خداوند میفرماید «: تَنَزل الملئکة و الروح فیها باذن ربهم من کل امر» ملائکه و روح در آن (شب قدر) به اذن پروردگارشان برای هر امری نازل میشوند. از آیه فوق استفاده می شود که شب قدر استمرار داشته و هر
سال تکرار میشود. ذیلا به بررسی این موضوع میپردازیم.
۱ .استمرار شب قدر
تنزل، فعل مضارع و به معنای تتنزل است ؛ یعنی فرود میآیند. و این حکایت از استمرار دارد. بنابراین، ظاهر آیه شریفه برتکرار این شب در هر سال و نزول ملائکه و روح در هر شب قدر دلالت میکند یعنی امر الهی مربوط به هر سال، در شب قدر همان سال توسط ملائکه و روح فرود می آید. امام باقر علیه السلام میفرماید: همانا، در شب قدر، به ولی امر، تفسیر امور، سال به سال نازل میشود. و در این شب هم دستورهایی نسبت به خود او و هم دستورهایی نسبت به مردم، به او ابلاغ میشود.
۲ چه کسی محل نزول ملائکه است؟
جای این سؤال است که اوامر الهی، هر سال بر چه کسی فرود میآید؟ مسلم است که این اوامر در عصر خاتم الانبیا، هر سال بر ایشان نازل میشد اما پس از رسول خدا نیز باید کسانی باشند که اوامر الهی در شبهای قدر هر سال بر ایشان نازل گردد . اما بعد از رسول الله هیچ کس جز ائمه اهل بیت علیهم السلام چنین ادعایی نکرده، بلکه فقط ایشان در روایات متعدد این موضوع را خبر داده اند. راوی می گوید به ابن عباس گفتند: امیر المؤمنین علیه السلام به تو فرمود: همانا، شب قدر در هر سال هست و امور هر سال، در آن شب نازل میشد و برای (نزول) این امر بعد از رسول الله، والیانی هست.
تو گفتی: ایشان چه کسانی هستند؟ فرمود: من و یازده نفر از صلب من، امامانی که محدَّث هستند. بنابراین، روشن است که هر سال، در شب قدر علم تقدیرات مربوط به آن سال، به صورت تفصیلی به امام هر عصر اعطا می شود. و نیز مسلم است که نه هر سال، بلکه هر هفته و هر روز، بر علوم اهل بیت علیهم السلام افزوده میشود. در ادامه حدیث فوق چنین آمده است: همانا، هر روزی غیر از آنچه در شب قدر به ولی امر میرسد، علم خاص، پنهان، حیرت انگیز و مخزون الهی حادث میشود، مانند آن امری که در شب قدر نازل میشود. سپس این آیه را تلاوت کرد که «و اگر همه درختان زمین قلم شود و دریا برای آن مرکب گردد و هفت دریای دیگر به آن افزوده شود، کلمات خدا پایان نمیگیرد. خداوند عزیز و حکیم است . » بنابراین، ائمه علیهم السلام هر اندازه از علم بهره مند باشند، باز هم نیازمند به علم بی نهایت الهی هستند، در نتیجه اضافه شدن بر علم ایشان استبعادی ندارد.
۳ چه چیزهایی در شب قدر بر امام نازل می شود؟
ممکن است این اشکال به ذهن برسد که در این صورت، امام بعد از رسول الله علمی خواهد داشت که رسول خدا فاقد آن بوده است و نیز امامان بعدی دارای علمی خواهند بود که امامان قبلی آن علم را نداشته اند. همین اشکال و پاسخ آن در روایتی از امام باقر بیان شده ست: مردی به امام باقر علیه السلام گفت: ... [آیا ملائکه در شب قدر] چیزی را به اوصیا میآورند که رسول خدا نمیدانست؟ یا چیزی را میآورند که رسول خدا به آن آگاه بود؟
در حالی که شما میدانید رسول خدا به هنگام رحلتش هیچ چیزی را عالم نبود مگر این که علی نیز آن را حفظ کرده بود؟ ... حضرت فرمود: آنچه میگویم خوب به آن توجه کن. همانا، رسول خدا آنگاه که به آسمان ها برده شد، وقت� فرود آمد خداوند متعال همه آنچه تحقق پیدا کرده بود و همه آنچه را در آینده تحقق پیدا میکرد را به او آموخت. و مقدار زیادی از آن علم به صورت جمعی و جملی بود که تفسیر آنها در شب قدر میآید. و علی هم مانند رسول خدا علم جمعی و جملی را دارا بود و تفسیر آن هم در شبهای قدر میآید. راوی پرسید: آیا علم جمعی و جملی تفسیر نداشت؟ حضرت فرمود: ، چرا ولی امر الهی در شبهای قدر برای پیامبر و اوصیا میآید که فلان کار و فلان کار را انجام بده و آنها این امر را میدانستند و در شب قدر دستور میرسد که آن چگونه باید انجام گیرد ... راوی پرسید: آیا اوصیا، علم دارند به آنچه انبیا علم ندارند؟ فرمود: ، خیر چگونه وصی به آنچه به او وصیت نشده علم دارد؟ راوی پرسید آیا: میتوانیم بگوییم یکی از اوصیا چیزی میداند که وصی دیگر بدان عالم نیست؟ فرمود: خیر، پیامبر نمیمیرد مگر این که علم او در سینه وصی اش قرار گیرد و به درستی که ملائکه و روح در شب قدر نازل میشوند با حکمی که (اوصیا) به وسیله آن بین مردم حکم میکنند . راوی
پرسید: آیا آن حکم را میدانستند؟ فرمود ، بله: قطعا میدانستند. و لیکن نمیتوانستند چیزی از آن را امضا کنند تا این که در شبهای قدر به آنها دستور می رسد در سال پیش رو چگونه عمل کنید. راوی پرسید: ای ابا جعفر ! نمیتوانم این کار را انکار کنم؟ امام باقر علیه السلام فرمود: کسی که این را انکار کند از ما نیست... بنابراین، روشن شد که همه علم، به صورت جمعی و جملی در نزد ائمه علیهم السلام است اما تفصیل تقدیرات هر سال در شبهای قدر به امام همان عصر و زمان میرسد. و فقط امام هر عصر، مقدرات مربوط
به همان سال را در دوره امامت ظاهری خویش میتواند امضا کند.
«شیعیان استدلال میکنند شب قدر که خدا در آن، قرآن را بر نبی خویش نازل میکند، باید منبع علم امامان ایشان نیز باشد. از آنجا که لیلة القدر هر سال روی میدهد و از آنجا که «هر امری» در آن شب نازل میشود، باید پس از پیامبر کسانی باشند که این علم را دریافت کنند. [امام] جعفر صادق(ع) گفته است: "در شب قدر خدا آنچه را خواهد شد مینویسد و سپس فرو میفرستد". راوی از امام پرسید: "برای که فرو میفرستد؟". [امام پاسخ داد:] "برای آنکه در برابر تو است؛ ابله!".[۱]
کلینی احادیثی را جمعآوری کرده است که برهانی نسبتاً متفاوت و پیچیدهتر برای استمرار لیلة القدر ارائه میکنند. گفته شده است که هر چند نزول قرآن کامل بوده است، اما فقط به طور کلی کامل بوده است. در شب قدر، جزئیات بیشتری که برای هدایت ضروری است، نازل میشود. این برهان به ویژه از آن روی جالب است که در کل به عنوان اثبات استمرار علم امامان به کار میرود؛ این همان نکتهای است که احادیث واقعاً به آن میپردازند؛ نه فقط پرسش در باب شب قدر.[۲](...)
یقیناً از آن روی به ایشان عطا میشود که ایشان هر روز مخاطب (محدث) جبرئیل و دیگر فرشتگان هستند؛ زیرا خدا هرگاه ضروری بداند، علم را بر امامان مکشوف میسازد؛ اما هر سال در شب قدر نیز ـ هنگامی که اوامر خدا برای دوازده ماه آینده از ملکوت فروفرستاده میشود ـ عطا میگردد.[۳] در حدیثی دیگر، موضوع ظریف ارتباط لیلة القدر با قرآن با ابوجعفر ـ در این جا مراد ابوجعفر دوم، امام نهم(ع) است ـ فقط پس از آنکه قول داده بود پرسشگر را مورد غضب قرار ندهد، مطرح گردید. آن مرد جرأت کرد و پرسید:
آیا در مورد لیلة القدر و نزول فرشتگان و روح بر اوصیا فکر میکنید که ... ممکن است ایشان اخباری را برای امامان بیاورند که پیامبر نمیدانست؟ زیرا من میدانم که آن گاه که پیامبر وفات کرد امری نبود که او بداند و علی نیز از آن آگاه نباشد [و بنابراین، هر علمی که علی پس از آن کسب کرده باشد، باید افزون بر علم پیامبر بوده باشد]. امام نمیتوانست آزردگی خود را از گستاخی نهفته در این پرسش پنهان سازد؛ اما [چون] خود را مکلف به پاسخگویی کرده بود، [این گونه] پاسخ داد:
"رسول خدا آنگاه که در شب معراج عروج کرد بار دیگر به زمین بازگردانده نشد تا این که خدا علم گذشته و آینده را به او عطا کرد. اما بخش بزرگی از این علم ماهیت کلی (جمل) داشت و در شب قدر برای او شرح داده تبیین شد. علم علی نیز، مانند پیامبر، کلی بود و این علم نیز در شبهای قدر توضیح داده خواهد شد ـ مراد آن است که در طول زندگی امامان توضیح داده خواهد شد ـ."
آن مرد ادامه داد: "آیا علم کلی شامل توضیح نمیشد؟". امام پاسخ داد: "یقیناً"؛ سپس ادامه داد:
"اما در شب قدر خدا به نبی و اوصیای او امر کرد که این کار یا آن کار را کنند. به آنها گفته شد در مورد اموری که از آن آگاهند چه کار کنند... [بنابراین، آن چیزی که در شب قدر نازل میشود] امری است درباره آنچه از قبل میدانند و تسهیل "یسر" آن."
پرسشهای بیشتری مطرح گردید؛ اما امام هرچه تحت فشار قرار گرفت، فقط تأیید کرد که به رسول و امامان علمی برابر داده شده است و شب قدر موقعیتی است که در آن "حکمی" نازل میشود که بر اساس آن وصی، درباره بندگان خدا داوری خواهد کرد.[۴] این پاسخ ابوجعفر بود که هم به حفظ علم کامل رسول و امامان و هم ضرورت علم فزاینده توفیق یافت. حجت دیگری که سنت شیعی برای استمرار لیلة القدر در امامان مطرح میکند، تاریخ پیوسته آن قبل از اسلام است؛ یک بار دیگر میبینیم که سنت، به عقب ـ به زمان انبیای پیشین ـ باز میگردد تا ادعاهای خود را تأیید کند. امام نهم(ع) گفته است:
"مطلقاً ضروری است که از روز نخستی که شب قدر آفریده شد تا پایان جهان، حجتی برای تمام کسانی که در زمین ساکناند باشد تا این [علمی که در این موقعیت عطا میشود] در آن شب بر آن بندگانی فرود آید که خدا دوستشان دارد. خدا روح و فرشتگان را در شب قدر با امر بر آدم فروفرستاد و آدم بدون به جای گذاشتن وصی وفات نکرد؛ و خدا "امر" را در شب قدر به تمام انبیایی که پس از آدم آمدند عطا کرد و آن را در هر وصی بعدی قرار داد».[۵]
اما ظاهراً پذیرش سهم امام از نهاد لیلة القدر حتی برای برخی از شیعیان دشوار است؛ زیرا به طرزی خطرناک به ادعای نبوت نزدیک میشود. این امر را لعن شدید کسانی که مایل به رد آن هستند نشان میدهد. هر کسی انکار کند که لیلة القدر در امامان و فقط در ایشان استمرار دارد، بنابر فرموده امام پنجم(ع) "منکر" است.[۶] نقل شده است در حالی که عبدالله بن عباس ـ پسرعمو و صحابی علی(ع) ـ اصرار میکرد که این امر با محمد(ص) به پایان رسیده است، بال فرشته به او خورد و او را کور کرد.[۷]
در شب قدر، از غروب آفتاب تا طلوع سپیده، امام از اموری ـ مانند: مرگها و تولدهایی که روی خواهد داد، روزیِ هر یک از مخلوقات خدا چه خواهد بود، چه کسی مطیع و چه کسی یاغی خواهد بود، چه کسی به حج خواهد رفت، آیا زمین بیحاصل و بیثمر خواهد بود یا بارور و... ـ مطلع خواهد شد.[۸] در این شب خدا چنین اموری را مقدر میسازد و فرشتگان آنچه را در باره این امور نوشته شده به امام وقت میرسانند.[۹] یا بنا بر حدیث دیگری، موضوعاتی نظیر (رزق و طول عمر در نوزدهم ماه رمضان ماهی که لیلة القدر در آن واقع است) مقدر میشوند؛ اما رویدادها فقط در خود آن شب به طور نهایی مقدر میگردند؛ "اگر برای این نبود، امام [از آنچه باید در آن سال روی میداد] هیچ نمیدانست".[۱۰]
در اینجا تفاوت مهمی میان انکشافات لیلة القدر و مصادیق دیگر علم مستمر وجود دارد؛ علمی که شب و روز [به امام] میرسد، علم به رویدادهاست، در حالیکه پدیدار میشوند؛ اما در شب قدر به امام علم به شرایط و رویدادهای آینده عطا میشود. این امر، مسألهای را مطرح میسازد ـ که در ادعای کلی توانایی امامان به آگاهی قبلی مستتر است؛ اما موضوع لیلة القدر آن را بیشتر کانون توجه میسازد ـ و آن اینکه اگر امام آینده را با یقین میداند، علم او چه تفاوتی با علم کامل خود خدا دارد؟ همچنین چگونه میتوانیم از این نتیجه بگریزیم که علم پیشینی امام از افعال خدا، قدرت و اراده خدا را محدود ساخته است؟ در اینجا به پرسشهایی میرسیم که به [علم] کلام مربوط میشوند و بهتر است در همان بحث کلامی مطرح شوند.[۱۱]در اینجا فقط باید به سطح بالایی که نظریه شیعی بر علم ظاهراً بدون قید امامان قائل است اشاره کنیم».[۱۲]
↑کلینی، کافی، ج۱، ص۳۵۰-۳۷۲. کافی در موضوع علم از بصائر صفار پیروی میکند و احادیث یکسان یا مشابهی را ثبت مینماید؛ اما در باب موضوع لیلة القدر، کلینی مجموعهای مستقل از احادیث دارد که از خط فکری متفاوتی پیروی میکند. همه این احادیث را شخصی به نام حسن بن عباس بن حریش ـ که از همراهان امام نهم(ع) بوده و اثری مستقل در این مبحث به رشته تحریر درآورده ـ تأیید میکند (ر.ک: خویی، معجم، مدخل «حسن بن عباس بن حریش»).
↑همان، ۳۷۲؛ صفار، بصائر، ۲۲۴. هدف حدیث در عین حال این نیز هست که اثبات کند شب قدر فقط به امامان و نه به کسی دیگر تعلق دارد. محدودسازی لیلة القدر به امامان در احادیث دیگر نیز مورد تأکید قرار گرفته است، مثلاً «... فقط ماییم که لیلة القدر متمایز کرده است و این شب به هیچ کس دیگری تعلق ندارد» (اشعری، بصائر، ص۷۰). روشن نیست که چه کس دیگری مدعی چنین تمایزی شده است.
↑صفار، بصائر، ۲۲۰-۲۲۲. روایتی از [امام] جعفر صادق(ع) معرفتشناسی خاصی را به لیلة القدر نسبت میدهد؛ بر اساس این تبیین، خدا قلب امامان را بیرون میآورد و بر آن با مدادی از نور، تمام علم را مینگارد. به این طریق، قلب او "مصحف دیدگان" و گوشش "مترجم زبان" میشود که اگر او بخواهد از امری علم کسب کند، با دیده و قلب مینگرد و آنچه را میخواهد مییابد؛ "گویی به کتابی نگاه میکرده است". [امام] جعفر(ع) میگوید: علم لیلةالقدر تنها علمی است که به این طریق ابلاغ میشود؛ در موارد دیگر، علم فقط در قلب نفوذ میکند و سپس به گوش تلقین میشود (همان، ۲۲۳ـ۲۲۴). این حدیث که تا حدی خیالی است، به نقل از ابن حریش روایت میشود که سند احادیث لیلة القدر در کافی است؛ گرچه این حدیث در مجموعه کلینی نیامده است.