امانت در لغت: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←منابع) |
||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:1379150.jpg|22px]] [[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲ (کتاب)|'''ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲''']] | # [[پرونده:1379150.jpg|22px]] [[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲ (کتاب)|'''ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲''']] | ||
# [[پرونده:1379153.jpg|22px]]، [[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|'''ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
نسخهٔ ۱۲ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۰۶:۵۹
- این مدخل از زیرشاخههای بحث امانت است. "امانت" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- امانت در لغت - امانت در قرآن - امانت در حدیث - امانت در فقه اسلامی - امانت در نهج البلاغه - امانت در سیره پیامبر خاتم - امانت در معارف دعا و زیارات - امانت در معارف و سیره سجادی - امانت در معارف و سیره رضوی - امانت در جامعهشناسی اسلامی - امانت در فلسفه اسلامی - امانت در منابع اهل سنت - مقام امانت الهی - مقام امین الله
مقدمه
امانت از ریشه «ا م ن»، به معنای زوال خوف و احساس آرامش در امری است[۱]. امانت به معنای مصدری، به معنای آرامش یافتن است. کاربرد اسمی این واژه، ناظر بر امری است که مالکیّت اصلی آن متعلّق به دیگری است و به طور موقت، در اختیار امینی قرارگرفته و از بودن امانت نزد آن امین احساس آرامش حاصل میشود و ترس از دست رفتن یا ورود صدمه به امانت وجود ندارد[۲].
بنابراین، در امانت چند اصل مورد توجه قرار میگیرد: امانت، امر با ارزشی در نظر مالک آن است؛ که خوف از دست رفتن و ضایع شدن در آن وجود دارد.
امینِ بر امانت، میباید استعداد حفظ آن را داشته باشد و از ارزش آن آگاه باشد.
امانت نزد امین موقت است و در نهایت باید به صاحب اصلی آن به صورت اولیهاش و بدون تصرّف در آن بازگردد.
رابطه امین و امانت، رابطه ظرف و مظروف است و لذا هر مقدار که امانت با ارزشتر باشد، ظرف شریفتری را میطلبد.[۳]
پرسش مستقیم
منابع
پانویس
- ↑ لسان العرب، ج۱۳، ص۲۱.
- ↑ المصباح المنیر، ج۲، ص۲۴.
- ↑ فیاضبخش، محمد تقی و محسنی، فرید، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۲ ص ۱۰۲.