خسف دجال: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{خرد}} | |||
{{مهدویت}} | |||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
* یکی از [[نشانههای حتمی ظهور]]، [[خسف سرزمین بیداء]] است.<ref>ر.ک. [[علی اکبر مهدیپور|مهدیپور، علی اکبر]]، [[در آستانه ظهور (کتاب)|در آستانه ظهور]]، ص؟؟؟؛ [[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص ۲۹۸؛ [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ج۳، ص ۱۳۰</ref> واژه [[خسف]] به معنای فرو رفتن و [[پنهان]] شدن است<ref>ر.ک. [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۲۱۱ ـ ۲۱۲؛ [[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص ۲۹۸</ref> [[بیداء]] در لغت به معنای دشت هموار، پهناور و خالی از سکنه و [[آب]] و علف است<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج ۱، ص ۵۴۸</ref>.<ref>ر.ک. [[علی اکبر مهدیپور|مهدیپور، علی اکبر]]، [[در آستانه ظهور (کتاب)|در آستانه ظهور]]، ص؟؟؟</ref> و نام سرزمینی است بین [[مکه]] و [[مدینه]]<ref>ابن منظور، لسان العرب، ماده خسف و بیداء </ref>.<ref>ر.ک. [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۲۱۱ ـ ۲۱۲؛ [[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص ۲۹۸</ref> [[بیداء]] را ذات الجیش هم میگویند.<ref>ر.ک. [[نجمالدین طبسی|طبسی، نجمالدین]]، [[سفیانی (کتاب)|سفیانی]]، ص۱۰۹ـ۱۱۱</ref> بر اساس فرمایش [[امام صادق]] {{ع}} در مسیر [[مکه]] به [[مدینه]] [[نماز]] در سه مکان مکروه است: ذات الجیش، ذات السلاسل و وادی ضَجنان<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 3، ص 389: «الصَّلَاةُ تُكْرَهُ فِي ثَلَاثَةِ مَوَاطِنَ مِنَ الطَّرِيقِ الْبَيْدَاءِ وَ هِيَ ذَاتُ الْجَيْشِ وَ ذَاتِ الصَّلَاصِلِ وَ ضَجْنَان»</ref>. وادی ضجنان معروف است و درگیریهایی در آن جا وجود داشته است. هر سه وادی محل [[خسف]] [[دجال]] است؛ و مکروه بودن [[نماز]] در این مکانها، یا بدان لحاظ است که این سه مکان محل نزولِ [[غضب]] و [[انتقام]] الهی هستند و یا ممکن است به لشکر [[دجال]] کاری نداشته و عده دیگری در این مکانها فرو روند.<ref>ر.ک. [[نجمالدین طبسی|طبسی، نجمالدین]]، [[سفیانی (کتاب)|سفیانی]]، ص۱۰۹ـ۱۱۱</ref> | * یکی از [[نشانههای حتمی ظهور]]، [[خسف سرزمین بیداء]] است.<ref>ر.ک. [[علی اکبر مهدیپور|مهدیپور، علی اکبر]]، [[در آستانه ظهور (کتاب)|در آستانه ظهور]]، ص؟؟؟؛ [[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص ۲۹۸؛ [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ج۳، ص ۱۳۰</ref> واژه [[خسف]] به معنای فرو رفتن و [[پنهان]] شدن است<ref>ر.ک. [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۲۱۱ ـ ۲۱۲؛ [[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص ۲۹۸</ref> [[بیداء]] در لغت به معنای دشت هموار، پهناور و خالی از سکنه و [[آب]] و علف است<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج ۱، ص ۵۴۸</ref>.<ref>ر.ک. [[علی اکبر مهدیپور|مهدیپور، علی اکبر]]، [[در آستانه ظهور (کتاب)|در آستانه ظهور]]، ص؟؟؟</ref> و نام سرزمینی است بین [[مکه]] و [[مدینه]]<ref>ابن منظور، لسان العرب، ماده خسف و بیداء </ref>.<ref>ر.ک. [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۲۱۱ ـ ۲۱۲؛ [[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص ۲۹۸</ref> [[بیداء]] را ذات الجیش هم میگویند.<ref>ر.ک. [[نجمالدین طبسی|طبسی، نجمالدین]]، [[سفیانی (کتاب)|سفیانی]]، ص۱۰۹ـ۱۱۱</ref> بر اساس فرمایش [[امام صادق]] {{ع}} در مسیر [[مکه]] به [[مدینه]] [[نماز]] در سه مکان مکروه است: ذات الجیش، ذات السلاسل و وادی ضَجنان<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 3، ص 389: «الصَّلَاةُ تُكْرَهُ فِي ثَلَاثَةِ مَوَاطِنَ مِنَ الطَّرِيقِ الْبَيْدَاءِ وَ هِيَ ذَاتُ الْجَيْشِ وَ ذَاتِ الصَّلَاصِلِ وَ ضَجْنَان»</ref>. وادی ضجنان معروف است و درگیریهایی در آن جا وجود داشته است. هر سه وادی محل [[خسف]] [[دجال]] است؛ و مکروه بودن [[نماز]] در این مکانها، یا بدان لحاظ است که این سه مکان محل نزولِ [[غضب]] و [[انتقام]] الهی هستند و یا ممکن است به لشکر [[دجال]] کاری نداشته و عده دیگری در این مکانها فرو روند.<ref>ر.ک. [[نجمالدین طبسی|طبسی، نجمالدین]]، [[سفیانی (کتاب)|سفیانی]]، ص۱۰۹ـ۱۱۱</ref> |
نسخهٔ ۱۷ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۰۰:۴۹
مقدمه
- یکی از نشانههای حتمی ظهور، خسف سرزمین بیداء است.[۱] واژه خسف به معنای فرو رفتن و پنهان شدن است[۲] بیداء در لغت به معنای دشت هموار، پهناور و خالی از سکنه و آب و علف است[۳].[۴] و نام سرزمینی است بین مکه و مدینه[۵].[۶] بیداء را ذات الجیش هم میگویند.[۷] بر اساس فرمایش امام صادق (ع) در مسیر مکه به مدینه نماز در سه مکان مکروه است: ذات الجیش، ذات السلاسل و وادی ضَجنان[۸]. وادی ضجنان معروف است و درگیریهایی در آن جا وجود داشته است. هر سه وادی محل خسف دجال است؛ و مکروه بودن نماز در این مکانها، یا بدان لحاظ است که این سه مکان محل نزولِ غضب و انتقام الهی هستند و یا ممکن است به لشکر دجال کاری نداشته و عده دیگری در این مکانها فرو روند.[۹]
- منطقه بیداء و ذات الجیش دو خسف دارد؛ یکی: خسف سفیانی و دیگری: خسف دجال.
خسف دجال
منظور از خسف دجال نیز این است، دجال وقتی میفهمد امام مهدی(ع) خروج کرده و در مکه است، قصد مکه میکند، در روز خروج امام(ع)، حضرت عیسی(ع) نیز از آسمان فرود میآید. امام(ع)، در مسجد الحرام به ایشان تکلیف میکند که پیش بایست تا به تو اقتدا کنم، و حضرت عیسی(ع) نیز میگوید: «من امت جد تو و تابع شما هستم، شما پیش بایستید» پس حضرت پیش میایستد و ایشان به امام(ع)، اقتدا میکند و اهل مکه همه (جمعی با میل و جمعی با کراهت) با امام(ع) بیعت میکنند؛ بعد امام(ع) به طرف مدینه میرود، و دجال نیز در نزدیکی مدینه منوره به امام(ع) میرسد و در همان ذات الجیش، دعوی الوهیت میکند. امام(ع) حضرت عیسی (ع) را که پیش قراولِ لشکر آن حضرت است به نزد دجال میفرستد و او را به اسلام میخواند؛ امّا دجال قبول نمیکند؛ لذا حضرت او را به قتل میرساند. و زمین بیداء که دو فرسخ است و قبلاً لشکر سفیانی را فرو برده؛ جسد دجال و مرکب و لشکرش را نیز فرو میبرد.[۱۰]
- ↑ ر.ک. مهدیپور، علی اکبر، در آستانه ظهور، ص؟؟؟؛ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص ۲۹۸؛ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ج۳، ص ۱۳۰
- ↑ ر.ک. سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۲۱۱ ـ ۲۱۲؛ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص ۲۹۸
- ↑ ابن منظور، لسان العرب، ج ۱، ص ۵۴۸
- ↑ ر.ک. مهدیپور، علی اکبر، در آستانه ظهور، ص؟؟؟
- ↑ ابن منظور، لسان العرب، ماده خسف و بیداء
- ↑ ر.ک. سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۲۱۱ ـ ۲۱۲؛ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص ۲۹۸
- ↑ ر.ک. طبسی، نجمالدین، سفیانی، ص۱۰۹ـ۱۱۱
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 3، ص 389: «الصَّلَاةُ تُكْرَهُ فِي ثَلَاثَةِ مَوَاطِنَ مِنَ الطَّرِيقِ الْبَيْدَاءِ وَ هِيَ ذَاتُ الْجَيْشِ وَ ذَاتِ الصَّلَاصِلِ وَ ضَجْنَان»
- ↑ ر.ک. طبسی، نجمالدین، سفیانی، ص۱۰۹ـ۱۱۱
- ↑ ر.ک. طبسی، نجمالدین، سفیانی، ص۱۰۹ـ۱۱۱