جندب بن عفیف ازدی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۵۳: خط ۵۳:
در [[تاریخ]] آمده: هنگامی که خبر غم‌انگیز حمله ناجوانمردانه [[سفیان بن عوف غامدی]] به [[شهر انبار]] و [[شهادت]] فرماندار آن [[ناحیه]] [[حسان بن حسان بکری]] و همراهانش به گوش [[امام]] {{ع}} رسید، [[حضرت]] [[مردم کوفه]] را به [[جهاد]] و مقابله با [[غارتگران]] [[دعوت]] نمود؛ اما [[مردم]] [[سکوت]] کردند و جوابی به [[امام]] {{ع}} ندادند.
در [[تاریخ]] آمده: هنگامی که خبر غم‌انگیز حمله ناجوانمردانه [[سفیان بن عوف غامدی]] به [[شهر انبار]] و [[شهادت]] فرماندار آن [[ناحیه]] [[حسان بن حسان بکری]] و همراهانش به گوش [[امام]] {{ع}} رسید، [[حضرت]] [[مردم کوفه]] را به [[جهاد]] و مقابله با [[غارتگران]] [[دعوت]] نمود؛ اما [[مردم]] [[سکوت]] کردند و جوابی به [[امام]] {{ع}} ندادند.


[[حضرت]] از [[مسجد]] بیرون آمد و [[مردم]] به همراهش بودند که [[جندب بن عفيف]] [[دست]] برادرش را گرفت و آمد تا مقابل باب شده بر زانوهای خود نشست و گفت: ای [[امیرمؤمنان]]! امروز من و برادرم مصدداق این [[آیه شریفه]] هستیم: {{متن قرآن|قَالَ رَبِّ إِنِّي لَا أَمْلِكُ إِلَّا نَفْسِي وَأَخِي}}<ref>«(موسی) گفت: پروردگارا! من جز اختیار خویش و برادرم را ندارم» سوره مائده، آیه ۲۵.</ref>؛ پس ای [[امیرمؤمنان]] ما را به هرچه می‌خواهید، [[فرمان]] دهید که به [[خدا]] قسم خود را به [[سفیان]] خواهیم رساند، اگرچه بین ما و او [[آتش]] دیرپا و [[زمین]] پر از خار و خاشاک باشد.
[[حضرت]] از [[مسجد]] بیرون آمد و [[مردم]] به همراهش بودند که [[جندب بن عفيف]] دست برادرش را گرفت و آمد تا مقابل باب شده بر زانوهای خود نشست و گفت: ای [[امیرمؤمنان]]! امروز من و برادرم مصدداق این [[آیه شریفه]] هستیم: {{متن قرآن|قَالَ رَبِّ إِنِّي لَا أَمْلِكُ إِلَّا نَفْسِي وَأَخِي}}<ref>«(موسی) گفت: پروردگارا! من جز اختیار خویش و برادرم را ندارم» سوره مائده، آیه ۲۵.</ref>؛ پس ای [[امیرمؤمنان]] ما را به هرچه می‌خواهید، [[فرمان]] دهید که به [[خدا]] قسم خود را به [[سفیان]] خواهیم رساند، اگرچه بین ما و او [[آتش]] دیرپا و [[زمین]] پر از خار و خاشاک باشد.
[[امیرمؤمنان]] {{ع}} برایشان [[دعا]] کرد و سپس فرمود: "آخر از [[دست]] شما دو نفر چه کاری ساخته است؟"<ref>ر. ک: شرح ابن ابی الحدید، ج۲، ص۸۹؛ اعیان الشیعه، ج۴، ص۲۴۶ و قاموس الرجال، ج۳، ص۹۴.</ref>
[[امیرمؤمنان]] {{ع}} برایشان [[دعا]] کرد و سپس فرمود: «آخر از دست شما دو نفر چه کاری ساخته است؟»<ref>ر. ک: شرح ابن ابی الحدید، ج۲، ص۸۹؛ اعیان الشیعه، ج۴، ص۲۴۶ و قاموس الرجال، ج۳، ص۹۴.</ref>
البته بنا به قول [[ابراهیم ثقفی]] در [[الغارات]] کسی که خود را به [[امام]] {{ع}} عرضه کرد و اعلام [[وفاداری]] نمود، [[حبیب بن عفیف]] و [[برادر]] زاده‌اش [[عبدالرحمان بن عبدالله بن عفيف]] بوده است<ref>ر. ک: قاموس الرجال، ج۳، ص۹۴.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۳۱۵-۳۱۶.</ref>
البته بنا به قول [[ابراهیم ثقفی]] در [[الغارات]] کسی که خود را به [[امام]] {{ع}} عرضه کرد و اعلام [[وفاداری]] نمود، [[حبیب بن عفیف]] و [[برادر]] زاده‌اش [[عبدالرحمان بن عبدالله بن عفيف]] بوده است<ref>ر. ک: قاموس الرجال، ج۳، ص۹۴.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص۳۱۵-۳۱۶.</ref>
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
* [[ازد]] (قبیله)
{{پایان مدخل وابسته}}


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۸ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۴۲

جندب بن عفیف ازدی
تصویر قدیمی از مسجد کوفه
نام کاملجندب بن عفیف ازدی
جنسیتمرد
از قبیلهازد
محل زندگیکوفه
از اصحابامام علی

مقدمه

جندب بن عفیف از جنگ‌جویان و مردان شجاع نیروهای امیرالمؤمنین (ع) بود. در تاریخ آمده: هنگامی که خبر غم‌انگیز حمله ناجوانمردانه سفیان بن عوف غامدی به شهر انبار و شهادت فرماندار آن ناحیه حسان بن حسان بکری و همراهانش به گوش امام (ع) رسید، حضرت مردم کوفه را به جهاد و مقابله با غارتگران دعوت نمود؛ اما مردم سکوت کردند و جوابی به امام (ع) ندادند.

حضرت از مسجد بیرون آمد و مردم به همراهش بودند که جندب بن عفيف دست برادرش را گرفت و آمد تا مقابل باب شده بر زانوهای خود نشست و گفت: ای امیرمؤمنان! امروز من و برادرم مصدداق این آیه شریفه هستیم: ﴿قَالَ رَبِّ إِنِّي لَا أَمْلِكُ إِلَّا نَفْسِي وَأَخِي[۱]؛ پس ای امیرمؤمنان ما را به هرچه می‌خواهید، فرمان دهید که به خدا قسم خود را به سفیان خواهیم رساند، اگرچه بین ما و او آتش دیرپا و زمین پر از خار و خاشاک باشد. امیرمؤمنان (ع) برایشان دعا کرد و سپس فرمود: «آخر از دست شما دو نفر چه کاری ساخته است؟»[۲] البته بنا به قول ابراهیم ثقفی در الغارات کسی که خود را به امام (ع) عرضه کرد و اعلام وفاداری نمود، حبیب بن عفیف و برادر زاده‌اش عبدالرحمان بن عبدالله بن عفيف بوده است[۳].[۴]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. «(موسی) گفت: پروردگارا! من جز اختیار خویش و برادرم را ندارم» سوره مائده، آیه ۲۵.
  2. ر. ک: شرح ابن ابی الحدید، ج۲، ص۸۹؛ اعیان الشیعه، ج۴، ص۲۴۶ و قاموس الرجال، ج۳، ص۹۴.
  3. ر. ک: قاموس الرجال، ج۳، ص۹۴.
  4. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۳۱۵-۳۱۶.