ام سنان بنت خیثمه: تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{ویرایش غیرنهایی}} +)) |
جز (جایگزینی متن - ']]↵رده:قبیله نامعلوم' به ']]') |
||
(۲۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = اصحاب امام علی | عنوان مدخل = ام سنان بنت خیثمه | مداخل مرتبط = [[ام سنان بنت خیثمه در تاریخ اسلامی]] - [[ام سنان بنت خیثمه در تراجم و رجال]]| پرسش مرتبط = }} | |||
{{جعبه اطلاعات اصحاب | |||
| نام = ام سنان بنت خیثمه | |||
| مشهور به = | |||
| نام تصویر = تصویر نمادین جنگ صفین.jpg | |||
| عرض تصویر = | |||
| توضیح تصویر = تصویر نمادین جنگ صفین | |||
| نام کامل = ام سنان بنت خیثمه | |||
| نامهای دیگر = | |||
| جنسیت = زن | |||
| کنیه = | |||
| لقب = | |||
| اهل = | |||
| از قبیله = | |||
| از تیره = | |||
| پدر = [[خیثمه]] | |||
| مادر = | |||
| همسر = | |||
| پسر = | |||
| دختر = | |||
| خواهر = | |||
| برادر = | |||
| خویشاوندان = | |||
| وابستگان = | |||
| تاریخ تولد = | |||
| محل تولد = | |||
| محل زندگی = | |||
| تاریخ درگذشت = | |||
| محل درگذشت = | |||
| تاریخ شهادت = | |||
| محل شهادت = | |||
| طول عمر = | |||
| محل دفن = | |||
| دین = | |||
| مذهب = | |||
| از اصحاب = [[امام علی]] | |||
| از طبقه = | |||
| در جنگ = [[جنگ صفین]] | |||
| نقشها = | |||
| فعالیتها = | |||
| علت شهرت = | |||
| علت درگذشت = | |||
| علت شهادت = | |||
| راوی از = | |||
| روایات مشهور = | |||
| مشایخ او = | |||
| راویان از او = | |||
| آخرین راوی از او = | |||
}} | |||
== مقدمه == | |||
[[ام سنان]] دختر خیثمه از دوستداران [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} و شاعر [[سپاه]] آن [[حضرت]] در [[صفین]] بود. | |||
در [[عقد الفرید (کتاب)|عقد الفرید]] آمده: هنگامی که [[ام سنان]] برای [[شکایت]] از [[مروان]] نزد [[معاویه]] رفت، جهت توجه [[معاویه]] به [[شکایت]] خود مطالبی گفت که [[معاویه]] را خوش آمد و به سخنانش گوش داد. [[ام سنان]] در ادامه گفت: ای [[امیرمؤمنان]]! آنچه ما برای تو [[گمان]] میکنیم، [[حظ]] و بهرهات بیشتر از آن است، به [[خدا]] [[سوگند]]، فقط این اطرافیان تو سبب شدهاند که دلهای [[مسلمانان]] نسبت به تو پر از [[کینه]] و [[نارضایتی]] شود، سخنان اینها را [[درهم]] بکوب و آنها را از اطراف خود دور کن و اگر این کار را کردی، بدان که به [[خداوند]] نزدیک و [[محبت]] تو در دلهای [[مؤمنان]] بیشتر خواهد شد. [[معاویه]] گفت: آیا واقعاً این سخن از توست که درباره من گفتی؟ [[ام سنان]] در پاسخ گفت: سبحان [[الله]]، به [[خدا]] [[سوگند]]، مثل تو به [[باطل]] [[مدح]] نمیشود و به [[دروغ]] عذر آورده نمیگردد و همانا تو [[رأی]] و [[عقیده]] و ضمیر [[دل]] ما را میدانی، اما بگذار عقیدهام را برایت بگویم و چنین گفت: «به [[خدا]] قسم، [[علی بن ابیطالب]] {{ع}} پیش ما از تو محبوبتر و به [[دل]] ما نزدیکتر از توست و تو هم نزد ما از غیر خودت به ما نزدیکتری»<ref>{{عربی|«كان والله علي أحب الينا منك، وأنت احب الينا من غيرك»}}</ref>. | |||
در [[عقد الفرید (کتاب)|عقد الفرید]] آمده: هنگامی که [[ام سنان]] برای [[شکایت]] از [[مروان]] نزد [[معاویه]] رفت، جهت توجه [[معاویه]] به [[شکایت]] خود مطالبی گفت که [[معاویه]] را خوش آمد و به سخنانش گوش داد. [[ام سنان]] در ادامه گفت: ای [[امیرمؤمنان]]! آنچه ما برای تو [[گمان]] میکنیم، [[حظ]] و بهرهات بیشتر از آن است، به [[خدا]] [[سوگند]]، فقط این اطرافیان تو سبب شدهاند که دلهای [[مسلمانان]] نسبت به تو پر از [[کینه]] و [[نارضایتی]] شود، سخنان اینها را [[درهم]] بکوب و آنها را از اطراف خود دور کن و اگر این کار را کردی، بدان که به [[خداوند]] نزدیک و [[محبت]] تو در دلهای [[مؤمنان]] بیشتر خواهد شد. [[معاویه]] گفت: آیا واقعاً این سخن از توست که درباره من گفتی؟ [[ام سنان]] در پاسخ گفت: سبحان [[الله]]، به [[خدا]] [[سوگند]]، مثل تو به [[باطل]] [[مدح]] نمیشود و به [[دروغ]] عذر آورده نمیگردد و همانا تو [[رأی]] و [[عقیده]] و | |||
[[معاویه]] پرسید: مراد تو از غیر من چه کسانیاند؟ گفت: [[مروان بن حکم]] [[والی مدینه]] و [[سعید بن عاص]]. پرسید: حال چه میخواهی؟ [[ام سنان]] در [[مذمت]] [[مروان بن حکم]]، مطالبی از [[بیعدالتی]] و ستمهای او به زبان آورد و در آخر گفت: او [[فرزند]] پسرم را بدون [[گناه]] [[زندان]] کرده و تقاضای [[آزادی]] او را دارم! | [[معاویه]] پرسید: مراد تو از غیر من چه کسانیاند؟ گفت: [[مروان بن حکم]] [[والی مدینه]] و [[سعید بن عاص]]. پرسید: حال چه میخواهی؟ [[ام سنان]] در [[مذمت]] [[مروان بن حکم]]، مطالبی از [[بیعدالتی]] و ستمهای او به زبان آورد و در آخر گفت: او [[فرزند]] پسرم را بدون [[گناه]] [[زندان]] کرده و تقاضای [[آزادی]] او را دارم! | ||
[[معاویه]] فوراً [[دستور]] داد به [[مروان بن حکم]] بنویسند، نوه او را [[آزاد]] کند، بعد مرکب راهواری با پنج هزار [[درهم]] به [[ام سنان]] [[هدیه]] داد و وسایل بازگشت وی را به [[مدینه]] فراهم نمود<ref>عقد الفرید، ج۲، ص۱۰۸؛ و ر.ک: اعیان الشیعه، ج۳، ص۴۸۰.</ref>. | [[معاویه]] فوراً [[دستور]] داد به [[مروان بن حکم]] بنویسند، نوه او را [[آزاد]] کند، بعد مرکب راهواری با پنج هزار [[درهم]] به [[ام سنان]] [[هدیه]] داد و وسایل بازگشت وی را به [[مدینه]] فراهم نمود<ref>عقد الفرید، ج۲، ص۱۰۸؛ و ر. ک: اعیان الشیعه، ج۳، ص۴۸۰.</ref>. | ||
آری، [[یاران]] باوفای [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} [[زن]] و مردشان هرگز در برابر [[هیبت]] و [[قدرت]] [[دشمن]] | آری، [[یاران]] باوفای [[امیرالمؤمنین علی]] {{ع}} [[زن]] و مردشان هرگز در برابر [[هیبت]] و [[قدرت]] [[دشمن]] دست از حقگویی برنمیداشتند و در برابر [[معاویه]] هم که دشمنترین فرد نسبت به [[حضرت علی]] {{ع}} بود، به [[برتری]] و [[فضیلت]] آن [[امام همام]] [[اصرار]] میورزیدند. | ||
در این داستان این بانوی بزرگوار اگر چه در [[مدح]] [[معاویه]] هم سخنی داشته اما یا از [[ترس]] بوده یا برای [[نجات]] فرزندش از دست [[مروان]] و یا آنکه [[انسانها]] از نظر [[ایمان]] متفاوتند و [[معاویه]] را هم بعد از [[مقام]] شامخ [[حضرت علی]]{{ع}} به رسمیت میشناخته است.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۱۴۸۴-۱۴۸۵.</ref> | در این داستان این بانوی بزرگوار اگر چه در [[مدح]] [[معاویه]] هم سخنی داشته اما یا از [[ترس]] بوده یا برای [[نجات]] فرزندش از دست [[مروان]] و یا آنکه [[انسانها]] از نظر [[ایمان]] متفاوتند و [[معاویه]] را هم بعد از [[مقام]] شامخ [[حضرت علی]] {{ع}} به رسمیت میشناخته است.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۱۴۸۴-۱۴۸۵.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
{{مدخل وابسته}} | |||
* [[خیثمه]] (پدر) | |||
{{پایان مدخل وابسته}} | |||
==منابع== | == منابع == | ||
{{منابع}} | |||
* [[پرونده:1379452.jpg|22px]] [[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|'''اصحاب امام علی، ج۲''']] | * [[پرونده:1379452.jpg|22px]] [[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|'''اصحاب امام علی، ج۲''']] | ||
{{پایان منابع}} | |||
==پانویس== | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:اصحاب امام علی]] | |||
[[رده:امام علی | |||
[[رده:اعلام]] | [[رده:اعلام]] |
نسخهٔ کنونی تا ۹ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۳۰
ام سنان بنت خیثمه | |
---|---|
نام کامل | ام سنان بنت خیثمه |
جنسیت | زن |
پدر | خیثمه |
از اصحاب | امام علی |
حضور در جنگ | جنگ صفین |
مقدمه
ام سنان دختر خیثمه از دوستداران امیرالمؤمنین (ع) و شاعر سپاه آن حضرت در صفین بود.
در عقد الفرید آمده: هنگامی که ام سنان برای شکایت از مروان نزد معاویه رفت، جهت توجه معاویه به شکایت خود مطالبی گفت که معاویه را خوش آمد و به سخنانش گوش داد. ام سنان در ادامه گفت: ای امیرمؤمنان! آنچه ما برای تو گمان میکنیم، حظ و بهرهات بیشتر از آن است، به خدا سوگند، فقط این اطرافیان تو سبب شدهاند که دلهای مسلمانان نسبت به تو پر از کینه و نارضایتی شود، سخنان اینها را درهم بکوب و آنها را از اطراف خود دور کن و اگر این کار را کردی، بدان که به خداوند نزدیک و محبت تو در دلهای مؤمنان بیشتر خواهد شد. معاویه گفت: آیا واقعاً این سخن از توست که درباره من گفتی؟ ام سنان در پاسخ گفت: سبحان الله، به خدا سوگند، مثل تو به باطل مدح نمیشود و به دروغ عذر آورده نمیگردد و همانا تو رأی و عقیده و ضمیر دل ما را میدانی، اما بگذار عقیدهام را برایت بگویم و چنین گفت: «به خدا قسم، علی بن ابیطالب (ع) پیش ما از تو محبوبتر و به دل ما نزدیکتر از توست و تو هم نزد ما از غیر خودت به ما نزدیکتری»[۱].
معاویه پرسید: مراد تو از غیر من چه کسانیاند؟ گفت: مروان بن حکم والی مدینه و سعید بن عاص. پرسید: حال چه میخواهی؟ ام سنان در مذمت مروان بن حکم، مطالبی از بیعدالتی و ستمهای او به زبان آورد و در آخر گفت: او فرزند پسرم را بدون گناه زندان کرده و تقاضای آزادی او را دارم!
معاویه فوراً دستور داد به مروان بن حکم بنویسند، نوه او را آزاد کند، بعد مرکب راهواری با پنج هزار درهم به ام سنان هدیه داد و وسایل بازگشت وی را به مدینه فراهم نمود[۲].
آری، یاران باوفای امیرالمؤمنین علی (ع) زن و مردشان هرگز در برابر هیبت و قدرت دشمن دست از حقگویی برنمیداشتند و در برابر معاویه هم که دشمنترین فرد نسبت به حضرت علی (ع) بود، به برتری و فضیلت آن امام همام اصرار میورزیدند.
در این داستان این بانوی بزرگوار اگر چه در مدح معاویه هم سخنی داشته اما یا از ترس بوده یا برای نجات فرزندش از دست مروان و یا آنکه انسانها از نظر ایمان متفاوتند و معاویه را هم بعد از مقام شامخ حضرت علی (ع) به رسمیت میشناخته است.[۳]
جستارهای وابسته
- خیثمه (پدر)
منابع
پانویس
- ↑ «كان والله علي أحب الينا منك، وأنت احب الينا من غيرك»
- ↑ عقد الفرید، ج۲، ص۱۰۸؛ و ر. ک: اعیان الشیعه، ج۳، ص۴۸۰.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۲، ص۱۴۸۴-۱۴۸۵.