پرش به محتوا

اولیاء الله در عرفان اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\[\[(.*)\]\](.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\>\n\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\>\n\n' به '{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = $2 | عنوان مدخل = $4 | مداخل مرتبط = $6 | پرسش مرتبط = }} ')
خط ۸: خط ۸:


==مواهب و عنایت‌های خاص [[خداوند]] به [[اولیاء الله]]==
==مواهب و عنایت‌های خاص [[خداوند]] به [[اولیاء الله]]==
از خصوصیات [[مقامات]] [[عارفان]]، کسی جز [[پروردگار]] ایشان [[آگاه]] نیست و بر آن احاطه ندارد. [[علامه طباطبائی]] در این باره تأکید می‌ورزد: احاطه بر [[مقامات]] [[اولیاء]] و [[اسرار]] و رازهایی که با [[خدا]] دارند ممکن نیست، زیرا [[ولایت]] و [[سرپرستی]] امور آنان با [[خدا]] بوده و اسما و رسومشان هم در [[خدا]] فانی گشته است. و [[خداوند سبحان]] خود فرمود: {{متن قرآن|وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ}}<ref>«و آنان بر چیزی از دانش وی جز آنچه او بخواهد چیرگی ندارند» سوره بقره، آیه ۲۵۵.</ref>. آنان را همین [[شرافت]] بس است که [[سرپرستی]] و [[ولایت]] امورشان با خداست و [[خدا]] خود مربی آنها گشته است و بشارت ‌دهنده آنهاست، [[خدای سبحان]] فرمود: {{متن قرآن|أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ}}<ref>«آگاه باشید که دوستان خداوند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌شوند» سوره یونس، آیه ۶۲.</ref>.<ref>محمدحسین طباطبائی، مجموعه رسائل (رسالة الولایه)، ص۱۰۰.</ref>
از خصوصیات [[مقامات]] [[عارفان]]، کسی جز [[پروردگار]] ایشان [[آگاه]] نیست و بر آن احاطه ندارد. [[علامه طباطبائی]] در این باره تأکید می‌ورزد: احاطه بر [[مقامات]] [[اولیاء]] و [[اسرار]] و رازهایی که با [[خدا]] دارند ممکن نیست، زیرا [[ولایت]] و [[سرپرستی]] امور آنان با [[خدا]] بوده و اسما و رسومشان هم در [[خدا]] فانی گشته است. و [[خداوند سبحان]] خود فرمود: {{متن قرآن|وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ}}<ref>«و آنان بر چیزی از دانش وی جز آنچه او بخواهد چیرگی ندارند» سوره بقره، آیه ۲۵۵.</ref>. آنان را همین [[شرافت]] بس است که [[سرپرستی]] و [[ولایت]] امورشان با خداست و [[خدا]] خود مربی آنها گشته است و بشارت ‌دهنده آنهاست، [[خدای سبحان]] فرمود: {{متن قرآن|أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ}}<ref>«آگاه باشید که دوستان خداوند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌شوند» سوره یونس، آیه ۶۲.</ref><ref>محمدحسین طباطبائی، مجموعه رسائل (رسالة الولایه)، ص۱۰۰.</ref>


[[علامه طباطبائی]] معتقدند: از مواهب و عنایت‌های [[خداوند]] در [[حقّ]] [[اولیاء الله]]، فانی ساختن آنان از حیث افعال و اوصاف و ذَواتشان است. در واقع اوّلین چیزی که در [[مقام فنا]] به آن می‌رسند "فنای [[افعال]]" است و کمترین آن شش مورد است: [[موت]]، [[حیات]]، [[مرض]]، صحت، [[فقر]] و غَنا<ref>محمدحسین طباطبائی، مجموعه رسائل (رسالة الولایه)، ص۱۱۱.</ref>. پس: آنان همه اینها را از [[خدا]] می‌بینند؛ همچون کسی که حرکتی را می‌بیند اما محرک این حرکت را نمی‌بیند ولی به او [[علم]] دارد. پس [[خداوند سبحان]] در [[مقام]] فعل، [[جانشین]] آنان می‌گردد؛ به‌طوری که فعل آنها، فعل [[خداوند سبحان]] است. چنان‌که می‌فرماید: "هرکس ولیّ‌ای از اولیای مرا [[اهانت]] کند، همانا به من [[اعلان]] [[جنگ]] داده است و مرا به [[جنگ]] با خود فراخوانده است"<ref>{{متن حدیث|مَنْ أَهَانَ لِي وَلِيّاً فَقَدْ بَارَزَنِي بِالْمُحَارَبَةِ وَ دَعَانِي إِلَيْهَا}}؛ کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۱۴۴، ح۶.</ref>.
[[علامه طباطبائی]] معتقدند: از مواهب و عنایت‌های [[خداوند]] در [[حقّ]] [[اولیاء الله]]، فانی ساختن آنان از حیث افعال و اوصاف و ذَواتشان است. در واقع اوّلین چیزی که در [[مقام فنا]] به آن می‌رسند "فنای [[افعال]]" است و کمترین آن شش مورد است: [[موت]]، [[حیات]]، [[مرض]]، صحت، [[فقر]] و غَنا<ref>محمدحسین طباطبائی، مجموعه رسائل (رسالة الولایه)، ص۱۱۱.</ref>. پس: آنان همه اینها را از [[خدا]] می‌بینند؛ همچون کسی که حرکتی را می‌بیند اما محرک این حرکت را نمی‌بیند ولی به او [[علم]] دارد. پس [[خداوند سبحان]] در [[مقام]] فعل، [[جانشین]] آنان می‌گردد؛ به‌طوری که فعل آنها، فعل [[خداوند سبحان]] است. چنان‌که می‌فرماید: "هرکس ولیّ‌ای از اولیای مرا [[اهانت]] کند، همانا به من [[اعلان]] [[جنگ]] داده است و مرا به [[جنگ]] با خود فراخوانده است"<ref>{{متن حدیث|مَنْ أَهَانَ لِي وَلِيّاً فَقَدْ بَارَزَنِي بِالْمُحَارَبَةِ وَ دَعَانِي إِلَيْهَا}}؛ کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۱۴۴، ح۶.</ref>.
خط ۱۸: خط ۱۸:
سپس [[خداوند]] "ذات" آنان را نیز فانی ساخته و "اسم" و "رسم" آنان را محو می‌گرداند و خود در [[مقام]] آنان می‌نشیند و این [[برتر]] از آن است که با لفظی بیان شود و یا اشاره‌ای بدان شود و حتی اطلاق [[مقام]] به آن نیز از روی مجاز است و این همان دری است از [[مقامات]] که [[خداوند]] بر پیامبرش [[محمد]]{{صل}} و [[خاندان]] [[پاک]] او گشوده است. [[علامه طباطبائی]] در ادامه، با استناد به [[روایات معصومین]]{{عم}}، [[اثبات]] می‌کند که [[خداوند سبحان]]، اولیای [[امت]] [[محمد]]{{صل}} و [[شیعیان]] [[فرزندان]] ایشان را نیز به این [[مقامات]] و درجات می‌رسانند و در واقع [[اولیا]] به نحو [[وراثت]] از [[مقامات ائمه]]{{عم}} برخودار می‌شوند<ref>محمدحسین طباطبائی، مجموعة رسائل (رسالة الولایه)، ص۱۱۶- ۱۱۷.</ref>. برای نمونه به این [[روایت]] اشاره می‌نماید: "و از سرای ناپایدار به سرای پایدار و از [[خانه]] [[شیطان]] به [[خانه]] رحمان منتقل می‌شود"<ref>{{متن حدیث|وَ يُنْقَلُ مِنْ دَارِ اَلْفَنَاءِ إِلَى دَارِ اَلْبَقَاءِ وَ مِنْ دَارِ اَلشَّيْطَانِ إِلَى دَارِ اَلرَّحْمَنِ }}؛ دیلمی، ارشاد القلوب، ج۱، ص۳۷۹- ۳۸۰.</ref>.
سپس [[خداوند]] "ذات" آنان را نیز فانی ساخته و "اسم" و "رسم" آنان را محو می‌گرداند و خود در [[مقام]] آنان می‌نشیند و این [[برتر]] از آن است که با لفظی بیان شود و یا اشاره‌ای بدان شود و حتی اطلاق [[مقام]] به آن نیز از روی مجاز است و این همان دری است از [[مقامات]] که [[خداوند]] بر پیامبرش [[محمد]]{{صل}} و [[خاندان]] [[پاک]] او گشوده است. [[علامه طباطبائی]] در ادامه، با استناد به [[روایات معصومین]]{{عم}}، [[اثبات]] می‌کند که [[خداوند سبحان]]، اولیای [[امت]] [[محمد]]{{صل}} و [[شیعیان]] [[فرزندان]] ایشان را نیز به این [[مقامات]] و درجات می‌رسانند و در واقع [[اولیا]] به نحو [[وراثت]] از [[مقامات ائمه]]{{عم}} برخودار می‌شوند<ref>محمدحسین طباطبائی، مجموعة رسائل (رسالة الولایه)، ص۱۱۶- ۱۱۷.</ref>. برای نمونه به این [[روایت]] اشاره می‌نماید: "و از سرای ناپایدار به سرای پایدار و از [[خانه]] [[شیطان]] به [[خانه]] رحمان منتقل می‌شود"<ref>{{متن حدیث|وَ يُنْقَلُ مِنْ دَارِ اَلْفَنَاءِ إِلَى دَارِ اَلْبَقَاءِ وَ مِنْ دَارِ اَلشَّيْطَانِ إِلَى دَارِ اَلرَّحْمَنِ }}؛ دیلمی، ارشاد القلوب، ج۱، ص۳۷۹- ۳۸۰.</ref>.


هم‌چنین از دیگر مواهب [[خداوند]] به [[اولیاء]]، سِیر آنان است میان عوالمی<ref>در دارِ هستی، چهار عالَم کلی تحقق دارد که به تناسب شدت وجود، ترتیب یافته‌اند و هر یک بر طبق دیگری است: "اوّل: عالَم اسما و صفات که عالَم لاهوت است. دوم: عالم تجرد تام که عالَم عقل و روح و جبروت نام دارد. سوّم: عالَم مثال که به آن عالم خیال و مُثُل مُعلّقه و برزخ و ملکوت گویند. چهارم: عالَم طبیعت و به آن عالَم ناسوت گویند" محمدحسین طباطبائی، رسائل توحیدی (رساله وسائط فیض میان خدا و عالَم مادّی)، ص۱۵۸.</ref> که ما بینِ عالَم [[دنیا]] و [[خداوند]] قرار دارد<ref>محمدحسین طباطبائی، رسائل توحیدی (رساله وسائط فیض میان خدا و عالَم مادّی)، ص۱۱۷.</ref>.<ref>[[هادی اکبری ملک‌آبادی|اکبری]] و [[رقیه یوسفی سوته|یوسفی]]، [[ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی (کتاب)| ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی]]، ص۲۷۴-۲۷۸.</ref>
هم‌چنین از دیگر مواهب [[خداوند]] به [[اولیاء]]، سِیر آنان است میان عوالمی<ref>در دارِ هستی، چهار عالَم کلی تحقق دارد که به تناسب شدت وجود، ترتیب یافته‌اند و هر یک بر طبق دیگری است: "اوّل: عالَم اسما و صفات که عالَم لاهوت است. دوم: عالم تجرد تام که عالَم عقل و روح و جبروت نام دارد. سوّم: عالَم مثال که به آن عالم خیال و مُثُل مُعلّقه و برزخ و ملکوت گویند. چهارم: عالَم طبیعت و به آن عالَم ناسوت گویند" محمدحسین طباطبائی، رسائل توحیدی (رساله وسائط فیض میان خدا و عالَم مادّی)، ص۱۵۸.</ref> که ما بینِ عالَم [[دنیا]] و [[خداوند]] قرار دارد<ref>محمدحسین طباطبائی، رسائل توحیدی (رساله وسائط فیض میان خدا و عالَم مادّی)، ص۱۱۷.</ref><ref>[[هادی اکبری ملک‌آبادی|اکبری]] و [[رقیه یوسفی سوته|یوسفی]]، [[ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی (کتاب)| ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی]]، ص۲۷۴-۲۷۸.</ref>


==ویژگی‌های [[اولیاء الله]]==
==ویژگی‌های [[اولیاء الله]]==
#[[خداوند]] یکی از ویژگی‌های بارز [[اولیا]] را پس از [[ایمان به خدا]]، [[تقوا]] معرفی کرده و می‌فرماید: {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ}}<ref>«آنان که ایمان آوردند و پرهیزگاری می‌ورزیدند» سوره یونس، آیه ۶۳.</ref>. از نظر [[علامه طباطبائی]]، [[ایمان]] در این جمله [[ایمانی]] است بعد از تقوای مستمر، نه [[ایمان]] ابتدایی که [[ایمان]] مرتبه اوّل<ref>ایمان مرتبه اوّل عبارت است از اینکه گوینده شهادتَین قلباً به مضمون آن دو شهادت معتقد شود، و به اجمال و بی‌چون و چرا قبول داشته باشد که اسلام دین حق است، هر چند که به طور تفصیل به همه عقاید حَقّه دین معتقد نشده باشد. المیزان، ج۱۰، ص۸۹.</ref> است.
# [[خداوند]] یکی از ویژگی‌های بارز [[اولیا]] را پس از [[ایمان به خدا]]، [[تقوا]] معرفی کرده و می‌فرماید: {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ}}<ref>«آنان که ایمان آوردند و پرهیزگاری می‌ورزیدند» سوره یونس، آیه ۶۳.</ref>. از نظر [[علامه طباطبائی]]، [[ایمان]] در این جمله [[ایمانی]] است بعد از تقوای مستمر، نه [[ایمان]] ابتدایی که [[ایمان]] مرتبه اوّل<ref>ایمان مرتبه اوّل عبارت است از اینکه گوینده شهادتَین قلباً به مضمون آن دو شهادت معتقد شود، و به اجمال و بی‌چون و چرا قبول داشته باشد که اسلام دین حق است، هر چند که به طور تفصیل به همه عقاید حَقّه دین معتقد نشده باشد. المیزان، ج۱۰، ص۸۹.</ref> است.
#[[خداوند]] در [[آیه]]: {{متن قرآن|وَبَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ}}<ref>«و مؤمنان را آگاه ساز که نزد پروردگارشان پایگاهی راستین دارند» سوره یونس، آیه ۲.</ref> به [[مؤمنان]] [[حقیقی]] [[بشارت]] می‌دهد که آنها را نزد خویش جای خواهد داد. [[علامه طباطبائی]] بر این [[باور]] است که "قدم [[صدق]]" همان مَکانتِ ثابت و [[مقام]] مَکین است<ref>محمدحسین طباطبائی، مجموعه رسائل (رسالة الولایه)، ص۱۰۲.</ref>. به عبارت دیگر {{متن قرآن|قَدَمَ صِدْقٍ}} [[مقام]] و [[منزلت]] صادق و واقعی است؛ هم‌چنان‌که [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ}}<ref>«در جایگاهی راستین نزد فرمانفرمایی توانمند» سوره قمر، آیه ۵۵.</ref> به آن اشاره نموده و می‌فهماند که [[مؤمنین]]، [[مجلسی]] [[صدق]] نزد مالک [[مقتدر]] [[آسمان‌ها]] و [[زمین]] دارند، چون [[ایمان]] آنجا که باعث [[قرب]] و [[منزلت]] نزد [[خدای تعالی]] می‌شود، قهراً [[صدق]] در [[ایمان]] باعث [[صدق]] در آن [[مقام]] و [[منزلت]] نیز هست. پس: [[مؤمنین]] همان‌طور که ایمانشان صادق است، منزلتشان نیز صادق است <ref>المیزان، ج۱۰، ص۸- ۹.</ref>.
# [[خداوند]] در [[آیه]]: {{متن قرآن|وَبَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ}}<ref>«و مؤمنان را آگاه ساز که نزد پروردگارشان پایگاهی راستین دارند» سوره یونس، آیه ۲.</ref> به [[مؤمنان]] [[حقیقی]] [[بشارت]] می‌دهد که آنها را نزد خویش جای خواهد داد. [[علامه طباطبائی]] بر این [[باور]] است که "قدم [[صدق]]" همان مَکانتِ ثابت و [[مقام]] مَکین است<ref>محمدحسین طباطبائی، مجموعه رسائل (رسالة الولایه)، ص۱۰۲.</ref>. به عبارت دیگر {{متن قرآن|قَدَمَ صِدْقٍ}} [[مقام]] و [[منزلت]] صادق و واقعی است؛ هم‌چنان‌که [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ}}<ref>«در جایگاهی راستین نزد فرمانفرمایی توانمند» سوره قمر، آیه ۵۵.</ref> به آن اشاره نموده و می‌فهماند که [[مؤمنین]]، [[مجلسی]] [[صدق]] نزد مالک [[مقتدر]] [[آسمان‌ها]] و [[زمین]] دارند، چون [[ایمان]] آنجا که باعث [[قرب]] و [[منزلت]] نزد [[خدای تعالی]] می‌شود، قهراً [[صدق]] در [[ایمان]] باعث [[صدق]] در آن [[مقام]] و [[منزلت]] نیز هست. پس: [[مؤمنین]] همان‌طور که ایمانشان صادق است، منزلتشان نیز صادق است <ref>المیزان، ج۱۰، ص۸- ۹.</ref>.
#[[عارفان]] والامقام که به [[مقام]] [[تمکین]] و فنا رسیده‌اند جز صفات و اسمای [[خداوند سبحان]] نه اسمی برای آنها می‌ماند و نه رسمی؛ پس [[حجاب]] برداشته می‌شود، زیرا چیزی از آنان و با آنان و غیر آنان و جز "وَجهِ" [[خداوند]] صاحب جلال و اکرام باقی نمی‌ماند<ref>محمدحسین طباطبائی، مجموعه رسائل (رسالة الولایه)، ص۱۰۳.</ref>. همانطور که [[خداوند]] می‌فرمایند: {{متن قرآن|كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ}}<ref>«هر چیزی نابود شدنی است جز ذات او» سوره قصص، آیه ۸۸.</ref>.
# [[عارفان]] والامقام که به [[مقام]] [[تمکین]] و فنا رسیده‌اند جز صفات و اسمای [[خداوند سبحان]] نه اسمی برای آنها می‌ماند و نه رسمی؛ پس [[حجاب]] برداشته می‌شود، زیرا چیزی از آنان و با آنان و غیر آنان و جز "وَجهِ" [[خداوند]] صاحب جلال و اکرام باقی نمی‌ماند<ref>محمدحسین طباطبائی، مجموعه رسائل (رسالة الولایه)، ص۱۰۳.</ref>. همانطور که [[خداوند]] می‌فرمایند: {{متن قرآن|كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ}}<ref>«هر چیزی نابود شدنی است جز ذات او» سوره قصص، آیه ۸۸.</ref>.
#[[مؤمنان راستین]]، در واقع کسانی هستند که با [[علم]] برای [[خدا]] و عمل برای [[خدا]]، [[تکامل]] جُسته و کمال یافته‌اند و سبقت‌گیرندگان و [[مقربان]] و [[اهل یقین]] هستند<ref>محمدحسین طباطبائی، مجموعه رسائل (رسالة الولایه)، ص۱۰۴.</ref>. [[خداوند]] درباره آنها می‌فرماید: {{متن قرآن|وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ * أُولَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ}}<ref>«و (سوم) پیشتازان پیشتاز * آنانند که نزدیکان (به خداوند) اند» سوره واقعه، آیه ۱۰-۱۱.</ref>.
# [[مؤمنان راستین]]، در واقع کسانی هستند که با [[علم]] برای [[خدا]] و عمل برای [[خدا]]، [[تکامل]] جُسته و کمال یافته‌اند و سبقت‌گیرندگان و [[مقربان]] و [[اهل یقین]] هستند<ref>محمدحسین طباطبائی، مجموعه رسائل (رسالة الولایه)، ص۱۰۴.</ref>. [[خداوند]] درباره آنها می‌فرماید: {{متن قرآن|وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ * أُولَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ}}<ref>«و (سوم) پیشتازان پیشتاز * آنانند که نزدیکان (به خداوند) اند» سوره واقعه، آیه ۱۰-۱۱.</ref>.
#[[خداوند سبحان]]، [[حجاب]] و پرده را از [[دل]] [[بندگان]] [[اهل یقین]] خود بر می‌دارد و [[ملکوت]]<ref>مقصود از ملکوت، همان عالم امر یا عالَم عِلوی است. محمدحسین طباطبائی، مجموعه رسائل (رسالة الولایه)، ص۱۰۶.</ref>[[آسمان‌ها]] و [[زمین]] را به آنها نشان می‌دهد<ref>محمدحسین طباطبائی، مجموعه رسائل (رسالة الولایه)، ص۱۰۵.</ref>. هم‌چنان‌که درباره [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} فرمود: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ}}<ref>«و این‌گونه ما گستره آسمان‌ها و زمین را به ابراهیم می‌نمایانیم و (چنین می‌کنیم) تا از باورداران گردد» سوره انعام، آیه ۷۵.</ref>.
# [[خداوند سبحان]]، [[حجاب]] و پرده را از [[دل]] [[بندگان]] [[اهل یقین]] خود بر می‌دارد و [[ملکوت]]<ref>مقصود از ملکوت، همان عالم امر یا عالَم عِلوی است. محمدحسین طباطبائی، مجموعه رسائل (رسالة الولایه)، ص۱۰۶.</ref>[[آسمان‌ها]] و [[زمین]] را به آنها نشان می‌دهد<ref>محمدحسین طباطبائی، مجموعه رسائل (رسالة الولایه)، ص۱۰۵.</ref>. هم‌چنان‌که درباره [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} فرمود: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ}}<ref>«و این‌گونه ما گستره آسمان‌ها و زمین را به ابراهیم می‌نمایانیم و (چنین می‌کنیم) تا از باورداران گردد» سوره انعام، آیه ۷۵.</ref>.
#[[خداوند]] در [[آیه]]: {{متن قرآن|أَوَمَنْ كَانَ مَيْتًا فَأَحْيَيْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُمَاتِ لَيْسَ بِخَارِجٍ مِنْهَا...}}<ref>«و آیا (داستان) آن کس که (به دل) مرده بود و زنده‌اش کردیم و برای او فروغی پدید آوردیم که با آن در میان مردم راه می‌رود، چون داستان کسی است در تیرگی‌ها که از آنها بیرون آمدنی نیست؟.».. سوره انعام، آیه ۱۲۲.</ref> به [[مؤمنان]] [[حقیقی]] [[وعده]] داده است که [[حیات]] و وجودشان را تبدیل می‌کند. پس وجود و [[حیات]] آنان همراه [[نور]]<ref>این نور یک روحی است که دارای عقل و فهم بوده و از عالم امر است، محمدحسین طباطبائی، رسالة الولایة، ص۱۰۸.</ref> است که با آن در میان [[مردم]] گردش و رفت و آمد می‌کنند و با آنان [[معاشرت]] دارند و چون [[معاشرت]] از طریق قوا و حواس انجام میگیرد، پس آنها دارای [[حیات]] [[نورانی]] و حواس و قوای ربانی هستند<ref>محمدحسین طباطبائی، رسالة الولایة، ص۱۰۷- ۱۰۸.</ref>.
# [[خداوند]] در [[آیه]]: {{متن قرآن|أَوَمَنْ كَانَ مَيْتًا فَأَحْيَيْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُمَاتِ لَيْسَ بِخَارِجٍ مِنْهَا...}}<ref>«و آیا (داستان) آن کس که (به دل) مرده بود و زنده‌اش کردیم و برای او فروغی پدید آوردیم که با آن در میان مردم راه می‌رود، چون داستان کسی است در تیرگی‌ها که از آنها بیرون آمدنی نیست؟.».. سوره انعام، آیه ۱۲۲.</ref> به [[مؤمنان]] [[حقیقی]] [[وعده]] داده است که [[حیات]] و وجودشان را تبدیل می‌کند. پس وجود و [[حیات]] آنان همراه [[نور]]<ref>این نور یک روحی است که دارای عقل و فهم بوده و از عالم امر است، محمدحسین طباطبائی، رسالة الولایة، ص۱۰۸.</ref> است که با آن در میان [[مردم]] گردش و رفت و آمد می‌کنند و با آنان [[معاشرت]] دارند و چون [[معاشرت]] از طریق قوا و حواس انجام میگیرد، پس آنها دارای [[حیات]] [[نورانی]] و حواس و قوای ربانی هستند<ref>محمدحسین طباطبائی، رسالة الولایة، ص۱۰۷- ۱۰۸.</ref>.
#سپس [[خداوند]] [[عارفان]] را در [[آیه]]: {{متن قرآن|فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ * رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ}}<ref>«(این چراغ) در خانه‌هایی (است) که خداوند رخصت داده است تا والایی یابند و نامش در آنها برده شود؛ سپیده‌دمان و دیرگاه عصرها در آنها او را به پاکی می‌ستایند * مردانی که هیچ داد و ستد و خرید و فروشی آنان را از یاد خداوند و برپا داشتن نماز و دادن زکات (به خود) سرگرم نمی‌دارد» سوره نور، آیه ۳۶-۳۷.</ref> چنین معرفی می‌کند که هیچ‌گاه از ذکر و [[یاد خدا]] و [[کردار نیک]]، [[غفلت]] نمی‌ورزند، پس ایشان کسانی هستند که هیچ حجابی آنان را از [[ذکر خدا]] باز نمی‌دارد و به غیر [[خدا]] هیچ التفات و توجهی ندارند. پس اینان به [[حقیقت]] "[[مخلَصین]]" هستند که یک سره [[پاک]] و خدایی گشته‌اند<ref>محمدحسین طباطبائی، مجموعة رسائل (رسالة الولایه)، ص۱۱۰.</ref>.
#سپس [[خداوند]] [[عارفان]] را در [[آیه]]: {{متن قرآن|فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ * رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ}}<ref>«(این چراغ) در خانه‌هایی (است) که خداوند رخصت داده است تا والایی یابند و نامش در آنها برده شود؛ سپیده‌دمان و دیرگاه عصرها در آنها او را به پاکی می‌ستایند * مردانی که هیچ داد و ستد و خرید و فروشی آنان را از یاد خداوند و برپا داشتن نماز و دادن زکات (به خود) سرگرم نمی‌دارد» سوره نور، آیه ۳۶-۳۷.</ref> چنین معرفی می‌کند که هیچ‌گاه از ذکر و [[یاد خدا]] و [[کردار نیک]]، [[غفلت]] نمی‌ورزند، پس ایشان کسانی هستند که هیچ حجابی آنان را از [[ذکر خدا]] باز نمی‌دارد و به غیر [[خدا]] هیچ التفات و توجهی ندارند. پس اینان به [[حقیقت]] "[[مخلَصین]]" هستند که یک سره [[پاک]] و خدایی گشته‌اند<ref>محمدحسین طباطبائی، مجموعة رسائل (رسالة الولایه)، ص۱۱۰.</ref>.
#در برخی [[آیات]] [[خداوند]] [[مخلَصین]] را [[وصف]] فرموده است؛ از جمله: {{متن قرآن|سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ * إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ}}<ref>«پاکا که خداوند است از آنچه وصف می‌کنند * مگر بندگان ناب خداوند» سوره صافات، آیه ۱۵۹-۱۶۰.</ref>، {{متن قرآن|فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ * إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ}}<ref>«گفت: به ارجمندی تو سوگند که همگی آنان را گمراه خواهم کرد * بجز از میان آنان بندگان نابت را» سوره ص، آیه ۸۲-۸۳.</ref> و... با توجه به [[کلام الهی]]، [[خداوند]] از هر ثنا و ستایشی جز ثنا و [[ستایش]] [[مخلَصین]]، [[پاک]] و منزه است. هم‌چنین [[خداوند]] [[مخلَصین]] را از [[بدی]] و [[فحشا]] باز می‌دارد و [[وسوسه]] [[شیطان]]، [[هول و هراس]] [[قیامت]]، صعقه و بی‌هوشی درد، نَفِخ صُور و احضار [[مردمان]]، و کتاب و [[نامه اعمال]] به دست آنان دادن و حساب کردن و توزینِ [[اعمال]]، هیچ‌یک شامل حال [[مخلَصین]] نشده و آنان از همه اینها مستثنا هستند و همانا [[جزا]] و [[پاداش]] آنها در مقابل عمل نخواهد بود، زیرا آنان کاری از خود نمی‌کنند و عملی برای خود ندارند. و اینها همه، بخشی از مواهب و بخشش‌های [[خداوند سبحان]] در [[حقّ]] اولیای خود است<ref>محمدحسین طباطبائی، مجموعه رسائل (رسالة الولایه)، ص۱۱۱.</ref>.
#در برخی [[آیات]] [[خداوند]] [[مخلَصین]] را [[وصف]] فرموده است؛ از جمله: {{متن قرآن|سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ * إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ}}<ref>«پاکا که خداوند است از آنچه وصف می‌کنند * مگر بندگان ناب خداوند» سوره صافات، آیه ۱۵۹-۱۶۰.</ref>، {{متن قرآن|فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ * إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ}}<ref>«گفت: به ارجمندی تو سوگند که همگی آنان را گمراه خواهم کرد * بجز از میان آنان بندگان نابت را» سوره ص، آیه ۸۲-۸۳.</ref> و... با توجه به [[کلام الهی]]، [[خداوند]] از هر ثنا و ستایشی جز ثنا و [[ستایش]] [[مخلَصین]]، [[پاک]] و منزه است. هم‌چنین [[خداوند]] [[مخلَصین]] را از [[بدی]] و [[فحشا]] باز می‌دارد و [[وسوسه]] [[شیطان]]، [[هول و هراس]] [[قیامت]]، صعقه و بی‌هوشی درد، نَفِخ صُور و احضار [[مردمان]]، و کتاب و [[نامه اعمال]] به دست آنان دادن و حساب کردن و توزینِ [[اعمال]]، هیچ‌یک شامل حال [[مخلَصین]] نشده و آنان از همه اینها مستثنا هستند و همانا [[جزا]] و [[پاداش]] آنها در مقابل عمل نخواهد بود، زیرا آنان کاری از خود نمی‌کنند و عملی برای خود ندارند. و اینها همه، بخشی از مواهب و بخشش‌های [[خداوند سبحان]] در [[حقّ]] اولیای خود است<ref>محمدحسین طباطبائی، مجموعه رسائل (رسالة الولایه)، ص۱۱۱.</ref>.


از تمام آیاتِ پیش‌گفته روشن می‌گردد که از مواهب و عنایت‌های [[خداوند]] در [[حقّ]] [[اولیا]]، فانی ساختن آنان از حیث افعالشان و اوصاف و ذَواتشان است<ref>محمدحسین طباطبائی، مجموعه رسائل (رسالة الولایه)، ص۱۱۱.</ref>.<ref>[[هادی اکبری ملک‌آبادی|اکبری]] و [[رقیه یوسفی سوته|یوسفی]]، [[ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی (کتاب)| ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی]]، ص۲۷۸-۲۸۲.</ref>
از تمام آیاتِ پیش‌گفته روشن می‌گردد که از مواهب و عنایت‌های [[خداوند]] در [[حقّ]] [[اولیا]]، فانی ساختن آنان از حیث افعالشان و اوصاف و ذَواتشان است<ref>محمدحسین طباطبائی، مجموعه رسائل (رسالة الولایه)، ص۱۱۱.</ref><ref>[[هادی اکبری ملک‌آبادی|اکبری]] و [[رقیه یوسفی سوته|یوسفی]]، [[ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی (کتاب)| ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی]]، ص۲۷۸-۲۸۲.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
#[[پرونده: 1100453.jpg|22px]] [[هادی اکبری ملک‌آبادی|اکبری ملک‌آبادی، هادی]] و [[رقیه یوسفی سوته|یوسفی سوته، رقیه]]، [[ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی (کتاب)|''' ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی ''']]
# [[پرونده: 1100453.jpg|22px]] [[هادی اکبری ملک‌آبادی|اکبری ملک‌آبادی، هادی]] و [[رقیه یوسفی سوته|یوسفی سوته، رقیه]]، [[ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی (کتاب)|''' ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی ''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش