بحث:آیا علمالکتاب علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
# [[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: {{متن حدیث|الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ هُوَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِین{{ع}}}}<ref>تفسیر نورالثقلین، ج ۲، ص۵۲۳ از تفسیر علی بن ابراهیم.</ref>.<ref>ر.ک: نجفی، سیدمحمد، پیشگوییهای امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب{{ع}}؛ عرفانی، محمدنظیر، بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین، ص۱۶۵.</ref> | # [[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: {{متن حدیث|الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ هُوَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِین{{ع}}}}<ref>تفسیر نورالثقلین، ج ۲، ص۵۲۳ از تفسیر علی بن ابراهیم.</ref>.<ref>ر.ک: نجفی، سیدمحمد، پیشگوییهای امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب{{ع}}؛ عرفانی، محمدنظیر، بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین، ص۱۶۵.</ref> | ||
# [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} میفرمایند: "منم آن کس که [[دارندۀ علم الکتاب]] است"<ref>{{متن حدیث|أَنَا هُوَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتَاب}}؛ طبرسی، احمد، الاحتجاج، ج ۱، ص۳۶۸؛ صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص۲۱۶.</ref>.<ref>ر.ک: یوسفیان، حسن، علم غیب امام، ص۳۵۲.</ref> | # [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} میفرمایند: "منم آن کس که [[دارندۀ علم الکتاب]] است"<ref>{{متن حدیث|أَنَا هُوَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتَاب}}؛ طبرسی، احمد، الاحتجاج، ج ۱، ص۳۶۸؛ صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص۲۱۶.</ref>.<ref>ر.ک: یوسفیان، حسن، علم غیب امام، ص۳۵۲.</ref> | ||
# [[برید بن معاویه]] از امام صادق{{ع}} نقل میکند، | # [[برید بن معاویه]] از امام صادق{{ع}} نقل میکند، حضرت در [[تفسیر]] آیۀ "[[علم الکتاب]]" فرمودند: "مقصود ما [[اهل بیت]] هستیم و علی{{ع}} اول ما و [[افضل]] ما و [[بهترین]] فرد بعد از [[رسول خدا]]{{صل}} است"<ref>{{متن حدیث| قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ{{ع}}قُلْ کَفی بِاللَّهِ شَهِیداً بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ قَالَ إِیَّانَا عَنَی وَ عَلِیٌّ أَوَّلُنَا وَ أَفْضَلُنَا وَ خَیْرُنَا بَعْدَ النَّبِیِّ ص}}؛ صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص۲۱۶.</ref>.<ref>ر.ک: عظیمی، محمدصادق، سیر تطور گسترۀ علم امام در کلام اسلامی، ص۵۷.</ref> | ||
دربارۀ "من عنده [[ام الکتاب]]" و مصادیق آن [[تفاسیر]] دیگری از بزرگان [[شیعه]] و [[اهل سنت]] وارد شده و مصداق آن را غیر از اهل بیت{{ع}} معرفی کردهاند و در جای خود این نظریات مورد [[نقد]] و بررسی قرار گرفته اند<ref>ر.ک: عرفانی، محمدنظیر، بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین، ص۱۶۵.</ref>. | دربارۀ "من عنده [[ام الکتاب]]" و مصادیق آن [[تفاسیر]] دیگری از بزرگان [[شیعه]] و [[اهل سنت]] وارد شده و مصداق آن را غیر از اهل بیت{{ع}} معرفی کردهاند و در جای خود این نظریات مورد [[نقد]] و بررسی قرار گرفته اند<ref>ر.ک: عرفانی، محمدنظیر، بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین، ص۱۶۵.</ref>. |
نسخهٔ ۸ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۴:۴۵
پاسخ اجمالی
علم الکتاب در قرآن
اولین منبع علم امامان(ع) به حقیقت، کتاب خداوند است که ایشان در حالات مختلف از آن استفاده میکردند. در برخی از آیات و روایات از تعبیر علم الکتاب استفاده شده است[۱]، این علم چه نوع علمی است و آیا علم به آن جزء علوم غیبی محسوب میشود؟ قرآن مجید، علم الکتاب را اقیانوسی از دانش میداند که اسرار هستی در آن نهان است، در یکجا میفرماید: ﴿وَمَا مِنْ غَائِبَةٍ فِي السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ﴾[۲] و در جای دیگر میفرماید: ﴿لَا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ وَلَا أَصْغَرُ مِنْ ذَلِكَ وَلَا أَكْبَرُ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ﴾[۳] و در جای دیگر به طور واضح میفرماید: «کلیدهای غیب نزد خداوند است، جز او کسی از آن آگاه نیست، او میداند آنچه در خشکی و دریاست، هیچ برگی بر زمین نمیافتد؛ مگر اینکه آن را میداند، هیچ دانهای در تاریکی زمین و هیچ تر و خشکی نیست؛ مگر اینکه در کتابی واضح قرار دارد»[۴] ﴿وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ﴾[۵].[۶]
علم الکتاب و علم الغیب و علم امامان به آن
مراد از تعبیر "علم الکتاب" که در قرآن کریم آمده است[۷] یا علم به قرآن کریم است[۸] و یا مراد از علم الکتاب لوح محفوظ یا کتاب مبین است که سرچشمۀ همۀ علمها، لوح محفوظ است، در این صورت صاحب علم الکتاب به تمام حقایق هستی دسترسی دارد[۹] نه بر بعضی از آنها[۱۰] و علم الکتاب علمی است مکتوب، مضبوط، و مشهود برای اهلش[۱۱]. اگر مراد لوح محفوظ باشد، ثابت میشود آنکه عالم به کتاب است، علم غیب دارد، و اگر مراد قرآن باشد باز همین معنا ثابت میگردد؛ چون به یقین منظور از داشتن علم الکتاب، دانستن ظواهر آیات قرآن کریم نیست[۱۲]. صاحب علم الکتاب به درجاتی بالا از علم و معرفت دست یافته و از حقایقی آگاهی دارد که انسانهای عادی از آن بیبهرهاند[۱۳] و از روایات[۱۴] روشن میشود، امامان(ع) صاحب علم الکتاب هستند[۱۵]. علم به کتاب از مستندات غیبی امامان(ع) محسوب میشود[۱۶]. خداوند میفرماید: ﴿تِلْكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنْتَ تَعْلَمُهَا أَنْتَ وَلَا قَوْمُكَ مِنْ قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ﴾[۱۷]، ﴿ذَلِكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَمَا كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ أَجْمَعُوا أَمْرَهُمْ وَهُمْ يَمْكُرُونَ﴾[۱۸]، یعنی این مقدار از علم غیب را مشهود کرده، اما نه مشهود هر کس، بلکه مشهود انبیا و اولیاست. و به عبارتی در این صورت، اگر نبی کل علم الکتاب را هم داشته باشد، عالم الغیب به تمام غیبها نیست[۱۹]، بلکه آن مقدار از غیب را میداند که خداوند او را آگاه میکند.
روایات و بیان مصداق برای عالم به کتاب
روایاتی در این زمینه وجود دارد که اهل بیت(ع) را از کسانی میداند که دارای علم الکتاب هستند، در ذیل به برخی از این روایات اشاره میشود:
- در روایتی سدیر صیرفی میگوید: من و ابوبصیر و یحیای بزّاز و داود بن کثیر در مجلس "بیرونی" امام صادق(ع) بودیم، آن حضرت با حالت غضب، وارد شدند و پس از نشستن فرمودند: «تعجب است از مردمی که گمان میکنند ما علم غیب داریم! در صورتی که جز خدای متعال کسی علم غیب ندارد، و من خواستم کنیزم را تنبیه کنم، او فرار کرد. و ندانستم در کدام اطاق رفته است» سدیر گوید: هنگامی که حضرت برخاستند که به منزلشان "اندرونی" بروند من و ابوبصیر و میسر، همراه آن حضرت رفتیم و عرض کردیم، فدایت شویم، ما سخنانی که درباره کنیز گفتید شنیدیم، و معتقدیم شما علوم فراوانی دارید، ولی ادّعای علم غیب درباره شما نمیکنیم. حضرت فرمود: ای سدیر، مگر قرآن نخواندهای؟ عرض کردم چرا. فرمود: این آیه را خواندهای: ﴿قَالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ﴾... گفتم: فدایت شوم، خواندهام. فرمود: میدانی که این شخص چه اندازه از علم الکتاب داشت؟ عرض کردم: شما بفرمایید. فرمود: به اندازۀ قطرهای از دریای پهناور! سپس فرمود: آیا این آیه: را خواندهای: ﴿قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ﴾؟ گفتم: آری. فرمود: آن کسی که علم همه کتاب را دارد داناتر است یا کسی که بهره اندکی از علم الکتاب دارد؟ عرض کردم: آن کسی که علم همه کتاب را دارد. سپس با اشاره به سینه مبارکش فرمود: به خدا قسم، علم همه کتاب نزد ماست، به خدا قسم علم همه کتاب نزد ماست"[۲۰].[۲۱] از این حدیث معلوم میشود، دانستن قرآن نقش مهمی در دانستن مسائل غیبی و قدرت امور خارقالعاده دارد. و نیز باید دانسته شود قرآن در مراحل اعلی مشتمل بر تمام امور غیبی است و کسی که عالم به علم قرآن با تمام مراحل آن است تمام امور غیبی را میتواند استفاده کند[۲۲]
- امام صادق(ع) فرمودند: «الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ هُوَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِین(ع)»[۲۳].[۲۴]
- امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: "منم آن کس که دارندۀ علم الکتاب است"[۲۵].[۲۶]
- برید بن معاویه از امام صادق(ع) نقل میکند، حضرت در تفسیر آیۀ "علم الکتاب" فرمودند: "مقصود ما اهل بیت هستیم و علی(ع) اول ما و افضل ما و بهترین فرد بعد از رسول خدا(ص) است"[۲۷].[۲۸]
دربارۀ "من عنده ام الکتاب" و مصادیق آن تفاسیر دیگری از بزرگان شیعه و اهل سنت وارد شده و مصداق آن را غیر از اهل بیت(ع) معرفی کردهاند و در جای خود این نظریات مورد نقد و بررسی قرار گرفته اند[۲۹].
پانویس
- ↑ مانند: سورۀ رعد، آیۀ ۴۳: ﴿وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ﴾ و سورۀ نمل، آیۀ ۴۰: ﴿قَالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ﴾.
- ↑ «و هیچ (چیز) پنهانی در آسمان و زمین نیست مگر که در کتابی روشنگر (آمده) است» سوره نمل، آیه ۷۵.
- ↑ «و کافران گفتند برای ما رستخیز نخواهد آمد؛ بگو: چرا، سوگند به پروردگارم داننده غیب که برای شما خواهد آمد؛ همسنگ ذرّهای در آسمانها و زمین از (دید) او دور نمیماند و خردتر و کلانتر از آن نیست مگر که در کتابی روشن (آمده) است» سوره سبأ، آیه ۳.
- ↑ سورۀ انعام، آیۀ ۵۹.
- ↑ «و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ (هیچ کس) جز او آنها را نمیداند؛ و او آنچه را در خشکی و دریاست میداند و هیچ برگی فرو نمیافتد مگر که او آن را میداند و هیچ دانهای در تاریکیهای زمین و هیچ تر و خشکی نیست جز آنکه در کتابی روشن آمده است» سوره انعام، آیه ۵۹.
- ↑ ر.ک: مطهری، منصف علی، علم ائمه از نظر عقل و نقل، ص۱۲۴؛ نجفی، سیدمحمد، پیشگوییهای امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع).
- ↑ ﴿وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ﴾«و کافران میگویند: تو فرستاده (خداوند) نیستی؛ بگو: میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس» سوره رعد، آیه ۴۳.
- ↑ ر.ک: طباطبایی، سیدمحمد حسین، ترجمۀ تفسیر المیزان، ج ۹، ص۵۱۵.
- ↑ ر.ک: هاشمی، سیدعلی، علم امام تام یا محدود؟
- ↑ ر.ک: نقوی، سیدنسیم عباس، علم پیامبر و ائمه به غیب، ص۴۰؛ بخارایی زاده، سیدحبیب، علم غیب امامان از نگاه عقل، کتاب و سنت، ص۱۲۳؛ عرفانی، محمدنظیر، بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین، ص۱۶۵.
- ↑ ر.ک: بنی سعید لنگرودی، سیدمحمد جواد، شرب مدام در تبیین علم امام، ص۵۵ ـ ۶۲.
- ↑ مکاتبۀ اختصاصی دانشنامۀ مجازی امامت و ولایت با سیدعلی هاشمی، وبگاه پرسمان.
- ↑ ر.ک: یوسفیان، حسن، علم غیب امام، ص۳۵۲.
- ↑ در ادامه به برخی از این روایات اشاره میشود.
- ↑ ر.ک: هاشمی، سیدعلی، علم امام تام یا محدود؟
- ↑ ر.ک: نادم، محمد حسن، افتخاری، سید ابراهیم، منابع علم امام از دیدگاه متکلمان قم و بغداد، ص۶۶.
- ↑ «این از خبرهای غیب است که ما به تو وحی میکنیم؛ تو و قومت پیش از این آنها را نمیدانستید پس شکیبا باش که سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است» سوره هود، آیه ۴۹.
- ↑ «(ای پیامبر) این از خبرهای نهانی است که به تو وحی میکنیم و تو هنگامی که (برادران یوسف) بر کار خود همداستان شدند و نیرنگ میباختند نزد آنها نبودی» سوره یوسف، آیه ۱۰۲.
- ↑ ر.ک: بنی سعید لنگرودی، سیدمحمد جواد، شرب مدام در تبیین علم امام، ص۵۵ ـ ۶۲.
- ↑ «کُنْتُ أَنَا وَ أَبُو بَصِیرٍ وَ یَحْیَی الْبَزَّازُ وَ دَاوُدُ بْنُ کَثِیرٍ فِی مَجْلِسِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع)إِذْ خَرَجَ إِلَیْنَا وَ هُوَ مُغْضَبٌ فَلَمَّا أَخَذَ مَجْلِسَهُ قَالَ یَا عَجَباً لِأَقْوَامٍ یَزْعُمُونَ أَنَّا نَعْلَمُ الْغَیْبَ مَا یَعْلَمُ الْغَیْبَ إِلَّا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَقَدْ هَمَمْتُ بِضَرْبِ جَارِیَتِی فُلَانَةَ فَهَرَبَتْ مِنِّی فَمَا عَلِمْتُ فِی أَیِّ بُیُوتِ الدَّارِ هِیَ قَالَ سَدِیرٌ فَلَمَّا أَنْ قَامَ مِنْ مَجْلِسِهِ وَ صَارَ فِی مَنْزِلِهِ دَخَلْتُ أَنَا وَ أَبُو بَصِیرٍ وَ مُیَسِّرٌ وَ قُلْنَا لَهُ جُعِلْنَا فِدَاکَ سَمِعْنَاکَ وَ أَنْتَ تَقُولُ کَذَا وَ کَذَا فِی أَمْرِ جَارِیَتِکَ وَ نَحْنُ نَعْلَمُ أَنَّکَ تَعْلَمُ عِلْماً کَثِیراً وَ لَا نَنْسُبُکَ إِلَی عِلْمِ الْغَیْبِ قَالَ فَقَالَ یَا سَدِیرُ أَ لَمْ تَقْرَأِ الْقُرْآنَ قُلْتُ بَلَی قَالَ فَهَلْ وَجَدْتَ فِیمَا قَرَأْتَ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- قالَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ قَدْ قَرَأْتُهُ قَالَ فَهَلْ عَرَفْتَ الرَّجُلَ وَ هَلْ عَلِمْتَ مَا کَانَ عِنْدَهُ مِنْ عِلْمِ الْکِتَابِ قَالَ قُلْتُ أَخْبِرْنِی بِهِ قَالَ قَدْرُ قَطْرَةٍ مِنَ الْمَاءِ فِی الْبَحْرِ الْأَخْضَرِ فَمَا یَکُونُ ذَلِکَ مِنْ عِلْمِ الْکِتَابِ- قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ مَا أَقَلَّ هَذَا فَقَالَ یَا سَدِیرُ مَا أَکْثَرَ هَذَا أَنْ یَنْسُبَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَی الْعِلْمِ الَّذِی أُخْبِرُکَ بِهِ یَا سَدِیرُ فَهَلْ وَجَدْتَ فِیمَا قَرَأْتَ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَیْضاً- قُلْ کَفی بِاللَّهِ شَهِیداً بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ قَالَ قُلْتُ قَدْ قَرَأْتُهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ قَالَ أَ فَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتَابِ کُلُّهُ أَفْهَمُ أَمْ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتَابِ بَعْضُهُ قُلْتُ لَا بَلْ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتَابِ کُلُّهُ قَالَ فَأَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَی صَدْرِهِ وَ قَالَ عِلْمُ الْکِتَابِ وَ اللَّهِ کُلُّهُ عِنْدَنَا عِلْمُ الْکِتَابِ وَ اللَّهِ کُلُّهُ عِنْدَنَا»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۵۷.
- ↑ ر.ک: مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، ص۳۲۱ـ ۳۲۴؛ مطهری، احمد، کاردان، غلامرضا، علم پیامبر و امام در قرآن، ص۲۲۴ ـ ۲۲۷؛ بخارایی زاده، سیدحبیب، علم غیب امامان از نگاه عقل، کتاب و سنت، ص۱۲۳.
- ↑ ر.ک: مطهری، احمد، کاردان، غلامرضا، علم پیامبر و امام در قرآن، ص۲۲۴ ـ ۲۲۷.
- ↑ تفسیر نورالثقلین، ج ۲، ص۵۲۳ از تفسیر علی بن ابراهیم.
- ↑ ر.ک: نجفی، سیدمحمد، پیشگوییهای امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع)؛ عرفانی، محمدنظیر، بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین، ص۱۶۵.
- ↑ «أَنَا هُوَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتَاب»؛ طبرسی، احمد، الاحتجاج، ج ۱، ص۳۶۸؛ صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص۲۱۶.
- ↑ ر.ک: یوسفیان، حسن، علم غیب امام، ص۳۵۲.
- ↑ « قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ(ع)قُلْ کَفی بِاللَّهِ شَهِیداً بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ قَالَ إِیَّانَا عَنَی وَ عَلِیٌّ أَوَّلُنَا وَ أَفْضَلُنَا وَ خَیْرُنَا بَعْدَ النَّبِیِّ ص»؛ صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص۲۱۶.
- ↑ ر.ک: عظیمی، محمدصادق، سیر تطور گسترۀ علم امام در کلام اسلامی، ص۵۷.
- ↑ ر.ک: عرفانی، محمدنظیر، بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین، ص۱۶۵.