جز
جایگزینی متن - 'سلب' به 'سلب'
جز (جایگزینی متن - 'ثابت' به 'ثابت') |
جز (جایگزینی متن - 'سلب' به 'سلب') |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
*برای تببین و رفع ابهام از مصادیق و افراد [[امامان دوازدهگانه]]، برخی از توصیفاتی که در [[روایات]] [[ائمه]] اثنیعشر آمده را مورد دقت و تامل قرار میدهیم: | *برای تببین و رفع ابهام از مصادیق و افراد [[امامان دوازدهگانه]]، برخی از توصیفاتی که در [[روایات]] [[ائمه]] اثنیعشر آمده را مورد دقت و تامل قرار میدهیم: | ||
#'''[[دوازده نفر]] به تعداد [[نقباء]] [[بنیاسرائیل]]''': {{متن حدیث|رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} فَقَالَ: اثْنَا عَشَرَ کَعِدَّةِ نُقَبَاءِ بَنِی إِسْرَائِیلَ}}<ref>مسند احمد، ج۱، ص ۳۹۸.</ref>. نقبای<ref>نقیب به معنای پیشوا و رئیس است. نقیب در اصل از ماده "نقب" (بر وزن نقد) گرفته شده که به معنی روزنههای وسیع، مخصوصاً راههای زیرزمینی میباشد. و به رئیس و رهبر یک جمعیت از آن جهت نقیب میگویند که از اسرار جمعیت آگاه است، گویی در میان آنها نقبی ایجاد کرده و از وضع آنها آگاه شده، و گاهی "نقیب" به کسی گفته میشود که رئیس جمعیت نیست و تنها معرف و وسیله شناسایی آنها است، و اگر به فضائل اشخاص عنوان "مناقب" اطلاق میشود، به خاطر آن است که با فحص و کنجکاوی باید از آنها آگاه گشت. تفسیر نمونه، ج۴، ص ۳۰۸.</ref> [[بنی اسرائیل]] بنابر [[کلام خداوند]] [[دوازده نفر]] بودند: {{متن قرآن|وَلَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَبَعَثْنَا مِنْهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيبًا}}<ref>«و به راستی خداوند از بنی اسرائیل پیمان گرفت و از ایشان دوازده سرپرست را برانگیختیم» سوره مائده، آیه ۱۲.</ref>. بنابراین، [[جانشینی]] و [[خلافت]] [[رسول اکرم]]{{صل}} تا [[قیامت]]، مختص به [[دوازده نفر]] است و نه بیش از آن<ref>ر.ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، ص؟؟؟</ref>. | #'''[[دوازده نفر]] به تعداد [[نقباء]] [[بنیاسرائیل]]''': {{متن حدیث|رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} فَقَالَ: اثْنَا عَشَرَ کَعِدَّةِ نُقَبَاءِ بَنِی إِسْرَائِیلَ}}<ref>مسند احمد، ج۱، ص ۳۹۸.</ref>. نقبای<ref>نقیب به معنای پیشوا و رئیس است. نقیب در اصل از ماده "نقب" (بر وزن نقد) گرفته شده که به معنی روزنههای وسیع، مخصوصاً راههای زیرزمینی میباشد. و به رئیس و رهبر یک جمعیت از آن جهت نقیب میگویند که از اسرار جمعیت آگاه است، گویی در میان آنها نقبی ایجاد کرده و از وضع آنها آگاه شده، و گاهی "نقیب" به کسی گفته میشود که رئیس جمعیت نیست و تنها معرف و وسیله شناسایی آنها است، و اگر به فضائل اشخاص عنوان "مناقب" اطلاق میشود، به خاطر آن است که با فحص و کنجکاوی باید از آنها آگاه گشت. تفسیر نمونه، ج۴، ص ۳۰۸.</ref> [[بنی اسرائیل]] بنابر [[کلام خداوند]] [[دوازده نفر]] بودند: {{متن قرآن|وَلَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَبَعَثْنَا مِنْهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيبًا}}<ref>«و به راستی خداوند از بنی اسرائیل پیمان گرفت و از ایشان دوازده سرپرست را برانگیختیم» سوره مائده، آیه ۱۲.</ref>. بنابراین، [[جانشینی]] و [[خلافت]] [[رسول اکرم]]{{صل}} تا [[قیامت]]، مختص به [[دوازده نفر]] است و نه بیش از آن<ref>ر.ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، ص؟؟؟</ref>. | ||
#'''کلهم من [[قریش]]''': [[قریشی بودن]] در اکثر [[روایات]] [[ائمه]] اثنیعشر و سایر [[روایات]] مرتبط با [[امامت]] در [[منابع اهل سنت]] آمده است و بر این مطلب ادعای [[تواتر]] هم شده است. [[بدیهی]] است همه طوایف [[قریش]] نمیتوانند مقصود و مراد از این [[کلام]] باشند زیرا [[پیشوای امت]] [[اسلامی]] باید از نظر [[فضائل]] [[انسانی]] دارای [[برتری]] و امتیاز ویژه در بین [[امت]] باشد و این ویژگی و امتیاز در بین [[قریش]] مختص [[خاندان]] بنیهاشم است، زیرا اوّلاً درباره [[جایگاه]] ویژه و [[منزلت]] خاص بنیهاشم از [[پیامبر اعظم]]{{صل}} [[روایات]] بسیاری رسیده است که جائی برای تردید باقی نمیماند، ثانیاً: [[مذمت]] [[حاکمان ستمگر]] بدون تردید به معنای | #'''کلهم من [[قریش]]''': [[قریشی بودن]] در اکثر [[روایات]] [[ائمه]] اثنیعشر و سایر [[روایات]] مرتبط با [[امامت]] در [[منابع اهل سنت]] آمده است و بر این مطلب ادعای [[تواتر]] هم شده است. [[بدیهی]] است همه طوایف [[قریش]] نمیتوانند مقصود و مراد از این [[کلام]] باشند زیرا [[پیشوای امت]] [[اسلامی]] باید از نظر [[فضائل]] [[انسانی]] دارای [[برتری]] و امتیاز ویژه در بین [[امت]] باشد و این ویژگی و امتیاز در بین [[قریش]] مختص [[خاندان]] بنیهاشم است، زیرا اوّلاً درباره [[جایگاه]] ویژه و [[منزلت]] خاص بنیهاشم از [[پیامبر اعظم]]{{صل}} [[روایات]] بسیاری رسیده است که جائی برای تردید باقی نمیماند، ثانیاً: [[مذمت]] [[حاکمان ستمگر]] بدون تردید به معنای سلب صلاحیت آنان از [[منصب امامت]] و [[جانشینی پیامبر اکرم]]{{صل}} است. توصیف [[پیامبر اکرم]]{{صل}} از [[بنی امیه]] و بنی [[مروان]] و [[مذمت]] شدید آنان و سلب صلاحیت از امری [[امت اسلامی]] که از [[احکام]] [[جور]] بودند، از مسلمات است. بنابراین [[زمامداران]] [[ستمکار]] نمیتوانند مصداق [[روایات ائمه اثنی عشر]] باشند حتی اگر ادعای [[خلافت]] و [[جانشینی]] [[رسول اکرم]]{{صل}} را داشته باشند. نکته مهم در [[حدیث]] [[جابر]] این است که [[راوی حدیث]] به خاطر اختلال و ایجاد سر و صدای برخی از حضار، نتوانسته تمامسخن [[پیامبر اکرم]] را بشنود و فقط تعداد [[جانشینان]] را شنیده و توصیف به قریشیت را با واسطه [[نقل]] کرده نه به صورت مستقیم. با توجه به این مطلب، احتمال {{متن حدیث|کُلُّهُمْ مِنْ قُرَیْشٍ}}، ضعیف است بلکه {{متن حدیث|کُلُّهُمْ مِنْ بَنِی هَاشِمٍ}} بوده چراکه این کلمه موجب عکسالعمل و واکنشهای منفی برخی از حضار گردیده است<ref>ر.ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، ص؟؟؟</ref>. | ||
#'''عدم اختصاص به زمان خاص''': [[دوازده نفر]] از بعد [[وفات پیامبر اکرم]]{{صل}} تا [[قیامت]]، [[ریاست]] و [[رهبری]] [[امت اسلامی]] را بر عهده دارند و مختص به زمان و دوره خاص نیستند. در [[حدیث]] [[عبدالله بن مسعود]] کلمه {{متن حدیث|هَذِهِ الْأُمَّةَ}} با توجه به استمرار [[امت اسلام]] تا [[آخر الزمان]]، عدم اختصاص [[جانشینان]] [[دوازدهگانه]] به دوره زمان خاص را میرساند: {{متن حدیث|فَقَالَ لَهُ یَا أَبَا عَبْدِ الرّحْمَنِ هَلْ سَأَلْتُمْ رَسُولَ اللهِ{{صل}} کَمْ تَمْلِکُ هَذِهِ الأُمَّةُ مِنْ خَلِیفَةٍ َقَالَ نَعَمْ و لَقَدْ سَأَلْنَا رَسُولَ اللهِ{{صل}} فَقَالَ اثْنَا عَشَرَ کَعِدَّةِ نُقَبَاءِ بَنِی إِسْرَائِیلَ}}<ref>مسند احمد، ج۱، ص ۳۹۸.</ref>، علاوه بر این در [[حدیث]] [[جابر بن سمره]] از کلماتی مانند: {{متن حدیث|لایزال}} و {{متن حدیث|حَتَّی تَقُومَ السَّاعَةُ}} [[استمرار]] و عدم اختصاص به وضوح استفاده میشود<ref>ر.ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، ص؟؟؟</ref>. | #'''عدم اختصاص به زمان خاص''': [[دوازده نفر]] از بعد [[وفات پیامبر اکرم]]{{صل}} تا [[قیامت]]، [[ریاست]] و [[رهبری]] [[امت اسلامی]] را بر عهده دارند و مختص به زمان و دوره خاص نیستند. در [[حدیث]] [[عبدالله بن مسعود]] کلمه {{متن حدیث|هَذِهِ الْأُمَّةَ}} با توجه به استمرار [[امت اسلام]] تا [[آخر الزمان]]، عدم اختصاص [[جانشینان]] [[دوازدهگانه]] به دوره زمان خاص را میرساند: {{متن حدیث|فَقَالَ لَهُ یَا أَبَا عَبْدِ الرّحْمَنِ هَلْ سَأَلْتُمْ رَسُولَ اللهِ{{صل}} کَمْ تَمْلِکُ هَذِهِ الأُمَّةُ مِنْ خَلِیفَةٍ َقَالَ نَعَمْ و لَقَدْ سَأَلْنَا رَسُولَ اللهِ{{صل}} فَقَالَ اثْنَا عَشَرَ کَعِدَّةِ نُقَبَاءِ بَنِی إِسْرَائِیلَ}}<ref>مسند احمد، ج۱، ص ۳۹۸.</ref>، علاوه بر این در [[حدیث]] [[جابر بن سمره]] از کلماتی مانند: {{متن حدیث|لایزال}} و {{متن حدیث|حَتَّی تَقُومَ السَّاعَةُ}} [[استمرار]] و عدم اختصاص به وضوح استفاده میشود<ref>ر.ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، ص؟؟؟</ref>. | ||
#'''عامل دوام [[عزت]] و [[سرافرازی]] [[اسلام]]''': این صفت و نشانه مهم و با [[عظمت]] به صورت مکرر و با الفاظ مختلف در [[روایات]] [[امامان]] دوازدهگانه آمده است: {{متن حدیث|لَا یَزَالُ الْإِسْلَامُ عَزِیزاً إِلَی اثْنَتَیْ عَشْرَةَ خَلِیفَةً}}<ref>صحیح مسلم، ج۶، کتاب الإماره، باب الناس تبع لقریش، ص ۳؛ مسند احمد، ج۵، ص ۹۰ و ۹۸.</ref> و {{متن حدیث|لَا یَزَالُ هَذَا الدِّینُ عَزِیزاً مَنِیعاً إِلَی اثْنَیْ عَشَرَ}}<ref>صحیح مسلم، ج۶، کتاب الإماره، باب الناس تبع لقریش، ص ۳؛ مسند احمد، ج۵، ص ۹۰ و ۹۸.</ref>. | #'''عامل دوام [[عزت]] و [[سرافرازی]] [[اسلام]]''': این صفت و نشانه مهم و با [[عظمت]] به صورت مکرر و با الفاظ مختلف در [[روایات]] [[امامان]] دوازدهگانه آمده است: {{متن حدیث|لَا یَزَالُ الْإِسْلَامُ عَزِیزاً إِلَی اثْنَتَیْ عَشْرَةَ خَلِیفَةً}}<ref>صحیح مسلم، ج۶، کتاب الإماره، باب الناس تبع لقریش، ص ۳؛ مسند احمد، ج۵، ص ۹۰ و ۹۸.</ref> و {{متن حدیث|لَا یَزَالُ هَذَا الدِّینُ عَزِیزاً مَنِیعاً إِلَی اثْنَیْ عَشَرَ}}<ref>صحیح مسلم، ج۶، کتاب الإماره، باب الناس تبع لقریش، ص ۳؛ مسند احمد، ج۵، ص ۹۰ و ۹۸.</ref>. | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
*در مورد [[روایات دوازده امام]] چندین [[شبهه]] مطرح شده است که به طرح و نقد برخی از آنها میپردازیم: | *در مورد [[روایات دوازده امام]] چندین [[شبهه]] مطرح شده است که به طرح و نقد برخی از آنها میپردازیم: | ||
#'''تردید در اعتبار [[روایت]]''': برخی از نویسندگان معاصر در اصالت [[روایات]] [[ائمه]] اثنیعشر ابراز تردید کردهاند و ریشه پیدایش [[اندیشه]] [[حصر]] عدد [[امامان]] را قرنهای بعد و در کلمات برخی از [[اصحاب]] [[امامان]] و مولفان [[قرن چهارم]] [[پند]] داشتهاند. اما با توجه به صحت و [[تواتر روایات]] در منابع [[فریقین]] و [[کثرت]] روایان از [[اصحاب پیامبر]] اکرم{{صل}} که عدد آنان متجاوز از سی نفر است و با ملاحظه قدمت منابع و مصادر، اینگونه [[تردیدها]] جای تعجب دارد. [[استمرار]] [[اعتقاد]] و [[باور]] به [[جانشینان]] [[دوازدهگانه]] برای [[نبی اکرم]] از عصر [[صحابه]] و [[تابعان]]، هرگونه تردید را برطرف میسازد<ref>ر.ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، ص؟؟؟</ref>. | #'''تردید در اعتبار [[روایت]]''': برخی از نویسندگان معاصر در اصالت [[روایات]] [[ائمه]] اثنیعشر ابراز تردید کردهاند و ریشه پیدایش [[اندیشه]] [[حصر]] عدد [[امامان]] را قرنهای بعد و در کلمات برخی از [[اصحاب]] [[امامان]] و مولفان [[قرن چهارم]] [[پند]] داشتهاند. اما با توجه به صحت و [[تواتر روایات]] در منابع [[فریقین]] و [[کثرت]] روایان از [[اصحاب پیامبر]] اکرم{{صل}} که عدد آنان متجاوز از سی نفر است و با ملاحظه قدمت منابع و مصادر، اینگونه [[تردیدها]] جای تعجب دارد. [[استمرار]] [[اعتقاد]] و [[باور]] به [[جانشینان]] [[دوازدهگانه]] برای [[نبی اکرم]] از عصر [[صحابه]] و [[تابعان]]، هرگونه تردید را برطرف میسازد<ref>ر.ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، ص؟؟؟</ref>. | ||
# '''[[تعارض]] با [[روایات]] دیگر''': ممکن است گفته شود [[روایات]] خلفای اثنیعشر با روایتی که در برخی [[منابع اهل سنت]] آمده است [[تعارض]] دارد زیرا از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[نقل]] شده: {{متن حدیث|الْخِلَافَةُ بَعْدِی ثَلَاثُونَ ثُمَ تَصِیرُ مُلْکاً}}<ref>مسند احمد، ج۵، ص ۲۲۱.</ref>. اما باید دانست: اوّلاً این [[حدیث]] را برخی از [[منابع اهل سنت]] از فردی غیر معتبر [[نقل]] کردهاند. ثانیاً این [[خبر واحد]] نمیتواند با [[روایات]] کثیر در استمرار [[جانشینی]] [[دوازده نفر]] تا [[آخر الزمان]] معارضه کند. ثالثاً دلالت بر تبدیل [[خلافت]] به [[پادشاهی]] و [[سلطنت]] دارد و معلوم میشود [[پیامبر اکرم]]{{صل}} حقیقتاً از مدعیان [[خلافت]] بعد از سی سال | # '''[[تعارض]] با [[روایات]] دیگر''': ممکن است گفته شود [[روایات]] خلفای اثنیعشر با روایتی که در برخی [[منابع اهل سنت]] آمده است [[تعارض]] دارد زیرا از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[نقل]] شده: {{متن حدیث|الْخِلَافَةُ بَعْدِی ثَلَاثُونَ ثُمَ تَصِیرُ مُلْکاً}}<ref>مسند احمد، ج۵، ص ۲۲۱.</ref>. اما باید دانست: اوّلاً این [[حدیث]] را برخی از [[منابع اهل سنت]] از فردی غیر معتبر [[نقل]] کردهاند. ثانیاً این [[خبر واحد]] نمیتواند با [[روایات]] کثیر در استمرار [[جانشینی]] [[دوازده نفر]] تا [[آخر الزمان]] معارضه کند. ثالثاً دلالت بر تبدیل [[خلافت]] به [[پادشاهی]] و [[سلطنت]] دارد و معلوم میشود [[پیامبر اکرم]]{{صل}} حقیقتاً از مدعیان [[خلافت]] بعد از سی سال سلب صلاحیت کرده است، لذا با [[روایات امامان دوازدهگانه]] منافاتی ندارد. بنابراین یافتن مصداق و [[تطبیق]] [[احادیث ائمه]] اثنیعشر را بر [[حاکمان]] و [[زمامداران]] بعد از سی سال، برای [[اهل سنت]] مشکلتر میسازد<ref>ر.ک: [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، ص؟؟؟</ref>. | ||
#'''عدم انطباق با [[امامان شیعه]]''': نداشتن [[حکومت]] و [[خلافت ظاهری]] [[امامان شیعه]] موجب سؤال شده است چه اینکه به غیر از [[امیرمؤمنان]]{{ع}} و [[امام مجتبی]]{{ع}} آن هم در مدت زمان اندک، سایر [[امامان شیعه]] دارای [[حکومت]] و [[خلافت ظاهری]] و [[تسلط]] بر امور [[جامعه اسلامی]] نبودند، پس چگونه میتوانند مصداق [[روایت]] [[ائمه]] اثنیعشر باشند که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمودند: {{متن حدیث|لَا یَزَالُ هَذَا الدِّینُ عَزِیزاً مَنِیعاً إِلَی اثْنَیْ عَشَرَ خَلِیفَةً}}<ref>صحیح مسلم، ج۶، کتاب الإمارة، باب الناس تبع القریش، ص ۳؛ مسند احمد، ج۵، ص ۹۰ و ۹۸.</ref>. | #'''عدم انطباق با [[امامان شیعه]]''': نداشتن [[حکومت]] و [[خلافت ظاهری]] [[امامان شیعه]] موجب سؤال شده است چه اینکه به غیر از [[امیرمؤمنان]]{{ع}} و [[امام مجتبی]]{{ع}} آن هم در مدت زمان اندک، سایر [[امامان شیعه]] دارای [[حکومت]] و [[خلافت ظاهری]] و [[تسلط]] بر امور [[جامعه اسلامی]] نبودند، پس چگونه میتوانند مصداق [[روایت]] [[ائمه]] اثنیعشر باشند که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمودند: {{متن حدیث|لَا یَزَالُ هَذَا الدِّینُ عَزِیزاً مَنِیعاً إِلَی اثْنَیْ عَشَرَ خَلِیفَةً}}<ref>صحیح مسلم، ج۶، کتاب الإمارة، باب الناس تبع القریش، ص ۳؛ مسند احمد، ج۵، ص ۹۰ و ۹۸.</ref>. | ||
*در پاسخ گفته شده است: | *در پاسخ گفته شده است: |