استخبارات عامه: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{ویرایش غیرنهایی}} {{علم معصوم}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 25...» ایجاد کرد)
 
خط ۱۳: خط ۱۳:
#بازرسی از [[میزان]] فعالیت مأموران دولتی؛ چنانکه [[پیامبر]]{{صل}} هنگام اعزام [[سپاه]] به مناطق [[جنگی]]، مخبری را نیز برای کسب اطلاعات از [[اعمال]] [[سپاه اسلام]] روانه می‌کرد<ref>تفسیر نور الثقلین، ج۵، ص۶۵۱؛ قرب الاسناد، ص۱۴۸؛ نهج البلاغه، فیض، ص۱۰۱۱؛ الخراج، ص۱۲۸.</ref>؛
#بازرسی از [[میزان]] فعالیت مأموران دولتی؛ چنانکه [[پیامبر]]{{صل}} هنگام اعزام [[سپاه]] به مناطق [[جنگی]]، مخبری را نیز برای کسب اطلاعات از [[اعمال]] [[سپاه اسلام]] روانه می‌کرد<ref>تفسیر نور الثقلین، ج۵، ص۶۵۱؛ قرب الاسناد، ص۱۴۸؛ نهج البلاغه، فیض، ص۱۰۱۱؛ الخراج، ص۱۲۸.</ref>؛
#زیر نظر قرار دادن تحرکات و [[جابجایی]] [[دشمن]] در مرزها؛ همان طوری که [[پیامبر]]{{صل}} از روزی که در [[مدینه]] [[تشکیل حکومت]] داد، پیوسته مأمورانی را برای [[آگاهی]] از اوضاع مرزها و خارج از محیط [[اسلام]] روانه می‌کرد<ref>سیره ابن هشام، ج۲، ص۲۵۲؛ المغازی، ج۱، ص۱۳؛ صحیح مسلم، ج۳، ص۱۵۱۰.</ref>؛
#زیر نظر قرار دادن تحرکات و [[جابجایی]] [[دشمن]] در مرزها؛ همان طوری که [[پیامبر]]{{صل}} از روزی که در [[مدینه]] [[تشکیل حکومت]] داد، پیوسته مأمورانی را برای [[آگاهی]] از اوضاع مرزها و خارج از محیط [[اسلام]] روانه می‌کرد<ref>سیره ابن هشام، ج۲، ص۲۵۲؛ المغازی، ج۱، ص۱۳؛ صحیح مسلم، ج۳، ص۱۵۱۰.</ref>؛
#زیر نظر گرفتن حرکات نفوذی‌ها و ستون پنجم [[دشمن]] در داخل [[کشور]]؛ چنانکه در [[صدر اسلام]]، شخصی به نام "[[حاطب بن ابی بلتعه]]" [[سعی]] در افشای [[اسرار]] نظامی [[مسلمین]] به [[قریش]] داشت که [[جبرئیل امین]]، [[پیامبر]]{{صل}} را از این ماجرا [[آگاه]] کرد و [[توطئه]] خنثی شد، و [[پیامبر]]{{صل}} نیز عموی خود "[[عباس]]" را [[مأمور]] خویش، در [[سپاه قریش]] گماشت. به همین جهت، [[عباس]] در آستانه [[جنگ احد]]، با ارسال نامه‌ای محرمانه به [[پیامبر]]{{صل}}، وی را از [[تصمیم]] [[قریش]] [[آگاه]] کرد<ref>طبقات ابن سعد، ج۲، ص۲۵؛ التراتیب الاداریه، ج۱، ص۳۶۳.</ref><ref>[[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص ۳۲.</ref>.
#زیر نظر گرفتن حرکات نفوذی‌ها و ستون پنجم [[دشمن]] در داخل [[کشور]]؛ چنانکه در [[صدر اسلام]]، شخصی به نام "[[حاطب بن ابی بلتعه]]" [[سعی]] در افشای [[اسرار]] نظامی [[مسلمین]] به [[قریش]] داشت که [[جبرئیل امین]]، [[پیامبر]]{{صل}} را از این ماجرا [[آگاه]] کرد و [[توطئه]] خنثی شد، و [[پیامبر]]{{صل}} نیز عموی خود "[[عباس]]" را [[مأمور]] خویش، در [[سپاه قریش]] گماشت. به همین جهت، [[عباس]] در آستانه [[جنگ احد]]، با ارسال نامه‌ای محرمانه به [[پیامبر]]{{صل}}، وی را از [[تصمیم]] [[قریش]] [[آگاه]] کرد<ref>طبقات ابن سعد، ج۲، ص۲۵؛ التراتیب الاداریه، ج۱، ص۳۶۳.</ref><ref>[[اباصلت فروتن|فروتن، اباصلت]]، [[علی اصغر مرادی|مرادی، علی اصغر]]، [[واژه‌نامه فقه سیاسی (کتاب)|واژه‌نامه فقه سیاسی]]، ص ۳۲.</ref>.


==منابع==
==منابع==

نسخهٔ ‏۲ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۱۹

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل استخبارات عامه (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

استخبارات، در لغت، خبر خواستن و آگاهی جستن است[۱] و در اصطلاح، گاهی به معنای تجسّس و زیر نظر گرفتن پنهانی دیگران در امور شخصی‌شان می‌باشد[۲]. از دیدگاه اسلام، لزوم احترام به شأن و منزلت حقوق افراد جامعه مسلمین، کتمان اسرار و حفظ اعراض آنان از مسلّمات است. از این‌رو، هرگونه تجسّس و تفحّص در زندگی خصوصی مردم حرام بوده و مأمورین حکومت اسلامی - جز در مواردی که مصالح نظام و جامعه مسلمین اقتضا کند - از هر گونه تفتیش در امور شخصی مردم، ممنوع شده‌اند[۳]. ولی اغلب به معنای گماردن گروه ناظر و قابل اعتماد، از سوی حکومت اسلامی، به منظور نظارت صحیح و دقیق از اعمال مأموران و کارگزاران حکومتی است. نمونه‌هایی از آنان در زمان پیامبر(ص) و امیر مؤمنان علی(ع) در دست است[۴]. اهداف استخبارات در اسلام، در موارد زیر خلاصه می‌گردد:

  1. بازرسی از میزان فعالیت مأموران دولتی؛ چنانکه پیامبر(ص) هنگام اعزام سپاه به مناطق جنگی، مخبری را نیز برای کسب اطلاعات از اعمال سپاه اسلام روانه می‌کرد[۵]؛
  2. زیر نظر قرار دادن تحرکات و جابجایی دشمن در مرزها؛ همان طوری که پیامبر(ص) از روزی که در مدینه تشکیل حکومت داد، پیوسته مأمورانی را برای آگاهی از اوضاع مرزها و خارج از محیط اسلام روانه می‌کرد[۶]؛
  3. زیر نظر گرفتن حرکات نفوذی‌ها و ستون پنجم دشمن در داخل کشور؛ چنانکه در صدر اسلام، شخصی به نام "حاطب بن ابی بلتعه" سعی در افشای اسرار نظامی مسلمین به قریش داشت که جبرئیل امین، پیامبر(ص) را از این ماجرا آگاه کرد و توطئه خنثی شد، و پیامبر(ص) نیز عموی خود "عباس" را مأمور خویش، در سپاه قریش گماشت. به همین جهت، عباس در آستانه جنگ احد، با ارسال نامه‌ای محرمانه به پیامبر(ص)، وی را از تصمیم قریش آگاه کرد[۷][۸].

منابع

پانویس

  1. لغت‌نامه دهخدا، ج۲، ص۲۱۱۹.
  2. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِيمٌ «ای مؤمنان! از بسیاری از گمان‌ها دوری کنید که برخی از گمان‌ها گناه است و (در کار مردم) کاوش نکنید و از یکدیگر غیبت نکنید؛ آیا هیچ یک از شما دوست می‌دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ پس آن را ناپسند می‌دارید و از خداوند پروا کنید که خداوند توبه‌پذیری بخشاینده است» سوره حجرات، آیه ۱۲؛ مجمع البیان، ج۵، ص۱۳۷.
  3. ﴿إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفَاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ «بی‌گمان کسانی که دوست دارند درباره مؤمنان، (تهمت) کار زشت شایع شود عذابی دردناک در این جهان و در جهان واپسین خواهند داشت و خداوند می‌داند و شما نمی‌دانید» سوره نور، آیه ۱۹؛ مکاسب، ج۱، ص۳۱۵؛ دراسات فی ولایة الفقیه، ج۲، ص۵۴۰؛ اصول کافی، ج۲، ص۳۵۷، کتاب الایمان والکفر، باب الغیبة والبهت، حدیث ۲؛ نور الثقلین، ج۳، ص۵۸۲؛ نهج البلاغة فیض الاسلام، ص۹۹۷؛ صحیح بخاری، ج۴، ص۱۷۲، کتاب الحدود، باب ظهر المؤمن حمی؛ سنن بیهقی، ج۸، ص۳۳۳، کتاب الأشربه، باب ما جاء فی النهی عن التّجسس؛ کنزالعمال، ج۳، ص۸۰۸، باب ۲ من کتاب الاخلاق من قسم الافعال، حدیث ۸۸۲۷.
  4. تفسیر نور الثقلین، ج۵، ص۶۵۱؛ قرب الاسناد، ص۱۴۸؛ نهج البلاغه، فیض، ص۱۰۱۱؛ الخراج، ص۱۲۸.
  5. تفسیر نور الثقلین، ج۵، ص۶۵۱؛ قرب الاسناد، ص۱۴۸؛ نهج البلاغه، فیض، ص۱۰۱۱؛ الخراج، ص۱۲۸.
  6. سیره ابن هشام، ج۲، ص۲۵۲؛ المغازی، ج۱، ص۱۳؛ صحیح مسلم، ج۳، ص۱۵۱۰.
  7. طبقات ابن سعد، ج۲، ص۲۵؛ التراتیب الاداریه، ج۱، ص۳۶۳.
  8. فروتن، اباصلت، مرادی، علی اصغر، واژه‌نامه فقه سیاسی، ص ۳۲.