اثال بن حجل مذحجی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - '\[\[رده\:مدخل\]\]↵\[\[رده\:یاران امام علی\]\]↵\[\[رده\:(.*)\]\]↵\[\[رده\:اعلام\]\]' به 'رده:مدخل رده:یاران امام علی رده:اعلام')
جز (جایگزینی متن - 'دست' به 'دست')
 
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = اصحاب امام علی | عنوان مدخل  = اثال بن حجل مذحجی | مداخل مرتبط = [[اثال بن حجل مذحجی در تاریخ اسلامی]] - [[اثال بن حجل مذحجی در تراجم و رجال]]| پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[اثال بن حجل مذحجی در تاریخ اسلامی]] - [[اثال بن حجل مذحجی در تراجم و رجال]]| پرسش مرتبط  = }}
{{جعبه اطلاعات اصحاب
| نام = اثال بن حجل مذحجی
| مشهور به =
| نام تصویر = تصویر نمادین جنگ صفین.jpg 
| عرض تصویر =
| توضیح تصویر = تصویر نمادین جنگ صفین
| نام کامل = اثال بن حجل مذحجی
| نام‌های دیگر =
| جنسیت = مرد
| کنیه = 
| لقب =   
| اهل =
| از قبیله = [[مذحج]] 
| از تیره = 
| پدر = [[حجل بن عامر مذحجی]]
| مادر = 
| همسر =
| پسر = 
| دختر =
| خواهر =
| برادر = 
| خویشاوندان = 
| وابستگان =
| تاریخ تولد = 
| محل تولد = 
| محل زندگی = 
| تاریخ درگذشت = 
| محل درگذشت = 
| تاریخ شهادت =
| محل شهادت =
| طول عمر =
| محل دفن =
| دین =
| مذهب =
| از اصحاب = [[امام علی]]
| از طبقه =
| در جنگ = [[جنگ صفین]]
| نقش‌ها =
| فعالیت‌ها =
| علت شهرت = 
| علت درگذشت = 
| علت شهادت =
| راوی از =
| روایات مشهور = 
| مشایخ او =
| راویان از او = 
| آخرین راوی از او =
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
*اُثال [[فرزند]] [[حجل بن عامر مذحجی]]، از علمای [[آگاه]] و از [[اصحاب امیرمؤمنان]]{{ع}} در [[صفین]] بود. وی ابتدا از [[یاران]] [[معاویه]] بود ولی بعداً [[مستبصر]] شد و به دامان [[حضرت علی]]{{ع}} بازگشت و در زمره [[یاران]] و [[شیعیان]] [[حضرت]] درآمد، و در [[صفین]] [[امام]]{{ع}} را [[یاری]] نمود، اما برعکس پدرش حجل به [[مخالفت با امام]]{{ع}} [[اصرار]] ورزید و [[معاویه]] را در [[صفین]] [[همراهی]] کرد.
اُثال [[فرزند]] [[حجل بن عامر مذحجی]]، از علمای [[آگاه]] و از [[اصحاب امیرمؤمنان]] {{ع}} در [[صفین]] بود. وی ابتدا از [[یاران]] [[معاویه]] بود ولی بعداً [[مستبصر]] شد و به دامان [[حضرت علی]] {{ع}} بازگشت و در زمره [[یاران]] و [[شیعیان]] [[حضرت]] درآمد، و در [[صفین]] [[امام]] {{ع}} را [[یاری]] نمود، اما برعکس پدرش حجل به [[مخالفت با امام]] {{ع}} [[اصرار]] ورزید و [[معاویه]] را در [[صفین]] [[همراهی]] کرد.
* [[نصر بن مزاحم]] [[نقل]] می‌کند: در یکی از روزهای سخت [[جنگ صفین]]، [[مالک اشتر]] فریاد زد: "ای [[اهل عراق]]! آیا مردی هست که جانش را به [[خداوند]] بفروشد؟" در این موقع اُثال به درخواست [[مالک اشتر]] پاسخ مثبت داد و سپس با پیشنهاد [[مالک اشتر]]، صورت خود را پوشاند و [[غرق]] در [[سلاح]] بین دو صف [[سپاه]] ایستاد و به [[لشکریان]] [[معاویه]] گفت: آیا مبارزی در میان شما هست؟ [[معاویه]]، برای مبارزه با وی حجل [[پدر]] اثال را خواست و گفت که به [[جنگ]] این [[جوان]] برو، و کار او را تمام کن! حجل نیز در حالی که صورت خود را پوشانده بود [[غرق]] در [[سلاح]] شد و مقابل فرزندش اُثال قرار گرفت ولی یک‌دیگر را نمی‌شناختند که [[پدر]] و پسرند، لذا هر دو مقابل هم به [[جنگ]] پرداختند، اما حجل ناگهان متوجه شد، [[دشمنی]] که با او می‌جنگد پسرش است، لذا فوراً از اسب پیاده شد و خود را معرفی کرد و اُثال هم بلافاصله پیاده گشت، هردو [[دست]] به گردن یک‌دیگر انداختند و گریستند، بعد حجل به پسرش گفت: ای اُثال! به سوی [[دنیا]] بیا. یعنی [[ثروت]] و [[دنیا]] نزد [[معاویه]] است. اما اُثال گفت: ای [[پدر]]! بیا به سوی [[آخرت]]، به [[خدا]] قسم اگر من بخواهم به [[شام]] بیایم، تو باید مرا منع کنی. چقدر برای من [[زشت]] و [[قبیح]] است که به [[حضرت علی]]{{ع}} و [[مؤمنان]] [[صالح]] بگویم که به [[شامیان]] پیوستم؛ بنابراین ای [[پدر]]! تو بر آن‌چه هستی باش و من نیز بر آن‌چه هستم، باشم. من در [[سپاه]] [[حضرت علی]]{{ع}} خواهم ماند و تو نیز در [[سپاه معاویه]] بمان.
 
*پس از این گفت وگو، هر کدام از آنان به جانب [[سپاه]] خویش بازگشتند و این جریان را به [[سپاهیان]] خود گفتند <ref>وقعة صفين، ص۴۴۳.</ref><ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۱۴۶-۱۴۷.</ref>
[[نصر بن مزاحم]] [[نقل]] می‌کند: در یکی از روزهای سخت [[جنگ صفین]]، [[مالک اشتر]] فریاد زد: «ای [[اهل عراق]]! آیا مردی هست که جانش را به [[خداوند]] بفروشد؟» در این موقع اُثال به درخواست [[مالک اشتر]] پاسخ مثبت داد و سپس با پیشنهاد [[مالک اشتر]]، صورت خود را پوشاند و [[غرق]] در [[سلاح]] بین دو صف [[سپاه]] ایستاد و به [[لشکریان]] [[معاویه]] گفت: آیا مبارزی در میان شما هست؟ [[معاویه]]، برای مبارزه با وی حجل [[پدر]] اثال را خواست و گفت که به [[جنگ]] این [[جوان]] برو، و کار او را تمام کن! حجل نیز در حالی که صورت خود را پوشانده بود [[غرق]] در [[سلاح]] شد و مقابل فرزندش اُثال قرار گرفت ولی یک‌دیگر را نمی‌شناختند که [[پدر]] و پسرند، لذا هر دو مقابل هم به [[جنگ]] پرداختند، اما حجل ناگهان متوجه شد، [[دشمنی]] که با او می‌جنگد پسرش است، لذا فوراً از اسب پیاده شد و خود را معرفی کرد و اُثال هم بلافاصله پیاده گشت، هردو دست به گردن یک‌دیگر انداختند و گریستند، بعد حجل به پسرش گفت: ای اُثال! به سوی [[دنیا]] بیا. یعنی [[ثروت]] و [[دنیا]] نزد [[معاویه]] است. اما اُثال گفت: ای [[پدر]]! بیا به سوی [[آخرت]]، به [[خدا]] قسم اگر من بخواهم به [[شام]] بیایم، تو باید مرا منع کنی. چقدر برای من [[زشت]] و [[قبیح]] است که به [[حضرت علی]] {{ع}} و [[مؤمنان]] [[صالح]] بگویم که به [[شامیان]] پیوستم؛ بنابراین ای [[پدر]]! تو بر آن‌چه هستی باش و من نیز بر آن‌چه هستم، باشم. من در [[سپاه]] [[حضرت علی]] {{ع}} خواهم ماند و تو نیز در [[سپاه معاویه]] بمان.
پس از این گفت وگو، هر کدام از آنان به جانب [[سپاه]] خویش بازگشتند و این جریان را به [[سپاهیان]] خود گفتند <ref>وقعة صفين، ص۴۴۳.</ref><ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۱۴۶-۱۴۷.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
خط ۱۵: خط ۶۳:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:مدخل]]
[[رده:اصحاب امام علی]]
[[رده:یاران امام علی]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:مذحج]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۲۵

اثال بن حجل مذحجی
تصویر نمادین جنگ صفین
نام کاملاثال بن حجل مذحجی
جنسیتمرد
از قبیلهمذحج
پدرحجل بن عامر مذحجی
از اصحابامام علی
حضور در جنگجنگ صفین

مقدمه

اُثال فرزند حجل بن عامر مذحجی، از علمای آگاه و از اصحاب امیرمؤمنان (ع) در صفین بود. وی ابتدا از یاران معاویه بود ولی بعداً مستبصر شد و به دامان حضرت علی (ع) بازگشت و در زمره یاران و شیعیان حضرت درآمد، و در صفین امام (ع) را یاری نمود، اما برعکس پدرش حجل به مخالفت با امام (ع) اصرار ورزید و معاویه را در صفین همراهی کرد.

نصر بن مزاحم نقل می‌کند: در یکی از روزهای سخت جنگ صفین، مالک اشتر فریاد زد: «ای اهل عراق! آیا مردی هست که جانش را به خداوند بفروشد؟» در این موقع اُثال به درخواست مالک اشتر پاسخ مثبت داد و سپس با پیشنهاد مالک اشتر، صورت خود را پوشاند و غرق در سلاح بین دو صف سپاه ایستاد و به لشکریان معاویه گفت: آیا مبارزی در میان شما هست؟ معاویه، برای مبارزه با وی حجل پدر اثال را خواست و گفت که به جنگ این جوان برو، و کار او را تمام کن! حجل نیز در حالی که صورت خود را پوشانده بود غرق در سلاح شد و مقابل فرزندش اُثال قرار گرفت ولی یک‌دیگر را نمی‌شناختند که پدر و پسرند، لذا هر دو مقابل هم به جنگ پرداختند، اما حجل ناگهان متوجه شد، دشمنی که با او می‌جنگد پسرش است، لذا فوراً از اسب پیاده شد و خود را معرفی کرد و اُثال هم بلافاصله پیاده گشت، هردو دست به گردن یک‌دیگر انداختند و گریستند، بعد حجل به پسرش گفت: ای اُثال! به سوی دنیا بیا. یعنی ثروت و دنیا نزد معاویه است. اما اُثال گفت: ای پدر! بیا به سوی آخرت، به خدا قسم اگر من بخواهم به شام بیایم، تو باید مرا منع کنی. چقدر برای من زشت و قبیح است که به حضرت علی (ع) و مؤمنان صالح بگویم که به شامیان پیوستم؛ بنابراین ای پدر! تو بر آن‌چه هستی باش و من نیز بر آن‌چه هستم، باشم. من در سپاه حضرت علی (ع) خواهم ماند و تو نیز در سپاه معاویه بمان. پس از این گفت وگو، هر کدام از آنان به جانب سپاه خویش بازگشتند و این جریان را به سپاهیان خود گفتند [۱][۲]

منابع

پانویس

  1. وقعة صفين، ص۴۴۳.
  2. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۱۴۶-۱۴۷.