آزادی اجتماعی در قرآن: تفاوت میان نسخهها
(←پانویس) برچسب: برگرداندهشده |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۲: | خط ۲: | ||
| موضوع مرتبط = آزادی اجتماعی | | موضوع مرتبط = آزادی اجتماعی | ||
| عنوان مدخل = آزادی اجتماعی | | عنوان مدخل = آزادی اجتماعی | ||
| مداخل مرتبط = [[آزادی اجتماعی در قرآن]] - [[آزادی اجتماعی در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] | | مداخل مرتبط = [[آزادی اجتماعی در قرآن]] - [[آزادی اجتماعی در معارف و سیره علوی]] - [[آزادی اجتماعی در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] | ||
| پرسش مرتبط = آزادی (پرسش) | | پرسش مرتبط = آزادی (پرسش) | ||
}} | }} | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:آزادی | [[رده:آزادی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۵ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۵۷
مقدمه
یکی دیگر از مبانی آزادی، معین شدن قلمرو مسئولیت پیامبری در حوزه مسائل اجتماعی و تاکید فراوان براینکه وظیفه پیامبر بهشت بردن زوری و عمل اجبارگرایانه نیست؛ مگر در جایی که آزادی اجتماعی مباین با حقوق اجتماعی دیگران و نافی معنویت کلی جامعه باشد و این به این معنا است که اخلالی به آزادیهای دیگران برساند و آن هم با اجبار و زور نیست و تنها در بیان و تبلیغ و دعوتگری دینی است
- ﴿فَذَكِّرْ إِنَّمَا أَنْتَ مُذَكِّرٌ لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِرٍ﴾[۱] ای پیامبر تنها تو یادآوری کننده هستی، تو چیرهگر نیستی
- ﴿فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ﴾[۲] پیامبر ارشاد و راهنمایی میکند، هر کس خواست ایمان میآورد و هر که نخواست، نمیآورد و اجبار نمیشود
- ﴿كَلَّا إِنَّهَا تَذْكِرَةٌ فَمَنْ شَاءَ ذَكَرَهُ﴾[۳] نزول قرآن برای اندرز دادن است تا هر که بخواهد
- ﴿إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ﴾[۴] کتاب الهی چیزی جز ذکر و یادآوری نیست.
- ﴿إِنَّ هَذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَنْ شَاءَ اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا﴾[۵]. کتاب الهی تذکره و یادآوری است که هر کس بخواهد بتواند به سوی پروردگار راهی باز کند
- ﴿رُسُلًا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا﴾[۶]. پیامبران بشیر و نذیر هستند
- ﴿وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِجَبَّارٍ﴾[۷].
- ﴿فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ﴾[۸].
نتیجه
از این آیات استفاده میشود:
- محدوده تصرف پیامبر تصرف تکوینی نیست؛ ابلاغ پیام است ﴿فَذَكِّرْ إِنَّمَا أَنْتَ مُذَكِّرٌ لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِرٍ﴾[۹]
- کسانی با همه تلاشهای پیامبر کافر منافق و مشرک میشوند و این در فضای اختیار و عدم اجبار طبیعی است ﴿فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ﴾[۱۰]
- پیام تذکر میدهد و در اراده آنها تصرف نمیکند: ﴿كَلَّا إِنَّهَا تَذْكِرَةٌ فَمَنْ شَاءَ ذَكَرَهُ﴾[۱۱]
- مسئولیت پیامبر ذکر و مبشر و منذر بودن است «﴿رُسُلًا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ﴾[۱۲].
- پیامبر در دعوت مردم به دین چیرهگر و جبار نیست: «﴿وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِجَبَّارٍ﴾[۱۳].[۱۴]
آزادی اجتماعی یکی از فلسفههای بعثت
در طول تاریخ، چهبسا متفکران و فیلسوفانی که از سلطه و استثمار قشر اقلیت حاکم، پشتیبانی کردهاند. اما پیامبران در برابر چنین حکومتهایی به مقابله برخاستند: ﴿وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولاً أَنِ اعْبُدُواْ اللَّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ﴾[۱۵] [۱۶].
منابع
پانویس
- ↑ «پس پند بده که تنها تو پند دهندهای تو بر آنان چیره نیستی» سوره غاشیه، آیه ۲۱-۲۲.
- ↑ «هر که خواهد ایمان آورد و هر که خواهد کفر پیشه کند» سوره کهف، آیه ۲۹.
- ↑ «نه چنین است؛ آن (قرآن) به راستی یادکردی است که هر کس خواهد از آن پند میگیرد» سوره مدثر، آیه ۵۴-۵۵.
- ↑ «این (قرآن) جز یادکردی برای جهانیان نیست» سوره تکویر، آیه ۲۷.
- ↑ «بیگمان این یک پند است و هر که خواهد راهی به سوی پروردگارش در پیش گیرد» سوره مزمل، آیه ۱۹.
- ↑ «پیامبرانی نویدبخش و هشدار دهنده تا پس از این پیامبران برای مردم بر خداوند حجتی نباشد و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۱۶۵.
- ↑ «و تو بر آنان چیره نیستی» سوره ق، آیه ۴۵.
- ↑ «و آیا جز پیامرسانی آشکار بر عهده پیامبران است؟» سوره نحل، آیه ۳۵.
- ↑ «پس پند بده که تنها تو پند دهندهای تو بر آنان چیره نیستی» سوره غاشیه، آیه ۲۱-۲۲.
- ↑ «هر که خواهد ایمان آورد و هر که خواهد کفر پیشه کند» سوره کهف، آیه ۲۹.
- ↑ «نه چنین است؛ آن (قرآن) به راستی یادکردی است که هر کس خواهد از آن پند میگیرد» سوره مدثر، آیه ۵۴-۵۵.
- ↑ «پیامبرانی نویدبخش و هشدار دهنده» سوره نساء، آیه ۱۶۵.
- ↑ «و تو بر آنان چیره نیستی» سوره ق، آیه ۴۵.
- ↑ سعیدیانفر و ایازی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۴۰-۴۱.
- ↑ سوره نحل، آیۀ:۳۶.
- ↑ قدردان قراملکی، محمد حسن، دین و نبوت، ص ۲۶۷-۲۷۰.