اصول مذهب: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۷: خط ۷:


==پیشینه==
==پیشینه==
این پنج اصل به صورت مجزا با عنوان اصول دین یا اصول مذهب در آیات و روایات وارد نشده بلکه به صورت پراکنده در بعض از روایات آمده<ref>کافی، كلینی‌، ۲/۱۹-۲۰/ - ۲/۱۸</ref>؛ البته به غیر از این ها موارد دیگری هم هست که اعتقاد به آنها الزامی است ولی به خاطراهمیت  این پنج اصل،علما و متکلمین اینطور نام گذاری کردند تا پایه ها و اساس دین را مشخص کنند<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، ج۳، ص۹۶و97، گذشته«اصول دین»، ص۲۸۲</ref>.
این پنج اصل به صورت مجزا با عنوان اصول دین یا اصول مذهب در آیات و روایات وارد نشده بلکه به صورت پراکنده در بعض از روایات آمده<ref>کافی، كلینی‌، ۲/۱۹-۲۰/ - ۲/۱۸</ref>؛ البته به غیر از اینها موارد دیگری هم هست که اعتقاد به آنها الزامی است ولی به خاطر اهمیت این پنج اصل، علما و متکلمین اینطور نام‌گذاری کردند تا پایه‌ها و اساس دین را مشخص کنند<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، ج۳، ص۹۶و97، گذشته«اصول دین»، ص۲۸۲</ref>.


علت تاکید علمای شیعه بر دو آموزه عدل و امامت بدین سبب است که باور داشتن به آموزه عدل، سبب جدایی اشاعره و عدلیه{{یادداشت|شیعیان بخاطر اعتقاد به عدل الهی، جزء عدلیه هستند.}}می شود؛ و با اعتقاد به آموزه امامت که از شاخصه های شیعه دوازده‌امامی است، سبب مفارقت و جدایی اهل سنت از اهل تشیع می شود<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۳، ص ۶۹-۷۰</ref>.
علت تاکید علمای شیعه بر دو آموزه عدل و امامت بدین سبب است که باور داشتن به آموزه عدل، سبب جدایی اشاعره و عدلیه{{یادداشت|شیعیان بخاطر اعتقاد به عدل الهی، جزء عدلیه هستند.}} می شود و با اعتقاد به آموزه امامت که از شاخصه های شیعه دوازده‌امامی است، سبب مفارقت و جدایی اهل سنت از اهل تشیع می شود<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۳، ص ۶۹-۷۰</ref>.


==مصادیق==
==مصادیق==

نسخهٔ ‏۹ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۵۴

اصول مذهب شیعه عدل و امامت است غیر از "اصول دین" که همۀ مسلمانان در آن اتفاق نظر دارند، یعنی توحید، نبوت و معاد، علمای شیعه اعتقاد به امامت و عدل را هم از اصول مذهب شیعه می‌‌دانند. به اعتقاد اندیشمندان اسلامی تقلید در اصول دین و اصول مذهب جایز نیست و هر فرد باید باور یقینی به آنها پیدا کند.

مفهوم شناسی

غیر از "اصول دین" که همۀ مسلمانان در آن مشترک‌اند، یعنی توحید، نبوت و معاد، عقیدۀ به امامت و عدل از اصول مذهب شیعه به‌ شمار می‌رود، یعنی عقیده به امامت و خلافت بلافصل امیر المؤمنین(ع) و یازده امام دیگر به نصب الهی و عقیده به عدل خداوند[۱]. هر فردی با پذیرش سه اصل اول، مسلمان می شود و با عدم اعتقاد به آنها موجب کفر و خروج او از اسلام می شود در حالی که اعتقاد نداشتن به دو اصل آخر فقط موجب خروج از مذهب تشیع می‌گردد و اعتقاد به آنها، وجه تمایز مذهب شیعه با سایر مذاهب اسلامی است[۲].

بر اساس نظر اندیشمندان و متکلمین شیعه معرفت به اصول مذهب واجب و باور قلبی داشتن به آنها لازم است و قائل‌اند که در اصول مذهب تقلید جایز نیست[۳].[۴] چون آنها معتقداند باور داشتن به اصول مذهب باید از روی یقین باشد و تقلید یقین آور نیست[۵].[۶] گرچه برخی از علما بر این باورند که اگر تقلید موجب یقین و باور قلبی بشود اشکالی ندارد و یا حتی اگر یقین هم حاصل نشود و فقط ظن و گمان بدان پیدا بکند کافیست[۷].

پیشینه

این پنج اصل به صورت مجزا با عنوان اصول دین یا اصول مذهب در آیات و روایات وارد نشده بلکه به صورت پراکنده در بعض از روایات آمده[۸]؛ البته به غیر از اینها موارد دیگری هم هست که اعتقاد به آنها الزامی است ولی به خاطر اهمیت این پنج اصل، علما و متکلمین اینطور نام‌گذاری کردند تا پایه‌ها و اساس دین را مشخص کنند[۹].

علت تاکید علمای شیعه بر دو آموزه عدل و امامت بدین سبب است که باور داشتن به آموزه عدل، سبب جدایی اشاعره و عدلیهالگو:یادداشت می شود و با اعتقاد به آموزه امامت که از شاخصه های شیعه دوازده‌امامی است، سبب مفارقت و جدایی اهل سنت از اهل تشیع می شود[۱۰].

مصادیق

متکلمین شیعه مصادیق اصول مذهب شیعه را اعتقاد به توحید، نبوت، معاد، عدل و امامت دانسته اند.

توحید

توحید یعنی اعتقاد داشتن به این که تنها آفریدگار جهان هستی خداست و شریکی برای او نیست.

عدل

عدل در مقابل ظلم است و به معنای این که افعال خداوند متعال عادلانه و حکیمانه و از سر دادگری و شایستگی است و به هیچ کس ستم نمی‌کند و هر چیز را در جای خویش نگاه می‌دارد و با هر موجودی، چنان که شایسته است، رفتار می‌کند.

نبوت

این آموزه یعنی باور داشتن به همه‌ی پیامبران و پیامبری حضرت محمد(ص) و این که ایشان آخرین فرستاده‌ی الهی برای هدایت انسان‌هاست.

امامت

"امامت" اصل دیگر از اصول مذهب است بدین معنا که پس از پیامبر اسلام(ص) دوازده امام معصوم(ع) منصب خلافت و امامت را بر عهده دارند و آنان منصوب خداوند متعال‌اند.

معاد

در اصطلاح اندیشمندان کلام به معنای باور داشتن به روز جزا(قیامت) و حاضر شدن تمام انسانها در پیشگاه خدا برای رسیدگی به اعمال نیک و بدشان[۱۱].[۱۲].[۱۳]

پانویس

  1. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۸۱.
  2. میرزای‌ قمی‌، اصول‌ دین‌، ۵
  3. آیت‌اللهی، مهدی، آموزش دین، ص ۱۸
  4. علامه حلی، باب حادی عشر، ص۱
  5. شاهرودی،محمود، فرهنگ فقه، ج١، ص٥٣٦
  6. شهید ثانی، حقائق الأیمان، ۱۴۰۹ق، ص۵۹، ۶۰
  7. شیخ انصاری، فرائدالاصول، ج۱، ص۵۷۴
  8. کافی، كلینی‌، ۲/۱۹-۲۰/ - ۲/۱۸
  9. مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، ج۳، ص۹۶و97، گذشته«اصول دین»، ص۲۸۲
  10. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۳، ص ۶۹-۷۰
  11. سید مرتضی، انقاذ البشر من الجبر و القدر، ۱۹۳۵م، ص۳۹
  12. آموزش عقاید،مصباح،ص135-162
  13. فرهنگ شیعه، ص 83-84

یادداشت