قریشی بودن امام: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'هاشمی بودن امام' به 'هاشمی بودن امام') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
از نظر [[شیعه]] [[امامت]] به [[قریش]] اختصاص دارد، ولی شامل همه طوایف و [[قبایل قریش]] نمیشود، بلکه ویژه [[بنیهاشم]] است. [[دلیل]] آنان [[حدیث]] {{متن حدیث|الأئمّة من قریش}} نیست، بلکه [[حدیث ثقلین]] و مانند آن است که [[امامت]] را مخصوص [[امام علی|امیرمؤمنان]] {{ع}} و [[خاندان]] او از [[ذریه]] [[حضرت زهرا]]{{س}} میداند. به این جهت است که شیعه به جای صفت [[قریشی بودن]]، صفت [[هاشمی بودن]] را ذکر کردهاند<ref>الشافی فی الإمامة، ج۳، ص۱۸۳ـ ۱۹۶.</ref>؛ [[امام علی|امیرمؤمنان]]{{ع}} در این باره فرموده است: "[[امامان]] از [[قریش]] هستند و ریشه در [[بنیهاشم]] دارند و غیر [[بنیهاشم]] [[صلاحیت امامت]] را ندارند"<ref>نهج البلاغه، خطبه۱۴۴.</ref>. | از نظر [[شیعه]] [[امامت]] به [[قریش]] اختصاص دارد، ولی شامل همه طوایف و [[قبایل قریش]] نمیشود، بلکه ویژه [[بنیهاشم]] است. [[دلیل]] آنان [[حدیث]] {{متن حدیث|الأئمّة من قریش}} نیست، بلکه [[حدیث ثقلین]] و مانند آن است که [[امامت]] را مخصوص [[امام علی|امیرمؤمنان]] {{ع}} و [[خاندان]] او از [[ذریه]] [[حضرت زهرا]]{{س}} میداند. به این جهت است که شیعه به جای صفت [[قریشی بودن]]، صفت [[هاشمی بودن]] را ذکر کردهاند<ref>الشافی فی الإمامة، ج۳، ص۱۸۳ـ ۱۹۶.</ref>؛ [[امام علی|امیرمؤمنان]]{{ع}} در این باره فرموده است: "[[امامان]] از [[قریش]] هستند و ریشه در [[بنیهاشم]] دارند و غیر [[بنیهاشم]] [[صلاحیت امامت]] را ندارند"<ref>نهج البلاغه، خطبه۱۴۴.</ref>. | ||
[[خوارج]] و برخی از [[معتزله]] [[لزوم]] [[قریشی]] یا [[هاشمی بودن امام]]{{ع}}را رد کردهاند. آنان بر نظریه خود دو [[دلیل]] آوردهاند: یکی [[حدیثی]] از [[پیامبر]]{{صل}} که فرموده است:{{عربی|«أطیعوا ولو أمّر علیکم عبد حبشی أجدع»}}<ref>از فرمانروای خویش اطاعت کنید، هر چند بردهای حبشی باشد که اعضایش قطع شده است؛ صحیح مسلم، ج۲، ص۹۴۴، حدیث۳۱۱.</ref> و دیگری اینکه از نظر [[عقل]] آنچه در [[امامت]] لازم است [[علم]] و [[بصیرت]] و دیگر [[کمالات]] [[عقلی]] و [[روحی]] است، ولی [[نسب]] و نژاد در آن نقشی ندارد<ref>شرح المقاصد، ج۵، ص۲۴۵.</ref> در نقد [[دلیل]] اول گفته شده است: [[حدیث]] مزبور مربوط به [[امامت]] اصلی نیست، بلکه مربوط به [[حکام]] و فرماندهانی است که توسط [[امام]]{{ع}} اصلی [[برگزیده]] میشوند. در نقد [[دلیل]] دوم نیز گفته شده است: نَسَب در [[امامت]] بیتأثیر نیست، زیرا [[مردم]] از کسانی که از نَسب عالی و [[شریف]] برخوردارند، [[اطاعت]] و [[انقیاد]] بهتری دارند و در نتیجه دستورهای آنان کاملتر رعایت خواهد شد<ref>شرح المقاصد، ج۵، ص۲۴۵.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص | [[خوارج]] و برخی از [[معتزله]] [[لزوم]] [[قریشی]] یا [[هاشمی بودن امام]]{{ع}}را رد کردهاند. آنان بر نظریه خود دو [[دلیل]] آوردهاند: یکی [[حدیثی]] از [[پیامبر]]{{صل}} که فرموده است:{{عربی|«أطیعوا ولو أمّر علیکم عبد حبشی أجدع»}}<ref>از فرمانروای خویش اطاعت کنید، هر چند بردهای حبشی باشد که اعضایش قطع شده است؛ صحیح مسلم، ج۲، ص۹۴۴، حدیث۳۱۱.</ref> و دیگری اینکه از نظر [[عقل]] آنچه در [[امامت]] لازم است [[علم]] و [[بصیرت]] و دیگر [[کمالات]] [[عقلی]] و [[روحی]] است، ولی [[نسب]] و نژاد در آن نقشی ندارد<ref>شرح المقاصد، ج۵، ص۲۴۵.</ref> در نقد [[دلیل]] اول گفته شده است: [[حدیث]] مزبور مربوط به [[امامت]] اصلی نیست، بلکه مربوط به [[حکام]] و فرماندهانی است که توسط [[امام]]{{ع}} اصلی [[برگزیده]] میشوند. در نقد [[دلیل]] دوم نیز گفته شده است: نَسَب در [[امامت]] بیتأثیر نیست، زیرا [[مردم]] از کسانی که از نَسب عالی و [[شریف]] برخوردارند، [[اطاعت]] و [[انقیاد]] بهتری دارند و در نتیجه دستورهای آنان کاملتر رعایت خواهد شد<ref>شرح المقاصد، ج۵، ص۲۴۵.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت - ربانی گلپایگانی (مقاله)|مقاله «امامت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۴۱۱.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:440259451.jpg|22px]] [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه کلام اسلامی ج۱''']] | #[[پرونده:440259451.jpg|22px]] [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت - ربانی گلپایگانی (مقاله)|مقاله «امامت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه کلام اسلامی ج۱''']] | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
نسخهٔ ۲۸ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۷:۵۳
مقدمه
مقصود از «قریشی بودن امام» این است که نسب او به نضر بن کنانه بازگردد. اکثر معتزله، اشعریه و ماتریدیه قریشی بودن را از شرایط امام دانستهاند. آنان در این باره به حدیث: «الأئمّة من قریش» استدلال کردهاند[۱].
از نظر شیعه امامت به قریش اختصاص دارد، ولی شامل همه طوایف و قبایل قریش نمیشود، بلکه ویژه بنیهاشم است. دلیل آنان حدیث «الأئمّة من قریش» نیست، بلکه حدیث ثقلین و مانند آن است که امامت را مخصوص امیرمؤمنان (ع) و خاندان او از ذریه حضرت زهرا(س) میداند. به این جهت است که شیعه به جای صفت قریشی بودن، صفت هاشمی بودن را ذکر کردهاند[۲]؛ امیرمؤمنان(ع) در این باره فرموده است: "امامان از قریش هستند و ریشه در بنیهاشم دارند و غیر بنیهاشم صلاحیت امامت را ندارند"[۳].
خوارج و برخی از معتزله لزوم قریشی یا هاشمی بودن امام(ع)را رد کردهاند. آنان بر نظریه خود دو دلیل آوردهاند: یکی حدیثی از پیامبر(ص) که فرموده است:«أطیعوا ولو أمّر علیکم عبد حبشی أجدع»[۴] و دیگری اینکه از نظر عقل آنچه در امامت لازم است علم و بصیرت و دیگر کمالات عقلی و روحی است، ولی نسب و نژاد در آن نقشی ندارد[۵] در نقد دلیل اول گفته شده است: حدیث مزبور مربوط به امامت اصلی نیست، بلکه مربوط به حکام و فرماندهانی است که توسط امام(ع) اصلی برگزیده میشوند. در نقد دلیل دوم نیز گفته شده است: نَسَب در امامت بیتأثیر نیست، زیرا مردم از کسانی که از نَسب عالی و شریف برخوردارند، اطاعت و انقیاد بهتری دارند و در نتیجه دستورهای آنان کاملتر رعایت خواهد شد[۶].[۷]
منابع
پانویس
- ↑ الإرشاد جوینی، ص۱۷۰؛ شرح المقاصد، ج۵، ص۲۴۴؛ تمهید الأوائل، ص۴۷۲؛ شرح العقائد النسفیه، ص۱۱۱؛ شرح الفقه الأکبر، ص۱۸۰؛ اصول الدین، ص۲۷۳؛ المغنی، ج۱، ص۱۹۹؛ شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۷۰.
- ↑ الشافی فی الإمامة، ج۳، ص۱۸۳ـ ۱۹۶.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه۱۴۴.
- ↑ از فرمانروای خویش اطاعت کنید، هر چند بردهای حبشی باشد که اعضایش قطع شده است؛ صحیح مسلم، ج۲، ص۹۴۴، حدیث۳۱۱.
- ↑ شرح المقاصد، ج۵، ص۲۴۵.
- ↑ شرح المقاصد، ج۵، ص۲۴۵.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «امامت»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۴۱۱.