حارثة بن سراقه انصاری در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۲: خط ۲:
| موضوع مرتبط = حارثة بن سراقه انصاری
| موضوع مرتبط = حارثة بن سراقه انصاری
| عنوان مدخل  = [[حارثة بن سراقه انصاری]]
| عنوان مدخل  = [[حارثة بن سراقه انصاری]]
| مداخل مرتبط = [[حارثة بن سراقه انصاری در تاریخ اسلامی]] - [[حارثة بن سراقه انصاری در تراجم و رجال]]
| مداخل مرتبط = [[حارثة بن سراقه انصاری در تاریخ اسلامی]] - [[حارثة بن سراقه انصاری در تراجم و رجال]]
| پرسش مرتبط  =  
| پرسش مرتبط  =  
}}
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
نام و [[نسب]] او [[حارثة بن سُراقة بن حارث بن عدی بن مالک بن نجار]]<ref>در میان صحابۀ رسول خدا{{صل}} دو نفر به نام حارثة بن سراقة وجود دارند؛ یکی همین فرد مذکور است و نفر دیگر حارثة بن سراقة بن معدی کرب است که از بزرگان قبیله کنده و از مخالفین ابوبکر بود و مورخین اهل سنت نام او را جزء اصحاب رده ذکر کرده‌اند. (تاریخ الطبری، طبری، ج۲، ص۵۴۳، حوادث سال ۱۱، باب ذکر خبر حضرموت فی ردتهم؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۹، ص۱۲۵؛ عبدالله بن سبأ، علامه عسکری، ج۱، ص۱۷۴).</ref> و نام [[مادر]] او بنابر مشهور رُبَیّع دختر [[نضر بن ضمضم]] است که عمه [[أنس بن مالک]]، [[خادم]] [[رسول خدا]]{{صل}} می‌باشد<ref>مقدمة فتح الباری، ابن حجر، ص۲۸۶ و ۳۰۱؛ البته بعضی دیگر معتقدند نام مادر او ام ربیع بنت النضر است، (فتح الباری، ابن حجر، ج۶، ص۲۰) و برخی دیگر معتقدند نام مادر او ام الربیع بنت البراء است. (صحیح البخاری، بخاری، ج۳، ص۲۰۶ و ریاض الصالحین، نوری، ص۵۳۳).</ref>. رسول خدا{{صل}} بین او و [[سائب بن عثمان بن مظعون]] [[پیمان برادری]] برقرار کردند<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ص۳ و ۵۱۰؛ سیر أعلام النبلاء، ذهبی، ج۱، ص۶۴؛ رجال الطوسی، شیخ طوسی، ص۳۷؛ تقد الرجال، تفرشی، ج۱، ص۳۹۳؛ جامع الرواة، اردبیلی، ج۱، ص۱۷۶؛ طرائف المقال، سید علی بروجردی، ج۲، ص۱۳۴؛ قاموس الرجال، شوشتری، ج۳، ص۶۰.</ref>.<ref>[[اکبر روستایی|روستایی، اکبر]]، [[حارثه بن سراقه (مقاله)|مقاله «حارثه بن سراقه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۳۲۱.</ref>
نام و [[نسب]] او [[حارثة بن سُراقة بن حارث بن عدی بن مالک بن نجار]]<ref>در میان صحابۀ رسول خدا {{صل}} دو نفر به نام حارثة بن سراقة وجود دارند؛ یکی همین فرد مذکور است و نفر دیگر حارثة بن سراقة بن معدی کرب است که از بزرگان قبیله کنده و از مخالفین ابوبکر بود و مورخین اهل سنت نام او را جزء اصحاب رده ذکر کرده‌اند. (تاریخ الطبری، طبری، ج۲، ص۵۴۳، حوادث سال ۱۱، باب ذکر خبر حضرموت فی ردتهم؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۹، ص۱۲۵؛ عبدالله بن سبأ، علامه عسکری، ج۱، ص۱۷۴).</ref> و نام [[مادر]] او بنابر مشهور رُبَیّع دختر [[نضر بن ضمضم]] است که عمه [[أنس بن مالک]]، [[خادم]] [[رسول خدا]] {{صل}} می‌باشد<ref>مقدمة فتح الباری، ابن حجر، ص۲۸۶ و ۳۰۱؛ البته بعضی دیگر معتقدند نام مادر او ام ربیع بنت النضر است، (فتح الباری، ابن حجر، ج۶، ص۲۰) و برخی دیگر معتقدند نام مادر او ام الربیع بنت البراء است. (صحیح البخاری، بخاری، ج۳، ص۲۰۶ و ریاض الصالحین، نوری، ص۵۳۳).</ref>. رسول خدا {{صل}} بین او و [[سائب بن عثمان بن مظعون]] [[پیمان برادری]] برقرار کردند<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ص۳ و ۵۱۰؛ سیر أعلام النبلاء، ذهبی، ج۱، ص۶۴؛ رجال الطوسی، شیخ طوسی، ص۳۷؛ تقد الرجال، تفرشی، ج۱، ص۳۹۳؛ جامع الرواة، اردبیلی، ج۱، ص۱۷۶؛ طرائف المقال، سید علی بروجردی، ج۲، ص۱۳۴؛ قاموس الرجال، شوشتری، ج۳، ص۶۰.</ref>.<ref>[[اکبر روستایی|روستایی، اکبر]]، [[حارثه بن سراقه (مقاله)|مقاله «حارثه بن سراقه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۳۲۱.</ref>


==[[شهادت]] حارثة==
== [[شهادت]] حارثة ==
حارثة از نوجوانانی بود که در [[جنگ بدر]] به همرا رسول خدا{{صل}} بود و بنابر نظر مشهور [[علما]] و مؤرخان در آن [[جنگ]] کشته شد<ref>صحیح البخاری، بخاری، ج۳، ص۲۰۶؛ مسند أحمد، احمد بن حنبل، ج۳، ص۲۶۰؛ الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۱، ص۳۰۷ و ۳۰۸؛ المغازی، واقدی، ج۱، ص۹۴؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۴، ص۱۲۵، ۱۴۷ و ۱۴۸؛ تفسیر جامع البیان، محمد بن جریر طبری، ج۱۸، ص۱۰؛ رجال أبی داوود، ابن اشعث سجستانی، ص۹۵؛ الاصابه، ابن حجر، ج۱، ص۶۷۰ و ۷۰۴ و ج۲، ص۱۶۹ (ابن حجر می‌گوید: و قبل الصواب حارثة بن سراقه)؛ کتاب المحبر، ابن حبیب، ص۵۱۳؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۳۳۰.</ref>. ولی [[ابن منده]] طبق [[روایت]] [[حماد بن سلمه]] و [[طبرانی]] در روایتش از طریق حماد و [[بغوی]] در روایتش از طریق حمید<ref>الاصابه، ابن حجر، ج۱، ص۷۰۵.</ref> و طبرانی در روایت دیگری از طریق [[أنس]]<ref>المعجم الکبیر، طبرانی، ج۳، ص۲۳۱.</ref>، بر این عقیده‌اند که او در [[جنگ احد]] به [[شهادت]] رسید؛ [[ابوموسی]] و [[ابونعیم]] نیز چنین نظری دارند<ref>اسد الغابه، این اثیر، ج۱، ص۳۵۴.</ref>.<ref>[[اکبر روستایی|روستایی، اکبر]]، [[حارثه بن سراقه (مقاله)|مقاله «حارثه بن سراقه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۳۲۲.</ref>
حارثة از نوجوانانی بود که در [[جنگ بدر]] به همرا رسول خدا {{صل}} بود و بنابر نظر مشهور [[علما]] و مؤرخان در آن [[جنگ]] کشته شد<ref>صحیح البخاری، بخاری، ج۳، ص۲۰۶؛ مسند أحمد، احمد بن حنبل، ج۳، ص۲۶۰؛ الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۱، ص۳۰۷ و ۳۰۸؛ المغازی، واقدی، ج۱، ص۹۴؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۴، ص۱۲۵، ۱۴۷ و ۱۴۸؛ تفسیر جامع البیان، محمد بن جریر طبری، ج۱۸، ص۱۰؛ رجال أبی داوود، ابن اشعث سجستانی، ص۹۵؛ الاصابه، ابن حجر، ج۱، ص۶۷۰ و ۷۰۴ و ج۲، ص۱۶۹ (ابن حجر می‌گوید: و قبل الصواب حارثة بن سراقه)؛ کتاب المحبر، ابن حبیب، ص۵۱۳؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۳۳۰.</ref>. ولی [[ابن منده]] طبق [[روایت]] [[حماد بن سلمه]] و [[طبرانی]] در روایتش از طریق حماد و [[بغوی]] در روایتش از طریق حمید<ref>الاصابه، ابن حجر، ج۱، ص۷۰۵.</ref> و طبرانی در روایت دیگری از طریق [[أنس]]<ref>المعجم الکبیر، طبرانی، ج۳، ص۲۳۱.</ref>، بر این عقیده‌اند که او در [[جنگ احد]] به [[شهادت]] رسید؛ [[ابوموسی]] و [[ابونعیم]] نیز چنین نظری دارند<ref>اسد الغابه، این اثیر، ج۱، ص۳۵۴.</ref>.<ref>[[اکبر روستایی|روستایی، اکبر]]، [[حارثه بن سراقه (مقاله)|مقاله «حارثه بن سراقه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۳۲۲.</ref>


==چگونگی [[شهادت]] [[حارثه]]==
== چگونگی [[شهادت]] [[حارثه]] ==
درباره چگونگی شهادت او [[مؤرخان]] [[اختلاف]] نظر دارند؛ عده‌ای بر این عقیده‌اند که او برای دیده‌بانی رفته بود و در هنگام دیده‌بانی تیری به گلوی او خورد و به شهادت رسید<ref>السیرة النبویه، ابن کثیر، ج۲، ص۴۹۳؛ صحیح البخاری، بخاری، ج۵، ص۲۱؛ البدایة و النهایة، ابن کثیر، ج۳، ص۳۸۶؛ اسدالغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۳۵۴.</ref>.
درباره چگونگی شهادت او [[مؤرخان]] [[اختلاف]] نظر دارند؛ عده‌ای بر این عقیده‌اند که او برای دیده‌بانی رفته بود و در هنگام دیده‌بانی تیری به گلوی او خورد و به شهادت رسید<ref>السیرة النبویه، ابن کثیر، ج۲، ص۴۹۳؛ صحیح البخاری، بخاری، ج۵، ص۲۱؛ البدایة و النهایة، ابن کثیر، ج۳، ص۳۸۶؛ اسدالغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۳۵۴.</ref>.


خط ۲۵: خط ۲۵:
حارثه [[فرزندی]] نداشت<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۵۱۰؛ الآحاد و المثانی، ابن أبی عاصم، ج۳، ص۴۱۳؛ أسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۳۵۵.</ref> و بنابر روایتی، اولین شهید [[انصار]] بود<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۲، ص۱۷؛ تاریخ مدینة دمشق، إبن عساکر، ج۳۸، ص۲۵۵؛ سبل الهدی و الرشاد، صالحی شامی، ج۴، ص۳۴؛ عیون الأثر، ابن سید الناس، ج۱، ص۳۳۸؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۴، ص۱۲۵؛ الجرح و التعدیل، رازی، ج۳، ص۲۵۴؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، ج۱۹، ص۳۶۱، باب ۱۰؛ تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۹، ص۳۵. طبق روایت دیگر، اولین کشته انصار عمیر بن الحمام الجموح بود که به دست خالد بن الأعلم به شهادت رسید. (عیون الاثر، ابن سید الناس، ج۱، ص۳۳۸؛ الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۲، ص۱۷؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۳۸، ص۲۵۵).</ref>.<ref>[[اکبر روستایی|روستایی، اکبر]]، [[حارثه بن سراقه (مقاله)|مقاله «حارثه بن سراقه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۳۲۲-۳۲۳.</ref>
حارثه [[فرزندی]] نداشت<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۵۱۰؛ الآحاد و المثانی، ابن أبی عاصم، ج۳، ص۴۱۳؛ أسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۳۵۵.</ref> و بنابر روایتی، اولین شهید [[انصار]] بود<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۲، ص۱۷؛ تاریخ مدینة دمشق، إبن عساکر، ج۳۸، ص۲۵۵؛ سبل الهدی و الرشاد، صالحی شامی، ج۴، ص۳۴؛ عیون الأثر، ابن سید الناس، ج۱، ص۳۳۸؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۴، ص۱۲۵؛ الجرح و التعدیل، رازی، ج۳، ص۲۵۴؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، ج۱۹، ص۳۶۱، باب ۱۰؛ تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۹، ص۳۵. طبق روایت دیگر، اولین کشته انصار عمیر بن الحمام الجموح بود که به دست خالد بن الأعلم به شهادت رسید. (عیون الاثر، ابن سید الناس، ج۱، ص۳۳۸؛ الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۲، ص۱۷؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۳۸، ص۲۵۵).</ref>.<ref>[[اکبر روستایی|روستایی، اکبر]]، [[حارثه بن سراقه (مقاله)|مقاله «حارثه بن سراقه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۳۲۲-۳۲۳.</ref>


==[[قاتل]] حارثه==
== [[قاتل]] حارثه ==
درباره نام قاتل او نیز میان [[علما]] و مؤرخان [[اختلاف]] است. نظر مشهور علما آن است که او به دست [[حِبان بن عَرِقَه]] به [[شهادت]] رسید<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۵۱۰؛ فتح الباری، ابن حجر، ج۶، ص۲۰؛ تاریخ خلیفة بن خیاط، خلیفة بن خیاط، ص۳۳؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۳۵۵؛ عیون الاثر، ابن سید الناس، ج۱، ص۳۳۸؛ سبل الهدی و الرشاد، صالحی شامی، ج۴، ص۳۴.</ref>. بعضی نام او را [[حیان بن عرقه]]<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۴، ص۱۲۵.</ref>، برخی دیگر نام او را [[حنان بن عرقه]]<ref>تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۹، ص۳۵.</ref> و بعضی دیگر نام او را [[جنان بن عرقه]] دانسته‌اند<ref>بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج۱۹، ص۳۶۰.</ref>. [[نقل]] شده است که در غروب [[روز]] [[جنگ]]، عده‌ای از [[مشرکان]] از [[خون]] او خوردند<ref>المغازی، واقدی، ج۱، ص۹۴؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۴، ص۱۴۷ (به نقل از واقدی)؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج۱۹، ص۳۴۰.</ref>.<ref>[[اکبر روستایی|روستایی، اکبر]]، [[حارثه بن سراقه (مقاله)|مقاله «حارثه بن سراقه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۳۲۳.</ref>
درباره نام قاتل او نیز میان [[علما]] و مؤرخان [[اختلاف]] است. نظر مشهور علما آن است که او به دست [[حِبان بن عَرِقَه]] به [[شهادت]] رسید<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۵۱۰؛ فتح الباری، ابن حجر، ج۶، ص۲۰؛ تاریخ خلیفة بن خیاط، خلیفة بن خیاط، ص۳۳؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۳۵۵؛ عیون الاثر، ابن سید الناس، ج۱، ص۳۳۸؛ سبل الهدی و الرشاد، صالحی شامی، ج۴، ص۳۴.</ref>. بعضی نام او را [[حیان بن عرقه]]<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۴، ص۱۲۵.</ref>، برخی دیگر نام او را [[حنان بن عرقه]]<ref>تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۹، ص۳۵.</ref> و بعضی دیگر نام او را [[جنان بن عرقه]] دانسته‌اند<ref>بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج۱۹، ص۳۶۰.</ref>. [[نقل]] شده است که در غروب [[روز]] [[جنگ]]، عده‌ای از [[مشرکان]] از [[خون]] او خوردند<ref>المغازی، واقدی، ج۱، ص۹۴؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۴، ص۱۴۷ (به نقل از واقدی)؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج۱۹، ص۳۴۰.</ref>.<ref>[[اکبر روستایی|روستایی، اکبر]]، [[حارثه بن سراقه (مقاله)|مقاله «حارثه بن سراقه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۳۲۳.</ref>


==[[مادر]] حارثه و [[پیامبر]]{{صل}}==
== [[مادر]] حارثه و [[پیامبر]] {{صل}} ==
وقتی داستان شهادت حارثه به گوش مادرش رسید، گفت: "بر او نمی‌گریم تا [[رسول خدا]]{{صل}} بیایند و از ایشان حال حارثه را سؤال کنم؛ اگر بهشتی باشد، برای او نمی‌گریم و اگر [[جهنمی]] باشد، برای او [[اشک]] می‌ریزم. زمانی که [[رسول خدا]]{{صل}} آمدند، [[مادر]] حارثه نزد [[حضرت]] آمد و گفت: "ای [[پیامبر خدا]]! تو [[جایگاه]] حارثه را در [[قلب]] من می‌دانی؛ می‌خواستم بر او [[گریه]] کنم ولی پیش خود گفتم بر او نمی‌گریم تا از رسول خدا{{صل}} درباره حال او سؤال کنم؛ اگر بهشتی است بر او نگریم و اگر [[جهنمی]] است بر او گریه کنم"<ref>در بعضی از مصادر آمده است: تا در دنیا هستم بر او گریه کنم. (المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۳، ص۲۰۸.</ref>.
وقتی داستان شهادت حارثه به گوش مادرش رسید، گفت: "بر او نمی‌گریم تا [[رسول خدا]] {{صل}} بیایند و از ایشان حال حارثه را سؤال کنم؛ اگر بهشتی باشد، برای او نمی‌گریم و اگر [[جهنمی]] باشد، برای او [[اشک]] می‌ریزم. زمانی که [[رسول خدا]] {{صل}} آمدند، [[مادر]] حارثه نزد [[حضرت]] آمد و گفت: "ای [[پیامبر خدا]]! تو [[جایگاه]] حارثه را در [[قلب]] من می‌دانی؛ می‌خواستم بر او [[گریه]] کنم ولی پیش خود گفتم بر او نمی‌گریم تا از رسول خدا {{صل}} درباره حال او سؤال کنم؛ اگر بهشتی است بر او نگریم و اگر [[جهنمی]] است بر او گریه کنم"<ref>در بعضی از مصادر آمده است: تا در دنیا هستم بر او گریه کنم. (المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۳، ص۲۰۸.</ref>.


حضرت فرمودند: "ای ام حارثه! آیا [[گمان]] کرده‌ای یک [[بهشت]] وجود دارد؟ بلکه بهشت‌های زیادی نزد خداست<ref>در بعضی مصادر این گونه نقل شده است: هشت بهشت نزد خداوند است. (البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۳، ص۳۳۵؛ باب غزوة بدر العظمی یوم الفرقان یوم التقی الجمعان و السیرة النبویه، ابن کثیر، ج۲، ص۴۱۶؛ باب إصابة عبیده و وفاته أول قتیل قتل من المسلمین).</ref> و قسم به آنکه جانم در دست اوست، فرزند تو در [[فردوس]] اعلی (بالاترین [[درجه]] بهشت) قرار دارد"<ref>صحیح البخاری، بخاری، ج۳، ص۲۰۶؛ مسند أحمد بن حنبل، احمد بن حنبل، ج۳، ص۲۶۰؛ الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۵۱۱؛ المعجم الکبیر، الطبرانی، ج۳، ص۲۳۱ و ۲۳۲؛ ریاض الصالحین، یحیی بن شرف النووی، ص۵۳۳؛ تفسیر الدر المنثور، سیوطی، ج۲، ص۹۸؛ الاصابه، ابن حجر، ج۱، ص۷۰۵؛ أسدالغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۳۵۴ و ۳۵۵؛ سیر أعلام النبلاء، ذهبی، ج۱، ص۱۶۴ (پاورقی)، المغازی، واقدی، ج۱، ص۹۴؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۴، ص۱۴۷ (به نقل از واقدی)؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج۱۹، ص۳۴۰ و ۳۴۱؛ موسوعة التاریخ الإسلامی، یوسفی غروی، ج۲، ص۱۵۰ و ۱۵۱.</ref>.
حضرت فرمودند: "ای ام حارثه! آیا [[گمان]] کرده‌ای یک [[بهشت]] وجود دارد؟ بلکه بهشت‌های زیادی نزد خداست<ref>در بعضی مصادر این گونه نقل شده است: هشت بهشت نزد خداوند است. (البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۳، ص۳۳۵؛ باب غزوة بدر العظمی یوم الفرقان یوم التقی الجمعان و السیرة النبویه، ابن کثیر، ج۲، ص۴۱۶؛ باب إصابة عبیده و وفاته أول قتیل قتل من المسلمین).</ref> و قسم به آنکه جانم در دست اوست، فرزند تو در [[فردوس]] اعلی (بالاترین [[درجه]] بهشت) قرار دارد"<ref>صحیح البخاری، بخاری، ج۳، ص۲۰۶؛ مسند أحمد بن حنبل، احمد بن حنبل، ج۳، ص۲۶۰؛ الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۵۱۱؛ المعجم الکبیر، الطبرانی، ج۳، ص۲۳۱ و ۲۳۲؛ ریاض الصالحین، یحیی بن شرف النووی، ص۵۳۳؛ تفسیر الدر المنثور، سیوطی، ج۲، ص۹۸؛ الاصابه، ابن حجر، ج۱، ص۷۰۵؛ أسدالغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۳۵۴ و ۳۵۵؛ سیر أعلام النبلاء، ذهبی، ج۱، ص۱۶۴ (پاورقی)، المغازی، واقدی، ج۱، ص۹۴؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۴، ص۱۴۷ (به نقل از واقدی)؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج۱۹، ص۳۴۰ و ۳۴۱؛ موسوعة التاریخ الإسلامی، یوسفی غروی، ج۲، ص۱۵۰ و ۱۵۱.</ref>.
خط ۳۵: خط ۳۵:
مادر حارثه گفت: "پس تا ابد بر او گریه نمی‌کنم".
مادر حارثه گفت: "پس تا ابد بر او گریه نمی‌کنم".


[[راوی]] می‌گوید: رسول خدا{{صل}} فرمودند تا مقداری آب در ظرفی برایشان بیاورند. پس دستان مبارکشان را درون آن ظرف بردند و مقداری از آب را در دهان [[مبارک]] گرداندند. سپس ظرف آب را به مادر حارثه دادند. او از آن آب نوشید، سپس ظرف آب را به [[خواهر]] حارثه دادند، او هم از آن آب نوشید. سپس [[رسول خدا]]{{صل}} به آن دو فرمودند تا مقداری از آن آب را در گریبان خود بپاشند. پس آن دو از نزد [[حضرت]] رفتند در حالی که در [[مدینه]] زنی شادتر از آنها نبود<ref>المغازی، واقدی، ج۱، ص۹۴؛ شرح نهج البلاغه، ابی الحدید، ج۱۴، ص۱۴۷ و ۱۴۸ (به نقل از واقدی)؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، ج۱۹، ص۳۴۰؛ موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی، ج۲، ص۱۵۰. در بعضی مصادر آمده: وقتی مادر حارثه فهمید فرزندش بهشتی است، می‌خندید و می‌گفت: مرحبا، خوشا به حالت ای حارثه (المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۳، ص۲۰۸).</ref>.<ref>[[اکبر روستایی|روستایی، اکبر]]، [[حارثه بن سراقه (مقاله)|مقاله «حارثه بن سراقه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۳۲۴-۳۲۵.</ref>
[[راوی]] می‌گوید: رسول خدا {{صل}} فرمودند تا مقداری آب در ظرفی برایشان بیاورند. پس دستان مبارکشان را درون آن ظرف بردند و مقداری از آب را در دهان [[مبارک]] گرداندند. سپس ظرف آب را به مادر حارثه دادند. او از آن آب نوشید، سپس ظرف آب را به [[خواهر]] حارثه دادند، او هم از آن آب نوشید. سپس [[رسول خدا]] {{صل}} به آن دو فرمودند تا مقداری از آن آب را در گریبان خود بپاشند. پس آن دو از نزد [[حضرت]] رفتند در حالی که در [[مدینه]] زنی شادتر از آنها نبود<ref>المغازی، واقدی، ج۱، ص۹۴؛ شرح نهج البلاغه، ابی الحدید، ج۱۴، ص۱۴۷ و ۱۴۸ (به نقل از واقدی)؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، ج۱۹، ص۳۴۰؛ موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی، ج۲، ص۱۵۰. در بعضی مصادر آمده: وقتی مادر حارثه فهمید فرزندش بهشتی است، می‌خندید و می‌گفت: مرحبا، خوشا به حالت ای حارثه (المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۳، ص۲۰۸).</ref>.<ref>[[اکبر روستایی|روستایی، اکبر]]، [[حارثه بن سراقه (مقاله)|مقاله «حارثه بن سراقه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۴ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۴، ص:۳۲۴-۳۲۵.</ref>


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۲۳:۳۲

مقدمه

نام و نسب او حارثة بن سُراقة بن حارث بن عدی بن مالک بن نجار[۱] و نام مادر او بنابر مشهور رُبَیّع دختر نضر بن ضمضم است که عمه أنس بن مالک، خادم رسول خدا (ص) می‌باشد[۲]. رسول خدا (ص) بین او و سائب بن عثمان بن مظعون پیمان برادری برقرار کردند[۳].[۴]

شهادت حارثة

حارثة از نوجوانانی بود که در جنگ بدر به همرا رسول خدا (ص) بود و بنابر نظر مشهور علما و مؤرخان در آن جنگ کشته شد[۵]. ولی ابن منده طبق روایت حماد بن سلمه و طبرانی در روایتش از طریق حماد و بغوی در روایتش از طریق حمید[۶] و طبرانی در روایت دیگری از طریق أنس[۷]، بر این عقیده‌اند که او در جنگ احد به شهادت رسید؛ ابوموسی و ابونعیم نیز چنین نظری دارند[۸].[۹]

چگونگی شهادت حارثه

درباره چگونگی شهادت او مؤرخان اختلاف نظر دارند؛ عده‌ای بر این عقیده‌اند که او برای دیده‌بانی رفته بود و در هنگام دیده‌بانی تیری به گلوی او خورد و به شهادت رسید[۱۰].

بعضی دیگر معتقدند که او برای دیده‌بانی رفته بود و وقتی داشت از حوض آب می‌نوشید، تیری به گلوی او خورد و به شهادت رسید[۱۱].

بعضی دیگر از مؤرخان می‌گویند، وقتی از حوض آب می‌نوشید به شهادت رسید ولی به دیده‌بانی او اشاره‌ای نکرده‌اند [۱۲].

برخی دیگر از علما شهادت او را به عنوان دیده‌بان پذیرفته‌اند ولی به مکان شهادت او (در دیده‌بانی و یا کنار حوض) اشاره نکرده‌اند[۱۳].

برخی دیگر معتقدند او برای جنگیدن نیامده بود[۱۴] بلکه همین که برای جنگ بیرون آمد، تیری به او خورد و شهید شد.

حارثه فرزندی نداشت[۱۵] و بنابر روایتی، اولین شهید انصار بود[۱۶].[۱۷]

قاتل حارثه

درباره نام قاتل او نیز میان علما و مؤرخان اختلاف است. نظر مشهور علما آن است که او به دست حِبان بن عَرِقَه به شهادت رسید[۱۸]. بعضی نام او را حیان بن عرقه[۱۹]، برخی دیگر نام او را حنان بن عرقه[۲۰] و بعضی دیگر نام او را جنان بن عرقه دانسته‌اند[۲۱]. نقل شده است که در غروب روز جنگ، عده‌ای از مشرکان از خون او خوردند[۲۲].[۲۳]

مادر حارثه و پیامبر (ص)

وقتی داستان شهادت حارثه به گوش مادرش رسید، گفت: "بر او نمی‌گریم تا رسول خدا (ص) بیایند و از ایشان حال حارثه را سؤال کنم؛ اگر بهشتی باشد، برای او نمی‌گریم و اگر جهنمی باشد، برای او اشک می‌ریزم. زمانی که رسول خدا (ص) آمدند، مادر حارثه نزد حضرت آمد و گفت: "ای پیامبر خدا! تو جایگاه حارثه را در قلب من می‌دانی؛ می‌خواستم بر او گریه کنم ولی پیش خود گفتم بر او نمی‌گریم تا از رسول خدا (ص) درباره حال او سؤال کنم؛ اگر بهشتی است بر او نگریم و اگر جهنمی است بر او گریه کنم"[۲۴].

حضرت فرمودند: "ای ام حارثه! آیا گمان کرده‌ای یک بهشت وجود دارد؟ بلکه بهشت‌های زیادی نزد خداست[۲۵] و قسم به آنکه جانم در دست اوست، فرزند تو در فردوس اعلی (بالاترین درجه بهشت) قرار دارد"[۲۶].

مادر حارثه گفت: "پس تا ابد بر او گریه نمی‌کنم".

راوی می‌گوید: رسول خدا (ص) فرمودند تا مقداری آب در ظرفی برایشان بیاورند. پس دستان مبارکشان را درون آن ظرف بردند و مقداری از آب را در دهان مبارک گرداندند. سپس ظرف آب را به مادر حارثه دادند. او از آن آب نوشید، سپس ظرف آب را به خواهر حارثه دادند، او هم از آن آب نوشید. سپس رسول خدا (ص) به آن دو فرمودند تا مقداری از آن آب را در گریبان خود بپاشند. پس آن دو از نزد حضرت رفتند در حالی که در مدینه زنی شادتر از آنها نبود[۲۷].[۲۸]

منابع

پانویس

  1. در میان صحابۀ رسول خدا (ص) دو نفر به نام حارثة بن سراقة وجود دارند؛ یکی همین فرد مذکور است و نفر دیگر حارثة بن سراقة بن معدی کرب است که از بزرگان قبیله کنده و از مخالفین ابوبکر بود و مورخین اهل سنت نام او را جزء اصحاب رده ذکر کرده‌اند. (تاریخ الطبری، طبری، ج۲، ص۵۴۳، حوادث سال ۱۱، باب ذکر خبر حضرموت فی ردتهم؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۹، ص۱۲۵؛ عبدالله بن سبأ، علامه عسکری، ج۱، ص۱۷۴).
  2. مقدمة فتح الباری، ابن حجر، ص۲۸۶ و ۳۰۱؛ البته بعضی دیگر معتقدند نام مادر او ام ربیع بنت النضر است، (فتح الباری، ابن حجر، ج۶، ص۲۰) و برخی دیگر معتقدند نام مادر او ام الربیع بنت البراء است. (صحیح البخاری، بخاری، ج۳، ص۲۰۶ و ریاض الصالحین، نوری، ص۵۳۳).
  3. الطبقات الکبری، ابن سعد، ص۳ و ۵۱۰؛ سیر أعلام النبلاء، ذهبی، ج۱، ص۶۴؛ رجال الطوسی، شیخ طوسی، ص۳۷؛ تقد الرجال، تفرشی، ج۱، ص۳۹۳؛ جامع الرواة، اردبیلی، ج۱، ص۱۷۶؛ طرائف المقال، سید علی بروجردی، ج۲، ص۱۳۴؛ قاموس الرجال، شوشتری، ج۳، ص۶۰.
  4. روستایی، اکبر، مقاله «حارثه بن سراقه»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۴، ص:۳۲۱.
  5. صحیح البخاری، بخاری، ج۳، ص۲۰۶؛ مسند أحمد، احمد بن حنبل، ج۳، ص۲۶۰؛ الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۱، ص۳۰۷ و ۳۰۸؛ المغازی، واقدی، ج۱، ص۹۴؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۴، ص۱۲۵، ۱۴۷ و ۱۴۸؛ تفسیر جامع البیان، محمد بن جریر طبری، ج۱۸، ص۱۰؛ رجال أبی داوود، ابن اشعث سجستانی، ص۹۵؛ الاصابه، ابن حجر، ج۱، ص۶۷۰ و ۷۰۴ و ج۲، ص۱۶۹ (ابن حجر می‌گوید: و قبل الصواب حارثة بن سراقه)؛ کتاب المحبر، ابن حبیب، ص۵۱۳؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۳۳۰.
  6. الاصابه، ابن حجر، ج۱، ص۷۰۵.
  7. المعجم الکبیر، طبرانی، ج۳، ص۲۳۱.
  8. اسد الغابه، این اثیر، ج۱، ص۳۵۴.
  9. روستایی، اکبر، مقاله «حارثه بن سراقه»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۴، ص:۳۲۲.
  10. السیرة النبویه، ابن کثیر، ج۲، ص۴۹۳؛ صحیح البخاری، بخاری، ج۵، ص۲۱؛ البدایة و النهایة، ابن کثیر، ج۳، ص۳۸۶؛ اسدالغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۳۵۴.
  11. اسد الغابه، این اثیر، ج۱، ص۳۵۵.
  12. السیرة النبویه، ابن هشام، ج۲، ص۴۵۷؛ المغازی، واقدی، ج۱، ص۱۴؛ تاریخ خلیفة بن خیاط، خلیفة بن خیاط، ص۳۳؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۴، ص۱۴۷؛ السیرة النبویة، ابن کثیر، ج۲، ص۴۱۵؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، ج۱۹، ص۳۴۰؛ موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی، ج۲، ص۱۵۰.
  13. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۵۱۱؛ تفسیر الدر المنثور، سیوطی، ج۲، ص۹۸؛ الاصابه، ابن حجر، ج۱، ص۷۰۵.
  14. فتح الباری، ابن، حجر، ج۶، ص۲۱.
  15. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۵۱۰؛ الآحاد و المثانی، ابن أبی عاصم، ج۳، ص۴۱۳؛ أسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۳۵۵.
  16. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۲، ص۱۷؛ تاریخ مدینة دمشق، إبن عساکر، ج۳۸، ص۲۵۵؛ سبل الهدی و الرشاد، صالحی شامی، ج۴، ص۳۴؛ عیون الأثر، ابن سید الناس، ج۱، ص۳۳۸؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۴، ص۱۲۵؛ الجرح و التعدیل، رازی، ج۳، ص۲۵۴؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، ج۱۹، ص۳۶۱، باب ۱۰؛ تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۹، ص۳۵. طبق روایت دیگر، اولین کشته انصار عمیر بن الحمام الجموح بود که به دست خالد بن الأعلم به شهادت رسید. (عیون الاثر، ابن سید الناس، ج۱، ص۳۳۸؛ الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۲، ص۱۷؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۳۸، ص۲۵۵).
  17. روستایی، اکبر، مقاله «حارثه بن سراقه»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۴، ص:۳۲۲-۳۲۳.
  18. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۵۱۰؛ فتح الباری، ابن حجر، ج۶، ص۲۰؛ تاریخ خلیفة بن خیاط، خلیفة بن خیاط، ص۳۳؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۳۵۵؛ عیون الاثر، ابن سید الناس، ج۱، ص۳۳۸؛ سبل الهدی و الرشاد، صالحی شامی، ج۴، ص۳۴.
  19. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۴، ص۱۲۵.
  20. تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۹، ص۳۵.
  21. بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج۱۹، ص۳۶۰.
  22. المغازی، واقدی، ج۱، ص۹۴؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۴، ص۱۴۷ (به نقل از واقدی)؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج۱۹، ص۳۴۰.
  23. روستایی، اکبر، مقاله «حارثه بن سراقه»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۴، ص:۳۲۳.
  24. در بعضی از مصادر آمده است: تا در دنیا هستم بر او گریه کنم. (المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۳، ص۲۰۸.
  25. در بعضی مصادر این گونه نقل شده است: هشت بهشت نزد خداوند است. (البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۳، ص۳۳۵؛ باب غزوة بدر العظمی یوم الفرقان یوم التقی الجمعان و السیرة النبویه، ابن کثیر، ج۲، ص۴۱۶؛ باب إصابة عبیده و وفاته أول قتیل قتل من المسلمین).
  26. صحیح البخاری، بخاری، ج۳، ص۲۰۶؛ مسند أحمد بن حنبل، احمد بن حنبل، ج۳، ص۲۶۰؛ الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۵۱۱؛ المعجم الکبیر، الطبرانی، ج۳، ص۲۳۱ و ۲۳۲؛ ریاض الصالحین، یحیی بن شرف النووی، ص۵۳۳؛ تفسیر الدر المنثور، سیوطی، ج۲، ص۹۸؛ الاصابه، ابن حجر، ج۱، ص۷۰۵؛ أسدالغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۳۵۴ و ۳۵۵؛ سیر أعلام النبلاء، ذهبی، ج۱، ص۱۶۴ (پاورقی)، المغازی، واقدی، ج۱، ص۹۴؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۴، ص۱۴۷ (به نقل از واقدی)؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج۱۹، ص۳۴۰ و ۳۴۱؛ موسوعة التاریخ الإسلامی، یوسفی غروی، ج۲، ص۱۵۰ و ۱۵۱.
  27. المغازی، واقدی، ج۱، ص۹۴؛ شرح نهج البلاغه، ابی الحدید، ج۱۴، ص۱۴۷ و ۱۴۸ (به نقل از واقدی)؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، ج۱۹، ص۳۴۰؛ موسوعة التاریخ الاسلامی، یوسفی غروی، ج۲، ص۱۵۰. در بعضی مصادر آمده: وقتی مادر حارثه فهمید فرزندش بهشتی است، می‌خندید و می‌گفت: مرحبا، خوشا به حالت ای حارثه (المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۳، ص۲۰۸).
  28. روستایی، اکبر، مقاله «حارثه بن سراقه»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۴، ص:۳۲۴-۳۲۵.