شعر در سیره معصوم: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\[\[(.*)\]\](.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\>\n\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\>\n\n' به '{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = $2 | عنوان مدخل = $4 | مداخل مرتبط = $6 | پرسش مرتبط = }} ') |
جز (جایگزینی متن - '== جستارهای وابسته == ==' به '==') |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
اینها همه نشان میدهد که [[ادبیات]] [[متعهد]] مورد [[تأیید]] [[معصومان]] بوده است و از آن [[حمایت]] میکردهاند و شاعرانی را که در این وادی گام بر میداشتند، [[تشویق]] و [[کمک مالی]] میکردند<ref>شیخ مفید، الإختصاص، ص۱۹۳؛ شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۲۶۴.</ref>. شعر جلوهای از [[فرهنگ]] و [[هنر]] یک [[جامعه]] است و یک سروده میتواند اثر زیادی در حرکت و تلاش یک جامعه داشته باشد. به همراه بردن [[شاعران]] در صحنههای [[نبرد]]، از نقش تأثیرگذار [[شعر]] و شاعران در [[حماسه]] آفرینی جنگجویان حکایت دارد و رجزخوانی جنگجویان در [[نبردها]] در گذشته<ref>شیخ طوسی، الأمالی، ص۴. امیرالمؤمنین در جنگ خیبر در برابر مرحب یهودی اینگونه رجز خواند: {{متن حدیث|أَنَا الَّذِي سَمَّتْنِي أُمِّي حَيْدَرَةَ}}: «من کسی هستم که مادرم مرا شیر نامید».</ref> بخشی از این نقش را نشان میدهد. [[رسول خدا]]{{صل}} که [[پیامبر]] [[رحمت]] بود، [[شاعری]] به نام ابوعزه را که در [[جنگ بدر]] بعد از [[اسارت]] [[آزاد]] کرد و دوباره در [[جنگ احد]] به [[تشویق]] [[دشمن]] پرداخت و [[اسیر]] شد، نبخشید<ref>علامه حلی، نهج الحق و کشف الصدق، ص۵۲۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۳۳ (دار الکتب العلمیه). در اثر اخیر سخن پیامبر چنین آمده: {{متن حدیث|إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَا يُلْدَغُ مِنْ جُحْرٍ مَرَّتَيْنِ}}.</ref> و فرمود: {{متن حدیث| لَا يُلْسَعُ الْمُؤْمِنُ مِنْ جُحْرٍ مَرَّتَيْنِ}}<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۳۷۸.</ref>: «[[مؤمن]] از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشود». این واقعه از حساسیت [[امور فرهنگی]] و [[تبلیغی]] و نقش تأثیرگذار شعر حکایت دارد.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره فرهنگی و اجتماعی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره فرهنگی و اجتماعی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه]]، ص ۴۹.</ref> | اینها همه نشان میدهد که [[ادبیات]] [[متعهد]] مورد [[تأیید]] [[معصومان]] بوده است و از آن [[حمایت]] میکردهاند و شاعرانی را که در این وادی گام بر میداشتند، [[تشویق]] و [[کمک مالی]] میکردند<ref>شیخ مفید، الإختصاص، ص۱۹۳؛ شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۲۶۴.</ref>. شعر جلوهای از [[فرهنگ]] و [[هنر]] یک [[جامعه]] است و یک سروده میتواند اثر زیادی در حرکت و تلاش یک جامعه داشته باشد. به همراه بردن [[شاعران]] در صحنههای [[نبرد]]، از نقش تأثیرگذار [[شعر]] و شاعران در [[حماسه]] آفرینی جنگجویان حکایت دارد و رجزخوانی جنگجویان در [[نبردها]] در گذشته<ref>شیخ طوسی، الأمالی، ص۴. امیرالمؤمنین در جنگ خیبر در برابر مرحب یهودی اینگونه رجز خواند: {{متن حدیث|أَنَا الَّذِي سَمَّتْنِي أُمِّي حَيْدَرَةَ}}: «من کسی هستم که مادرم مرا شیر نامید».</ref> بخشی از این نقش را نشان میدهد. [[رسول خدا]]{{صل}} که [[پیامبر]] [[رحمت]] بود، [[شاعری]] به نام ابوعزه را که در [[جنگ بدر]] بعد از [[اسارت]] [[آزاد]] کرد و دوباره در [[جنگ احد]] به [[تشویق]] [[دشمن]] پرداخت و [[اسیر]] شد، نبخشید<ref>علامه حلی، نهج الحق و کشف الصدق، ص۵۲۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۳۳ (دار الکتب العلمیه). در اثر اخیر سخن پیامبر چنین آمده: {{متن حدیث|إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَا يُلْدَغُ مِنْ جُحْرٍ مَرَّتَيْنِ}}.</ref> و فرمود: {{متن حدیث| لَا يُلْسَعُ الْمُؤْمِنُ مِنْ جُحْرٍ مَرَّتَيْنِ}}<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۳۷۸.</ref>: «[[مؤمن]] از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشود». این واقعه از حساسیت [[امور فرهنگی]] و [[تبلیغی]] و نقش تأثیرگذار شعر حکایت دارد.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره فرهنگی و اجتماعی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره فرهنگی و اجتماعی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه]]، ص ۴۹.</ref> | ||
==پرسش مستقیم== | ==پرسش مستقیم== |
نسخهٔ ۱ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۱۹:۱۰
مقدمه
درباره شعر که بخشی از فرهنگ جامعه و ادبیات یک زبان را تشکیل میدهد، اجمالاً آنچه درباره شعرا به ما رسیده، یکسان نیست. در قرآن شعرا سرزنش شدهاند؛ چراکه افراد گمراه از آنان پیروی میکنند[۱] و درنتیجه شعر چندان ارزش تلقی نمیشود؛ زیرا مضامین آن درباره شراب و زنان و تحقیر دیگران بوده است؛ ولی از گزارشهایی استفاده میشود که میتوان از شعر استفاده صحیح کرد و این استفاده مورد تأیید رسول خدا(ص) بوده است و ائمه نیز گاهی شعر میگفتند و به اشعار دیگران تمسک میجستند یا افراد را تشویق به خواندن شعر در موضوعات خاص مینمودند و شعرا را مورد تکریم خود قرار میدادند. شیخ طوسی در مبسوط به این موضوع پرداخته و شعر را مباح شمرده و شواهدی از سیره نبوی دراین باره آورده است[۲]. وقتی حسان بن ثابت شعر بلندش را درباره ولایت امیرالمؤمنین(ع) در غدیر خم خواند، رسول خدا(ص) فرمود: همیشه مؤید به روح القدس باشی تا زمانی که ما را با زبانت یاری میکنی[۳]. علاء بن حضرمی با جمعی خدمت پیامبر(ص) رسید و گفت: من به اهل بیتم نیکی میکنم، ولی آنان به من بدی میکنند و من صله رحم میکنم، اما آنان قطع رحم میکنند. حضرت فرمود: با آنچه نیکوتر است به آنان پاسخ ده[۴]. علاء بن حضرمی گفت: من دراین باره شعری گفته ام که بهتر است و سه بیت شعر خود را خواند. پیامبر(ص) وقتی شنید، فرمود: برخی اشعار دارای حکمت هستند و برخی بیانها سحر میباشند[۵] و شعر تو هرآینه نیکو است؛ ولی کتاب خدا نیکوتر است[۶].
دیوان شعری به امیرالمؤمنین(ع) منسوب است که دارای اشعار مختلفی است. زهرا(س) بعد از درگذشت رسول خدا(ص) در مسجد، با دو بیت شعر پیامبر را مخاطب ساخت و گلایه کرد[۷]. امام صادق(ع) برای کلمه «زوراء» به شعری از ابن ابی عقب استناد کرد[۸] و شعری را در موضوع دیگری خواند[۹] و در مجلس عزا در منزلش دستور داد برای امام حسین(ع) شعر بخوانند. ام فروه همسرش که عزادار بود و دیگر زنان، چنان صیحه زدند و صدایشان بلند شد که مردم در اطراف منزل جمع شدند که بفهمند چه خبر است[۱۰]. اشعار از باور افراد حکایت دارد؛ ازاین رو بر ایمان ابوطالب به اسلام و اعتقاد وی به رسالت رسول خدا(ص) به اشعار وی درباره آن حضرت استناد شده است[۱۱]. کفار قریش که طالب بن ابی طالب را در نبرد بدر همراه خود داشتند، بعد از شنیدن اشعار و رجزهای وی که بوی حمایت از پیامبر(ص) را داشت، او را باز گرداندند[۱۲].
اینها همه نشان میدهد که ادبیات متعهد مورد تأیید معصومان بوده است و از آن حمایت میکردهاند و شاعرانی را که در این وادی گام بر میداشتند، تشویق و کمک مالی میکردند[۱۳]. شعر جلوهای از فرهنگ و هنر یک جامعه است و یک سروده میتواند اثر زیادی در حرکت و تلاش یک جامعه داشته باشد. به همراه بردن شاعران در صحنههای نبرد، از نقش تأثیرگذار شعر و شاعران در حماسه آفرینی جنگجویان حکایت دارد و رجزخوانی جنگجویان در نبردها در گذشته[۱۴] بخشی از این نقش را نشان میدهد. رسول خدا(ص) که پیامبر رحمت بود، شاعری به نام ابوعزه را که در جنگ بدر بعد از اسارت آزاد کرد و دوباره در جنگ احد به تشویق دشمن پرداخت و اسیر شد، نبخشید[۱۵] و فرمود: « لَا يُلْسَعُ الْمُؤْمِنُ مِنْ جُحْرٍ مَرَّتَيْنِ»[۱۶]: «مؤمن از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشود». این واقعه از حساسیت امور فرهنگی و تبلیغی و نقش تأثیرگذار شعر حکایت دارد.[۱۷]
پرسش مستقیم
منابع
پانویس
- ↑ ﴿وَالشُّعَرَاءُ يَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ﴾ «و از شاعران، گمراهان پیروی میکنند» سوره شعراء، آیه ۲۲۴.
- ↑ شیخ طوسی، المبسوط فی فقه الإمامیه، ج۸، ص۲۲۵.
- ↑ شیخ مفید، الفصول المختاره، ص۲۹۰: «لَا تَزَالُ يَا حَسَّانُ مُؤَيَّداً بِرُوحِ الْقُدُسِ مَا نَصَرْتَنَا بِلِسَانِكَ».
- ↑ ﴿ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ﴾ «بدی را با روشی که نیکوتر است دور کن» سوره مؤمنون، آیه ۹۶.
- ↑ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۳۷۹: «إِنَّ مِنَ الشِّعْرِ لَحِكْمَةً وَ إِنَّ مِنَ الْبَيَانِ لَسِحْراً».
- ↑ صدوق؛ الأمالی، ص۶۱۹: «إِنَّ مِنَ الشِّعْرِ لَحُكْماً وَ إِنَّ مِنَ الْبَيَانِ لَسِحْراً وَ إِنَّ شِعْرَكَ لَحَسَنٌ وَ إِنَّ كِتَابَ اللَّهِ أَحْسَنُ».
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۳۷۶.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۱۷۷.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۳۷۴.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۲۱۶.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۴۸: « أَ لَمْ تَعْلَمُوا أَنَّا وَجَدْنَا مُحَمَّداً *** نَبِيّاً كَمُوسَى خُطَّ فِي أَوَّلِ الْكُتُبِ».
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۳۷۵.
- ↑ شیخ مفید، الإختصاص، ص۱۹۳؛ شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۲۶۴.
- ↑ شیخ طوسی، الأمالی، ص۴. امیرالمؤمنین در جنگ خیبر در برابر مرحب یهودی اینگونه رجز خواند: «أَنَا الَّذِي سَمَّتْنِي أُمِّي حَيْدَرَةَ»: «من کسی هستم که مادرم مرا شیر نامید».
- ↑ علامه حلی، نهج الحق و کشف الصدق، ص۵۲۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۳۳ (دار الکتب العلمیه). در اثر اخیر سخن پیامبر چنین آمده: «إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَا يُلْدَغُ مِنْ جُحْرٍ مَرَّتَيْنِ».
- ↑ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۳۷۸.
- ↑ ذاکری، علی اکبر، سیره فرهنگی و اجتماعی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه، ص ۴۹.