چراغانی: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>این\sمدخل\sاز\sچند\sمنظر\sمتفاوت\،\sبررسی\sمیشود\:<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(206\,242\,\s299\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\...) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = | | موضوع مرتبط = | ||
خط ۹: | خط ۸: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
آراستن و آذین بستن [[خانه]] و [[شهر]]، هنگام جشنها و [[اعیاد]] و پیروزیها. در بدو ورود [[اهل بیت امام حسین]]{{ع}} به [[کوفه]] و نیز [[دمشق]]، مواجه با آذین بندی و چراغانی و مراسم [[جشن]] و [[شادمانی]] شدند. به [[نقل]] بعضی تواریخ: [[اهل بیت]] را سه روز در دروازه [[شام]] نگهداشتند تا کار چراغانی شان کامل شود و [[شهر]] را با زیورها، حلّهها، دیبا و زر و سیم و انواع جواهرات بیارایند. آنگاه مردان، [[زنان]]، [[کودکان]]، و بزرگسالان، [[وزیران]]، و [[امیران]]، [[یهود]] و [[مجوس]] و [[نصارا]] و همه [[اقوام]] به تفرّج و [[تفریح]] بیرون آمدند، با طبلها، دفها، و شیپورها و سرناها و ابزار [[لهو و لعب]] دیگر. چشمها را سرمه زده، دستها را [[حنا]] بسته و [[بهترین]] لباسها را پوشیده و خود را آراسته بودند. [[شهر]] چنان وضعی داشت که گویا از همه [[مردم]] در سطح [[شهر]] [[دمشق]]، رستاخیزی بپا شده است. و در چنین وضعی بود که سر مطهّر [[امام حسین]]{{ع}} را وارد کردند که بر فراز نیزه بود و پشت سر آن، [[اسیران]] [[اهل بیت]] را از دروازه ساعات به داخل آوردند...<ref>حیاة الامام الحسین، ج ۳، ص ۳۶۹.</ref>. [[تبلیغات]] [[امویان]] وانمود کرده بود که بر [[دشمنان]] [[خلیفه]] و بر [[یاغیان]] [[پیروز]] شدهاند و [[خاندان]] آنها را به [[اسارت]] گرفته و آوردهاند. تا آنجا که [[سهل بن سعد]] در [[سفر]] خود به [[دمشق]] عبور میکند و با دیدن چراغانی و دف و طبل، میپرسد: آیا شما در [[شام]]، عیدی دارید که ما از آن بی خبریم؟می گویند: سر [[حسین]]{{ع}} را از [[عراق]] به [[شام]] میآورند! همین سعد متأثر میشود و در مقابل خواسته سکینه، دختر [[امام]]، به نیزه داری که سر [[سید الشهدا]] را میبرد، ۴۰۰ [[درهم]] میدهد تا سر مطهّر را پیشاپیش [[اسرا]] ببرد و [[مردم]] به چهره [[اهل بیت]] نگاه نکنند<ref>حیاة الامام الحسین، ج ۳، ص ۳۷۰.</ref>. امّا [[زینب]] و [[سجاد]]{{ع}} [[جشن]] را با سخنرانیها و خطابههایشان تبدیل به عزا کردند و آن [[پیروزی]] را در کام [[یزید]]، تلخ ساختند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص ۱۴۶.</ref>. | آراستن و آذین بستن [[خانه]] و [[شهر]]، هنگام جشنها و [[اعیاد]] و پیروزیها. در بدو ورود [[اهل بیت امام حسین]]{{ع}} به [[کوفه]] و نیز [[دمشق]]، مواجه با آذین بندی و چراغانی و مراسم [[جشن]] و [[شادمانی]] شدند. به [[نقل]] بعضی تواریخ: [[اهل بیت]] را سه روز در دروازه [[شام]] نگهداشتند تا کار چراغانی شان کامل شود و [[شهر]] را با زیورها، حلّهها، دیبا و زر و سیم و انواع جواهرات بیارایند. آنگاه مردان، [[زنان]]، [[کودکان]]، و بزرگسالان، [[وزیران]]، و [[امیران]]، [[یهود]] و [[مجوس]] و [[نصارا]] و همه [[اقوام]] به تفرّج و [[تفریح]] بیرون آمدند، با طبلها، دفها، و شیپورها و سرناها و ابزار [[لهو و لعب]] دیگر. چشمها را سرمه زده، دستها را [[حنا]] بسته و [[بهترین]] لباسها را پوشیده و خود را آراسته بودند. [[شهر]] چنان وضعی داشت که گویا از همه [[مردم]] در سطح [[شهر]] [[دمشق]]، رستاخیزی بپا شده است. و در چنین وضعی بود که سر مطهّر [[امام حسین]]{{ع}} را وارد کردند که بر فراز نیزه بود و پشت سر آن، [[اسیران]] [[اهل بیت]] را از دروازه ساعات به داخل آوردند...<ref>حیاة الامام الحسین، ج ۳، ص ۳۶۹.</ref>. [[تبلیغات]] [[امویان]] وانمود کرده بود که بر [[دشمنان]] [[خلیفه]] و بر [[یاغیان]] [[پیروز]] شدهاند و [[خاندان]] آنها را به [[اسارت]] گرفته و آوردهاند. تا آنجا که [[سهل بن سعد]] در [[سفر]] خود به [[دمشق]] عبور میکند و با دیدن چراغانی و دف و طبل، میپرسد: آیا شما در [[شام]]، عیدی دارید که ما از آن بی خبریم؟می گویند: سر [[حسین]]{{ع}} را از [[عراق]] به [[شام]] میآورند! همین سعد متأثر میشود و در مقابل خواسته سکینه، دختر [[امام]]، به نیزه داری که سر [[سید الشهدا]] را میبرد، ۴۰۰ [[درهم]] میدهد تا سر مطهّر را پیشاپیش [[اسرا]] ببرد و [[مردم]] به چهره [[اهل بیت]] نگاه نکنند<ref>حیاة الامام الحسین، ج ۳، ص ۳۷۰.</ref>. امّا [[زینب]] و [[سجاد]]{{ع}} [[جشن]] را با سخنرانیها و خطابههایشان تبدیل به عزا کردند و آن [[پیروزی]] را در کام [[یزید]]، تلخ ساختند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص ۱۴۶.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۲۲: | خط ۱۹: | ||
[[رده:چراغانی]] | [[رده:چراغانی]] | ||
[[رده:مدخل فرهنگ عاشورا]] | [[رده:مدخل فرهنگ عاشورا]] | ||
نسخهٔ ۱ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۰۳:۰۳
مقدمه
آراستن و آذین بستن خانه و شهر، هنگام جشنها و اعیاد و پیروزیها. در بدو ورود اهل بیت امام حسین(ع) به کوفه و نیز دمشق، مواجه با آذین بندی و چراغانی و مراسم جشن و شادمانی شدند. به نقل بعضی تواریخ: اهل بیت را سه روز در دروازه شام نگهداشتند تا کار چراغانی شان کامل شود و شهر را با زیورها، حلّهها، دیبا و زر و سیم و انواع جواهرات بیارایند. آنگاه مردان، زنان، کودکان، و بزرگسالان، وزیران، و امیران، یهود و مجوس و نصارا و همه اقوام به تفرّج و تفریح بیرون آمدند، با طبلها، دفها، و شیپورها و سرناها و ابزار لهو و لعب دیگر. چشمها را سرمه زده، دستها را حنا بسته و بهترین لباسها را پوشیده و خود را آراسته بودند. شهر چنان وضعی داشت که گویا از همه مردم در سطح شهر دمشق، رستاخیزی بپا شده است. و در چنین وضعی بود که سر مطهّر امام حسین(ع) را وارد کردند که بر فراز نیزه بود و پشت سر آن، اسیران اهل بیت را از دروازه ساعات به داخل آوردند...[۱]. تبلیغات امویان وانمود کرده بود که بر دشمنان خلیفه و بر یاغیان پیروز شدهاند و خاندان آنها را به اسارت گرفته و آوردهاند. تا آنجا که سهل بن سعد در سفر خود به دمشق عبور میکند و با دیدن چراغانی و دف و طبل، میپرسد: آیا شما در شام، عیدی دارید که ما از آن بی خبریم؟می گویند: سر حسین(ع) را از عراق به شام میآورند! همین سعد متأثر میشود و در مقابل خواسته سکینه، دختر امام، به نیزه داری که سر سید الشهدا را میبرد، ۴۰۰ درهم میدهد تا سر مطهّر را پیشاپیش اسرا ببرد و مردم به چهره اهل بیت نگاه نکنند[۲]. امّا زینب و سجاد(ع) جشن را با سخنرانیها و خطابههایشان تبدیل به عزا کردند و آن پیروزی را در کام یزید، تلخ ساختند[۳].
منابع
پانویس
- ↑ حیاة الامام الحسین، ج ۳، ص ۳۶۹.
- ↑ حیاة الامام الحسین، ج ۳، ص ۳۷۰.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص ۱۴۶.