امانت در سیره معصوم

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

امانت‌داری و بازگرداندن امانت‌های مردم به صاحبانشان، جزو سیره نبی گرامی اسلام است. آن حضرت همچنان که قبل از بعثت به محمد امین مشهور بود[۱]، بعد از بعثت هم به این اصل پایبند بود. امام صادق (ع) یکی از یارانش را به راستی و ادای امانت سفارش می‌کند و آن دو را سیره عملی علی (ع) می‌شمارد و می‌فرماید: «برای توست بنگری به موقعیتی که علی (ع) نزد رسول خدا (ص) یافت و به آن ملتزم باشی؛ زیرا علی (ع) به جهت راستی سخن و ادای امانت بدان موقعیت نزد پیامبر (ص) رسید»[۲].

بازگرداندن امانت لازم است، گرچه مربوط به غیرمسلمان و دشمن باشد. علی (ع) در وقف نامۀ خود ابتدا حسن و بعد حسین (ع) را متولی وقف قرار می‌دهد و افرادی را که دارای صفت امانت‌داری هستند، به عنوان جانشین بعد از این دو معیّن می‌کند[۳]. امام صادق (ع) راستگویی و ادای امانت را جزو ده مکرمت اخلاقی می‌شمارد[۴] و در خبری دیگر، آن دو را از چهار خصلتی می‌داند که از نشانه‌های کمال ایمان است[۵]. ایشان در خبری دیگر در باب اهمیت امانت‌داری می‌فرماید: «تقوای الهی پیشه کنید و به کسی که شما را امین قرار داده، ادای امانت نماید؛ پس اگر قاتل علی (ع) مرا بر ادای امانتی امین قرار دهد، من یقیناً امانت را به او باز خواهم گرداند»[۶].

در سخنی امام صادق (ع) به رعایت تقوا و ادای امانات به سیاه و سفید توصیه می‌کند؛ اگرچه از خوارج یا شامی (دشمن اهل بیت (ع)) باشند[۷]. در نقلی افزوده شده، گرچه از بنی امیه[۸] باشد و در توصیه به شیعیان می‌افزاید: اگرچه دشمن باشد[۹]. امام جواد (ع) شرط لازم برای امام جماعت را افزون بر تدین، امانت داری وی می‌شمارد. ابوعلی راشد گوید: به ابوجعفر (ع) گفتم: دوستداران تو اختلاف کردند؛ آیا پشت سر آنان نماز بخوانم؟ فرمود: «نماز نخوان مگر پشت سر کسی که مطمئن به دین و امانت داری او هستی»[۱۰].[۱۱]

پرسش مستقیم

منابع

پانویس

  1. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۴، ص۲۱۸؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الرسل و الملوک، ج۲، ص۲۹۰.
  2. «انْظُرْ مَا بَلَغَ بِهِ عَلِيٌّ (ع) عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ (ص) فَالْزَمْهُ؛ فَإِنَّ عَلِيّاً (ع) إِنَّمَا بَلَغَ مَا بَلَغَ بِهِ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ (ص) بِصِدْقِ الْحَدِيثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ»؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۱۰۴.
  3. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۷، ص۵۰.
  4. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۵۵.
  5. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۹۹.
  6. «اتَّقُوا اللَّهَ وَ عَلَيْكُمْ بِأَدَاءِ الْأَمَانَةِ إِلَى مَنِ ائْتَمَنَكُمْ فَلَوْ أَنَّ قَاتِلَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (ع) ائْتَمَنَنِي عَلَى أَمَانَةٍ لَأَدَّيْتُهَا إِلَيْهِ»؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۳۵۱.
  7. «وَ أَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى الْأَسْوَدِ وَ الْأَبْيَضِ وَ إِنْ كَانَ حَرُورِيّاً وَ إِنْ كَانَ شَامِيّاً»؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۲۳۶.
  8. «وَ إِنْ كَانَ شَامِيّاً وَ إِنْ كَانَ أُمَوِيّاً»؛ قاضی نعمان، دعائم الإسلام، ج۱، ص۷۵.
  9. «اتَّقُوا اللَّهَ رَبَّكُمْ وَ أَدُّوا الْأَمَانَةَ إِلَى الْأَبْيَضِ وَ الْأَسْوَدِ وَ إِنْ كَانَ حَرُورِيّاً وَ إِنْ كَانَ شَامِيّاً وَ إِنْ كَانَ عَدُوّاً»؛ قاضی نعمان، دعائم الإسلام، ج۲، ص۴۹۱.
  10. «لَا تُصَلِّ إِلَّا خَلْفَ مَنْ تَثِقُ بِدِينِهِ وَ أَمَانَتِهِ»؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۳، ص۲۶۶.
  11. ذاکری، علی اکبر، سیره فرهنگی و اجتماعی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ۱۶۸.