←نقش خلیفه دوم در ماجرای فدک
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
|||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
== نقش [[خلیفه دوم]] در [[ماجرای فدک]] == | == نقش [[خلیفه دوم]] در [[ماجرای فدک]] == | ||
قاضی نورالله تستری از طرائف [[ابن طاووس]] چنین نقل میکند: برخی از دانشمندان [[اهل تسنن]] [[روایت]] نمودهاند که چون [[فاطمه زهرا]]{{س}} در رد [[فدک]] با [[ابوبکر]] سخن گفت و اظهار کرد که پدر بزرگوار و [[سید]] [[ابرار]] آن را به او بخشیده است، ابوبکر گفت: مرا آن [[گمان]] بود که تو به عنوان [[ارث]] از [[پیامبر]] متصرف در فدک شدهای؛ اما اگر قبل از [[وفات]] آن را به تو بخشیده باشد، تو را از آن منع نمیکنم، و خواست که در باب رد فدک کاغذی به جهت او بنویسد. [[عمر]] او را از نوشتن آن منع کرد و گفت: او زنی بیش نیست؛ از او [[گواه]] طلب باید کرد<ref>شوشتری، نورالله، مجالس المؤمنین، ص۲۲.</ref>. | |||
همچنین [[علامه حلی]] گوید: هنگامی که فاطمه زهرا{{س}} ابوبکر را در مورد فدک [[موعظه]] کرد (و او را از کار خلاف و [[گناه]] برحذر داشت)، ابوبکر نوشتهای به فاطمه زهرا{{س}} داد که فدک به او برگردانده شود. اما همین که فاطمه زهرا{{س}} از نزد ابوبکر خارج شد، عمر او را دید و آن نوشته را گرفت و پاره کرد<ref>فاضل مقداد، اللوامع الالهیه، ص۳۰۸، به نقل از: منهاج الکرامه.</ref>. | همچنین [[علامه حلی]] گوید: هنگامی که فاطمه زهرا{{س}} ابوبکر را در مورد فدک [[موعظه]] کرد (و او را از کار خلاف و [[گناه]] برحذر داشت)، ابوبکر نوشتهای به فاطمه زهرا{{س}} داد که فدک به او برگردانده شود. اما همین که فاطمه زهرا{{س}} از نزد ابوبکر خارج شد، عمر او را دید و آن نوشته را گرفت و پاره کرد<ref>فاضل مقداد، اللوامع الالهیه، ص۳۰۸، به نقل از: منهاج الکرامه.</ref>. | ||
در روایتی دیگر این طور گزارش شده است: پس از [[گواهی دادن]] علی{{ع}} و [[ام ایمن]]، ابوبکر نامهای برای [[فاطمه]]{{س}} نوشت که فدک را به او برگرداند. در این هنگام، عمر وارد شد و نوشته را گرفت و پاره کرد. در برخی [[روایات]] نیز آمده است که فاطمه زهرا{{س}} [[نامه]] را نمیداد و او به [[زور]] و با | در روایتی دیگر این طور گزارش شده است: پس از [[گواهی دادن]] علی{{ع}} و [[ام ایمن]]، ابوبکر نامهای برای [[فاطمه]]{{س}} نوشت که فدک را به او برگرداند. در این هنگام، عمر وارد شد و نوشته را گرفت و پاره کرد. در برخی [[روایات]] نیز آمده است که فاطمه زهرا{{س}} [[نامه]] را نمیداد و او به [[زور]] و با اسائه ادب گرفت و فاطمه [[زهرا]] نیز او را [[نفرین]] کرد<ref>شیخ طوسی، تلخیص الشافی، ج۳، ص۱۲۴؛ اللمعه البیضاء فی شرح خطبه الزهراء، ص۷۴۷.</ref>. | ||
با توجه به آنچه گفته آمد، نمیتوان [[خلیفه اول]] را تبرئه کرد؛ زیرا اگر وی تصمیم داشت که [[حق علی]]{{ع}} و فاطمه{{س}} را به آنان بدهد، به عمر [[اعتراض]] میکرد و نامه را دوباره مینوشت<ref>[[رضا استادی|استادی، رضا]]، [[فدک - استادی (مقاله)| مقاله «فدک»]]، [[دانشنامه امام علی ج۸ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۸]]، ص ۳۶۹.</ref>. | با توجه به آنچه گفته آمد، نمیتوان [[خلیفه اول]] را تبرئه کرد؛ زیرا اگر وی تصمیم داشت که [[حق علی]]{{ع}} و فاطمه{{س}} را به آنان بدهد، به عمر [[اعتراض]] میکرد و نامه را دوباره مینوشت<ref>[[رضا استادی|استادی، رضا]]، [[فدک - استادی (مقاله)| مقاله «فدک»]]، [[دانشنامه امام علی ج۸ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۸]]، ص ۳۶۹.</ref>. |