شام در معارف مهدویت: تفاوت میان نسخهها
(←مقدمه) |
(←پانویس) |
||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | |||
| موضوع مرتبط = شام | |||
| عنوان مدخل = شام | |||
| مداخل مرتبط = [[شام در نهج البلاغه]] - [[شام در معارف مهدویت]] - [[شام در معارف و سیره حسینی]] | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
[[شام]] مملکتی است که در گذشته شامل [[اردن]] و [[سوریه]] و لبنان و [[فلسطین]] بود<ref>معارف و معاریف، ج ۶، ص ۴۲۷.</ref>. در [[حدیث]] آمده که در [[شام]]، فتنهای بپا میخیزد که اگر از سوئی آرام شود، از سوی دیگر سر درمیآورد و این [[فتنه]] پایان نمییابد، تا اینکه منادی از [[آسمان]] ندا دهد: فلان، [[حاکم]] و [[امیر]] شما باشد<ref>کنز العمال، ح ۳۱۴۴۴.</ref>. و نیز آمده است: [[قائم]] {{ع}} [[ظهور]] نمیکند مگر پس از آنکه [[شام]] را [[فتنه]] و آشوبی فراگیرد که [[مردم]]، راه نجاتی از آن نداشته باشند<ref>بحار الانوار، ج ۶۰، ص ۲۰۸ و ج ۵۲، ص ۲۹۷.</ref><ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۴۲۵.</ref>. | [[شام]] مملکتی است که در گذشته شامل [[اردن]] و [[سوریه]] و لبنان و [[فلسطین]] بود<ref>معارف و معاریف، ج ۶، ص ۴۲۷.</ref>. در [[حدیث]] آمده که در [[شام]]، فتنهای بپا میخیزد که اگر از سوئی آرام شود، از سوی دیگر سر درمیآورد و این [[فتنه]] پایان نمییابد، تا اینکه منادی از [[آسمان]] ندا دهد: فلان، [[حاکم]] و [[امیر]] شما باشد<ref>کنز العمال، ح ۳۱۴۴۴.</ref>. و نیز آمده است: [[قائم]] {{ع}} [[ظهور]] نمیکند مگر پس از آنکه [[شام]] را [[فتنه]] و آشوبی فراگیرد که [[مردم]]، راه نجاتی از آن نداشته باشند<ref>بحار الانوار، ج ۶۰، ص ۲۰۸ و ج ۵۲، ص ۲۹۷.</ref><ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۴۲۵.</ref>. | ||
شام نام قدیمی منطقهای است که امروزه [[سوریه]] و قسمتی از لبنان و [[اردن]] و [[عراق]] را در برمیگیرد و مرکزیت آن نیز [[شهر]] [[دمشق]] بوده است. این منطقه [[پس از ظهور]] اسلام [[مرکز حکومت]] [[امویان]] قرار گرفت و [[بنیامیه]] و بنیمروان با جنایتهای فراوان حکومتی [[سلطنت]] گونه در این [[ناحیه]] برقرار کردند و بر [[ممالک اسلامی]] [[فرمانروایی]] میکردند. این منطقه در [[دوران آخرالزمان]] [[شاهد]] حوادثی بسیار خواهد بود. [[جنگها]] و خونریزیهای فراوانی در آن واقع میشود<ref>[[عباس حیدرزاده|حیدرزاده، عباس]]، [[فرهنگنامه آخرالزمان (کتاب)|فرهنگنامه آخرالزمان]]، ص ۳۷۸.</ref>. | شام نام قدیمی منطقهای است که امروزه [[سوریه]] و قسمتی از لبنان و [[اردن]] و [[عراق]] را در برمیگیرد و مرکزیت آن نیز [[شهر]] [[دمشق]] بوده است. این منطقه [[پس از ظهور]] اسلام [[مرکز حکومت]] [[امویان]] قرار گرفت و [[بنیامیه]] و بنیمروان با جنایتهای فراوان حکومتی [[سلطنت]] گونه در این [[ناحیه]] برقرار کردند و بر [[ممالک اسلامی]] [[فرمانروایی]] میکردند. این منطقه در [[دوران آخرالزمان]] [[شاهد]] حوادثی بسیار خواهد بود. [[جنگها]] و خونریزیهای فراوانی در آن واقع میشود<ref>[[عباس حیدرزاده|حیدرزاده، عباس]]، [[فرهنگنامه آخرالزمان (کتاب)|فرهنگنامه آخرالزمان]]، ص ۳۷۸.</ref>. | ||
== منابع == | |||
{{منابع}} | |||
#[[پرونده:13681151.jpg|22px]] [[عباس حیدرزاده|حیدرزاده، عباس]]، [[فرهنگنامه آخرالزمان (کتاب)|'''فرهنگنامه آخرالزمان''']]. | |||
{{پایان منابع}} | |||
== پانویس == | |||
{{پانویس}} | |||
[[رده:مدخل فرهنگنامه آخرالزمان]] | |||
[[رده:امام مهدی]] | |||
[[رده:شام]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۴ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۰۹
مقدمه
شام مملکتی است که در گذشته شامل اردن و سوریه و لبنان و فلسطین بود[۱]. در حدیث آمده که در شام، فتنهای بپا میخیزد که اگر از سوئی آرام شود، از سوی دیگر سر درمیآورد و این فتنه پایان نمییابد، تا اینکه منادی از آسمان ندا دهد: فلان، حاکم و امیر شما باشد[۲]. و نیز آمده است: قائم (ع) ظهور نمیکند مگر پس از آنکه شام را فتنه و آشوبی فراگیرد که مردم، راه نجاتی از آن نداشته باشند[۳][۴].
شام نام قدیمی منطقهای است که امروزه سوریه و قسمتی از لبنان و اردن و عراق را در برمیگیرد و مرکزیت آن نیز شهر دمشق بوده است. این منطقه پس از ظهور اسلام مرکز حکومت امویان قرار گرفت و بنیامیه و بنیمروان با جنایتهای فراوان حکومتی سلطنت گونه در این ناحیه برقرار کردند و بر ممالک اسلامی فرمانروایی میکردند. این منطقه در دوران آخرالزمان شاهد حوادثی بسیار خواهد بود. جنگها و خونریزیهای فراوانی در آن واقع میشود[۵].
منابع
پانویس
- ↑ معارف و معاریف، ج ۶، ص ۴۲۷.
- ↑ کنز العمال، ح ۳۱۴۴۴.
- ↑ بحار الانوار، ج ۶۰، ص ۲۰۸ و ج ۵۲، ص ۲۹۷.
- ↑ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۴۲۵.
- ↑ حیدرزاده، عباس، فرهنگنامه آخرالزمان، ص ۳۷۸.