جندب بن کعب در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - '== جستارهای وابسته == == منابع ==' به '== منابع ==')
 
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[جندب بن کعب]]''' است. "'''[[جندب بن کعب]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| موضوع مرتبط = جندب بن کعب
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;"> [[جندب بن کعب در تاریخ اسلامی]] - [[جندب بن کعب در تراجم و رجال]] - [[جندب بن کعب در حدیث]]</div>
| عنوان مدخل  = [[جندب بن کعب]]
| مداخل مرتبط = [[جندب بن کعب در تاریخ اسلامی]] - [[جندب بن کعب در تراجم و رجال]] - [[جندب بن کعب در حدیث]]
| پرسش مرتبط  =
}}


==مقدمه==  
== مقدمه ==  
نام و [[نسب]] او [[جندب بن کعب بن عبدالله ازدی غامدی]] است<ref>اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۳۶۱.</ref>. [[پیامبر اسلام]]{{صل}} نامه‌ای به [[ابوظبیان ازدی]] نوشت که در آن او و بستگانش را به [[اسلام]] فرا خواند<ref>تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۱، ص۳۰۴.</ref>. ابوظبیان به همراه عده‌ای از خویشاوندانش به نزد [[رسول خدا]]{{صل}} آمده، اسلام آوردند که از جمله آنها [[جندب بن کعب]] و [[جندب بن زهیر]] بودند<ref>تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر، ج۱۱، ص۳۰۴.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[جندب بن کعب (مقاله)|مقاله «جندب بن کعب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۳۰۰.</ref>
نام و [[نسب]] او [[جندب بن کعب بن عبدالله ازدی غامدی]] است<ref>اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۳۶۱.</ref>. [[پیامبر اسلام]] {{صل}} نامه‌ای به [[ابوظبیان ازدی]] نوشت که در آن او و بستگانش را به [[اسلام]] فرا خواند<ref>تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۱، ص۳۰۴.</ref>. ابوظبیان به همراه عده‌ای از خویشاوندانش به نزد [[رسول خدا]] {{صل}} آمده، اسلام آوردند که از جمله آنها [[جندب بن کعب]] و [[جندب بن زهیر]] بودند<ref>تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر، ج۱۱، ص۳۰۴.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[جندب بن کعب (مقاله)|مقاله «جندب بن کعب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۳۰۰.</ref>


==[[جندب]] از نگاه [[پیامبر]]{{صل}} ==
== [[جندب]] از نگاه [[پیامبر]] {{صل}} ==
[[امیر المؤمنین]]{{ع}} [[نقل]] می‌کند: روزی در [[راه]] همراه رسول خدا{{صل}} بودیم [[حضرت]] پیاده شد، خود زمام اسب [[اصحاب]] سواره را گرفتند و حرکت دادند و می‌فرمودند: "جندب و کیست جندب و دست [[قطع]] شده‌ای که خبر است، [[زید]] است"<ref>{{متن حدیث| جُنْدَبٌ وَ مَا جُنْدَبٌ، وَ اَلْأَقْطَعُ اَلْخَيِّرُ زَيْدٌ}}</ref>.
[[امیر المؤمنین]] {{ع}} [[نقل]] می‌کند: روزی در [[راه]] همراه رسول خدا {{صل}} بودیم [[حضرت]] پیاده شد، خود زمام اسب [[اصحاب]] سواره را گرفتند و حرکت دادند و می‌فرمودند: "جندب و کیست جندب و دست [[قطع]] شده‌ای که خبر است، [[زید]] است"<ref>{{متن حدیث| جُنْدَبٌ وَ مَا جُنْدَبٌ، وَ اَلْأَقْطَعُ اَلْخَيِّرُ زَيْدٌ}}</ref>.


هنگام [[شب]]، عده‌ای از اصحاب به حضرت گفتند: خواست شما از مطلبی که فرمودید، چه بود؟
هنگام [[شب]]، عده‌ای از اصحاب به حضرت گفتند: خواست شما از مطلبی که فرمودید، چه بود؟


حضرت فرمودند: "دو نفر از [[امت]] من هستند که به یکی از آنها جندب گفته می‌شود؛ او ضربه‌ای می‌زند که [[حق]] را از [[باطل]] جدا می‌کند و به دیگری زید گفته می‌شود که عضوی از اعضایش زودتر به [[بهشت]] می‌رود، سپس بقیه بدنش به او می‌پیوندد"<ref>{{متن حدیث| يَضْرِبُ أَحَدُهُمَا ضَرْبَةً يُفَرِّقُ بَيْنَ اَلْحَقِّ وَ اَلْبَاطِلِ، وَ يُقْطَعُ يَدُ اَلْآخَرِ فِي سَبِيلِ اَللَّهِ فَتَسْبِقُهُ إِلَى اَلْجَنَّةِ ثُمَّ يَتْبَعُهَا سَائِرُ جَسَدِهِ}}</ref>. با نقل این [[روایت]]، رسول خدا{{صل}} ماجرای کشته شدن ساحر به دست جندب را با [[علم غیب]] خود خبر دادند<ref>شرح الاخبار، قاضی نعمان مغربی، ج۲، ص۳۵؛ المصنف، صنعانی، ج۱۰، ص۱۸۲؛ الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۱، ص۲۶۰؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۷، ص۲۴۱؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۱، ص۳۱۲؛ تفسیر القرطبی، قرطبی، ج۲، ص۴۷؛ مستدرک الوسائل، میرزای نوری، ج۱۸، ص۱۹۲؛ جامع احادیث الشیعه، بروجردی، ج۲۶، ص۷۶.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[جندب بن کعب (مقاله)|مقاله «جندب بن کعب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۳۰۰-۳۰۱.</ref>
حضرت فرمودند: "دو نفر از [[امت]] من هستند که به یکی از آنها جندب گفته می‌شود؛ او ضربه‌ای می‌زند که [[حق]] را از [[باطل]] جدا می‌کند و به دیگری زید گفته می‌شود که عضوی از اعضایش زودتر به [[بهشت]] می‌رود، سپس بقیه بدنش به او می‌پیوندد"<ref>{{متن حدیث| يَضْرِبُ أَحَدُهُمَا ضَرْبَةً يُفَرِّقُ بَيْنَ اَلْحَقِّ وَ اَلْبَاطِلِ، وَ يُقْطَعُ يَدُ اَلْآخَرِ فِي سَبِيلِ اَللَّهِ فَتَسْبِقُهُ إِلَى اَلْجَنَّةِ ثُمَّ يَتْبَعُهَا سَائِرُ جَسَدِهِ}}</ref>. با نقل این [[روایت]]، رسول خدا {{صل}} ماجرای کشته شدن ساحر به دست جندب را با [[علم غیب]] خود خبر دادند<ref>شرح الاخبار، قاضی نعمان مغربی، ج۲، ص۳۵؛ المصنف، صنعانی، ج۱۰، ص۱۸۲؛ الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۱، ص۲۶۰؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۷، ص۲۴۱؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۱، ص۳۱۲؛ تفسیر القرطبی، قرطبی، ج۲، ص۴۷؛ مستدرک الوسائل، میرزای نوری، ج۱۸، ص۱۹۲؛ جامع احادیث الشیعه، بروجردی، ج۲۶، ص۷۶.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[جندب بن کعب (مقاله)|مقاله «جندب بن کعب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۳۰۰-۳۰۱.</ref>


==جندب و کشتن مرد ساحر==
== جندب و کشتن مرد ساحر ==
هنگامی که [[عثمان]] [[ولید بن عقبه]]<ref>ولید بن عقبة بن ابی معیط همان فردی است که آیه {{متن قرآن|إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا}}، درباره او نازل شد و قرآن مجید او را فاسق خواند و در میان مسلمانان به ولید فاسق مشهور بود. او برادر مادری عثمان بن عفان است که عثمان حکومت کوفه را به او داد و در میگساری شهرتی بسزا داشت و در اثر میگساری زیاد نماز صبح را چهار رکعت خواند و گفت: اگر می‌خواهید زیادتر بخوانم و در میان محراب قی نمود و انگشترش را در حال مستی از دستش بیرون آوردند و به گواهی نزد عثمان بردند و علی{{ع}} به او حد میگساری زد. الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۱۵۵۳-۱۵۵۴.</ref> را [[حاکم کوفه]] کرد، روزی [[جندب]] نزد او رفت و دید مرد ساحری به نام بستانی یا بطرونا در حضور او وعده‌ای نمایش می‌دهد و چنین می‌نماید که سر فردی را می‌برد و دوباره او را زنده می‌کند، و از دهن الاغ وارد شده و از او خارج می‌شود. جندب به [[منزل]] رفت و [[شمشیر]] براتی برداشته، برگشت و در حالی که آن ساحر سرگرم نمایش بود، با یک ضربه او را کشت<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۱، ص۲۵۹؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۳۶۱؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۱، ص۳۰۹؛ تاریخ الکبیر، بخاری، ج۲، ص۲۲۲.</ref> و سپس این [[آیه]] را خواند: {{متن قرآن|أَفَتَأْتُونَ السِّحْرَ وَأَنْتُمْ تُبْصِرُونَ}}<ref>"در حالی که دلبستگان سرگرمی‌اند و ستمکاران (مشرک) در نهان رازگویی کردند که: آیا این (پیامبر) جز بشری مانند شماست؟ آیا با آنکه (به چشم خود) می‌بینید به جادو روی می‌آورید؟" سوره انبیاء، آیه ۳.</ref><ref>معجم الصحابه، ابن قانع، ج۳، ص۱۰۶۹؛ سیر أعلام النبلاء، ذهبی، ج۳، ص۱۷۶؛ موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی ج۴، ص۳۰۴.</ref>.
هنگامی که [[عثمان]] [[ولید بن عقبه]]<ref>ولید بن عقبة بن ابی معیط همان فردی است که آیه {{متن قرآن|إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا}}، درباره او نازل شد و قرآن مجید او را فاسق خواند و در میان مسلمانان به ولید فاسق مشهور بود. او برادر مادری عثمان بن عفان است که عثمان حکومت کوفه را به او داد و در میگساری شهرتی بسزا داشت و در اثر میگساری زیاد نماز صبح را چهار رکعت خواند و گفت: اگر می‌خواهید زیادتر بخوانم و در میان محراب قی نمود و انگشترش را در حال مستی از دستش بیرون آوردند و به گواهی نزد عثمان بردند و علی {{ع}} به او حد میگساری زد. الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۱۵۵۳-۱۵۵۴.</ref> را [[حاکم کوفه]] کرد، روزی [[جندب]] نزد او رفت و دید مرد ساحری به نام بستانی یا بطرونا در حضور او وعده‌ای نمایش می‌دهد و چنین می‌نماید که سر فردی را می‌برد و دوباره او را زنده می‌کند، و از دهن الاغ وارد شده و از او خارج می‌شود. جندب به [[منزل]] رفت و [[شمشیر]] براتی برداشته، برگشت و در حالی که آن ساحر سرگرم نمایش بود، با یک ضربه او را کشت<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۱، ص۲۵۹؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۳۶۱؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۱، ص۳۰۹؛ تاریخ الکبیر، بخاری، ج۲، ص۲۲۲.</ref> و سپس این [[آیه]] را خواند: {{متن قرآن|أَفَتَأْتُونَ السِّحْرَ وَأَنْتُمْ تُبْصِرُونَ}}<ref>"در حالی که دلبستگان سرگرمی‌اند و ستمکاران (مشرک) در نهان رازگویی کردند که: آیا این (پیامبر) جز بشری مانند شماست؟ آیا با آنکه (به چشم خود) می‌بینید به جادو روی می‌آورید؟" سوره انبیاء، آیه ۳.</ref><ref>معجم الصحابه، ابن قانع، ج۳، ص۱۰۶۹؛ سیر أعلام النبلاء، ذهبی، ج۳، ص۱۷۶؛ موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی ج۴، ص۳۰۴.</ref>.


[[ولید]] ناراحت شد و از او پرسید. چرا چنین کردی؟
[[ولید]] ناراحت شد و از او پرسید. چرا چنین کردی؟


گفت: "برای آنکه از [[رسول خدا]]{{صل}} شنیدم که فرمود: حد [[سحر]] کننده، ضربه شمشیر است. و من [[دستور]] [[اسلام]] را درباره‌اش جاری کردم".
گفت: "برای آنکه از [[رسول خدا]] {{صل}} شنیدم که فرمود: حد [[سحر]] کننده، ضربه شمشیر است. و من [[دستور]] [[اسلام]] را درباره‌اش جاری کردم".


ولید دستور داد او را زندانی کنند و داستان را برای [[عثمان]] نوشت. عثمان هم پاسخ داد که او را رها کند و [[جندب]] از [[زندان]] [[آزاد]] شد<ref>اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۳۶۲؛ قاموس الرجال، شوشتری، ج۲، ص۷۴۸؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، ج۳۱، ص۱۶۰؛ الوافی بالوانیات، صفدی، ج۱۱، ص۱۵۰-۱۵۱؛ تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۳، ص۶۶۸؛ موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی، ج۴، ص۳۴۰.</ref>.
ولید دستور داد او را زندانی کنند و داستان را برای [[عثمان]] نوشت. عثمان هم پاسخ داد که او را رها کند و [[جندب]] از [[زندان]] [[آزاد]] شد<ref>اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۳۶۲؛ قاموس الرجال، شوشتری، ج۲، ص۷۴۸؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، ج۳۱، ص۱۶۰؛ الوافی بالوانیات، صفدی، ج۱۱، ص۱۵۰-۱۵۱؛ تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۳، ص۶۶۸؛ موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی، ج۴، ص۳۴۰.</ref>.
خط ۲۶: خط ۲۹:
عده دیگری می‌گویند: [[برادر]] زاده جندب مرد شجاعی بود و وقتی که عمویش را زندانی کردند، زندانبان را کشت و جندب را رها کرد<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۱، ص۲۶۰؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۳۰۵.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[جندب بن کعب (مقاله)|مقاله «جندب بن کعب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۳۰۱-۳۰۲.</ref>
عده دیگری می‌گویند: [[برادر]] زاده جندب مرد شجاعی بود و وقتی که عمویش را زندانی کردند، زندانبان را کشت و جندب را رها کرد<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۱، ص۲۶۰؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۳۰۵.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[جندب بن کعب (مقاله)|مقاله «جندب بن کعب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۳۰۱-۳۰۲.</ref>


==جندب و [[صفین]]==
== جندب و [[صفین]] ==
یکی از [[صحابه رسول خدا]]{{صل}} که [[حق]] را به [[درستی]] [[شناخت]] و از آن [[پیروی]] کرد و همراه امیرالمؤمنین علی{{ع}} در [[جنگ صفین]] مقابل [[معاویه]] جنگید، جندب بود<ref>شرح الاخبار، قاضی نعمان مغربی، ج۲، ص۵؛ الغدیر، علامه امینی، ج۹، ص۳۶۴؛ تهذیب الکمال، مزی، ج۵، ص۱۴۲ و ج۲۱، ص۵۶۶؛ اعیان الشیعه، امین عاملی، ج۴، ص۲۴۷.</ref>.
یکی از [[صحابه رسول خدا]] {{صل}} که [[حق]] را به [[درستی]] [[شناخت]] و از آن [[پیروی]] کرد و همراه امیرالمؤمنین علی {{ع}} در [[جنگ صفین]] مقابل [[معاویه]] جنگید، جندب بود<ref>شرح الاخبار، قاضی نعمان مغربی، ج۲، ص۵؛ الغدیر، علامه امینی، ج۹، ص۳۶۴؛ تهذیب الکمال، مزی، ج۵، ص۱۴۲ و ج۲۱، ص۵۶۶؛ اعیان الشیعه، امین عاملی، ج۴، ص۲۴۷.</ref>.


برخی [[نقل]] کرده‌اند که جندب، [[فرمانده]] قبیلة [[أزد]] در جنگ صفین بود<ref>تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۱، ص۳۰۴.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[جندب بن کعب (مقاله)|مقاله «جندب بن کعب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۳۰۳.</ref>
برخی [[نقل]] کرده‌اند که جندب، [[فرمانده]] قبیلة [[أزد]] در جنگ صفین بود<ref>تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۱، ص۳۰۴.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[جندب بن کعب (مقاله)|مقاله «جندب بن کعب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۳۰۳.</ref>


==جندب و [[گواهی]] دادن بر شراب‌خواری [[ولید]]==
== جندب و [[گواهی]] دادن بر شراب‌خواری [[ولید]] ==
جندب از کسانی است که بر شراب‌خواری [[ولید بن عقبه]]، [[حاکم کوفه]]، گواهی داد و البته عثمان نه تنها حد را بر ولید [[اجرا]] نکرد بلکه [[جندب]] را زندانی کرد. اما [[حضرت علی]]{{ع}} حد را بر [[ولید]] اجرا کرد <ref>السقیفة و الفدک، جوهری، ص۱۲۵؛ الجمل، شیخ مفید، ص۱۷۱؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۷، ص۲۳۳؛ اعیان الشیعه، امین عاملی، ج۴، ص۲۴۷؛ موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی، ج۴، ص۳۴۰.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[جندب بن کعب (مقاله)|مقاله «جندب بن کعب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۳۰۳.</ref>
جندب از کسانی است که بر شراب‌خواری [[ولید بن عقبه]]، [[حاکم کوفه]]، گواهی داد و البته عثمان نه تنها حد را بر ولید [[اجرا]] نکرد بلکه [[جندب]] را زندانی کرد. اما [[حضرت علی]] {{ع}} حد را بر [[ولید]] اجرا کرد <ref>السقیفة و الفدک، جوهری، ص۱۲۵؛ الجمل، شیخ مفید، ص۱۷۱؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۷، ص۲۳۳؛ اعیان الشیعه، امین عاملی، ج۴، ص۲۴۷؛ موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی، ج۴، ص۳۴۰.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[جندب بن کعب (مقاله)|مقاله «جندب بن کعب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۳۰۳.</ref>


==جندب و [[مخالفت]] با [[عثمان]]==
== جندب و [[مخالفت]] با [[عثمان]] ==
عده‌ای از بزرگان [[کوفه]] مانند [[مالک بن حارث]]، [[ثابت بن قیس]]، [[کمیل بن زیاد]]،[[زید بن صوحان]] و [[جندب بن کعب]] به مخالفت با عثمان پرداخته و بر کارهای عثمان خرده گرفتند. در این حال، [[سعید بن عاص]] نامه‌ای به عثمان نوشت و شرایط کوفه را بیان کرد. عثمان در پاسخ [[نامه]] نوشت که آنها را به [[شام]] [[تبعید]] کن و همراه آنان سربازانی بفرست. پس از تبعید، آنها مدتی در شام نزد [[معاویه]] ماندند و سپس به کوفه برگشتند <ref>تاریخ الطبری، طبری، ج۳، ص۳۶۷؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۱، ص۳۰۵؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، خویی، ج۲، ص۸۴؛ موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی، ج۴، ص۳۴۰.</ref>. برخی نوشته‌اند که او ضمن سرودن قصیده‌ای، از عثمان [[انتقاد]] کرده است<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۱، ص۲۶۰.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[جندب بن کعب (مقاله)|مقاله «جندب بن کعب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۳۰۳.</ref>
عده‌ای از بزرگان [[کوفه]] مانند [[مالک بن حارث]]، [[ثابت بن قیس]]، [[کمیل بن زیاد]]، [[زید بن صوحان]] و [[جندب بن کعب]] به مخالفت با عثمان پرداخته و بر کارهای عثمان خرده گرفتند. در این حال، [[سعید بن عاص]] نامه‌ای به عثمان نوشت و شرایط کوفه را بیان کرد. عثمان در پاسخ [[نامه]] نوشت که آنها را به [[شام]] [[تبعید]] کن و همراه آنان سربازانی بفرست. پس از تبعید، آنها مدتی در شام نزد [[معاویه]] ماندند و سپس به کوفه برگشتند <ref>تاریخ الطبری، طبری، ج۳، ص۳۶۷؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۱، ص۳۰۵؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، خویی، ج۲، ص۸۴؛ موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی، ج۴، ص۳۴۰.</ref>. برخی نوشته‌اند که او ضمن سرودن قصیده‌ای، از عثمان [[انتقاد]] کرده است<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۱، ص۲۶۰.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[جندب بن کعب (مقاله)|مقاله «جندب بن کعب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۳۰۳.</ref>


==جندب و [[اسلام آوردن]] فردی [[مسیحی]]==
== جندب و [[اسلام آوردن]] فردی [[مسیحی]] ==
[[محمد بن مسیرین]] می‌گوید: جندب بن کعب را در [[زندان]] کوفه دیدم و زندانبان جندب، مردی مسیحی بود. زمانی که نمازهای شبانه و روزه‌های جندب را دید، کسی را [[جانشین]] خود در زندان کرد و به کوفه رفت و از [[مردم]] درباره [[برترین]] [[مرد]] [[اهل کوفه]] پرسید. مردم گفتند: [[اشعث بن قیس]]. او نزد [[اشعث]] رفت و دید او همه [[شب]] را می‌خوابد و صبح بلند می‌شود؛ پس از او فاصله گرفت و دوباره از مردم درباره برترین فرد اهل کوفه پرسید. به او گفتند: [[جریر بن عبدالله]]. پس نزد او رفت و دید شب می‌خوابد و صبح بیدار می‌شود و رو به [[قبله]] می‌نشیند و می‌گوید: خدای من خدای جندب است و [[دین]] من دین جندب است. این [[مرد]] [[مسیحی]] با دیدن این صحنه، [[مسلمان]] شد<ref>السقیفة و الفدک، جوهری، ص۱۲۹؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۷، ص۲۴۲.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[جندب بن کعب (مقاله)|مقاله «جندب بن کعب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۳۰۴.</ref>
[[محمد بن مسیرین]] می‌گوید: جندب بن کعب را در [[زندان]] کوفه دیدم و زندانبان جندب، مردی مسیحی بود. زمانی که نمازهای شبانه و روزه‌های جندب را دید، کسی را [[جانشین]] خود در زندان کرد و به کوفه رفت و از [[مردم]] درباره [[برترین]] [[مرد]] [[اهل کوفه]] پرسید. مردم گفتند: [[اشعث بن قیس]]. او نزد [[اشعث]] رفت و دید او همه [[شب]] را می‌خوابد و صبح بلند می‌شود؛ پس از او فاصله گرفت و دوباره از مردم درباره برترین فرد اهل کوفه پرسید. به او گفتند: [[جریر بن عبدالله]]. پس نزد او رفت و دید شب می‌خوابد و صبح بیدار می‌شود و رو به [[قبله]] می‌نشیند و می‌گوید: خدای من خدای جندب است و [[دین]] من دین جندب است. این [[مرد]] [[مسیحی]] با دیدن این صحنه، [[مسلمان]] شد<ref>السقیفة و الفدک، جوهری، ص۱۲۹؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۷، ص۲۴۲.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[جندب بن کعب (مقاله)|مقاله «جندب بن کعب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۳۰۴.</ref>


==سرانجام [[جندب]]==
== سرانجام [[جندب]] ==
درباره [[زمان]] و محل [[وفات]] [[جندب بن کعب]] [[نقل]] روشنی بیان نشده اما برخی وفات او را در سال دهم [[حکومت معاویه]] یعنی حدود [[سال ۵۰ هجری]] دانسته‌اند<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۱، ص۲۶۰.</ref> و برخی دیگر فقط گفته‌اند، زمان [[معاویه]] از [[دنیا]] رفته و [[تاریخ]] آن را مشخص نکرده‌اند<ref>تهذیب التهذیب، ابن حجر، ج۲، ص۱۰۲.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[جندب بن کعب (مقاله)|مقاله «جندب بن کعب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۳۰۴.</ref>
درباره [[زمان]] و محل [[وفات]] [[جندب بن کعب]] [[نقل]] روشنی بیان نشده اما برخی وفات او را در سال دهم [[حکومت معاویه]] یعنی حدود [[سال ۵۰ هجری]] دانسته‌اند<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۱، ص۲۶۰.</ref> و برخی دیگر فقط گفته‌اند، زمان [[معاویه]] از [[دنیا]] رفته و [[تاریخ]] آن را مشخص نکرده‌اند<ref>تهذیب التهذیب، ابن حجر، ج۲، ص۱۰۲.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[جندب بن کعب (مقاله)|مقاله «جندب بن کعب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۳۰۴.</ref>
== پرسش‌های وابسته ==
== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۲۳:۲۴

مقدمه

نام و نسب او جندب بن کعب بن عبدالله ازدی غامدی است[۱]. پیامبر اسلام (ص) نامه‌ای به ابوظبیان ازدی نوشت که در آن او و بستگانش را به اسلام فرا خواند[۲]. ابوظبیان به همراه عده‌ای از خویشاوندانش به نزد رسول خدا (ص) آمده، اسلام آوردند که از جمله آنها جندب بن کعب و جندب بن زهیر بودند[۳].[۴]

جندب از نگاه پیامبر (ص)

امیر المؤمنین (ع) نقل می‌کند: روزی در راه همراه رسول خدا (ص) بودیم حضرت پیاده شد، خود زمام اسب اصحاب سواره را گرفتند و حرکت دادند و می‌فرمودند: "جندب و کیست جندب و دست قطع شده‌ای که خبر است، زید است"[۵].

هنگام شب، عده‌ای از اصحاب به حضرت گفتند: خواست شما از مطلبی که فرمودید، چه بود؟

حضرت فرمودند: "دو نفر از امت من هستند که به یکی از آنها جندب گفته می‌شود؛ او ضربه‌ای می‌زند که حق را از باطل جدا می‌کند و به دیگری زید گفته می‌شود که عضوی از اعضایش زودتر به بهشت می‌رود، سپس بقیه بدنش به او می‌پیوندد"[۶]. با نقل این روایت، رسول خدا (ص) ماجرای کشته شدن ساحر به دست جندب را با علم غیب خود خبر دادند[۷].[۸]

جندب و کشتن مرد ساحر

هنگامی که عثمان ولید بن عقبه[۹] را حاکم کوفه کرد، روزی جندب نزد او رفت و دید مرد ساحری به نام بستانی یا بطرونا در حضور او وعده‌ای نمایش می‌دهد و چنین می‌نماید که سر فردی را می‌برد و دوباره او را زنده می‌کند، و از دهن الاغ وارد شده و از او خارج می‌شود. جندب به منزل رفت و شمشیر براتی برداشته، برگشت و در حالی که آن ساحر سرگرم نمایش بود، با یک ضربه او را کشت[۱۰] و سپس این آیه را خواند: ﴿أَفَتَأْتُونَ السِّحْرَ وَأَنْتُمْ تُبْصِرُونَ[۱۱][۱۲].

ولید ناراحت شد و از او پرسید. چرا چنین کردی؟

گفت: "برای آنکه از رسول خدا (ص) شنیدم که فرمود: حد سحر کننده، ضربه شمشیر است. و من دستور اسلام را درباره‌اش جاری کردم".

ولید دستور داد او را زندانی کنند و داستان را برای عثمان نوشت. عثمان هم پاسخ داد که او را رها کند و جندب از زندان آزاد شد[۱۳].

بعضی می‌نویسند: علت رهایی او از زندان این شد که زندان‌بان مرد پرهیزکاری بود و وقتی که نماز و روزه جندب را در زندان دید، او را رها ساخت[۱۴].

عده دیگری می‌گویند: برادر زاده جندب مرد شجاعی بود و وقتی که عمویش را زندانی کردند، زندانبان را کشت و جندب را رها کرد[۱۵].[۱۶]

جندب و صفین

یکی از صحابه رسول خدا (ص) که حق را به درستی شناخت و از آن پیروی کرد و همراه امیرالمؤمنین علی (ع) در جنگ صفین مقابل معاویه جنگید، جندب بود[۱۷].

برخی نقل کرده‌اند که جندب، فرمانده قبیلة أزد در جنگ صفین بود[۱۸].[۱۹]

جندب و گواهی دادن بر شراب‌خواری ولید

جندب از کسانی است که بر شراب‌خواری ولید بن عقبه، حاکم کوفه، گواهی داد و البته عثمان نه تنها حد را بر ولید اجرا نکرد بلکه جندب را زندانی کرد. اما حضرت علی (ع) حد را بر ولید اجرا کرد [۲۰].[۲۱]

جندب و مخالفت با عثمان

عده‌ای از بزرگان کوفه مانند مالک بن حارث، ثابت بن قیس، کمیل بن زیاد، زید بن صوحان و جندب بن کعب به مخالفت با عثمان پرداخته و بر کارهای عثمان خرده گرفتند. در این حال، سعید بن عاص نامه‌ای به عثمان نوشت و شرایط کوفه را بیان کرد. عثمان در پاسخ نامه نوشت که آنها را به شام تبعید کن و همراه آنان سربازانی بفرست. پس از تبعید، آنها مدتی در شام نزد معاویه ماندند و سپس به کوفه برگشتند [۲۲]. برخی نوشته‌اند که او ضمن سرودن قصیده‌ای، از عثمان انتقاد کرده است[۲۳].[۲۴]

جندب و اسلام آوردن فردی مسیحی

محمد بن مسیرین می‌گوید: جندب بن کعب را در زندان کوفه دیدم و زندانبان جندب، مردی مسیحی بود. زمانی که نمازهای شبانه و روزه‌های جندب را دید، کسی را جانشین خود در زندان کرد و به کوفه رفت و از مردم درباره برترین مرد اهل کوفه پرسید. مردم گفتند: اشعث بن قیس. او نزد اشعث رفت و دید او همه شب را می‌خوابد و صبح بلند می‌شود؛ پس از او فاصله گرفت و دوباره از مردم درباره برترین فرد اهل کوفه پرسید. به او گفتند: جریر بن عبدالله. پس نزد او رفت و دید شب می‌خوابد و صبح بیدار می‌شود و رو به قبله می‌نشیند و می‌گوید: خدای من خدای جندب است و دین من دین جندب است. این مرد مسیحی با دیدن این صحنه، مسلمان شد[۲۵].[۲۶]

سرانجام جندب

درباره زمان و محل وفات جندب بن کعب نقل روشنی بیان نشده اما برخی وفات او را در سال دهم حکومت معاویه یعنی حدود سال ۵۰ هجری دانسته‌اند[۲۷] و برخی دیگر فقط گفته‌اند، زمان معاویه از دنیا رفته و تاریخ آن را مشخص نکرده‌اند[۲۸].[۲۹]

منابع

پانویس

  1. اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۳۶۱.
  2. تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۱، ص۳۰۴.
  3. تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر، ج۱۱، ص۳۰۴.
  4. عباسی، حبیب، مقاله «جندب بن کعب»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۴، ص:۳۰۰.
  5. « جُنْدَبٌ وَ مَا جُنْدَبٌ، وَ اَلْأَقْطَعُ اَلْخَيِّرُ زَيْدٌ»
  6. « يَضْرِبُ أَحَدُهُمَا ضَرْبَةً يُفَرِّقُ بَيْنَ اَلْحَقِّ وَ اَلْبَاطِلِ، وَ يُقْطَعُ يَدُ اَلْآخَرِ فِي سَبِيلِ اَللَّهِ فَتَسْبِقُهُ إِلَى اَلْجَنَّةِ ثُمَّ يَتْبَعُهَا سَائِرُ جَسَدِهِ»
  7. شرح الاخبار، قاضی نعمان مغربی، ج۲، ص۳۵؛ المصنف، صنعانی، ج۱۰، ص۱۸۲؛ الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۱، ص۲۶۰؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۷، ص۲۴۱؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۱، ص۳۱۲؛ تفسیر القرطبی، قرطبی، ج۲، ص۴۷؛ مستدرک الوسائل، میرزای نوری، ج۱۸، ص۱۹۲؛ جامع احادیث الشیعه، بروجردی، ج۲۶، ص۷۶.
  8. عباسی، حبیب، مقاله «جندب بن کعب»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۴، ص:۳۰۰-۳۰۱.
  9. ولید بن عقبة بن ابی معیط همان فردی است که آیه ﴿إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا، درباره او نازل شد و قرآن مجید او را فاسق خواند و در میان مسلمانان به ولید فاسق مشهور بود. او برادر مادری عثمان بن عفان است که عثمان حکومت کوفه را به او داد و در میگساری شهرتی بسزا داشت و در اثر میگساری زیاد نماز صبح را چهار رکعت خواند و گفت: اگر می‌خواهید زیادتر بخوانم و در میان محراب قی نمود و انگشترش را در حال مستی از دستش بیرون آوردند و به گواهی نزد عثمان بردند و علی (ع) به او حد میگساری زد. الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۱۵۵۳-۱۵۵۴.
  10. الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۱، ص۲۵۹؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۳۶۱؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۱، ص۳۰۹؛ تاریخ الکبیر، بخاری، ج۲، ص۲۲۲.
  11. "در حالی که دلبستگان سرگرمی‌اند و ستمکاران (مشرک) در نهان رازگویی کردند که: آیا این (پیامبر) جز بشری مانند شماست؟ آیا با آنکه (به چشم خود) می‌بینید به جادو روی می‌آورید؟" سوره انبیاء، آیه ۳.
  12. معجم الصحابه، ابن قانع، ج۳، ص۱۰۶۹؛ سیر أعلام النبلاء، ذهبی، ج۳، ص۱۷۶؛ موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی ج۴، ص۳۰۴.
  13. اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۳۶۲؛ قاموس الرجال، شوشتری، ج۲، ص۷۴۸؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، ج۳۱، ص۱۶۰؛ الوافی بالوانیات، صفدی، ج۱۱، ص۱۵۰-۱۵۱؛ تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۳، ص۶۶۸؛ موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی، ج۴، ص۳۴۰.
  14. تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۴، ص۲۹؛ قاموس الرجال، شوشتری، ج۲، ص۷۴۷؛ موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی، ج۴، ص۳۴۰.
  15. الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۱، ص۲۶۰؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۳۰۵.
  16. عباسی، حبیب، مقاله «جندب بن کعب»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۴، ص:۳۰۱-۳۰۲.
  17. شرح الاخبار، قاضی نعمان مغربی، ج۲، ص۵؛ الغدیر، علامه امینی، ج۹، ص۳۶۴؛ تهذیب الکمال، مزی، ج۵، ص۱۴۲ و ج۲۱، ص۵۶۶؛ اعیان الشیعه، امین عاملی، ج۴، ص۲۴۷.
  18. تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۱، ص۳۰۴.
  19. عباسی، حبیب، مقاله «جندب بن کعب»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۴، ص:۳۰۳.
  20. السقیفة و الفدک، جوهری، ص۱۲۵؛ الجمل، شیخ مفید، ص۱۷۱؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۷، ص۲۳۳؛ اعیان الشیعه، امین عاملی، ج۴، ص۲۴۷؛ موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی، ج۴، ص۳۴۰.
  21. عباسی، حبیب، مقاله «جندب بن کعب»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۴، ص:۳۰۳.
  22. تاریخ الطبری، طبری، ج۳، ص۳۶۷؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۱، ص۳۰۵؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، خویی، ج۲، ص۸۴؛ موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی، ج۴، ص۳۴۰.
  23. الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۱، ص۲۶۰.
  24. عباسی، حبیب، مقاله «جندب بن کعب»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۴، ص:۳۰۳.
  25. السقیفة و الفدک، جوهری، ص۱۲۹؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۷، ص۲۴۲.
  26. عباسی، حبیب، مقاله «جندب بن کعب»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۴، ص:۳۰۴.
  27. الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۱، ص۲۶۰.
  28. تهذیب التهذیب، ابن حجر، ج۲، ص۱۰۲.
  29. عباسی، حبیب، مقاله «جندب بن کعب»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۴، ص:۳۰۴.