اومانیسم: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'رده:مدخل‌' به 'رده:مدخل')
جز (جایگزینی متن - 'تعالیم اسلامی' به 'تعالیم اسلامی')
خط ۲۱: خط ۲۱:
==دیدگاه [[اسلام]] درباره [[انسان]]==
==دیدگاه [[اسلام]] درباره [[انسان]]==
*[[اسلام]] دیدگاه انسان‌گرای غربی را نمی‌پذیرد و [[انسان]] را دارای دو نوع [[زندگی]] می‌داند: [[زندگی]] انسانی و [[زندگی]] حیوانی. [[تفکر]] اومانیستی، در نگاه انسان‌محورش، حیوانیت [[انسان]] را اصیل می‌شمارد و با فراموش ساختن [[انسانیت]] او، ارزش‌هایی همچون حقیقت‌گرایی، خیرگرایی و خدامحوری را نفی می‌کند<ref>المیزان‌، ۳/ ۱۴؛ مجموعه آثار استاد مطهری‌، ۲/ ۲۵ و ۲۶؛ مدخل مسائل جدید علم کلام‌، ۲/ ۱۹۷.</ref>. اما [[اسلام]]، [[دینی]] است جامع‌نگر و در [[تعالیم]] خویش هم بُعد [[روحانی]] [[انسان]] را در نظر دارد و هم بُعد جسمانی او را<ref>عقائد الشیعة الإمامیة، ۵۶۳.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 142.</ref>.
*[[اسلام]] دیدگاه انسان‌گرای غربی را نمی‌پذیرد و [[انسان]] را دارای دو نوع [[زندگی]] می‌داند: [[زندگی]] انسانی و [[زندگی]] حیوانی. [[تفکر]] اومانیستی، در نگاه انسان‌محورش، حیوانیت [[انسان]] را اصیل می‌شمارد و با فراموش ساختن [[انسانیت]] او، ارزش‌هایی همچون حقیقت‌گرایی، خیرگرایی و خدامحوری را نفی می‌کند<ref>المیزان‌، ۳/ ۱۴؛ مجموعه آثار استاد مطهری‌، ۲/ ۲۵ و ۲۶؛ مدخل مسائل جدید علم کلام‌، ۲/ ۱۹۷.</ref>. اما [[اسلام]]، [[دینی]] است جامع‌نگر و در [[تعالیم]] خویش هم بُعد [[روحانی]] [[انسان]] را در نظر دارد و هم بُعد جسمانی او را<ref>عقائد الشیعة الإمامیة، ۵۶۳.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 142.</ref>.
*در [[تعالیم]] [[اسلامی]]، مرتبه [[انسان]] بسی والاتر از دیگر آفریدگان است<ref>{{متن قرآن| وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّكَ عَسَى أَن يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَّحْمُودًا }}؛ سوره اسراء، آیه ۷۹.</ref>. بنابر این دیدگاه، [[زمین]] و آنچه در آن است، برای [[انسان]] آفریده شده است<ref>{{متن قرآن|هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُم مَّا فِي الأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}؛ سوره بقره، آیه ۲۹.</ref>. اما از سوی دیگر، او را [[ستمگر]] و ناسپاس<ref>{{متن قرآن| وَآتَاكُم مِّن كُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَإِن تَعُدُّواْ نِعْمَتَ اللَّهِ لاَ تُحْصُوهَا إِنَّ الإِنسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ }}؛ سوره ابراهیم، آیه ۳۴.</ref>، [[نادان]]<ref> إِنَّا عَرَضْنَا الأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَن يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الإِنسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولا ؛ سوره احزاب، آیه ۷۲.</ref>، حریص، بی‌تاب و [[بخیل]]<ref>{{متن قرآن|إِنَّ الإِنسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا وَإِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعًا}}؛ سوره معارج، آیه ۲۱- ۱۹.</ref> می‌داند. برخی پنداشته‌اند این دو گونه تعریف از [[انسان]] در [[کلام]] [[خداوند]]، به تناقض می‌انجامد؛ اما هیچ تناقضی در میان نیست. آیاتی که [[انسان]] را گرامی داشته و ستوده‌اند، نظر به انسانی دارند که خدامحوری در پیش گرفته و خویشتن را با [[تعالیم]] [[وحی]] همراه کرده است؛ ولی آیاتی که [[انسان]] را نکوهیده‌اند، انسانی را [[هدف]] گرفته‌اند که از آموزه‌های [[الهی]] روی برتافته و [[انسانیت]] خویش را فراموش کرده است<ref>سیمای انسان کامل در قرآن‌، ۷.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 143.</ref>.
*در [[تعالیم اسلامی]]، مرتبه [[انسان]] بسی والاتر از دیگر آفریدگان است<ref>{{متن قرآن| وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّكَ عَسَى أَن يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَّحْمُودًا }}؛ سوره اسراء، آیه ۷۹.</ref>. بنابر این دیدگاه، [[زمین]] و آنچه در آن است، برای [[انسان]] آفریده شده است<ref>{{متن قرآن|هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُم مَّا فِي الأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}؛ سوره بقره، آیه ۲۹.</ref>. اما از سوی دیگر، او را [[ستمگر]] و ناسپاس<ref>{{متن قرآن| وَآتَاكُم مِّن كُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَإِن تَعُدُّواْ نِعْمَتَ اللَّهِ لاَ تُحْصُوهَا إِنَّ الإِنسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ }}؛ سوره ابراهیم، آیه ۳۴.</ref>، [[نادان]]<ref> إِنَّا عَرَضْنَا الأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَن يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الإِنسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولا ؛ سوره احزاب، آیه ۷۲.</ref>، حریص، بی‌تاب و [[بخیل]]<ref>{{متن قرآن|إِنَّ الإِنسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا وَإِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعًا}}؛ سوره معارج، آیه ۲۱- ۱۹.</ref> می‌داند. برخی پنداشته‌اند این دو گونه تعریف از [[انسان]] در [[کلام]] [[خداوند]]، به تناقض می‌انجامد؛ اما هیچ تناقضی در میان نیست. آیاتی که [[انسان]] را گرامی داشته و ستوده‌اند، نظر به انسانی دارند که خدامحوری در پیش گرفته و خویشتن را با [[تعالیم]] [[وحی]] همراه کرده است؛ ولی آیاتی که [[انسان]] را نکوهیده‌اند، انسانی را [[هدف]] گرفته‌اند که از آموزه‌های [[الهی]] روی برتافته و [[انسانیت]] خویش را فراموش کرده است<ref>سیمای انسان کامل در قرآن‌، ۷.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 143.</ref>.
*بنابراین، [[اسلام]] به هیچ روی جدا ساختن [[زندگی]] [[انسان]] را از آموزه‌های قدسی نمی‌پذیرد و نشاندن او را بر [[جایگاه]] [[خداوند]] برنمی‌تابد<ref>{{متن قرآن| إِنَّ اللَّهَ لاَ يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَن يَشَاء وَمَن يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْمًا عَظِيمًا }}؛ سوره نساء، آیه ۴۸.</ref>. [[اسلام]] به [[تفکر]] خدامحور اصالت می‌دهد<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاء إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ}}؛ سوره فاطر، آیه ۱۵.</ref> و بدین روی، انسانی را [[صاحب]] [[کرامت]] می‌داند که تکلیف‌گرا است<ref>مجموعه آثار استاد مطهری‌، ۲۱/ ۴۳- ۳۹.</ref>. کوشیدن برای طرد و نفی [[تعالیم]] وحیانی و بها دادنِ بی حد و حصر به [[منزلت]] [[انسان]]، به [[غرور]] و سرکشی و خودخواهی‌های فردی و زوال [[اخلاق]] و [[فضیلت‌های اجتماعی]] می‌انجامد و [[انسان]] را به [[تباهی]] و نابودی می‌کشاند<ref>مجموعه آثار استاد مطهری‌، ۲/ ۳۱۷- ۳۱۱.</ref>. [[قرآن]]، [[انسان]] را در این حالت همچون درخت ناپاکی می‌داند که ریشه [[استواری]] در [[زمین]] ندارد و [[ثبات]] و قرار نمی‌یابد<ref>{{متن قرآن| وَمَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِن فَوْقِ الأَرْضِ مَا لَهَا مِن قَرَارٍ }}؛ سوره ابراهیم، آیه ۲۶.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 143.</ref>.
*بنابراین، [[اسلام]] به هیچ روی جدا ساختن [[زندگی]] [[انسان]] را از آموزه‌های قدسی نمی‌پذیرد و نشاندن او را بر [[جایگاه]] [[خداوند]] برنمی‌تابد<ref>{{متن قرآن| إِنَّ اللَّهَ لاَ يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَن يَشَاء وَمَن يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْمًا عَظِيمًا }}؛ سوره نساء، آیه ۴۸.</ref>. [[اسلام]] به [[تفکر]] خدامحور اصالت می‌دهد<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاء إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ}}؛ سوره فاطر، آیه ۱۵.</ref> و بدین روی، انسانی را [[صاحب]] [[کرامت]] می‌داند که تکلیف‌گرا است<ref>مجموعه آثار استاد مطهری‌، ۲۱/ ۴۳- ۳۹.</ref>. کوشیدن برای طرد و نفی [[تعالیم]] وحیانی و بها دادنِ بی حد و حصر به [[منزلت]] [[انسان]]، به [[غرور]] و سرکشی و خودخواهی‌های فردی و زوال [[اخلاق]] و [[فضیلت‌های اجتماعی]] می‌انجامد و [[انسان]] را به [[تباهی]] و نابودی می‌کشاند<ref>مجموعه آثار استاد مطهری‌، ۲/ ۳۱۷- ۳۱۱.</ref>. [[قرآن]]، [[انسان]] را در این حالت همچون درخت ناپاکی می‌داند که ریشه [[استواری]] در [[زمین]] ندارد و [[ثبات]] و قرار نمی‌یابد<ref>{{متن قرآن| وَمَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِن فَوْقِ الأَرْضِ مَا لَهَا مِن قَرَارٍ }}؛ سوره ابراهیم، آیه ۲۶.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 143.</ref>.
*[[انسان کامل]] در نظرگاه [[شریعت اسلامی]]، [[سعادت]] خویش را بر مدار خودبنیادانگاری نمی‌جوید؛ بلکه در این می‌جوید که [[دل]] به غیر [[خدا]] نبندد و [[خدا]] را مالک هر چیز بداند<ref>المیزان‌، ۳/ ۱۲.</ref>. گذشته از اینکه [[تفکر]] انسان‌محوری در عمل نتوانسته است [[سعادت]] [[راستین]] را به [[جوامع بشری]] راه دهد، از گونه‌ای تضاد نظری نیز [[رنج]] می‌بَرَد. تضاد این است که اگر ایثارگرایی و غایت‌انگاری از ساحت [[زندگی]] [[بشر]] رخت بربندند و [[انسان]] تنها با رویکرد سودجویانه و منفعت‌طلبانه با همنوعان خویش زیست کند، ناگزیر میان منافع‌ تزاحم در می‌گیرد و در [[جامعه]] [[هرج و مرج]] می‌آفریند<ref>مدخل مسائل جدید در علم کلام‌، ۲/ ۲۱۴ و ۲۱۵.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 144.</ref>.
*[[انسان کامل]] در نظرگاه [[شریعت اسلامی]]، [[سعادت]] خویش را بر مدار خودبنیادانگاری نمی‌جوید؛ بلکه در این می‌جوید که [[دل]] به غیر [[خدا]] نبندد و [[خدا]] را مالک هر چیز بداند<ref>المیزان‌، ۳/ ۱۲.</ref>. گذشته از اینکه [[تفکر]] انسان‌محوری در عمل نتوانسته است [[سعادت]] [[راستین]] را به [[جوامع بشری]] راه دهد، از گونه‌ای تضاد نظری نیز [[رنج]] می‌بَرَد. تضاد این است که اگر ایثارگرایی و غایت‌انگاری از ساحت [[زندگی]] [[بشر]] رخت بربندند و [[انسان]] تنها با رویکرد سودجویانه و منفعت‌طلبانه با همنوعان خویش زیست کند، ناگزیر میان منافع‌ تزاحم در می‌گیرد و در [[جامعه]] [[هرج و مرج]] می‌آفریند<ref>مدخل مسائل جدید در علم کلام‌، ۲/ ۲۱۴ و ۲۱۵.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 144.</ref>.

نسخهٔ ‏۱۴ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۸:۲۸

اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل اومانیسم (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

  • اومانیسم، همانند لیبرالیسم و کمونیسم مکتبی مستقل به شمار نمی‌رود؛ اما اصول و مبانی معرفت‌شناختی آن، تأثیری ژرف در مکاتب فلسفی معاصر داشته است. واژه اومانیسم از واژگان ابداعی قرن نوزدهم است که برای اولین‌ بار در سال ۱۸۰۸ برای اشاره به یک شکل از آموزش با تأکید بر ادبیات جعل شد؛ لکن گسترش تفکر اومانیستی از عصر رنسانس یعنی قرن چهاردهم میلادی به بعد آغاز گشت[۱][۲].
  • بنیان تفکر اومانیستی بر دو اصل استوار است:
  1. اعتقاد به اینکه انسان، محور و میزان و مقیاس همه چیز است. بر پایه این اصل، انسان مرکز عالم قلمداد می‌شود و لذت‌های جسمانی، هدف نهایی فعالیت‌های بشری به شمار می‌روند.
  2. اعتقاد به اینکه خاستگاهِ شناخت، انسان است. انسان باید برای رسیدن به سعادت تنها بر استعدادهای درونی خویش تکیه کند و نیازی به تعالیم بیرونی ندارد[۳][۴].
  • اومانیسم، در حقیقت، شیوه و حالتی فکری و روحی است که شخصیت انسان و شکوفایی آن را بر همه چیز مقدم می‌شمارد. عملی را نیز که با این شیوه و حالت همساز است، می‌توان عمل اومانیستی دانست[۵].

گونه‌های تفکر اومانیستی

  • می‌توان تفکر اومانیستی را دو گونه دانست:
  1. فردگرا: این گونه تفکر، فرد را اصیل می‌داند و بنابر آن، فرد در برابر هر ارزش مطلقی، خودمختار است و تکلیف‌گریزی حق او است و همه ارزش‌ها خاصیت نسبی دارند و امر مطلقی در میان نیست.
  2. جمع‌گرا: این گونه تفکر نیز اصالت را به انسان می‌دهد. تفاوت آن با گونه پیشین در این است که فرد انسانی از گذر جامعه‌ای که عضو آن است، تعریف و تبیین می‌شود[۶][۷].

دیدگاه اسلام درباره انسان

منابع

جستارهای وابسته

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. تاریخ تمدن‌، ۵/ ۸۸- ۹۸.
  2. فرهنگ شیعه، ص 141.
  3. نقدی بر مبانی معرفت‌شناسی اومانیستی‌، ۹.
  4. فرهنگ شیعه، ص 142.
  5. فرهنگ واژه‌ها، ۳۹.
  6. همان، ۴۰ و ۳۰۷.
  7. فرهنگ شیعه، ص 142.
  8. المیزان‌، ۳/ ۱۴؛ مجموعه آثار استاد مطهری‌، ۲/ ۲۵ و ۲۶؛ مدخل مسائل جدید علم کلام‌، ۲/ ۱۹۷.
  9. عقائد الشیعة الإمامیة، ۵۶۳.
  10. فرهنگ شیعه، ص 142.
  11. ﴿ وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّكَ عَسَى أَن يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَّحْمُودًا ؛ سوره اسراء، آیه ۷۹.
  12. ﴿هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُم مَّا فِي الأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ؛ سوره بقره، آیه ۲۹.
  13. ﴿ وَآتَاكُم مِّن كُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَإِن تَعُدُّواْ نِعْمَتَ اللَّهِ لاَ تُحْصُوهَا إِنَّ الإِنسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ ؛ سوره ابراهیم، آیه ۳۴.
  14. إِنَّا عَرَضْنَا الأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَن يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الإِنسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولا ؛ سوره احزاب، آیه ۷۲.
  15. ﴿إِنَّ الإِنسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا وَإِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعًا؛ سوره معارج، آیه ۲۱- ۱۹.
  16. سیمای انسان کامل در قرآن‌، ۷.
  17. فرهنگ شیعه، ص 143.
  18. ﴿ إِنَّ اللَّهَ لاَ يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَن يَشَاء وَمَن يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْمًا عَظِيمًا ؛ سوره نساء، آیه ۴۸.
  19. ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاء إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ؛ سوره فاطر، آیه ۱۵.
  20. مجموعه آثار استاد مطهری‌، ۲۱/ ۴۳- ۳۹.
  21. مجموعه آثار استاد مطهری‌، ۲/ ۳۱۷- ۳۱۱.
  22. ﴿ وَمَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِن فَوْقِ الأَرْضِ مَا لَهَا مِن قَرَارٍ ؛ سوره ابراهیم، آیه ۲۶.
  23. فرهنگ شیعه، ص 143.
  24. المیزان‌، ۳/ ۱۲.
  25. مدخل مسائل جدید در علم کلام‌، ۲/ ۲۱۴ و ۲۱۵.
  26. فرهنگ شیعه، ص 144.