سکینه دختر امام حسین: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
دختر بزرگوار [[سید الشهدا]]{{ع}} | سکینه دختر بزرگوار [[سید الشهدا]]{{ع}} است که در [[علم]]، [[معرفت]]، [[ادب]]، توجّه به [[حقّ]] و جذبۀ [[پروردگار]]، کم نظیر و مورد توجّه خاصّ پدرش [[ابا عبد الله الحسین]]{{ع}} بود. نام اصلی او را [[آمنه]]، امینه، امیمه یا امامه هم نوشتهاند. [[لقب]] سکینه (یا سکینه) از طرف مادرش “رباب” به او داده شد. او که [[خواهر]] “علی اصغر” هم بود، در [[کربلا]] حضور داشت و در [[عاشورا]]، سنّ او حدودا ده تا سیزده سال بوده است. این را از آنجا گفتهاند که [[امام حسین]]{{ع}} [[روز عاشورا]] به او [[لقب]] “خیرة النّسوان” (برگزیدۀ [[زنان]]) داده است و این با [[کودک]] بودنش نمیسازد. شرح آنچه به مصیبتهای او در [[حادثۀ کربلا]] مربوط میشود، در کتابهای [[مقتل]] (از جمله در [[نفس المهموم]]) آمده است. [[روز عاشورا]]، چون [[سید الشهدا]]{{ع}} هنگام [[وداع]] با اطفال و [[زنان]] دید که دخترش سکینه از [[زنان]] کنار گرفته و در حال [[گریستن]] است، به او فرمود: {{متن حدیث|سَيَطُولُ بَعْدِي يَا سُكَيْنَةُ فَاعْلَمِي * مِنْكِ الْبُكَاءُ إِذَا الْحَمَامُ دَهَانِي | ||
لَا تُحْرِقِي قَلْبِي بِدَمْعِكِ حَسْرَةً * مَا دَامَ مِنِّي الرُّوحُ فِي جُثْمَانِي وَ إِذَا قُتِلْتُ فَأَنْتِ أَوْلَى بِالَّذِي * تَأْتِينَهُ يَا خَيْرَةَ النِّسْوَان}}<ref>شام سرزمین خاطرهها، ص۱۰۶، به نقل از «سکینه»، مقرم، ص۲۶۶.</ref>. | لَا تُحْرِقِي قَلْبِي بِدَمْعِكِ حَسْرَةً * مَا دَامَ مِنِّي الرُّوحُ فِي جُثْمَانِي وَ إِذَا قُتِلْتُ فَأَنْتِ أَوْلَى بِالَّذِي * تَأْتِينَهُ يَا خَيْرَةَ النِّسْوَان}}<ref>شام سرزمین خاطرهها، ص۱۰۶، به نقل از «سکینه»، مقرم، ص۲۶۶.</ref>. | ||
این دختر بزرگوار، که به تعبیر [[شیخ عباس قمی]] “زنی با حصافت [[عقل]] و اصابت [[رأی]] و افصح و [[اعلم]] [[مردمان]] به زبان [[عرب]] و [[شعر]] و [[فضل]] و ادب” بوده است<ref>منتهی الآمال، ج۱، ص۴۶۳.</ref>، پس از بازگشت از [[سفر]] [[کوفه]] و [[شام]]، در خانۀ [[پدر]] خود، تحت [[کفایت]] [[امام سجّاد]]{{ع}} قرار گرفت. وی، محضر سه [[امام]] ([[امام حسین]]، [[امام سجاد]] و [[امام باقر]]){{ع}} را [[درک]] کرد. نوشتهاند: خانهاش مرکز تجمّع شعرا و محلّ مناقشه و بحث و نقد ادبی بود. به [[شاعران]] بزرگ همچون [[فرزدق]] و [[جریر]]، [[صله]] عطا میکرد. سکینه به زنی [[مصعب بن زبیر]] در آمد و پس از [[قتل]] او، زوجۀ [[عبد الله بن عثمان]] گردید و پس از [[مرگ]] او، [[زید بن عمر]] با وی [[ازدواج]] کرد، ولی [[زید]]، به توصیۀ [[سلیمان بن عبد الملک]] او را [[طلاق]] گفت<ref>فرهنگ فارسی، معین، ج۵، ص۷۷۶.</ref>. سکینه همچنان در [[مدینه]] میزیست، تا آنکه در پنجم [[ربیع الاول]] [[سال]] ۱۱۷ [[هجری]] در زمان [[هشام بن عبد الملک]] پس از هفتاد سال، در [[مدینه]] | این دختر بزرگوار، که به تعبیر [[شیخ عباس قمی]] “زنی با حصافت [[عقل]] و اصابت [[رأی]] و افصح و [[اعلم]] [[مردمان]] به زبان [[عرب]] و [[شعر]] و [[فضل]] و ادب” بوده است<ref>منتهی الآمال، ج۱، ص۴۶۳.</ref>، پس از بازگشت از [[سفر]] [[کوفه]] و [[شام]]، در خانۀ [[پدر]] خود، تحت [[کفایت]] [[امام سجّاد]]{{ع}} قرار گرفت. وی، محضر سه [[امام]] ([[امام حسین]]، [[امام سجاد]] و [[امام باقر]]){{ع}} را [[درک]] کرد. نوشتهاند: خانهاش مرکز تجمّع شعرا و محلّ مناقشه و بحث و نقد ادبی بود. به [[شاعران]] بزرگ همچون [[فرزدق]] و [[جریر]]، [[صله]] عطا میکرد. سکینه به زنی [[مصعب بن زبیر]] در آمد و پس از [[قتل]] او، زوجۀ [[عبد الله بن عثمان]] گردید و پس از [[مرگ]] او، [[زید بن عمر]] با وی [[ازدواج]] کرد، ولی [[زید]]، به توصیۀ [[سلیمان بن عبد الملک]] او را [[طلاق]] گفت<ref>فرهنگ فارسی، معین، ج۵، ص۷۷۶.</ref>. سکینه همچنان در [[مدینه]] میزیست، تا آنکه در پنجم [[ربیع الاول]] [[سال]] ۱۱۷ [[هجری]] در زمان [[هشام بن عبد الملک]] پس از هفتاد سال، در [[مدینه]] درگذشت<ref>تهذیب الأسماء، نووی، ج۱، ص۱۶۳؛ سفینة البحار، ج۱، ص۶۳۸.</ref>. [[قبر]] او نیز در [[مدینه]] است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص ۲۴۶.</ref>. | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |
نسخهٔ ۲ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۸:۵۲
- این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل سکینه (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
سکینه دختر بزرگوار سید الشهدا(ع) است که در علم، معرفت، ادب، توجّه به حقّ و جذبۀ پروردگار، کم نظیر و مورد توجّه خاصّ پدرش ابا عبد الله الحسین(ع) بود. نام اصلی او را آمنه، امینه، امیمه یا امامه هم نوشتهاند. لقب سکینه (یا سکینه) از طرف مادرش “رباب” به او داده شد. او که خواهر “علی اصغر” هم بود، در کربلا حضور داشت و در عاشورا، سنّ او حدودا ده تا سیزده سال بوده است. این را از آنجا گفتهاند که امام حسین(ع) روز عاشورا به او لقب “خیرة النّسوان” (برگزیدۀ زنان) داده است و این با کودک بودنش نمیسازد. شرح آنچه به مصیبتهای او در حادثۀ کربلا مربوط میشود، در کتابهای مقتل (از جمله در نفس المهموم) آمده است. روز عاشورا، چون سید الشهدا(ع) هنگام وداع با اطفال و زنان دید که دخترش سکینه از زنان کنار گرفته و در حال گریستن است، به او فرمود: «سَيَطُولُ بَعْدِي يَا سُكَيْنَةُ فَاعْلَمِي * مِنْكِ الْبُكَاءُ إِذَا الْحَمَامُ دَهَانِي لَا تُحْرِقِي قَلْبِي بِدَمْعِكِ حَسْرَةً * مَا دَامَ مِنِّي الرُّوحُ فِي جُثْمَانِي وَ إِذَا قُتِلْتُ فَأَنْتِ أَوْلَى بِالَّذِي * تَأْتِينَهُ يَا خَيْرَةَ النِّسْوَان»[۱].
این دختر بزرگوار، که به تعبیر شیخ عباس قمی “زنی با حصافت عقل و اصابت رأی و افصح و اعلم مردمان به زبان عرب و شعر و فضل و ادب” بوده است[۲]، پس از بازگشت از سفر کوفه و شام، در خانۀ پدر خود، تحت کفایت امام سجّاد(ع) قرار گرفت. وی، محضر سه امام (امام حسین، امام سجاد و امام باقر)(ع) را درک کرد. نوشتهاند: خانهاش مرکز تجمّع شعرا و محلّ مناقشه و بحث و نقد ادبی بود. به شاعران بزرگ همچون فرزدق و جریر، صله عطا میکرد. سکینه به زنی مصعب بن زبیر در آمد و پس از قتل او، زوجۀ عبد الله بن عثمان گردید و پس از مرگ او، زید بن عمر با وی ازدواج کرد، ولی زید، به توصیۀ سلیمان بن عبد الملک او را طلاق گفت[۳]. سکینه همچنان در مدینه میزیست، تا آنکه در پنجم ربیع الاول سال ۱۱۷ هجری در زمان هشام بن عبد الملک پس از هفتاد سال، در مدینه درگذشت[۴]. قبر او نیز در مدینه است[۵].
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ شام سرزمین خاطرهها، ص۱۰۶، به نقل از «سکینه»، مقرم، ص۲۶۶.
- ↑ منتهی الآمال، ج۱، ص۴۶۳.
- ↑ فرهنگ فارسی، معین، ج۵، ص۷۷۶.
- ↑ تهذیب الأسماء، نووی، ج۱، ص۱۶۳؛ سفینة البحار، ج۱، ص۶۳۸.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص ۲۴۶.