علائم ظهور چند قسم است؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۸: | خط ۸: | ||
| مدخل اصلی = [[مهدویت]] | | مدخل اصلی = [[مهدویت]] | ||
| موضوعات وابسته = | | موضوعات وابسته = | ||
| پاسخدهنده =[[سید جعفر موسوینسب]] | | پاسخدهنده = | ||
| پاسخدهندگان =[[سید جعفر موسوینسب]] ؛ [[عبدالمجید زهادت]] | |||
}} | }} | ||
'''علائم ظهور چند قسم است؟''' یکی از پرسشهای مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مهدویت]]''' مراجعه شود. | '''علائم ظهور چند قسم است؟''' یکی از پرسشهای مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مهدویت]]''' مراجعه شود. | ||
خط ۱۳۴: | خط ۱۳۴: | ||
::::::[[امام علی|امیرالمؤمنین علی]] {{ع}} از [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} روایت کرده که فرمود: "ده چیز است که پیش از قیامت حتماً به وقوع خواهد پیوست: [[سفیانی]]، [[دجال]]، دخان، دابّه، خروج [[امام مهدی|قائم]]، طلوع خورشید از مغرب، نزول [[حضرت عیسی|عیسی]]، خسوف در مشرق، خسوف در [[جزیرة العرب]]، و آتشی که از مرکز عدن شعله میکشد و مردم را بسوی بیابان محشر هدایت میکند»<ref>علامه مجلسى، بحار الانوار، پیشین، ج ۵۲، ص ۲۰۹.</ref>. | ::::::[[امام علی|امیرالمؤمنین علی]] {{ع}} از [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} روایت کرده که فرمود: "ده چیز است که پیش از قیامت حتماً به وقوع خواهد پیوست: [[سفیانی]]، [[دجال]]، دخان، دابّه، خروج [[امام مهدی|قائم]]، طلوع خورشید از مغرب، نزول [[حضرت عیسی|عیسی]]، خسوف در مشرق، خسوف در [[جزیرة العرب]]، و آتشی که از مرکز عدن شعله میکشد و مردم را بسوی بیابان محشر هدایت میکند»<ref>علامه مجلسى، بحار الانوار، پیشین، ج ۵۲، ص ۲۰۹.</ref>. | ||
::::::[[امام باقر|امام محمد باقر]] {{ع}} فرموده است: "در [[کوفه]]، پرچمهای سیاهی که از خراسان بیرون آمده است، فرود میآید، و وقتی [[امام مهدی|مهدی]] {{ع}} ظاهر شد برای بیعت گرفتن به سوی آن میفرستد»<ref>شیخ طوسى، کتاب الغیبة، انتشارات بصیرتى، قم، ص ۲۷۴.</ref>»<ref>[[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ج۲، ص۳۳-۴۳.</ref>. | ::::::[[امام باقر|امام محمد باقر]] {{ع}} فرموده است: "در [[کوفه]]، پرچمهای سیاهی که از خراسان بیرون آمده است، فرود میآید، و وقتی [[امام مهدی|مهدی]] {{ع}} ظاهر شد برای بیعت گرفتن به سوی آن میفرستد»<ref>شیخ طوسى، کتاب الغیبة، انتشارات بصیرتى، قم، ص ۲۷۴.</ref>»<ref>[[دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ج۲، ص۳۳-۴۳.</ref>. | ||
==پاسخهای دیگر== | |||
{{یادآوری پاسخ}} | |||
{{جمع شدن|۱. عبدالمجید زهادت؛}} | |||
[[پرونده:Pic259.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[عبدالمجید زهادت]]]] | |||
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[عبدالمجید زهادت]]'''، در کتاب ''«[[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۲]]»'' در اینباره گفته است: | |||
::::::«برای علایم تقسیمات متعدّدی بیان شده است که به برخی از آنها اشاره میشود: | |||
::::::'''۱. حتمی و غیرحتمی''': این تقسیمبندی برگرفته از روایات است؛ بدین معنی که در روایات موجود بعضی علایم، از امور محتومه دانسته شده است که مراد از آن حتمیت وقوع آنها است و بعضی از علایم دیگر غیر حتمی معرفی شده است که مراد از آن امکان واقع نشدن و تحقّق پیدا نکردن آنهاست. | |||
[[امام باقر]] {{ع}} فرمود: {{عربی|اندازه=155%|«ان من الامور امورا موقوفة و امورا محتومة، و ان السفياني من المحتوم الذي لابد منه»}}<ref>غیبة نعمانی، ص ۳۰۱، ح ۶.</ref> به درستی که بعضی از امور، امور موقوف (غیر حتمی) هستند و بعضی امور حتمی و به درستی [[سفیانی]] از امور حتمی است که چارهای از آن نیست. | |||
::::::'''۲. متصل و منفصل''': <ref>از این علامت به قریب و بعید نیز میتوان تعبیر کرد.</ref> مراد از علایم متصل، علایمی است که نزدیک به ظهور و همراه با آن تحقق مییابند و به گونهای که فاصلۀ زمانی زیادی بین آنها و ظهور نیست و پیدایش این علایم به معنای قریب الوقوع بودن ظهور است، و مراد از علایم منفصل، علایمی است که با زمان ظهور فاصله زمانی دارد و تحقق و پیدایش آنها باعث اطمینان قلبی بیشتر مؤمنان شده و روحیه امید را در آنان زنده نگه میدارد. | |||
::::::از [[امام صادق]] {{ع}} نقل شده است: {{عربی|اندازه=155%|«ليس بَيْنَ قيام قائم آل تحمي وَبَيْنَ قتل النفس الزكية إلا خمس عشرة ليلة»}}<ref>غیبة طوسی، ص ۴۴۵، ش ۴۴۰.</ref>. البته باید توجه داشت که معمول علایم حتمی از گروه علامتهای متصّل میباشند که نزدیک ظهور محقق میشوند. تقسیمات دیگر نیز گفته شده است مانند عادی و غیرعادی، آسمانی و زمینی، که عموماً ذوقی است<ref>[[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۲]]، ص۲۶۲.</ref>. | |||
{{پایان جمع شدن}} | |||
==پرسشهای وابسته== | ==پرسشهای وابسته== | ||
خط ۱۵۴: | خط ۱۶۶: | ||
[[رده:پرسشهای مهدویت]] | [[رده:پرسشهای مهدویت]] | ||
[[رده:پرسشهای مهدویت]] | [[رده:پرسشهای مهدویت]] | ||
[[رده:( | [[رده:(اب): پرسشهایی با ۲ پاسخ]] | ||
[[رده:( | [[رده:(اب): پرسشهای مهدویت با ۲ پاسخ]] |
نسخهٔ ۹ ژانویهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۱:۱۰
علائم ظهور چند قسم است؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل اصلی | مهدویت |
علائم ظهور چند قسم است؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
پاسخ نخست
- حجت الاسلام و المسلمین سید جعفر موسوینسب، در کتاب «دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان» در اینباره گفته است:
- «آنچه از مجموع روایات بدست میآید، علائم ظهور به دو دسته تقسیم میشوند، علائم غیرحتمی و حتمی[۱]؛ که اینک اختصارا هر کدام بیان میشود:
- علائم غیرحتمی: مقصود از علائم غیرحتمی آن است که حوادثی بطور مطلق و حتم از نشانههای ظهور نیست، بلکه مشروط به شرطی است که اگر آن شرط تحقق یابد مشروط نیز متحقق میشود و اگر شرط مفقود شود مشروط نیز تحقق نمییابد. و لذا مسلّم است علائمی که در مورد حتمی بودن آنها نصّی نداشته باشیم، احتمال رخ دادن آنها نیز وجود دارد. اما علائم غیرحتمی بسیارند که به یک روایت از امام صادق (ع) اکتفا میکنیم. امام صادق (ع) به یکی از یاران خود فرمود:
- هرگاه دیدی که حق بمیرد و طرفدارانش نابود شوند؛
- و مشاهده کردی که: ظلم و ستم فراگیر شده است؛
- قرآن فرسوده و بدعتهایی از روی هوا و هوس، در مفاهیم آن آمده است؛
- و دیدی که: دین خدا (عملاً) توخالی شده، همانند ظرفی که آن را واژگون سازند؛
- و دیدی که: طرفداران و اهل باطل بر اهل حق پیشی گرفتهاند؛
- و دیدی که: کارهای بد آشکار شده و از آن نهی نمیشود و بدکاران بازخواست نمیشوند؛
- و دیدی که: مردان به مردان و زنان به زنان اکتفا کنند؛
- و دیدی که: افراد (به ظاهر) با ایمان سکوت کرده و سخنشان را نمیپذیرند؛
- و دیدی که: شخص بدکار دروغ گوید، و کسی دروغ و نسبت ناروای او را رد نمیکند؛
- و دیدی که: بچهها به بزرگان احترام نمیگذارند؛
- و دیدی که: قطع پیوند خویشاوندی شود؛
- و دیدی که: بدکار را ستایش کنند و او شاد شود و سخن بدش به او برنگردد؛
- و دیدی که: نوجوانان پسر، همان کنند که زنان میکنند؛
- و دیدی که: زنان با زنان ازدواج کنند؛
- و دیدی که: انسانها اموال خود را در غیر اطاعت خدا مصرف میکنند و کسی مانع نمیشود؛
- و دیدی که: افراد با دیدن کار و تلاش نامناسب مؤمنین، به خدا پناه میبرند؛
- و دیدی که: مداحی دروغین از اشخاص، زیاد شود؛
- و دیدی که: همسایه همسایه خود را اذیت میکند و از آن جلوگیری نمیشود؛
- و دیدی که: کافر به خاطر سختی مؤمن، شاد است؛
- و دیدی که: شراب را آشکار میآشامند و برای نوشیدن آن کنار هم مینشینند و از خداوند متعال نمیترسند؛
- و دیدی که: کسی که امر به معروف میکند خوار و ذلیل است؛
- و دیدی که: آدم بدکار در آنچه آن را خداوند دوست ندارد، نیرومند و مورد ستایش است؛
- و دیدی که: اهل قرآن و دوستان آنها خوارند؛
- و دیدی که: راه نیک بسته و راه بد باز است؛
- و دیدی که: خانه کعبه تعطیل شده و به تعطیلی آن دستور داده میشود؛
- و دیدی که: انسان به زبان میگوید ولی عمل نمیکند؛
- و دیدی که: مؤمن، خوار و ذلیل شمرده میشود؛
- و دیدی که: بدعت و زنا آشکار شود؛
- و دیدی که: مردم به شهادت و گواهی ناحق اعتماد کنند؛
- و دیدی که: حلال، حرام شود و حرام، حلال گردد؛
- و دیدی که: دین بر اساس میل اشخاص معنی شود و کتاب خدا و احکام آن تعطیل گردد؛
- و دیدی که: جرأت بر گناه آشکار شود و دیگر کسی برای انجام آن منتظر تاریکی شب نگردد؛
- و دیدی که: مؤمن نتواند نهی از منکر کند مگر در قلبش؛
- و دیدی که: ثروت بسیار زیاد در راه خشم خدا خرج گردد؛
- و دیدی که: سردمداران به کافران نزدیک شوند و نیکوکاران دور شوند؛
- و دیدی که: والیان در قضاوت رشوه بگیرند؛
- و دیدی که: پستهای مهم والیان بر اساس مزایده است نه بر اساس شایستگی؛
- و دیدی که: مردم را از روی تهمت و یا سوءظن بکشند؛
- و دیدی که: مرد به خاطر همبستری با همسران خود مورد سرزنش قرار گیرد؛
- و دیدی که: زن بر شوهر خود مسلّط شود و کارهایی که مورد خشنودی شوهر نیست انجام میدهد و به شوهرش خرجی میدهد؛
- و دیدی که: سوگندهای دروغ به خدا بسیار گردد؛
- و دیدی که: مشروبات الکلی بطور آشکار بدون مانع خرید و فروش میشود؛
- و دیدی که: آشکار قماربازی شود؛
- و دیدی که: مردم محترم توسط کسی که مردم از سلطنتش ترس دارند، خوار شوند؛
- و دیدی که: نزدیکترین مردم به فرمانداران، آنانی هستند که به ناسزاگویی به ما خانواده عصمت ستایش شوند؛
- و دیدی که: هرکس ما را دوست دارد او را دروغگو خوانده و گواهیاش را قبول نمیکنند؛
- و دیدی که: در گفتن سخن باطل و دروغ بر همدیگر رقابت کنند؛
- و دیدی که: شنیدن سخن حق بر مردم سنگین است ولی شنیدن باطل بر ایشان آسان است؛
- و دیدی که: همسایه از ترس زبان به همسایه احترام میکند؛
- و دیدی که: حدود الهی تعطیل شود و طبق هوا و هوس عمل شود؛
- و دیدی که: مسجدها طلاکاری (زینت داده) شود؛
- و دیدی که: راستگوترین مردم نزد آنها مفتریان دروغگو است؛
- و دیدی که: بدکاری آشکار شده و برای سخنچینی کوشش میشود؛
- و دیدی که: ستم و تجاوز شایع شده است؛
- و دیدی که: غیبت، سخن خوش آنها شود و بعضی بعض دیگر را به آن بشارت کنند؛
- و دیدی که: صبح و جهاد برای خدا نیست؛
- و دیدی که: سلطان به خاطر کافر، شخص مؤمن را خوار کند؛
- و دیدی که: خرابی بیشتر از آبادی است؛
- و دیدی که: معاش انسان از کمفروشی به دست میآید؛
- و دیدی که: خونریزی آسان گردد؛
- و دیدی که: مرد به خاطر دنیایش ریاست میکند؛
- و دیدی که: نماز را سبک شمارند؛
- و دیدی که: انسان ثروت زیادی جمع کرده، ولی از آغاز آن تا آخر، زکاتش را نداده است؛
- و دیدی که: قبر مردهها را بشکافند و آنها را اذیت کنند؛
- و دیدی که: هرجومرج بسیار است؛
- و دیدی که: مرد روز خود را با مستی به شب میرساند، و شب خود را نیز به همین منوال به صبح برساند و هیچ اهمیتی به برنامه مردم ندهد؛
- و دیدی که: با حیوانات آمیزش میشود؛
- و دیدی که: مردم به مسجد (محل نماز) میروند وقتی برمیگردند لباس در بدن ندارند (لباس را دزدیدهاند)؛
- و دیدی که: حیوانات همدیگر را بدرند؛
- و دیدی که: دلهای مردم سخت و دیدگانشان خشک و یاد خدا برایشان گران است؛
- و دیدی که: بر سر کسبهای حرام آشکارا رقابت کنند؛
- و دیدی که: نمازخوان برای خودنمایی نماز میخواند؛
- و دیدی که: فقیه برای دین خدا فقه نمیآموزد؛
- و دیدی که: مردم در اطراف قدرتمندانند؛
- و دیدی که: طالب حلال، مذمّت و سرزنش میشود و طالب حرام، ستایش و احترام میگردد؛
- و دیدی که: در مکه و مدینه کارهایی میکنند که خدا دوست ندارد و کسی از آن جلوگیری نمیکند و هیچکس بین آنها و کارهای بدشان مانع نمیشود؛
- و دیدی که: آلات موسیقی و لهو در مدینه و مکه آشکار گردد؛
- و دیدی که: مرد سخن حق گوید و امر به معروف و نهی از منکر کند، ولی دیگران او را از این کار برحذر میدارند؛
- و دیدی که: مردم به همدیگر نگاه میکنند، و از مردم بدکار پیروی نمایند؛
- و دیدی که: راه نیک خالی و راهرونده ندارد؛
- و دیدی که: مرده را مسخره کنند و کسی برای او اندوهگین نشود؛
- و دیدی که: سال به سال بدعت و بدیها بیشتر شود؛
- و دیدی که: مردم و جمعیتها جز از سرمایهداران پیروی نکنند؛
- و دیدی که: به فقیر چیزی را دهند که برایش بخندند، ولی در راه غیر خدا ترحّم است؛
- و دیدی که: علائم آسمانی آشکار شود و کسی از آن نگران نشود؛
- و دیدی که: مردم مانند حیوانات در انظار یکدیگر عمل جنسی به جای میآورند و کسی از ترس مردم از آنها جلوگیری نمیکند؛
- و دیدی که: انسان در راه غیر خدا بسیار خرج کند، ولی در راه خدا از اندک هم مضایقه دارد.
- و دیدی که: حقوق پدر و مادر رواج دارد و فرزندان هیچ احترام برای آنها قائل نیستند، بلکه نزد فرزند از همه بدترند؛
- و دیدی که: زنها بر مسند حکومت بنشینند و هیچ کاری جز خواسته آنها پیش نرود؛
- و دیدی که: پسر به پدر نسبت دروغ بدهد، و پدر و مادرش را نفرین کند و از مرگشان شاد گردد؛
- و دیدی که: اگر روزی بر مردی بگذرد، ولی او در آن گناه بزرگی مانند بدکاری، کمفروشی و زشتی انجام نداده ناراحت است؛
- و دیدی که: قدرتمندان غذای عموم مردم را احتکار کنند؛
- و دیدی که: اموال حق خویشان پیامبر (ص) (خمس) در راه باطل تقسیم گردد و با آن قماربازی و شرابخواری شود؛
- و دیدی که: به وسیله شراب بیمار را مداوا و برای بهبودی آن تجویز کنند؛
- و دیدی که: در امر به معروف و نهی از منکر و ترک دین بیتفاوت و یکسانند؛
- و دیدی که: سر و صدای منافقان بر پا، اما صدای حقطلبان خاموش است؛
- و دیدی که: برای اذان نماز مزد میگیرند؛
- و دیدی که: مسجد پر است از کسانیکه از خدا نترسند و غیبت هم نمایند؛
- و دیدی که: خورندگان اموال یتیمان ستوده شوند؛
- و دیدی که: قاضیان برخلاف دستور خداوند قضاوت کنند؛
- و دیدی که: استانداران از روی طمع، خائنان را امین خود قرار دهند؛
- و دیدی که: فرمانروایان، میراث مستضعفان را در اختیار بدکاران از خدا بیخبر قرار دهند؛
- و دیدی که: بر روی منبرها از پرهیزکاری سخن میگویند، ولی گویندگان آن پرهیزکار نیستند؛
- و دیدی که: صدقه را با وساطت دیگران، بدون رضای خداوند و به خاطر درخواست مردم بدهند؛
- و دیدی که: وقت (اول) نمازها را سبک بشمارند؛
- و دیدی که: همّ و هدف مردم شکم و شهوتشان است؛
- و دیدی که: دنیا به آنها روی کرده است؛
- و دیدی که: نشانههای برجستۀ حق ویران شده است؛ در این وقت خود را حفظ کن و از خداوند بخواه که از خطرات گناه نجاتت بدهد[۲].
- این روایت گوشههایی از مفاسد جهان در آستانه قیام و انقلاب بزرگ حضرت مهدی (ع) را بیان داشته است. البته روایات فراوانی در این زمینه وجود دارد که علاقمندان میتوانند به منابع مراجعه فرمایند.
- علائم حتمی: منظور از علائم حتمی آن است که به هیچ قید و شرطی مشروط نیست و قبل از ظهور باید واقع شود؛ که با استفاده از روایات معصومین (ع) بدین ترتیب است امام صادق (ع) فرمود: "پیش از ظهور قائم (ع) پنج نشانه حتمی است؛ یمانی، سفیانی، صیحه آسمانی، قتل نفس زکیه و فرو رفتن در بیابان»[۳].
- و نیز او فرموده: "وقوع ندا از امور حتمی است، و سفیانی از امور حتمی است، و یمانی از امور حتمی است، و کشته شدن نفس زکیه از امور حتمی است، و کف دستی که از افق آسمان بیرون آید از امور حتمی است". و اضافه فرمود: "و نیز وحشتی در ماه رمضان است که خفته را بیدار کند و شخص بیدار را به وحشت انداخته و دوشیزگان پردهنشین را از پشت پرده بیرون میآورد»[۴].
- امیرالمؤمنین علی (ع) از رسول خدا (ص) روایت کرده که فرمود: "ده چیز است که پیش از قیامت حتماً به وقوع خواهد پیوست: سفیانی، دجال، دخان، دابّه، خروج قائم، طلوع خورشید از مغرب، نزول عیسی، خسوف در مشرق، خسوف در جزیرة العرب، و آتشی که از مرکز عدن شعله میکشد و مردم را بسوی بیابان محشر هدایت میکند»[۵].
- امام محمد باقر (ع) فرموده است: "در کوفه، پرچمهای سیاهی که از خراسان بیرون آمده است، فرود میآید، و وقتی مهدی (ع) ظاهر شد برای بیعت گرفتن به سوی آن میفرستد»[۶]»[۷].
پاسخهای دیگر
۱. عبدالمجید زهادت؛ |
---|
امام باقر (ع) فرمود: «ان من الامور امورا موقوفة و امورا محتومة، و ان السفياني من المحتوم الذي لابد منه»[۸] به درستی که بعضی از امور، امور موقوف (غیر حتمی) هستند و بعضی امور حتمی و به درستی سفیانی از امور حتمی است که چارهای از آن نیست.
|
پرسشهای وابسته
منبعشناسی جامع مهدویت
پانویس
- ↑ فضیل بن یسار از امام باقر (ع) روایت کرده که: نشانههاى ظهور دو دسته است؛ یکى نشانههاى غیرحتمى و دیگرى نشانههاى حتمى...؛ ابن ابى زینب محمد بن ابراهیم نعمانى، غیبت نعمانى، ترجمه جواد غفارى، کتابخانه صدوق، باب ۱۸، ص ۴۲۹.
- ↑ محمد باقر مجلسى، بحار الانوار، دار الکتب الاسلامیة، تهران، ج ۵۲، ص ۲۶۰- ۲۵۶.
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، دفتر انتشارات اسلامى، وابسته به جامعه مدرّسین حوزه علمیه قم، ص ۶۵۰.
- ↑ ابن ابى زینب محمد بن ابراهیم نعمانى، غیبت نعمانى، پیشین، باب ۱۴، ص ۳۶۵.
- ↑ علامه مجلسى، بحار الانوار، پیشین، ج ۵۲، ص ۲۰۹.
- ↑ شیخ طوسى، کتاب الغیبة، انتشارات بصیرتى، قم، ص ۲۷۴.
- ↑ دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ج۲، ص۳۳-۴۳.
- ↑ غیبة نعمانی، ص ۳۰۱، ح ۶.
- ↑ از این علامت به قریب و بعید نیز میتوان تعبیر کرد.
- ↑ غیبة طوسی، ص ۴۴۵، ش ۴۴۰.
- ↑ معارف و عقاید ۵ ج۲، ص۲۶۲.