آفات نظام اداری و مدیریت چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

 
(۲۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{پرسش غیرنهایی}}
{{جعبه اطلاعات پرسش
{{جعبه اطلاعات پرسش
| موضوع اصلی       = [[فقه سیاسی (پرسش)|بانک جمع پرسش و پاسخ فقه سیاسی]]
| موضوع اصلی = [[فقه سیاسی (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ فقه سیاسی]]
| موضوع فرعی        = آفات نظام اداری و مدیریت چیست؟
| تصویر = 110062.jpg
| تصویر             = 110062.jpg
| نمایه وابسته = [[کلیاتی از فقه سیاسی (نمایه)|کلیاتی از فقه سیاسی]]
| اندازه تصویر      = 200px
| مدخل اصلی = [[آفات نظام اداری]]
| نمایه وابسته     = [[کلیاتی از فقه سیاسی (نمایه)|کلیاتی از فقه سیاسی]]
| تعداد پاسخ = ۱
| مدخل اصلی         = ؟
| موضوعات وابسته    =
| پاسخ‌دهنده        = ۱ پاسخ
| پاسخ‌دهندگان      =
}}
}}
'''آفات نظام اداری و مدیریت چیست؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[فقه سیاسی (پرسش)|فقه سیاسی]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[فقه سیاسی]]''' مراجعه شود.
'''آفات نظام اداری و مدیریت چیست؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[فقه سیاسی (پرسش)|فقه سیاسی]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[فقه سیاسی]]''' مراجعه شود.


==عبارت‌های دیگری از این پرسش==
== پاسخ نخست ==
[[پرونده:1100700.jpg|بندانگشتی|راست|100px|[[عباس علی عمید زنجانی]]]]
آیت‌الله '''[[عباس علی عمید زنجانی]]''' و حجت الاسلام '''[[ابراهیم موسی‌زاده]]''' در کتاب ''«[[بایسته‌های فقه سیاسی (کتاب)|بایسته‌های فقه سیاسی]]»'' در این‌باره گفته‌‌اند:


== پاسخ نخست==
«[[آسیب‌شناسی]] [[نظام اداری]] از اهم مسائل نظام اداری در [[اندیشه]] [[اسلامی]] است. به همان اندازه که نظام اداری [[اسلام]] شرایط و ضوابط مکتبی و توانایی‌های تخصصی و [[علمی]] لازم را دارد به تناسب کمبود، با [[ضعف]] این شرایط و توانایی‌ها آفت‌هایی دامن‌گیر نظام اداری می‌گردد که اگر شناخته و [[پیش‌گیری]] نشود نظام اداری نه تنها توان انجام مسئولیت‌های خود را از دست می‌دهد بلکه به [[ضد]] خود تبدیل می‌شود و به جای گره‌گشایی از [[جامعه]] بر [[مشکلات]] آن می‌افزاید.
[[پرونده:1100700.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[عباس علی عمید زنجانی]]]]
::::::آیت‌الله '''[[عباس علی عمید زنجانی]]''' و حجت الاسلام '''[[ابراهیم موسی‌زاده]]''' در کتاب ''«[[بایسته‌های فقه سیاسی (کتاب)|بایسته‌های فقه سیاسی]]»'' در این‌باره گفته‌‌اند:
::::::«[[آسیب‌شناسی]] [[نظام اداری]] از اهم مسائل نظام اداری در [[اندیشه]] [[اسلامی]] است. به همان اندازه که نظام اداری [[اسلام]] شرایط و ضوابط مکتبی و توانایی‌های تخصصی و [[علمی]] لازم را دارد به تناسب کمبود، با [[ضعف]] این شرایط و توانایی‌ها آفت‌هایی دامن‌گیر نظام اداری می‌گردد که اگر شناخته و [[پیش‌گیری]] نشود نظام اداری نه تنها توان انجام مسئولیت‌های خود را از دست می‌دهد بلکه به [[ضد]] خود تبدیل می‌شود و به جای گره‌گشایی از [[جامعه]] بر [[مشکلات]] آن می‌افزاید.
::::::نظام اداری، توانی است که همه [[انسان‌ها]] آن را دارند ولی وقتی تناسب [[مسؤولیت]] با [[توانایی]] از نظر [[تعهد]] و [[علم]] به‌هم خورد، ناگزیر زمینه [[رشد]] آفت‌های نظام اداری فراهم می‌گردد در اینجا اهم [[آفات نظام اداری]] را به طور اختصار مورد بررسی قرار می‌دهیم:
:::::#'''[[سستی]] [[ایمان]]''': ایمان دارای [[سلسله]] مراتب متفاوتی است. [[رسول اکرم]]{{صل}} می‌فرماید: {{متن حدیث|الایمان قول و عمل یزید و ینقص}} هر گاه آفت سستی ایمان در نظام اداری ظاهر گردد نه تنها صلاحیت چنین مدیری مورد تردید قرار می‌گیرد اصولاً از آنجا که انگیزه‌های عسل [[انسان]] [[بی‌ایمان]] یا [[سست ایمان]] با انگیزه‌های عمل انسان با ایمان یا [[قوی]] الایمان متفاوت است و از نظر کمی و کیفی در نفس عمل اثرات متفاوتی دارند و نیز در [[میزان]] توانایی مدیر اثر مستقیم دارد، ناگزیر نظام اداری اسلامی باید با آن به عنوان یک آفت [[مبارزه]] کرده و به همین دلیل است که اسلام بر [[جهاد اکبر]] و [[خودسازی]] و [[تربیت معنوی]] و ارتقاء ایمان تأکید نموده است. داخل نمودن برنامه‌های [[تربیتی]] در کل [[برنامه‌ریزی]] [[سازمان]] ضرورتی است که سازمان را در برابر این آفت آسیب ناپذیر می‌کند.
:::::#'''ضعف [[بینش علمی]]''': [[مدیریت]] هر سازمان به تناسب گستردگی و پیچیدگی سازمان خود باید به میزان علم و تخصص و تجربه بیافزاید و [[غفلت]] از این معیار اسلامی در [[گزینش]] مدیران موجب خسارت‌های جبران ناپذیر خواهد بود ولی حتی اگر در ابتدا [[انتخاب]] مدیر بر اساس صلاحیت [[علمی]] در کنار [[تعهد]] [[ایمانی]] صورت گرفته باشد، نباید از آفت [[ضعف]] [[بینش علمی]] [[غافل]] بود؛ زیرا ممکن است به دلیل تحولات بعدی و گسترده‌تر شدن [[سازمان]] و پیچیده‌تر شدن [[مدیریت]] و سازمان، توان علمی و تخصصی مدیر با شرایط کنونی که پس از [[گزینش]] او به‌وجود آمده است، وفق ندهد و از این‌رو ضعف بیشتر موجب [[انحراف]] در [[تصمیم‌گیری]] در عملیات می‌گردد {{متن حدیث|لِلْجَاهِلِ‏ فِي‏ كُلِ‏ حَالَةٍ خُسْرَانٌ‏}}<ref>ر.ک: غررالحکم، ج۵، ص۲۸۰.</ref>.
:::::#'''عدم [[برنامه‌ریزی]]''': [[علی]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|قِفْ‏ عِنْدَ كُلِّ‏ أَمْرٍ حَتَّى تَعْرِفَ مَدْخَلَهُ مِنْ مَخْرَجِهِ}}<ref>ر.ک: الحیاة، ج۱، ص۳۰۴.</ref>؛ در هرکاری نخست درنگ کن و [[فکر]] کن و ورود و خروج و برنامه کار را بشناس آن‌گاه عمل را آغاز کن. تقدیر که در [[قرآن]] بارها به [[خداوند]] و [[آفرینش]] [[خدا]] نسبت داده شده؛ به معنی اندازه‌گیری و برنامه‌ریزی در آفرینش است که از معیارهای [[الهی]] آفرینش و [[حاکم]] بر [[خلقت جهان]] و [[انسان]] می‌باشد، بی‌برنامگی مدیریت را از صلاحیت خارج می‌کند و سازمان را تباه و نیروها و امکانات را نابود می‌سازد.
:::::#'''[[یکسونگری]]''': یکسونگری مدیر را از وسعت نظر باز می‌دارد و او را در تصمیم‌گیری و عمل دچار [[اشتباه]] می‌سازد. علی{{ع}}فرمود: {{متن حدیث|مَنْ‏ جَهِلَ‏ وُجُوهَ‏ الْآرَاءِ أَعْيَتْهُ الْحِيَلُ}}<ref>ر.ک. الحیاة، ج۵، ص۶۲.</ref>. کسی که به آراء و اندیشه‌های گوناگون نا آشنا باشد و فقط به یک نظر تکیه کند و نتواند جوانب کار را خوب بشناسد دچار حیله‌ها می‌گردد. [[راه]] حل این آفت، بازنگری در آراء [[مخالف]] و نقطه نظرهای مختلف می‌باشد.
:::::#'''[[سستی]] [[اراده]]''': اراده مدیران، حرکت ماشین سازمان است و آفت [[شناخت]] سرانجام، سستی اراده می‌آفریند {{متن حدیث|عَلَى قَدْرِ الرَّأْيِ تَكُونُ‏ الْعَزِيمَةُ}}<ref>ر.ک: الحیاة، ج۴، ص۳۱۰.</ref>. سستی اراده موجب تأخیر و [[سهل]] انگاری در انجام [[وظایف]] می‌گردد و سرانجام به تضییع [[حقوق]] می‌انجامد. {{متن حدیث|مَنْ أَطَاعَ التَّوَانِيَ ضَيَّعَ‏ الْحُقُوقَ‏}}. [[قاطعیت]] [[لازمه ایمان]] است و [[تقویت ایمان]] راه علاج آفت سستی اراده است.
:::::#'''[[خودمحوری]]''': خود محوری آفت سهمگینی است که نه تنها اختلال در [[تصمیم‌گیری]] به‌وجود می‌آورد اصولاً پی آمدهای آن [[سازمان]] را به [[تباهی]] می‌کشاند {{متن حدیث|مَنِ اسْتَغْنَى بِعَقْلِهِ زَلَّ}}<ref>ر.ک: کلینی، کافی، ج۸، ص۱۹.</ref>. [[خودمحوری]] نوعی [[استکبار]] درونی است که آثار شوم آن در عملکرد سازمانی به مثابه استکبار در عمل [[سیاسی]] و [[اقتصادی]] [[جامعه]] است اصولاً خودمحوری به تباهی می‌انجامد. {{متن حدیث|لَا رَأْيَ لِمَنِ‏ انْفَرَدَ بِرَأْيِهِ‏}}<ref>ر.ک: مجلسی، بحارالانوار، ج۷۵، ص۱۰۵.</ref>.
:::::#'''[[خشونت]]''': آفت خشونت خنثی کننده نقش [[مدیریت]] است؛ زیرا نیروها را از [[انسجام]] و [[یکپارچگی]] به دور و [[ارتباط]] آنها را با مدیریت قطع می‌کند و این درست برخلاف جهتی است که مدیریت باید در آن تلاشی مداوم داشته باشد. {{متن قرآن|وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ}}<ref>«پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل می‌بودی از دورت می‌پراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.</ref>.
:::::#'''[[دخالت مستقیم در کارها]]''': [[مراقبت]] و [[نظارت]] و اطلاع یافتن از [[مجاری امور]] در سازمان، نباید مدیریت را به دخالت مستقیم در مسئولیت‌های سازمان بکشاند؛ زیرا این عمل [[اعتماد]] نیروها را از میان می‌برد و [[میزان]] [[کارایی]] آنها را کاهش می‌دهد و آنها را به سردی و [[بی‌تفاوتی]] و [[سرخوردگی]] وا می‌دارد.
:::::#'''[[استتار]] و [[حاجت]] گرفتن''': جدایی مدیریت از ارباب حاجت و استتار نسبت به نیروهای سازمان تحت [[مدیریتی]]، مدیر را از واقعیت‌ها دور می‌سازد و [[ارتباطات]] سازمان را مختل می‌کند و نظارت وی را [[ضعیف]] می‌گرداند {{متن حدیث|وَ اجْعَلْ لِذَوِي الْحَاجَاتِ‏ مِنْكَ‏ قِسْماً تُفَرِّغُ‏ لَهُمْ‏ فِيهِ شَخْصَكَ وَ تَجْلِسُ لَهُمْ مَجْلِساً عَامَّاً}}<ref>ر.ک: نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>. در [[عهدنامه مالک اشتر]]، [[امام]]{{ع}} حاجت و [[دربان]] گرفتن مدیران را مورد [[نکوهش]] قرار داده و آن را موجب بروز تنگناها شمرده است {{متن حدیث|فَإِنَّ احْتِجَابَ الْوُلَاةِ عَنِ الرَّعِيَّةِ شُعْبَةٌ مِنَ‏ الضِّيقِ‏}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>.
:::::#'''[[ناسپاسی]]''': ناسپاسی و کفور بودن [[خصلت]] [[نکوهیده]] برای هر [[انسان]] است ولی در مدیریت می‌تواند در حد یک آفت زیان بخش مورد توجه قرار گیرد {{متن قرآن|إِنَّ الْإِنْسَانَ لَكَفُورٌ}}<ref>«به راستی آدمی ناسپاس است» سوره حج، آیه ۶۶.</ref>.
:::::#'''[[تکبر]] و طغیان‌گری''': هر [[انسانی]] ممکن است به تکبر و طغیان‌گری دچار گردد {{متن قرآن|كَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَيَطْغَى * أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى}}<ref>«حاشا؛ انسان سرکشی می‌ورزد * چون خود را بی‌نیاز بیند» سوره علق، آیه ۶.</ref> ولی خطر وقتی صد چندان می‌شود که این آفت به [[مدیریت]] سرایت کند.
:::::#'''[[شتاب‌زدگی]]''': [[قرآن]] [[انسان]] را بالطبع، [[عجول]] و [[شتاب]] زده معرفی کرده است {{متن قرآن|وَكَانَ الْإِنْسَانُ عَجُولًا}}<ref>«و آدمی شتابگر است» سوره اسراء، آیه ۱۱.</ref> ولی به عنوان یک [[خصلت]] [[نکوهیده]] و خطرناک در مدیریت خطر شتاب‌زدگی بیش از [[میزان]] خطری است که انسان در کارهای فردی و عادی خود با شتاب‌زدگی به استقبال آن می‌شتابد.
:::::#'''[[لجاجت]] و خشک‌سری''': منطقی بودن و هیچ سخنی را بدون دلیل نپذیرفتن و در برابر [[باطل]] ایستادن، غیر از الجاجت و خشک سری است. این خصلت در انسان موجب [[تباهی]] [[نظام اداری]] نیز هست. مدیر [[شایسته]] باید با [[حسن نیت]] و [[اعتماد]] به [[منطق]] و [[استدلال]] و [[احترام]] به آراء دیگران این خصلت را در خود بمیراند، زیرا که {{متن قرآن|وَكَانَ الْإِنْسَانُ أَكْثَرَ شَيْءٍ جَدَلًا}}<ref>«و آدمی از هر چیزی پرخاشگرتر است» سوره کهف، آیه ۵۴.</ref>.
:::::#'''[[فخرفروشی]] و [[امتیاز‌طلبی]]''': از خود [[راضی]] بودن و به دیگران [[فخر]] فروختن و خود را از دیگران ممتاز شمردن آفتی است که می‌تواند تمامی تلاش‌های یک مدیر کاردان و لایق را خنثی و [[موفقیت]] او را ناچیز گرداند. انسان اگر به حال خود رها شود دچار این آفت نکبت بار می‌شود {{متن قرآن|إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ}}<ref>«که او سخت شادمان و خویشتن‌ستای است» سوره هود، آیه ۱۰.</ref>[[تواضع]] در مدیران می‌تواند در متوقف کردن [[رشد]] این خصلت منفی در درون [[آدمی]] و ریشه کن نمودن آن مؤثر باشد.
:::::#'''عدم [[پویایی]]''': حرکت، خصیصه هر موجود زنده است. یک [[سازمان]] و مدیریت آن وقتی زنده است که پویا و پیشرو باشد، ایستایی در مدیریت و ایجاد وقفه در روند [[سازمان]] به معنی [[مرگ]] [[نظام اداری]] است {{متن حدیث|مَنِ‏ اسْتَوَى‏ يَوْمَاهُ‏ فَهُوَ مَغْبُونٌ‏}}.
:::::#'''[[تسویف]]''': کار امروز به فردا واگذار کردن (تسویف) نمودار فرار مدیر از [[مشکلات]] روزمره است و اگر این کار تکرار شود، آفت خطرناکی، نظام اداری را به [[تباهی]] می‌کشاند. [[امام صادق]]{{ع}} آن را به دریایی [[تشبیه]] کرده که غریق را به کام خویش می‌گیرد {{متن حدیث|إِيَّاكَ‏ وَ التَّسْوِيفَ‏ فَإِنَّهُ‏ بَحْرٌ يَغْرَقُ فِيهِ الْهَلْكَى}}»<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی]] و [[ابراهیم موسی‌زاده|موسی‌زاده]]، [[بایسته‌های فقه سیاسی (کتاب)|بایسته‌های فقه سیاسی]]، ص ۸۰.</ref>


==پرسش‌های وابسته==
نظام اداری، توانی است که همه [[انسان‌ها]] آن را دارند ولی وقتی تناسب [[مسؤولیت]] با [[توانایی]] از نظر [[تعهد]] و [[علم]] به‌هم خورد، ناگزیر زمینه [[رشد]] آفت‌های نظام اداری فراهم می‌گردد در اینجا اهم [[آفات نظام اداری]] را به طور اختصار مورد بررسی قرار می‌دهیم:
# '''[[سستی]] [[ایمان]]''': ایمان دارای سلسله مراتب متفاوتی است. [[رسول اکرم]] {{صل}} می‌فرماید: {{متن حدیث|الایمان قول و عمل یزید و ینقص}} هر گاه آفت سستی ایمان در نظام اداری ظاهر گردد نه تنها صلاحیت چنین مدیری مورد تردید قرار می‌گیرد اصولاً از آنجا که انگیزه‌های عسل [[انسان]] [[بی‌ایمان]] یا [[سست ایمان]] با انگیزه‌های عمل انسان با ایمان یا [[قوی]] الایمان متفاوت است و از نظر کمی و کیفی در نفس عمل اثرات متفاوتی دارند و نیز در [[میزان]] توانایی مدیر اثر مستقیم دارد، ناگزیر نظام اداری اسلامی باید با آن به عنوان یک آفت [[مبارزه]] کرده و به همین دلیل است که اسلام بر [[جهاد اکبر]] و [[خودسازی]] و [[تربیت معنوی]] و ارتقاء ایمان تأکید نموده است. داخل نمودن برنامه‌های [[تربیتی]] در کل [[برنامه‌ریزی]] [[سازمان]] ضرورتی است که سازمان را در برابر این آفت آسیب ناپذیر می‌کند.
# '''ضعف [[بینش علمی]]''': [[مدیریت]] هر سازمان به تناسب گستردگی و پیچیدگی سازمان خود باید به میزان علم و تخصص و تجربه بیافزاید و [[غفلت]] از این معیار اسلامی در [[گزینش]] مدیران موجب خسارت‌های جبران ناپذیر خواهد بود ولی حتی اگر در ابتدا [[انتخاب]] مدیر بر اساس صلاحیت [[علمی]] در کنار [[تعهد]] [[ایمانی]] صورت گرفته باشد، نباید از آفت [[ضعف]] [[بینش علمی]] [[غافل]] بود؛ زیرا ممکن است به دلیل تحولات بعدی و گسترده‌تر شدن [[سازمان]] و پیچیده‌تر شدن [[مدیریت]] و سازمان، توان علمی و تخصصی مدیر با شرایط کنونی که پس از [[گزینش]] او به‌وجود آمده است، وفق ندهد و از این‌رو ضعف بیشتر موجب [[انحراف]] در [[تصمیم‌گیری]] در عملیات می‌گردد {{متن حدیث|لِلْجَاهِلِ‏ فِي‏ كُلِ‏ حَالَةٍ خُسْرَانٌ‏}}<ref>ر.ک: غررالحکم، ج۵، ص۲۸۰.</ref>.
# '''عدم [[برنامه‌ریزی]]''': [[علی]] {{ع}} فرمود: {{متن حدیث|قِفْ‏ عِنْدَ كُلِّ‏ أَمْرٍ حَتَّى تَعْرِفَ مَدْخَلَهُ مِنْ مَخْرَجِهِ}}<ref>ر.ک: الحیاة، ج۱، ص۳۰۴.</ref>؛ در هرکاری نخست درنگ کن و [[فکر]] کن و ورود و خروج و برنامه کار را بشناس آن‌گاه عمل را آغاز کن. تقدیر که در [[قرآن]] بارها به [[خداوند]] و [[آفرینش]] [[خدا]] نسبت داده شده؛ به معنی اندازه‌گیری و برنامه‌ریزی در آفرینش است که از معیارهای [[الهی]] آفرینش و [[حاکم]] بر [[خلقت جهان]] و [[انسان]] می‌باشد، بی‌برنامگی مدیریت را از صلاحیت خارج می‌کند و سازمان را تباه و نیروها و امکانات را نابود می‌سازد.
# '''[[یکسونگری]]''': یکسونگری مدیر را از وسعت نظر باز می‌دارد و او را در تصمیم‌گیری و عمل دچار [[اشتباه]] می‌سازد. علی {{ع}}فرمود: {{متن حدیث|مَنْ‏ جَهِلَ‏ وُجُوهَ‏ الْآرَاءِ أَعْيَتْهُ الْحِيَلُ}}<ref>ر.ک. الحیاة، ج۵، ص۶۲.</ref>. کسی که به آراء و اندیشه‌های گوناگون نا آشنا باشد و فقط به یک نظر تکیه کند و نتواند جوانب کار را خوب بشناسد دچار حیله‌ها می‌گردد. [[راه]] حل این آفت، بازنگری در آراء [[مخالف]] و نقطه نظرهای مختلف می‌باشد.
# '''[[سستی]] [[اراده]]''': اراده مدیران، حرکت ماشین سازمان است و آفت [[شناخت]] سرانجام، سستی اراده می‌آفریند {{متن حدیث|عَلَى قَدْرِ الرَّأْيِ تَكُونُ‏ الْعَزِيمَةُ}}<ref>ر.ک: الحیاة، ج۴، ص۳۱۰.</ref>. سستی اراده موجب تأخیر و [[سهل]] انگاری در انجام [[وظایف]] می‌گردد و سرانجام به تضییع [[حقوق]] می‌انجامد. {{متن حدیث|مَنْ أَطَاعَ التَّوَانِيَ ضَيَّعَ‏ الْحُقُوقَ‏}}. [[قاطعیت]] [[لازمه ایمان]] است و [[تقویت ایمان]] راه علاج آفت سستی اراده است.
# '''[[خودمحوری]]''': خود محوری آفت سهمگینی است که نه تنها اختلال در [[تصمیم‌گیری]] به‌وجود می‌آورد اصولاً پی آمدهای آن [[سازمان]] را به [[تباهی]] می‌کشاند {{متن حدیث|مَنِ اسْتَغْنَى بِعَقْلِهِ زَلَّ}}<ref>ر.ک: کلینی، کافی، ج۸، ص۱۹.</ref>. [[خودمحوری]] نوعی [[استکبار]] درونی است که آثار شوم آن در عملکرد سازمانی به مثابه استکبار در عمل [[سیاسی]] و [[اقتصادی]] [[جامعه]] است اصولاً خودمحوری به تباهی می‌انجامد. {{متن حدیث|لَا رَأْيَ لِمَنِ‏ انْفَرَدَ بِرَأْيِهِ‏}}<ref>ر.ک: مجلسی، بحارالانوار، ج۷۵، ص۱۰۵.</ref>.
# '''[[خشونت]]''': آفت خشونت خنثی کننده نقش [[مدیریت]] است؛ زیرا نیروها را از [[انسجام]] و [[یکپارچگی]] به دور و [[ارتباط]] آنها را با مدیریت قطع می‌کند و این درست برخلاف جهتی است که مدیریت باید در آن تلاشی مداوم داشته باشد. {{متن قرآن|وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ}}<ref>«پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل می‌بودی از دورت می‌پراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.</ref>.
# '''[[دخالت مستقیم در کارها]]''': [[مراقبت]] و [[نظارت]] و اطلاع یافتن از [[مجاری امور]] در سازمان، نباید مدیریت را به دخالت مستقیم در مسئولیت‌های سازمان بکشاند؛ زیرا این عمل [[اعتماد]] نیروها را از میان می‌برد و [[میزان]] [[کارایی]] آنها را کاهش می‌دهد و آنها را به سردی و [[بی‌تفاوتی]] و [[سرخوردگی]] وا می‌دارد.
# '''[[استتار]] و [[حاجت]] گرفتن''': جدایی مدیریت از ارباب حاجت و استتار نسبت به نیروهای سازمان تحت [[مدیریتی]]، مدیر را از واقعیت‌ها دور می‌سازد و [[ارتباطات]] سازمان را مختل می‌کند و نظارت وی را [[ضعیف]] می‌گرداند {{متن حدیث|وَ اجْعَلْ لِذَوِي الْحَاجَاتِ‏ مِنْكَ‏ قِسْماً تُفَرِّغُ‏ لَهُمْ‏ فِيهِ شَخْصَكَ وَ تَجْلِسُ لَهُمْ مَجْلِساً عَامَّاً}}<ref>ر.ک: نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>. در [[عهدنامه مالک اشتر]]، [[امام]] {{ع}} حاجت و [[دربان]] گرفتن مدیران را مورد [[نکوهش]] قرار داده و آن را موجب بروز تنگناها شمرده است {{متن حدیث|فَإِنَّ احْتِجَابَ الْوُلَاةِ عَنِ الرَّعِيَّةِ شُعْبَةٌ مِنَ‏ الضِّيقِ‏}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>.
# '''[[ناسپاسی]]''': ناسپاسی و کفور بودن [[خصلت]] [[نکوهیده]] برای هر [[انسان]] است ولی در مدیریت می‌تواند در حد یک آفت زیان بخش مورد توجه قرار گیرد {{متن قرآن|إِنَّ الْإِنْسَانَ لَكَفُورٌ}}<ref>«به راستی آدمی ناسپاس است» سوره حج، آیه ۶۶.</ref>.
# '''[[تکبر]] و طغیان‌گری''': هر [[انسانی]] ممکن است به تکبر و طغیان‌گری دچار گردد {{متن قرآن|كَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَيَطْغَى * أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى}}<ref>«حاشا؛ انسان سرکشی می‌ورزد * چون خود را بی‌نیاز بیند» سوره علق، آیه ۶.</ref> ولی خطر وقتی صد چندان می‌شود که این آفت به [[مدیریت]] سرایت کند.
# '''[[شتاب‌زدگی]]''': [[قرآن]] [[انسان]] را بالطبع، [[عجول]] و [[شتاب]] زده معرفی کرده است {{متن قرآن|وَكَانَ الْإِنْسَانُ عَجُولًا}}<ref>«و آدمی شتابگر است» سوره اسراء، آیه ۱۱.</ref> ولی به عنوان یک [[خصلت]] [[نکوهیده]] و خطرناک در مدیریت خطر شتاب‌زدگی بیش از [[میزان]] خطری است که انسان در کارهای فردی و عادی خود با شتاب‌زدگی به استقبال آن می‌شتابد.
# '''[[لجاجت]] و خشک‌سری''': منطقی بودن و هیچ سخنی را بدون دلیل نپذیرفتن و در برابر [[باطل]] ایستادن، غیر از الجاجت و خشک سری است. این خصلت در انسان موجب [[تباهی]] [[نظام اداری]] نیز هست. مدیر [[شایسته]] باید با [[حسن نیت]] و [[اعتماد]] به [[منطق]] و [[استدلال]] و [[احترام]] به آراء دیگران این خصلت را در خود بمیراند، زیرا که {{متن قرآن|وَكَانَ الْإِنْسَانُ أَكْثَرَ شَيْءٍ جَدَلًا}}<ref>«و آدمی از هر چیزی پرخاشگرتر است» سوره کهف، آیه ۵۴.</ref>.
# '''[[فخرفروشی]] و [[امتیاز‌طلبی]]''': از خود [[راضی]] بودن و به دیگران [[فخر]] فروختن و خود را از دیگران ممتاز شمردن آفتی است که می‌تواند تمامی تلاش‌های یک مدیر کاردان و لایق را خنثی و [[موفقیت]] او را ناچیز گرداند. انسان اگر به حال خود رها شود دچار این آفت نکبت بار می‌شود {{متن قرآن|إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ}}<ref>«که او سخت شادمان و خویشتن‌ستای است» سوره هود، آیه ۱۰.</ref>[[تواضع]] در مدیران می‌تواند در متوقف کردن [[رشد]] این خصلت منفی در درون [[آدمی]] و ریشه کن نمودن آن مؤثر باشد.
# '''عدم [[پویایی]]''': حرکت، خصیصه هر موجود زنده است. یک [[سازمان]] و مدیریت آن وقتی زنده است که پویا و پیشرو باشد، ایستایی در مدیریت و ایجاد وقفه در روند [[سازمان]] به معنی [[مرگ]] [[نظام اداری]] است {{متن حدیث|مَنِ‏ اسْتَوَى‏ يَوْمَاهُ‏ فَهُوَ مَغْبُونٌ‏}}.
# '''[[تسویف]]''': کار امروز به فردا واگذار کردن (تسویف) نمودار فرار مدیر از [[مشکلات]] روزمره است و اگر این کار تکرار شود، آفت خطرناکی، نظام اداری را به [[تباهی]] می‌کشاند. [[امام صادق]] {{ع}} آن را به دریایی [[تشبیه]] کرده که غریق را به کام خویش می‌گیرد {{متن حدیث|إِيَّاكَ‏ وَ التَّسْوِيفَ‏ فَإِنَّهُ‏ بَحْرٌ يَغْرَقُ فِيهِ الْهَلْكَى}}»<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی]] و [[ابراهیم موسی‌زاده|موسی‌زاده]]، [[بایسته‌های فقه سیاسی (کتاب)|بایسته‌های فقه سیاسی]]، ص ۸۰.</ref>


==[[:رده:آثار فقه سیاسی|منبع‌شناسی جامع فقه سیاسی]]==
== پانویس ==
{{پرسش‌های وابسته}}
{{ستون-شروع|3}}
* [[:رده:کتاب‌شناسی کتاب‌های فقه سیاسی|کتاب‌شناسی فقه سیاسی]]؛
* [[:رده:مقاله‌شناسی مقاله‌های فقه سیاسی|مقاله‌شناسی فقه سیاسی]]؛
* [[:رده:پایان‌نامه‌شناسی پایان‌نامه‌های فقه سیاسی|پایان‌نامه‌شناسی فقه سیاسی]].
{{پایان}}
{{پایان}}
 
==پانویس==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:پرسش‌]]
[[رده:پرسش]]
[[رده:پرسمان فقه سیاسی]]
[[رده:پرسمان فقه سیاسی]]
[[رده:(اا): پرسش‌هایی با ۱ پاسخ]]
 
[[رده:(اا): پرسش‌های فقه سیاسی با ۱ پاسخ]]
[[رده:(اا): پرسش‌های فقه سیاسی با ۱ پاسخ]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۰:۴۰

آفات نظام اداری و مدیریت چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث فقه سیاسی است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی فقه سیاسی مراجعه شود.

آفات نظام اداری و مدیریت چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ فقه سیاسی
مدخل اصلیآفات نظام اداری
تعداد پاسخ۱ پاسخ

پاسخ نخست

 
عباس علی عمید زنجانی

آیت‌الله عباس علی عمید زنجانی و حجت الاسلام ابراهیم موسی‌زاده در کتاب «بایسته‌های فقه سیاسی» در این‌باره گفته‌‌اند:

«آسیب‌شناسی نظام اداری از اهم مسائل نظام اداری در اندیشه اسلامی است. به همان اندازه که نظام اداری اسلام شرایط و ضوابط مکتبی و توانایی‌های تخصصی و علمی لازم را دارد به تناسب کمبود، با ضعف این شرایط و توانایی‌ها آفت‌هایی دامن‌گیر نظام اداری می‌گردد که اگر شناخته و پیش‌گیری نشود نظام اداری نه تنها توان انجام مسئولیت‌های خود را از دست می‌دهد بلکه به ضد خود تبدیل می‌شود و به جای گره‌گشایی از جامعه بر مشکلات آن می‌افزاید.

نظام اداری، توانی است که همه انسان‌ها آن را دارند ولی وقتی تناسب مسؤولیت با توانایی از نظر تعهد و علم به‌هم خورد، ناگزیر زمینه رشد آفت‌های نظام اداری فراهم می‌گردد در اینجا اهم آفات نظام اداری را به طور اختصار مورد بررسی قرار می‌دهیم:

  1. سستی ایمان: ایمان دارای سلسله مراتب متفاوتی است. رسول اکرم (ص) می‌فرماید: «الایمان قول و عمل یزید و ینقص» هر گاه آفت سستی ایمان در نظام اداری ظاهر گردد نه تنها صلاحیت چنین مدیری مورد تردید قرار می‌گیرد اصولاً از آنجا که انگیزه‌های عسل انسان بی‌ایمان یا سست ایمان با انگیزه‌های عمل انسان با ایمان یا قوی الایمان متفاوت است و از نظر کمی و کیفی در نفس عمل اثرات متفاوتی دارند و نیز در میزان توانایی مدیر اثر مستقیم دارد، ناگزیر نظام اداری اسلامی باید با آن به عنوان یک آفت مبارزه کرده و به همین دلیل است که اسلام بر جهاد اکبر و خودسازی و تربیت معنوی و ارتقاء ایمان تأکید نموده است. داخل نمودن برنامه‌های تربیتی در کل برنامه‌ریزی سازمان ضرورتی است که سازمان را در برابر این آفت آسیب ناپذیر می‌کند.
  2. ضعف بینش علمی: مدیریت هر سازمان به تناسب گستردگی و پیچیدگی سازمان خود باید به میزان علم و تخصص و تجربه بیافزاید و غفلت از این معیار اسلامی در گزینش مدیران موجب خسارت‌های جبران ناپذیر خواهد بود ولی حتی اگر در ابتدا انتخاب مدیر بر اساس صلاحیت علمی در کنار تعهد ایمانی صورت گرفته باشد، نباید از آفت ضعف بینش علمی غافل بود؛ زیرا ممکن است به دلیل تحولات بعدی و گسترده‌تر شدن سازمان و پیچیده‌تر شدن مدیریت و سازمان، توان علمی و تخصصی مدیر با شرایط کنونی که پس از گزینش او به‌وجود آمده است، وفق ندهد و از این‌رو ضعف بیشتر موجب انحراف در تصمیم‌گیری در عملیات می‌گردد «لِلْجَاهِلِ‏ فِي‏ كُلِ‏ حَالَةٍ خُسْرَانٌ‏»[۱].
  3. عدم برنامه‌ریزی: علی (ع) فرمود: «قِفْ‏ عِنْدَ كُلِّ‏ أَمْرٍ حَتَّى تَعْرِفَ مَدْخَلَهُ مِنْ مَخْرَجِهِ»[۲]؛ در هرکاری نخست درنگ کن و فکر کن و ورود و خروج و برنامه کار را بشناس آن‌گاه عمل را آغاز کن. تقدیر که در قرآن بارها به خداوند و آفرینش خدا نسبت داده شده؛ به معنی اندازه‌گیری و برنامه‌ریزی در آفرینش است که از معیارهای الهی آفرینش و حاکم بر خلقت جهان و انسان می‌باشد، بی‌برنامگی مدیریت را از صلاحیت خارج می‌کند و سازمان را تباه و نیروها و امکانات را نابود می‌سازد.
  4. یکسونگری: یکسونگری مدیر را از وسعت نظر باز می‌دارد و او را در تصمیم‌گیری و عمل دچار اشتباه می‌سازد. علی (ع)فرمود: «مَنْ‏ جَهِلَ‏ وُجُوهَ‏ الْآرَاءِ أَعْيَتْهُ الْحِيَلُ»[۳]. کسی که به آراء و اندیشه‌های گوناگون نا آشنا باشد و فقط به یک نظر تکیه کند و نتواند جوانب کار را خوب بشناسد دچار حیله‌ها می‌گردد. راه حل این آفت، بازنگری در آراء مخالف و نقطه نظرهای مختلف می‌باشد.
  5. سستی اراده: اراده مدیران، حرکت ماشین سازمان است و آفت شناخت سرانجام، سستی اراده می‌آفریند «عَلَى قَدْرِ الرَّأْيِ تَكُونُ‏ الْعَزِيمَةُ»[۴]. سستی اراده موجب تأخیر و سهل انگاری در انجام وظایف می‌گردد و سرانجام به تضییع حقوق می‌انجامد. «مَنْ أَطَاعَ التَّوَانِيَ ضَيَّعَ‏ الْحُقُوقَ‏». قاطعیت لازمه ایمان است و تقویت ایمان راه علاج آفت سستی اراده است.
  6. خودمحوری: خود محوری آفت سهمگینی است که نه تنها اختلال در تصمیم‌گیری به‌وجود می‌آورد اصولاً پی آمدهای آن سازمان را به تباهی می‌کشاند «مَنِ اسْتَغْنَى بِعَقْلِهِ زَلَّ»[۵]. خودمحوری نوعی استکبار درونی است که آثار شوم آن در عملکرد سازمانی به مثابه استکبار در عمل سیاسی و اقتصادی جامعه است اصولاً خودمحوری به تباهی می‌انجامد. «لَا رَأْيَ لِمَنِ‏ انْفَرَدَ بِرَأْيِهِ‏»[۶].
  7. خشونت: آفت خشونت خنثی کننده نقش مدیریت است؛ زیرا نیروها را از انسجام و یکپارچگی به دور و ارتباط آنها را با مدیریت قطع می‌کند و این درست برخلاف جهتی است که مدیریت باید در آن تلاشی مداوم داشته باشد. ﴿وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ[۷].
  8. دخالت مستقیم در کارها: مراقبت و نظارت و اطلاع یافتن از مجاری امور در سازمان، نباید مدیریت را به دخالت مستقیم در مسئولیت‌های سازمان بکشاند؛ زیرا این عمل اعتماد نیروها را از میان می‌برد و میزان کارایی آنها را کاهش می‌دهد و آنها را به سردی و بی‌تفاوتی و سرخوردگی وا می‌دارد.
  9. استتار و حاجت گرفتن: جدایی مدیریت از ارباب حاجت و استتار نسبت به نیروهای سازمان تحت مدیریتی، مدیر را از واقعیت‌ها دور می‌سازد و ارتباطات سازمان را مختل می‌کند و نظارت وی را ضعیف می‌گرداند «وَ اجْعَلْ لِذَوِي الْحَاجَاتِ‏ مِنْكَ‏ قِسْماً تُفَرِّغُ‏ لَهُمْ‏ فِيهِ شَخْصَكَ وَ تَجْلِسُ لَهُمْ مَجْلِساً عَامَّاً»[۸]. در عهدنامه مالک اشتر، امام (ع) حاجت و دربان گرفتن مدیران را مورد نکوهش قرار داده و آن را موجب بروز تنگناها شمرده است «فَإِنَّ احْتِجَابَ الْوُلَاةِ عَنِ الرَّعِيَّةِ شُعْبَةٌ مِنَ‏ الضِّيقِ‏»[۹].
  10. ناسپاسی: ناسپاسی و کفور بودن خصلت نکوهیده برای هر انسان است ولی در مدیریت می‌تواند در حد یک آفت زیان بخش مورد توجه قرار گیرد ﴿إِنَّ الْإِنْسَانَ لَكَفُورٌ[۱۰].
  11. تکبر و طغیان‌گری: هر انسانی ممکن است به تکبر و طغیان‌گری دچار گردد ﴿كَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَيَطْغَى * أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى[۱۱] ولی خطر وقتی صد چندان می‌شود که این آفت به مدیریت سرایت کند.
  12. شتاب‌زدگی: قرآن انسان را بالطبع، عجول و شتاب زده معرفی کرده است ﴿وَكَانَ الْإِنْسَانُ عَجُولًا[۱۲] ولی به عنوان یک خصلت نکوهیده و خطرناک در مدیریت خطر شتاب‌زدگی بیش از میزان خطری است که انسان در کارهای فردی و عادی خود با شتاب‌زدگی به استقبال آن می‌شتابد.
  13. لجاجت و خشک‌سری: منطقی بودن و هیچ سخنی را بدون دلیل نپذیرفتن و در برابر باطل ایستادن، غیر از الجاجت و خشک سری است. این خصلت در انسان موجب تباهی نظام اداری نیز هست. مدیر شایسته باید با حسن نیت و اعتماد به منطق و استدلال و احترام به آراء دیگران این خصلت را در خود بمیراند، زیرا که ﴿وَكَانَ الْإِنْسَانُ أَكْثَرَ شَيْءٍ جَدَلًا[۱۳].
  14. فخرفروشی و امتیاز‌طلبی: از خود راضی بودن و به دیگران فخر فروختن و خود را از دیگران ممتاز شمردن آفتی است که می‌تواند تمامی تلاش‌های یک مدیر کاردان و لایق را خنثی و موفقیت او را ناچیز گرداند. انسان اگر به حال خود رها شود دچار این آفت نکبت بار می‌شود ﴿إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ[۱۴]تواضع در مدیران می‌تواند در متوقف کردن رشد این خصلت منفی در درون آدمی و ریشه کن نمودن آن مؤثر باشد.
  15. عدم پویایی: حرکت، خصیصه هر موجود زنده است. یک سازمان و مدیریت آن وقتی زنده است که پویا و پیشرو باشد، ایستایی در مدیریت و ایجاد وقفه در روند سازمان به معنی مرگ نظام اداری است «مَنِ‏ اسْتَوَى‏ يَوْمَاهُ‏ فَهُوَ مَغْبُونٌ‏».
  16. تسویف: کار امروز به فردا واگذار کردن (تسویف) نمودار فرار مدیر از مشکلات روزمره است و اگر این کار تکرار شود، آفت خطرناکی، نظام اداری را به تباهی می‌کشاند. امام صادق (ع) آن را به دریایی تشبیه کرده که غریق را به کام خویش می‌گیرد «إِيَّاكَ‏ وَ التَّسْوِيفَ‏ فَإِنَّهُ‏ بَحْرٌ يَغْرَقُ فِيهِ الْهَلْكَى»»[۱۵]

پانویس

  1. ر.ک: غررالحکم، ج۵، ص۲۸۰.
  2. ر.ک: الحیاة، ج۱، ص۳۰۴.
  3. ر.ک. الحیاة، ج۵، ص۶۲.
  4. ر.ک: الحیاة، ج۴، ص۳۱۰.
  5. ر.ک: کلینی، کافی، ج۸، ص۱۹.
  6. ر.ک: مجلسی، بحارالانوار، ج۷۵، ص۱۰۵.
  7. «پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل می‌بودی از دورت می‌پراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.
  8. ر.ک: نهج البلاغه، نامه ۵۳.
  9. نهج البلاغه، نامه ۵۳.
  10. «به راستی آدمی ناسپاس است» سوره حج، آیه ۶۶.
  11. «حاشا؛ انسان سرکشی می‌ورزد * چون خود را بی‌نیاز بیند» سوره علق، آیه ۶.
  12. «و آدمی شتابگر است» سوره اسراء، آیه ۱۱.
  13. «و آدمی از هر چیزی پرخاشگرتر است» سوره کهف، آیه ۵۴.
  14. «که او سخت شادمان و خویشتن‌ستای است» سوره هود، آیه ۱۰.
  15. عمید زنجانی و موسی‌زاده، بایسته‌های فقه سیاسی، ص ۸۰.