عذرا در معارف و سیره رضوی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = عذرا | عنوان مدخل = عذرا | مداخل مرتبط = عذرا در معارف و سیره رضوی | پرسش مرتبط = }} == آشنایی اجمالی == او کنیزی از اهل کوفه بود، مأمون وی را برای خدمت در خانه امام رضا{{ع}} به وی هدیه کرده بود، او در منزل آن جناب به...» ایجاد کرد)
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۷: خط ۷:


== آشنایی اجمالی ==
== آشنایی اجمالی ==
او کنیزی از [[اهل کوفه]] بود، [[مأمون]] وی را برای خدمت در [[خانه امام رضا]]{{ع}} به وی [[هدیه]] کرده بود، او در [[منزل]] آن جناب به خدمت در کارهای [[خانه]] مشغول بود، او یک [[حدیث]] از روش [[زندگی امام رضا]]{{ع}} را نقل می‌کند، [[محمد بن یحیی صولی]] گوید: مادر پدرم که نامش عذر بود می‌‌گفت:
«عذرا» کنیزی از [[اهل کوفه]] بود، [[مأمون]] وی را برای خدمت در [[خانه امام رضا]]{{ع}} به وی [[هدیه]] کرده بود، او در [[منزل]] آن جناب به خدمت در کارهای [[خانه]] مشغول بود، او یک [[حدیث]] از روش [[زندگی امام رضا]]{{ع}} را نقل می‌کند، [[محمد بن یحیی صولی]] گوید: مادر پدرم که نامش عذر بود می‌‌گفت:


مرا با گروهی از [[کوفه]] خریداری کردند و برای مأمون به [[خراسان]] فرستادند، من از بردگانی بودم که در کوفه به [[دنیا]] آمده بودم، ما را نزد مأمون بردند، و ما در منزل مأمون در [[بهشتی]] که همه چیز در آن بود [[زندگی]] می‌‌کردیم، در آنجا انواع و اقسام خوراکی‌ها و آشامیدنی‌ها و عطرهای گوناگون و [[پول]] زیادی بود و ما از هر جهت در [[رفاه]] و [[خوشی]] بودیم و از انواع [[لذت‌ها]] استفاده می‌‌کردیم.
مرا با گروهی از [[کوفه]] خریداری کردند و برای مأمون به [[خراسان]] فرستادند، من از بردگانی بودم که در کوفه به [[دنیا]] آمده بودم، ما را نزد مأمون بردند، و ما در منزل مأمون در [[بهشتی]] که همه چیز در آن بود [[زندگی]] می‌‌کردیم، در آنجا انواع و اقسام خوراکی‌ها و آشامیدنی‌ها و عطرهای گوناگون و [[پول]] زیادی بود و ما از هر جهت در [[رفاه]] و [[خوشی]] بودیم و از انواع [[لذت‌ها]] استفاده می‌‌کردیم.
خط ۳۱: خط ۳۱:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:اعلام]]
[[رده:راویان امام رضا]]
[[رده:اصحاب امام رضا]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۷ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۴۰

آشنایی اجمالی

«عذرا» کنیزی از اهل کوفه بود، مأمون وی را برای خدمت در خانه امام رضا(ع) به وی هدیه کرده بود، او در منزل آن جناب به خدمت در کارهای خانه مشغول بود، او یک حدیث از روش زندگی امام رضا(ع) را نقل می‌کند، محمد بن یحیی صولی گوید: مادر پدرم که نامش عذر بود می‌‌گفت:

مرا با گروهی از کوفه خریداری کردند و برای مأمون به خراسان فرستادند، من از بردگانی بودم که در کوفه به دنیا آمده بودم، ما را نزد مأمون بردند، و ما در منزل مأمون در بهشتی که همه چیز در آن بود زندگی می‌‌کردیم، در آنجا انواع و اقسام خوراکی‌ها و آشامیدنی‌ها و عطرهای گوناگون و پول زیادی بود و ما از هر جهت در رفاه و خوشی بودیم و از انواع لذت‌ها استفاده می‌‌کردیم.

بعد از مدتی مأمون ما را برای خدمت‌گزاری در خانه امام رضا (ع) به آنجا فرستادند، و ما در آنجا از همه آن لذت‌ها و خوشی‌ها محروم شدیم، کسی را مامور کرده بودند تا شب‌ها ما را از خواب بیدار کند و ما نماز بگزاریم، و این نماز گزاردن بر ما بسیار سخت بود، من همواره آرزو میکردم از آن خانه بیرون شوم، تا آن‌گاه که امام رضا(ع) مرا به عمویت عباس بخشیدند و من بار دیگر به زندگی لذت بخشی رسیدم.

صولی گوید: مادربزرگ من در سال ۲۷۰ درگذشت و صد سال عمر داشت، ما از وی از حالات امام رضا(ع) سؤال می‌‌کردیم. او می‌‌گفت: خاطراتی که من از وی به یاد دارم این است که او از عود هندی برای بخور استفاده می‌کرد، و خود را با مشک و گلاب خوش‌بو می‌نمود، و نماز صبح را در اول وقت انجام می‌داد و بعد به سجده می‌رفت و تا طلوع آفتاب در سجده بود.

هنگام طلوع آفتاب از عبادت فارغ می‌‌شد و برای مردم می‌نشست تا هرکس می‌خواهد به حضورش برود و یا سوار می‌‌شد و از خانه بیرون میآمد، هیچ کس توانایی نداشت در خانه او صدایش را بلند کند، و این کار را هرکس و در هر مقامی که بود مراعات می‌کرد، و او با مردم آهسته آهسته و کم گفتگو می‌نمود، و از گفتار زیاد خودداری می‌کرد[۱].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس