شعر در سیره معصوم: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
 
خط ۶: خط ۶:
}}
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
درباره [[شعر]] که بخشی از [[فرهنگ جامعه]] و [[ادبیات]] یک زبان را تشکیل می‌دهد، اجمالاً آنچه درباره شعرا به ما رسیده، یکسان نیست. در [[قرآن]] شعرا [[سرزنش]] شده‌اند؛ چراکه افراد [[گمراه]] از آنان [[پیروی]] می‌کنند<ref>{{متن قرآن|وَالشُّعَرَاءُ يَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ}} «و از شاعران، گمراهان پیروی می‌کنند» سوره شعراء، آیه ۲۲۴.</ref> و درنتیجه شعر چندان [[ارزش]] تلقی نمی‌شود؛ زیرا مضامین آن درباره شراب و [[زنان]] و [[تحقیر]] دیگران بوده است؛ ولی از گزارش‌هایی استفاده می‌شود که می‌توان از شعر استفاده صحیح کرد و این استفاده مورد [[تأیید]] [[رسول خدا]]{{صل}} بوده است و [[ائمه]] نیز گاهی شعر می‌گفتند و به اشعار دیگران [[تمسک]] می‌جستند یا افراد را [[تشویق]] به خواندن شعر در موضوعات خاص می‌نمودند و شعرا را مورد [[تکریم]] خود قرار می‌دادند. [[شیخ طوسی]] در مبسوط به این موضوع پرداخته و شعر را [[مباح]] شمرده و شواهدی از [[سیره نبوی]] دراین باره آورده است<ref>شیخ طوسی، المبسوط فی فقه الإمامیه، ج۸، ص۲۲۵.</ref>. وقتی [[حسان بن ثابت]] شعر بلندش را درباره [[ولایت امیرالمؤمنین]]{{ع}} در [[غدیر خم]] خواند، رسول خدا{{صل}} فرمود: همیشه مؤید به [[روح القدس]] باشی تا زمانی که ما را با زبانت [[یاری]] می‌کنی<ref>شیخ مفید، الفصول المختاره، ص۲۹۰: {{متن حدیث|لَا تَزَالُ يَا حَسَّانُ مُؤَيَّداً بِرُوحِ الْقُدُسِ مَا نَصَرْتَنَا بِلِسَانِكَ}}.</ref>. [[علاء بن حضرمی]] با جمعی [[خدمت]] [[پیامبر]]{{صل}} رسید و گفت: من به [[اهل]] بیتم [[نیکی]] می‌کنم، ولی آنان به من [[بدی]] می‌کنند و من [[صله رحم]] می‌کنم، اما آنان [[قطع رحم]] می‌کنند. [[حضرت]] فرمود: با آنچه نیکوتر است به آنان پاسخ ده<ref>{{متن قرآن|ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ}} «بدی را با روشی که نیکوتر است دور کن» سوره مؤمنون، آیه ۹۶.</ref>. علاء بن حضرمی گفت: من دراین باره شعری گفته ام که بهتر است و سه [[بیت]] شعر خود را خواند. پیامبر{{صل}} وقتی شنید، فرمود: برخی اشعار دارای [[حکمت]] هستند و برخی بیان‌ها [[سحر]] می‌باشند<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۳۷۹: {{متن حدیث|إِنَّ مِنَ الشِّعْرِ لَحِكْمَةً وَ إِنَّ مِنَ الْبَيَانِ لَسِحْراً}}.</ref> و [[شعر]] تو هرآینه [[نیکو]] است؛ ولی [[کتاب خدا]] نیکوتر است<ref>صدوق؛ الأمالی، ص۶۱۹: {{متن حدیث|إِنَّ مِنَ الشِّعْرِ لَحُكْماً وَ إِنَّ مِنَ الْبَيَانِ لَسِحْراً وَ إِنَّ شِعْرَكَ لَحَسَنٌ وَ إِنَّ كِتَابَ اللَّهِ أَحْسَنُ}}.</ref>.
درباره [[شعر]] که بخشی از [[فرهنگ جامعه]] و [[ادبیات]] یک زبان را تشکیل می‌دهد، اجمالاً آنچه درباره شعرا به ما رسیده، یکسان نیست. در [[قرآن]] شعرا [[سرزنش]] شده‌اند؛ چراکه افراد [[گمراه]] از آنان [[پیروی]] می‌کنند<ref>{{متن قرآن|وَالشُّعَرَاءُ يَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ}} «و از شاعران، گمراهان پیروی می‌کنند» سوره شعراء، آیه ۲۲۴.</ref> و درنتیجه شعر چندان [[ارزش]] تلقی نمی‌شود؛ زیرا مضامین آن درباره شراب و [[زنان]] و [[تحقیر]] دیگران بوده است؛ ولی از گزارش‌هایی استفاده می‌شود که می‌توان از شعر استفاده صحیح کرد و این استفاده مورد [[تأیید]] [[رسول خدا]] {{صل}} بوده است و [[ائمه]] نیز گاهی شعر می‌گفتند و به اشعار دیگران [[تمسک]] می‌جستند یا افراد را [[تشویق]] به خواندن شعر در موضوعات خاص می‌نمودند و شعرا را مورد [[تکریم]] خود قرار می‌دادند. [[شیخ طوسی]] در مبسوط به این موضوع پرداخته و شعر را [[مباح]] شمرده و شواهدی از [[سیره نبوی]] دراین باره آورده است<ref>شیخ طوسی، المبسوط فی فقه الإمامیه، ج۸، ص۲۲۵.</ref>. وقتی [[حسان بن ثابت]] شعر بلندش را درباره [[ولایت امیرالمؤمنین]] {{ع}} در [[غدیر خم]] خواند، رسول خدا {{صل}} فرمود: همیشه مؤید به [[روح القدس]] باشی تا زمانی که ما را با زبانت [[یاری]] می‌کنی<ref>شیخ مفید، الفصول المختاره، ص۲۹۰: {{متن حدیث|لَا تَزَالُ يَا حَسَّانُ مُؤَيَّداً بِرُوحِ الْقُدُسِ مَا نَصَرْتَنَا بِلِسَانِكَ}}.</ref>. [[علاء بن حضرمی]] با جمعی [[خدمت]] [[پیامبر]] {{صل}} رسید و گفت: من به [[اهل]] بیتم [[نیکی]] می‌کنم، ولی آنان به من [[بدی]] می‌کنند و من [[صله رحم]] می‌کنم، اما آنان [[قطع رحم]] می‌کنند. [[حضرت]] فرمود: با آنچه نیکوتر است به آنان پاسخ ده<ref>{{متن قرآن|ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ}} «بدی را با روشی که نیکوتر است دور کن» سوره مؤمنون، آیه ۹۶.</ref>. علاء بن حضرمی گفت: من دراین باره شعری گفته ام که بهتر است و سه [[بیت]] شعر خود را خواند. پیامبر {{صل}} وقتی شنید، فرمود: برخی اشعار دارای [[حکمت]] هستند و برخی بیان‌ها [[سحر]] می‌باشند<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۳۷۹: {{متن حدیث|إِنَّ مِنَ الشِّعْرِ لَحِكْمَةً وَ إِنَّ مِنَ الْبَيَانِ لَسِحْراً}}.</ref> و [[شعر]] تو هرآینه [[نیکو]] است؛ ولی [[کتاب خدا]] نیکوتر است<ref>صدوق؛ الأمالی، ص۶۱۹: {{متن حدیث|إِنَّ مِنَ الشِّعْرِ لَحُكْماً وَ إِنَّ مِنَ الْبَيَانِ لَسِحْراً وَ إِنَّ شِعْرَكَ لَحَسَنٌ وَ إِنَّ كِتَابَ اللَّهِ أَحْسَنُ}}.</ref>.


[[دیوان]] شعری به [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} منسوب است که دارای اشعار مختلفی است. زهرا{{س}} بعد از درگذشت [[رسول خدا]]{{صل}} در [[مسجد]]، با دو [[بیت]] شعر [[پیامبر]] را مخاطب ساخت و [[گلایه]] کرد<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۳۷۶.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} برای کلمه «[[زوراء]]» به شعری از [[ابن ابی عقب]] استناد کرد<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۱۷۷.</ref> و شعری را در موضوع دیگری خواند<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۳۷۴.</ref> و در [[مجلس عزا]] در منزلش [[دستور]] داد برای [[امام حسین]]{{ع}} شعر بخوانند. [[ام فروه]] همسرش که [[عزادار]] بود و دیگر [[زنان]]، چنان [[صیحه]] زدند و صدایشان بلند شد که [[مردم]] در اطراف [[منزل]] جمع شدند که بفهمند چه خبر است<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۲۱۶.</ref>. اشعار از [[باور]] افراد حکایت دارد؛ ازاین رو بر [[ایمان ابوطالب]] به [[اسلام]] و [[اعتقاد]] وی به [[رسالت]] رسول خدا{{صل}} به اشعار وی درباره آن [[حضرت]] استناد شده است<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۴۸: {{متن حدیث| أَ لَمْ تَعْلَمُوا أَنَّا وَجَدْنَا مُحَمَّداً *** نَبِيّاً كَمُوسَى خُطَّ فِي أَوَّلِ الْكُتُبِ}}.</ref>. [[کفار]] [[قریش]] که [[طالب بن ابی طالب]] را در [[نبرد بدر]] همراه خود داشتند، بعد از شنیدن اشعار و رجزهای وی که بوی [[حمایت از پیامبر]]{{صل}} را داشت، او را باز گرداندند<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۳۷۵.</ref>.
[[دیوان]] شعری به [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} منسوب است که دارای اشعار مختلفی است. زهرا {{س}} بعد از درگذشت [[رسول خدا]] {{صل}} در [[مسجد]]، با دو [[بیت]] شعر [[پیامبر]] را مخاطب ساخت و [[گلایه]] کرد<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۳۷۶.</ref>. [[امام صادق]] {{ع}} برای کلمه «[[زوراء]]» به شعری از [[ابن ابی عقب]] استناد کرد<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۱۷۷.</ref> و شعری را در موضوع دیگری خواند<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۳۷۴.</ref> و در [[مجلس عزا]] در منزلش [[دستور]] داد برای [[امام حسین]] {{ع}} شعر بخوانند. [[ام فروه]] همسرش که [[عزادار]] بود و دیگر [[زنان]]، چنان [[صیحه]] زدند و صدایشان بلند شد که [[مردم]] در اطراف [[منزل]] جمع شدند که بفهمند چه خبر است<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۲۱۶.</ref>. اشعار از [[باور]] افراد حکایت دارد؛ ازاین رو بر [[ایمان ابوطالب]] به [[اسلام]] و [[اعتقاد]] وی به [[رسالت]] رسول خدا {{صل}} به اشعار وی درباره آن [[حضرت]] استناد شده است<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۴۸: {{متن حدیث| أَ لَمْ تَعْلَمُوا أَنَّا وَجَدْنَا مُحَمَّداً *** نَبِيّاً كَمُوسَى خُطَّ فِي أَوَّلِ الْكُتُبِ}}.</ref>. [[کفار]] [[قریش]] که [[طالب بن ابی طالب]] را در [[نبرد بدر]] همراه خود داشتند، بعد از شنیدن اشعار و رجزهای وی که بوی [[حمایت از پیامبر]] {{صل}} را داشت، او را باز گرداندند<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۳۷۵.</ref>.


اینها همه نشان می‌دهد که [[ادبیات]] [[متعهد]] مورد [[تأیید]] [[معصومان]] بوده است و از آن [[حمایت]] می‌کرده‌اند و شاعرانی را که در این وادی گام بر می‌داشتند، [[تشویق]] و [[کمک مالی]] می‌کردند<ref>شیخ مفید، الإختصاص، ص۱۹۳؛ شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۲۶۴.</ref>. شعر جلوه‌ای از [[فرهنگ]] و [[هنر]] یک [[جامعه]] است و یک سروده می‌تواند اثر زیادی در حرکت و تلاش یک جامعه داشته باشد. به همراه بردن [[شاعران]] در صحنه‌های [[نبرد]]، از نقش تأثیرگذار [[شعر]] و شاعران در [[حماسه]] آفرینی جنگجویان حکایت دارد و رجزخوانی جنگجویان در [[نبردها]] در گذشته<ref>شیخ طوسی، الأمالی، ص۴. امیرالمؤمنین در جنگ خیبر در برابر مرحب یهودی این‌گونه رجز خواند: {{متن حدیث|أَنَا الَّذِي سَمَّتْنِي أُمِّي حَيْدَرَةَ}}: «من کسی هستم که مادرم مرا شیر نامید».</ref> بخشی از این نقش را نشان می‌دهد. [[رسول خدا]]{{صل}} که [[پیامبر]] [[رحمت]] بود، [[شاعری]] به نام ابوعزه را که در [[جنگ بدر]] بعد از [[اسارت]] [[آزاد]] کرد و دوباره در [[جنگ احد]] به [[تشویق]] [[دشمن]] پرداخت و [[اسیر]] شد، نبخشید<ref>علامه حلی، نهج الحق و کشف الصدق، ص۵۲۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۳۳ (دار الکتب العلمیه). در اثر اخیر سخن پیامبر چنین آمده: {{متن حدیث|إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَا يُلْدَغُ مِنْ جُحْرٍ مَرَّتَيْنِ}}.</ref> و فرمود: {{متن حدیث| لَا يُلْسَعُ الْمُؤْمِنُ مِنْ جُحْرٍ مَرَّتَيْنِ}}<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۳۷۸.</ref>: «[[مؤمن]] از یک سوراخ دو بار گزیده نمی‌شود». این واقعه از حساسیت [[امور فرهنگی]] و [[تبلیغی]] و نقش تأثیرگذار شعر حکایت دارد.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره فرهنگی و اجتماعی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره فرهنگی و اجتماعی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ۴۹.</ref>
اینها همه نشان می‌دهد که [[ادبیات]] [[متعهد]] مورد [[تأیید]] [[معصومان]] بوده است و از آن [[حمایت]] می‌کرده‌اند و شاعرانی را که در این وادی گام بر می‌داشتند، [[تشویق]] و [[کمک مالی]] می‌کردند<ref>شیخ مفید، الإختصاص، ص۱۹۳؛ شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۲۶۴.</ref>. شعر جلوه‌ای از [[فرهنگ]] و [[هنر]] یک [[جامعه]] است و یک سروده می‌تواند اثر زیادی در حرکت و تلاش یک جامعه داشته باشد. به همراه بردن [[شاعران]] در صحنه‌های [[نبرد]]، از نقش تأثیرگذار [[شعر]] و شاعران در [[حماسه]] آفرینی جنگجویان حکایت دارد و رجزخوانی جنگجویان در [[نبردها]] در گذشته<ref>شیخ طوسی، الأمالی، ص۴. امیرالمؤمنین در جنگ خیبر در برابر مرحب یهودی این‌گونه رجز خواند: {{متن حدیث|أَنَا الَّذِي سَمَّتْنِي أُمِّي حَيْدَرَةَ}}: «من کسی هستم که مادرم مرا شیر نامید».</ref> بخشی از این نقش را نشان می‌دهد. [[رسول خدا]] {{صل}} که [[پیامبر]] [[رحمت]] بود، [[شاعری]] به نام ابوعزه را که در [[جنگ بدر]] بعد از [[اسارت]] [[آزاد]] کرد و دوباره در [[جنگ احد]] به [[تشویق]] [[دشمن]] پرداخت و [[اسیر]] شد، نبخشید<ref>علامه حلی، نهج الحق و کشف الصدق، ص۵۲۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۳۳ (دار الکتب العلمیه). در اثر اخیر سخن پیامبر چنین آمده: {{متن حدیث|إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَا يُلْدَغُ مِنْ جُحْرٍ مَرَّتَيْنِ}}.</ref> و فرمود: {{متن حدیث| لَا يُلْسَعُ الْمُؤْمِنُ مِنْ جُحْرٍ مَرَّتَيْنِ}}<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۳۷۸.</ref>: «[[مؤمن]] از یک سوراخ دو بار گزیده نمی‌شود». این واقعه از حساسیت [[امور فرهنگی]] و [[تبلیغی]] و نقش تأثیرگذار شعر حکایت دارد.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره فرهنگی و اجتماعی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره فرهنگی و اجتماعی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ۴۹.</ref>


==پرسش مستقیم==
== پرسش مستقیم ==
* [[سیره فرهنگی معصومان درباره شعر به عنوان نماد فرهنگ چه بوده است؟ (پرسش)]]
* [[سیره فرهنگی معصومان درباره شعر به عنوان نماد فرهنگ چه بوده است؟ (پرسش)]]
{{پایان مدخل‌ وابسته}}
{{پایان مدخل‌ وابسته}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۰۸

مقدمه

درباره شعر که بخشی از فرهنگ جامعه و ادبیات یک زبان را تشکیل می‌دهد، اجمالاً آنچه درباره شعرا به ما رسیده، یکسان نیست. در قرآن شعرا سرزنش شده‌اند؛ چراکه افراد گمراه از آنان پیروی می‌کنند[۱] و درنتیجه شعر چندان ارزش تلقی نمی‌شود؛ زیرا مضامین آن درباره شراب و زنان و تحقیر دیگران بوده است؛ ولی از گزارش‌هایی استفاده می‌شود که می‌توان از شعر استفاده صحیح کرد و این استفاده مورد تأیید رسول خدا (ص) بوده است و ائمه نیز گاهی شعر می‌گفتند و به اشعار دیگران تمسک می‌جستند یا افراد را تشویق به خواندن شعر در موضوعات خاص می‌نمودند و شعرا را مورد تکریم خود قرار می‌دادند. شیخ طوسی در مبسوط به این موضوع پرداخته و شعر را مباح شمرده و شواهدی از سیره نبوی دراین باره آورده است[۲]. وقتی حسان بن ثابت شعر بلندش را درباره ولایت امیرالمؤمنین (ع) در غدیر خم خواند، رسول خدا (ص) فرمود: همیشه مؤید به روح القدس باشی تا زمانی که ما را با زبانت یاری می‌کنی[۳]. علاء بن حضرمی با جمعی خدمت پیامبر (ص) رسید و گفت: من به اهل بیتم نیکی می‌کنم، ولی آنان به من بدی می‌کنند و من صله رحم می‌کنم، اما آنان قطع رحم می‌کنند. حضرت فرمود: با آنچه نیکوتر است به آنان پاسخ ده[۴]. علاء بن حضرمی گفت: من دراین باره شعری گفته ام که بهتر است و سه بیت شعر خود را خواند. پیامبر (ص) وقتی شنید، فرمود: برخی اشعار دارای حکمت هستند و برخی بیان‌ها سحر می‌باشند[۵] و شعر تو هرآینه نیکو است؛ ولی کتاب خدا نیکوتر است[۶].

دیوان شعری به امیرالمؤمنین (ع) منسوب است که دارای اشعار مختلفی است. زهرا (س) بعد از درگذشت رسول خدا (ص) در مسجد، با دو بیت شعر پیامبر را مخاطب ساخت و گلایه کرد[۷]. امام صادق (ع) برای کلمه «زوراء» به شعری از ابن ابی عقب استناد کرد[۸] و شعری را در موضوع دیگری خواند[۹] و در مجلس عزا در منزلش دستور داد برای امام حسین (ع) شعر بخوانند. ام فروه همسرش که عزادار بود و دیگر زنان، چنان صیحه زدند و صدایشان بلند شد که مردم در اطراف منزل جمع شدند که بفهمند چه خبر است[۱۰]. اشعار از باور افراد حکایت دارد؛ ازاین رو بر ایمان ابوطالب به اسلام و اعتقاد وی به رسالت رسول خدا (ص) به اشعار وی درباره آن حضرت استناد شده است[۱۱]. کفار قریش که طالب بن ابی طالب را در نبرد بدر همراه خود داشتند، بعد از شنیدن اشعار و رجزهای وی که بوی حمایت از پیامبر (ص) را داشت، او را باز گرداندند[۱۲].

اینها همه نشان می‌دهد که ادبیات متعهد مورد تأیید معصومان بوده است و از آن حمایت می‌کرده‌اند و شاعرانی را که در این وادی گام بر می‌داشتند، تشویق و کمک مالی می‌کردند[۱۳]. شعر جلوه‌ای از فرهنگ و هنر یک جامعه است و یک سروده می‌تواند اثر زیادی در حرکت و تلاش یک جامعه داشته باشد. به همراه بردن شاعران در صحنه‌های نبرد، از نقش تأثیرگذار شعر و شاعران در حماسه آفرینی جنگجویان حکایت دارد و رجزخوانی جنگجویان در نبردها در گذشته[۱۴] بخشی از این نقش را نشان می‌دهد. رسول خدا (ص) که پیامبر رحمت بود، شاعری به نام ابوعزه را که در جنگ بدر بعد از اسارت آزاد کرد و دوباره در جنگ احد به تشویق دشمن پرداخت و اسیر شد، نبخشید[۱۵] و فرمود: « لَا يُلْسَعُ الْمُؤْمِنُ مِنْ جُحْرٍ مَرَّتَيْنِ»[۱۶]: «مؤمن از یک سوراخ دو بار گزیده نمی‌شود». این واقعه از حساسیت امور فرهنگی و تبلیغی و نقش تأثیرگذار شعر حکایت دارد.[۱۷]

پرسش مستقیم

منابع

پانویس

  1. ﴿وَالشُّعَرَاءُ يَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ «و از شاعران، گمراهان پیروی می‌کنند» سوره شعراء، آیه ۲۲۴.
  2. شیخ طوسی، المبسوط فی فقه الإمامیه، ج۸، ص۲۲۵.
  3. شیخ مفید، الفصول المختاره، ص۲۹۰: «لَا تَزَالُ يَا حَسَّانُ مُؤَيَّداً بِرُوحِ الْقُدُسِ مَا نَصَرْتَنَا بِلِسَانِكَ».
  4. ﴿ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ «بدی را با روشی که نیکوتر است دور کن» سوره مؤمنون، آیه ۹۶.
  5. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۳۷۹: «إِنَّ مِنَ الشِّعْرِ لَحِكْمَةً وَ إِنَّ مِنَ الْبَيَانِ لَسِحْراً».
  6. صدوق؛ الأمالی، ص۶۱۹: «إِنَّ مِنَ الشِّعْرِ لَحُكْماً وَ إِنَّ مِنَ الْبَيَانِ لَسِحْراً وَ إِنَّ شِعْرَكَ لَحَسَنٌ وَ إِنَّ كِتَابَ اللَّهِ أَحْسَنُ».
  7. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۳۷۶.
  8. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۱۷۷.
  9. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۳۷۴.
  10. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۲۱۶.
  11. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۴۸: « أَ لَمْ تَعْلَمُوا أَنَّا وَجَدْنَا مُحَمَّداً *** نَبِيّاً كَمُوسَى خُطَّ فِي أَوَّلِ الْكُتُبِ».
  12. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۳۷۵.
  13. شیخ مفید، الإختصاص، ص۱۹۳؛ شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۲۶۴.
  14. شیخ طوسی، الأمالی، ص۴. امیرالمؤمنین در جنگ خیبر در برابر مرحب یهودی این‌گونه رجز خواند: «أَنَا الَّذِي سَمَّتْنِي أُمِّي حَيْدَرَةَ»: «من کسی هستم که مادرم مرا شیر نامید».
  15. علامه حلی، نهج الحق و کشف الصدق، ص۵۲۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۳۳ (دار الکتب العلمیه). در اثر اخیر سخن پیامبر چنین آمده: «إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَا يُلْدَغُ مِنْ جُحْرٍ مَرَّتَيْنِ».
  16. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۳۷۸.
  17. ذاکری، علی اکبر، سیره فرهنگی و اجتماعی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ۴۹.