محمد بن سنان خزاعی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==پانویس== +== پانویس ==))
 
(۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = اصحاب امام صادق| عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[محمد بن سنان خزاعی در معارف و سیره رضوی]]| پرسش مرتبط  = }}
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
== آشنایی اجمالی ==
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[محمد بن سنان خزاعی در تراجم و رجال]] - [[محمد بن سنان خزاعی در تاریخ اسلامی]] - [[محمد بن سنان خزاعی در معارف و سیره رضوی]]</div>
[[نجاشی]] می‌‌نویسد: [[ابوجعفر محمد بن حسن بن سنان زاهری کوفی خزاعی همدانی]] از [[فرزندان]] زاهر [[مولی]] [[عمرو بن حمق خزاعی]] بود و از این رو، به «زاهری» [[شهرت]] داشت و بنا بر گزارشی نقل می‌‌کند که وی در [[کودکی]] [[پدر]] خود را از دست داد و تحت [[سرپرستی]] جدش [[سنان]] [[رشد]] و پرورش یافت، به همین سبب به جدش منسوب شده و در بسیاری از منابع با عنوان [[محمد بن سنان]] شهرت یافته است.<ref>رجال النجاشی، ج۲، ص۲۰۸.</ref> او از [[اصحاب امام صادق]]،<ref>حاوی الاقوال، ج۴، ص۲۵۹.</ref> [[امام کاظم]]، [[امام رضا]] و [[امام جواد]]{{ع}} بود<ref> رجال الطوسی، ص۳۶۱، ۳۸۶ و ۴۰۵.</ref> و روایاتی را از [[امام صادق]]،<ref> مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۷، ص۱۲۶.</ref> امام رضا،<ref>اختیار معرفة الرجال، ص۵۰۱.</ref> امام جواد<ref>الفهرست (طوسی)، ص۱۳۱.</ref> و [[امام هادی]]{{ع}} نقل کرده است.<ref>تنقیح المقال، ج۳، ص۱۲۸.</ref> وی افزون بر [[امامان معصوم]]، از کسانی چون [[بشیر نبّال]]، [[ابوالجارود]]، [[داود بن سرحان]] و [[زید شحام]] [[حدیث]] شنیده و [[روایت]] کرده است. از او افرادی مانند [[محمد بن حسین بن ابی الخطاب]]، [[محمد بن عیسی عبیدی]] و [[ایوب بن نوح]] [[استماع]] حدیث کرده و به روایاتش استناد جسته‌اند.<ref>اختیار معرفة الرجال، ص۱۰۳، ۱۷۰، ۲۸۹، ۳۲۲، ۵۰۷ و ۵۰۸.</ref>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
درباره جایگاه زاهری، نزد [[رجال شناسان]] [[اختلاف]] نظرهایی وجود دارد: [[شیخ طوسی]]، [[نجاشی]] و [[ابن غضائری]] وی را غالی و [[ضعیف]] شمرده‌اند،<ref>الفهرست (طوسی)، ص۱۴۳؛ رجال النجاشی، ج۲، ص۲۰۸؛ خلاصة الاقوال، ص۲۵۱.</ref> اما [[علامه حلی]] به نقل از [[شیخ مفید]]، وی را [[موثق]] دانسته، هر چند خود قائل به توقف شده و اظهار نظری نکرده است.<ref>خلاصة الاقوال، ص۲۵۱.</ref> کشّی نیز با [[نقل روایات]] متضاد، در مواردی وی را [[ستوده]] است و روایتی را از [[محمد بن اسماعیل بن بزیع]] نقل می‌‌کند که محمد بن سنان و [[صفوان بن یحیی]] به دلیل [[مخالفت]] با امر امام جواد{{ع}}، مورد [[لعن]] و [[نفرین]] [[امام]] قرار گرفتند، ولی در نهایت امام از آنان درگذشت و به [[نیکی]] از ایشان یاد کرد.<ref>اختیار معرفة الرجال، ص۵۰۲، ۵۰۳، ۵۰۷ و ۵۰۸.</ref> به نوشته [[نجاشی]]، وی به سال ۲۲۰ه‍ از [[دنیا]] رفت. آثار و تألیفات وی عبارت‌اند از: الطرائف الأظله المکاسب الحج الصید و الذبائح الشراء و البیع الوصیة و النوادر. افزون بر آن، مسائلی را از [[امام رضا]]{{ع}} نقل کرده که معروف است.<ref>رجال النجاشی، ج۲، ص۲۰۸، ۲۱۰ و ۲۱۱.</ref> رسالة ابی جعفر الجواد{{ع}} الی اهل البصرة دیگر اثر اوست<ref>الفهرست (طوسی)، ص۱۳۱.</ref>.<ref>جمعی از پژوهشگران، [[فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی (کتاب)|فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی]] ج۱، ص۷۰۰.</ref>
[[محمد بن سنان خزاعی کوفی]]، از [[اصحاب امام کاظم]]{{ع}}، [[امام رضا]]{{ع}} و [[امام جواد]]{{ع}} بود. وی می‌گوید: «یک سال پیش از [[سفر]] به [[عراق]]، به [[خدمت]] [[امام]] [[موسی بن جعفر]]{{ع}} رسیدم. ایشان در کنار فرزندشان [[علی]] بود. امام{{ع}} مرا مورد خطاب قرار داد و فرمودند: [[گمراه]] می‌کند [[خداوند]] [[ظالمان]] را و آنچه خواهد می‌کند. عرض کردم: فدای وجودت! چه چیز باعث شد که این سخن را ایراد فرمایید؟
 
امام{{ع}} فرمودند: هر کس [[ظلم]] کند در [[حق]] من و فرزندم و [[انکار]] کند [[امامت]] وی را بعد از من، مثل کسی است که ظلم کرد در حق [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} و انکار کرد امامت ایشان را بعد از [[پیغمبر]]{{صل}}.
 
اسنان می‌گوید: با این سخنان دانستم که امام خبر [[مرگ]] خویش را می‌دهد و علی فرزندش را [[جانشین]] خویش اعلام می‌دارد. پس به امام{{ع}} عرض کردم: به [[خدا]] قسم، اگر خداوند [[عمر]] مرا طولانی گرداند هر آینه [[تسلیم]] خواهم کرد به او حق او را و [[اقرار]] خواهم کرد به امامت او و [[شهادت]] می‌دهم که بعد از شما اوست [[حجت خداوند]] بر [[خلق]] و اوست خواننده [[مردم]] به [[دین خدا]]. امام{{ع}} فرمودند: خداوند به تو [[عمر طولانی]] عطا می‌کند و تو می‌بینی امامت او و امامت کسی که [[قائم]] او می‌شود. عرض کردم: فدات شوم! او کیست؟ فرمودند: فرزند او [[محمد]]. و چنین مژده دادند: تو انیس و راحت من بودی و بعد از من انیس و راحت [[رضا]] و فرزندش خواهی شد. [[حرام]] است [[آتش جهنم]] که تو را فرا بگیرد»<ref>عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۵۰.</ref>.
محمد بن سنان می‌گوید: «روزهای [[دوشنبه]] و [[پنجشنبه]]، [[مأمون]] ساعتی را در مجلس عمومی که همه می‌توانستند در آن شرکت کنند، می‌نشست و [[مشکلات]] مردم را حل و فصل می‌نمود. امام رضا{{ع}} نیز در جانب راست مأمون حضور داشتند. روزی خبر دادند که مردی [[صوفی]]، دزدی کرده است. مأمون [[دستور]] داد که او را بیاورند. همین که چشمش به مرد افتاد، دید او مردی [[پارسا]] به نظر می‌رسد و بر پیشانیش آثار [[سجده]] نقش بسته است؛ بنابراین به او گفت: وای بر این ظاهر [[پسندیده]] که کاری چنین [[زشت]] از او سر زند. با این ظاهری که نشان از [[پارسایی]] است، دزدی کرده‌ای؟ مرد گفت: من این کار را از سر [[اجبار]] کرده‌ام و چاره‌ای نداشتم، چون تو [[حق]] مرا از [[خمس]] و [[غنیمت]] نپرداختی. [[مأمون]] گفت: تو چه حقی در خمس و غنیمت داری؟ مرد گفت: [[خداوند]] خمس را به شش قسمت نموده و فرموده است: {{متن قرآن|وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا يَوْمَ الْفُرْقَانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ}}<ref>«و اگر به خداوند و به آنچه بر بنده خویش، روز بازشناخت درستی از نادرستی (در جنگ بدر)، روز رویارویی آن دو گروه (مسلمان و مشرک) فرو فرستادیم ایمان دارید بدانید که آنچه غنیمت گرفته‌اید از هرچه باشد یک پنجم آن از آن خداوند و فرستاده او و خویشاوند (وی) و یتیمان و بینوایان و ماندگان در راه (از خاندان او) است» سوره انفال، آیه ۴۱.</ref>. و غنیمت را نیز به شش قسمت تقسیم کرده است و فرموده است: {{متن قرآن|مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ}}<ref>«آنچه خداوند از (دارایی‌های) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد» سوره حشر، آیه ۷.</ref>. چون حق مرا ندادی با این که [[ابن السبیل]] هستم و بیچاره و [[درمانده]] و راهی برای [[زندگی]] ندارم و در ضمن از کسانی هستم که به [[قرآن]] واردم. مأمون گفت: با این داستان‌ها و حرف‌ها که نقل می‌کنی، [[انتظار]] داری [[حکم خدا]] را از بین ببرم؟ مرد گفت: اول خود را [[پاک]] کن و حد بر خویش جاری کن و سپس دیگران را. [[مأمون]] رو به [[امام رضا]]{{ع}} کرد و گفت: شما چه می‌فرمایید؟ [[امام]] فرمودند: او می‌گوید که تو هم دزدی کرده‌ای، من هم دزدی کرده‎ام. مأمون به [[سختی]] ناراحت شد و به [[مرد]] [[صوفی]] گفت: به [[خدا]] دست و پایت را قطع خواهم کرد. مرد گفت: دست و پای مرا قطع خواهی کرد در حالی که تو [[بنده]] [[منی]]؟! مأمون گفت: وای بر تو من از کجا بنده تو شدم؟ مرد گفت: به جهت این که [[مادر]] تو را از [[بیت المال]] [[مسلمانان]] خریده‌اند و تو بنده تمام مسلمانان [[شرق]] و [[غرب]] هستی تا آزادت کنند. من که آزادت نکرده‌ام. از آن گذشته، [[خمس]] را خودت فرو بردی و [[حق]] [[اولاد]] [[پیامبر]]{{صل}} را نمی‌دهی و حق من و امثال مرا نیز نمی‌دهی. دلیل دیگر این که [[ناپاک]] نمی‌تواند [[ناپاکی]] را پاک نماید. باید ناپاک را شخص پاک، [[پاکیزه]] نماید. کسی که به گردنش حد باشد، نمی‌تواند بر دیگری حد را جاری سازد؛ مگر این که ابتدا از خودش شروع نماید. مگر نشنیده‌ای که [[خداوند]] می‌فرماید: {{متن قرآن|أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ وَأَنْتُمْ تَتْلُونَ الْكِتَابَ أَفَلَا تَعْقِلُونَ}}<ref>«آیا مردم را به نیکی فرا می‌خوانید و خود را از یاد می‌برید با آنکه کتاب (خداوند) را می‌خوانید؟ آیا خرد نمی‌ورزید؟» سوره بقره، آیه ۴۴.</ref>. مأمون رو به جانب امام رضا{{ع}} کرد و گفت: درباره این مرد چه [[صلاح]] می‎دانی؟ امام{{ع}} فرمودند: خداوند به [[محمد مصطفی]]{{صل}} می‌فرماید: {{متن قرآن|فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ}}<ref>«برهان رسا از آن خداوند است» سوره انعام، آیه ۱۴۹.</ref> این همان دلیل است که [[نادان]] با [[نادانی]] می‌فهمد و [[دانا]] نیز به [[علم]] خود می‌یابد. [[دنیا]] و [[آخرت]]، به دلیل [[استوار]] است و این مرد نیز دلیل آورد. مأمون [[دستور]] داد تا آن مرد صوفی را [[آزاد]] کند و خود را از روبرو شدن با [[مردم]] کنار کشید»<ref>مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۳۶۸؛ عیون اخبار الرضا{{ع}} ج۲، باب ۵۹، ص۵۷۸-۵۸۱.</ref>.<ref>[[حسین محمدی|محمدی، حسین]]، [[رضانامه (کتاب)|رضانامه]] ص۶۳۸.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
*[[اصحاب امام رضا]]
{{مدخل وابسته}}
*[[اصحاب امام جواد]]
* [[اصحاب امام رضا]]
{{پایان مدخل‌های وابسته}}
* [[اصحاب امام جواد]]
{{پایان مدخل‌ وابسته}}


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:13681348.jpg|22px]] [[حسین محمدی|محمدی، حسین]]، [[رضانامه (کتاب)|'''رضانامه''']]
# [[پرونده: IM009687.jpg|22px]] جمعی از پژوهشگران، [[فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی ج۱''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


خط ۲۵: خط ۱۹:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:محمد بن سنان خزاعی]]
[[رده:مدخل]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:اصحاب امام جواد]]
[[رده:اصحاب امام جواد]]
[[رده:اصحاب امام رضا]]
[[رده:اصحاب امام رضا]]
[[رده:اصحاب امام صادق]]
[[رده:اصحاب امام کاظم]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۳ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۲۹

آشنایی اجمالی

نجاشی می‌‌نویسد: ابوجعفر محمد بن حسن بن سنان زاهری کوفی خزاعی همدانی از فرزندان زاهر مولی عمرو بن حمق خزاعی بود و از این رو، به «زاهری» شهرت داشت و بنا بر گزارشی نقل می‌‌کند که وی در کودکی پدر خود را از دست داد و تحت سرپرستی جدش سنان رشد و پرورش یافت، به همین سبب به جدش منسوب شده و در بسیاری از منابع با عنوان محمد بن سنان شهرت یافته است.[۱] او از اصحاب امام صادق،[۲] امام کاظم، امام رضا و امام جواد(ع) بود[۳] و روایاتی را از امام صادق،[۴] امام رضا،[۵] امام جواد[۶] و امام هادی(ع) نقل کرده است.[۷] وی افزون بر امامان معصوم، از کسانی چون بشیر نبّال، ابوالجارود، داود بن سرحان و زید شحام حدیث شنیده و روایت کرده است. از او افرادی مانند محمد بن حسین بن ابی الخطاب، محمد بن عیسی عبیدی و ایوب بن نوح استماع حدیث کرده و به روایاتش استناد جسته‌اند.[۸]

درباره جایگاه زاهری، نزد رجال شناسان اختلاف نظرهایی وجود دارد: شیخ طوسی، نجاشی و ابن غضائری وی را غالی و ضعیف شمرده‌اند،[۹] اما علامه حلی به نقل از شیخ مفید، وی را موثق دانسته، هر چند خود قائل به توقف شده و اظهار نظری نکرده است.[۱۰] کشّی نیز با نقل روایات متضاد، در مواردی وی را ستوده است و روایتی را از محمد بن اسماعیل بن بزیع نقل می‌‌کند که محمد بن سنان و صفوان بن یحیی به دلیل مخالفت با امر امام جواد(ع)، مورد لعن و نفرین امام قرار گرفتند، ولی در نهایت امام از آنان درگذشت و به نیکی از ایشان یاد کرد.[۱۱] به نوشته نجاشی، وی به سال ۲۲۰ه‍ از دنیا رفت. آثار و تألیفات وی عبارت‌اند از: الطرائف الأظله المکاسب الحج الصید و الذبائح الشراء و البیع الوصیة و النوادر. افزون بر آن، مسائلی را از امام رضا(ع) نقل کرده که معروف است.[۱۲] رسالة ابی جعفر الجواد(ع) الی اهل البصرة دیگر اثر اوست[۱۳].[۱۴]

جستارهای وابسته

منابع

  1. جمعی از پژوهشگران، فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی ج۱

پانویس

  1. رجال النجاشی، ج۲، ص۲۰۸.
  2. حاوی الاقوال، ج۴، ص۲۵۹.
  3. رجال الطوسی، ص۳۶۱، ۳۸۶ و ۴۰۵.
  4. مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۷، ص۱۲۶.
  5. اختیار معرفة الرجال، ص۵۰۱.
  6. الفهرست (طوسی)، ص۱۳۱.
  7. تنقیح المقال، ج۳، ص۱۲۸.
  8. اختیار معرفة الرجال، ص۱۰۳، ۱۷۰، ۲۸۹، ۳۲۲، ۵۰۷ و ۵۰۸.
  9. الفهرست (طوسی)، ص۱۴۳؛ رجال النجاشی، ج۲، ص۲۰۸؛ خلاصة الاقوال، ص۲۵۱.
  10. خلاصة الاقوال، ص۲۵۱.
  11. اختیار معرفة الرجال، ص۵۰۲، ۵۰۳، ۵۰۷ و ۵۰۸.
  12. رجال النجاشی، ج۲، ص۲۰۸، ۲۱۰ و ۲۱۱.
  13. الفهرست (طوسی)، ص۱۳۱.
  14. جمعی از پژوهشگران، فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی ج۱، ص۷۰۰.