امانت‌ در نهج البلاغه

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

امانت‌داری از ملکات اخلاقی و صفات پسندیده‌ای است که موجب کمال انسان می‌شود. اهمیت امانت‌داری به‌قدری است که خداوند متعال از پیامبران خویش پیمان گرفت تا در امر رسالت امانت‌دار باشند[۱] و امانت‌داری را یکی از شرایط اصلی پیامبران برگزید.

امانت‌داری نزد امام علی (ع) از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. امام (ع) از امانت‌داری با عباراتی چون رأس اسلام، رأس مسلمانی، نتیجه دین‌داری، نتیجه تقواپیشگی، اصل ایمان، دلیل گرایش به‌راستی، دلیل صدق، روش نیکان و... یاد می‌کند. امام علی (ع) در سفارش‌های خویش همواره مردمان را بر سه اصل نماز، زکات و امانت‌داری سفارش می‌کرد[۲]. فضیلت امانت‌داری از جمله فضایلی است که رابطه مستقیم با ایمان دارد. در این راستا هرقدر ایمان فرد بیشتر باشد، تعهد او نسبت به ادای امانت بیشتر خواهد بود. تلقی امانت‌دارانه در امور و حس مسئولیت نسبت به تعهداتی که آدمی در همه امور زندگی بر عهده دارد، عملی ارزشی است که شمول بسیار دارد. پیامبر اکرم در حدیث شریف ثقلین، قرآن (کتاب خدا) و اهل‌بیت خویش را نزد امت خویش به امانت سپرد. نیز اعضا و جوارح نزد انسان امانت است. امام علی (ع) آن‌جا که عهد انسان با خداوند را یاد می‌کند و درباره امانتی سخن می‌گوید که انسان از خدای خویش پذیرا شد، می‌فرماید: "بی‌شک آنچه بندگان در شب و روز انجام دهند، از دیدگاه خدای سبحان مخفی نمانَد و او از کوچک‌ترین کارها با خبر است و دانش او بر آنها احاطه دارد. آری، عضوهای خودتان گواه اوست، جوارحتان سپاهیانش، باطنتان دیده‌بانش و خلوت‌هاتان محضرش[۳].

اموال انسان نزد او امانتی است که از سوی خدای متعال به امانت گذاشته شده است. ادای حقوق همه افراد جامعه به‌مثابه امانتی در نزد آدمی است و نیز تعهدات و پیمان‌های بین افراد جامعه همچون امانتی است که ادای آنها فعل اخلاقی تلقی می‌شود. پس اهمیت این موضوع در حوزه اخلاق و عمل نیک، بسیار پررنگ خواهد بود. از این‌رو امام (ع) فرمود: هرکه امانت را بی‌ارج شمارد و در مزرع خیانت چرد و خود و دین خود را از لوث آن پاکیزه نسازد، خود را در دنیا گرفتار خواری و رسوایی ساخته و در آخرت خوارتر و رسواتر است[۴].

اهمیت موضوع به قدری است که حتی ادای امانت بر شقی‌ترین افراد و دشمنان خدا نیز امری واجب است. از این پس از جریان حکمیت، وقتی به امام گفتند عهدنامه خود را زیر پا بگذارد، امام نپذیرفت. نیز در سفارش حکومتی خود به مالک‌اشتر او را بر ادای امانت و وفای بر پیمان خویش حتی با کافران فرامی‌خواند و در روایتی دیگر، ادای امانت را حتی نسبت به قاتلان فرزندان انبیا که بزرگ‌ترین گناه را مرتکب شده‌اند، واجب می‌داند[۵].

منابع

پانویس

  1. «أَخَذَ عَلَى الْوَحْيِ مِيثَاقَهُمْ وَ عَلَى تَبْلِيغِ الرِّسَالَةِ أَمَانَتَهُمْ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱.
  2. «تَعَاهَدُوا أَمْرَ الصَّلَاةِ وَ حَافِظُوا عَلَيْهَا... ثُمَّ إِنَّ الزَّكَاةَ جُعِلَتْ مَعَ الصَّلَاةِ قُرْبَاناً لِأَهْلِ الْإِسْلَامِ،... ثُمَّ أَدَاءَ الْأَمَانَةِ»؛ نهج البلاغه، خطبه ١٩٩.
  3. «إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى لَا يَخْفَى عَلَيْهِ مَا الْعِبَادُ مُقْتَرِفُونَ فِي لَيْلِهِمْ وَ نَهَارِهِمْ، لَطُفَ بِهِ خُبْراً وَ أَحَاطَ بِهِ عِلْماً؛ أَعْضَاؤُكُمْ شُهُودُهُ وَ جَوَارِحُكُمْ جُنُودُهُ وَ ضَمَائِرُكُمْ عُيُونُهُ وَ خَلَوَاتُكُمْ عِيَانُه»؛ نهج البلاغه، خطبه ١٩٩.
  4. «وَ مَنِ اسْتَهَانَ بِالْأَمَانَةِ وَ رَتَعَ فِي الْخِيَانَةِ وَ لَمْ يُنَزِّهْ نَفْسَهُ وَ دِينَهُ عَنْهَا فَقَدْ أَحَلَّ بِنَفْسِهِ الذُّلَّ وَ الْخِزْيَ فِي الدُّنْيَا وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ أَذَلُّ وَ أَخْزَى»؛ نهج البلاغه، نامه ۲۶.
  5. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۱، ص ۱۳۰- ۱۳۱.