نامۀ ۱۹ نهج البلاغه: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '== پرسشهای وابسته == ==' به '==') |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
*[[امام]] {{ع}} [[عمر بن سلمه]] را به دیاری فرستاده بود که شهروندان آن [[آیین]] [[مجوس]] داشتند. مجوسان آتشپرست بودند و در [[شرک]] بهسر میبردند، اما با [[حاکم اسلامی]] [[عهد]] و [[پیمان]] بسته و در قید [[پیمان]] خویش بودند. [[کارگزار]] [[امام]] با [[مردمان]] بهدلیل شرکشان [[تندی]] میکرد و بر آنها سخت میگرفت. رؤسای [[قوم]] که از [[عدالت امام]] و شیوه سنجیده او با خبر شده بودند، [[امام]] را از [[رفتار]] سخت گیرانه [[عمر]] [[آگاه]] ساختند. [[امام]] در تدبیری حکیمانه او را امر به حفظ [[اعتدال]] میکند، زیرا بهکار بردن [[نرمی]] و [[مهربانی]] و نزدیک شدن به آن [[مردم]] باعث میشود که در [[کارها]] و زراعتهایشان که [[مصلحت]] معاش آنان است، [[آرامش]] و [[اطمینان قلبی]] داشته باشند. از طرفی وقتی آن [[مهربانی]] و [[رأفت]] با قدری سختگیری و دور کردن آنان آمیخته شود، هم [[خوار]] شمردن [[کافران]] که خواسته [[دین]] است حاصل میشود و هم [[دشمنی]] و قصد [[تجاوز]] آنها درهم شکسته خواهد شد و شر محتمل آنان نیز دفع میشود. از اینرو [[امام]] [[والی]] خود را از شدت و [[قساوت]] با آنها [[نهی]] میکند و [[رفتاری]] [[متعادل]] را [[فرمان]] میدهد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 766.</ref>. | * [[امام]] {{ع}} [[عمر بن سلمه]] را به دیاری فرستاده بود که شهروندان آن [[آیین]] [[مجوس]] داشتند. مجوسان آتشپرست بودند و در [[شرک]] بهسر میبردند، اما با [[حاکم اسلامی]] [[عهد]] و [[پیمان]] بسته و در قید [[پیمان]] خویش بودند. [[کارگزار]] [[امام]] با [[مردمان]] بهدلیل شرکشان [[تندی]] میکرد و بر آنها سخت میگرفت. رؤسای [[قوم]] که از [[عدالت امام]] و شیوه سنجیده او با خبر شده بودند، [[امام]] را از [[رفتار]] سخت گیرانه [[عمر]] [[آگاه]] ساختند. [[امام]] در تدبیری حکیمانه او را امر به حفظ [[اعتدال]] میکند، زیرا بهکار بردن [[نرمی]] و [[مهربانی]] و نزدیک شدن به آن [[مردم]] باعث میشود که در [[کارها]] و زراعتهایشان که [[مصلحت]] معاش آنان است، [[آرامش]] و [[اطمینان قلبی]] داشته باشند. از طرفی وقتی آن [[مهربانی]] و [[رأفت]] با قدری سختگیری و دور کردن آنان آمیخته شود، هم [[خوار]] شمردن [[کافران]] که خواسته [[دین]] است حاصل میشود و هم [[دشمنی]] و قصد [[تجاوز]] آنها درهم شکسته خواهد شد و شر محتمل آنان نیز دفع میشود. از اینرو [[امام]] [[والی]] خود را از شدت و [[قساوت]] با آنها [[نهی]] میکند و [[رفتاری]] [[متعادل]] را [[فرمان]] میدهد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 766.</ref>. | ||
*افزون بر [[سید رضی]]، [[بلاذری]] در انساب الاشراف، و [[احمد بن اسحق یعقوبی]] در التاریخ این [[نامه]] را [[روایت]] کردهاند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 766.</ref>. | *افزون بر [[سید رضی]]، [[بلاذری]] در انساب الاشراف، و [[احمد بن اسحق یعقوبی]] در التاریخ این [[نامه]] را [[روایت]] کردهاند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 766.</ref>. | ||
==فرازی از [[نامه]]== | ==فرازی از [[نامه]]== | ||
*اما بعد، کشاورزان منطقهات از [[خشونت]] و [[سختی]] و بیاعتنایی و بیمهریات شکایت کردهاند. در بررسی این شکایت دریافتم که: اینان نه نزدیک شدن را شایستهاند، که مشرکاند و نه سزاوار راندن و بیمهری، که به هر حال با ما همپیماناند. پس (به خواست [[خدا]]) [[نرمش]] و [[سختی]] را تار و پود [[سیاست]] خویش با آنان ساز و در روابطت با آنان میانگینی از [[خشونت]] و مهر را برگزین و نزدیکی و فراخوانی را با فاصله گرفتن و دوری درهم بیامیز<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 767.</ref>. | *اما بعد، کشاورزان منطقهات از [[خشونت]] و [[سختی]] و بیاعتنایی و بیمهریات شکایت کردهاند. در بررسی این شکایت دریافتم که: اینان نه نزدیک شدن را شایستهاند، که مشرکاند و نه سزاوار راندن و بیمهری، که به هر حال با ما همپیماناند. پس (به خواست [[خدا]]) [[نرمش]] و [[سختی]] را تار و پود [[سیاست]] خویش با آنان ساز و در روابطت با آنان میانگینی از [[خشونت]] و مهر را برگزین و نزدیکی و فراخوانی را با فاصله گرفتن و دوری درهم بیامیز<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 767.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۱۷: | خط ۱۵: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:نامههای نهج البلاغه]] | [[رده:نامههای نهج البلاغه]] | ||
[[رده:مدخل نهج البلاغه]] | [[رده:مدخل نهج البلاغه]] |
نسخهٔ ۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۴۵
مقدمه
- امام (ع) عمر بن سلمه را به دیاری فرستاده بود که شهروندان آن آیین مجوس داشتند. مجوسان آتشپرست بودند و در شرک بهسر میبردند، اما با حاکم اسلامی عهد و پیمان بسته و در قید پیمان خویش بودند. کارگزار امام با مردمان بهدلیل شرکشان تندی میکرد و بر آنها سخت میگرفت. رؤسای قوم که از عدالت امام و شیوه سنجیده او با خبر شده بودند، امام را از رفتار سخت گیرانه عمر آگاه ساختند. امام در تدبیری حکیمانه او را امر به حفظ اعتدال میکند، زیرا بهکار بردن نرمی و مهربانی و نزدیک شدن به آن مردم باعث میشود که در کارها و زراعتهایشان که مصلحت معاش آنان است، آرامش و اطمینان قلبی داشته باشند. از طرفی وقتی آن مهربانی و رأفت با قدری سختگیری و دور کردن آنان آمیخته شود، هم خوار شمردن کافران که خواسته دین است حاصل میشود و هم دشمنی و قصد تجاوز آنها درهم شکسته خواهد شد و شر محتمل آنان نیز دفع میشود. از اینرو امام والی خود را از شدت و قساوت با آنها نهی میکند و رفتاری متعادل را فرمان میدهد[۱].
- افزون بر سید رضی، بلاذری در انساب الاشراف، و احمد بن اسحق یعقوبی در التاریخ این نامه را روایت کردهاند[۲].
فرازی از نامه
- اما بعد، کشاورزان منطقهات از خشونت و سختی و بیاعتنایی و بیمهریات شکایت کردهاند. در بررسی این شکایت دریافتم که: اینان نه نزدیک شدن را شایستهاند، که مشرکاند و نه سزاوار راندن و بیمهری، که به هر حال با ما همپیماناند. پس (به خواست خدا) نرمش و سختی را تار و پود سیاست خویش با آنان ساز و در روابطت با آنان میانگینی از خشونت و مهر را برگزین و نزدیکی و فراخوانی را با فاصله گرفتن و دوری درهم بیامیز[۳].
منابع
پانویس
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 766.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 766.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 767.