تجربه دینی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - '﴾' به ' ')
برچسب: واگردانی دستی
 
(۴۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۸ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{خرد}}
{{مدخل مرتبط
{{امامت}}
| موضوع مرتبط = وحی
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| عنوان مدخل  =  
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[وحی]]''' است. "'''تجربه دینی'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| مداخل مرتبط = [[تجربه دینی در کلام اسلامی]]
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| پرسش مرتبط  =  
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[تجربه دینی در قرآن]] | [[تجربه دینی در حدیث]] | [[تجربه دینی در کلام اسلامی]] | [[تجربه دینی در عرفان اسلامی]]</div>
}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[تجربه دینی (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
==مقدمه==
*مسئله [[وحی]] و تفسیر آن با تجربه دینی، از مباحث مهم فلسفه دین است. برخی از دانشمندان غرب، مفهوم [[وحی]] را توسعه داده و آن را همان [[ارتباطات معنوی]] [[بشر]] یا "تجربه دینی" دانسته‌اند<ref> [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۱۳۳.</ref>.
==مفهوم‌شناسی==
*واژه تجربه در غرب تا قرن هفدهم میلادی به معنای آزمایش به کار رفته است. از آن به بعد مشاهده واقعی اعمال را داشته همچنین به معنای احساسات درونی آمده است واژه دین در اصطلاح دانشمندان اسلامی، مجموعه‌ای از عقاید، اخلاق و قوانین است و ازنظر دانشمندان غربی به معنای اعتقاد به خداست. تجربه ازیک‌طرف مبتنی بر ممارست است و از طرف دیگر مشاهده تجربه برای افراد دیگر ممکن نیست. لذا در چیستی آن میان دانشمندان غربی اختلاف است<ref> [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۱۳۴.</ref>.
==زمینه‌ها==
*مهم‌ترین رویکرد به تجربه دینی، نقادی کتاب مقدس و تعارض عهدین با عقل و علم بوده است. شلایرماخر، معجزه [[حضرت مسیح]] {{ع}}را نه در خوارق عادات بلکه در لبریز شدن عیسی از خدا می‌دید. احساسات و معنویات را در [[وحی]] و تجربه دینی، اصل دانستند. معتقدند که می‌شود [[وحی]] را از منظر تجربه بشر معاصر نگریست<ref> [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۱۳۵.</ref>.
==زمینه‌های تفسیر [[وحی]] به تجربه دینی==
#تعارض عهدین با مباحث عقلی؛
#تعارض عهدین با مباحث علمی<ref>موریس بوکای، مقایسه‌ای میان تورات، انجیل، قرآن و علم، ص۷- ۱۶، مقدمه کتاب.</ref>؛
#متناقض بودن با برخی از قوانین بشری؛
#اعتراف به غیر الهی بودن عهدین و وجود خطاهای فراوان<ref> [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۱۳۶.</ref>.
==دیدگاه‌ها درباره چیستی تجربه دینی==
#'''احساس‌گرایانه:''' طبق این دیدگاه تجربه دینی احساس اتکای مطلق و یکپارچه به مبدأ یا قدرتی متمایز از جهان است و از سنخ احساسات و احوال وصف‌ناشدنی است. در تحلیل این رویکرد، اشاره می‌شود که سرایت دادن احساسات و عواطف به [[وحی]] پیامبران اشکال اساسی دارد<ref> [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۱۳۶.</ref>.
#'''ادراک و تجربه حسی:''' "ویلیام آلستون" تجربه دینی را نوعی ادراک حسی می‌داند و تجربه‌ای که آدمی درباره حیات دینی خود دارد. در این دیدگاه افزون بر احساس، درک شناخت نیز جا دارد<ref>علی رضا قائمی‌نیا، تجربه دینی و گوهر دینی، ص۶۹.</ref>. اما در تجربه دینی ادراک و احساسات درونی دخالت دارد و در [[وحی]] از بیرون وجود پیامبران به آنان القا می‌شود. البته ممکن است پیامبر نوعی ادراک درونی به دست آورد، اما با آنچه تجربه دینی می‌نامند متفاوت است<ref> [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۱۳۷.</ref>.
#'''تجربه دینی امر فراحسی:''' مدافعان این دیدگاه هرگونه حس و امر طبیعی در تجربه دینی را مردود می‌دانند و مبنای تجربه دینی، همان آموزه‌های دینی است زیرا اگر بخواهیم تجارب دینی را حسی بدانیم، باید معتقد باشیم که متعلقات یا علل همه آن تجربه‌ها درواقع وجود دارند. یک اشکال اساسی این دیدگاه، قید "برداشت تجربه" است؛ یعنی اگر فاعل، تجربه خود را به علت فراطبیعی مستند بداند، آن تجربه دینی است. در نتیجه همه تجارب دینی، معلول ذهنیت افراد خواهد بود. ازاین‌رو تجربه واقع‌نمایی خود را از دست می‌دهد؛ در حالی که [[وحی]] امری واقعی و حقیقی است<ref> [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۱۳۸.</ref>.
#'''عرفان گرایی:''' "استیس" همه عرفان‌ها را دینی می‌داند. عرفان گراها تجربه‌های عارفان و پیامبران را از یک گوهر می‌دانند. برخی دانشمندان مسلمان مانند [[اقبال لاهوری]] معتقدند: "تجربه باطنی ازلحاظ کیفیت، تفاوتی با تجربه پیغمبرانه ندارد". برخی دیگر معتقدند: پیامبری... نوعی تجربه و کشف خواهد بود و دین خلاصه و عصاره تجربه‌های فردی و جمعی اوست<ref> [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۱۴۰.</ref>.
==نقد و بررسی==
*چند اشکال اساسی در یکسان انگاری تجربه دینی و [[وحی]]:
#[[وحی]] از نظر مسلمانان و قرآن کریم به بیرون از نفس [[پیامبر]]{{صل}} مربوط می‌شود<ref> [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۱۴۰.</ref>.
#خداوند در کلام خود، برای [[وحی]] دو مبدأ، پیک، گیرنده و متن [[وحی]] بیان کرده است: "روح الأمین قرآن را بر قلب تو نازل کرده است." این در حالی است که با نظریه تجربی بودن [[وحی]]، مبدأ و پیک [[وحی]] حذف خواهد شد<ref>عبدالکریم سروش، اسلام، وحی و نبوت، نشریه آفتاب، ش۱۵، ص۷۵.</ref><ref> [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۱۴۰.</ref>.
#از دیگر لوازم باطل تجربی بودن [[وحی]]، لغو بودن مفاهیمی همچون نزول و عربی بودن [[وحی]] خواهد بود. لازمه تجربه بیشتر، توانایی بیشتر در فصاحت و بلاغت است و در نتیجه یکسان نبودن آیات اما تحدی قرآن تفاوتی میان آیات و سوره‌های مکی و مدنی و کوچک و بزرگ نمی‌گذارد؛ زیرا همه ساختار این کتاب انسجام و نظم خاصی دارد. شباهت تجربه دینی با [[وحی]] در ماوراء طبیعت بودن و معرفت زایی آنهاست<ref> [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۱۴۰.</ref>.


===قرآن و تجربه دینی===
== معناشناسی ==
*قرآن کریم همسان انگاری [[وحی]] با تجربه دینی را برنمی‌تابد<ref> [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۱۴۰.</ref>.
واژۀ "تجربه" به معنای [[آزمایش]] است<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۱۷۸.</ref> و [[دین]] در اصطلاح [[دانشمندان]] [[اسلامی]]، مجموعه‌ای از [[عقاید]]، [[اخلاق]] و [[قوانین]] است که ریشه در [[فطرت]] [[آدمی]] دارد و همۀ [[انسان‌ها]] می‌توانند آن را تجربه کنند. [[اعتقادات]]، بنیان دین‌اند و [[اخلاق]] و [[احکام]]، [[فروع]] آن<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۱۷۹.</ref>. [[تجربۀ دینی]] به معنای مطلق احساس که حالتی انفعالی است، گفته می‌‌شود<ref>ر.ک: تجربۀ دینی و گوهر دین‌، ۲۳.</ref>. برخی از [[دانشمندان]] [[غرب]]، مفهوم [[وحی]] را توسعه داده و آن را همان ارتباطات [[معنوی]] [[بشر]] یا "تجربه دینی" دانسته‌اند<ref>ر.ک: [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص۱۳۳.</ref>. مراد از [[دینی]] بودن تجربه آن است که در عرصۀ مسائل [[دینی]] پدید می‌آید و برای وصف آن از مفاهیم [[دینی]] استفاده می‌‌شود<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۱۷۸.</ref>. به تعبیری [[تجربۀ دینی]] به معنای احساس [[وابستگی]] [[انسان‌ها]] به موجودی متعالی و فرا بشری است و‌ هر‌‌گو‌‌‌نه توجه خاص به عالم بالا و [[معنویت]]، مشاهده و [[ارتباط با عالم غیب]] و ماورا و احساس [[حضور قلب]] و بریدن از دنیای مادی را برای [[انسان‌‌ها]] شامل می‌‌شود. تجر‌‌بۀ [[دینی]]، [[درک]] حقایق فراتر از [[جهان مادی]] و رسیدن به [[شهود]] حقایق عالم با چشم [[باطنی]] است.  
#'''[[نبوت]]، موهبت الهی:''' تعابیر {{عربی| {{متن قرآن|أَوْحَيْنا}} }}، {{عربی| {{متن قرآن|اصْطَفَيْنا}} }}، {{عربی| {{متن قرآن|اجْتَبَيْنا}} }} در قرآن دلالت دارند که [[وحی]] از جانب خداوند متعال است. {{عربی| {{متن قرآن|أُوْلَئِكَ الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ}} }}<ref>آنان کسانی هستند که به آنها کتاب و داوری و پیامبری دادیم؛ سوره انعام، آیه:۸۹.</ref>، پیامبران در واگذاری مقام [[نبوت]] به آنان، دخالتی ندارند {{عربی| {{متن قرآن|اللَّهُ يَصْطَفي‏ مِنَ الْمَلائِكَةِ رُسُلاً وَ مِنَ النَّاسِ}} }}<ref>همانا در این (داستان) برای نشانه‌شناسان نشانه‌هاست؛ سوره حج، آیه:۷۵.</ref>، آیه دیگری {{عربی| {{متن قرآن|ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتيهِ مَنْ يَشاءُ}} }}<ref>این، بخشش خداوند است، به هر که خواهد می‌بخشد؛ سوره جمعه، آیه:۴.</ref>، است که نبوت را فضل خداوند وصف می‌کند که به هرکسی بخواهد عطا کند<ref> [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۱۴۳.</ref>.
#'''دخالت نداشتن [[پیامبر]] در متن قرآن:''' بر اساس اعتقاد بیشتر مسلمانان، همه آیات و سوره‌های قرآن از جانب خداوند متعال و کلام الهی است و پیامبر اسلام هیچ نقش و دخالتی در متن [[وحی]] نداشتند: {{عربی| {{متن قرآن|ائْتِ بِقُرْآنٍ غَيْرِ هذا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ ما يَكُونُ لي‏ أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقاءِ نَفْسي‏ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما يُوحى‏ إِلَيَّ إِنِّي أَخافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذابَ يَوْمٍ عَظيمٍ}} }}<ref>می‌گویند: قرآن دیگری جز این بیاور یا آن را دگرگون کن! بگو: مرا نسزد که از پیش خود آن را دگرگون کنم. من جز از آنچه به من وحی می‌شود پیروی نمی‌کنم؛ بی‌گمان من اگر با پروردگارم نافرمانی کنم از عذاب روزی سترگ می‌هراسم؛ سوره یونس، آیه:۱۵.</ref>. خداوند متعال [[پیامبر]] را در صورت هرگونه تغییر قرآن، به خواری و مرگ تهدید می‌کند: {{عربی| {{متن قرآن|وَ لا بِقَوْلِ كاهِنٍ قَليلاً ما تَذَكَّرُونَ تَنْزيلٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمينَ وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنا بَعْضَ الْأَقاويلِ لَأَخَذْنا مِنْهُ بِالْيَمينِ ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتينَ}} }}<ref>سوره حاقه، آیه:۴۲ - ۴۵.</ref>، تنها خداوند متعال است که می‌تواند در آیات قرآن تصرف کند{{عربی| {{متن قرآن|وَ لَئِنْ شِئْنا لَنَذْهَبَنَّ بِالَّذي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ}} }}<ref>و اگر بخواهیم بی‌گمان آنچه را بر تو وحی کرده‌ایم از میان می‌بریم؛ سوره اسراء، آیه:۸۶.</ref>. اما سنت الهی بر حفظ این متن آسمانی است: {{عربی| {{متن قرآن|لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِهِ}} }}<ref>هیچ دگرگون کننده‌ای برای سخنان وی نیست؛ سوره انعام، آیه:۱۱۵.</ref>، زیرا تنها راه رسیدن به معنای آن الفاظ و عبارات است<ref> [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۱۴۵.</ref>.
==نکات دیگر==
#{{عربی| {{متن قرآن|قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِنْ رَبِّكَ بِالْحَقِّ}} }}<ref>بگو: آن را روح القدس از نزد پروردگارت، راستین فرو فرستاده است؛ سوره نحل، آیه:۱۰۲.</ref>، [[پیامبر]] در دریافت [[وحی]]، جنبه انفعالی دارد؛ نه فعلی<ref> [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۱۴۶.</ref>.
#{{عربی| {{متن قرآن|وَاتَّبِعْ مَا يُوحَى إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ }} }}<ref> و از آنچه از سوی پروردگارت به تو وحی می‌شود پیروی کن؛ سوره احزاب، آیه:۲.</ref> [[پیامبر]] تابع [[وحی]] بود نه [[وحی]] تابع ایشان<ref> [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۱۴۶.</ref>.
*در نتیجه [[وحی]] و همه لوازم آن باید از جانب خداوند باشد؛ در حالی که تجربه دینی چنین نیست<ref> [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۱۴۷.</ref>.
==تجربه عرفانی یا دینی==
*بی‌تردید یکی از راه‌های معارف بشری، کشف و شهود عرفانی است و رسیدن به این نوع معرفت، با دست‌یابی از راه استدلال‌های عقلی به‌طور کامل جداست. ملاصدرا می‌گوید: "با ریاضت‌های سخت و طولانی" به اسرار و رموزی دست یافتم که تا آن هنگام از آنها آگاه نبودم، بلکه هر چه تا به آن روز از راه برهان دانسته بودم، با اضافاتی از راه شهود آشکارا دیدم<ref>ملاصدرا، الاسفار الاربعه، مقدمه، ص۴۵.</ref>. [[سهروردی]] نیز کاهش شاغل‌های حسی را باعث آگاهی انسان به برخی امور پنهان دانسته. تعلیم ربانی که از بیرون به انسان داده می‌شود، همان [[وحی]] است. گاهی نیز تعلیم از درون انسان است؛ یعنی از راه تفکر. [[ابن عربی]] می‌گوید: [[انبیا]] علوم خود را تنها از راه [[وحی]] خاص الهی درمی‌یابند و قلوب آنان از نظریات عقلی خالی است؛ چراکه آنان علم دارند که عقل از رسیدن به واقع قصور دارد و راه [[وحی]] با مرگ رسول خدا قطع شد<ref>ابن عربی، فتوحات مکیه، ج۳، ص۲۳۸</ref>. به اعتقاد متصوفه ادراک حقیقی ویژه انبیا نیست؛ بلکه برای اولیا نیز حاصل می‌شود و فرقشان فقط در نام‌گذاری است. حاصل آنکه مقصود از تجربه یا شهود ارتباط صاحب آن با عالم غیب است که با [[وحی]] تفاوت اساسی دارد <ref> [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۱۵۰.</ref>.


==جایگاه نظریه تجربه دینی در وحی مسیحی==
واژۀ تجربه در [[غرب]] تا قرن هفدهم میلادی به معنای [[آزمایش]] و از آن به بعد به معنای مشاهد‌‌ۀ واقعی [[اعمال]] و همچنین به معنای [[احساسات]] درونی آمده است. از نظر [[دانشمندان]] غربی به معنای [[اعتقاد]] به خداست. تجربه از یک ‌طرف مبتنی بر ممارست است و از طرف دیگر مشاهد‌‌ۀ تجربه برای افراد دیگر ممکن نیست لذا در چیستی آن میان [[دانشمندان]] غربی [[اختلاف]] است<ref>ر.ک: [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص۱۳۴.</ref>.  
*در میان متکلمان مسیحی آن‌هایی که به الهیات لیبرال گرایش داشتند، وحی را نوعی تجربه می‌دانستند. آن‌ها معتقد بودند وحی را باید در درون انسان و تجربه دینی‌‌اش جست و جو کرد. کتاب مقدس و به ویژه عهد جدید در حقیقت گزارش تجارب دینداران است. بر اساس این دیدگاه، کتاب مقدس وحی نیست، بلکه گزارشی از احوالات درونی و تجارب دینی دینداران است<ref>وحی و افعال گفتاری، علی رضا قائمی‌نیا، ص ۵۵.</ref> که ممکن است تعارض و خطا نیز در آن‌ها راه یابد.
*باید گفت که نقادی کتاب مقدس و کشف تعارضات فراوان متون دینی یهود و مسیحیت در گرایش لیبرال مسیحیان به این نظریه نقش قابل توجهی داشته است.
*با این وجود نباید مفهوم revelation و تأثیرش در این نظریه را از نظر دور داشت. این واژه به معنای آشکارسازی است و مفهوم جمله "خدا وحی کرده است" این است که خدا در یک حادثه و مواجهه خود را برای شخصی آشکار کرده است. بر این اساس اسقف اعظم، تمیل، می‌گوید:خداوند نمی‌خواسته که یک کتاب معصوم املا کند یا تعالیم تخطی‌ناپذیری القا کند، بلکه [قصد او] به منصه ظهور درآوردن وقایعی در حیات افراد و جوامع بوده است. خود کتاب مقدس سراسر یک مکتوب بشری است که حکایت‌گر این حقایق وحیانی است<ref>علم و دین، ایان باربور، ترجمۀ بهاء الدین خرمشاهی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۷۴ ش، ص ۲۶۸، به نقل از امینی، ابراهیم، وحی در آیات آسمانی، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزۀ علمیۀ قم، ۱۳۷۷ ش، ص ۱۶۱ ـ ۲.</ref>.
*نویسنده دیگر مسیحی در مورد عهد جدید می‌گوید:کسانی که عهد جدید را نوشته‌اند در‌صدد بوده‌اند تجربه خویش را از بودن با عیسی، که در میان آنان زندگی کرد، رنج کشید و مرد و سرانجام خدا وی را از مردگان برانگیخت، به دیگران برسانند<ref>کلام مسیحی، توماس میشل، ترجمۀ حسین توفیقی، ص ۲۸.</ref>.
*همو در توجیه وحی در کتاب مقدس می‌گوید: خدا ذات خود را در تاریخ بشر وحی می‌کند "منکشف می‌سازد" و اسفار کتاب مقدس این وحی ذاتی را آشکار و تفسیر می‌کند. خدا وحی می‌کند که او کیست، چگونه خدایی است و چه اوصاف و ویژگی‌هایی دارد<ref>کلام مسیحی، توماس میشل، ترجمۀ حسین توفیقی، ص ۲۸.</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص۶۳ - ۶۴.</ref>.


==منابع==
== [[تعقل]] راه [[شناخت]] واقعیات در [[اسلام]] ==
{{ستون-شروع|2}}  
[[قرآن]] برای اثبات حقایق [[دینی]] به [[برهان]] روی می‌آورد و [[مردم]] را به [[تفکر]] و تأمل فرامی‌خواند<ref>{{متن قرآن|لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ}}«اگر در آن دو (- آسمان و زمین) جز خداوند خدایانی می‌بودند، هر دو تباه می‌شدند پس پاکا که خداوند است- پروردگار اورنگ (فرمانفرمایی جهان)- از آنچه وصف می‌کنند» سوره انبیاء، آیه ۲۲؛ {{متن قرآن|مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِنْ وَلَدٍ وَمَا كَانَ مَعَهُ مِنْ إِلَهٍ إِذًا لَذَهَبَ كُلُّ إِلَهٍ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلَا بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ}}«خداوند فرزندی نگزیده است و با وی هیچ خدایی نیست که (اگر می‌بود) در آن صورت هر خدایی آفریده خویش را (با خود) می‌برد و بر یکدیگر برتری می‌جستند؛ پاکا که خداوند است از آنچه وصف می‌کنند» سوره مؤمنون، آیه ۹۱.</ref>. طرح مباحث عمیق [[الهی]] به دست [[مبارک]] [[امامان معصوم]] {{ع}} و به ویژه [[امام علی]] {{ع}} موجب شده [[عقل]] [[شیعه]] از همان آغاز، جامۀ [[فلسفی]] در برکند و به عرصۀ [[استدلال]] آید<ref>ر.ک: اصول فلسفه و روش رئالیسم‌، ج ۵، ص۱۳.</ref>. تنها راه برای حل مسائل بنیادی [[اعتقادی]]، راه [[عقل]] و روش [[تعقل]] است. پس از دست یافتن به [[اعتقادات]] [[استوار]] و درست، می‌توان از گذر [[سیر و سلوک]] و باز نمودن [[باب]] [[مکاشفه]] آنچه را با [[استدلال عقلی]] ثابت شده است، بی‌‌‌‌‌‌‌وا‌‌سطۀ مفاهیم ذهنی، مشاهده کرد<ref>ر.ک: آموزش عقاید، ج۱۰، ص۵۷.</ref>. [[عقل]] و [[قلب]]، راه‌های مختلف [[شناخت]] واقعیات و مکمل یکدیگرند<ref>ر.ک: اصول فلسفه و روش رئالیسم‌، ج۵، ص۱۶.</ref><ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۱۷۹.</ref>
* [[پرونده:11450.JPG|22px]] [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|'''مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن''']]؛
{{پایان}}


=='''[[:رده:آثار مقام معصوم|منبع‌شناسی جامع مقام معصوم]]'''==
== پیدایش [[تجربۀ دینی]] ==
{{پرسش‌های وابسته}}
پیدایش [[تجربۀ دینی]]، شرایط و ویژگی‌های [[غرب]] بوده است و از این رو در [[تفکر]] [[اسلامی]] و [[شیعی]] جایی ندارد<ref>ر.ک: فرهنگ واژه‌ها، ۲۱۳.</ref>. وقتی رویکردهایی مانند عقل‌گرایی در [[غرب]] از اثبات حقایق [[دینی]] [[ناتوان]] است، رویکردهای معنویت‌گرا و [[ارتباط با عالم غیب]] در قالب [[تجربۀ دینی]] با حال [[معنوی]] خود را نشان می‌‌دهد<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۰۹.</ref>. ابتدا در قرن نوزدهم، شلایر ماخر، [[متکلم]] و [[فیلسوف]] آلمانی این واژه را مطرح کرد و اظهار داشت مبنای [[دیانت]] نه [[تعالیم]] وحیانی است و نه [[عقل]] فطرت‌آموز، بلکه "[[تجربۀ دینی]]" است<ref>ر.ک: باربور، ایان، علم و دین، ص۱۳۱.</ref>. انگیزۀ شلایر ماخر دو چیز بود: یکی اینکه می‌خواست گروهی از روشنفکران را که به [[هنر]] و نقاشی و مسائل ذوقی اهتمام داشتند، ولی از [[دین]] اظهار تنفر می‌‌کردند، به [[دیانت]] [[دعوت]] کند (با این توجیه که [[حقیقت]] [[دین]] از مقولۀ احساس و ذوق است)؛ دیگر اینکه اشکالاتی که به نام [[علم]] و [[عقل]] به [[دین]] وارد شده است بر [[حقیقت]] [[دین]] که از مقولۀ احساس روحی و روانی است، وارد نیست بلکه بر جنبه‌های بیرونی [[دین]] وارد است که [[حقیقت]] [[دین]] به آن بازنمی گردد<ref>ر.ک: پراودفوت، تجربۀ دینی، ص۱۹ ـ ۱۸.</ref>.. شلایرماخر، معجزۀ [[حضرت مسیح]] {{ع}} را نه در خوارق عادات، بلکه در لبریز شدن [[عیسی]] از [[خدا]] می‌دید. ازاین‌رو از جملۀ برهان‌های [[خداشناسی]]، [[برهان]] [[تجربۀ دینی]] است که [[برهان]] دریافت‌ها و شهودهای غیر [[عقلی]] است<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۰۹.</ref>.
{{ستون-شروع|3}}
* [[:رده:کتاب‌شناسی کتاب‌های مقام معصوم|کتاب‌شناسی مقام معصوم]]؛
* [[:رده:مقاله‌شناسی مقاله‌های مقام معصوم|مقاله‌شناسی مقام معصوم]]؛
* [[:رده:پایان‌نامه‌شناسی پایان‌نامه‌های مقام معصوم|پایان‌نامه‌شناسی مقام معصوم]].
{{پایان}}
{{پایان}}
{{مقامات}}
{{مقامات در زیارات}}


==پانویس==
== علل پیدایش تجربه‌گرایی [[دینی]] در [[غرب]] ==
{{یادآوری پانویس}}
عواملی که تجربه‌گرایی را در [[غرب]] پدید آوردند و به آن دامن زدند، عبارت‌اند از:
{{پانویس2}}
# [[مخالفت]] با الهیات طبیعی<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۱۷۸.</ref>؛
# [[تعارض]] [[عهدین]] با مباحث [[عقلی]]<ref>ر.ک: موریس بوکای، مقایسه‌ای میان تورات، انجیل، قرآن و علم، ص۷ـ ۱۶، مقدمۀ کتاب.</ref>؛
# متناقض بودن با برخی از [[قوانین]] بشری<ref>ر.ک: [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۱۳۶.</ref>؛
# پیدایش [[مکتب]] رمانتیک و توجه به [[احساسات]] و [[عواطف]] و امور ذوقی به جای [[عقل]]<ref>ر.ک: [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۱۳۵.</ref>؛
# نقد [[کتاب مقدس]]؛
# تعارضات فراوان متون [[دینی]] [[یهود]] و [[مسیحیت]]<ref>ر.ک: [[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص۶۳ ـ ۶۴؛ [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۱۳۶.</ref>.


[[رده:مدخل‌های درجه دو دانشنامه]]
== دیدگاه‌ها در مورد ماهیت [[تجربۀ دینی]] ==
[[رده:مقام معصوم]]
دیدگاه‌ها درمورد ماهیت [[تجربۀ دینی]] عبارتند از:
# احساس گرایانه؛ طبق این دیدگاه [[تجربۀ دینی]] احساس اتکای مطلق و یکپارچه به مبدأ یا قدرتی متمایز از [[جهان]] است و از سنخ [[احساسات]] و احوال وصف‌ناشدنی است<ref>ر.ک: [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۱۳۶؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۱۷۸.</ref>.
# ادراکات حسی<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۱۷۸.</ref>: طبق این دیدگاه [[تجربۀ دینی]] نوعی [[ادراک حسی]] است و تجربه‌ای که [[آدمی]] دربارۀ حیات [[دینی]] خود دارد. در این دیدگاه افزون بر احساس، [[درک]] [[شناخت]] نیز جا دارد<ref>ر.ک: [[علی رضا قائمی‌نیا|قائمی‌نیا، علی رضا]]، تجربۀ دینی و گوهر دینی، ص۶۹.</ref>.
# [[فوق طبیعی]]: مدافعان این دیدگاه هرگونه [[حس]] و امر طبیعی در [[تجربۀ دینی]] را مردود می‌دانند و مبنای [[تجربۀ دینی]]، همان [[آموزه‌های دینی]] است<ref>ر.ک: عقل و اعتقاد دینی‌، ۴۸ـ ۴۱.</ref>.
# عرفان‌گرایی: برخی همۀ عرفان‌ها را [[دینی]] می‌دانند. [[عرفان]] گراها [[تجربه‌های عارفان]] و [[پیامبران]] را از یک گوهر می‌دانند. برخی [[دانشمندان]] [[مسلمان]] معتقدند: "تجربۀ [[باطنی]] ازلحاظ کیفیت، تفاوتی با تجربۀ پیغمبرانه ندارد"<ref>ر.ک: [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۱۴۰.</ref>.
 
== انواع تجربه‌های [[دینی]] ==
انواع تجربه‌های [[دینی]] عبارت‌اند از:
# با واسطۀ امر حسی و متعارف؛ مانند نگاه به [[طبیعت]] و به [[یاد خدا]] افتادن.
# با واسطۀ امر حسی و نامتعارف؛ مانند شنیدن صدا از پشت درخت برای [[موسی]].
# با واسطۀ امر حسی ولی شخصی و قابل بیان؛ مانند [[رؤیای صادقه]].
# با واسطۀ امری حسی و شخصی، ولی غیر قابل بیان؛ مانند تجربۀ [[عارفان]].
# بدون وساطت امر حسی و قابل [[درک]] بودن آن [[حقیقت]] نادیدنی با چشم [[دل]]؛ مانند برخی از [[مکاشفات]] [[اولیای الهی]] (دیدن [[خدا]] در لحظات شخصی) و...<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۱۰.</ref>.
 
== علل همسان نبودن [[وحی]] با [[تجربۀ دینی]] ==
[[تجربۀ دینی]]" با ویژگی‌ها و مصادیق ذکر شده، دیدگاهی است که در [[ادبیات]] [[دینی]] و به خصوص [[عرفانی]]، می‌تواند مقبول و مورد توجه باشد اما فراتر از این یعنی همسان دیدن [[وحی]] با [[تجربۀ دینی]] به علل متعدد، امری غیر قابل قبول است از جملۀ آن علل عبارت‌اند از:
# مبرا بودن [[وحی]] از [[سهو]] و [[خطا]]:
# در پی داشتن پیامدهای منفی: در [[تجربۀ دینی]] همۀ [[تجارب دینی]]، معلول ذهنیت افراد است. ازاین‌رو تجربه واقع‌نمایی خود را از دست می‌دهد؛ در حالی که [[وحی]] امری واقعی و [[حقیقی]] است<ref>ر.ک: [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۱۳۸.</ref>.
# [[وحی]] بیرون از [[نفس]] [[پیامبر]] {{صل}}: در [[تجربۀ دینی]] [[ادراک]] و [[احساسات]] درونی دخالت دارد و در [[وحی]] از نظر [[مسلمانان]] و [[قرآن کریم]] به بیرون از [[نفس]] [[پیامبر]] {{صل}} مربوط می‌شود<ref>ر.ک: [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۱۴۰.</ref> و...<ref>ر.ک: [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۱۳۶ـ ۱۳۸، ۱۴۰، ۱۴۳، ۱۴۵ـ ۱۴۷، ۱۵۰؛ [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص۲۰۸ـ۲۱۱. </ref>.
 
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:11450.JPG|22px]] [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|'''مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن''']]
# [[پرونده:1414.jpg|22px]] [[فرهنگ شیعه (کتاب)|پژوهشکده علوم اسلامی امام صادق (ع)، '''فرهنگ شیعه''']]
# [[پرونده:10119661.jpg|22px]] [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات علم کلام''']]
# [[پرونده:IM010488.jpg|22px]] [[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|'''آشنایی با علوم قرآنی''']]
{{پایان منابع}}
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
 
[[رده:اصطلاحات کلامی]]
[[رده:وحی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۲ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۰۰:۰۰

معناشناسی

واژۀ "تجربه" به معنای آزمایش است[۱] و دین در اصطلاح دانشمندان اسلامی، مجموعه‌ای از عقاید، اخلاق و قوانین است که ریشه در فطرت آدمی دارد و همۀ انسان‌ها می‌توانند آن را تجربه کنند. اعتقادات، بنیان دین‌اند و اخلاق و احکام، فروع آن[۲]. تجربۀ دینی به معنای مطلق احساس که حالتی انفعالی است، گفته می‌‌شود[۳]. برخی از دانشمندان غرب، مفهوم وحی را توسعه داده و آن را همان ارتباطات معنوی بشر یا "تجربه دینی" دانسته‌اند[۴]. مراد از دینی بودن تجربه آن است که در عرصۀ مسائل دینی پدید می‌آید و برای وصف آن از مفاهیم دینی استفاده می‌‌شود[۵]. به تعبیری تجربۀ دینی به معنای احساس وابستگی انسان‌ها به موجودی متعالی و فرا بشری است و‌ هر‌‌گو‌‌‌نه توجه خاص به عالم بالا و معنویت، مشاهده و ارتباط با عالم غیب و ماورا و احساس حضور قلب و بریدن از دنیای مادی را برای انسان‌‌ها شامل می‌‌شود. تجر‌‌بۀ دینی، درک حقایق فراتر از جهان مادی و رسیدن به شهود حقایق عالم با چشم باطنی است.

واژۀ تجربه در غرب تا قرن هفدهم میلادی به معنای آزمایش و از آن به بعد به معنای مشاهد‌‌ۀ واقعی اعمال و همچنین به معنای احساسات درونی آمده است. از نظر دانشمندان غربی به معنای اعتقاد به خداست. تجربه از یک ‌طرف مبتنی بر ممارست است و از طرف دیگر مشاهد‌‌ۀ تجربه برای افراد دیگر ممکن نیست لذا در چیستی آن میان دانشمندان غربی اختلاف است[۶].

تعقل راه شناخت واقعیات در اسلام

قرآن برای اثبات حقایق دینی به برهان روی می‌آورد و مردم را به تفکر و تأمل فرامی‌خواند[۷]. طرح مباحث عمیق الهی به دست مبارک امامان معصوم (ع) و به ویژه امام علی (ع) موجب شده عقل شیعه از همان آغاز، جامۀ فلسفی در برکند و به عرصۀ استدلال آید[۸]. تنها راه برای حل مسائل بنیادی اعتقادی، راه عقل و روش تعقل است. پس از دست یافتن به اعتقادات استوار و درست، می‌توان از گذر سیر و سلوک و باز نمودن باب مکاشفه آنچه را با استدلال عقلی ثابت شده است، بی‌‌‌‌‌‌‌وا‌‌سطۀ مفاهیم ذهنی، مشاهده کرد[۹]. عقل و قلب، راه‌های مختلف شناخت واقعیات و مکمل یکدیگرند[۱۰][۱۱]

پیدایش تجربۀ دینی

پیدایش تجربۀ دینی، شرایط و ویژگی‌های غرب بوده است و از این رو در تفکر اسلامی و شیعی جایی ندارد[۱۲]. وقتی رویکردهایی مانند عقل‌گرایی در غرب از اثبات حقایق دینی ناتوان است، رویکردهای معنویت‌گرا و ارتباط با عالم غیب در قالب تجربۀ دینی با حال معنوی خود را نشان می‌‌دهد[۱۳]. ابتدا در قرن نوزدهم، شلایر ماخر، متکلم و فیلسوف آلمانی این واژه را مطرح کرد و اظهار داشت مبنای دیانت نه تعالیم وحیانی است و نه عقل فطرت‌آموز، بلکه "تجربۀ دینی" است[۱۴]. انگیزۀ شلایر ماخر دو چیز بود: یکی اینکه می‌خواست گروهی از روشنفکران را که به هنر و نقاشی و مسائل ذوقی اهتمام داشتند، ولی از دین اظهار تنفر می‌‌کردند، به دیانت دعوت کند (با این توجیه که حقیقت دین از مقولۀ احساس و ذوق است)؛ دیگر اینکه اشکالاتی که به نام علم و عقل به دین وارد شده است بر حقیقت دین که از مقولۀ احساس روحی و روانی است، وارد نیست بلکه بر جنبه‌های بیرونی دین وارد است که حقیقت دین به آن بازنمی گردد[۱۵].. شلایرماخر، معجزۀ حضرت مسیح (ع) را نه در خوارق عادات، بلکه در لبریز شدن عیسی از خدا می‌دید. ازاین‌رو از جملۀ برهان‌های خداشناسی، برهان تجربۀ دینی است که برهان دریافت‌ها و شهودهای غیر عقلی است[۱۶].

علل پیدایش تجربه‌گرایی دینی در غرب

عواملی که تجربه‌گرایی را در غرب پدید آوردند و به آن دامن زدند، عبارت‌اند از:

  1. مخالفت با الهیات طبیعی[۱۷]؛
  2. تعارض عهدین با مباحث عقلی[۱۸]؛
  3. متناقض بودن با برخی از قوانین بشری[۱۹]؛
  4. پیدایش مکتب رمانتیک و توجه به احساسات و عواطف و امور ذوقی به جای عقل[۲۰]؛
  5. نقد کتاب مقدس؛
  6. تعارضات فراوان متون دینی یهود و مسیحیت[۲۱].

دیدگاه‌ها در مورد ماهیت تجربۀ دینی

دیدگاه‌ها درمورد ماهیت تجربۀ دینی عبارتند از:

  1. احساس گرایانه؛ طبق این دیدگاه تجربۀ دینی احساس اتکای مطلق و یکپارچه به مبدأ یا قدرتی متمایز از جهان است و از سنخ احساسات و احوال وصف‌ناشدنی است[۲۲].
  2. ادراکات حسی[۲۳]: طبق این دیدگاه تجربۀ دینی نوعی ادراک حسی است و تجربه‌ای که آدمی دربارۀ حیات دینی خود دارد. در این دیدگاه افزون بر احساس، درک شناخت نیز جا دارد[۲۴].
  3. فوق طبیعی: مدافعان این دیدگاه هرگونه حس و امر طبیعی در تجربۀ دینی را مردود می‌دانند و مبنای تجربۀ دینی، همان آموزه‌های دینی است[۲۵].
  4. عرفان‌گرایی: برخی همۀ عرفان‌ها را دینی می‌دانند. عرفان گراها تجربه‌های عارفان و پیامبران را از یک گوهر می‌دانند. برخی دانشمندان مسلمان معتقدند: "تجربۀ باطنی ازلحاظ کیفیت، تفاوتی با تجربۀ پیغمبرانه ندارد"[۲۶].

انواع تجربه‌های دینی

انواع تجربه‌های دینی عبارت‌اند از:

  1. با واسطۀ امر حسی و متعارف؛ مانند نگاه به طبیعت و به یاد خدا افتادن.
  2. با واسطۀ امر حسی و نامتعارف؛ مانند شنیدن صدا از پشت درخت برای موسی.
  3. با واسطۀ امر حسی ولی شخصی و قابل بیان؛ مانند رؤیای صادقه.
  4. با واسطۀ امری حسی و شخصی، ولی غیر قابل بیان؛ مانند تجربۀ عارفان.
  5. بدون وساطت امر حسی و قابل درک بودن آن حقیقت نادیدنی با چشم دل؛ مانند برخی از مکاشفات اولیای الهی (دیدن خدا در لحظات شخصی) و...[۲۷].

علل همسان نبودن وحی با تجربۀ دینی

تجربۀ دینی" با ویژگی‌ها و مصادیق ذکر شده، دیدگاهی است که در ادبیات دینی و به خصوص عرفانی، می‌تواند مقبول و مورد توجه باشد اما فراتر از این یعنی همسان دیدن وحی با تجربۀ دینی به علل متعدد، امری غیر قابل قبول است از جملۀ آن علل عبارت‌اند از:

  1. مبرا بودن وحی از سهو و خطا:
  2. در پی داشتن پیامدهای منفی: در تجربۀ دینی همۀ تجارب دینی، معلول ذهنیت افراد است. ازاین‌رو تجربه واقع‌نمایی خود را از دست می‌دهد؛ در حالی که وحی امری واقعی و حقیقی است[۲۸].
  3. وحی بیرون از نفس پیامبر (ص): در تجربۀ دینی ادراک و احساسات درونی دخالت دارد و در وحی از نظر مسلمانان و قرآن کریم به بیرون از نفس پیامبر (ص) مربوط می‌شود[۲۹] و...[۳۰].

منابع

پانویس

  1. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۱۷۸.
  2. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص۱۷۹.
  3. ر.ک: تجربۀ دینی و گوهر دین‌، ۲۳.
  4. ر.ک: علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن، ص۱۳۳.
  5. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص۱۷۸.
  6. ر.ک: علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن، ص۱۳۴.
  7. ﴿لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ«اگر در آن دو (- آسمان و زمین) جز خداوند خدایانی می‌بودند، هر دو تباه می‌شدند پس پاکا که خداوند است- پروردگار اورنگ (فرمانفرمایی جهان)- از آنچه وصف می‌کنند» سوره انبیاء، آیه ۲۲؛ ﴿مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِنْ وَلَدٍ وَمَا كَانَ مَعَهُ مِنْ إِلَهٍ إِذًا لَذَهَبَ كُلُّ إِلَهٍ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلَا بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ«خداوند فرزندی نگزیده است و با وی هیچ خدایی نیست که (اگر می‌بود) در آن صورت هر خدایی آفریده خویش را (با خود) می‌برد و بر یکدیگر برتری می‌جستند؛ پاکا که خداوند است از آنچه وصف می‌کنند» سوره مؤمنون، آیه ۹۱.
  8. ر.ک: اصول فلسفه و روش رئالیسم‌، ج ۵، ص۱۳.
  9. ر.ک: آموزش عقاید، ج۱۰، ص۵۷.
  10. ر.ک: اصول فلسفه و روش رئالیسم‌، ج۵، ص۱۶.
  11. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص۱۷۹.
  12. ر.ک: فرهنگ واژه‌ها، ۲۱۳.
  13. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۰۹.
  14. ر.ک: باربور، ایان، علم و دین، ص۱۳۱.
  15. ر.ک: پراودفوت، تجربۀ دینی، ص۱۹ ـ ۱۸.
  16. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۰۹.
  17. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۱۷۸.
  18. ر.ک: موریس بوکای، مقایسه‌ای میان تورات، انجیل، قرآن و علم، ص۷ـ ۱۶، مقدمۀ کتاب.
  19. ر.ک: علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن، ص ۱۳۶.
  20. ر.ک: علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن، ص ۱۳۵.
  21. ر.ک: شاکر، محمد کاظم، آشنایی با علوم قرآنی، ص۶۳ ـ ۶۴؛ علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن، ص ۱۳۶.
  22. ر.ک: علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن، ص ۱۳۶؛ فرهنگ شیعه، ص ۱۷۸.
  23. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۱۷۸.
  24. ر.ک: قائمی‌نیا، علی رضا، تجربۀ دینی و گوهر دینی، ص۶۹.
  25. ر.ک: عقل و اعتقاد دینی‌، ۴۸ـ ۴۱.
  26. ر.ک: علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن، ص ۱۴۰.
  27. ر.ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۱۰.
  28. ر.ک: علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن، ص ۱۳۸.
  29. ر.ک: علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن، ص ۱۴۰.
  30. ر.ک: علوی مهر، حسین، مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن، ص ۱۳۶ـ ۱۳۸، ۱۴۰، ۱۴۳، ۱۴۵ـ ۱۴۷، ۱۵۰؛ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص۲۰۸ـ۲۱۱.