دین اقلی و دین اکثری: تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
جز (جایگزینی متن - 'پژوهشکده تحقیقات اسلامی، پژوهشکده علوم اسلامی امام صادق (ع)، '''فرهنگ شیعه'''' به 'پژوهشکده علوم اسلامی امام صادق (ع)، '''فرهنگ شیعه'''') برچسب: واگردانی دستی |
||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲: | خط ۲: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[دین اقلی و دین اکثری در قرآن]] - [[دین اقلی و دین اکثری در حدیث]] - [[دین اقلی و دین اکثری در نهج البلاغه]] - [[دین اقلی و دین اکثری در کلام اسلامی]] | پرسش مرتبط = دین اقلی و دین اکثری (پرسش)}} | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[دین اقلی و دین اکثری در قرآن]] - [[دین اقلی و دین اکثری در حدیث]] - [[دین اقلی و دین اکثری در نهج البلاغه]] - [[دین اقلی و دین اکثری در کلام اسلامی]] | پرسش مرتبط = دین اقلی و دین اکثری (پرسش)}} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
*موضوعی است برخاسته از مسئله کمال و [[جامعیت]] [[دین]]. [[قرآن کریم]]، روشنکننده هر چیز است و تفصیل هر چیز در آن آمده است<ref>{{متن قرآن| لَقَدْ كَانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِّأُولِي الأَلْبَابِ مَا كَانَ حَدِيثًا يُفْتَرَى وَلَكِن تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَتَفْصِيلَ كُلَّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ}}؛ سوره یوسف، آیه ۱۱۱.</ref>. و هیچ چیز را فرو نگذاشته است<ref>{{متن قرآن|وَمَا مِن دَابَّةٍ فِي الأَرْضِ وَلاَ طَائِرٍ يَطِيرُ بِجَنَاحَيْهِ إِلاَّ أُمَمٌ أَمْثَالُكُم مَّا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِن شَيْءٍ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ}}؛ سوره انعام، آیه ۳۸.</ref>؛ اما مراد این نیست که [[قرآن]] همانند [[دائرةالمعارف]]، از هر موضوعی سخن گفته و به جزئیات علومی چون فیزیک و ریاضی نیز پرداخته است. از آن رو که [[قرآن]]، کتاب [[تربیت]] و انسانسازی است و [[تکامل انسان]] و [[جامعه انسانی]] را [[هدف]] گرفته است، مراد از تفصیل و [[تبیین]] هر چیز، بیان معارفی است که برای پیمودن این راه بایسته است. [[قرآن کریم]]، [[آدمی]] را به کسب [[علم]] و [[معرفت]] فرا خوانده و گاه نیز به تناسب، از مباحث [[توحیدی]] و [[اجتماعی]] و [[تربیتی]] و ... پرده برداشته است؛ اما چنین نیست که موضوعات و مسائل [[علوم]] را یک به یک فرو شکافته باشد<ref>ر.ک: تفسیر المراغی، ۱۴/ ۱۲۷؛ تفسیر المیزان، ۲۴/ ۲۳۵؛ تفسیر نمونه، ۱۱/ ۳۶۱.</ref>. کمال [[دین]]، حداکثری است؛ چنان که [[جامعیت]] آن حداکثری است. این نیز که [[دین]] از هر چیزی سخن نگفته است، به معنای آن نیست که حداقلی است<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 250-251.</ref>. | * موضوعی است برخاسته از مسئله کمال و [[جامعیت]] [[دین]]. [[قرآن کریم]]، روشنکننده هر چیز است و تفصیل هر چیز در آن آمده است<ref>{{متن قرآن| لَقَدْ كَانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِّأُولِي الأَلْبَابِ مَا كَانَ حَدِيثًا يُفْتَرَى وَلَكِن تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَتَفْصِيلَ كُلَّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ}}؛ سوره یوسف، آیه ۱۱۱.</ref>. و هیچ چیز را فرو نگذاشته است<ref>{{متن قرآن|وَمَا مِن دَابَّةٍ فِي الأَرْضِ وَلاَ طَائِرٍ يَطِيرُ بِجَنَاحَيْهِ إِلاَّ أُمَمٌ أَمْثَالُكُم مَّا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِن شَيْءٍ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ}}؛ سوره انعام، آیه ۳۸.</ref>؛ اما مراد این نیست که [[قرآن]] همانند [[دائرةالمعارف]]، از هر موضوعی سخن گفته و به جزئیات علومی چون فیزیک و ریاضی نیز پرداخته است. از آن رو که [[قرآن]]، کتاب [[تربیت]] و [[انسانسازی]] است و [[تکامل انسان]] و [[جامعه انسانی]] را [[هدف]] گرفته است، مراد از تفصیل و [[تبیین]] هر چیز، بیان معارفی است که برای پیمودن این راه بایسته است. [[قرآن کریم]]، [[آدمی]] را به کسب [[علم]] و [[معرفت]] فرا خوانده و گاه نیز به تناسب، از مباحث [[توحیدی]] و [[اجتماعی]] و [[تربیتی]] و ... پرده برداشته است؛ اما چنین نیست که موضوعات و مسائل [[علوم]] را یک به یک فرو شکافته باشد<ref>ر. ک: تفسیر المراغی، ۱۴/ ۱۲۷؛ تفسیر المیزان، ۲۴/ ۲۳۵؛ تفسیر نمونه، ۱۱/ ۳۶۱.</ref>. کمال [[دین]]، حداکثری است؛ چنان که [[جامعیت]] آن حداکثری است. این نیز که [[دین]] از هر چیزی سخن نگفته است، به معنای آن نیست که حداقلی است<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 250-251.</ref>. | ||
*حداکثری بودن [[دین]] بدین معنا است که برای [[سعادت دنیوی]] و [[اخروی]] [[انسان]]، هیچ ناگفتهای ندارد و در موضوع [[هدایت]] او هر چیز را که بایسته است، باز گفته است و ساز و کار و راه و [[چاه]] آن را نمایانیده است. [[خداوند]]، [[دین ناقص]] فرو نفرستاده است و از [[مردم]] برای [[تکامل]] آن مدد نخواسته است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۸.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 251.</ref>. | * حداکثری بودن [[دین]] بدین معنا است که برای [[سعادت دنیوی]] و [[اخروی]] [[انسان]]، هیچ ناگفتهای ندارد و در موضوع [[هدایت]] او هر چیز را که بایسته است، باز گفته است و ساز و کار و راه و [[چاه]] آن را نمایانیده است. [[خداوند]]، [[دین ناقص]] فرو نفرستاده است و از [[مردم]] برای [[تکامل]] آن مدد نخواسته است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۸.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 251.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۲۲:۰۱
مقدمه
- موضوعی است برخاسته از مسئله کمال و جامعیت دین. قرآن کریم، روشنکننده هر چیز است و تفصیل هر چیز در آن آمده است[۱]. و هیچ چیز را فرو نگذاشته است[۲]؛ اما مراد این نیست که قرآن همانند دائرةالمعارف، از هر موضوعی سخن گفته و به جزئیات علومی چون فیزیک و ریاضی نیز پرداخته است. از آن رو که قرآن، کتاب تربیت و انسانسازی است و تکامل انسان و جامعه انسانی را هدف گرفته است، مراد از تفصیل و تبیین هر چیز، بیان معارفی است که برای پیمودن این راه بایسته است. قرآن کریم، آدمی را به کسب علم و معرفت فرا خوانده و گاه نیز به تناسب، از مباحث توحیدی و اجتماعی و تربیتی و ... پرده برداشته است؛ اما چنین نیست که موضوعات و مسائل علوم را یک به یک فرو شکافته باشد[۳]. کمال دین، حداکثری است؛ چنان که جامعیت آن حداکثری است. این نیز که دین از هر چیزی سخن نگفته است، به معنای آن نیست که حداقلی است[۴].
- حداکثری بودن دین بدین معنا است که برای سعادت دنیوی و اخروی انسان، هیچ ناگفتهای ندارد و در موضوع هدایت او هر چیز را که بایسته است، باز گفته است و ساز و کار و راه و چاه آن را نمایانیده است. خداوند، دین ناقص فرو نفرستاده است و از مردم برای تکامل آن مدد نخواسته است[۵][۶].
منابع
پانویس
- ↑ ﴿ لَقَدْ كَانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِّأُولِي الأَلْبَابِ مَا كَانَ حَدِيثًا يُفْتَرَى وَلَكِن تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَتَفْصِيلَ كُلَّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ﴾؛ سوره یوسف، آیه ۱۱۱.
- ↑ ﴿وَمَا مِن دَابَّةٍ فِي الأَرْضِ وَلاَ طَائِرٍ يَطِيرُ بِجَنَاحَيْهِ إِلاَّ أُمَمٌ أَمْثَالُكُم مَّا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِن شَيْءٍ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ﴾؛ سوره انعام، آیه ۳۸.
- ↑ ر. ک: تفسیر المراغی، ۱۴/ ۱۲۷؛ تفسیر المیزان، ۲۴/ ۲۳۵؛ تفسیر نمونه، ۱۱/ ۳۶۱.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 250-251.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۸.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 251.