انسان در لغت: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = انسان | عنوان مدخل = انسان | مداخل مرتبط = انسان در لغت - انسان در قرآن - انسان در حدیث - انسان در نهج البلاغه - انسان در کلام اسلامی - انسان در اخلاق اسلامی - انسان در فلسفه اسلامی - انسان در معارف دعا و زیار...» ایجاد کرد) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
(←مقدمه) |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
== | == مقدمه == | ||
واژه انسان یا از ریشه "ا ـ ن ـ س" مشتق شده<ref>التحقیق، ج ۱، ص ۱۶۱، «انس»؛ مصطلحات قرآنیه، ص ۶۸ ـ ۶۹.</ref> که در این صورت، وزن آن فِعلان و جمع آن نیز أناسی است یا از ریشه "ن ـ س ـ ی" و در اصل اِنسیان "بر وزن افعلان" بوده که یای آن به جهت فراوانی استعمال، حذف شده و بر وزن افعان آمده است. [[شاهد]] این [[رأی]] اینکه "أنیسیان" به اتّفاق همگان اسم مصغّر انسان است و چون در تصغیر، حروف اصلی هر کلمه باز میگردد نتیجه این میشود که حروف اصلی انسان، نون، سین و یاء و ریشه این کلمه، [[نسیان]] است<ref>لسانالعرب، ج ۱، ص ۲۳۱؛ الفروق اللغویه، ص ۸۰، «انسان».</ref> دو کلمه "ایناس" و "نَوْس" را نیز مبدأ اشتقاق انسان دانستهاند که واژه نخست به معنای [[ادراک]] و [[علم]] و [[احساس]] و دومی به معنای تحرّک است<ref>بصائر ذوی التمییز، ج ۲، ص ۳۲؛ تفسیر سوره والعصر، ج ۲، ص ۱۰.</ref> | واژه انسان یا از ریشه "ا ـ ن ـ س" مشتق شده<ref>التحقیق، ج ۱، ص ۱۶۱، «انس»؛ مصطلحات قرآنیه، ص ۶۸ ـ ۶۹.</ref> که در این صورت، وزن آن فِعلان و جمع آن نیز أناسی است یا از ریشه "ن ـ س ـ ی" و در اصل اِنسیان "بر وزن افعلان" بوده که یای آن به جهت فراوانی استعمال، حذف شده و بر وزن افعان آمده است. [[شاهد]] این [[رأی]] اینکه "أنیسیان" به اتّفاق همگان اسم مصغّر انسان است و چون در تصغیر، حروف اصلی هر کلمه باز میگردد نتیجه این میشود که حروف اصلی انسان، نون، سین و یاء و ریشه این کلمه، [[نسیان]] است<ref>لسانالعرب، ج ۱، ص ۲۳۱؛ الفروق اللغویه، ص ۸۰، «انسان».</ref> دو کلمه "ایناس" و "نَوْس" را نیز مبدأ اشتقاق انسان دانستهاند که واژه نخست به معنای [[ادراک]] و [[علم]] و [[احساس]] و دومی به معنای تحرّک است<ref>بصائر ذوی التمییز، ج ۲، ص ۳۲؛ تفسیر سوره والعصر، ج ۲، ص ۱۰.</ref> | ||
چنانچه واژه انسان را مشتق از "[[انس]]" بدانیم، وجه تسمیهاش آن است که رونق، [[زیبایی]] و [[الفت]] در [[زمین]]، تنها با وجود او حاصل میشود<ref>المخصص، ص ۱۶.</ref> یا آنکه [[حیات]] انسان بدون انس با دیگران تأمین نمیگردد و ازاینرو گفته میشود: انسان "[[مدنی]] بالطبع" است<ref>مفردات، ص ۹۴، «انسان».</ref> یا بدان جهت انسانش خواندهاند که با هرچه مرتبط است انس و الفت میگیرد<ref>مفردات، ص ۹۴، «انسان».</ref> یا اینکه همواره با دو اُنس همراه است: انس [[روحانی]] با [[حق]] و انس جسمانی با [[خلق]]<ref>بصائر ذوی التمییز، ج ۲، ص ۳۱.</ref> یا بدان سبب که دو پیوند در او نهادینه شده است: یکی با [[دنیا]] و دیگری با [[آخرت]]<ref>بصائر ذوی التمییز، ج ۲، ص ۳۱.</ref> | چنانچه واژه انسان را مشتق از "[[انس]]" بدانیم، وجه تسمیهاش آن است که رونق، [[زیبایی]] و [[الفت]] در [[زمین]]، تنها با وجود او حاصل میشود<ref>المخصص، ص ۱۶.</ref> یا آنکه [[حیات]] انسان بدون انس با دیگران تأمین نمیگردد و ازاینرو گفته میشود: انسان "[[مدنی]] بالطبع" است<ref>مفردات، ص ۹۴، «انسان».</ref> یا بدان جهت انسانش خواندهاند که با هرچه مرتبط است انس و الفت میگیرد<ref>مفردات، ص ۹۴، «انسان».</ref> یا اینکه همواره با دو اُنس همراه است: انس [[روحانی]] با [[حق]] و انس جسمانی با [[خلق]]<ref>بصائر ذوی التمییز، ج ۲، ص ۳۱.</ref> یا بدان سبب که دو پیوند در او نهادینه شده است: یکی با [[دنیا]] و دیگری با [[آخرت]]<ref>بصائر ذوی التمییز، ج ۲، ص ۳۱.</ref> | ||
اما اگر انسان را مشتق از "[[نسیان]]" بدانیم، وجه تسمیهاش بنابر قول [[ابن عباس]] آن است که [[آدمی]] [[عهد]] خود با [[خدا]] را به [[فراموشی]] سپرده است: {{متن قرآن|وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَى آدَمَ مِن قَبْلُ فَنَسِيَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا}}<ref> و ما از پیش به آدم سفارش کردیم اما او از یاد برد و در وی عزمی نیافتیم؛ سوره طه، | اما اگر انسان را مشتق از "[[نسیان]]" بدانیم، وجه تسمیهاش بنابر قول [[ابن عباس]] آن است که [[آدمی]] [[عهد]] خود با [[خدا]] را به [[فراموشی]] سپرده است: {{متن قرآن|وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَى آدَمَ مِن قَبْلُ فَنَسِيَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا}}<ref>و ما از پیش به آدم سفارش کردیم اما او از یاد برد و در وی عزمی نیافتیم؛ سوره طه، آیه۱۱۵.</ref>.<ref>لسان العرب، ج ۱، ص ۲۳۲؛ المخصص، ص ۱۶؛ مفردات، ص ۹۴، «انسان».</ref> | ||
در صورتی که انسان از واژه ایناس مشتق شده باشد، وجه تسمیهاش عبارت است از دسترسی او به اشیای گوناگون از طریق [[علم]] و [[احساس]] و [[ابصار]]<ref>بصائر ذوی التمییز، ج ۲، ص ۳۲.</ref> و اگر از کلمه نَوْس اشتقاق یافته باشد، وجه تسمیه او تحرک شدید و جنب و [[جوش]] فراوانش در کارهای بزرگ است<ref>بصائر ذوی التمییز، ج ۲، ص ۳۲.</ref><ref>غلام علی امیندین|امیندین، غلام | در صورتی که انسان از واژه ایناس مشتق شده باشد، وجه تسمیهاش عبارت است از دسترسی او به اشیای گوناگون از طریق [[علم]] و [[احساس]] و [[ابصار]]<ref>بصائر ذوی التمییز، ج ۲، ص ۳۲.</ref> و اگر از کلمه نَوْس اشتقاق یافته باشد، وجه تسمیه او تحرک شدید و جنب و [[جوش]] فراوانش در کارهای بزرگ است<ref>بصائر ذوی التمییز، ج ۲، ص ۳۲.</ref>.<ref>[[غلام علی امیندین|امیندین، غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۴، ص۴۸۱ - ۴۸۲؛ [[احمد شجاعی|شجاعی، احمد]]، [[انسان - شجاعی (مقاله)|مقاله «انسان»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص۵۰۷.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:000055.jpg|22px]] [[غلام علی امیندین|امیندین، غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم''']] | # [[پرونده:000055.jpg|22px]] [[غلام علی امیندین|امیندین، غلام علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم''']] | ||
# [[پرونده:440259451.jpg|22px]] [[احمد شجاعی|شجاعی، احمد]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه کلام اسلامی ج۱''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲۸ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۲۲
مقدمه
واژه انسان یا از ریشه "ا ـ ن ـ س" مشتق شده[۱] که در این صورت، وزن آن فِعلان و جمع آن نیز أناسی است یا از ریشه "ن ـ س ـ ی" و در اصل اِنسیان "بر وزن افعلان" بوده که یای آن به جهت فراوانی استعمال، حذف شده و بر وزن افعان آمده است. شاهد این رأی اینکه "أنیسیان" به اتّفاق همگان اسم مصغّر انسان است و چون در تصغیر، حروف اصلی هر کلمه باز میگردد نتیجه این میشود که حروف اصلی انسان، نون، سین و یاء و ریشه این کلمه، نسیان است[۲] دو کلمه "ایناس" و "نَوْس" را نیز مبدأ اشتقاق انسان دانستهاند که واژه نخست به معنای ادراک و علم و احساس و دومی به معنای تحرّک است[۳]
چنانچه واژه انسان را مشتق از "انس" بدانیم، وجه تسمیهاش آن است که رونق، زیبایی و الفت در زمین، تنها با وجود او حاصل میشود[۴] یا آنکه حیات انسان بدون انس با دیگران تأمین نمیگردد و ازاینرو گفته میشود: انسان "مدنی بالطبع" است[۵] یا بدان جهت انسانش خواندهاند که با هرچه مرتبط است انس و الفت میگیرد[۶] یا اینکه همواره با دو اُنس همراه است: انس روحانی با حق و انس جسمانی با خلق[۷] یا بدان سبب که دو پیوند در او نهادینه شده است: یکی با دنیا و دیگری با آخرت[۸]
اما اگر انسان را مشتق از "نسیان" بدانیم، وجه تسمیهاش بنابر قول ابن عباس آن است که آدمی عهد خود با خدا را به فراموشی سپرده است: ﴿وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَى آدَمَ مِن قَبْلُ فَنَسِيَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا﴾[۹].[۱۰]
در صورتی که انسان از واژه ایناس مشتق شده باشد، وجه تسمیهاش عبارت است از دسترسی او به اشیای گوناگون از طریق علم و احساس و ابصار[۱۱] و اگر از کلمه نَوْس اشتقاق یافته باشد، وجه تسمیه او تحرک شدید و جنب و جوش فراوانش در کارهای بزرگ است[۱۲].[۱۳]
منابع
پانویس
- ↑ التحقیق، ج ۱، ص ۱۶۱، «انس»؛ مصطلحات قرآنیه، ص ۶۸ ـ ۶۹.
- ↑ لسانالعرب، ج ۱، ص ۲۳۱؛ الفروق اللغویه، ص ۸۰، «انسان».
- ↑ بصائر ذوی التمییز، ج ۲، ص ۳۲؛ تفسیر سوره والعصر، ج ۲، ص ۱۰.
- ↑ المخصص، ص ۱۶.
- ↑ مفردات، ص ۹۴، «انسان».
- ↑ مفردات، ص ۹۴، «انسان».
- ↑ بصائر ذوی التمییز، ج ۲، ص ۳۱.
- ↑ بصائر ذوی التمییز، ج ۲، ص ۳۱.
- ↑ و ما از پیش به آدم سفارش کردیم اما او از یاد برد و در وی عزمی نیافتیم؛ سوره طه، آیه۱۱۵.
- ↑ لسان العرب، ج ۱، ص ۲۳۲؛ المخصص، ص ۱۶؛ مفردات، ص ۹۴، «انسان».
- ↑ بصائر ذوی التمییز، ج ۲، ص ۳۲.
- ↑ بصائر ذوی التمییز، ج ۲، ص ۳۲.
- ↑ امیندین، غلام علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۴، ص۴۸۱ - ۴۸۲؛ شجاعی، احمد، مقاله «انسان»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص۵۰۷.