آزادی اندیشه: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'بت پرستی' به 'بت‌پرستی')
خط ۱۸: خط ۱۸:
==نتیجه==
==نتیجه==
*از این [[آیات]] این نکته‌ها استفاده می‌شود:
*از این [[آیات]] این نکته‌ها استفاده می‌شود:
#[[پیامبر]]: نمی‌تواند کسی را به [[فکر]] و اندیشه‌ای اکراه کند، چون در [[دین]] که مهم‌ترین و برجسته‌ترین آزموزه‌اش [[توحید]] و رهایی از [[بت پرستی]] است، [[مبارزه]] با [[طاغوت]] است که [[مظهر]] [[ایستادگی]] در برابر [[استبداد]] است از سوی [[پیامبران]] [[تعلیم]] داده شده است، همچنین گفته شده این [[دین]] [[اجبار]] شدنی نیست: {{متن قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ}}<ref>«در (کار) دین هیچ اکراهی نیست» سوره بقره، آیه ۲۵۶.</ref>.
#[[پیامبر]]: نمی‌تواند کسی را به [[فکر]] و اندیشه‌ای اکراه کند، چون در [[دین]] که مهم‌ترین و برجسته‌ترین آزموزه‌اش [[توحید]] و رهایی از [[بت‌پرستی]] است، [[مبارزه]] با [[طاغوت]] است که [[مظهر]] [[ایستادگی]] در برابر [[استبداد]] است از سوی [[پیامبران]] [[تعلیم]] داده شده است، همچنین گفته شده این [[دین]] [[اجبار]] شدنی نیست: {{متن قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ}}<ref>«در (کار) دین هیچ اکراهی نیست» سوره بقره، آیه ۲۵۶.</ref>.
#وقتی که [[پیامبر]] [[حق]] ندارد کسی را اکراه کند تا [[مؤمن]] شود، [[حق]] ندارد بر اندیشه‌ای [[اجبار]] کند {{متن قرآن|أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ}}<ref>«آیا تو مردم را ناگزیر می‌کنی که مؤمن باشند؟» سوره یونس، آیه ۹۹.</ref>.
#وقتی که [[پیامبر]] [[حق]] ندارد کسی را اکراه کند تا [[مؤمن]] شود، [[حق]] ندارد بر اندیشه‌ای [[اجبار]] کند {{متن قرآن|أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ}}<ref>«آیا تو مردم را ناگزیر می‌کنی که مؤمن باشند؟» سوره یونس، آیه ۹۹.</ref>.
#[[خداوند]] به [[پیامبر]] [[دستور]] می‌دهد که [[بشارت]] به کسانی که سخن را می‌شنوند و [[بهترین]] را [[انتخاب]] می‌کنند و این در صورتی است که [[پیامبر]] زمینه طرح آراء و [[عقائد]] گوناگون را فراهم کرده، تا زمینه شنیدن و [[انتخاب]] کردن فراهم شده است، وگرنه در فضای [[استبداد]] جائی برای طرح گفته‌ها و اندیشه‌های مخالف به وجود نمی‌آید: {{متن قرآن|فَبَشِّرْ عِبَادِ * الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ}}<ref>«پس به بندگان من مژده بده! * کسانی که گفتار را می‌شنوند آنگاه از بهترین آن پیروی می‌کنند» سوره زمر، آیه ۱۷-۱۸.</ref>.
#[[خداوند]] به [[پیامبر]] [[دستور]] می‌دهد که [[بشارت]] به کسانی که سخن را می‌شنوند و [[بهترین]] را [[انتخاب]] می‌کنند و این در صورتی است که [[پیامبر]] زمینه طرح آراء و [[عقائد]] گوناگون را فراهم کرده، تا زمینه شنیدن و [[انتخاب]] کردن فراهم شده است، وگرنه در فضای [[استبداد]] جائی برای طرح گفته‌ها و اندیشه‌های مخالف به وجود نمی‌آید: {{متن قرآن|فَبَشِّرْ عِبَادِ * الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ}}<ref>«پس به بندگان من مژده بده! * کسانی که گفتار را می‌شنوند آنگاه از بهترین آن پیروی می‌کنند» سوره زمر، آیه ۱۷-۱۸.</ref>.

نسخهٔ ‏۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۳:۲۵

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.


مقدمه

آیات

  1. ﴿لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ[۱۰]. اکراه و اجبار در دین نیست و وظیفه پیامبر آشکار ساختن راه رشد از بی‌راهه است.
  2. پیامبر با اکراه و اجبار نمی‌خواهد که دیگران مؤمن شوند: ﴿أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ[۱۱].
  3. لازمه شنیدن و مقایسه کردن، فراهم شدن فرصت طرح عقاید و شنیدن دیدگاه‌ها است: ﴿فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ[۱۲].
  4. خداوند پیامبر حفیظ و وکیل مردم قرار نداده است: ﴿وَمَا جَعَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ[۱۳].
  5. در جامعه دینی باید چنان امنیت فکری و اعتقادی باشد که اگر مخالف و ملحدی هم از آن طرف خواست تحقیق کند، باز بتواند با امنیت خاطر در فراغت بال، کلام الهی را بشنود: ﴿وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْلَمُونَ[۱۴].
  6. پیامبر کتاب خدا را ابلاغ می‌کند تا مردم بتوانند تدبر و تفکر در آن کنند: ﴿كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ[۱۵].

نتیجه

  • از این آیات این نکته‌ها استفاده می‌شود:
  1. پیامبر: نمی‌تواند کسی را به فکر و اندیشه‌ای اکراه کند، چون در دین که مهم‌ترین و برجسته‌ترین آزموزه‌اش توحید و رهایی از بت‌پرستی است، مبارزه با طاغوت است که مظهر ایستادگی در برابر استبداد است از سوی پیامبران تعلیم داده شده است، همچنین گفته شده این دین اجبار شدنی نیست: ﴿لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ[۱۶].
  2. وقتی که پیامبر حق ندارد کسی را اکراه کند تا مؤمن شود، حق ندارد بر اندیشه‌ای اجبار کند ﴿أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ[۱۷].
  3. خداوند به پیامبر دستور می‌دهد که بشارت به کسانی که سخن را می‌شنوند و بهترین را انتخاب می‌کنند و این در صورتی است که پیامبر زمینه طرح آراء و عقائد گوناگون را فراهم کرده، تا زمینه شنیدن و انتخاب کردن فراهم شده است، وگرنه در فضای استبداد جائی برای طرح گفته‌ها و اندیشه‌های مخالف به وجود نمی‌آید: ﴿فَبَشِّرْ عِبَادِ * الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ[۱۸].
  4. خداوند پیامبر را حفیظ و وکیل مردم قرار نداده است: «﴿وَمَا جَعَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ[۱۹].
  5. در جامعه دینی باید چنان امنیت فکری و اعتقادی باشد که اگر مخالف و ملحدی هم از آن طرف خواست تحقیق کند، باز بتواند با امنیت خاطر در فراغت بال، کلام الهی را بشنود، و احساس ظلم و محدودیت نکند و این محدودیت باعث موضع‌گیری شود و برای مشرکین هم باید فضای امن ایجاد گردد که به توانند بدون ترس سخن حق را بشنوند «﴿وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْلَمُونَ[۲۰].
  6. پیامبر کتاب خدا را ابلاغ می‌کند تا مردم بتوانند تدبر و تفکر در آن کنند و لازمه تفکر و تدبر داشتن آزادی اندیشه است «﴿كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ[۲۱][۲۲].

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

  1. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. سوره اعراف، آیه۱۷۹ و سوره انفال، آیه۲۲.
  2. ابن ابی جمهور، عوالی اللآلی، ج ۲، ص ۵۶؛ امام صادق(ع)، مصالح الشریعه، ص ۱۷۱ و محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج ۲، ص ۱۰۵.
  3. اکبری، هادی و پهلوان‌پور، فاطمه، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۹۰-۹۱.
  4. محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج ۲، ص ۳۴۷؛ محمد بن جریر طبری، جامع البیان، ج ۳، ص ۱۰؛ ابن ابی الحاتم، تفسیر القرآن العظیم، ج ۲، ص ۴۹۳ و عبدالله بن عمر بیضاوی، انوار التنزیل و اسرار التأویل، ج ۱، ص ۱۵۵.
  5. اکبری، هادی و پهلوان‌پور، فاطمه، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۹۱.
  6. تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۶۳، السیرة النبویه (ابن هشام، ج ۲، ص ۴۱۸، المغازی، ج ۲، ص ۸۵۴ و عیون الاثر، ج ۲، ص ۲۲۸.
  7. اکبری، هادی و پهلوان‌پور، فاطمه، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۹۱.
  8. فتوح البلدان، ص۷۲
  9. اکبری، هادی و پهلوان‌پور، فاطمه، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۹۱-۹۲.
  10. «در (کار) دین هیچ اکراهی نیست که رهیافت از گمراهی آشکار است» سوره بقره، آیه ۲۵۶.
  11. «آیا تو مردم را ناگزیر می‌کنی که مؤمن باشند؟» سوره یونس، آیه ۹۹.
  12. «پس به بندگان من مژده بده! * کسانی که گفتار را می‌شنوند آنگاه از بهترین آن پیروی می‌کنند» سوره زمر، آیه ۱۷-۱۸.
  13. «و ما تو را بر آنان نگهبان نگمارده‌ایم و تو گمارده بر آنها نیستی» سوره انعام، آیه ۱۰۷.
  14. «و اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست به او پناه ده تا کلام خداوند را بشنود سپس او را به پناهگاه وی برسان؛ این بدان روست که اینان گروهی نادانند» سوره توبه، آیه ۶.
  15. «(این) کتابی خجسته است که ما به سوی تو فرو فرستاده‌ایم تا در آیات آن نیک بیندیشند و تا خردمندان از آن پند گیرند» سوره ص، آیه ۲۹.
  16. «در (کار) دین هیچ اکراهی نیست» سوره بقره، آیه ۲۵۶.
  17. «آیا تو مردم را ناگزیر می‌کنی که مؤمن باشند؟» سوره یونس، آیه ۹۹.
  18. «پس به بندگان من مژده بده! * کسانی که گفتار را می‌شنوند آنگاه از بهترین آن پیروی می‌کنند» سوره زمر، آیه ۱۷-۱۸.
  19. «و ما تو را بر آنان نگهبان نگمارده‌ایم و تو گمارده بر آنها نیستی» سوره انعام، آیه ۱۰۷.
  20. «و اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست به او پناه ده تا کلام خداوند را بشنود سپس او را به پناهگاه وی برسان؛ این بدان روست که اینان گروهی نادانند» سوره توبه، آیه ۶.
  21. «(این) کتابی خجسته است که ما به سوی تو فرو فرستاده‌ایم تا در آیات آن نیک بیندیشند و تا خردمندان از آن پند گیرند» سوره ص، آیه ۲۹.
  22. سعیدیان‌فر، محمد جعفر و ایازی، سید محمد علی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۳۹-۴۰.