شئون امام: تفاوت میان نسخهها
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
* مذهب تشیع و پیشوایان آن، حکومت را در دست نداشتند؛ اما همواره به عنوان یک رقیب در کنار مدعیان حکومت بودند؛ ازاینرو سران حکومتی از مراقبت خود نسبت به امامان{{عم}} دست برنداشته، گاه عوامل ایشان به تبلیغات مسموم درباره تشیع و نیز ائمه اطهار{{عم}} میپرداختند. در اینجا بود که ایشان در برابر شبهات ضد شیعی خاموش نبودند و تا حد مصلحت به روشنگری میپرداختند. برای نمونه، براساس نقلهای تاریخی، در عصر [[امام سجاد]]{{ع}} مردی از بصره بر ایشان وارد شد و اظهار داشت که جد شما [[امام علی|علی بن ابی طالب]]{{ع}} مؤمنان را کشته است. آن حضرت گریسته، برای رفع این شبهه کوشیدند.<ref>احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۳۱۲.</ref> در همان دوران، شیعیان، شبههای را از سوی برخی ناصبان مطرح کردند؛ مبنی بر آنکه در گذشته کسانی به دلیل آنکه در روز شنبه ماهی صید کردند، مسخ شدند، و اگر قتل [[امام حسین]]{{ع}} باطل بود، به مراتب از صید ماهی شنیعتر بود و قاتلان آن حضرت اولی به مسخاند. این سخن برای تطهیر جنایت هولناک عاملان رویداد کربلا مطرح شده بود. امام{{ع}} فرمودند که اگر سخن شما صحیح است، پس چرا خداوند، ابليس را که سردمدار کفر و تمام گناهان است، از بین نمیبرد؟<ref>همان.</ref> سخن دراینباره فراوان است؛ اما روشن است که دفاع در برابر شبهات ضد شیعی، همچون دفاع در برابر شبهات ضد اسلامی از شئون امام{{ع}} است.<ref>ر. ک. [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]] صفحه ۲۹۰ تا ۲۹۶.</ref> | * مذهب تشیع و پیشوایان آن، حکومت را در دست نداشتند؛ اما همواره به عنوان یک رقیب در کنار مدعیان حکومت بودند؛ ازاینرو سران حکومتی از مراقبت خود نسبت به امامان{{عم}} دست برنداشته، گاه عوامل ایشان به تبلیغات مسموم درباره تشیع و نیز ائمه اطهار{{عم}} میپرداختند. در اینجا بود که ایشان در برابر شبهات ضد شیعی خاموش نبودند و تا حد مصلحت به روشنگری میپرداختند. برای نمونه، براساس نقلهای تاریخی، در عصر [[امام سجاد]]{{ع}} مردی از بصره بر ایشان وارد شد و اظهار داشت که جد شما [[امام علی|علی بن ابی طالب]]{{ع}} مؤمنان را کشته است. آن حضرت گریسته، برای رفع این شبهه کوشیدند.<ref>احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۳۱۲.</ref> در همان دوران، شیعیان، شبههای را از سوی برخی ناصبان مطرح کردند؛ مبنی بر آنکه در گذشته کسانی به دلیل آنکه در روز شنبه ماهی صید کردند، مسخ شدند، و اگر قتل [[امام حسین]]{{ع}} باطل بود، به مراتب از صید ماهی شنیعتر بود و قاتلان آن حضرت اولی به مسخاند. این سخن برای تطهیر جنایت هولناک عاملان رویداد کربلا مطرح شده بود. امام{{ع}} فرمودند که اگر سخن شما صحیح است، پس چرا خداوند، ابليس را که سردمدار کفر و تمام گناهان است، از بین نمیبرد؟<ref>همان.</ref> سخن دراینباره فراوان است؛ اما روشن است که دفاع در برابر شبهات ضد شیعی، همچون دفاع در برابر شبهات ضد اسلامی از شئون امام{{ع}} است.<ref>ر. ک. [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]] صفحه ۲۹۰ تا ۲۹۶.</ref> | ||
==[[جلوگیری از انحراف شیعیان]]== | === سوم: [[جلوگیری از انحراف شیعیان]]=== | ||
* قرآن کریم شاهدی بر این مدعاست که حتی در دوران حضور پیشوایان دین، انحرافاتی میان پیروان آنها رخ داده است. شیعیان نیز از این پدیده مستثنا نبوده و نیستند؛ به ویژه آنکه مقامات والای علمی و معنوی [[ائمه]] اطهار{{عم}} و بروز و نمود کرامات و آگاهیهای غیبی ایشان برای برخی شیعیان سنگین بود، و هرگونه انحراف از مسیر حق را محتمل میساخت. نتیجه این مقدمات، بروز اندیشههای انحرافی برای برخی شیعیان در مسائل اعتقادی بود که واکنش جدی پیشوایان تشیع را به دنبال داشت. آری، بیگمان سیره و سنت امامان معصوم{{عم}} بیانگر وجود وظیفهای است که ایشان در برابر انحرافات برای خود احساس کرده، وارد میدان میشدند. در اینجا تنها به یک نمونه از انحرافات صورتگرفته در عصر معصومان{{عم}} و واکنشهای ایشان اشاره میکنیم. اندیشههای غالیانه در تاریخ یهود و نصارا پدیدهای است که قرآن کریم از آن خبر داده است؛ تا آنجا که عزیر، [[مریم]] و [[عیسی]]{{عم}} را خدا یا پسر خدا دانستند.<ref>توبه (۹)، ۳۰؛ مائده (۵)، ۱۱۶.</ref> امت اسلامی و بهطور خاص، جامعه شیعی نیز از لوث وجود چنین اندیشهای در امان نمانده است. براساس منابع قدیمی ملل و نحل، اندیشه الوهیت دستکم از زمان [[امام علی]]{{ع}} نسبت به ایشان وجود داشته است.<ref>ابن عبدالرحمان ملطى، التنبيه و الرد على اهل الاهواء و البدع، ص۱۸؛ عبيد الله بن عبدالله سدآبادی، المقنع فی الامامة، ص۷۹.</ref><ref>ر. ک. [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]] صفحه ۲۹۰ تا ۲۹۶.</ref> | * قرآن کریم شاهدی بر این مدعاست که حتی در دوران حضور پیشوایان دین، انحرافاتی میان پیروان آنها رخ داده است. شیعیان نیز از این پدیده مستثنا نبوده و نیستند؛ به ویژه آنکه مقامات والای علمی و معنوی [[ائمه]] اطهار{{عم}} و بروز و نمود کرامات و آگاهیهای غیبی ایشان برای برخی شیعیان سنگین بود، و هرگونه انحراف از مسیر حق را محتمل میساخت. نتیجه این مقدمات، بروز اندیشههای انحرافی برای برخی شیعیان در مسائل اعتقادی بود که واکنش جدی پیشوایان تشیع را به دنبال داشت. آری، بیگمان سیره و سنت امامان معصوم{{عم}} بیانگر وجود وظیفهای است که ایشان در برابر انحرافات برای خود احساس کرده، وارد میدان میشدند. در اینجا تنها به یک نمونه از انحرافات صورتگرفته در عصر معصومان{{عم}} و واکنشهای ایشان اشاره میکنیم. اندیشههای غالیانه در تاریخ یهود و نصارا پدیدهای است که قرآن کریم از آن خبر داده است؛ تا آنجا که عزیر، [[مریم]] و [[عیسی]]{{عم}} را خدا یا پسر خدا دانستند.<ref>توبه (۹)، ۳۰؛ مائده (۵)، ۱۱۶.</ref> امت اسلامی و بهطور خاص، جامعه شیعی نیز از لوث وجود چنین اندیشهای در امان نمانده است. براساس منابع قدیمی ملل و نحل، اندیشه الوهیت دستکم از زمان [[امام علی]]{{ع}} نسبت به ایشان وجود داشته است.<ref>ابن عبدالرحمان ملطى، التنبيه و الرد على اهل الاهواء و البدع، ص۱۸؛ عبيد الله بن عبدالله سدآبادی، المقنع فی الامامة، ص۷۹.</ref><ref>ر. ک. [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت (کتاب)|بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت]] صفحه ۲۹۰ تا ۲۹۶.</ref> | ||
*چنانکه محققان گفتهاند عقاید غالیان در سه محور کلی طرحشدنی است: | *چنانکه محققان گفتهاند عقاید غالیان در سه محور کلی طرحشدنی است: |
نسخهٔ ۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۲:۰۱
- این مدخل از زیرشاخههای بحث شأن اقتصادی معصوم است. "شئون امام" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل شأن اقتصادی معصوم (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- با توجه به آنچه تاریخ گزارش داده است، اغلب امامان(ع) شرایط به دست گرفتن حکومت را نیافتند. با وجود این، چنان نبود که ایشان در خانه نشسته، کنج عزلت برگزینند. امام به عنوان پیشوای حقیقی جامعه نسبت به حفظ دین، پاسداری از خون مسلمانان و نیز پایداری نظام اجتماعی مسلمانان نیز وظایفی دارد که مهمترین آنها حفظ مذهب حق، یعنی مذهب تشیع است. در این بخش، به بررسی این شئون میپردازیم:
حفظ مذهب
- اگرچه در پی کودتایی تلخ، امامان معصوم(ع) از رهبری جامعه اسلامی کنار نهاده شدند، این امر مانع از رهبری مذهب برحق شیعه به وسیله ایشان نشد؛ چه، هنوز بودند شیعیانی که باوری راستین به امامان منصوب از جانب خداوند متعال داشته، با جان و دل پیرو ایشان بودند. اینان در آن روزگار گروهی اندک بودند که گرچه نتوانستند به دستور پیامبر مبنی بر جانشینی امام علی(ع) جامه عمل بپوشانند، دستکم عقیده خود را مبنی بر آنکه خلافت و جانشینی، تنها شایسته آن حضرت است، ابراز، و بر آن تأکید کردند. آنان همان شیعیان علی(ع) هستند که از رستگاران روز قیامت به شمار آمدهاند.[۱][۲]
- بیگمان، آنگاه که امام(ع) از مسئولیت رهبری کل جامعه اسلامی بازداشته میشود، چنین نیست که نسبت به رهبری مذهب تشیع وظیفهای بر عهده نداشته باشد؛ بلکه سیره امامان(ع) نشان از احساس وظیفه ایشان نسبت به حفظ و تداوم مذهب تشیع دارد. حفظ و تداوم مذهب، از راههای مختلف به وسیله ایشان انجام شده است که برای مثال میتوان به چند نمونه اشاره کرد:
نخست: تقیه
- امامان شیعی در دورانی زندگی میکردند که هم حاکمانی جائر، زمام حکومت را در دست گرفته بودند، و هم فضای عمومی جامعه به لحاظ عقیدتی و فقهی با ایشان موافق نبود. اختناق حاکم بر آن دوران، گرچه برای همه امامان یکسان نبود، در اصل وجود آن برای همه ایشان تردیدی نیست. بیگمان انتشار آشکار دیدگاههای اصیل اسلامی و شیعی در آن دوران، نابودی مذهب تشیع را در پی داشت؛ ازاینرو بود که ایشان هم خود به وقت احساس خطر تقیه، و از بیان دیدگاه صحیح خودداری میکردند و هم شیعیان را به تقیه سفارش میفرمودند؛ تا آنجا که وقتی جابر جعفی برای کسب علم نزد امام باقر(ع) آمد و ابراز داشت که از اهل کوفه است، حضرت فرمود: «اگر از تو پرسیدند اهل کجایی، بگو: اهل مدینه». جابر میپرسد: آیا دروغ نیست؟ حضرت فرمود: «هرکس تا زمانی که در یک شهر باشد، اهل همانجا محسوب میشود».[۳] به نظر میرسد چون در آن دوران، کوفی بودن مساوی با شیعه بودن بود، حضرت با آموزش این سخن، به دنبال نجات جان اصحاب خود بودند. ایشان در روایتی صحیح به ابن مسکان یادآور شدند که نسبت به کسی که به امام على(ع) ناسزا میگوید، خشونت به خرج ندهد. آنگاه فرمودند: «به خدا سوگند، گاهی میشود که من صدای کسی را که به على(ع) ناسزا میگوید، میشنوم و میان من و او تنها یک ستون فاصله است. پس پشت آن ستون پنهان شده، آنگاه که از نماز فراغت یافتم، بر او سلام کرده، با او مصافحه میکنم».[۴] در موارد متعددی، امام(ع) شیعیان خود را به حضور در نماز مخالفان دعوت میکند؛ چنانکه - براساس روایتی صحیح - وقتی یکی از شیعیان دراینباره از ایشان سؤال کرد، امام(ع) به بیان ثواب چنین نمازی نیز اشاره کردند.[۵] ابوبصیر در روایتی صحیح نقل میکند که عبدالحمید از امام صادق(ع) درباره قنوت نماز جمعه سؤال میکند. ایشان ابتدا جواب تقیهای میدهد، وقتی عبدالحمید اصرار میکند که شیعیان شما، جز این را میگویند، امام قبول نمیکند، اما همین که امام متوجه میشود که دیگران به کار خود مشغولاند، حکم واقعی را بیان میکند.[۶][۷] براساس شواهد تاریخی، امام ترککنندگان تقیه را نیز سرزنش میکنند؛ چنانکه امام صادق(ع) در روایتی معتبر، معلی بن خنیس را با تأکید فراوان به تقیه سفارش کردند.[۸] با وجود این، معلی سفارش امام را رعایت نکرده، کشته میشود. امام(ع) پس از شنیدن خبر قتل وی، بیان کردند که انتظار این خبر را داشتند و ضرر دشمن، کمتر از ضرر دوستی است که اسرار را فاش میکند.[۹][۱۰]. در نقلی آمده است که امام کاظم(ع) به مناسبت مرگ موسی، برادر هارون عباسی، به مادر هارون (خیزران) نامه نوشته، ضمن ابراز همدردی، برای موسی طلب رحمت کرده، خلافت هارون را تبریک گفته، برای هارون طلب طول عمر میکنند.[۱۱]
جالب آنکه امام کاظم(ع) خودْ در نمازهای اهل سنت شرکت، و اعلام میکردند که در این کار به سیره امام حسن و امام حسین(ع) استناد میکنند که در نماز مروان شرکت میکردند.[۱۲] باری، سخن دراینباره فراوان است و شواهد تاریخی پرشماری وجود دارد که نشان از رعایت تقیه از سوی امامان معصوم(ع) برای حفظ و پایداری مذهب بر حق شیعه دارد.[۱۳][۱۴]
دوم: دفاع در برابر شبهات ضد شیعی
- مذهب تشیع و پیشوایان آن، حکومت را در دست نداشتند؛ اما همواره به عنوان یک رقیب در کنار مدعیان حکومت بودند؛ ازاینرو سران حکومتی از مراقبت خود نسبت به امامان(ع) دست برنداشته، گاه عوامل ایشان به تبلیغات مسموم درباره تشیع و نیز ائمه اطهار(ع) میپرداختند. در اینجا بود که ایشان در برابر شبهات ضد شیعی خاموش نبودند و تا حد مصلحت به روشنگری میپرداختند. برای نمونه، براساس نقلهای تاریخی، در عصر امام سجاد(ع) مردی از بصره بر ایشان وارد شد و اظهار داشت که جد شما علی بن ابی طالب(ع) مؤمنان را کشته است. آن حضرت گریسته، برای رفع این شبهه کوشیدند.[۱۵] در همان دوران، شیعیان، شبههای را از سوی برخی ناصبان مطرح کردند؛ مبنی بر آنکه در گذشته کسانی به دلیل آنکه در روز شنبه ماهی صید کردند، مسخ شدند، و اگر قتل امام حسین(ع) باطل بود، به مراتب از صید ماهی شنیعتر بود و قاتلان آن حضرت اولی به مسخاند. این سخن برای تطهیر جنایت هولناک عاملان رویداد کربلا مطرح شده بود. امام(ع) فرمودند که اگر سخن شما صحیح است، پس چرا خداوند، ابليس را که سردمدار کفر و تمام گناهان است، از بین نمیبرد؟[۱۶] سخن دراینباره فراوان است؛ اما روشن است که دفاع در برابر شبهات ضد شیعی، همچون دفاع در برابر شبهات ضد اسلامی از شئون امام(ع) است.[۱۷]
سوم: جلوگیری از انحراف شیعیان
- قرآن کریم شاهدی بر این مدعاست که حتی در دوران حضور پیشوایان دین، انحرافاتی میان پیروان آنها رخ داده است. شیعیان نیز از این پدیده مستثنا نبوده و نیستند؛ به ویژه آنکه مقامات والای علمی و معنوی ائمه اطهار(ع) و بروز و نمود کرامات و آگاهیهای غیبی ایشان برای برخی شیعیان سنگین بود، و هرگونه انحراف از مسیر حق را محتمل میساخت. نتیجه این مقدمات، بروز اندیشههای انحرافی برای برخی شیعیان در مسائل اعتقادی بود که واکنش جدی پیشوایان تشیع را به دنبال داشت. آری، بیگمان سیره و سنت امامان معصوم(ع) بیانگر وجود وظیفهای است که ایشان در برابر انحرافات برای خود احساس کرده، وارد میدان میشدند. در اینجا تنها به یک نمونه از انحرافات صورتگرفته در عصر معصومان(ع) و واکنشهای ایشان اشاره میکنیم. اندیشههای غالیانه در تاریخ یهود و نصارا پدیدهای است که قرآن کریم از آن خبر داده است؛ تا آنجا که عزیر، مریم و عیسی(ع) را خدا یا پسر خدا دانستند.[۱۸] امت اسلامی و بهطور خاص، جامعه شیعی نیز از لوث وجود چنین اندیشهای در امان نمانده است. براساس منابع قدیمی ملل و نحل، اندیشه الوهیت دستکم از زمان امام علی(ع) نسبت به ایشان وجود داشته است.[۱۹][۲۰]
- چنانکه محققان گفتهاند عقاید غالیان در سه محور کلی طرحشدنی است:
- اعتقاد به الوهیت و خدایی امامان(ع) و اثبات صفاتی مانند خالقيت و رازقیت برای آنها؛
- اعتقاد به نبوت امامان(ع)؛
- اعتقاد به علم غیب ذاتی و مطلق برای ائمه(ع).[۲۱][۲۲]
- ائمه اطهار(ع) گاه قاطعانه عقاید غلات را رد کرده، به بیان عقاید صحیح میپرداختند؛ چنانکه امام صادق(ع) به یکی از یاران خود به نام صالح بن سهل که به ربوبیت امام صادق(ع) اعتقاد داشت، فرمود که ایشان مخلوق خداست و او را عبادت میکند، و اگر خدا را عبادت نکند، عذاب خواهد شد.[۲۳] ایشان از کسانی هم که تصور پیامبری ایشان را داشتند، بیزاری میجستند.[۲۴] امامان(ع) گاه نیز به بیان علل و نتیجه غلو میپرداختند؛ چنانکه امام صادق(ع) غاليان را بدترین آفریدههای خداوند شمردند؛ به این دلیل که آنها عظمت خداوند را کوچک شمرده، برای بندگان او ادعای ربوبیت میکنند.[۲۵] آنها گاه به صراحت از غالیان اعلام انزجار، و آنها را لعنت میکردند؛ چنانکه امام علی(ع) ضمن اعلان بیزاری از آنها دعا کرد که خداوند آنها را خوار و ذلیل گرداند.[۲۶][۲۷]
- همچنین وقتی یکی از دوستان یونس بن ظبيان (از غاليان معروف آن دوران) سخنان یونس را در حضور امام رضا(ع) نقل کرد، امام(ع) با عصبانیت، او را از خود رانده، و فرمود: "خدا تو و کسی که این حدیث را برای تو گفت و نیز یونس را هزار بار لعنت کند که در پی هر لعنتی، هزار لعنت باشد و هر لعنتی از این لعنتها تو را به قعر جهنم فرو برد. این را بدان که يونس با پسر خطاب در بدترین عذابها با هماند و یاران این دو با آن شیطانی که این حدیث را به تو گفت، با فرعون و آل فرعون در شدیدترین عذابها هستند".[۲۸] گاه نیز امام(ع) دیگران را از آمدوشد با غالیان به شدت برحذر میداشت؛ چنانکه امام رضا(ع) غالیان را مقابل اهل بیت(ع) قرار داد و به صراحت اعلام کرد که هرکس آنها را دوست بدارد، ما را دشمن داشته، و کسی که آنها را دشمن بدارد، ما را دوست داشته است. کسی که با آنها وصل کند، با ما قطع کرده است. کسی که به آنها جفا کند، به ما نیکی کرده است. کسی که به آنها احترام بگذارد، به ما اهانت کرده است و هر کس که به آنها اهانت کند، به ما احترام گذاشته است. کسی که شیعه ماست، نباید هیچکس از آنان را به عنوان دوست و یاور خود برگزیند.[۲۹][۳۰]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ "قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) لِعَلِيٍّ(ع): يَا عَلِيُّ شِيعَتُكَ هُمُ الْفَائِزُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ" (محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، الامالی، ص۱۶. همچنین، ر.ک: شیخ طوسی، الامالی، ص۵۵۱).
- ↑ ر. ک. فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت صفحه۲۹۰.
- ↑ محمد بن عمر کشی، رجال الكشی، ص۱۹۳؛ محمد بن علی بن شهرآشوب مازندرانی، مناقب آل ابی طالب(ع)، ج۴، ص۲۰۰.
- ↑ احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، ص۲۵۹ و ۲۶۰.
- ↑ "...أَ مَا تَرْضَى أَنْ تُحْسَبَ لَكَ- بِأَرْبَعٍ وَ عِشْرِينَ صَلَاة" (محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۴۰۷). برای دیدن دیگر روایات، ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۳، ص۳۷۹-۳۸۱. شیخ حر عاملی نیز روایات متعددی را زیر عنوان «بَابُ اسْتِحْبَابِ حُضُورِ الْجَمَاعَةِ خَلْفَ مَنْ لَا يُقْتَدَى بِهِ لِلتَّقِيَّةِ وَ الْقِيَامِ فِي الصَّفِّ الْأَوَّلِ مَعَه» نقل میکند (محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشيعة، ج۸، ص۲۹۹).
- ↑ شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۳، ص۱۷.
- ↑ ر. ک. فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت صفحه۲۹۰.
- ↑ " يَا مُعَلَّى اكْتُمْ أَمْرَنَا وَ لَا تُذِعْهُ فَإِنَّهُ مَنْ كَتَمَ أَمْرَنَا وَ لَمْ يُذِعْهُ أَعَزَّهُ اللَّهُ بِهِ فِي الدُّنْيَا وَ جَعَلَهُ نُوراً بَيْنَ عَيْنَيْهِ فِي الْآخِرَةِ يَقُودُهُ إِلَى الْجَنَّةِ. يَا مُعَلَّى مَنْ أَذَاعَ أَمْرَنَا وَ لَمْ يَكْتُمْهُ أَذَلَّهُ اللَّهُ بِهِ فِي الدُّنْيَا وَ نَزَعَ النُّورَ مِنْ بَيْنِ عَيْنَيْهِ فِي الْآخِرَةِ وَ جَعَلَهُ ظُلْمَةً تَقُودُهُ إِلَى النَّارِ. يَا مُعَلَّى إِنَّ التَّقِيَّةَ مِنْ دِينِي وَ دِينِ آبَائِي وَ لَا دِينَ لِمَنْ لَا تَقِيَّةَ لَهُ. يَا مُعَلَّى إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ أَنْ يُعْبَدَ فِي السِّرِّ كَمَا يُحِبُّ أَنْ يُعْبَدَ فِي الْعَلَانِيَةِ. يَا مُعَلَّى إِنَّ الْمُذِيعَ لِأَمْرِنَا كَالْجَاحِدِ لَهُ" (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۲۲۳ و ۲۲۴).
- ↑ محمد بن عمر کشی، رجال الكشی، ص۳۸۰. و نیز، ر.ک: احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، ج۱، ص۲۵۵.
- ↑ ر. ک. فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت صفحه۲۹۰.
- ↑ عبدالله بن جعفر حمیری، قرب الاسناد، ص۱۲۶. گفتنی است علامه مجلسی پس از نقل این نامه مینویسد: "ببین شدت تقیه در زمان امام(ع) را؛ بهگونهای که حضرت مجبور است چنین نامهای را به خاطر مرگ کافری که به روز جزا ایمان ندارد، بنویسد"(محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج۴۸، ص۱۳۵).
- ↑ "صَلَّى حَسَنٌ وَ حُسَيْنٌ وَرَاءَ مَرْوَانَ وَ نَحْنُ نُصَلِّي مَعَهُم" (على بن جعفر، مسائل على بن جعفر، ص۱۴۴).
- ↑ برای تفصیل بیشتر دراینباره، ر.ک: محمد جواد واعظی، سیره عملی ائمه معصومین(ع) و اصحاب در برخورد با مخالفین (پایاننامه کارشناسی ارشد)، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۸۰، ص۷۳-۱۰۳. برای نگارش این بخش، از منبع اخیر بسیار استفاده شده است.
- ↑ ر. ک. فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت صفحه۲۹۰.
- ↑ احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۳۱۲.
- ↑ همان.
- ↑ ر. ک. فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت صفحه ۲۹۰ تا ۲۹۶.
- ↑ توبه (۹)، ۳۰؛ مائده (۵)، ۱۱۶.
- ↑ ابن عبدالرحمان ملطى، التنبيه و الرد على اهل الاهواء و البدع، ص۱۸؛ عبيد الله بن عبدالله سدآبادی، المقنع فی الامامة، ص۷۹.
- ↑ ر. ک. فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت صفحه ۲۹۰ تا ۲۹۶.
- ↑ نعمت الله صفری فروشانی، غالیان، ص۱۵۳. در تدوین این بخش و یافتن منابع ارجاعدادهشده از منبع یادشده بسیار بهره بردهام.
- ↑ ر. ک. فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت صفحه ۲۹۰ تا ۲۹۶.
- ↑ محمد بن عمر کشی، رجال الكشی، ص۳۴۱.
- ↑ همان، ص۲۴۶.
- ↑ شیخ طوسی، الامالی، ص۶۵۰.
- ↑ همان.
- ↑ ر. ک. فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت صفحه ۲۹۰ تا ۲۹۶.
- ↑ محمد بن عمر کشی، رجال الكشی، ص۳۶۳؛ نیز، ر.ک: حسن بن علی بن داوود حلی، رجال ابن داوود، ص۵۲۸ و ۵۵۱.
- ↑ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، عیون اخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۱۴۲؛ همو، التوحید، ص۳۶۳؛ احمد بن على طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۴۱۴. نکته جالب توجه در این میان، آنکه اصحاب راستین ائمه(ع) نیز به پیروی از ایشان به تصنیف کتاب در رد غالیان میپرداختند. برای نمونه، يونس بن عبدالرحمان از اصحاب امام رضا(ع)، حسین و حسن بن سعيد اهوازی از یاران امام رضا و امام جواد(ع) و ابو اسحاق کاتب بن ابراهيم بن ابی حفص از باران امام حسن عسکری(ع) تصنيفاتی در رد بر غاليان داشتند (احمد بن على نجاشی، رجال النجاشی، ص۱۹، ۵۸ و ۴۴۸.
- ↑ ر. ک. فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت صفحه ۲۹۰ تا ۲۹۶.