [[رئیس]] و پیشوای قومی است که من برای خراب کردن خانهای که عبادتش میکنند آمدهام و او [[آزادی]] شترانش را از من میخواهد. اگر او از من میخواست از خراب کردن کعبه دست بردارم، میپذیرفتم. شترانش را به او برگردانید. عبدالمطلب که از طریق مترجم از سخن ابرهه مطلع شد گفت: {{متن حدیث|أَنَا رَبُّ الْإِبِلِ وَ لِهَذَا الْبَیتِ رَبٌّ یمْنَعُهُ}}: من صاحب شتران هستم و [[خانه]] صاحبی دارد که آن را نگه میدارد. | امام صادق{{ع}} در این زمینه فرمود: "زمانی که [[امیر]] [[حبشه]] [[لشکر]] خود را همراه پیلان به سوی مکه فرستاد تا [[خانه کعبه]] را خراب کند، شتران عبدالمطلب را بردند. این خبر به عبدالمطلب رسید؛ نزد امیر حبشه آمد و برای دربان امیر درخواست خود را مطرح کرد و او به ابرهه گفت: این [[عبدالمطلب بن هاشم]] است؛ تقاضا دارد شترانی را که لشکر تو بردهاند، به او بازگردانی. [[پادشاه]] حبشه [[تعجب]] کرد و به اصحابش گفت: این [[مرد]] [[رئیس]] و پیشوای قومی است که من برای خراب کردن خانهای که عبادتش میکنند آمدهام و او [[آزادی]] شترانش را از من میخواهد. اگر او از من میخواست از خراب کردن کعبه دست بردارم، میپذیرفتم. شترانش را به او برگردانید. عبدالمطلب که از طریق مترجم از سخن ابرهه مطلع شد گفت: {{متن حدیث|أَنَا رَبُّ الْإِبِلِ وَ لِهَذَا الْبَیتِ رَبٌّ یمْنَعُهُ}}: من صاحب شتران هستم و [[خانه]] صاحبی دارد که آن را نگه میدارد. | ||
عبدالمطلب به جانب منزلش باز میگشت که با فیلی محمودنامیده گفت: تو را آوردهاند تا خانه پروردگارت را خراب کنی! آیا چنین کاری را انجام میدهی؟ فیل با سر اشاره کرد: نه، [[عبدالمطلب]] به منزلش مراجعت کرد. صبح روز بعد فیل از رفتن به [[حرم]]<ref>لازم به یادآوری است که ما در محدوده مکه چهار عنوان داریم که هر یک احکام خاصی دارد و گاهی با هم اشتباه میشود: مکه، حرم، مسجدالحرام و کعبه. حرم محدودهای است که در گذشته خارج از شهر مکه بوده است. روز بعد که لشکر ابرهه به طرف مسجدالحرام که کعبه در آن قرار دارد حرکت کردند، قبل از رسیدن به منطقه منا، در وادی مُحَسِّر فیل ابرهه از حرکت باز ماند؛ به همین جهت وادی مُحَسِّر نامیده شده است (محمدباقر مجلسی، مرآة العقول، ج۱۸، ص۱۳۰). وادی مّحَسِّر جزو حرم است و بین مشعرالحرام و منا قرار دارد. فیل از نزدیک شدن به حرم امتناع کرد و لشکر گرفتار عذاب الهی شد (احمد بن یحیی بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ج۱، ص۷۵).</ref> سر باز زد. عبدالمطلب به یکی از غلامانش گفت: بالای [[کوه]] رو و بنگر چه میبینی. گفت: یک سیاهی از طرف دریا میبینم. گفت: چشمت همه آنها را تشخیص میدهد؟ گفت: نه، ولی نزدیک است سیاهی برسد. چون نزدیک شد، گفت: پرندههای بسیاری است که آنها را نمیشناسم و هر یک از آنها سنگی به اندازه سنگی که با پشت ناخن میپرانند یا کوچکتر در منقار دارد. عبدالمطلب گفت: به [[پروردگار]] عبدالمطلب، جز این [[قوم]] را نخواهند. آنها بالای سر همه [[لشکر]] قرار گرفتند و سنگریزه را انداختند. هر سنگریزه بر سر مردی فرود آمد و از نشیمنگاهش خارج شد و او را کشت. از آن لشکر جز یک مرد [[جان]] سالم به در [[نبرد]] که رفت و گزارش حادثه را به [[مردم]] داد. چون گزارش او تمام شد، یکی از همان پرندگان، [[سنگریزه]] را افکند و او را هم بکشت<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۴۷ و ج۴، ص۲۱۷؛ همو، اصول کافی (ترجمه: سیدجواد مصطفوی)، ج۲، ص۳۳۸.</ref> | عبدالمطلب به جانب منزلش باز میگشت که با فیلی محمودنامیده گفت: تو را آوردهاند تا خانه پروردگارت را خراب کنی! آیا چنین کاری را انجام میدهی؟ فیل با سر اشاره کرد: نه، [[عبدالمطلب]] به منزلش مراجعت کرد. صبح روز بعد فیل از رفتن به [[حرم]]<ref>لازم به یادآوری است که ما در محدوده مکه چهار عنوان داریم که هر یک احکام خاصی دارد و گاهی با هم اشتباه میشود: مکه، حرم، مسجدالحرام و کعبه. حرم محدودهای است که در گذشته خارج از شهر مکه بوده است. روز بعد که لشکر ابرهه به طرف مسجدالحرام که کعبه در آن قرار دارد حرکت کردند، قبل از رسیدن به منطقه منا، در وادی مُحَسِّر فیل ابرهه از حرکت باز ماند؛ به همین جهت وادی مُحَسِّر نامیده شده است (محمدباقر مجلسی، مرآة العقول، ج۱۸، ص۱۳۰). وادی مّحَسِّر جزو حرم است و بین مشعرالحرام و منا قرار دارد. فیل از نزدیک شدن به حرم امتناع کرد و لشکر گرفتار عذاب الهی شد (احمد بن یحیی بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ج۱، ص۷۵).</ref> سر باز زد. عبدالمطلب به یکی از غلامانش گفت: بالای [[کوه]] رو و بنگر چه میبینی. گفت: یک سیاهی از طرف دریا میبینم. گفت: چشمت همه آنها را تشخیص میدهد؟ گفت: نه، ولی نزدیک است سیاهی برسد. چون نزدیک شد، گفت: پرندههای بسیاری است که آنها را نمیشناسم و هر یک از آنها سنگی به اندازه سنگی که با پشت ناخن میپرانند یا کوچکتر در منقار دارد. عبدالمطلب گفت: به [[پروردگار]] عبدالمطلب، جز این [[قوم]] را نخواهند. آنها بالای سر همه [[لشکر]] قرار گرفتند و سنگریزه را انداختند. هر سنگریزه بر سر مردی فرود آمد و از نشیمنگاهش خارج شد و او را کشت. از آن لشکر جز یک مرد [[جان]] سالم به در [[نبرد]] که رفت و گزارش حادثه را به [[مردم]] داد. چون گزارش او تمام شد، یکی از همان پرندگان، [[سنگریزه]] را افکند و او را هم بکشت<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۴۷ و ج۴، ص۲۱۷؛ همو، اصول کافی (ترجمه: سیدجواد مصطفوی)، ج۲، ص۳۳۸.</ref><ref>[[علی اکبر ذاکری|اکبر ذاکری، علی]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه]]، ص ۱۹۲.</ref> | ||
==سوره فیل== | ==سوره فیل== | ||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
==چگونگی عذاب ابرهه و سپاهیانش== | ==چگونگی عذاب ابرهه و سپاهیانش== | ||
درباره جزئیات این [[عذاب]]، میان مورّخان و [[مفسران]]، [[اختلافات]] فراوانی وجود دارد؛ نقل شده که در منقار و پاهای هر یک از مرغان [[ابابیل]]، سه سنگ ریزه بود و هر سنگریزه بر سر و پیکر یک نفر فرود میآمد وی را نابود میکرد<ref>جامعالبیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۳۹۰؛ مجمعالبیان، ج ۱۰، ص ۸۴۲.</ref>. گفتهاند: وقتی [[ابرهه]] چنین دید پا به فرار گذاشت؛ امّا یکی از سنگها به او اصابت کرد و بر اثر آن به تدریج گوشت بدنش ریخت و از آن چرک و [[خون]] خارج شد<ref> السیرةالنبویه، ج ۱، ص ۵۴؛ جامع البیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۳۹۱.</ref>. به نقلی، دست و پایش جدا شد<ref> بحارالانوار، ج ۱۵، ص ۷۴.</ref> تا به [[یمن]] رسید و درحالی نابود شد که سینه و قلبش شکافته<ref> السیرهالنبویه، ج ۱، ص ۵۴؛ مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۸۲۳.</ref> و شکمش پاره شده بود<ref> مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۸۲۳.</ref> و به قولی، در بین راه در میان [[قبیله]] خَثْعَمْ هلاک شد<ref>الدرالمنثور، ج ۸، ص ۶۳۲.</ref>. به نقلی، مرغان ابابیل، شبانه اصحاب فیل را هدف قرار دادند و صبح که [[عبدالمطلب]] [[آگاه]] شد، همگی را نابود شده یافت<ref>الدرالمنثور، ج ۸،، ص ۶۲۸.</ref>. گفته شده: در [[بدن]] هریک از [[سپاهیان]] پس از اصابت سنگریزه، خارشی پدید میآمد و و بر اثر خاراندن، گوشتش میریخت<ref>مجمعالبیان، ج ۱۰، ص ۸۲۴؛ الدرالمنثور، ج ۸، ص ۶۲۹.</ref>. [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: پس از آنکه اصحاب فیل [[هدف]] سنگریزه قرار گرفتند [[بیماری]] آبله در میانشان شایع شد و نابودشان کرد و تا آن [[زمان]]، چنان [[مرضی]] در آنجا دیده نشده بود<ref>الکافی، ج ۸، ص ۸۴.</ref>. گفته شده: چون [[ابرهه]] دید در سپاهش بیماری وبا پدید آمده و بیشتر آنان را از بین برد، ناچار شد به سرعت بازگردد و در برگشت به [[یمن]] نیز بسیاری از لشکریانش در میان [[راه]] از بین رفتند و خود ابرهه نیز که به این بیماری [[مبتلا]] شده بود، به [[زحمت]] توانست خود را به [[صنعا]] برساند و چون به آنجا رسید [[جان]] سپرد<ref>المفصل، ج ۳، ص ۵۱۶.</ref>. به [[نقلی]]، فقط یک نفر توانسته بود [[نجات]] یابد و خود را به [[نجاشی پادشاه حبشه]] برساند. او هم پس از گزارش دادن نابودی [[سپاه]]، با سنگریزه یکی از همان مرغان که [[مأمور]] تعقیب او بود در حضور نجاشی نابود شد<ref>روح المعانی، مج ۱۶، ج ۳۰، ص ۴۲۴.</ref>. به نقل سیوطی از محمّد بن کَعب قُرَظی دو فیل در این حمله شرکت داشتند که یکی سالم ماند و دیگری نابود شد<ref> الدرالمنثور، ج ۸، ص ۶۳۲.</ref> | درباره جزئیات این [[عذاب]]، میان مورّخان و [[مفسران]]، [[اختلافات]] فراوانی وجود دارد؛ نقل شده که در منقار و پاهای هر یک از مرغان [[ابابیل]]، سه سنگ ریزه بود و هر سنگریزه بر سر و پیکر یک نفر فرود میآمد وی را نابود میکرد<ref>جامعالبیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۳۹۰؛ مجمعالبیان، ج ۱۰، ص ۸۴۲.</ref>. گفتهاند: وقتی [[ابرهه]] چنین دید پا به فرار گذاشت؛ امّا یکی از سنگها به او اصابت کرد و بر اثر آن به تدریج گوشت بدنش ریخت و از آن چرک و [[خون]] خارج شد<ref> السیرةالنبویه، ج ۱، ص ۵۴؛ جامع البیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۳۹۱.</ref>. به نقلی، دست و پایش جدا شد<ref> بحارالانوار، ج ۱۵، ص ۷۴.</ref> تا به [[یمن]] رسید و درحالی نابود شد که سینه و قلبش شکافته<ref> السیرهالنبویه، ج ۱، ص ۵۴؛ مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۸۲۳.</ref> و شکمش پاره شده بود<ref> مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۸۲۳.</ref> و به قولی، در بین راه در میان [[قبیله]] خَثْعَمْ هلاک شد<ref>الدرالمنثور، ج ۸، ص ۶۳۲.</ref>. به نقلی، مرغان ابابیل، شبانه اصحاب فیل را هدف قرار دادند و صبح که [[عبدالمطلب]] [[آگاه]] شد، همگی را نابود شده یافت<ref>الدرالمنثور، ج ۸،، ص ۶۲۸.</ref>. گفته شده: در [[بدن]] هریک از [[سپاهیان]] پس از اصابت سنگریزه، خارشی پدید میآمد و و بر اثر خاراندن، گوشتش میریخت<ref>مجمعالبیان، ج ۱۰، ص ۸۲۴؛ الدرالمنثور، ج ۸، ص ۶۲۹.</ref>. [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: پس از آنکه اصحاب فیل [[هدف]] سنگریزه قرار گرفتند [[بیماری]] آبله در میانشان شایع شد و نابودشان کرد و تا آن [[زمان]]، چنان [[مرضی]] در آنجا دیده نشده بود<ref>الکافی، ج ۸، ص ۸۴.</ref>. گفته شده: چون [[ابرهه]] دید در سپاهش بیماری وبا پدید آمده و بیشتر آنان را از بین برد، ناچار شد به سرعت بازگردد و در برگشت به [[یمن]] نیز بسیاری از لشکریانش در میان [[راه]] از بین رفتند و خود ابرهه نیز که به این بیماری [[مبتلا]] شده بود، به [[زحمت]] توانست خود را به [[صنعا]] برساند و چون به آنجا رسید [[جان]] سپرد<ref>المفصل، ج ۳، ص ۵۱۶.</ref>. به [[نقلی]]، فقط یک نفر توانسته بود [[نجات]] یابد و خود را به [[نجاشی پادشاه حبشه]] برساند. او هم پس از گزارش دادن نابودی [[سپاه]]، با سنگریزه یکی از همان مرغان که [[مأمور]] تعقیب او بود در حضور نجاشی نابود شد<ref>روح المعانی، مج ۱۶، ج ۳۰، ص ۴۲۴.</ref>. به نقل سیوطی از محمّد بن کَعب قُرَظی دو فیل در این حمله شرکت داشتند که یکی سالم ماند و دیگری نابود شد<ref> الدرالمنثور، ج ۸، ص ۶۳۲.</ref><ref>[[محمد خراسانی|خراسانی، محمد]]، [[اصحاب فیل (مقاله)|مقاله «اصحاب فیل»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref> | ||
==تقارن عذاب اصحاب فیل با ولادت پیامبر خاتم{{صل}}== | ==تقارن عذاب اصحاب فیل با ولادت پیامبر خاتم{{صل}}== | ||
بیشتر نویسندگان [[مسلمان]]، [[عذاب]] اصحاب فیل را ۴۰ سال [[پیش از بعثت]] و در سال ولادت رسولاکرم{{صل}} دانسته<ref>مجمعالبیان، ج۱۰، ص۸۲۵؛ المفصل، ج۳، ص۵۰۷.</ref> و این تقارن را از [[برکات]] ولادت آن بزرگوار برشمردهاند<ref> روح المعانی، مج ۱۶، ج ۳۰، ص ۴۲۰.</ref> | بیشتر نویسندگان [[مسلمان]]، [[عذاب]] اصحاب فیل را ۴۰ سال [[پیش از بعثت]] و در سال ولادت رسولاکرم{{صل}} دانسته<ref>مجمعالبیان، ج۱۰، ص۸۲۵؛ المفصل، ج۳، ص۵۰۷.</ref> و این تقارن را از [[برکات]] ولادت آن بزرگوار برشمردهاند<ref> روح المعانی، مج ۱۶، ج ۳۰، ص ۴۲۰.</ref><ref>[[محمد خراسانی|خراسانی، محمد]]، [[اصحاب فیل (مقاله)|مقاله «اصحاب فیل»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref> | ||
==عام الفیل== | ==عام الفیل== | ||
{{اصلی|عام الفیل}} | {{اصلی|عام الفیل}} | ||
داستان اصحاب فیل در میان [[مردم]] [[حجاز]] چنان مشهور بود که سال وقوع این رخداد، "[[عامالفیل]]" را مبدئی برای [[تاریخ]] قرار داده و در اشعارشان از آن یاد کردهاند و زمانی که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[سوره فیل]] را برای [[مشرکان]] خواند با وجود [[مخالفت]] شدیدی که با او داشتند هیچکس آن را [[انکار]] نکرد<ref> المیزان، ج ۲۰، ص ۳۶۱.</ref>، ازاینرو [[خداوند]]، عذاب اصحاب فیل و خنثی شدن مکر آنها برای ویرانی [[کعبه]] را از نشانههای روشن [[الهی]] و از [[نعمتهای خداوند]] برای [[قریش]] میداند: {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحَابِ الْفِيلِ أَلَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ فِي تَضْلِيلٍ}}<ref>«آیا ندیدی پروردگارت با پیلسواران چه کرد؟ آیا نیرنگ آنان را بیرنگ نکرد؟» سوره فیل، آیه ۱-۲.</ref> | داستان اصحاب فیل در میان [[مردم]] [[حجاز]] چنان مشهور بود که سال وقوع این رخداد، "[[عامالفیل]]" را مبدئی برای [[تاریخ]] قرار داده و در اشعارشان از آن یاد کردهاند و زمانی که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[سوره فیل]] را برای [[مشرکان]] خواند با وجود [[مخالفت]] شدیدی که با او داشتند هیچکس آن را [[انکار]] نکرد<ref> المیزان، ج ۲۰، ص ۳۶۱.</ref>، ازاینرو [[خداوند]]، عذاب اصحاب فیل و خنثی شدن مکر آنها برای ویرانی [[کعبه]] را از نشانههای روشن [[الهی]] و از [[نعمتهای خداوند]] برای [[قریش]] میداند: {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحَابِ الْفِيلِ أَلَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ فِي تَضْلِيلٍ}}<ref>«آیا ندیدی پروردگارت با پیلسواران چه کرد؟ آیا نیرنگ آنان را بیرنگ نکرد؟» سوره فیل، آیه ۱-۲.</ref><ref>[[محمد خراسانی|خراسانی، محمد]]، [[اصحاب فیل (مقاله)|مقاله «اصحاب فیل»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |