محمد بن سنان خزاعی در معارف و سیره رضوی
آشنایی اجمالی
محمد بن سنان خزاعی کوفی، از اصحاب امام کاظم S، امام رضا S و امام جواد S بود. وی میگوید: «یک سال پیش از سفر به عراق، به خدمت امام موسی بن جعفر S رسیدم. ایشان در کنار فرزندشان علی بود. امام S مرا مورد خطاب قرار داد و فرمودند: گمراه میکند خداوند ظالمان را و آنچه خواهد میکند. عرض کردم: فدای وجودت! چه چیز باعث شد که این سخن را ایراد فرمایید؟
امام S فرمودند: هر کس ظلم کند در حق من و فرزندم و انکار کند امامت وی را بعد از من، مثل کسی است که ظلم کرد در حق علی بن ابی طالب S و انکار کرد امامت ایشان را بعد از پیغمبر a.
اسنان میگوید: با این سخنان دانستم که امام خبر مرگ خویش را میدهد و علی فرزندش را جانشین خویش اعلام میدارد. پس به امام S عرض کردم: به خدا قسم، اگر خداوند عمر مرا طولانی گرداند هر آینه تسلیم خواهم کرد به او حق او را و اقرار خواهم کرد به امامت او و شهادت میدهم که بعد از شما اوست حجت خداوند بر خلق و اوست خواننده مردم به دین خدا. امام S فرمودند: خداوند به تو عمر طولانی عطا میکند و تو میبینی امامت او و امامت کسی که قائم او میشود. عرض کردم: فدات شوم! او کیست؟ فرمودند: فرزند او محمد. و چنین مژده دادند: تو انیس و راحت من بودی و بعد از من انیس و راحت رضا و فرزندش خواهی شد. حرام است آتش جهنم که تو را فرا بگیرد»[۱].
محمد بن سنان میگوید: «روزهای دوشنبه و پنجشنبه، مأمون ساعتی را در مجلس عمومی که همه میتوانستند در آن شرکت کنند، مینشست و مشکلات مردم را حل و فصل مینمود. امام رضا S نیز در جانب راست مأمون حضور داشتند. روزی خبر دادند که مردی صوفی، دزدی کرده است. مأمون دستور داد که او را بیاورند. همین که چشمش به مرد افتاد، دید او مردی پارسا به نظر میرسد و بر پیشانیش آثار سجده نقش بسته است؛ بنابراین به او گفت: وای بر این ظاهر پسندیده که کاری چنین زشت از او سر زند. با این ظاهری که نشان از پارسایی است، دزدی کردهای؟ مرد گفت: من این کار را از سر اجبار کردهام و چارهای نداشتم، چون تو حق مرا از خمس و غنیمت نپرداختی. مأمون گفت: تو چه حقی در خمس و غنیمت داری؟ مرد گفت: خداوند خمس را به شش قسمت نموده و فرموده است: وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا يَوْمَ الْفُرْقَانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ[۲]. و غنیمت را نیز به شش قسمت تقسیم کرده است و فرموده است: مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ[۳]. چون حق مرا ندادی با این که ابن السبیل هستم و بیچاره و درمانده و راهی برای زندگی ندارم و در ضمن از کسانی هستم که به قرآن واردم. مأمون گفت: با این داستانها و حرفها که نقل میکنی، انتظار داری حکم خدا را از بین ببرم؟ مرد گفت: اول خود را پاک کن و حد بر خویش جاری کن و سپس دیگران را. مأمون رو به امام رضا S کرد و گفت: شما چه میفرمایید؟ امام فرمودند: او میگوید که تو هم دزدی کردهای، من هم دزدی کردهام. مأمون به سختی ناراحت شد و به مرد صوفی گفت: به خدا دست و پایت را قطع خواهم کرد. مرد گفت: دست و پای مرا قطع خواهی کرد در حالی که تو بنده منی؟! مأمون گفت: وای بر تو من از کجا بنده تو شدم؟ مرد گفت: به جهت این که مادر تو را از بیت المال مسلمانان خریدهاند و تو بنده تمام مسلمانان شرق و غرب هستی تا آزادت کنند. من که آزادت نکردهام. از آن گذشته، خمس را خودت فرو بردی و حق اولاد پیامبر a را نمیدهی و حق من و امثال مرا نیز نمیدهی. دلیل دیگر این که ناپاک نمیتواند ناپاکی را پاک نماید. باید ناپاک را شخص پاک، پاکیزه نماید. کسی که به گردنش حد باشد، نمیتواند بر دیگری حد را جاری سازد؛ مگر این که ابتدا از خودش شروع نماید. مگر نشنیدهای که خداوند میفرماید: أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ وَأَنْتُمْ تَتْلُونَ الْكِتَابَ أَفَلَا تَعْقِلُونَ[۴]. مأمون رو به جانب امام رضا S کرد و گفت: درباره این مرد چه صلاح میدانی؟ امام S فرمودند: خداوند به محمد مصطفی a میفرماید: فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ[۵] این همان دلیل است که نادان با نادانی میفهمد و دانا نیز به علم خود مییابد. دنیا و آخرت، به دلیل استوار است و این مرد نیز دلیل آورد. مأمون دستور داد تا آن مرد صوفی را آزاد کند و خود را از روبرو شدن با مردم کنار کشید»[۶].[۷]
محمد بن سنان در راویان امام رضا در مسندالرضا
او یکی از محدثان مشهور و راویان معروف است، کتابها و آثارش در تذکرههای رجال حدیث ذکر شدهاند، او از امام رضاS روایات زیادی نقل میکند و در اصول و فروع و تفسیر و سنن و آداب اخبار زیادی روایت کرده است، ولی علمای رجال او را مورد نکوهش قرار داده و به اخبارش اعتماد نکردهاند.
شیخ طوسی در رجال خود او را از راویان امام کاظمS و امام رضا S ذکر کرده و گوید: او از اهل کوفه میباشد و در نقل روایات ضعیف است، و احمد بن ابی عبدالله برقی نیز در رجال خود او را از اصحاب حضرت موسی بن جعفرS و علی بن موسیS ضبط کرده است.
در الفهرست خود گوید: محمد بن سنان برای امام جوادS نامهای نوشت و این نامه را حسن بن شمون روایت میکند، و در جایی دیگر در فهرست گفته: محمد بن سنان کتابهایی تألیف کرده و اهل حدیث آنها را مورد طعن قرار داده و به آنها عمل نکردهاند، تألیفات او به اندازه تألیفات حسین بن سعید میباشد.
او کتابی در نوادر تألیف کرده که مشایخ از او نقل میکنند و ما آن را از طریق محمد بن علی صیرفی از وی روایت میکنیم، اخبار او جز آن قسمت که در آن تخلیط شده و صحیح و سقیم را درهم آمیخته و یا در نقل روایات غلو و افراط شده مورد قبول میباشد، و شیخ طوسی طرق خود را به محمد بن سنان ذکر میکند.
ابوالعباس نجاشی در رجال خود گوید: ابو جعفر محمد بن سنان زاهری از اولاد زاهر از موالیان عمرو بن حمق خزاعی بوده است، او از امام رضاS روایت میکند و مسائلی را از آن جناب سؤال کرده و جواب شنیده است، او یک راوی ضعیف میباشد که به اقوال و آراء او اعتمادی نیست و متفردات وی مورد عمل نمیباشد.
او کتب و تألیفاتی دارد که عبارتند از کتاب طرائف که محمد بن حسین بن ابی خطاب از وی روایت میکند، و کتاب اظله و کتاب مکاتب و کتاب حج و کتاب صید و ذبایح و کتاب شرا و بیع و کتاب وصیت و کتاب نوادر و ما همه آن کتابها را از محمد بن حسین روایت میکنیم، محمد بن سنان در سال ۲۲۰ درگذشت.
شیخ کشی در رجال خود گوید: علی بن حسین بن داوود قمی گوید: از امام جوادS شنیدم که صفوان بن یحیی و محمد بن سنان را به نیکی یاد میکردند و میفرمودند: من از آنها راضی هستم و خداوند هم از آنان راضی باشد و آن دو هرگز با من مخالفت نکردند، راوی گوید: من این سخن امام را بعد از شنیدن مطالبی درباره آنان استماع کردم.
در یک روایت از محمد بن اسماعیل بن بزیع وارد شده که امام جوادS نخست از وی ناراضی بودند و بعد از وی درگذشتند و از او رضایت حاصل فرمودند، و به محمد بن اسماعیل گفتند: شما صفوان بن یحیی و محمد بن سنان را دوست بدارید و من از آنها راضی میباشم.
حمدویه بن نصیر گوید: ایوب بن نوح دفتری که در آن احادیث محمد بن سنان را جمع کرده بود به من دادند، و بعد گفتند: اگر دوست دارید از آن یادداشت بردارید، من این احادیث را از محمد بن سنان روایت کردهام و لکن اکنون از روایت آنها خودداری میکنم؛ زیرا او قبل از مرگش به من گفت: همه روایات من سماعی و روایی نیست، بلکه من آنها را یافتهام. عبدالله بن حمدویه گوید: از فضل بن شاذان شنیدم میگفتند: من روایت احادیث محمد بن سنان را جایز نمیدانم، و او در یکی از کتابهای خود گوید: محمد بن سنان یکی از دروغگویان مشهور میباشد و علی بن محمد بن قتیبه نیشابوری گوید: فضل بن شاذان میگفت: من تا زنده هستم روایات محمد بن سنان را از من نقل روایت نکنید.
محمد بن عیسی اسدی ملقب به بنان گوید: من با صفوان بن یحیی در کوفه بودم که ناگهان محمد بن سنان وارد مجلس ما شد، صفوان گفت: این فرزند سنان است، او تصمیم گرفته بود که از حد متعادل فراتر رود و غالی گردد ولی ما بال و پر او را بریدیم و او را از بلند پروازی بازداشتیم، و او هم با ما در طریقه حقه و روش معتدل ثابت ماند.
در یک روایت دیگر از بنان روایت شده که گفت: ما وارد مسجد کوفه میشدیم و محمد بن سنان در آنجا متوجه ما میشدند و میگفتند: هرکس میخواهد مشکلات را درک کند، به طرف من بیاید، و هرکس در نظر دارد مسائل حرام و حلال را یاد بگیرد، به طرف شیخ برود، مقصود او از شیخ در اینجا صفوان بن یحیی بود.
حمدویه گوید: حسن بن موسی گفت: محمد بن سنان روایت میکند که خدمت امام کاظمS رسیدم. قبل از اینکه او را به طرف عراق حرکت دهند، و فرزندش علی هم در کنارش نشسته بود، امام کاظمS فرمودند: ای محمد در این سال حادثهای پیش خواهد آمد. و بعد سکوت کردند و دست خود را بر زمین فرود آوردند و بعد متوجه من شدند و فرمودند: ِ وَيُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ وَيَفْعَلُ اللَّهُ مَا يَشَاءُ[۸]
گوید: عرض کردم قربانت شوم مقصود از این سخن چیست؟ فرمودند: هرکس نسبت به این فرزندم علی ظلم کند و حق او را ضایع گرداند و امامت وی را انکار نماید مانند کسی است که حق علی بن ابی طالبS و امامت او را بعد از رسول خدا انکار کند، راوی گوید: از این سخنان فهمیدم که آن حضرت خبر از وفاتش میدهد.
محمد بن سنان گوید: به امام کاظمS عرض کردم اگر خداوند به من زندگی عطا کند و زمان امامت او را درک کنم حق وی را ادا خواهم کرد و به امامت او اقرار خواهم نمود، و اینک گواهی میدهم که او بعد از شما امام است و مردم را به دین خدا دعوت میکند، امامS فرمودند: خداوند عمرت را طولانی خواهد کرد و مردم را به امامت او دعوت خواهی کرد.
گوید: عرض کردم قربانت گردم امام بعد از او چه نام دارد؟ فرمودند: فرزندش محمد، عرض کردم با رضا و رغبت به امامت او هم گردن مینهم، امام کاظم فرمودند: درست میگویید من نام تو را در صحیفه امیرالمؤمنینS دیدهام و تو از شیعیان ما محسوب میگردی و همچون نوری در یک شب تاریک میدرخشی.
علامه حلی در بخش دوم خلاصه که اختصاصی به ضعفا و مجروحان دارد او را عنوان کرده است و گوید: علمای امامیه درباره محمد بن سنان اختلاف کردهاند، شیخ طوسی او را تضعیف کرده ولی شیخ مفید وی را توثیق نموده است، و نجاشی و ابن الغضائری نیز در کتب خود او را از غالیان و ضعفا دانستهاند و اخبار او را مورد اعتماد قرار ندادهاند، و من هم در اینباره متوقف میباشم و اخبار او را مورد عمل قرار نمیدهم.
محمد بن سنان از امام رضاS روایات زیادی در اصول و فروع و تفسیر قرآن روایت میکند، محمد بن سنان گوید: امام رضاS فرمودند: بیماری مؤمنان را پاک میکند و موجب رحمت و آمرزش آنان میشود، ولی بیماری برای کافران عذاب و نفرین است، مؤمنان همواره گرفتار بیماری هستند تا آنگاه که اثری از گناهان آنها نماند.[۹]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ عیون اخبار الرضا S، ج۱، ص۵۰.
- ↑ «و اگر به خداوند و به آنچه بر بنده خویش، روز بازشناخت درستی از نادرستی (در جنگ بدر)، روز رویارویی آن دو گروه (مسلمان و مشرک) فرو فرستادیم ایمان دارید بدانید که آنچه غنیمت گرفتهاید از هرچه باشد یک پنجم آن از آن خداوند و فرستاده او و خویشاوند (وی) و یتیمان و بینوایان و ماندگان در راه (از خاندان او) است» سوره انفال، آیه ۴۱.
- ↑ «آنچه خداوند از (داراییهای) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد» سوره حشر، آیه ۷.
- ↑ «آیا مردم را به نیکی فرا میخوانید و خود را از یاد میبرید با آنکه کتاب (خداوند) را میخوانید؟ آیا خرد نمیورزید؟» سوره بقره، آیه ۴۴.
- ↑ «برهان رسا از آن خداوند است» سوره انعام، آیه ۱۴۹.
- ↑ مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۳۶۸؛ عیون اخبار الرضا S ج۲، باب ۵۹، ص۵۷۸-۵۸۱.
- ↑ محمدی، حسین، رضانامه ص۶۳۸.
- ↑ «خداوند، مؤمنان را در زندگی این جهان و جهان واپسین با گفتار استوار پا برجا میدارد و خداوند ستمگران را بیراه میگذارد و خداوند هر چه بخواهد انجام میدهد» سوره ابراهیم، آیه ۲۷.
- ↑ عطاردی قوچانی، عزیزالله، راویان امام رضا در مسند الرضا، ص 450-453.