کیسان غلام امام علی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
 
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط =اصحاب امام علی | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط =اصحاب امام علی | عنوان مدخل  = کیسان | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط  = }}
{{جعبه اطلاعات اصحاب
| نام = کیسان
| مشهور به =
| نام تصویر = تصویر نمادین جنگ صفین.jpg
| عرض تصویر =
| توضیح تصویر = تصویر نمادین جنگ صفین
| نام کامل = کیسان
| نام‌های دیگر =
| جنسیت = مرد
| کنیه =   
| لقب = 
| اهل = 
| از قبیله =   
| از تیره =   
| پدر =       
| مادر = 
| همسر =
| پسر =
| دختر = 
| خواهر =
| برادر = 
| خویشاوندان =
| وابستگان =
| تاریخ تولد = 
| محل تولد = 
| محل زندگی =
| تاریخ درگذشت = 
| محل درگذشت =   
| تاریخ شهادت = [[۳۷ هجری]]
| محل شهادت =   
| طول عمر = 
| محل دفن =
| دین =
| مذهب =
| از اصحاب = [[امام علی]]
| از طبقه =
| در جنگ = [[جنگ صفین]]   
| نقش‌ها = 
| فعالیت‌ها =   
| علت شهرت = غلام [[امام علی]]
| علت درگذشت = 
| علت شهادت =   
| راوی از =
| روایات مشهور = 
| مشایخ او = 
| راویان از او =   
| آخرین راوی از او =
}}
 
== مقدمه ==
== مقدمه ==
[[کیسان]]<ref>شخص دیگری به نام کیسان با کنیه «ابو سعید مقبری» است که از راویان حدیث بوده و از [[علی]]{{ع}} و اسامه و ابی رافع و ابی سعید خدری نقل حدیث کرده و او به سال صد هجری در خلافت ولید بن عبدالملک از دنیا رفت. (تهذیب التهذیب، ج۶، ص۵۹۷).</ref>، [[غلام]] [[آزاد]] شدۀ [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} و از [[یاران]] باوفای آن [[حضرت]] بود که در [[صفین]] به [[شهادت]] رسید.
[[کیسان]]<ref>شخص دیگری به نام کیسان با کنیه «ابو سعید مقبری» است که از راویان حدیث بوده و از [[علی]] {{ع}} و اسامه و ابی رافع و ابی سعید خدری نقل حدیث کرده و او به سال صد هجری در خلافت ولید بن عبدالملک از دنیا رفت. (تهذیب التهذیب، ج۶، ص۵۹۷).</ref>، [[غلام]] [[آزاد]] شدۀ [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} و از [[یاران]] باوفای آن [[حضرت]] بود که در [[صفین]] به [[شهادت]] رسید.


[[زید بن وهب جهنی]] [[نقل]] می‌کند (در یکی از روزهای [[جنگ]] بسیار شدید [[صفین]]) [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} با فرزندانش به جانب [[میسره]] [[سپاه]] حرکت کرد و من خود می‌دیدم که تیرها از کنار گردن و شانه‌های [[حضرت علی]]{{ع}} می‌گذشت و فرزندانش می‌کوشیدند تا [[جان]] [[پدر]] را [[حفظ]] نمایند. در این موقع شخصی به نام احمر که [[غلام]] [[آزاده]] شده بعضی از [[بنی‌امیه]] بود به او نزدیک می‌شد، [[حضرت]] خطاب به او فرمود: "به خدای [[کعبه]] [[سوگند]]، [[خدا]] مرا بکشد اگر تو را نکشم یا تو مرا نکشی" این را گفت و به سوی احمر جلو رفت، در این موقع [[کیسان]] ([[غلام]] [[آزاد]] شده [[امام]]{{ع}}) زودتر از [[امام]] به طرف احمر رفت، هر دو [[شمشیر]] کشیدند ولی [[کیسان]] به دست احمر به [[شهادت]] رسید، [[حضرت]] در این موقع به سرعت به احمر حمله کرد و دست در [[زره]] او انداخت چنان احمر را کشید که سر او پایین آمد و پاهای او بالا رفت، گویا پاهای او به گردن [[امام]]{{ع}} خورد، سپس [[حضرت]]، او را محکم به [[زمین]] کوبید به طوری که دو شانه و بازوی او [[درهم]] [[شکست]] بلافاصله [[حضرت حسین]] و [[محمد حنفیه]] دو [[فرزند]] [[امام]]{{ع}} به او نزدیک شدند و او را به [[هلاکت]] رساندند، و سپس به نزد [[پدر]] بازگشتند، در این موقع [[امام حسن]] [[فرزند]] دیگر [[امام]]{{ع}} [[ایستاده]] بود و نظاره می‌کرد، [[پدر]] به او فرمود: "چرا تو مثل دو برادرت به [[دشمن]] حمله نکردی؟" عرض کرد: "ای [[امیرالمؤمنین]]، زیرا دو برادرم [[حسین]] و [[محمد]] کافی بودند و نیازی به من در این کار نبود"<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۱۹؛ وقعة صفین، ص۲۴۹.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۱۱۷۷-۱۱۷۸.</ref>
[[زید بن وهب جهنی]] [[نقل]] می‌کند (در یکی از روزهای [[جنگ]] بسیار شدید [[صفین]]) [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} با فرزندانش به جانب [[میسره]] [[سپاه]] حرکت کرد و من خود می‌دیدم که تیرها از کنار گردن و شانه‌های [[حضرت علی]] {{ع}} می‌گذشت و فرزندانش می‌کوشیدند تا [[جان]] [[پدر]] را [[حفظ]] نمایند. در این موقع شخصی به نام احمر که [[غلام]] [[آزاده]] شده بعضی از [[بنی‌امیه]] بود به او نزدیک می‌شد، [[حضرت]] خطاب به او فرمود: «به خدای [[کعبه]] [[سوگند]]، [[خدا]] مرا بکشد اگر تو را نکشم یا تو مرا نکشی» این را گفت و به سوی احمر جلو رفت، در این موقع [[کیسان]] ([[غلام]] [[آزاد]] شده [[امام]] {{ع}}) زودتر از [[امام]] به طرف احمر رفت، هر دو [[شمشیر]] کشیدند ولی [[کیسان]] به دست احمر به [[شهادت]] رسید، [[حضرت]] در این موقع به سرعت به احمر حمله کرد و دست در [[زره]] او انداخت چنان احمر را کشید که سر او پایین آمد و پاهای او بالا رفت، گویا پاهای او به گردن [[امام]] {{ع}} خورد، سپس [[حضرت]]، او را محکم به [[زمین]] کوبید به طوری که دو شانه و بازوی او [[درهم]] [[شکست]] بلافاصله [[حضرت حسین]] و [[محمد حنفیه]] دو [[فرزند]] [[امام]] {{ع}} به او نزدیک شدند و او را به [[هلاکت]] رساندند، و سپس به نزد [[پدر]] بازگشتند، در این موقع [[امام حسن]] [[فرزند]] دیگر [[امام]] {{ع}} [[ایستاده]] بود و نظاره می‌کرد، [[پدر]] به او فرمود: «چرا تو مثل دو برادرت به [[دشمن]] حمله نکردی؟» عرض کرد: «ای [[امیرالمؤمنین]]، زیرا دو برادرم [[حسین]] و [[محمد]] کافی بودند و نیازی به من در این کار نبود»<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۱۹؛ وقعة صفین، ص۲۴۹.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۱۱۷۷-۱۱۷۸.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
خط ۱۸: خط ۶۷:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:امام علی]]
[[رده:اصحاب امام علی]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:اعلام]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۳۲

کیسان
تصویر نمادین جنگ صفین
نام کاملکیسان
جنسیتمرد
تاریخ شهادت۳۷ هجری
از اصحابامام علی
حضور در جنگجنگ صفین
علت شهرتغلام امام علی

مقدمه

کیسان[۱]، غلام آزاد شدۀ امیرالمؤمنین (ع) و از یاران باوفای آن حضرت بود که در صفین به شهادت رسید.

زید بن وهب جهنی نقل می‌کند (در یکی از روزهای جنگ بسیار شدید صفین) امیرالمؤمنین (ع) با فرزندانش به جانب میسره سپاه حرکت کرد و من خود می‌دیدم که تیرها از کنار گردن و شانه‌های حضرت علی (ع) می‌گذشت و فرزندانش می‌کوشیدند تا جان پدر را حفظ نمایند. در این موقع شخصی به نام احمر که غلام آزاده شده بعضی از بنی‌امیه بود به او نزدیک می‌شد، حضرت خطاب به او فرمود: «به خدای کعبه سوگند، خدا مرا بکشد اگر تو را نکشم یا تو مرا نکشی» این را گفت و به سوی احمر جلو رفت، در این موقع کیسان (غلام آزاد شده امام (ع)) زودتر از امام به طرف احمر رفت، هر دو شمشیر کشیدند ولی کیسان به دست احمر به شهادت رسید، حضرت در این موقع به سرعت به احمر حمله کرد و دست در زره او انداخت چنان احمر را کشید که سر او پایین آمد و پاهای او بالا رفت، گویا پاهای او به گردن امام (ع) خورد، سپس حضرت، او را محکم به زمین کوبید به طوری که دو شانه و بازوی او درهم شکست بلافاصله حضرت حسین و محمد حنفیه دو فرزند امام (ع) به او نزدیک شدند و او را به هلاکت رساندند، و سپس به نزد پدر بازگشتند، در این موقع امام حسن فرزند دیگر امام (ع) ایستاده بود و نظاره می‌کرد، پدر به او فرمود: «چرا تو مثل دو برادرت به دشمن حمله نکردی؟» عرض کرد: «ای امیرالمؤمنین، زیرا دو برادرم حسین و محمد کافی بودند و نیازی به من در این کار نبود»[۲].[۳]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. شخص دیگری به نام کیسان با کنیه «ابو سعید مقبری» است که از راویان حدیث بوده و از علی (ع) و اسامه و ابی رافع و ابی سعید خدری نقل حدیث کرده و او به سال صد هجری در خلافت ولید بن عبدالملک از دنیا رفت. (تهذیب التهذیب، ج۶، ص۵۹۷).
  2. تاریخ طبری، ج۵، ص۱۹؛ وقعة صفین، ص۲۴۹.
  3. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۲، ص۱۱۷۷-۱۱۷۸.