ابوعزیز بن عمیر عبدری: تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
أبو عزیز در [[بدر]] از پرچمداران [[مشرکان]] بود<ref>واقدی، ج۱، ص۵۸؛ ابن سعد، ج۲، ص۱۰؛ ابونعیم، ج۵، ص۲۹۶۷؛ ابن کثیر، ج۳، ص۳۷۴.</ref> که به [[اسارت]] درآمد<ref>ابن سعد، ج۲، ص۱۳.</ref>. | أبو عزیز در [[بدر]] از پرچمداران [[مشرکان]] بود<ref>واقدی، ج۱، ص۵۸؛ ابن سعد، ج۲، ص۱۰؛ ابونعیم، ج۵، ص۲۹۶۷؛ ابن کثیر، ج۳، ص۳۷۴.</ref> که به [[اسارت]] درآمد<ref>ابن سعد، ج۲، ص۱۳.</ref>. | ||
وی میگوید: وقتی مرا از منطقه [[بدر]] به [[مدینه]] میآوردند، با گروهی از [[انصار]] بودم. وقتی [[غذا]] میخوردند، نان را به من میدادند و خودشان خرما میخوردند و این به دلیل سفارشی بود که [[رسول خدا]]{{صل}} درباره [[اسیران]] کرده بود. هرکس تکه نانی به دست میآورد، آن را به من میداد و من [[خجالت]] میکشیدم و آن را به آنان پس میدادم. آنان باز نان را بدون آنکه دستی به آن بزنند، به من میدادند<ref>ابن هشام، ج۲، ص۴۷۲؛ طبری، ج۲، ص۴۶۱؛ طبرانی، ج۲۲، ص۳۹۳؛ ابونعیم، ج۵، ص۲۹۶۷؛ ابن کثیر، ج۳، ص۳۷۴.</ref>. | وی میگوید: وقتی مرا از منطقه [[بدر]] به [[مدینه]] میآوردند، با گروهی از [[انصار]] بودم. وقتی [[غذا]] میخوردند، نان را به من میدادند و خودشان خرما میخوردند و این به دلیل سفارشی بود که [[رسول خدا]] {{صل}} درباره [[اسیران]] کرده بود. هرکس تکه نانی به دست میآورد، آن را به من میداد و من [[خجالت]] میکشیدم و آن را به آنان پس میدادم. آنان باز نان را بدون آنکه دستی به آن بزنند، به من میدادند<ref>ابن هشام، ج۲، ص۴۷۲؛ طبری، ج۲، ص۴۶۱؛ طبرانی، ج۲۲، ص۳۹۳؛ ابونعیم، ج۵، ص۲۹۶۷؛ ابن کثیر، ج۳، ص۳۷۴.</ref>. | ||
وقتی اسیران [[بدر]] را نزد رسول خدا{{صل}} آوردند، [[حضرت]] آنان را میان اصحابش تقسیم کرد و فرمود: "به آنان [[نیکی]] کنید". یکی از انصار به نام [[ابو الیسر]] ([[کعب بن عمرو]]) مرا [[اسیر]] کرد و در قرعه کشی سهم [[محرز بن نضله]] شدم. برادرم [[مصعب]] بر من گذشت و به محرز گفت: دستان او را محکم ببند که در [[مکه]] [[مادری]] [[ثروتمند]] دارد. من (ابوعزیر) به مصعب گفتم: ای [[برادر]]! سفارش تو درباره من چنین است؟ مصعب گفت: به جای تو، او (محرز) برادر من است. [[مادر]] ابوعزیز، ام خناس دختر [[مالک]] پرسید: بالاترین فدیهای که [[قریشیان]] پرداختهاند، چقدر است؟ گفتند: چهار هزار [[درهم]]. او هم چهارهزار درهم برای [[آزادی]] ابوعزیز فرستاد<ref>واقدی، ج۱، ص۱۴۰؛ طبری، ج۲، ص۴۶۰؛ ابن سید الناس، ج۱، ص۳۴۷؛ شامی، ج۴، ص۶۶.</ref>. | وقتی اسیران [[بدر]] را نزد رسول خدا {{صل}} آوردند، [[حضرت]] آنان را میان اصحابش تقسیم کرد و فرمود: "به آنان [[نیکی]] کنید". یکی از انصار به نام [[ابو الیسر]] ([[کعب بن عمرو]]) مرا [[اسیر]] کرد و در قرعه کشی سهم [[محرز بن نضله]] شدم. برادرم [[مصعب]] بر من گذشت و به محرز گفت: دستان او را محکم ببند که در [[مکه]] [[مادری]] [[ثروتمند]] دارد. من (ابوعزیر) به مصعب گفتم: ای [[برادر]]! سفارش تو درباره من چنین است؟ مصعب گفت: به جای تو، او (محرز) برادر من است. [[مادر]] ابوعزیز، ام خناس دختر [[مالک]] پرسید: بالاترین فدیهای که [[قریشیان]] پرداختهاند، چقدر است؟ گفتند: چهار هزار [[درهم]]. او هم چهارهزار درهم برای [[آزادی]] ابوعزیز فرستاد<ref>واقدی، ج۱، ص۱۴۰؛ طبری، ج۲، ص۴۶۰؛ ابن سید الناس، ج۱، ص۳۴۷؛ شامی، ج۴، ص۶۶.</ref>. | ||
در عین حال منابع موجود، اطلاعاتی از او پس از آزادی از اسارت ارائه ندادهاند؛ اگرچه برخی، او را از کشتگان [[احد]] دانستهاند<ref>ابن سعد، ج۲، ص۳۳؛ ابن اثیر، ج۶، ص۲۰۹.</ref><ref>[[حسین مرادینسب|مرادینسب، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوعزیز بن عمیر عبدری»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۴۴۰-۴۴۱.</ref> | در عین حال منابع موجود، اطلاعاتی از او پس از آزادی از اسارت ارائه ندادهاند؛ اگرچه برخی، او را از کشتگان [[احد]] دانستهاند<ref>ابن سعد، ج۲، ص۳۳؛ ابن اثیر، ج۶، ص۲۰۹.</ref><ref>[[حسین مرادینسب|مرادینسب، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوعزیز بن عمیر عبدری»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۴۴۰-۴۴۱.</ref> |
نسخهٔ ۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۷:۳۵
مقدمه
فرزند عمیر بن هاشم بن عبد مناف، از تیره عبدالدار از قبیله قریش و برادر مصعب بن عمیر[۱] زراره نام اوست[۲]، ولی به کنیه مشهور است[۳].
در صحابی بودن یا نبودن او اختلاف است. عدهای او را صحابی دانستهاند[۴] و عدهای دیگر به نقل از زبیر بن بکار گفتهاند: او در جنگ بدر، کافر کشته شد[۵]. از ابن منده نقل شده است که از اسلام آوردن او اطلاعی در دست نیست[۶]. ابن عبدالبر سخن زبیر بن بکار را درست ندانسته است و میگوید: شاید فرد کشته شده کافر در جنگ آمد، برادر دیگری از آنان باشد که نامش معلوم نیست. سپس به سخن ابن اسحاق[۷] و دیگران استناد کردهاند که او در جنگ بدر اسیر بوده و برادر دیگرش به نام ابویزید در احد کشته شده است[۸].
مادر وی هند، دختر مالک، مکنی به "ام خناس" از تیره بنی عبدالدار است[۹]. خواهر وی هند[۱۰] و برادران او ابوالروم، مصعب و ابویزید (ابوزید)[۱۱] نام داشتند. دو نفر اخیر در جنگ احد به شهادت رسیدند[۱۲]. از نوادگان او، فردی به نام مصعب بن عمیر بن ابی عزیز در واقعه حره به سال ۶۳ هجری کشته شد[۱۳].
أبو عزیز در بدر از پرچمداران مشرکان بود[۱۴] که به اسارت درآمد[۱۵].
وی میگوید: وقتی مرا از منطقه بدر به مدینه میآوردند، با گروهی از انصار بودم. وقتی غذا میخوردند، نان را به من میدادند و خودشان خرما میخوردند و این به دلیل سفارشی بود که رسول خدا (ص) درباره اسیران کرده بود. هرکس تکه نانی به دست میآورد، آن را به من میداد و من خجالت میکشیدم و آن را به آنان پس میدادم. آنان باز نان را بدون آنکه دستی به آن بزنند، به من میدادند[۱۶].
وقتی اسیران بدر را نزد رسول خدا (ص) آوردند، حضرت آنان را میان اصحابش تقسیم کرد و فرمود: "به آنان نیکی کنید". یکی از انصار به نام ابو الیسر (کعب بن عمرو) مرا اسیر کرد و در قرعه کشی سهم محرز بن نضله شدم. برادرم مصعب بر من گذشت و به محرز گفت: دستان او را محکم ببند که در مکه مادری ثروتمند دارد. من (ابوعزیر) به مصعب گفتم: ای برادر! سفارش تو درباره من چنین است؟ مصعب گفت: به جای تو، او (محرز) برادر من است. مادر ابوعزیز، ام خناس دختر مالک پرسید: بالاترین فدیهای که قریشیان پرداختهاند، چقدر است؟ گفتند: چهار هزار درهم. او هم چهارهزار درهم برای آزادی ابوعزیز فرستاد[۱۷].
در عین حال منابع موجود، اطلاعاتی از او پس از آزادی از اسارت ارائه ندادهاند؛ اگرچه برخی، او را از کشتگان احد دانستهاند[۱۸][۱۹]
جستارهای وابسته
- مصعب بن عمیر (برادر)
- مصعب بن عمیر بن ابی عزیز (نواده)
منابع
پانویس
- ↑ خلیفة بن خیاط، ص۴۵؛ طبرانی، ج۲۲، ص۳۹۳؛ ابونعیم، ج۵، ص۲۹۶۷.
- ↑ ابن حبیب، ص۴۰۱؛ ابن ماکولا، ج۶، ص۳۴۴؛ ابن حجر، ج۷، ص۴۶۳.
- ↑ بخاری، ص۶۱؛ ابن ابی حاتم، ج۹، ۴۱۸؛ ابن ماکولا، ج۷، ص۴.
- ↑ ابن ابی حاتم، ج۹، ص۴۱۸؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۷۷؛ ابن حجر، ج۷، ص۴۶۳.
- ↑ ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۷۷؛ ابن ماکولا، ج۶، ص۳۴۴ و ج۷، ص۶.
- ↑ أبونعیم، ج۵، ص۲۹۶۷.
- ↑ ابن هشام، ج۳، ص۴ و ۱۳۴.
- ↑ ابن اثیر، ج۶، ص۲۰۹؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۷۷.
- ↑ واقدی، ج۱، ص۲۰۳؛ خلیفة بن خیاط، ص۴۵.
- ↑ خلیفة بن خیاط، ص۴۵.
- ↑ ابن هشام، ج۳، ص۱۳۴؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۷۷؛ ابن اثیر، ج۶، ص۲۰۹؛ شامی، ج۴، ص۱۹۵.
- ↑ ابن هشام، ج۳، ص۱۳۴؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۷۷.
- ↑ ابن ماکولا، ج۷، ص۶.
- ↑ واقدی، ج۱، ص۵۸؛ ابن سعد، ج۲، ص۱۰؛ ابونعیم، ج۵، ص۲۹۶۷؛ ابن کثیر، ج۳، ص۳۷۴.
- ↑ ابن سعد، ج۲، ص۱۳.
- ↑ ابن هشام، ج۲، ص۴۷۲؛ طبری، ج۲، ص۴۶۱؛ طبرانی، ج۲۲، ص۳۹۳؛ ابونعیم، ج۵، ص۲۹۶۷؛ ابن کثیر، ج۳، ص۳۷۴.
- ↑ واقدی، ج۱، ص۱۴۰؛ طبری، ج۲، ص۴۶۰؛ ابن سید الناس، ج۱، ص۳۴۷؛ شامی، ج۴، ص۶۶.
- ↑ ابن سعد، ج۲، ص۳۳؛ ابن اثیر، ج۶، ص۲۰۹.
- ↑ مرادینسب، حسین، مقاله «ابوعزیز بن عمیر عبدری»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۴۴۰-۴۴۱.