احوص بن عبد امیة بن عبد شمس: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
 
خط ۲: خط ۲:


== مقدمه ==
== مقدمه ==
از تیره [[عبدشمس بن عبد مناف]] از [[قصی بن کلاب]] از [[کنانه]]<ref>ابن حزم، ص۱۴ و ۷۶.</ref> نام [[پدر]] احوص را «عبدالله»<ref>ابن عساکر، ج۷، ص۳۵۹.</ref> نیز آورده‌اند که ممکن است در نام احوص و پسرش، عبدالله، جابه جایی رخ داده باشد. البته [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۱، ص۱۸۸.</ref>، نام پدر احوص را «عبد بن أمیة» ضبط کرده است که به نظر می‌رسد درست آن عبد آمده باشد؛ چراکه در شمار پسران [[امیه بن عبد شمس]] به نام «عبد» اشاره نشده است، در حالی که در شمار نام پسران عبدشمس به عبدامه تصریح کرده‌اند<ref>ابن حزم، ص۷۴-۷۶.</ref>. به هر حال به گفته ابن حجر<ref>ابن حجر، ج۱، ص۱۸۸.</ref>، [[ابن کلبی]] و [[بلاذری]] از وی یاد کرده و گفته‌اند [[کارگزار معاویه]] در [[بحرین]] بود<ref>نیز ر. ک: ابن حزم، ص۷۶.</ref>. [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۱، ص۱۸۸.</ref> برای [[اثبات]] [[صحابی]] بودن وی گوید: احوص در ماجرایی که برای او پیش آمد، نزد [[معاویه]] از [[مروان]] [[بدگویی]] کرد و اقتضای این کار آن است که وی عمری طولانی داشته و صحابی باشد؛ چراکه پدرش در حالی که [[کافر]] بود درگذشت <ref>چون پدرش کافر از دنیا رفته است، پس باید احوص زمان رسول خدا{{صل}} را درک کرده و تا زمان معاویه زیسته باشد تا بتواند از مروان نزد معاویه بدگویی کند.</ref>. البته ابن حجر برای ماجرای یاد شده توضیحی نیاورده است؛ چنان که برخی منابع دیگر نیز بدون هیچ توضیحی، تنها به رخ دادن ماجرا اشاره کرده‌اند<ref>ابن عساکر، ج۷، ص۳۵۹.</ref>.
از تیره [[عبدشمس بن عبد مناف]] از [[قصی بن کلاب]] از [[کنانه]]<ref>ابن حزم، ص۱۴ و ۷۶.</ref> نام [[پدر]] احوص را «عبدالله»<ref>ابن عساکر، ج۷، ص۳۵۹.</ref> نیز آورده‌اند که ممکن است در نام احوص و پسرش، عبدالله، جابه جایی رخ داده باشد. البته [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۱، ص۱۸۸.</ref>، نام پدر احوص را «عبد بن أمیة» ضبط کرده است که به نظر می‌رسد درست آن عبد آمده باشد؛ چراکه در شمار پسران [[امیه بن عبد شمس]] به نام «عبد» اشاره نشده است، در حالی که در شمار نام پسران عبدشمس به عبدامه تصریح کرده‌اند<ref>ابن حزم، ص۷۴-۷۶.</ref>. به هر حال به گفته ابن حجر<ref>ابن حجر، ج۱، ص۱۸۸.</ref>، [[ابن کلبی]] و [[بلاذری]] از وی یاد کرده و گفته‌اند [[کارگزار معاویه]] در [[بحرین]] بود<ref>نیز ر. ک: ابن حزم، ص۷۶.</ref>. [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۱، ص۱۸۸.</ref> برای [[اثبات]] [[صحابی]] بودن وی گوید: احوص در ماجرایی که برای او پیش آمد، نزد [[معاویه]] از [[مروان]] [[بدگویی]] کرد و اقتضای این کار آن است که وی عمری طولانی داشته و صحابی باشد؛ چراکه پدرش در حالی که [[کافر]] بود درگذشت <ref>چون پدرش کافر از دنیا رفته است، پس باید احوص زمان رسول خدا {{صل}} را درک کرده و تا زمان معاویه زیسته باشد تا بتواند از مروان نزد معاویه بدگویی کند.</ref>. البته ابن حجر برای ماجرای یاد شده توضیحی نیاورده است؛ چنان که برخی منابع دیگر نیز بدون هیچ توضیحی، تنها به رخ دادن ماجرا اشاره کرده‌اند<ref>ابن عساکر، ج۷، ص۳۵۹.</ref>.


براساس گزارش مشهوری، احوص همسرش را [[طلاق]] داد و پیش از آنکه عده طلاق همسرش به پایان برسد در [[شام]] درگذشت. از این‌رو معاویه پس از [[پرسش]] درباره [[حکم]] این موضوع از [[زید بن ثابت]]<ref>ر. ک: عبدالرزاق صنعانی، ج۶، ص۳۲۰؛ بیهقی، ج۷، ص۴۱۵.</ref> به عاملش نوشت که از [[ارث]] او چیزی به همسرش ندهند. البته برخی منابع این گزارش را به افراد متعددی چون [[احوص بن حکیم]]<ref>شافعی، ج۵، ص۲۲۴.</ref>، [[ابن الاحوص]]<ref>مالک، المدونة الکبری، ج۲، ص۳۲۶.</ref>، و به احتمال عبدالله، پسر احوص<ref>ابن حجر، ج۱، ص۱۸۸.</ref> نسبت داده‌اند. این گزارش برای عدم [[استحقاق]] [[ارث]] بردن [[زن]] پس از [[طلاق]] و [[مرگ]] شوهرش پیش از [[پاکی]] سوم زن مورد استناد قرار گرفته است<ref>شافعی، ج۵، ص۲۲۴؛ مالک، الموطاء، ج۲، ص۵۷۷؛ بیهقی، ج۷، ص۴۱۵.</ref>. گفته‌اند عبدالله، پسر احوص نیز [[کارگزار معاویه]] در برخی مناطق [[شام]] بوده، و در [[روزگار]] [[مروانیان]] در شام از پسری از [[نسل]] احوص به نام [[منصور بن عبدالله بن احوص]] یاد شده است<ref>ابن حجر، ج۱، ص۱۸۸.</ref><ref>[[قاسم خانجانی|خانجانی، قاسم]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «احوص بن عبد امیة بن عبد شمس»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص:۱۷-۱۸.</ref>
براساس گزارش مشهوری، احوص همسرش را [[طلاق]] داد و پیش از آنکه عده طلاق همسرش به پایان برسد در [[شام]] درگذشت. از این‌رو معاویه پس از [[پرسش]] درباره [[حکم]] این موضوع از [[زید بن ثابت]]<ref>ر. ک: عبدالرزاق صنعانی، ج۶، ص۳۲۰؛ بیهقی، ج۷، ص۴۱۵.</ref> به عاملش نوشت که از [[ارث]] او چیزی به همسرش ندهند. البته برخی منابع این گزارش را به افراد متعددی چون [[احوص بن حکیم]]<ref>شافعی، ج۵، ص۲۲۴.</ref>، [[ابن الاحوص]]<ref>مالک، المدونة الکبری، ج۲، ص۳۲۶.</ref>، و به احتمال عبدالله، پسر احوص<ref>ابن حجر، ج۱، ص۱۸۸.</ref> نسبت داده‌اند. این گزارش برای عدم [[استحقاق]] [[ارث]] بردن [[زن]] پس از [[طلاق]] و [[مرگ]] شوهرش پیش از [[پاکی]] سوم زن مورد استناد قرار گرفته است<ref>شافعی، ج۵، ص۲۲۴؛ مالک، الموطاء، ج۲، ص۵۷۷؛ بیهقی، ج۷، ص۴۱۵.</ref>. گفته‌اند عبدالله، پسر احوص نیز [[کارگزار معاویه]] در برخی مناطق [[شام]] بوده، و در [[روزگار]] [[مروانیان]] در شام از پسری از [[نسل]] احوص به نام [[منصور بن عبدالله بن احوص]] یاد شده است<ref>ابن حجر، ج۱، ص۱۸۸.</ref><ref>[[قاسم خانجانی|خانجانی، قاسم]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «احوص بن عبد امیة بن عبد شمس»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص:۱۷-۱۸.</ref>

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۲۸

مقدمه

از تیره عبدشمس بن عبد مناف از قصی بن کلاب از کنانه[۱] نام پدر احوص را «عبدالله»[۲] نیز آورده‌اند که ممکن است در نام احوص و پسرش، عبدالله، جابه جایی رخ داده باشد. البته ابن حجر[۳]، نام پدر احوص را «عبد بن أمیة» ضبط کرده است که به نظر می‌رسد درست آن عبد آمده باشد؛ چراکه در شمار پسران امیه بن عبد شمس به نام «عبد» اشاره نشده است، در حالی که در شمار نام پسران عبدشمس به عبدامه تصریح کرده‌اند[۴]. به هر حال به گفته ابن حجر[۵]، ابن کلبی و بلاذری از وی یاد کرده و گفته‌اند کارگزار معاویه در بحرین بود[۶]. ابن حجر[۷] برای اثبات صحابی بودن وی گوید: احوص در ماجرایی که برای او پیش آمد، نزد معاویه از مروان بدگویی کرد و اقتضای این کار آن است که وی عمری طولانی داشته و صحابی باشد؛ چراکه پدرش در حالی که کافر بود درگذشت [۸]. البته ابن حجر برای ماجرای یاد شده توضیحی نیاورده است؛ چنان که برخی منابع دیگر نیز بدون هیچ توضیحی، تنها به رخ دادن ماجرا اشاره کرده‌اند[۹].

براساس گزارش مشهوری، احوص همسرش را طلاق داد و پیش از آنکه عده طلاق همسرش به پایان برسد در شام درگذشت. از این‌رو معاویه پس از پرسش درباره حکم این موضوع از زید بن ثابت[۱۰] به عاملش نوشت که از ارث او چیزی به همسرش ندهند. البته برخی منابع این گزارش را به افراد متعددی چون احوص بن حکیم[۱۱]، ابن الاحوص[۱۲]، و به احتمال عبدالله، پسر احوص[۱۳] نسبت داده‌اند. این گزارش برای عدم استحقاق ارث بردن زن پس از طلاق و مرگ شوهرش پیش از پاکی سوم زن مورد استناد قرار گرفته است[۱۴]. گفته‌اند عبدالله، پسر احوص نیز کارگزار معاویه در برخی مناطق شام بوده، و در روزگار مروانیان در شام از پسری از نسل احوص به نام منصور بن عبدالله بن احوص یاد شده است[۱۵][۱۶]

منابع

پانویس

  1. ابن حزم، ص۱۴ و ۷۶.
  2. ابن عساکر، ج۷، ص۳۵۹.
  3. ابن حجر، ج۱، ص۱۸۸.
  4. ابن حزم، ص۷۴-۷۶.
  5. ابن حجر، ج۱، ص۱۸۸.
  6. نیز ر. ک: ابن حزم، ص۷۶.
  7. ابن حجر، ج۱، ص۱۸۸.
  8. چون پدرش کافر از دنیا رفته است، پس باید احوص زمان رسول خدا (ص) را درک کرده و تا زمان معاویه زیسته باشد تا بتواند از مروان نزد معاویه بدگویی کند.
  9. ابن عساکر، ج۷، ص۳۵۹.
  10. ر. ک: عبدالرزاق صنعانی، ج۶، ص۳۲۰؛ بیهقی، ج۷، ص۴۱۵.
  11. شافعی، ج۵، ص۲۲۴.
  12. مالک، المدونة الکبری، ج۲، ص۳۲۶.
  13. ابن حجر، ج۱، ص۱۸۸.
  14. شافعی، ج۵، ص۲۲۴؛ مالک، الموطاء، ج۲، ص۵۷۷؛ بیهقی، ج۷، ص۴۱۵.
  15. ابن حجر، ج۱، ص۱۸۸.
  16. خانجانی، قاسم، مقاله «احوص بن عبد امیة بن عبد شمس»، دانشنامه سیره نبوی ج۲، ص:۱۷-۱۸.