قتل

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر از قاتلان)

مقدمه

یکی از عادات عرب جاهلی قتل و غارت بود، تا جایی که حیات انسان جایگاه شایسته‌ای نداشت. از سوی دیگر برای کشتن پیامبر نقشه‌ها کشیدند، به همین دلیل در تعالیم پیامبر هم نسبت به اهمیت حیات و مذمت قتل تأکید بسیار شده، و هم نقشه‌های قتل دشمنان افشا شده و هم این فرض بیان شده: حال بر فرض که پیامبر کشته شود، مگر باید چیزی تغییر پیدا کند، و اتکای به شخص منتفی شده است.

  1. مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ كَتَبْنَا عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا...[۱].
  2. وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا فَلَا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ إِنَّهُ كَانَ مَنْصُورًا[۲].
  3. وَإِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ وَيَمْكُرُونَ وَيَمْكُرُ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ[۳].
  4. وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ وَمَنْ يَنْقَلِبْ عَلَى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئًا وَسَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ[۴].

نکته: در قرآن درباره پیامبر بر رسالت او تکیه شده و با هرگونه شخص پرستی و قداست مستقل ازحداوند مقابله شده و بر عبد بودن محمد (ص) برای خدا هر صبح شام در نماز شهادت می‌دهیم و در روایات مجمع البیان آمده است: مردمی از منافقان و سست ایمان، پس از ندای مشرکان: الا قد قُتِل مُحَمد به هم گفتند: کاش فرستاده‌ای به سوی عبدالله بن ابی بفرستیم تا از ابی‌سفیان برای ما امان گیرد. و بعضی که خود را باخته بودند گفتند: اگر راست است که محمّد کشته شده، به آیین اول خود برگردیم! انس بن نضر گفت: ای قوم اگر محمد کشته شده، پس خدای محمّد که نمرده است و پس از محمّد از زندگی چه می‌خواهید، پس بجنگید برای همان چیزی که رسول خدا برای آن جنگید و بمیرید بر همان چیزی که بر آن مرد.. در سیره ابن هشام آمده که: نضر این سخن را با عمر و طلحه و گروهی از مهاجر و انصار به زبان راند، آن‌گاه گفت: پروردگارا من پوزش می‌طلبم از آن‌چه اینها “مسلمانان” می‌گویند. و از آن‌چه آنها “منافقان” پیش آورده‌اند تبری می‌جویم، سپس با شمشیر خود سخت به دشمن حمله برد تا شهید شد[۵].

  1. الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ عَهِدَ إِلَيْنَا أَلَّا نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ حَتَّى يَأْتِيَنَا بِقُرْبَانٍ تَأْكُلُهُ النَّارُ قُلْ قَدْ جَاءَكُمْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِي بِالْبَيِّنَاتِ وَبِالَّذِي قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ[۶].
  2. يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا جَاءَكَ الْمُؤْمِنَاتُ يُبَايِعْنَكَ عَلَى أَنْ لَا يُشْرِكْنَ بِاللَّهِ شَيْئًا وَلَا يَسْرِقْنَ وَلَا يَزْنِينَ وَلَا يَقْتُلْنَ أَوْلَادَهُنَّ وَلَا يَأْتِينَ بِبُهْتَانٍ يَفْتَرِينَهُ بَيْنَ أَيْدِيهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ وَلَا يَعْصِينَكَ فِي مَعْرُوفٍ فَبَايِعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۷].

نکات

در آیات فوق این موضوعات مطرح گردیده است:

  1. در تعلیم پیامبر مانند دیگر ادیان آسمانی، حق حیات مردم دارای ارزش است تا جایی که نجات هر فردی برابر است با حیات همة مردم. و کشتن فردی برابر کشتن همه مردم است. حیات محترم است با هر خصوصیت و تفاوت. فرقی میان طفل شیرخوار و یا میان مؤمن صالح و مردم معمولی یا میان دوست من و دشمن هم عقیده و غیر هم عقیده نیست. مهم این است که حیات انسان محترم است. اگر جامعه حیات یکی را خوار شمرد و بی‌قدر داند، حیات همة جامعه به خطر می‌افتد. این تعلیم در شرایط عصر جاهلیت و حرکت پیامبر جلب توجه می‌کند. ...مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا...؛
  2. کسی را که خدا کشتن او را حرام کرده، جز به حق مکشید وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ و برای ولیّ کسی که به ستم و ناحق کشته شده سلطه و قدرتی (برای انتقام و قصاص) قرار داده‌ایم (وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا) پس نباید در کشتن بدان سبب که پیروز شده است اسراف کند: فَلَا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ إِنَّهُ كَانَ مَنْصُورًا؛
  3. شکست کفّار مکّه در توطئة قتل پیامبر اسلام: وَإِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ؛
  4. خطر ارتداد برای برخی مبارزان احد بر اثر شایعه قتل پیامبر در غزوه احد: وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ وَمَنْ يَنْقَلِبْ عَلَى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئًا وَسَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ؛
  5. نسبت دادن قتل انبیاء به یهود معاصر پیامبر به سبب رضایت به قتل انبیا به دست نیاکان خویش: قُلْ قَدْ جَاءَكُمْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِي بِالْبَيِّنَاتِ وَبِالَّذِي قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ؛
  6. پرهیز از کشتن فرزند، از موادّ بیعت زنان با پیامبر: يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا جَاءَكَ الْمُؤْمِنَاتُ يُبَايِعْنَكَ عَلَى أَنْ... وَلَا يَقْتُلْنَ أَوْلَادَهُنَّ...[۸].

منابع

پانویس

  1. «به همین روی بر بنی اسرائیل مقرر داشتیم که هرکس تنی را -جز به قصاص یا به کیفر تبهکاری در روی زمین- بکشد چنان است که تمام مردم را کشته است و هر که آن را زنده بدارد چنان است که همه مردم را زنده داشته است؛ و بی‌گمان پیامبران ما برای آنان برهان‌ها (ی روشن) آوردند آنگاه بسیاری از ایشان از آن پس، در زمین گزافکارند» سوره مائده، آیه ۳۲.
  2. «و آن کس را که خداوند (کشتن وی را) حرام کرده است جز به حقّ مکشید و آنکه به ستم کشته شود برای وارث او حقّی نهاده‌ایم پس نباید در کشتن (به قصاص) گزافکاری کند زیرا (از سوی شرع) یاری شده است» سوره اسراء، آیه ۳۳.
  3. «و (یاد کن) آنگاه را که کافران با تو نیرنگ می‌باختند تا تو را بازداشت کنند یا بکشند یا بیرون رانند، آنان نیرنگ می‌باختند و خداوند تدبیر می‌کرد و خداوند بهترین تدبیر کنندگان است» سوره انفال، آیه ۳۰.
  4. «و محمد جز فرستاده‌ای نیست که پیش از او (نیز) فرستادگانی (بوده و) گذشته‌اند؛ آیا اگر بمیرد یا کشته گردد به (باورهای) گذشته خود باز می‌گردید؟ و هر کس به (باورهای) گذشته خود باز گردد هرگز زیانی به خداوند نمی‌رساند؛ و خداوند سپاسگزاران را به زودی پاداش خواه» سوره آل عمران، آیه ۱۴۴.
  5. پرتوی ازقرآن، ج۵، ص۳۶۳.
  6. «کسانی که گفتند: خداوند به ما سفارش کرده است که به فرستاده‌ای ایمان نیاوریم مگر آنکه برای ما قربانی‌یی بیاورد که آتش (آسمانی) آن را (به نشان پذیرش) بسوزد؛ بگو: پیش از من پیامبرانی برهان‌ها (ی روشن) و (همان) چیزی را که گفتید، برایتان آوردند، اگر راست می‌گویید پس چرا آنان را کشتید؟» سوره آل عمران، آیه ۱۸۳.
  7. «ای پیامبر! چون زنان مؤمن نزد تو آیند تا با تو بیعت کنند که هیچ چیز را با خدا شریک نگردانند و مرتکب دزدی نشوند و زنا نکنند و فرزندان خود را نکشند و با دروغ فرزند حرام‌زاده‌ای را که پیش دست و پای آنان است بر (شوهر) خویش نبندند و در هیچ کار شایسته‌ای سر از فرمان تو نپیچند، با آنان بیعت کن و برای آنها از خداوند آمرزش بخواه که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره ممتحنه، آیه ۱۲.
  8. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۲، ص ۳۸۰.