برخورد با مؤمنان در سیره معصوم: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - '== جستارهای وابسته == ==' به '==')
 
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = برخورد با مؤمنان
| موضوع مرتبط = برخورد با مؤمنان
| عنوان مدخل  = [[برخورد با مؤمنان]]
| عنوان مدخل  = برخورد با مؤمنان
| مداخل مرتبط = [[برخورد با مؤمنان در قرآن]] - [[برخورد با مؤمنان در حدیث]] - [[برخورد با مؤمنان در کلام اسلامی]] - [[برخورد با مؤمنان در معارف و سیره نبوی]] - [[برخورد با مؤمنان در سیره معصوم]]
| مداخل مرتبط = [[برخورد با مؤمنان در قرآن]] - [[برخورد با مؤمنان در سیره معصوم]]
| پرسش مرتبط  =  
| پرسش مرتبط  =  
}}
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
طبق آموزهای [[اسلامی]]، [[مسلمانان]] با یکدیگر برادرند و باید [[رفتار]] و [[منش]] آنان برادرانه باشد، به همدیگر کمک کنند و در [[ناملایمات]] به [[یاری]] هم بشتابند. [[قرآن]] می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ}}<ref>«جز این نیست که مؤمنان برادرند» سوره حجرات، آیه ۱۰.</ref>. [[رسول خدا]]{{صل}} در [[مدینه]] برای اینکه از [[مشکلات]] مسلمانان بکاهد، طبق آیۀ شریفه، بین [[مهاجران]] و [[انصار]] [[عقد اخوت]] بست و هر [[مسلمانی]] [[برادری]] همتای خود داشت<ref>شیخ طوسی، الأمالی، ص۵۸۷.</ref> که در صورت [[غیبت]] برادرش، به امور وی رسیدگی می‌کرد و احیاناً کارهای بیرونی [[خانواده]] وی مانند خرید را انجام می‌داد. [[پیامبر]]{{صل}} [[علی]]{{ع}} را به عنوان [[برادر]] خود [[انتخاب]] کرد<ref>شیخ صدوق، الأمالی، ص۳۴۶؛ شیخ طوسی، الأمالی، ص۵۸۷.</ref> و بین [[ابوذر]] و [[سلمان]] عقد اخوت بست<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۰۱.</ref> و با ابوذر شرط کرد که با سلمان [[مخالفت]] نکند<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۱۶۲.</ref>. این عقد اخوت از مشکلات مسلمانان کاست؛ زیرا هر کس همدم و [[همدلی]] داشت که می‌توانست به او تکیه کند. اهمیت این موضوع آن [[قدر]] زیاد بود که رسول خدا{{صل}} در [[خطبه]] معروف خود در [[مسجد]] خیف، بر برادری مسلمانان تکیه کرد و فرمود: «[[مؤمنان]] برادر یکدیگرند؛ خونشان همانند هم است و آنان دستی واحد علیه دیگران‌اند. [[حرمت]] گذاشته می‌شود به [[ذمه]] کمترین آنان»<ref>{{متن حدیث|الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ تَتَكَافَأُ دِمَاؤُهُمْ وَ هُمْ يَدٌ عَلَى مَنْ سِوَاهُمْ يَسْعَى بِذِمَّتِهِمْ أَدْنَاهُمْ}}؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۰۳-۴۰۴؛ ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۴۳.</ref>؛ یعنی اگر یک برده [[مسلمان]] در [[جنگ]] به کسی [[پناه]] دهد، ذمه و [[تعهد]] او مورد [[احترام]] دیگر مسلمانان است.
طبق آموزهای [[اسلامی]]، [[مسلمانان]] با یکدیگر برادرند و باید [[رفتار]] و [[منش]] آنان برادرانه باشد، به همدیگر کمک کنند و در [[ناملایمات]] به [[یاری]] هم بشتابند. [[قرآن]] می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ}}<ref>«جز این نیست که مؤمنان برادرند» سوره حجرات، آیه ۱۰.</ref>. [[رسول خدا]] {{صل}} در [[مدینه]] برای اینکه از [[مشکلات]] مسلمانان بکاهد، طبق آیۀ شریفه، بین [[مهاجران]] و [[انصار]] [[عقد اخوت]] بست و هر [[مسلمانی]] [[برادری]] همتای خود داشت<ref>شیخ طوسی، الأمالی، ص۵۸۷.</ref> که در صورت [[غیبت]] برادرش، به امور وی رسیدگی می‌کرد و احیاناً کارهای بیرونی [[خانواده]] وی مانند خرید را انجام می‌داد. [[پیامبر]] {{صل}} [[علی]] {{ع}} را به عنوان [[برادر]] خود [[انتخاب]] کرد<ref>شیخ صدوق، الأمالی، ص۳۴۶؛ شیخ طوسی، الأمالی، ص۵۸۷.</ref> و بین [[ابوذر]] و [[سلمان]] عقد اخوت بست<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۰۱.</ref> و با ابوذر شرط کرد که با سلمان [[مخالفت]] نکند<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۱۶۲.</ref>. این عقد اخوت از مشکلات مسلمانان کاست؛ زیرا هر کس همدم و [[همدلی]] داشت که می‌توانست به او تکیه کند. اهمیت این موضوع آن [[قدر]] زیاد بود که رسول خدا {{صل}} در [[خطبه]] معروف خود در [[مسجد]] خیف، بر برادری مسلمانان تکیه کرد و فرمود: «[[مؤمنان]] برادر یکدیگرند؛ خونشان همانند هم است و آنان دستی واحد علیه دیگران‌اند. [[حرمت]] گذاشته می‌شود به [[ذمه]] کمترین آنان»<ref>{{متن حدیث|الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ تَتَكَافَأُ دِمَاؤُهُمْ وَ هُمْ يَدٌ عَلَى مَنْ سِوَاهُمْ يَسْعَى بِذِمَّتِهِمْ أَدْنَاهُمْ}}؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۰۳-۴۰۴؛ ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۴۳.</ref>؛ یعنی اگر یک برده [[مسلمان]] در [[جنگ]] به کسی [[پناه]] دهد، ذمه و [[تعهد]] او مورد [[احترام]] دیگر مسلمانان است.
[[امام صادق]]{{ع}} مؤمنان را مانند [[بدن]] واحد می‌داند که درد بخشی از بدن، بقیه اعضا را نیز دچار مشکل می‌کند<ref>{{متن حدیث| الْمُؤْمِنُ أَخُو الْمُؤْمِنِ؛ كَالْجَسَدِ الْوَاحِدِ إِنِ اشْتَكَى شَيْئاً مِنْهُ، وَجَدَ أَلَمَ ذَلِكَ فِي سَائِرِ جَسَدِهِ}}؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۱۶۶.</ref>. حفص بن [[بختری]] گوید: نزد امام صادق{{ع}} بودم که مردی وارد شد. [[حضرت]] فرمود: او را [[دوست]] داری؟ گفتم: آری؛ فرمود: چرا دوست نداشته باشی درحالی که او [[برادر]] تو و [[شریک]] تو در دینت و یاری‌کننده تو بر [[ضد]] دشمنت است و روزی او بر عهدۀ غیر توست<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۱۶۷.</ref>.
[[امام صادق]] {{ع}} مؤمنان را مانند [[بدن]] واحد می‌داند که درد بخشی از بدن، بقیه اعضا را نیز دچار مشکل می‌کند<ref>{{متن حدیث| الْمُؤْمِنُ أَخُو الْمُؤْمِنِ؛ كَالْجَسَدِ الْوَاحِدِ إِنِ اشْتَكَى شَيْئاً مِنْهُ، وَجَدَ أَلَمَ ذَلِكَ فِي سَائِرِ جَسَدِهِ}}؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۱۶۶.</ref>. حفص بن [[بختری]] گوید: نزد امام صادق {{ع}} بودم که مردی وارد شد. [[حضرت]] فرمود: او را [[دوست]] داری؟ گفتم: آری؛ فرمود: چرا دوست نداشته باشی درحالی که او [[برادر]] تو و [[شریک]] تو در دینت و یاری‌کننده تو بر [[ضد]] دشمنت است و روزی او بر عهدۀ غیر توست<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۱۶۷.</ref>.
در [[روایات]] متعدد شرایط این [[برادری]] بیان شده است که [[مسلمانان]] چگونه باید با برادر خود [[رفتار]] کنند؛ اینکه [[برادران]] [[مسلمان]] باید مانند چشم راهنمای یکدیگر باشند، به هم [[خیانت]] و [[ستم]] نکنند، در صدد [[فریب]] هم نباشند و نباید وعده‌ای بدهد که به آن عمل ننمایند<ref>{{متن حدیث|الْمُؤْمِنُ أَخُو الْمُؤْمِنِ عَيْنُهُ وَ دَلِيلُهُ لَا يَخُونُهُ وَ لَا يَظْلِمُهُ وَ لَا يَغُشُّهُ وَ لَا يَعِدُهُ عِدَةً فَيُخْلِفَهُ}}؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۱۶۶.</ref>. در خبری دیگر نکات دیگری نیز ذکر شده است. به او خیانت نمی‌کند، او را فریب نمی‌دهد، به او ستم نمی‌نماید، به او [[دروغ]] نمی‌گوید و [[غیبت]] او را نمی‌کند<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۱۶۶.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره فرهنگی و اجتماعی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره فرهنگی و اجتماعی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ۱۷۲.</ref>
در [[روایات]] متعدد شرایط این [[برادری]] بیان شده است که [[مسلمانان]] چگونه باید با برادر خود [[رفتار]] کنند؛ اینکه [[برادران]] [[مسلمان]] باید مانند چشم راهنمای یکدیگر باشند، به هم [[خیانت]] و [[ستم]] نکنند، در صدد [[فریب]] هم نباشند و نباید وعده‌ای بدهد که به آن عمل ننمایند<ref>{{متن حدیث|الْمُؤْمِنُ أَخُو الْمُؤْمِنِ عَيْنُهُ وَ دَلِيلُهُ لَا يَخُونُهُ وَ لَا يَظْلِمُهُ وَ لَا يَغُشُّهُ وَ لَا يَعِدُهُ عِدَةً فَيُخْلِفَهُ}}؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۱۶۶.</ref>. در خبری دیگر نکات دیگری نیز ذکر شده است. به او خیانت نمی‌کند، او را فریب نمی‌دهد، به او ستم نمی‌نماید، به او [[دروغ]] نمی‌گوید و [[غیبت]] او را نمی‌کند<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۱۶۶.</ref><ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره فرهنگی و اجتماعی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره فرهنگی و اجتماعی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ۱۷۲.</ref>


==پرسش مستقیم==
== پرسش مستقیم ==
*[[سیره اجتماعی معصومان در برابر مسلمانان چه بوده است؟ (پرسش)]]
* [[سیره اجتماعی معصومان در برابر مسلمانان چه بوده است؟ (پرسش)]]
{{پایان مدخل وابسته}}
{{پایان مدخل وابسته}}


خط ۲۴: خط ۲۳:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:برخورد با مؤمنان]]
[[رده:سیره معصوم]]
[[رده:مدخل]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۲ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۰۹

مقدمه

طبق آموزهای اسلامی، مسلمانان با یکدیگر برادرند و باید رفتار و منش آنان برادرانه باشد، به همدیگر کمک کنند و در ناملایمات به یاری هم بشتابند. قرآن می‌فرماید: إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ[۱]. رسول خدا (ص) در مدینه برای اینکه از مشکلات مسلمانان بکاهد، طبق آیۀ شریفه، بین مهاجران و انصار عقد اخوت بست و هر مسلمانی برادری همتای خود داشت[۲] که در صورت غیبت برادرش، به امور وی رسیدگی می‌کرد و احیاناً کارهای بیرونی خانواده وی مانند خرید را انجام می‌داد. پیامبر (ص) علی (ع) را به عنوان برادر خود انتخاب کرد[۳] و بین ابوذر و سلمان عقد اخوت بست[۴] و با ابوذر شرط کرد که با سلمان مخالفت نکند[۵]. این عقد اخوت از مشکلات مسلمانان کاست؛ زیرا هر کس همدم و همدلی داشت که می‌توانست به او تکیه کند. اهمیت این موضوع آن قدر زیاد بود که رسول خدا (ص) در خطبه معروف خود در مسجد خیف، بر برادری مسلمانان تکیه کرد و فرمود: «مؤمنان برادر یکدیگرند؛ خونشان همانند هم است و آنان دستی واحد علیه دیگران‌اند. حرمت گذاشته می‌شود به ذمه کمترین آنان»[۶]؛ یعنی اگر یک برده مسلمان در جنگ به کسی پناه دهد، ذمه و تعهد او مورد احترام دیگر مسلمانان است. امام صادق (ع) مؤمنان را مانند بدن واحد می‌داند که درد بخشی از بدن، بقیه اعضا را نیز دچار مشکل می‌کند[۷]. حفص بن بختری گوید: نزد امام صادق (ع) بودم که مردی وارد شد. حضرت فرمود: او را دوست داری؟ گفتم: آری؛ فرمود: چرا دوست نداشته باشی درحالی که او برادر تو و شریک تو در دینت و یاری‌کننده تو بر ضد دشمنت است و روزی او بر عهدۀ غیر توست[۸]. در روایات متعدد شرایط این برادری بیان شده است که مسلمانان چگونه باید با برادر خود رفتار کنند؛ اینکه برادران مسلمان باید مانند چشم راهنمای یکدیگر باشند، به هم خیانت و ستم نکنند، در صدد فریب هم نباشند و نباید وعده‌ای بدهد که به آن عمل ننمایند[۹]. در خبری دیگر نکات دیگری نیز ذکر شده است. به او خیانت نمی‌کند، او را فریب نمی‌دهد، به او ستم نمی‌نماید، به او دروغ نمی‌گوید و غیبت او را نمی‌کند[۱۰][۱۱]

پرسش مستقیم

منابع

پانویس

  1. «جز این نیست که مؤمنان برادرند» سوره حجرات، آیه ۱۰.
  2. شیخ طوسی، الأمالی، ص۵۸۷.
  3. شیخ صدوق، الأمالی، ص۳۴۶؛ شیخ طوسی، الأمالی، ص۵۸۷.
  4. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۰۱.
  5. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۱۶۲.
  6. «الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ تَتَكَافَأُ دِمَاؤُهُمْ وَ هُمْ يَدٌ عَلَى مَنْ سِوَاهُمْ يَسْعَى بِذِمَّتِهِمْ أَدْنَاهُمْ»؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۰۳-۴۰۴؛ ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۴۳.
  7. « الْمُؤْمِنُ أَخُو الْمُؤْمِنِ؛ كَالْجَسَدِ الْوَاحِدِ إِنِ اشْتَكَى شَيْئاً مِنْهُ، وَجَدَ أَلَمَ ذَلِكَ فِي سَائِرِ جَسَدِهِ»؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۱۶۶.
  8. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۱۶۷.
  9. «الْمُؤْمِنُ أَخُو الْمُؤْمِنِ عَيْنُهُ وَ دَلِيلُهُ لَا يَخُونُهُ وَ لَا يَظْلِمُهُ وَ لَا يَغُشُّهُ وَ لَا يَعِدُهُ عِدَةً فَيُخْلِفَهُ»؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۱۶۶.
  10. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۱۶۶.
  11. ذاکری، علی اکبر، سیره فرهنگی و اجتماعی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ۱۷۲.