اکدر بن حمام بن عامر بن صعب لخمی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
 
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[اکدر بن حمام بن عامر بن صعب لخمی در تاریخ اسلامی]] | پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[اکدر بن حمام بن عامر بن صعب لخمی در تاریخ اسلامی]] | پرسش مرتبط  = }}


==مقدمه==
== مقدمه ==
چنان که از نامش پیداست منسوب به [[قبیله]] [[لخم]] است که قبیله‌ای [[یمنی]] است. [[نسب]] لخم را چنین گفته‌اند: [[مالک بن عدی بن حارث بن مرة بن أدد بن زید بن یشجب بن یعرب بن زید بن کهلان بن سبأ]]<ref>ابن سلام، ص۳۱۰؛ ابن حزم، ص۴۲۲ و ۴۵۸.</ref>.
چنان که از نامش پیداست منسوب به [[قبیله]] [[لخم]] است که قبیله‌ای [[یمنی]] است. [[نسب]] لخم را چنین گفته‌اند: [[مالک بن عدی بن حارث بن مرة بن أدد بن زید بن یشجب بن یعرب بن زید بن کهلان بن سبأ]]<ref>ابن سلام، ص۳۱۰؛ ابن حزم، ص۴۲۲ و ۴۵۸.</ref>.


اکدر فردی [[شجاع]]، [[دانا]] و [[زیرک]] بود و سالاری [[لخمیان]] [[مصر]] را به عهده داشت<ref>زرکلی، ج۲، ص۶.</ref>. [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۱، ص۳۵۳.</ref>، او را در قسم سوم - مخضرمین - آورده و گفته است: او همراه پدرش در [[فتح مصر]] شرکت داشت. گفته شده است او [[دیندار]] و عالم به مسائل [[فقهی]] بود که پیوسته با [[صحابه رسول خدا]]{{صل}} نشست و برخاست داشت و از آنان [[روایت]] نقل می‌کرد<ref>ابن حجر، ج۱، ص۳۵۳.</ref>.
اکدر فردی [[شجاع]]، [[دانا]] و [[زیرک]] بود و سالاری [[لخمیان]] [[مصر]] را به عهده داشت<ref>زرکلی، ج۲، ص۶.</ref>. [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۱، ص۳۵۳.</ref>، او را در قسم سوم - مخضرمین - آورده و گفته است: او همراه پدرش در [[فتح مصر]] شرکت داشت. گفته شده است او [[دیندار]] و عالم به مسائل [[فقهی]] بود که پیوسته با [[صحابه رسول خدا]] {{صل}} نشست و برخاست داشت و از آنان [[روایت]] نقل می‌کرد<ref>ابن حجر، ج۱، ص۳۵۳.</ref>.


در تقسیمات [[ارث]] روایتی نقل شده است که به [[فریضه]] اَکدَرِیِّه [[شهرت]] یافته است<ref> فریضه اکدر یه مسئله‌ای است فقهی که در آن سهم ارث شوهر، خواهر، مادر، جد، مشخص شده است؛ بنگرید: متقی هندی، ج۱۱، ص۷۰.</ref>. او از طرفداران [[عثمان]] بود؛ به همین جهت [[معاویه]] لخمی‌ها را به خاطر او [[احسان]] و [[اطعام]] می‌کرد، و به اکدر نیز می‌بخشید و او را بالای مجلس خویش می‌نشاند. در ایام درگیری عثمان با معترضان، اکدر مریض شد. [[امام علی]]{{ع}} به [[عیادت]] او رفت. وقتی جویای حال اکدر شد، او بعد از اظهار [[ناامیدی]] از [[سلامت]] خویش با تعبیر [[امیر مؤمنان]] نسبت به آن [[حضرت]] گفت: حال مناسبی ندارد. حضرت فرمود: زنده می‌مانی تا [[حیله‌گری]] با تو [[حیله]] می‌کند و تو به [[بهشت]] می‌روی<ref>ابن حجر، ج۱، ص۳۵۴.</ref>. البته با توجه به [[بیعت]] اکدر با [[ابن زبیر]] و کشته شدنش در این راه [[صحت]] روایت محل [[تأمل]] است.
در تقسیمات [[ارث]] روایتی نقل شده است که به [[فریضه]] اَکدَرِیِّه [[شهرت]] یافته است<ref> فریضه اکدر یه مسئله‌ای است فقهی که در آن سهم ارث شوهر، خواهر، مادر، جد، مشخص شده است؛ بنگرید: متقی هندی، ج۱۱، ص۷۰.</ref>. او از طرفداران [[عثمان]] بود؛ به همین جهت [[معاویه]] لخمی‌ها را به خاطر او [[احسان]] و [[اطعام]] می‌کرد، و به اکدر نیز می‌بخشید و او را بالای مجلس خویش می‌نشاند. در ایام درگیری عثمان با معترضان، اکدر مریض شد. [[امام علی]] {{ع}} به [[عیادت]] او رفت. وقتی جویای حال اکدر شد، او بعد از اظهار [[ناامیدی]] از [[سلامت]] خویش با تعبیر [[امیر مؤمنان]] نسبت به آن [[حضرت]] گفت: حال مناسبی ندارد. حضرت فرمود: زنده می‌مانی تا [[حیله‌گری]] با تو [[حیله]] می‌کند و تو به [[بهشت]] می‌روی<ref>ابن حجر، ج۱، ص۳۵۴.</ref>. البته با توجه به [[بیعت]] اکدر با [[ابن زبیر]] و کشته شدنش در این راه [[صحت]] روایت محل [[تأمل]] است.


اکدر در بیعت [[مصریان]] با [[عبدالله بن زبیر]] شرکت داشت و [[مردم]] را به بیعت با او [[تشویق]] می‌کرد. [[مروان]] برای سرکوبی آنان مصر را محاصره کرد و اکدر و قومش با مروان جنگیدند. مروان با [[اهل مصر]] [[مصالحه]] کرد<ref>ابن عساکر، ج۶۱، ص۲۱۳.</ref>، اما نسبت به اکدر بدگمان بود. از این رو او را به [[حیله]] به [[منزل]] خود کشاند و به [[اتهام]] [[قتل]]، گردن زد. وقتی خبر کشته شدن اکدر به [[مصریان]] رسید بیش از هشت هزار نفر [[سلاح]] پوشیده‌تر و در کنار منزل [[مروان]] جمع شدند. مروان درها را بست و پیش [[کریب بن ابرهه]] رفت و کریب به مروان جوار و [[امان]] داد. مصریان برگشتند و [[خون]] اکدر به هدر رفت<ref> ابن حجر، ج۱، ص۳۵۳؛ سیوطی، ص۱۳۶.</ref>.
اکدر در بیعت [[مصریان]] با [[عبدالله بن زبیر]] شرکت داشت و [[مردم]] را به بیعت با او [[تشویق]] می‌کرد. [[مروان]] برای سرکوبی آنان مصر را محاصره کرد و اکدر و قومش با مروان جنگیدند. مروان با [[اهل مصر]] [[مصالحه]] کرد<ref>ابن عساکر، ج۶۱، ص۲۱۳.</ref>، اما نسبت به اکدر بدگمان بود. از این رو او را به [[حیله]] به [[منزل]] خود کشاند و به [[اتهام]] [[قتل]]، گردن زد. وقتی خبر کشته شدن اکدر به [[مصریان]] رسید بیش از هشت هزار نفر [[سلاح]] پوشیده‌تر و در کنار منزل [[مروان]] جمع شدند. مروان درها را بست و پیش [[کریب بن ابرهه]] رفت و کریب به مروان جوار و [[امان]] داد. مصریان برگشتند و [[خون]] اکدر به هدر رفت<ref> ابن حجر، ج۱، ص۳۵۳؛ سیوطی، ص۱۳۶.</ref>.


برخی از [[مفسرین]] در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ}}<ref>«هیچ بدی به آنان نرسید» سوره آل عمران، آیه ۱۷۴.</ref>. گفته‌اند: مردی که از [[مشرکان]] که از [[سپاه اسلام]] برای [[اهل مکه]] در [[جنگ بدر]] خبر آورد و آنان را از این خبر ترساند، اکدر بن حمام بود <ref>سیوطی، ج۱، ص۱۳۷.</ref>. اگر این خبر درست باشد ممکن است وی [[رسول خدا]]{{صل}} را دیده باشد، اما [[سیوطی]] نیز که این خبر را نقل کرده است، گفته است [[راوی]] [[گمان]] کرده است که آورنده خبر اندر بن حمام بوده است.<ref>[[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «اکدر بن حمام بن عامر بن صعب لخمی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص:۱۲۱-۱۲۲.</ref>
برخی از [[مفسرین]] در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ}}<ref>«هیچ بدی به آنان نرسید» سوره آل عمران، آیه ۱۷۴.</ref>. گفته‌اند: مردی که از [[مشرکان]] که از [[سپاه اسلام]] برای [[اهل مکه]] در [[جنگ بدر]] خبر آورد و آنان را از این خبر ترساند، اکدر بن حمام بود <ref>سیوطی، ج۱، ص۱۳۷.</ref>. اگر این خبر درست باشد ممکن است وی [[رسول خدا]] {{صل}} را دیده باشد، اما [[سیوطی]] نیز که این خبر را نقل کرده است، گفته است [[راوی]] [[گمان]] کرده است که آورنده خبر اندر بن حمام بوده است.<ref>[[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «اکدر بن حمام بن عامر بن صعب لخمی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص:۱۲۱-۱۲۲.</ref>


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۸:۳۹

مقدمه

چنان که از نامش پیداست منسوب به قبیله لخم است که قبیله‌ای یمنی است. نسب لخم را چنین گفته‌اند: مالک بن عدی بن حارث بن مرة بن أدد بن زید بن یشجب بن یعرب بن زید بن کهلان بن سبأ[۱].

اکدر فردی شجاع، دانا و زیرک بود و سالاری لخمیان مصر را به عهده داشت[۲]. ابن حجر[۳]، او را در قسم سوم - مخضرمین - آورده و گفته است: او همراه پدرش در فتح مصر شرکت داشت. گفته شده است او دیندار و عالم به مسائل فقهی بود که پیوسته با صحابه رسول خدا (ص) نشست و برخاست داشت و از آنان روایت نقل می‌کرد[۴].

در تقسیمات ارث روایتی نقل شده است که به فریضه اَکدَرِیِّه شهرت یافته است[۵]. او از طرفداران عثمان بود؛ به همین جهت معاویه لخمی‌ها را به خاطر او احسان و اطعام می‌کرد، و به اکدر نیز می‌بخشید و او را بالای مجلس خویش می‌نشاند. در ایام درگیری عثمان با معترضان، اکدر مریض شد. امام علی (ع) به عیادت او رفت. وقتی جویای حال اکدر شد، او بعد از اظهار ناامیدی از سلامت خویش با تعبیر امیر مؤمنان نسبت به آن حضرت گفت: حال مناسبی ندارد. حضرت فرمود: زنده می‌مانی تا حیله‌گری با تو حیله می‌کند و تو به بهشت می‌روی[۶]. البته با توجه به بیعت اکدر با ابن زبیر و کشته شدنش در این راه صحت روایت محل تأمل است.

اکدر در بیعت مصریان با عبدالله بن زبیر شرکت داشت و مردم را به بیعت با او تشویق می‌کرد. مروان برای سرکوبی آنان مصر را محاصره کرد و اکدر و قومش با مروان جنگیدند. مروان با اهل مصر مصالحه کرد[۷]، اما نسبت به اکدر بدگمان بود. از این رو او را به حیله به منزل خود کشاند و به اتهام قتل، گردن زد. وقتی خبر کشته شدن اکدر به مصریان رسید بیش از هشت هزار نفر سلاح پوشیده‌تر و در کنار منزل مروان جمع شدند. مروان درها را بست و پیش کریب بن ابرهه رفت و کریب به مروان جوار و امان داد. مصریان برگشتند و خون اکدر به هدر رفت[۸].

برخی از مفسرین در تفسیر آیه ﴿لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ[۹]. گفته‌اند: مردی که از مشرکان که از سپاه اسلام برای اهل مکه در جنگ بدر خبر آورد و آنان را از این خبر ترساند، اکدر بن حمام بود [۱۰]. اگر این خبر درست باشد ممکن است وی رسول خدا (ص) را دیده باشد، اما سیوطی نیز که این خبر را نقل کرده است، گفته است راوی گمان کرده است که آورنده خبر اندر بن حمام بوده است.[۱۱]

منابع

پانویس

  1. ابن سلام، ص۳۱۰؛ ابن حزم، ص۴۲۲ و ۴۵۸.
  2. زرکلی، ج۲، ص۶.
  3. ابن حجر، ج۱، ص۳۵۳.
  4. ابن حجر، ج۱، ص۳۵۳.
  5. فریضه اکدر یه مسئله‌ای است فقهی که در آن سهم ارث شوهر، خواهر، مادر، جد، مشخص شده است؛ بنگرید: متقی هندی، ج۱۱، ص۷۰.
  6. ابن حجر، ج۱، ص۳۵۴.
  7. ابن عساکر، ج۶۱، ص۲۱۳.
  8. ابن حجر، ج۱، ص۳۵۳؛ سیوطی، ص۱۳۶.
  9. «هیچ بدی به آنان نرسید» سوره آل عمران، آیه ۱۷۴.
  10. سیوطی، ج۱، ص۱۳۷.
  11. محمدی، رمضان، مقاله «اکدر بن حمام بن عامر بن صعب لخمی»، دانشنامه سیره نبوی ج۲، ص:۱۲۱-۱۲۲.