قتادة بن نعمان انصاری: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{خرد}} {{امامت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; fo...» ایجاد کرد)
 
 
(۱۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{خرد}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[قتادة بن نعمان انصاری در رجال و تراجم]] - [[قتادة بن نعمان انصاری در تاریخ اسلامی]] | پرسش مرتبط  = }}
{{امامت}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[قتادة بن نعمان انصاری در رجال و تراجم]] | [[قتادة بن نعمان انصاری در تاریخ اسلامی]] </div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
== مقدمه ==
[[قتاده بن نعمان بن زید بن عامر]]، [[کنیه]] ابوعمر یا ابوعبدالله مشهور<ref>الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۱۲۷۶.</ref> و مادرش، انیسه دختر [[قیس بن عمرو]] از [[قبیله خزرج]] بود<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۳۴۵؛ الاصابه، ابن حجر، ج۵، ص۳۱۸.</ref>. او [[برادر]] [[مادری]] [[ابوسعید خدری]] و از [[طایفه]] [[خزرج]] و از [[مدینه]] و [[انصار]] بوده است. [[فرزندان]] او عبارتند از: [[عبدالله]] و [[ام‌عمرو]] که مادرشان [[هند]]، دختر [[اوس بن خزمه بن عدی]] بود و عمرو و [[حفصه]] که مادرشان، خنساء دختر [[خنیس غسانی]] بود<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۳۴۵</ref>. [[قتاده]] در [[عقبه]] به حضور [[پیامبر]]{{صل}} رسید و [[اسلام]] آورد. او در [[جنگ بدر]] و [[احد]] و سایر جنگ‌های [[رسول خدا]]{{صل}} شرکت داشت و در [[فتح مکه]] [[پرچم]] [[قبیله]] [[بنی ظفر]] با وی بود. او در میان رسول خدا{{صل}} از تیراندازان بنام و معروف بود<ref>الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۱۲۷۶؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۴، ص۸۹؛ الاصابه، ابن حجر، ج۵، ص۳۱۸.</ref>.
[[قتاده بن نعمان بن زید بن عامر]]، [[کنیه]] ابوعمر یا ابوعبدالله مشهور<ref>الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۱۲۷۶.</ref> و مادرش، انیسه دختر [[قیس بن عمرو]] از [[قبیله خزرج]] بود<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۳۴۵؛ الاصابه، ابن حجر، ج۵، ص۳۱۸.</ref>. او [[برادر]] [[مادری]] [[ابوسعید خدری]] و از [[طایفه خزرج]] و از [[مدینه]] و [[انصار]] بوده است. [[فرزندان]] او عبارتند از: [[عبدالله]] و [[ام‌عمرو]] که مادرشان [[هند]]، دختر [[اوس بن خزمه بن عدی]] بود و عمرو و [[حفصه]] که مادرشان، خنساء دختر [[خنیس غسانی]] بود<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۳۴۵</ref>. [[قتاده]] در [[عقبه]] به حضور [[پیامبر]] {{صل}} رسید و [[اسلام]] آورد. او در [[جنگ بدر]] و [[احد]] و سایر جنگ‌های [[رسول خدا]] {{صل}} شرکت داشت و در [[فتح مکه]] [[پرچم]] [[قبیله]] [[بنی ظفر]] با وی بود. او در میان رسول خدا {{صل}} از تیراندازان بنام و معروف بود<ref>الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۱۲۷۶؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۴، ص۸۹؛ الاصابه، ابن حجر، ج۵، ص۳۱۸.</ref>.


در [[جنگ احد]] تیری به چشمش خورد و آن را از حدقه بیرون آورد و چشمش بر روی گونه‌اش آویزان شد. در همان حال به حضور پیامبر{{صل}} رسید و گفت: "یا [[رسول الله]]! تازه با زنی [[ازدواج]] کرده‌ام که او را زیاد دوست دارم و از آن می‌ترسم که اگر مرا با این حال ببیند، علاقه‌اش از بین برود".
در [[جنگ احد]] تیری به چشمش خورد و آن را از حدقه بیرون آورد و چشمش بر روی گونه‌اش آویزان شد. در همان حال به حضور پیامبر {{صل}} رسید و گفت: "یا [[رسول الله]]! تازه با زنی [[ازدواج]] کرده‌ام که او را زیاد دوست دارم و از آن می‌ترسم که اگر مرا با این حال ببیند، علاقه‌اش از بین برود".


رسول خدا{{صل}} با دست مبارکش چشم را در جای خود گذاشت و این‌گونه [[دعا]] فرمود: "خدایا آن را [[زیبا]] گردان" به سبب [[دعای پیامبر]]{{صل}} چشمش از اول نیز بهتر و زیباتر شد و بر بینایی‌اش افزوده شد و هرگز آن چشم [[بیمار]] نشد<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۳۴۵؛ الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۳، ص۱۲۷۶؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۴، ص۹۰؛ الاصابه، ابن حجر، ج۵، ص۳۱۸.</ref>.
رسول خدا {{صل}} با دست مبارکش چشم را در جای خود گذاشت و این‌گونه [[دعا]] فرمود: "خدایا آن را [[زیبا]] گردان" به سبب [[دعای پیامبر]] {{صل}} چشمش از اول نیز بهتر و زیباتر شد و بر بینایی‌اش افزوده شد و هرگز آن چشم [[بیمار]] نشد<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۳۴۵؛ الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۳، ص۱۲۷۶؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۴، ص۹۰؛ الاصابه، ابن حجر، ج۵، ص۳۱۸.</ref>.


[[نقل]] شده، در [[زمان]] [[خلافت]] [[عمر بن عبد العزیز]]، مردی از فرزندان قتاده همراه [[دیوان]] [[مردم مدینه]] در [[شام]] پیش او رفت.
[[نقل]] شده، در [[زمان]] [[خلافت]] [[عمر بن عبد العزیز]]، مردی از فرزندان قتاده همراه [[دیوان]] [[مردم مدینه]] در [[شام]] پیش او رفت.
خط ۱۸: خط ۱۲:
عمر بن عبد العزیز پرسید: این مرد از چه خاندانی است؟
عمر بن عبد العزیز پرسید: این مرد از چه خاندانی است؟


او با این اشعار به [[خلیفه]] پاسخ داد: من فرزند کسی هستم که دیده‌اش بر گونه‌اش آویخته و با دست [[مبارک]] [[رسول خدا]]{{صل}} به جای خود بازگردانیده شد. پس برگشتن به صورت به صورت اول برگشت و به [[راستی]] چشمی [[زیبا]] بود، و بهتر از آن، قبل آن است<ref>{{عربی|انا ابن الذی سالت علی الخد عینه   فردت بکف المصطفی احسن الرد   فعادت کما کانت الأول أمرها فیا حسن ما عین و یا حسن مارد}}</ref>.
او با این اشعار به [[خلیفه]] پاسخ داد: من فرزند کسی هستم که دیده‌اش بر گونه‌اش آویخته و با دست [[مبارک]] [[رسول خدا]] {{صل}} به جای خود بازگردانیده شد. پس برگشتن به صورت به صورت اول برگشت و به [[راستی]] چشمی [[زیبا]] بود، و بهتر از آن، قبل آن است<ref>{{عربی|انا ابن الذی سالت علی الخد عینه فردت بکف المصطفی احسن الرد فعادت کما کانت الأول أمرها فیا حسن ما عین و یا حسن مارد}}</ref>.


[[عمر بن عبدالعزیز]] او را تحسین کرد و گفت: این است [[بزرگواری]]؛ نه کاسه شیری که با آب آمیخته شود و سپس بول شود<ref>{{عربی|تلک المکارم لا تعبان من لبن شیبا بماء فعادا بعد أبوالا}}؛الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۳، ص۱۲۷۵؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۴، ص۹۰.</ref>.
[[عمر بن عبدالعزیز]] او را تحسین کرد و گفت: این است [[بزرگواری]]؛ نه کاسه شیری که با آب آمیخته شود و سپس بول شود<ref>{{عربی|تلک المکارم لا تعبان من لبن شیبا بماء فعادا بعد أبوالا}}؛الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۳، ص۱۲۷۵؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۴، ص۹۰.</ref>.


[[نقل]] شده، [[قتاده]] در [[سال ۲۳ هجری]]، در [[زمان]] [[خلافت عمر]] و در حالی که ۶۵ سال داشت، از [[دنیا]] رفت و [[عمر بن خطاب]] بر [[بدن]] او [[نماز]] خواند و [[ابوسعید خدری]] او را در [[قبر]] گذاشت<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۳۴۵؛ اسد الغابه، این اثیر، ج۴، ص۹۱؛ الاصابه، ابن حجر، ج۵، ص۳۱۹.</ref>.<ref>[[رحمان فتاح‌زاده|فتاح‌زاده، رحمان]]، [[قتاده بن نعمان (مقاله)|مقاله «قتاده بن نعمان»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۷، ص۱۷-۱۸.</ref>.
[[نقل]] شده، [[قتاده]] در [[سال ۲۳ هجری]]، در [[زمان]] [[خلافت عمر]] و در حالی که ۶۵ سال داشت، از [[دنیا]] رفت و [[عمر بن خطاب]] بر [[بدن]] او [[نماز]] خواند و [[ابوسعید خدری]] او را در [[قبر]] گذاشت<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۳۴۵؛ اسد الغابه، این اثیر، ج۴، ص۹۱؛ الاصابه، ابن حجر، ج۵، ص۳۱۹.</ref>.<ref>[[رحمان فتاح‌زاده|فتاح‌زاده، رحمان]]، [[قتاده بن نعمان (مقاله)|مقاله «قتاده بن نعمان»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۷، ص۱۷-۱۸.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== منابع ==
{{منابع}}
* [[پرونده:1100358.jpg|22px]] [[رحمان فتاح‌زاده|فتاح‌زاده، رحمان]]، [[قتاده بن نعمان (مقاله)|مقاله «قتاده بن نعمان»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷ (کتاب)|'''دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷''']]
{{پایان منابع}}


==منابع==
== پانویس ==
* [[پرونده:1100352.jpg|22px]] [[رحمان فتاح‌زاده|فتاح‌زاده، رحمان]]، [[قتاده بن نعمان (مقاله)|مقاله «قتاده بن نعمان»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷ (کتاب)|'''دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷''']]
 
==پانویس==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:قتادة بن نعمان انصاری]]
[[رده:مدخل]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:اصحاب پیامبر]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۰۸

مقدمه

قتاده بن نعمان بن زید بن عامر، کنیه ابوعمر یا ابوعبدالله مشهور[۱] و مادرش، انیسه دختر قیس بن عمرو از قبیله خزرج بود[۲]. او برادر مادری ابوسعید خدری و از طایفه خزرج و از مدینه و انصار بوده است. فرزندان او عبارتند از: عبدالله و ام‌عمرو که مادرشان هند، دختر اوس بن خزمه بن عدی بود و عمرو و حفصه که مادرشان، خنساء دختر خنیس غسانی بود[۳]. قتاده در عقبه به حضور پیامبر (ص) رسید و اسلام آورد. او در جنگ بدر و احد و سایر جنگ‌های رسول خدا (ص) شرکت داشت و در فتح مکه پرچم قبیله بنی ظفر با وی بود. او در میان رسول خدا (ص) از تیراندازان بنام و معروف بود[۴].

در جنگ احد تیری به چشمش خورد و آن را از حدقه بیرون آورد و چشمش بر روی گونه‌اش آویزان شد. در همان حال به حضور پیامبر (ص) رسید و گفت: "یا رسول الله! تازه با زنی ازدواج کرده‌ام که او را زیاد دوست دارم و از آن می‌ترسم که اگر مرا با این حال ببیند، علاقه‌اش از بین برود".

رسول خدا (ص) با دست مبارکش چشم را در جای خود گذاشت و این‌گونه دعا فرمود: "خدایا آن را زیبا گردان" به سبب دعای پیامبر (ص) چشمش از اول نیز بهتر و زیباتر شد و بر بینایی‌اش افزوده شد و هرگز آن چشم بیمار نشد[۵].

نقل شده، در زمان خلافت عمر بن عبد العزیز، مردی از فرزندان قتاده همراه دیوان مردم مدینه در شام پیش او رفت.

عمر بن عبد العزیز پرسید: این مرد از چه خاندانی است؟

او با این اشعار به خلیفه پاسخ داد: من فرزند کسی هستم که دیده‌اش بر گونه‌اش آویخته و با دست مبارک رسول خدا (ص) به جای خود بازگردانیده شد. پس برگشتن به صورت به صورت اول برگشت و به راستی چشمی زیبا بود، و بهتر از آن، قبل آن است[۶].

عمر بن عبدالعزیز او را تحسین کرد و گفت: این است بزرگواری؛ نه کاسه شیری که با آب آمیخته شود و سپس بول شود[۷].

نقل شده، قتاده در سال ۲۳ هجری، در زمان خلافت عمر و در حالی که ۶۵ سال داشت، از دنیا رفت و عمر بن خطاب بر بدن او نماز خواند و ابوسعید خدری او را در قبر گذاشت[۸].[۹].

منابع

پانویس

  1. الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۱۲۷۶.
  2. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۳۴۵؛ الاصابه، ابن حجر، ج۵، ص۳۱۸.
  3. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۳۴۵
  4. الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۱۲۷۶؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۴، ص۸۹؛ الاصابه، ابن حجر، ج۵، ص۳۱۸.
  5. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۳۴۵؛ الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۳، ص۱۲۷۶؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۴، ص۹۰؛ الاصابه، ابن حجر، ج۵، ص۳۱۸.
  6. انا ابن الذی سالت علی الخد عینه فردت بکف المصطفی احسن الرد فعادت کما کانت الأول أمرها فیا حسن ما عین و یا حسن مارد
  7. تلک المکارم لا تعبان من لبن شیبا بماء فعادا بعد أبوالا؛الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۳، ص۱۲۷۵؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۴، ص۹۰.
  8. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۳، ص۳۴۵؛ اسد الغابه، این اثیر، ج۴، ص۹۱؛ الاصابه، ابن حجر، ج۵، ص۳۱۹.
  9. فتاح‌زاده، رحمان، مقاله «قتاده بن نعمان»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۷، ص۱۷-۱۸.