کلام خدا در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '== جستارهای وابسته == == پانویس ==' به '== پانویس ==') |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{نبوت}} | {{نبوت}} | ||
{{مدخل مرتبط | |||
| موضوع مرتبط = کلام خدا | |||
| عنوان مدخل = [[کلام خدا]] | |||
| مداخل مرتبط = [[کلام خدا در قرآن]] - [[کلام خدا در حدیث]] - [[کلام خدا در نهج البلاغه]] - [[کلام خدا در معارف دعا و زیارات]] - [[کلام خدا در کلام اسلامی]] - [[کلام خدا در عرفان اسلامی]] | |||
| پرسش مرتبط = کلام خدا (پرسش) | |||
}} | |||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
*بنابر [[آیات قرآنی]] و [[روایات]] بزرگان [[معصوم]] {{ع}} [[خداوند]] با برخی [[پیامبران]] {{ع}} سخن گفته است<ref>{{متن قرآن| رُّسُلاً مُّبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ لِئَلاَّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا }}؛ سوره نساء، آیه ۱۶۵؛ {{متن قرآن|وَلَمَّا سُقِطَ فِي أَيْدِيهِمْ وَرَأَوْا أَنَّهُمْ قَدْ ضَلُّواْ قَالُواْ لَئِن لَّمْ يَرْحَمْنَا رَبُّنَا وَيَغْفِرْ لَنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ}}؛ سوره اعراف، آیه ۱۴۹.</ref>. در برخی [[آیات]] و [[روایات]] نیز آمده است که [[خداوند]] در [[قیامت]] با برخی [[انسانها]] سخن نمیگوید و بدانان نمینگرد<ref>{{متن قرآن|وَإِنَّ مِنْهُمْ لَفَرِيقًا يَلْوُونَ أَلْسِنَتَهُم بِالْكِتَابِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْكِتَابِ وَمَا هُوَ مِنَ الْكِتَابِ وَيَقُولُونَ هُوَ مِنْ عِندِ اللَّهِ وَمَا هُوَ مِنْ عِندِ اللَّهِ وَيَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ}}؛ سوره آل عمران، آیه ۷۸؛ بحارالانوار، ۴/ ۶۸؛ اصول کافی، ۱/ ۱۰۷؛ الملل و النحل، ۱/ ۱۰۶.</ref>. همه [[مسلمانان]] متفقاند که [[خداوند]] [[متکلم]] است و سخن میگوید؛ اما سخن گفتن [[خداوند]] همچون سخن گفتن [[انسان]] نیست<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 386.</ref>. | * بنابر [[آیات قرآنی]] و [[روایات]] بزرگان [[معصوم]] {{ع}} [[خداوند]] با برخی [[پیامبران]] {{ع}} سخن گفته است<ref>{{متن قرآن| رُّسُلاً مُّبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ لِئَلاَّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا }}؛ سوره نساء، آیه ۱۶۵؛ {{متن قرآن|وَلَمَّا سُقِطَ فِي أَيْدِيهِمْ وَرَأَوْا أَنَّهُمْ قَدْ ضَلُّواْ قَالُواْ لَئِن لَّمْ يَرْحَمْنَا رَبُّنَا وَيَغْفِرْ لَنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ}}؛ سوره اعراف، آیه ۱۴۹.</ref>. در برخی [[آیات]] و [[روایات]] نیز آمده است که [[خداوند]] در [[قیامت]] با برخی [[انسانها]] سخن نمیگوید و بدانان نمینگرد<ref>{{متن قرآن|وَإِنَّ مِنْهُمْ لَفَرِيقًا يَلْوُونَ أَلْسِنَتَهُم بِالْكِتَابِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْكِتَابِ وَمَا هُوَ مِنَ الْكِتَابِ وَيَقُولُونَ هُوَ مِنْ عِندِ اللَّهِ وَمَا هُوَ مِنْ عِندِ اللَّهِ وَيَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ}}؛ سوره آل عمران، آیه ۷۸؛ بحارالانوار، ۴/ ۶۸؛ اصول کافی، ۱/ ۱۰۷؛ الملل و النحل، ۱/ ۱۰۶.</ref>. همه [[مسلمانان]] متفقاند که [[خداوند]] [[متکلم]] است و سخن میگوید؛ اما سخن گفتن [[خداوند]] همچون سخن گفتن [[انسان]] نیست<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 386.</ref>. | ||
*[[انسان]] به مدد اعضای [[بدن]] خویش و اصوات و حروف سخن میگوید. این گونه تکلم، ویژه [[انسان]] است و [[خداوند]] از آن منزه است؛ زیرا لازمه آن، جسمانی بودن است و [[خداوند]] جسم نیست. [[تفسیر]] [[حقیقت]] [[کلام الهی]] و مسائل پیرامون آن، در برههای از [[تاریخ اسلام]] [[جامعه]] [[مسلمانان]] را دچار بحران ساخت و حتی خونهایی نیز پای آن ریخته شد<ref>الفوائد البهیة فی شرح عقائد الامامیة، ۲۲۳؛ پیام قرآن، ۴/ ۳۷۸.</ref>. مهمترین نظریهها در این باره عبارتاند از: | * [[انسان]] به مدد اعضای [[بدن]] خویش و اصوات و حروف سخن میگوید. این گونه تکلم، ویژه [[انسان]] است و [[خداوند]] از آن منزه است؛ زیرا لازمه آن، جسمانی بودن است و [[خداوند]] جسم نیست. [[تفسیر]] [[حقیقت]] [[کلام الهی]] و مسائل پیرامون آن، در برههای از [[تاریخ اسلام]] [[جامعه]] [[مسلمانان]] را دچار بحران ساخت و حتی خونهایی نیز پای آن ریخته شد<ref>الفوائد البهیة فی شرح عقائد الامامیة، ۲۲۳؛ پیام قرآن، ۴/ ۳۷۸.</ref>. مهمترین نظریهها در این باره عبارتاند از: | ||
#[[کلام]] [[خداوند]] حروف و اصواتی هستند که بر [[ذات خداوند]] استوارند و همانند ذات، قدیماند. این نظریه را جمعی از [[حنبلیان]] مطرح ساختهاند. آنان در این نظر خویش چنان راه [[افراط]] پیش گرفتهاند که معتقدند حتی جلد [[قرآن]] نیز قدیم است<ref>الملل و النحل، ۱/ ۱۰۶؛ پیام قرآن، ۴/ ۳۷۸.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 386.</ref>. | # [[کلام]] [[خداوند]] حروف و اصواتی هستند که بر [[ذات خداوند]] استوارند و همانند ذات، قدیماند. این نظریه را جمعی از [[حنبلیان]] مطرح ساختهاند. آنان در این نظر خویش چنان راه [[افراط]] پیش گرفتهاند که معتقدند حتی جلد [[قرآن]] نیز قدیم است<ref>الملل و النحل، ۱/ ۱۰۶؛ پیام قرآن، ۴/ ۳۷۸.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 386.</ref>. | ||
#[[کلام]] [[خداوند]] همان حروف و اصوات است؛ اما حادث است نه قدیم؛ بدین معنا که این امور، حادث و [[قائم]] به ذات الهیاند<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 386.</ref>. | # [[کلام]] [[خداوند]] همان حروف و اصوات است؛ اما حادث است نه قدیم؛ بدین معنا که این امور، حادث و [[قائم]] به ذات الهیاند<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 386.</ref>. | ||
#[[کلام]] [[خدا]] هم حروف و اصوات است و هم حادث؛ اما بر ذات [[الهی]] [[قائم]] نیست، بلکه از آفریدههای او است که در [[جبرئیل]] {{ع}} و [[پیامبران]] {{ع}} پدید میآید<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 386.</ref>. | # [[کلام]] [[خدا]] هم حروف و اصوات است و هم حادث؛ اما بر ذات [[الهی]] [[قائم]] نیست، بلکه از آفریدههای او است که در [[جبرئیل]] {{ع}} و [[پیامبران]] {{ع}} پدید میآید<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 386.</ref>. | ||
#[[کلام]] [[خداوند]]، اصوات و حروف نیست؛ بلکه مفاهیمی است که بر [[ذات خدا]] [[استوار]] است و قدیم و ازلی است. این نظریه را [[اشاعره]] مطرح ساختهاند که [[قرآن]] را قدیم میدانند و معتقدند هر کس [[قرآن]] را حادث بشمارد، [[کافر]] است و قتلش [[واجب]]<ref>الملل و النحل، ۹۵ و ۹۶؛ پیام قرآن، ۴/ ۳۷۹.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 386.</ref>. | # [[کلام]] [[خداوند]]، اصوات و حروف نیست؛ بلکه مفاهیمی است که بر [[ذات خدا]] [[استوار]] است و قدیم و ازلی است. این نظریه را [[اشاعره]] مطرح ساختهاند که [[قرآن]] را قدیم میدانند و معتقدند هر کس [[قرآن]] را حادث بشمارد، [[کافر]] است و قتلش [[واجب]]<ref>الملل و النحل، ۹۵ و ۹۶؛ پیام قرآن، ۴/ ۳۷۹.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 386.</ref>. | ||
#[[کلام]] [[خداوند]] بدین معنا است که اصوات را میآفریند و به گوش پیامبرانش میرساند. از [[قرآن]] نیز برمیآید که در ماجرای سخن گفتن [[خدا]] با [[حضرت موسی]] {{ع}} اصوات را در درخت آفرید و از این گذر با این [[پیامبر]] سخن گفت<ref>{{متن قرآن|وَهَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ مُوسَى إِذْ رَأَى نَارًا فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَّعَلِّي آتِيكُم مِّنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِي يَا مُوسَى إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى وَأَنَا اخْتَرْتُكَ فَاسْتَمِعْ لِمَا يُوحَى إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي | # [[کلام]] [[خداوند]] بدین معنا است که اصوات را میآفریند و به گوش پیامبرانش میرساند. از [[قرآن]] نیز برمیآید که در ماجرای سخن گفتن [[خدا]] با [[حضرت موسی]] {{ع}} اصوات را در درخت آفرید و از این گذر با این [[پیامبر]] سخن گفت<ref>{{متن قرآن|وَهَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ مُوسَى إِذْ رَأَى نَارًا فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَّعَلِّي آتِيكُم مِّنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِي يَا مُوسَى إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى وَأَنَا اخْتَرْتُكَ فَاسْتَمِعْ لِمَا يُوحَى إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي إِنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ أَكَادُ أُخْفِيهَا لِتُجْزَى كُلُّ نَفْسٍ بِمَا تَسْعَى}}؛ سوره طه، آیه ۱۵- ۹.</ref>. این نظریه از آنِ [[متکلمان امامیه]] است. آنان معتقدند که سخن گفتنِ معمولِ [[انسانها]] [[نیازمند]] جسم و عوارض جسمانی است که [[خداوند]] از آن منزه است. [[امامیه]] درباره [[قرآن]] بر این باورند که [[آیات قرآنی]] همان الفاظ و حروف است که گاه در قالب سخن- آن چنان که گفته شد- و گاه در شکل نوشته [[ظهور]] مییابد و بدین سان، [[کلام الله]]، حادث است نه قدیم. [[امام صادق]] {{ع}} در این باره میفرماید: "[[کلام الهی]]، حادث است نه ازلی؛ زیرا [[خداوند]] از ازل بوده است و [[متکلم]] نبوده است و سپس [[کلام]] را آفریده است"<ref>اصول کافی، ۱/ ۱۰۷؛ بحارالانوار، ۴/ ۶۸.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 387.</ref>. | ||
*برخی [[متکلمان امامیه]] بر [[کلام الهی]] چنین [[استدلال]] آوردهاند: [[خداوند]]، [[متکلم]] است و بر ایجاد [[کلام]]، [[توانایی]] دارد و [[دلیل]] آن، دو است: | * برخی [[متکلمان امامیه]] بر [[کلام الهی]] چنین [[استدلال]] آوردهاند: [[خداوند]]، [[متکلم]] است و بر ایجاد [[کلام]]، [[توانایی]] دارد و [[دلیل]] آن، دو است: | ||
#[[خداوند]] بر هر چیز [[قادر]] است. پس بر ایجاد [[کلام]] نیز [[توانایی]] دارد. | # [[خداوند]] بر هر چیز [[قادر]] است. پس بر ایجاد [[کلام]] نیز [[توانایی]] دارد. | ||
#همه [[پیامبران]] بر تکلم [[خداوند]] متفقاند و از سوی او کتاب آوردهاند و همچنین عقلای بنی [[آدم]] نیز بر [[کلام الهی]] اتفاق دارند<ref>انیس الموحدین، ۶۲.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 387.</ref>. | # همه [[پیامبران]] بر تکلم [[خداوند]] متفقاند و از سوی او کتاب آوردهاند و همچنین عقلای بنی [[آدم]] نیز بر [[کلام الهی]] اتفاق دارند<ref>انیس الموحدین، ۶۲.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 387.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۲۴: | خط ۲۷: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:کلام خدا]] | [[رده:کلام خدا]] | ||
[[رده:مفاهیم در کلام اسلامی]] | [[رده:مفاهیم در کلام اسلامی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۰۸
مقدمه
- بنابر آیات قرآنی و روایات بزرگان معصوم (ع) خداوند با برخی پیامبران (ع) سخن گفته است[۱]. در برخی آیات و روایات نیز آمده است که خداوند در قیامت با برخی انسانها سخن نمیگوید و بدانان نمینگرد[۲]. همه مسلمانان متفقاند که خداوند متکلم است و سخن میگوید؛ اما سخن گفتن خداوند همچون سخن گفتن انسان نیست[۳].
- انسان به مدد اعضای بدن خویش و اصوات و حروف سخن میگوید. این گونه تکلم، ویژه انسان است و خداوند از آن منزه است؛ زیرا لازمه آن، جسمانی بودن است و خداوند جسم نیست. تفسیر حقیقت کلام الهی و مسائل پیرامون آن، در برههای از تاریخ اسلام جامعه مسلمانان را دچار بحران ساخت و حتی خونهایی نیز پای آن ریخته شد[۴]. مهمترین نظریهها در این باره عبارتاند از:
- کلام خداوند حروف و اصواتی هستند که بر ذات خداوند استوارند و همانند ذات، قدیماند. این نظریه را جمعی از حنبلیان مطرح ساختهاند. آنان در این نظر خویش چنان راه افراط پیش گرفتهاند که معتقدند حتی جلد قرآن نیز قدیم است[۵][۶].
- کلام خداوند همان حروف و اصوات است؛ اما حادث است نه قدیم؛ بدین معنا که این امور، حادث و قائم به ذات الهیاند[۷].
- کلام خدا هم حروف و اصوات است و هم حادث؛ اما بر ذات الهی قائم نیست، بلکه از آفریدههای او است که در جبرئیل (ع) و پیامبران (ع) پدید میآید[۸].
- کلام خداوند، اصوات و حروف نیست؛ بلکه مفاهیمی است که بر ذات خدا استوار است و قدیم و ازلی است. این نظریه را اشاعره مطرح ساختهاند که قرآن را قدیم میدانند و معتقدند هر کس قرآن را حادث بشمارد، کافر است و قتلش واجب[۹][۱۰].
- کلام خداوند بدین معنا است که اصوات را میآفریند و به گوش پیامبرانش میرساند. از قرآن نیز برمیآید که در ماجرای سخن گفتن خدا با حضرت موسی (ع) اصوات را در درخت آفرید و از این گذر با این پیامبر سخن گفت[۱۱]. این نظریه از آنِ متکلمان امامیه است. آنان معتقدند که سخن گفتنِ معمولِ انسانها نیازمند جسم و عوارض جسمانی است که خداوند از آن منزه است. امامیه درباره قرآن بر این باورند که آیات قرآنی همان الفاظ و حروف است که گاه در قالب سخن- آن چنان که گفته شد- و گاه در شکل نوشته ظهور مییابد و بدین سان، کلام الله، حادث است نه قدیم. امام صادق (ع) در این باره میفرماید: "کلام الهی، حادث است نه ازلی؛ زیرا خداوند از ازل بوده است و متکلم نبوده است و سپس کلام را آفریده است"[۱۲][۱۳].
- برخی متکلمان امامیه بر کلام الهی چنین استدلال آوردهاند: خداوند، متکلم است و بر ایجاد کلام، توانایی دارد و دلیل آن، دو است:
- خداوند بر هر چیز قادر است. پس بر ایجاد کلام نیز توانایی دارد.
- همه پیامبران بر تکلم خداوند متفقاند و از سوی او کتاب آوردهاند و همچنین عقلای بنی آدم نیز بر کلام الهی اتفاق دارند[۱۴][۱۵].
منابع
پانویس
- ↑ ﴿ رُّسُلاً مُّبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ لِئَلاَّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا ﴾؛ سوره نساء، آیه ۱۶۵؛ ﴿وَلَمَّا سُقِطَ فِي أَيْدِيهِمْ وَرَأَوْا أَنَّهُمْ قَدْ ضَلُّواْ قَالُواْ لَئِن لَّمْ يَرْحَمْنَا رَبُّنَا وَيَغْفِرْ لَنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ﴾؛ سوره اعراف، آیه ۱۴۹.
- ↑ ﴿وَإِنَّ مِنْهُمْ لَفَرِيقًا يَلْوُونَ أَلْسِنَتَهُم بِالْكِتَابِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْكِتَابِ وَمَا هُوَ مِنَ الْكِتَابِ وَيَقُولُونَ هُوَ مِنْ عِندِ اللَّهِ وَمَا هُوَ مِنْ عِندِ اللَّهِ وَيَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ﴾؛ سوره آل عمران، آیه ۷۸؛ بحارالانوار، ۴/ ۶۸؛ اصول کافی، ۱/ ۱۰۷؛ الملل و النحل، ۱/ ۱۰۶.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 386.
- ↑ الفوائد البهیة فی شرح عقائد الامامیة، ۲۲۳؛ پیام قرآن، ۴/ ۳۷۸.
- ↑ الملل و النحل، ۱/ ۱۰۶؛ پیام قرآن، ۴/ ۳۷۸.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 386.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 386.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 386.
- ↑ الملل و النحل، ۹۵ و ۹۶؛ پیام قرآن، ۴/ ۳۷۹.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 386.
- ↑ ﴿وَهَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ مُوسَى إِذْ رَأَى نَارًا فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَّعَلِّي آتِيكُم مِّنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِي يَا مُوسَى إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى وَأَنَا اخْتَرْتُكَ فَاسْتَمِعْ لِمَا يُوحَى إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي إِنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ أَكَادُ أُخْفِيهَا لِتُجْزَى كُلُّ نَفْسٍ بِمَا تَسْعَى﴾؛ سوره طه، آیه ۱۵- ۹.
- ↑ اصول کافی، ۱/ ۱۰۷؛ بحارالانوار، ۴/ ۶۸.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 387.
- ↑ انیس الموحدین، ۶۲.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 387.