اعجاز بیانی قرآن در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{نبوت}}
{{مدخل مرتبط
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[جهت اعجاز قرآن]]''' است. "'''[[اعجاز بیانی قرآن]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| موضوع مرتبط = جهت اعجاز قرآن
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[اعجاز بیانی قرآن در قرآن]] - [[اعجاز بیانی قرآن در حدیث]] - [[اعجاز بیانی قرآن در کلام اسلامی]]</div>
| عنوان مدخل  = اعجاز بیانی قرآن
| مداخل مرتبط = [[اعجاز بیانی قرآن در قرآن]] - [[اعجاز بیانی قرآن در کلام اسلامی]]
| پرسش مرتبط  =
}}


==سؤال و جواب==
== سؤال و جواب ==  
*'''شبهه:''' ازآنجاکه علت فاعلی از فعل خویش قوی‌تر است، چگونه می‌توان فرض کرد که انسان از فعل و معلول خویش ضعیف‌تر باشد؟
[[شبهه]]: از آنجاکه علت فاعلی از فعل خویش قوی‌تر است، چگونه می‌توان فرض کرد که [[انسان]] از فعل و معلول خویش ضعیف‌تر باشد؟
*'''پاسخ:''' ممکن است شخصی، تسلط بالایی به الفاظ و معانی آنها داشته باشد ولی همین شخص نتواند با آن الفاظ سخن بگوید.
'''پاسخ:''' ممکن است شخصی، [[تسلط]] بالایی به الفاظ و معانی آنها داشته باشد ولی همین شخص نتواند با آن الفاظ سخن بگوید.
*'''اعجاز در فصاحت و بلاغت سه جهت دارد:''' ۱. احاطه به لغات. ۲. قدرت بیان. ۳. قدرت فکر و لطافت ذوق. آنچه مولود قریحه انسان است، همان وضع الفاظ و کلمات مفرد برای معانی خاص است. اما نحوه تنظیم مطالب، مربوط به عالم وضع الفاظ نیست بلکه مربوط به مهارت و ذوق خاصی در فن سخنرانی و بلاغت است. لذا ممکن است کسی زبان را خوب بداند اما نتواند درست سخنرانی کند... برای مثال آیا محال است آهنگری، در برابر شمشیر ساخته خودش که در دست مردی شجاع‌تر است، عاجز بماند؛ پس خدای متعال هم می‌تواند انسان‌ها را با همان زبانی ناتوان سازد که از سوی خودشان وضع شده<ref>[[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسان‌شناسی (کتاب)|انسان‌شناسی]]، ص۱۴۷ - ۱۴۸.</ref>.


==نظریه صرفه==
'''[[اعجاز]] در [[فصاحت]] و [[بلاغت]] سه جهت دارد:''' ۱. احاطه به لغات. ۲. [[قدرت]] بیان. ۳. قدرت [[فکر]] و [[لطافت]] ذوق. آنچه مولود قریحه انسان است، همان وضع الفاظ و کلمات مفرد برای معانی خاص است. اما نحوه تنظیم مطالب، مربوط به عالم وضع الفاظ نیست بلکه مربوط به [[مهارت]] و ذوق خاصی در فن [[سخنرانی]] و بلاغت است؛ لذا ممکن است کسی زبان را خوب بداند اما نتواند درست سخنرانی کند... برای مثال آیا محال است آهنگری، در برابر [[شمشیر]] ساخته خودش که در دست مردی [[شجاع‌تر]] است، عاجز بماند؛ پس [[خدای متعال]] هم می‌تواند [[انسان‌ها]] را با همان زبانی [[ناتوان]] سازد که از سوی خودشان وضع شده<ref>[[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسان‌شناسی (کتاب)|انسان‌شناسی]]، ص۱۴۷ - ۱۴۸.</ref>.
*در مقابل اندیشه [[اعجاز ادبی قرآن]]، برخی متکلمین نظر دیگری ارائه کرده اند که به نظریه صرفه معروف است. <ref>الذخیرة فی علم الکلام، ص ۳۷۸، اوائل المقالات، ص ۱۶۶ و ۱۶۷و تقریب المعارف، ص ۱۵۷.</ref> قائلین به نظریه صرفه معتقدند هر چند قرآن در جایگاه بسیار بلندی از فصاحت و بلاغت قرار دارد، اما آوردن کلامی‌ همانند قرآن امکان دارد و خارج از حیطه قدرت انسان نیست و بعضی از انسان‌ها توانایی معارضه با قرآن را دارند ولی خداوند با قدرت خویش از این کار جلوگیری می‌کند و نمی‌گذارد کسی در انجام این کار کامیاب شود. <ref>الطراز، ج۳، ص ۳۹۱ و ۳۹۲، قواعد المرام، ص ۱۳۲.</ref><ref>[[محمد رضا بهدار|بهدار، محمد رضا]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۵۴.</ref>.
 
*بر نظریه صرفه نقدهای فراوانی وارد شده است، مانند: "بر اساس نظریه صرفه، بزرگان فصاحت و بلاغت عرب، ذاتاً توانایی آوردن مثل قرآن را داشتند، ولی خداوند پس از بعثت [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و نزول قرآن به طریق خارق العاده از این کار جلوگیری کرده است، بنابراین باید قبل از نزول قرآن صرفی نبوده و لازم می‌آید که میان عرب جاهلی سخنانی که به لحاظ فصاحت و بلاغت همانند قرآن باشند، یافت شود در حالی که هیچ یک از آثار به جای مانده از ادبیات دوران جاهلیت همتای قرآن نیست. همین امر نشان می‌دهد که اعجاز قرآن صرفه نیست بلکه به کمالات ذاتی آن است که در تک تک آیاتش، وجود دارد<ref>البیان فی تفسیر القرآن، ص ۸۳.</ref><ref>[[محمد رضا بهدار|بهدار، محمد رضا]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۵۴.</ref>
== نظریه صرفه ==
در مقابل اندیشه اعجاز ادبی قرآن، برخی متکلمین رأی دیگری ارائه کردند که به نظریه صرفه معروف است. این نظریه برای نخستین بار در قرن سوم توسط [[ابو اسحاق نظّام]]، پیشوای معتزلیان و [[عیسی بن صبیح مزدار]] ملقب به راهب معتزله مطرح شد. پس از آنها گروهی دیگر از متکلمان [[اهل سنت]] و امامیه آن را پذیرفتند <ref>الذخیرة فی علم الکلام، ص ۳۷۸، اوائل المقالات، ص ۱۶۶ و ۱۶۷و تقریب المعارف، ص ۱۵۷.</ref> قائلین به نظریه صرفه معتقدند که هر چند قرآن در جایگاه بسیار بلندی از فصاحت و بلاغت قرار دارد، اما آوردن کلامی‌ همانند قرآن امکان دارد و خارج از حیطه قدرت انسان نیست و بعضی از انسان‌ها توانایی معارضه با قرآن را دارند ولی خداوند با قدرت خویش از این کار جلوگیری می‌کند و نمی‌گذارد کسی در انجام این کار کامیاب شود چنان که خداوند فرموده است: کسانی که ناروا راه خودخواهی و استکبار را در پهنای زمین برگزیدند از هرگونه گزند و آسیب رسانی به آیات خویش باز می‌داریم<ref> سوره اعراف، آیه:۱۴۶؛ الالهیات، ج۳، ص ۳۳۸.</ref> با این همه در تبیین نظریه صرفه سه تفسیر مختلف ارائه شده است<ref>الطراز، ج۳، ص ۳۹۱ و ۳۹۲، قواعد المرام، ص ۱۳۲.</ref>:
#خداوند انگیزه کسانی که در صدد معارضه با قرآن برمی‌آیند را از بین می‌برد و همت انجام این کار را از آنها باز می‌ستاند<ref>شرح المواقف، ص ۲۴۶.</ref>.
#خداوند پس از بعثت [[پیامبر]] {{صل}} مردم را از علومی‌ که برای معارضه با قرآن لازم بود، محروم ساخته است و این امر به دو صورت تحقق یافته است.
##محو ساختن علوم موجود بشری که برای مبارزه با قرآن به کار می‌آید.
##حاصل نشدن علوم لازم برای مبارزه با قرآن در نزد بشر .
#خداوند کسانی که انگیزه و دانش لازم را برای معارضه با قرآن دارند به قهر و جبر از این کار باز می‌دارد <ref>الذخیره، ص ۳۷۸ و مناهج الیقین ص ۴۲۱.</ref>.<ref>[[محمد رضا بهدار|بهدار، محمد رضا]]، [[اعجاز قرآن - بهدار (مقاله)|مقاله «اعجاز قرآن»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۳۲۴-۳۳۰.</ref>
 
=== نقد نظریه صرفه ===
بر نظریه صرفه نقدهای فراوانی وارد شده است که به چند مورد اشاره می‌شود:
# نظریه صرفه با آیات تحدّی<ref>سوره هود، آیه:۱۳- ۱۴؛ سوره یونس، آیه:۳۸- ۳۹.</ref> منافات دارد، زیرا ظهور این آیات آن است که خود قرآن با تمام ویژگی های منحصر به فردش ذاتاً معجزه است.
# بر اساس نظریه صرفه، بزرگان فصاحت و بلاغت عرب، ذاتاً توانایی آوردن مثل قرآن را داشتند، ولی خداوند پس از بعثت [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و نزول قرآن به طریق خارق العاده از این کار جلوگیری کرده است، بنابراین باید قبل از نزول قرآن صرفی نبوده و لازم می‌آید که میان عرب جاهلی سخنانی که به لحاظ فصاحت و بلاغت همانند قرآن باشند، یافت شود در حالی که هیچ یک از آثار به جای مانده از ادبیات دوران جاهلیت همتای قرآن نیست. همین امر نشان می‌دهد که اعجاز قرآن صرفه نیست بلکه به کمالات ذاتی آن است که در تک تک آیاتش، وجود دارد<ref>البیان فی تفسیر القرآن، ص ۸۳.</ref>.<ref>[[محمد رضا بهدار|بهدار، محمد رضا]]، [[اعجاز قرآن - بهدار (مقاله)|مقاله «اعجاز قرآن»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۳۲۴-۳۳۰.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
* [[پرونده:440259451.jpg|22px]] [[محمد رضا بهدار|بهدار، محمد رضا]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه کلام اسلامی ج۱''']]
# [[پرونده:440259451.jpg|22px]] [[محمد رضا بهدار|بهدار، محمد رضا]]، [[اعجاز قرآن - بهدار (مقاله)|مقاله «اعجاز قرآن»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه کلام اسلامی ج۱''']]
# [[پرونده:1368921.jpg|22px]] [[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسان‌شناسی (کتاب)|'''انسان‌شناسی''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


خط ۲۰: خط ۳۴:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:مدخل]]
[[رده:اعجاز قرآن]]
[[رده:قرآن]]
[[رده:مفاهیم در کلام اسلامی]]
[[رده:مفاهیم در کلام اسلامی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۹ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۴۱

سؤال و جواب

شبهه: از آنجاکه علت فاعلی از فعل خویش قوی‌تر است، چگونه می‌توان فرض کرد که انسان از فعل و معلول خویش ضعیف‌تر باشد؟ پاسخ: ممکن است شخصی، تسلط بالایی به الفاظ و معانی آنها داشته باشد ولی همین شخص نتواند با آن الفاظ سخن بگوید.

اعجاز در فصاحت و بلاغت سه جهت دارد: ۱. احاطه به لغات. ۲. قدرت بیان. ۳. قدرت فکر و لطافت ذوق. آنچه مولود قریحه انسان است، همان وضع الفاظ و کلمات مفرد برای معانی خاص است. اما نحوه تنظیم مطالب، مربوط به عالم وضع الفاظ نیست بلکه مربوط به مهارت و ذوق خاصی در فن سخنرانی و بلاغت است؛ لذا ممکن است کسی زبان را خوب بداند اما نتواند درست سخنرانی کند... برای مثال آیا محال است آهنگری، در برابر شمشیر ساخته خودش که در دست مردی شجاع‌تر است، عاجز بماند؛ پس خدای متعال هم می‌تواند انسان‌ها را با همان زبانی ناتوان سازد که از سوی خودشان وضع شده[۱].

نظریه صرفه

در مقابل اندیشه اعجاز ادبی قرآن، برخی متکلمین رأی دیگری ارائه کردند که به نظریه صرفه معروف است. این نظریه برای نخستین بار در قرن سوم توسط ابو اسحاق نظّام، پیشوای معتزلیان و عیسی بن صبیح مزدار ملقب به راهب معتزله مطرح شد. پس از آنها گروهی دیگر از متکلمان اهل سنت و امامیه آن را پذیرفتند [۲] قائلین به نظریه صرفه معتقدند که هر چند قرآن در جایگاه بسیار بلندی از فصاحت و بلاغت قرار دارد، اما آوردن کلامی‌ همانند قرآن امکان دارد و خارج از حیطه قدرت انسان نیست و بعضی از انسان‌ها توانایی معارضه با قرآن را دارند ولی خداوند با قدرت خویش از این کار جلوگیری می‌کند و نمی‌گذارد کسی در انجام این کار کامیاب شود چنان که خداوند فرموده است: کسانی که ناروا راه خودخواهی و استکبار را در پهنای زمین برگزیدند از هرگونه گزند و آسیب رسانی به آیات خویش باز می‌داریم[۳] با این همه در تبیین نظریه صرفه سه تفسیر مختلف ارائه شده است[۴]:

  1. خداوند انگیزه کسانی که در صدد معارضه با قرآن برمی‌آیند را از بین می‌برد و همت انجام این کار را از آنها باز می‌ستاند[۵].
  2. خداوند پس از بعثت پیامبر (ص) مردم را از علومی‌ که برای معارضه با قرآن لازم بود، محروم ساخته است و این امر به دو صورت تحقق یافته است.
    1. محو ساختن علوم موجود بشری که برای مبارزه با قرآن به کار می‌آید.
    2. حاصل نشدن علوم لازم برای مبارزه با قرآن در نزد بشر .
  3. خداوند کسانی که انگیزه و دانش لازم را برای معارضه با قرآن دارند به قهر و جبر از این کار باز می‌دارد [۶].[۷]

نقد نظریه صرفه

بر نظریه صرفه نقدهای فراوانی وارد شده است که به چند مورد اشاره می‌شود:

  1. نظریه صرفه با آیات تحدّی[۸] منافات دارد، زیرا ظهور این آیات آن است که خود قرآن با تمام ویژگی های منحصر به فردش ذاتاً معجزه است.
  2. بر اساس نظریه صرفه، بزرگان فصاحت و بلاغت عرب، ذاتاً توانایی آوردن مثل قرآن را داشتند، ولی خداوند پس از بعثت پیامبر اکرم (ص) و نزول قرآن به طریق خارق العاده از این کار جلوگیری کرده است، بنابراین باید قبل از نزول قرآن صرفی نبوده و لازم می‌آید که میان عرب جاهلی سخنانی که به لحاظ فصاحت و بلاغت همانند قرآن باشند، یافت شود در حالی که هیچ یک از آثار به جای مانده از ادبیات دوران جاهلیت همتای قرآن نیست. همین امر نشان می‌دهد که اعجاز قرآن صرفه نیست بلکه به کمالات ذاتی آن است که در تک تک آیاتش، وجود دارد[۹].[۱۰]

منابع

پانویس

  1. الهی راد، صفدر، انسان‌شناسی، ص۱۴۷ - ۱۴۸.
  2. الذخیرة فی علم الکلام، ص ۳۷۸، اوائل المقالات، ص ۱۶۶ و ۱۶۷و تقریب المعارف، ص ۱۵۷.
  3. سوره اعراف، آیه:۱۴۶؛ الالهیات، ج۳، ص ۳۳۸.
  4. الطراز، ج۳، ص ۳۹۱ و ۳۹۲، قواعد المرام، ص ۱۳۲.
  5. شرح المواقف، ص ۲۴۶.
  6. الذخیره، ص ۳۷۸ و مناهج الیقین ص ۴۲۱.
  7. بهدار، محمد رضا، مقاله «اعجاز قرآن»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص ۳۲۴-۳۳۰.
  8. سوره هود، آیه:۱۳- ۱۴؛ سوره یونس، آیه:۳۸- ۳۹.
  9. البیان فی تفسیر القرآن، ص ۸۳.
  10. بهدار، محمد رضا، مقاله «اعجاز قرآن»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص ۳۲۴-۳۳۰.