بحث:اصحاب فیل

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

اصحاب فیل

شهرت گروهی است که همراه فیل‌ها برای تخریب کعبه، عازم مکه شدند. ابرهه، حاکم یمن که به «ذونواس» مشهور بود، در صنعا کنیسه‌ای ساخت تا توجه اعراب را از کعبه به آن منحرف سازد. باید گفت: تا آن زمان، بنای چنان با عظمتی ساخته نشده و چون ارتفاع بسیار زیادی داشت به «القُلَّیس» یا «کعبه القُلَّیس» معروف بود[۱]. وی به نجاشی، پادشاه حبشه نامه نوشت که من برای تو کنیسه‌ای ساخته‌ام که تاکنون نظیر آن نبوده است؛ بر تو منتی ندارم جز این که حج اعراب را به جانب آن متوجه سازم. یکی از اعراب به نام «حُذَیفه بن عبد بن فقیم» از جریان این نامه‌نگاری آگاه شده و با خشم تمام به سوی کنیسه مذکور رفته و به آن بی‌حرمتی کرد. خبر اقدام او به ابرهه رسید؛ چون دانست وی اهل مکه است سوگند خورد که به سوی خانه آنان (بیت الله الحرام) رفته و آن را تخریب کند؛ آنگاه لشکری آماده کرده و با فیل‌ها به سوی مکه روان شد. اعراب از شنیدن خبر هجوم وی هراسیدند و یکی از بزرگان یمن به نام «ذونفر» به گردآوری نیرو و جنگ علیه ابرهه برخاست و پس از نبرد با او شکست خورده و به اسارت درآمد. ابرهه مقاومت‌های ناچیز اعراب را درهم شکست و از آنان به عنوان راهنما استفاده کرد. در طائف، پیروان بتکده «لات» نیز با ابرهه یار شده و گفتند تو به دنبال خانه کعبه در مکه هستی و آن خانه خدای ما یعنی خانه «لات» نیست و ما همراه تو خواهیم آمد؛ در نتیجه ابرهه از کشتن آنان صرف نظر کرد. وقتی ابرهه به «مُغَمَّس» (یک سوم فرسخی مکه) رسید، اسود بن مقصود حبشی را با تعدادی از لشکریان به پیش فرستاد تا به غارت اموال اعراب بپردازند. وی نیز در نزدیکی مکه، اموالی از ساکنان «تهامه» را غارت کرده و در این میان یکصد شتر از عبدالمطلب بن هاشم، بزرگ و سرور قریش نیز به غارت رفت. قبایل قریش، یعنی کنانه و هُذیل و سایر ساکنان حرم با شنیدن خبر هجوم ابرهه از مکه گریختند. در این هنگام وی، «حناطه حِمیری» را برای کسب اطلاعات از بزرگ و سرور مکه اعزام داشت و به او گفت که هشدار دهد ما برای جنگ با شما نیامده بلکه می‌خواهیم کعبه را ویران کنیم، اگر شما مقاومتی نکنید خون‌تان ریخته نخواهد شد. مأمور ابرهه وارد مکه شده و پیام وی را به عبدالمطلب رسانید. او نیز گفت به خدا سوگند ما به جنگ وی برنخاسته و توان آن را نداریم؛ این خانه و حرم خداوند و خانه دوست او ابراهیم(ع) و متعلق به آنان است. اگر بخواهند خود آن را حفظ خواهند کرد.

حناطه سپس عبدالمطلب را نزد ابرهه برد، او با دیدن عظمت و بزرگواری عبدالمطلب، او را بی‌نهایت اکرام کرد و به مترجم خود گفت: از او بپرس خواسته‌اش چیست؟ او نیز گفت: این که شترانم را به من بازگردانی؛ ابرهه از شنیدن این سخنان متعجب شد و به او گفت من با دیدن شکوه و عظمت تو در فکر دیگری بودم حال می‌بینم به دنبال شترانت هستی و خانه‌ای را که از برای دین تو و اجداد تو است و من برای تخریب آن آمده‌ام رها کرده‌ای؟ عبدالمطلب، به ابرهه چنین گفت: أَنَا رَبُّ الْإِبِلِ وَ إِنَّ لِلْبَيْتِ رَبّاً سَيَمْنَعُهُ من صاحب شتران خود هستم و این خانه نیز صاحبی دارد که او را محافظت می‌کند. ابرهه گفت: چگونه وی می‌تواند مانع من شود؟ عبدالمطلب گفت: این تو و این خانه؛ پس ابرهه دستور داد شتران وی را به او بازگردانند. بزرگ قریش پس از بازگشت به مکه از مردم خواست تا شهر را ترک کرده و به کوه‌ها و دره‌ها پناه جویند؛ آنگاه حلقه در کعبه را گرفت و دفع ابرهه را از خداوند طلب کرد. او پس از سرودن اشعاری خانه را رها ساخت و همراه دیگران به دره‌های اطراف رفت تا تماشاگر اقدام ابرهه با کعبه باشد.

فیلی که ابرهه بر آن سوار بود، هنگامی که به سوی کعبه متوجه می‌شد به زانو می‌نشست و به رغم زدن تازیانه، حرکت نمی‌کرد و هنگامی که روی فیل را به سمت شام و دیگر نقاط برمی‌گرداندند به راه می‌افتاد، اما به طرف بیت‌الله نمی‌رفت. در این حال بود که خداوند ﴿وَأَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْرًا أَبَابِيلَ[۲] پرندگانی از دریا فرستاد که هر یک سه سنگ به اندازه یک نخود در منقار و چنگال داشتند. هیچ یک از این سنگ‌ها رها نشد جز آنکه یکی از سپاهیان ابرهه را هلاک کرد؛ حتی گریختگان، که ابرهه نیز در میان آنان بود، هدف قرار گرفته و هلاک شدند[۳]. خداوند عزوجل پس از بعثت پیامبراکرم(ص) نعمت‌های خویش را برای حفظ و صیانت کعبه و بیت الله با نزول آیات سوره فیل در قرآن کریم یادآوری فرمود: ﴿أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحَابِ الْفِيلِ * أَلَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ فِي تَضْلِيلٍ * وَأَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْرًا أَبَابِيلَ * تَرْمِيهِمْ بِحِجَارَةٍ مِنْ سِجِّيلٍ * فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَأْكُولٍ[۴].[۵]

منابع

  1. لازم به گفتن است که انگیزه اصلی ابرهه منحرف کردن افکار و اعتقادات مردم از کعبه و از بین بردن عامل توجه و اقتدار اعراب بوده است و نباید بی‌احترامی اعرابی مذکور به کنیسه او را بهانه اصلی هجوم به مکه دانست.
  2. «و بر (سر) ایشان پرندگانی دسته‌دسته فرستاد» سوره فیل، آیه ۳.
  3. فروع کافی، ج۴، ص۲۱۶.
  4. «آیا ندیدی پروردگارت با پیلسواران چه کرد؟ * آیا نیرنگ آنان را بیرنگ نکرد؟ * و بر (سر) ایشان پرندگانی دسته‌دسته فرستاد * که بر آنان سنگریزه‌هایی از گلسنگ فرو می‌افکندند * پس (خداوند) آنها را چون کاهبرگی نیم جویده کرد» سوره فیل، آیه ۱.
  5. تونه‌ای، مجتبی، محمدنامه، ص ۱۱۴.